مرحوم دکتر امیر ناصر کاتوزیان، حق بزرگی به گردن جامعه حقوقی کشورمان دارد. بیشتر فارغ التحصیلان رشته حقوق یا بیواسطه شاگردانشان بودهاند و یا از طریق کتابهای ایشان به ویژه مجموعه قواعد عمومی قراردادها پای درسش نشستهاند. یکی از ویژگیهای استاد کاتوزیان مأنوس بودن ایشان با کتب فقهی شیعی بود. آشنایی عمیق او با یافتههای نوین حقوقی غرب و تسلطش بر کتب فقهی امامیه، گاه او را به مقایسه بین این دو وامیداشت
و همواره یافتههای فقهای شیعه را میستود و دقتهای فقهی علمای شیعه را که در چارچوب منابع فقهی (کتاب، سنت، اجماع وعقل) به استنباط حکم شرعی همت میگماشتند، ارج مینهاد و پایههای حقوق مدنی ایران را بر روی فقه امامیه مستحکم و استوار میدید.
او بر این باور بود: «ما به جایی نخواهیم رسید که هیچ گاه به فقه نیاز نداشته باشیم. من این موضوع را قبول ندارم که بینیاز از توجه به فقه باشیم، زیرا ما هر چقدر مدرن باشیم ساخته گذشته خودمان هستیم. از گذشته بریدن، صفت پسندیدهای نیست.
من جملهای در مقدمه کتاب «ضمان قهری و مسئولیت مدنی» نوشتهام با این تیتر که: «گذشته و آینده هر دو حقیقت هستند؛ بنابراین، رستگار کسی است که یک چشم به گذشته داشته باشد و یک چشم به آینده یعنی تمام حقیقت را ببیند. در اینجا حقیقت دو نیم شده است نیمی در گذشته و نیمی در آینده» و خدا نکند روزی بیاید که ما از گذشته خود ببریم. مثل خیلی از ملتها که این کار را کردند و نتیجه نامطلوبی گرفتند؛ ولی طرز تفکر و استنباطها در بستر زمان تغییر میکند. (ماهنامه علوم انسانی مهرنامه ش ١٠ فروردین ١٣٩٠).
یک بار دانشجویی به تصور اینکه استاد را خوش آید، گفت: مگر فقیهان هم نکتهای در این باب دارند؟ استاد بیدرنگ و با جدیت پاسخ داد که شما حق ندارید درباره فقیهانی که برای استنباط یک حکم فقهی عمری را صرف کردهاند چنین بگویید. حتی امروز نیز نظریات سالیان پیش فقیهان امامیه از برخی نظرات حقوقدانان غربی مترقیتر است.
استاد کاتوزیان خود علاقه مندیاش به فرهنگ اسلامی را چنین توصیف میکند: در دوره لیسانس، کشش فوق العادهای به فرهنگ اسلامی پیدا کردم، به طوری که ورقه امتحانی اصول مرا که مرحوم استاد محمود شهابی ملاحظه کرد، از اینکه دانشجویی از تمام کتب فقها و اصولیین شاهد و مثال میآورد و ادله و براهین برای اثبات موضوع ذکر میکند، بسیار متعجب شد. پس از آن، ورقه مرا مهر و موم کردند و گفتند که آن را به قم میفرستیم تا آقایان مراجع و طلاب ببینند که ما در دانشکده حقوق چه جور دانشجویانی داریم.
ایشان پیدایش توجه به معنویت اسلامی را نیز مرهون استاد خود میداند: من لازم میدانم از معلم عارف خودم مرحوم میرافضلی که به مثنوی بسیار علاقه داشت و درس عربی را به صورت تجزیه و ترکیب نهج البلاغه برای ما میگفت، یاد کنم. ایشان وقتی وارد کلاس میشد دو بیت از مثنوی را با صدای شکسته و لرزان میخواند و بچهها بینهایت برای این پیرمرد احترام قائل بودند و مطلقا در کلاسش لودگی و شیطنت نمیکردند. بیگمان اولین جرقههای عرفان و فلسفه توسط ایشان در ذهن و ضمیر من روشن شد. مرحوم میرافضلی قطعهای از نهج البلاغه را سر کلاس مینوشت و بعد آن را معنی و تجزیه و ترکیب میکرد و صرف و نحو را به این طریق به ما میاموخت». این معنویت همواره وتا واپسین روزهای عمر ایشان قرینشان بود.
بسیاری از کتابهای حقوقی خود را بین الطلوعین و پس از راز و نیاز با معبود نگاشته است. او خود در زندگینامهاش مینویسد: «صبحها به تاریکی برمیخاستم و پس از نماز و نیایش، با دلی گرم و پرامید به کار میپرداختم و چنان در آن غرق میشدم که نه گذشت زمان را میفهمیدم و نه احساس کسالتی میکردم»، در جای دیگری مینویسد: «دستکم نیمی از کتابهایم را در آن خلوت صبحگاهی نوشتهام».
یک بار از استاد دیگری شنیدم که از قول دکتر کاتوزیان نقل میکرد: «من هرگاه که کتاب فقهی را مطالعه میکنم برای نویسنده فقیه أن کتاب فاتحهای قرایت میکنم».
این توجه به اخلاق و معنویت در برداشتهای حقوقی ایشان نیز راه یافته بود، خود در این باره میگوید: «حقوقدانان ایرانی از یک عیب مشترک رنج میبرند (که البته این عیب مشترک دارای یک» دلیل تاریخی» نیز هست) و آن این است که آنها همه چیز را در قالب قانون جستجو میکنند و برای اخلاق و عرف و انسان و خواستههای انسانی، کمترارزشی قائل هستند. به روایتی عنان آنها به دست منطق است وحتی بعضیهایشان هیچ ابائی ندارند که بگویند منطق حقوق منطق ریاضی است.
این سالهای اخیر ـ عمدتا ـ تحقیقاتم صرف «مبارزه» با این» فکر» و» روش» شده است. من سعی کردم که حقوق را از دایره محدود منطقی و ادبی خارج کنم و به وادی انسانیت و اخلاق بکشانم. رسالههایی که به تازگی در دانشکده حقوق ارائه میشود (که عمدتا تحت نظر من میگذرد) نشان میدهد که تا اندازهای در این راه توفیق پیدا کرده ام; هرچند اندک. یک فکر تازه برای اینکه پا بگیرد و دامنگیر شود، به سالها زمان نیاز دارد. (مصاحبه دکتر ساکت با دکتر کاتوزیان به نقل از سایت کانون وکلا).
استاد پیش از انقلاب اسلامی مدتی بر مسند قضاوت تکیه داشت درباره پروندهای که ابهام قوانین موجود أن زمان أشکارا به نادیده گرفتن حق کسی میانجامید با استناد به فقه و رفع ابهام احقاق حق کرد خود در این باره مینویسد: «مدتی چند در فکر تصمیم عادلانهای بودم ولی با صراحت شرط ضمن عقد مواجه میشدم تا اینکه به کتب فقهی مراجعه کردم و در آنجا با قاعده ممنوع بودن جمع ثمن و مثمن در یک دارایی مواجه شدم و همین امر، فکر مرا به این سمت سوق داد که این شرط را نباید به نحوی تفسیر کرد که مستلزم جمع عوض و معوض باشد لذا شرط را به تعهد به وسیله تفسیر نمودم نه تعهد به نتیجه و بنابراین، فروشنده توانست ثمن خود را دریافت دارد» (قواعد عمومی قراردادها ج٣).
ارجاعات فراوان به کتب فقهی شیعی فقیهان متقدم یا متأخر مانند امام خمینی (ره) و مرحوم آیت الله خویی (ره) در بیشتر کتابهای دکتر کاتوزیان دیده میشود. گاه نظریهای از استادان حقوق فرانسه نقل میکرد و بی درنگ نمونهای از آن اندیشه و استنباط در آثار فقیهان شیعه را به رخ میکشید. این نگاه احترام آمیز به فقیهان را به میان دانشجویان خود نیز کشانده است.
روح عدالت جویش در سایه فضل الهی غنوده باد