بازدید 7748

وظايف رسانه ملي در حفظ زبان مشترک

فرهاد عرفاني
کد خبر: ۴۳۴۱۱
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردين ۱۳۸۸ - ۱۹:۰۹ 13 April 2009
در تعريف وظايف يک رسانه ملي، نکات بسياري در نظر گرفته شده و برشمرده مي‌شود، که از جمله مهمترين آنها مبحث و يا بهتر بگوييم حوزه وظيفه رسانه، در نشر فرهنگ و زبان مشترک، و حراست از اصالت و تداوم آن است. از اين جهت گفتيم « از جمله مهمترين » که بي توجهي به اين نکته بسيار حياتي، ضربات جبران ناپذيري بر پيکر وحدت ملي، منافع ملي و بنيانهاي فرهنگي يک جامعه وارد مي‌آورد. درواقع عدم دقت در کارکرد حياتي رسانه ملي در اين عرصه، راه را در جهت فروپاشي ملي فراهم آورده و يک رکن از ارکان تداوم آموزش نسلها در کسب هويت مشخص را دچار تزلزل کرده و در نهايت نابود مي‌سازد.

گروهي چنين مي‌انديشند که يک رسانه ملي، از جهت فرهنگي و بويژه زباني، همچون کشکول يا آش شله قلمکاري است که بايد آينه انعکاس همه خرده فرهنگها، زبانها و گويش‌ها و آداب و سنن اجتماعي محلي و بومي، بدون توجه به خلوص، سلامت، درستي و يا مدني و امروزي و مطابق با استانداردهاي پيشرفت اجتماعي بودن آنها باشد.

 اين جماعت، تصور درستي نسبت به عبارت «رسانه ملي» ندارند و اغلب آن را با نمايشگاه معرفي خرده فرهنگ‌ها يا موزه فرهنگ بومي، اشتباه مي‌گيرند. متأسفانه اين تصور از بنيان غلط و اشتباه، در دهه اخير، بر مديريت رسانه ملي حاکم شده و در همين مدت کوتاه، آنچنان ضرباتي به مفاهيمي همچون هويت ملي، هويت مشترک فرهنگي و زباني، و همچنين منافع دراز مدت ملي، از جهت تربيت فرزندان اين آب و خاک زده است که اگر فکري براي آن نشود، در آينده‌اي نچندان دور، وحدت ملي را بگونه‌اي جدي مورد تهديد قرار خواهد داد.

پيش از اينکه بخواهيم تعريفي از وظيفه و يا وظايف رسانه ملي در اين عرصه ارايه دهيم، لازم است به نکته‌اي مهم اشاره شود. اين نکته آنستکه؛ بايد توجه شود که حرکت بنياني در حفظ و حراست و انتقال فرهنگ ملي و مشترک، جز از طريق حفظ و حراست و انتقال درست و صحيح زبان مشترک، ميسر نيست! زبان مشترک و ملي در هر کشوري، آن بنيان و ستوني است که تمامي جلوه‌هاي فرهنگي و هويتي بر آن بنا مي‌شود. هر چه اين بنيان، از مواد و ترکيبات قدرتمندتري پي ريزي شود، بناي فرهنگ ملي و مشترک از شکوه و استحکام و تداوم بيشتري برخوردار خواهد شد.

رسانه ملي يعني چه؟

رسانه ملي يعني رسانه‌اي که تلاش مي‌کند نماينده و معرف و اشاعه دهنده گزيده‌ترين نمادهاي فرهنگي ـ زباني و اجتماعي يک ملت، با توجه به منافع ملي باشد! نکته اساسي در اين تعريف عطف به کاربرد واژه « ملت » و نه اقوام و و طوايف است! دقيقاً بر اين اساس است که رسانه «ملي » مي‌شود و نه « قومي » و تيره - طايفه‌اي و کشکولي !!! و دقيقاً بر همين اساس هم هست که وظايف يک رسانه ملي را در حوزه زباني و فرهنگي مي‌توان تدقيق کرد و برشمرد.

«ملت» تشکيل شده است از شهروندان برابر حقوق، که بدون توجه به سابقه محدوديت‌هاي زيستي، اقليمي، قومي، زباني، مذهبي، نژادي و سنن و آداب، به يک اقليم مشترک، فرهنگ مشترک و زبان و تاريخ مشترک مي‌انديشد! و سوابق تاريخي و بين المللي نيز آن را به رسميت شناخته است. هم از اين رو است که هنگامي که صحبت از ملي و ملت مي‌شود، ديگر اجزا مطرح نيست، بلکه کليت مطرح است! درست مانند آنکه وقتي مي‌گوييم «آدم»، منظور يک دست و يک پا و دو چشم و... به صورت مجزا نيست، بلکه منظور مجموعه‌اي از اجزاست که معرف يک کليت است. اين کليت به هيچ وجه نافي ارزش اجزا نيست بلکه به عکس، خواهان حفظ آن در جهت ارايه يک کليت متکامل‌تر است.

هرگز شما نمي‌توانيد مجموعه‌اي از قطعات را در يک جعبه و يا يک کيسه بريزيد و روي آن بنويسيد؛ ماشين، دوچرخه، چرخ گوشت!! يک پازل در صورتي معرف يک تصوير خواهد بود که بدقت و هدفمند در کنار هم چيده شود. يک فرد، يک قوم، يک طايفه، يک گروه اجتماعي و ... دقيقاً همان يک قطعه از يک پازل بنام ملت است. تنها در صورتي هويت ملي خواهد يافت که در مجموعه‌اي از اشتراکات با ديگر قطعات قرار گيرد!

با توجه به آنچه آمد، ملت ايران، مجموعه اقوام ايراني نيست! بلکه مجموعه افراد ايراني است. افرادي که در درجه اول متعلق به سرزميني بنام ايران با مرزهاي تاريخي مشخص هستند که دست کم از زمان انتشار منشور حقوق بشر کورش بزرگ تا تدوين شاهنامه فردوسي و تا امروز، در اين مرزها زندگي مي‌کنند، داراي زباني مشترک براي فهم يکديگر هستند، يک ادبيات و فرهنگ شناخته شده بين المللي را خلق کرده‌اند و از مجموعه‌اي از سنن و آداب کم و بيش مشترک پيروي کرده و مي‌کنند.

حال ممکن است اين افراد، در گروهبندي‌هاي قومي و نژادي و زباني و در اقليم‌هاي مشخص نيز زندگي کنند، اما آنچه به آنها هويت و تشخص ملي مي‌دهد و از آنها يک ملت مي‌سازد، همان شهروندي آنان از گذر وجود تاريخي سرزميني به نام ايران است.

بنابر اين وظايف تعريف شده براي يک رسانه ملي، دقيقاً عطف به اين هويت مشترک تاريخي است، نه هويت ملي و بومي و قومي! اکنون تلاش مي‌نماييم تا عناوين چنين وظايفي را بر شمريم؛

1 – اولين و مهمترين وظيفه يک رسانه ملي، انتقال زبان مشترک و ملي (زبان فارسي) به مخاطبان، در عاليترين شکل ممکن به جهت دستوري، واژگاني و تلفظ است. به زبان ديگر، تمامي مجريان چنين رسانه‌اي موظفند، که بدون توجه به پيشينه‌اي که از نظر سطح سواد، رشته تحصيلي، وابستگي قومي و زباني و گويشي و لهجه دارند، وقتي در مقام مجري برنامه‌هاي رسانه ملي در برابر دوربين قرار مي‌گيرند، مأمور اجرا و انتقال صحيح‌ترين شکل گفتار و نوشتار زبان فارسي از منظر دستوري، واژگاني و لهجه باشند!

مجريان برنامه‌هاي تلويزيوني و راديويي حق ندارند بنابر صلاحديد خويش، جملات را به گونه دلخواه (از منظر دستوري) به کار گيرند! آنها حق ندارند تلفظي غير از تلفظ درست واژگان در زبان اصلي (لهجه مادر و اصلي زبان فارسي و در اينجا لهجه تهراني مد نظر است) را ادا نمايند، چرا که لهجهء تهراني، نزديکترين شکل گفتار زبان فارسي به زبان نوشتار است. آنها حق ندارند واژگان فارسي را با لهجه عربي، ترکي، انگليسي و يا گويش‌هاي محلي به کار ببرند!
جدا از اينکه مجريان، مأمور اجراي چه برنامه‌اي هستند (سياسي، ادبي و فرهنگي، ورزشي، تاريخي و...) حق ندارند با توجيه عادي بودن استفاده عاميانه از واژگان و يا تلفظ خاصي، به ترويج غلط و ناصحيح واژگان و بيان جملات بپردازند. آنها، تنها موظفند بعنوان مأمور انتقال صحيح زبان عمل نمايند!

در اينجا بنظر مي‌رسد توضيحي در رابطه با لهجه مادر در زبان فارسي لازم است داده شود؛ همانگونه که مي‌دانيد در تمامي کشورهاي جهان و در بين همهه ملتها، از منظر به‌کارگيري زبان مشترک، لهجه و گويش منطقه پايتخت، بعنوان گويش و لهجه مسلط شناخته مي‌شود. علت هم روشن است؛ نظر به اينکه پايتخت، مکان اصلي در تصميم گيري‌ها، سياست‌گذاري‌ها و نشر و گسترش رسانه‌ها در اشکال ديداري، نوشتاري و شنيداري است، بنا بر اين در همهء کشورها به طور معمول، زبان و گويش بکار گرفته شده در پايتخت از سطح بالاتر، کاملتر و شکل‌يافته‌تري برخوردار است. پيشينه پايتخت از منظر تعداد باسوادان و مبادلات زباني و فرهنگي و رسانه‌اي و ارايِِه نزديکترين گويش به زبان نوشتاري نيز، ادعاي فوق را تقويت مي‌کند.

به عنوان نمونه، اگر مثلا واژه «مي‌دانم» را يک مجري تلويزيون به خواهد به کار گيرد، مجاز نيست آن را به صورت مُدُنم ، مِدِنم، مي‌دانُم، مي‌دانيم، ذانم و ... به کار ببرد! او موظف است اين واژه را در زبان نوشتار به صورت «مي‌دانم» و در زبان گفتار به صورت «مي‌دونم» به کار گيرد، که همان به‌کارگيري اين واژه در لهجه مادر، يعني لهجه تهراني است. دقت کنيد که در اينجا، مخاطب ما، مجري برنامه‌هاي يک رسانه همگاني است، نه مردم کوچه و بازار که طبيعتا ممکن است اهل مناطق مختلف باشند و با گويش‌ها و زبانهاي متفاوت. آنها مجازند که به هر گونه که خود مي‌خواهند صحبت کنند، اما يک مجري رسانه ملي موظف است که زبان را در عالي‌ترين و صحيح‌ترين شکل ممکن به کار گيرد، نه آنگونه که خود مي‌خواهد و يا مي‌تواند.

2- دومين وظيفه يک رسانه ملي، گزينش و اشاعه مترقي‌ترين، زيباترين و صحيح‌رين و عقلايي‌ترين سنن ادبي و فرهنگي مربوط به زبان مشترک (زبان فارسي) در درجه اول است. يک رسانه ملي با يک رسانه محلي و بومي تفاوت دارد. يک رسانه ملي وظيفه ندارد و يا حداقل براي آن در اولويت نيست که به خرده فرهنگها و گويشها و زبانهاي محلي و نشر و گسترش آنها بپردازد.

اين وظيفه برعهده رسانه‌هاي محلي و بومي است، نه رسانه ملي! به عنوان مثال ديده مي‌شود که رسانه ملي (در حوزه ايران و يا شبکه‌هاي وابسته بين‌المللي جام جم) به طور مداوم به گويش‌ها و زبان‌هاي محلي و پخش موسيقي بومي مي‌پردازد، به گونه‌اي که از ده آهنگ پخش شده در طي بيست و چهار ساعت برنامه‌هاي صدا و سيما، هفت يا هشت ترانه و آواز با گويش و زبان محلي است!! آنگونه که مخاطب به واقع دچار سردرگمي مي‌شود که با چگونه رسانه‌اي روبروست؟ يک رسانه محلي و بومي؟ يک رسانه ترک زبان؟ کرد زبان؟ عربي زبان؟ يا کشکولي از همه اينها به جز آنچه به واقع بايد باشد؛ يعني رسانه‌اي که معرف زبان و موسيقي و فرهنگ مشترک (به زبان فارسي) است! تو گويي اين دستگاه رسانه ملي، مجمع الجزايري است با حاکمان متفاوت و سياست‌هاي مختلف که هر کدام سياست خود را پيش مي‌برند...

3 – سومين وظيفه يک رسانه ملي، دفاع از خط مشترک (خط فارسي) در برنامه‌هاي ديداري و نوشتاري و ترويج اين خط در شکل صحيح آن و مطابق با ديدگاه‌هاي فرهنگستان زبان و ادب فارسي و اساتيد اين رشته در دانشکده‌هاي ادبيات کشور است. اين واقعاً غير قابل توجيه است که در يک رسانه ملي، دائماً و به شکل بيمار گونه‌اي، خطوط غير فارسي و به ويژه «لاتين» در معرض ديد مخاطب ايراني قرار گيرد، همانگونه که مخاطب يک رسانه ملي به زبان فارسي، طبيعتاً فارس زبانان هستند، بنا بر اين خطي هم که بايد مورد استفاده قرار گيرد بايد خط فارسي باشد! در حالي که همگان شاهدند که در سيماي ملي ايران به طور دائم و گسترده، جملات، واژه‌ها و خطوط و علايم انگليسي (و گاهي مربوط به زبان‌هاي ديگر) در معرض ديد قرار مي‌گيرند.

چيزي که مشابه آن در هيچ رسانه ملي خارجي ديده نمي‌شود. اين کار ظاهراً با اين توجيه صورت مي‌پذيرد که زبان انگليسي، زباني بين‌المللي است و يا ممکن است مخاطبين ما غير فارس زبان باشند، که اين هر دو دليل، کاملا و صد درصد نادرست است، چرا که اولاً بين‌المللي بودن زبان انگليسي، ربطي به پخش برنامه براي فارس زبانان و ايرانيان ندارد و مربوط به پخش برنامه به اين زبان، در شبکه‌هايي است که مطلقاً مخاطب انگليسي زبان را مد نظر دارند. دوم اين كه  مخاطب غير فارس زبان، پاي برنامه‌هاي شبکه ايراني نمي‌نشيند که احياناً ما بخواهيم در يک رسانه ملي رعايت حال او را بکنيم؛ اين توجيهات صرفاً مي‌تواند نوعي عقده‌گشايي براي مديران کم سواد و بيسواد و بي اطلاع نسبت به مديريت يک رسانه ملي باشد!

در پايان، آنچه به نظر مي‌رسد که بايد به مديريت رسانه‌ها گوشزد شود، اين است که، مجريان برنامه‌هاي يک رسانه ملي، بايد حتماً از ميان باسوادترين افراد در حوزه زبان و ادبيات فارسي باشند؛ چرا که آنها بايد قادر باشند اين زبان را بدون لهجه محلي و با شکل صحيح به کار گيرند و خود را موظف به رعايت قوانين در اين حوزه بدانند.
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۰
بسیار عالی بود اصلا باید روز جشن زبان فارسی داشته باشیم و امیدوارم مسخره کردن واژه های جایگزین فرهنگستان متوقف شود
دم نویسنده واقعا گرم؟ که ما را به یاد رضا خان میر پنج انداخت. یکسان سازی زبانی و یکسان سازی لباس که همان کشف حجاب است. همین طور تو رویاهات خوش باش
آنطور که از بند دو بر می آید یا خیلی ناسیونالیست هستی یا اینکه اصلا تلویزیون ایران را نمیبینی در طول هفته گذشته مگر چند آهنگ ترکی پخش شده یا سایر اقوام که اینقدر شما جبهه گیری میکنید ما ترک زبانهای ایران که اصلا از تلویزیون راضی نیستیم .البته میدونم نظرمو بایکوت میکنید گفتم بدانید که سکوت ما علامت رضا نیست
از سايت وزين تابناك به دور است كه جولانگاه فاشيسم و "پان" بازان( اعم از فارس ، ترك ف كرد و...) قرار گيرد. اقوام ايراني خود حافظ اتحاد ايران هستند و به نسخه هاي شئونيستي نيازي ندارند.
ضمن سلام و ارزوی توفیق به گردانندگان سایت تابناک خواهشمند است در باب مسایل مورد بحث ملی با توجه به افراط در دستکاری تاریخ و فرهنگ چند قومی ایران عزیز در رزیم منحوس گذشته جهت منافع کوتاه مدتشان که متاسفانه با خطگیری از افکار کارشناسان صهیونیستی از برای تاریخسازی جهت اثبات وجودی دولت غاصب صهیونیستی صورت گرفته امیدوارم که در فضای فرهنگی حاصل از حکومت اسلامی با نگرش اصل امت و نه ملت در تفکر متجلی اسلام نسبت به اصلاح فضای فرهنگی و تاریخی از مقولات فوق الذکر همت گمارید تا به امید خدا فضای امنیتی این مملکت از اسیبهای احتمالی مصون گردد.
ازاینجا سعه صدر و بزرگواری ترکها مشخص میشود که با اینکه زبان فارسی را صفویه اردبیل به عنوان زبان رسمی کشور اعلام کرده بااینکه ترک بودند عزیز دلم بااینکه نوشته ات بوی ناسیونالیستی میدهد بازهم برای ماعزیزی چون یک ایرانی هستی زنده باد ایران
دوست گرامی اشتباه شما همان جایی است که یکی را برتر از دیگری می پنداری و حضور دیگران رو نفی می کنی.فرض بر اینکه حرفهای شما کاملا"صحیح باشد اما آنچه جای سوال است این است که معنی شهروند و حقوق شهروندی چیست؟ملت در قاموس شما یعنی کسی که فارسی فکر می کند ،فارسی حرف می زند و فارسی عمل می کند.مگر چند درصد ملت!ایران در تهران زندگی میکنند که لهجه ی آنان معیار قرار گیرد.اگر بچه تهرون نباشد و لهجه اش به قول شما ایراد داشته باشد ایرانی نیست.چرا دوست دارید بی دلیل به تفاوت ها دامن بزنید ،گناه من چیست که از زمانی که چشم باز کردم به زبان دیگری شنیدم ،حرف زدم و فکر کردم.من یک ایرانی هستم اما فارس نیستم و به دلیل ایرانی بودنم دارای حق و حقوقی هستم که تا کنون بسیاری از آنها ادا نشده اما با بردباری تنگ نظری ها را برای مصلحت مذهب و کشورم تحمل کردم .انواع تمسخر ها و آزارهای فرهنگی را چه از عوام و چه از نخبگان به جان خریدم و دم بر نیاوردم به این سبب که اساس را بر وحدت حول حبل الله قرار دهیم ،اما اگر چنان چه بخواهید با تفرقه افکنی و جدا نمودن مردم از آل محمد، بر مهملات و مزخرفات پوسیده ی بجاب مانده از دوران طاغوتی تکیه زنید، مطمئن باشید که همین حاشیه نشینهای مرکز که فارس نیستند و یا فارسی را با لهجه سخن می گویند چنان دماری از روزگارتان در آورند که به یکباره طومار تخیلات 2500 ساله پیچیده شود. یک آذربایجانی شیعه مدار
یک لحظه یاد رضا افتادم ، همان رضاخان که الگوهای توسعه حیوانی وبه مدرنیستی اش را الگوی خود قرار داده اید! مگر خدا در آفریدن این همه زبان و فرهنگ و ... اشتباه کرده که شما بخواهیم با اینگونه با یکسان سازی اشتباهش را جبران کنیم؟
اين حرف شما قطعا يك اعلام جنگ به ساير قوميت ها در ايران و جبهه گيري در برابر زبان فارسي است.
متاسفانه آمریکا و ترکیه با دروغ های تاریخی، ترک زبان های ایران را ترک نژاد معرفی می کنند و دولت ایران در پاسخ به این بزرگترین دروغ تاریخ منفعل عمل می کند.
به امید روزی که با افشا سازی، واقعیت تاریخی بر ملا شود که اقوام زرد پوست ترک زبان، با چه جنایت هایی هموطنان آذری ما آنها را از زبان مادری خود جدا کردند.
به امید روز بازگشت هموطنان آذری ما به زبان مادری خود پس از گذشت قرن ها از هجوم تلخ اقوام زرد پوست ترک زبان
با سلام و تشکر از تابناک - متاسفانه عدم احاطه جامعه روشنفکری ما به بستر علوم انسانی دگردیس شده در تمدن ماکیاولستی غرب و در عین حال استفاده نسخه پیچ شده آن علوم از زمان طاغوت پهلوی، باعث آسیب پذیری ویندوزهای فکری جمع کثیری از متفکرانمان در مقابل ویروسهای ارسالی گردیده است. بطوری که در مواجهه با مسایل بغرنج ملی، بعوض زحمت در شناخت ماهیت آن مشکلات وبجا آوردن وظیفه ادعا میهن دوستی، در کمک به برطرف نمودن کمبودها وجلوگیری از رانت امنیتی ایران اسلامی به دول متخاصم ،بخاطرکمبودهای روانیشان، راه عافیت طلب نهی کامل یا قبول تام را برمیگزینند. اما اگر به موقع، ازحداقل فرصت بجامانده ،برای برطرف کردن ضعفها به روش صحیح وسالم استفاده نشود، عنقریب نسخه پیچ ،ازمزرعه حماقت وعافیت طلبی منورالفکران طاغوت زده، متنفع خواهد شد و چه بسا تعدادی از زنده باد ایران گویان محترم ، ایران عزیز اسلامی را در حد شعار یک عافیت طلب احمق میخواهندویا خدای نخواسته ابزارمهندسی ضد امنیت صهیونیسم، با لباس نگهبان، بر فرازدروازه قلعه ایران دوستی هستند، تا کار را بر دشمنان وحدت ملی آسان نمایند. بر روح شهدای امت اسلام همچون چمرانهاو باکریها و کاظمیها که چهره خیانت را با خون خود در تاریخ راستین رسوا نمودند،صلوات
با آنکه تا به حال نظری از من درج نکرده اید ولی دوست دارم این نویسنده محترم بداند که از منظر علمی و زبانشناسی در رسانه های ملی باید زبان معیار مورد استفاده قرار گیرد . زبان معیار طبق تعریف عبارتست از زبان فرهیختگان جامعه نه لهجه پایتخت نشینان. در پایتخت مثلا به قفل میگویند قلف! آیا در رسانه باید چنین تلفظ شود؟ این همه واژه و تعبیرو عبارت عجیب و غریبی که در سالهای اخیر پایتخت نشینان وارد زبان فارسی کرده اند از قبیل اوسگل و خفن و گیر دادن و غیره باید رسانه مورد استفاده قرار گیرد؟! بهتر است بدانید همین تفکرهای تند باعث تفرقه در میان ملت می شود. همین افکار است که زمینه ساز تولید جوک های تحقیر آمیز اقوام می شود. آیا نمیشود بدون تبعیض و در عین برادری در محور اسلام و ایران کنار هم زیست؟ آیا ناسیونالیسم و ملی گرایی را حتما باید در عرض احترام به فرهنگ اقوام دید؟ در دولت صفویه زبان شیرین عربی زبان رسمی و دیوانی بود زبان ترکی زبان نظامیان و زبان فخیم عربی زبان دین بود و آن دوران از همه نظر قوی ترین حکومت ملی در ایران سالها دوام یافت. در مقابل دوران رضاخان را هم که وضعش عیان بود همه می دانند که چه شدآن اقتدار ملی ! به جای تمرکز به اختلافات زبانی اقوام بهتر است به نشانه ها و نماد های مظلوم مهم هویت ملی بپردازید به پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران که به ندرت دیده می شود و در پارچه های ارزان قیمت و چرک حتی گاهی سرو ته نصب می شود از مالزی و خیلی کشور های دیگر یاد بگیرید که همه جا را با پرچم شان در پارچه های فاخر اذین بسته اند. به نوروز توجه کنید که ترکیه و جمهوری اذربایجان دارند تصاحبش میکنند و بزودی در یونسکو ثبت می کنند انوقت در ایران همه را با هدایت به مسافرت های افراطی نوروزی و سرگردان کردن در جاده ها و ایجاد وضعیت ویژه برای پلیس و ازدیاد تصادفات و مرگ و میر از سنت های دید و بازدید و دیگر اداب و جشنهای ملی دور میکنند.از شخصیتهای ملی بگویید . از لزوم توجه به سرود ملی بنویسید از هزار نکته استراتژیک دیگر که در ایجاد هویت ملی تاثیر میگذارد بگویید. از لزوم توجه رسانه ملی به تولید آثار ی درباره شخصیت های ایرانی بنویسید و از اختصاص بودجه های میلیاردی برای تصویر کردن داستانهای قوم بنی اسراییل!! انتقاد کنید .از مرگ تدریجی موسیقی ملی در رسانه ملی بنویسید. من خود یک تهیه کننده رسانه ملی هستم و علاقه مند به ایران سرفرازم هرجند که پایتخت نشینان لهجه اذری مرا بارها تمسخر کرده اند و بعضی از جوانان سوسولشون! واقعا معتقدند همشهریان من مشکلی از نظر شعور و فهم وعقل دارندو واقعا از صمیم دل ماهارا ترک ... می دانند و میخوانند. آیا همین حسین رضا زاده نبود که آبروی برای ملت ایران حفظ کرد؟آیا آیت اله مشگینی، موسوی اردبیلی ، مهندس موسوی و شخصیتهای دیگر نظام آذری نیستند؟ آیا هویت ملی فقط در متولدین پایتخت خلاصه شده است.
اگر واقعا خواستار اقتدار و امنیت ملی هستیم باید در سایه وجود ذی قیمت رهبرفرزانه که باعث وحدت امت اسلامی است، سریعا ضعف مدیریت قومی بجامانده از استعمار پیر را با درایت و منطق روز حهانی به بصورت کنترل شده،حل نماییم تا از قافله کشورهای منطقه همچون ترکیه عقب نمانده و به سوزه امنبتی جدید صهیونیسم تبدیل نشده و به روزگار عراق و افغانستان و پاکستان و عربستان و... دچار نگردیم .دوستی خاله خرسه برای ایران اسلامی،در دراز مدت حکم مرگ قطعی را به همراه خواهد آورد. با حذف صورت مسله خودمان را گول نزنیم . از واقع بینی و فرصت داده شده سایت وزین تابناک کمال تشکر را داریم . زنده باد ایران مقتدر اسلامی
اصل 15 قانون اساسی- زبان وخط رسمی وکتب درسی باین زبان وخط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی وقومی درمطبوعات و رسانها وتدریس ادبیات انها در مدارس درکنار زبان فارسی ازاد است. اما متسفانه بعد گذ شت 30 سال جهت اقوام ایرانی تاکنون معطل مانده است.امیدوارم باامدن دولت قانوگرا جناب مهندس میرحسین موسوی محقق شود
اولا به نطر من درج چنین مقالات به اصطلاح ناسیونالیستی که بوی پان میدهد و شئونیم از سایت تابناک که همیشه منادی دوستی بوده بعید است!ثانیا در جواب دوستی که فرمودند آذری ها (که من ازین کلمه نفرت دارم و باید گفت ترکها)به زبان اصلی خود برگردید!! باید گفت که دوست من که با خواندن کتاب محملی از نویسنده ای محمل تر جو گیر شده ای ولی باید بدانی که تمام کتابهای تاریخی و از جمله کتاب تاریخ ترکان ایران به قلم پروفسور زهتابی که خوشبختانه مورد اقبال جامعه تاریخ شناس ایران نیز قرار گرفته مبین تمام حقایق است-در ضمن دوستان عزیز میداینیم که ترکان ایران جمعیت بسیار کثیری از ایران را شامل میشوند که در طول دوران های معاصر خیلی جفا در حقشان شده ولی برای اسلام و به خاطر حکومت مقدس اسلامی حرفی بر زبان نیاورده اند با این حرفا داغ مردم را تازه نکنید-میدانم نظرم درج نمیشود ولی از شما خوانننده تقاضا دارم فقط یکبار پای سریالی یا فیلم سینمایی بنشینید که در آن کاراکتر ترک زبان وجود دارد ببینید وضع این رسانه به اصطلاح ملی چیست! زنده باد کشورم ایران
از تعداد خوانندگان همچون مطلبهایی معلوم هست که این جور افکار جایی در دل ملت ایران ندارند. و بیش از 90% انهایی هم که این مطالب را می خوانند مخالف همچین افکار ی هستند. تازه اگر افکار جناب نویسنده عملی شود فقط به لهجه ای دیگر فارسی ضرر می رسد چون ترکها و عربها و کردها خیلی کم به رادیو تلویزیون ایران توجه دارند و اغلب برنامه های اون ور مرز را می بینند. یعنی از این وضع موجود رسانه ها ناراضی هستند. چه رسد که نظریه های نویسنده اجرا گردد. انچه ضرر می کند لرها و گیلکها و بقیه اقوام ایرانی با لهجه های متفاوت فارسی.
با سلام -بقول شاعر دردمند ترکان ایران ، استاد هوشنگ جعفری که درقطعه شعرحماسی ساوالان چه زیبا بیان کرد:
بگذار او که حماسه نبی را نمیداند ، قوم ترک آذری را مسخره نماید--
بگذار اویی که یک عمر است فضولی و نسیمی را انکار میکند ، الان هم انکار کند—باید ترکان مثل شهریارسرشان را به عرش برسانند و نگران اویی نباشند که مثل کور بینا قادر به دیدن نیست . به ولای علی قسم، نمک به حرامتر از اسطوره سازان قوم فارس که در این صد سال ، ابزار یهود و انگلیس شده اند تا وظیفه ترک ستیزی جهانی را در ایرانی که معنی آن را نیز اصلا نمیدانند ، به انجام رسانند، دیده نشده است . آنهایی که در طول 2500 سال سیر تمدنیشان بر مبنای جعلیات صهیونیسم ، هنوز نتواسته اند به تکامل زبانی خود همت گمارند و معادل کلید واژه برای ، اطاق – به عنوان اولین مامن دستساز بشر ، چراغ – به عنوان منبع روشنایی، بشقاب و چنگال و قاشق - اولین ابزار مدرن استفاده غذا ، اجاق – اولین دست آور پخت غذا و وسیله گرمایش ، آتش – بزرگترین تحول بشریت در گذر از وحشیت و آغاز یکجا نشینی که در مکتب زرتشت ترک زبان قدسیت ابدی یافت ، باید دست ازتکرار مزخرفات استعمارگر ان برداشته ، و حرمت همسایگی باستانی با ترکان را به جا آورند که به قول فردوسی، یک اسیر ترک دیو؟؟؟، برابر 30 زبان رابا علوم دیگر به جمشید، پادشاه افسانه ای؟؟؟ آموخت تا توان شهرنشینی را پیدا کند . امیدوارم بخود آمده و با تحریک بیش از پیش اقوام ایرانی بلاخص ترکان ، ابزار بحران ملی به نفع دشمنان دین اسلام نگردند. ما ترکان به علت اصالت و دوراندیشی، که بعضیها ندارند دم فرو بسته ایم . ولی یادآوری دولتهای افسانه ای ماد و اشکانی و بعد از اسلام سلجوقی و غزنوی و تیموری و کورکنلیلرهند ونه گورکانیان و عثمانیها و ازبکها و قزاقها ودولتهای قیزیل اردو و آغ اردو در کل 70 درصد روسیه که 12 جمهوری روسیه اسلاف آنها هستند و بنیاگذاران مذهب شیعه، صفویها وافشارها درایران وقاجارهایی که در عصر فروپاشی بیشتر امپراطوریها در مقابل مدرنیته همچون آلمان و فرانسه و چین و روس، در عین بحران حفظ حداقل ایران با توجه به سرسپردگان فراماسونری وابسته به کریدور جنوب (انگلیس) ، مبدع مشروطیت در آسیا و قبل از روسیه و عثمانی بوده و سیاسیونی همچون امیرکبیر و مصدق و رهبرعظیم الشان انقلاب که عامل اصلی گذر از گردنه بحرانی احیا تمدن ایرانی اسلامی و... و عارفان ترکی همچون مولانا رومی و سهروردی و شبستری و...، دانشمندانی همچون بیرونی و ابوعلی سینا وعین القضاتهاو طباطباییها و امینیها و جعفریها و قنادها بزرگترین دانشمند هسته ای و و..که بیشترین بار ملی را بردوش کشیده اند وشاعران ترکی همچون نظامی و و.. که بیشتر ازخود فارسها بار ادبیات زبان فارسی را به دوش کشیده وضمن اجرای سیاست استقلال زبان فارسی ازعربی با وام دادن بیشتر کلمات و افعال ترکی ، موجب ایجاد شاخه مبارک و احق اسلام ایرانی –شیعه آل علی - گردیده و در نتیجه از سرریز مازاد جمعیت اعراب سنی به فلات ایران جلوگیری کردند و از اصطکاک بیش از پیش اقوام متمدن اعراب و نه به اصطلاح بعضی از فارسهای خیال پرداز طاغوتی ، عرب وحشی ، با اقوام ایرانی جلوگیری نمودند و یاد شهیدان راه حقی همچون بابکها و قزلبانشان در خون خفته بندر شاه عباس وپسیانها و حیدر عموغلی ها و عاشوراییانی همچون باکریها و..متذکر میگردم .امیداورم بیش ازاین 80 سال ، بازیچه یاوه گوییهای بی ریشه ولی هدفدار، شیطان صهیونیسم و انگلیس نگردیده وبا یافتن اصل خود و قبول حقوق واقعی و ارج به ظرفیت تمام ایرانیان ، در سایه فضای امن و حیاتی دولت اسلامی وتوسل به افکار بزرگان ایراندوستشان و خون شهیدانی چون همت ها و کاظمیها و..، با تاکید به اصل امت و نه ملت در اسلام از گذرگاه خطرناک ناسیو نالیسم قومی به سلامتی عبور نموده و با التیام زخم بر جای مانده از حماقت رضا خان پهلوی، به یک وطن اسلامی چند زبانه ، همچون سوییس و بریتانیا ایرلند شمالی و بلژیک و روسیه ... برسیم . با عرض پوزش از برادران کردو عرب و بلوچ و ترکمن و قشقایی و لر و گیلک ... که نتوانستم در این بیان کوچک حق تاریخی آنها همچون صلاح الدین ایوبیهای کرد ومیرزا کوچک گیلک و مدافعان شیردل بختیاری و سرور تاریخ عرب، مظهر نور، محمد نبی{ ص}، که خود به تنهایی برابر کل تمدن عرب و بشریت است و.. را نیز بجا آورم . برای سلامتی ایران دوستان واقعی و از جمله رهبر معظم انقلاب آقای خامنه ای ، که بزرگ و دانای متحمل بی منت ملت اسلام ، در برابر هجوم سخت و نرم دشمنان روزگار هستند - صلوات
یک متن کاملا فاشیستی !!! آیا مادر من که فارسی بلد نیست ایرانی محسوب نمی شود ؟
اگر نوشته های پیشین نویسنده مطالب فوق را مطالعه فرمائید افکار کاملا فاشیستی را به اشکال مختلف مشاهده خواهید کرد!واگر فکر میکنید از این طریق به یک پارچگی و وحدت ایران کمک میکنید به نظر من کاملا به بیراهه میروید! باد می کارید و طوفان درو خواهیم کرد!
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل