بازدید 14372

چالش «یک سطل آب یخ» سیلاب شد

کمپین، کارزار یا چالش. هرچی که هست خیلی زود در میان فضای سایبری و شبکه‌های اجتماعی بحث برانگیز شد. بیش از هرگروهی بازیگران جلوی دوربین نشستند تا یک سطل آب یخ روی سر آنها ریخته شود.
کد خبر: ۴۳۰۳۱۸
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۷:۲۷ 30 August 2014
چالش «یک سطل آب یخ» در ایران که کلید خورد خیلی زود با استقبال بسیار زیاد جامعه هنری و ورزشی کشور رو به رو شد. چالشی که برای معرفی بیماری نادر و ناشناخته به نام ALS شروع شد، بیماری که تا پیش از شروع شدن این چالش، تعداد بسیار کمی از آن شناخت داشتند. چالشی که یک چالش بزرگ‌تر را پیش رو قرار داد. بی خبری از بحران کمبود آب در کشور! بحرانی که ممکن است یک اشتراک دیگر هم با بیماری ALS پیدا کند، درمان ناپذیر و غیرقابل جبران. عضو کمیسیون انرژی مجلس می‌گوید: «وضعیت آب بحرانی‌تر از آن است که به اطلاع مردم می‌رسد. » او یک خبر تلخ هم می‌دهد. کمبود آب در ایران وضعیتی شبیه شمال آفریقا دارد.

به گزارش ایران، حال این سؤال پیش می‌آید: با توجه به نفوذ هنرمندان و ورزشکاران در افکار عمومی آیا این حرکت به تبلیغ مصرف بی‌رویه آب در کشور منجر می‌شود؟ آیا نباید خلاف جریان حرکت و اثبات کرد که در کار خیر گاهی احتیاج به استخاره است، مانند هند و فلسطین!

 مگر یک سطل آب چقدر می‌شود؟

سؤال سخت و خطرناکی است. چه جوابی می‌شود به چنین سؤالی داد! روبرت بگلریان، نماینده مسیحیان و ارامنه جنوب تهران در مجلس و همچنین عضو کمیسیون انرژی درباره کمبود آب در کشور می‌گوید: «شرایطی همچون شمال آفریقا داریم و بحران هر روز بیش از روز گذشته خودش را نشان می‌دهد.»  آنچه بگلریان از شباهت ایران با شمال آفریقا می‌گوید تمام ماجرا نیست. به گفته او «وضعیت آب کشور بحرانی‌تر از آن است که به اطلاع مردم می‌رسد.» یک نکته دیگر را هم یاد‌آوری می‌کند.  او اعتقاد دارد «فرهنگسازی» مصرف آب نیاز به زمان دارد اما دیگر فرصت کافی برای این کار نداریم. «چالش آب یخ» با توجه به استقبال هنرمندان می‌توانست فرصت خوبی برای فرهنگسازی در مصرف باشد که نشد! تأثیر هر هنرمند و ورزشکار را در تعداد طرفداران آن ضرب کنید تا معلوم شود چه فرصتی از دست رفت! همین مسأله هم بگلریان را به این نتیجه می‌رساند که «مهم‌ترین کاری که باید انجام دهیم این است که باید بهره‌وری را بالا ببریم و منابع را به سمت زیرساخت‌های بخش آب سوق دهیم.»

 رئیس اسبق اتاق بازرگانی تهران هم می‌گوید: «براساس گزارش ناسا ایران وارد یک دوره 30 ساله خشکسالی و بی‌آبی شده است.» این تمام کابوس سه دهه آینده نیست. در 10 سال اول این دوره کشاورزی در ایران از بین می‌رود! از بین رفتن کشاورزی تنها به خشک شدن زمین‌ها و بایر شدن آنها منجر نمی‌شود. تنها زمین‌های سبز، قهوه‌ای و زرد نمی‌شوند، جمعیت عظیمی از کشور بیکار می‌شوند. جمعیت عظیمی که همین امروز و در ابتدای کابوس، بیکاری و وضعیت‌شان دغدغه و معضل جامعه است. ناصر کرمی اقلیم شناس و استاد دانشگاه برگن نروژ اعتقاد دارد که ایران در حال تبدیل شدن به «سومالی» است. او یک نکته دیگر را هم می‌گوید که پای کشاورزان را به وسط می‌کشد.

کرمی اعتقاد دارد برای اینکه کشور به سومالی تبدیل نشود و تمام زمین‌های کشاورزی از بین نروند باید یک جراحی سخت انجام داد که در این درمان بخشی از کشاورزان بیکار می‌شوند: <مهمترین و فوری‌ترین راهکارها برای نجات کشور عبارتند از کاهش مصرف آب به یک ششم میزان کنونی (یعنی حد توان اکولوژیک کشور) و توقف بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی و ذخیره‌سازی آنها برای سال‌های خشک‌تر پیش رو.» به گفته او این یعنی خارج شدن میلیون‌ها هکتار اراضی کشاورزی از دایره کشت، تعطیلی ده‌ها و شاید صدهاهزار چاه عمیق و نیمه عمیق و بیکاری بیش از یک میلیون نفر در مناطق روستایی و عشایری.  او می‌گوید که مسئولان باید صادقانه درباره این «ریاضت» صحبت کنند. صادقانه صحبت کردن مسئولان یک چیز است، اطلاع مردم از واقعیت ماجرا چیز دیگر. مسأله به عوام هم برنمی گردد. برای اثبات این قضیه کافی است درباره کمبود آب با مسئولان آذربایجان غربی که شاهد خشک شدن دریاچه ارومیه بودند صحبت کنید. آنها یک پاسخ دارند. این استان بعد از خوزستان پر آب‌ترین استان کشور است و مشکل کم آبی ندارد. این در حالی است که خشک شدن دریاچه ارومیه بیش از هرچیزی زندگی چند میلیون کشاورز پیرامون این دریاچه را تهدید می‌کنداما مسئولان این استان حتی در طرح درختکاری خود پرآب‌ترین گونه یعنی صنوبر را انتخاب کرده‌اند. البته خوزستان هم دیگر پر آب نیست. کارونی که روزگاری در آن کشتی رفت و آمد می‌کرد حالا به گندآب تبدیل شده است. سری به سواحل این رودخانه در اهواز بزنید. اما این پاسخ مسئولان یک استان که شاهد مرگ دومین دریاچه شور جهان بودند، نشان می‌دهد که نه تنها فرهنگ‌سازی در سطح جامعه انجام نگرفته که مسئولان هم از عمق فاجعه خبر ندارند.

 چالش در چالش


کمپین، کارزار یا چالش. هرچی که هست خیلی زود در میان فضای سایبری و شبکه‌های اجتماعی بحث برانگیز شد. بیش از هرگروهی بازیگران جلوی دوربین نشستند تا یک سطل آب یخ روی سر آنها ریخته شود. برخی از بازیگران چون «بهرام رادان» بازیگر سینمای ایران توضیح دادند که این کمپین به این علت تشکیل شده که تعداد بیماران اسکلروز جانبی آمیوتروفیک - یکی از بیماری‌های عصب‌های حرکتی تن است که به عصب‌های دستگاه مرکزی اعصاب در مغز و نخاع آسیب غیرقابل ترمیم وارد می‌کند و موجب فلج مرکزی و حرکتی می‌شود - به حدی نیست که لابراتوارهای بزرگ جهان برای کشف داروی آن میلیون‌ها دلار هزینه کنند. بنابراین مرگی خاموش آنها را تهدید می‌کند. بهرام رادان پیشتر هم بارها آستین‌ها را برای کمک به بیماران سرطانی و دانش‌آموزان شین آباد و... بالا زده بود. او در این کمپین هم آب یخ را روی سرش ریخت و هم کمک مالی کرد.

هنرمندان دیگر هم وارد ماجرا شدند. ترانه علیدوستی در ویدئویی که انتشار داد البته به کمبود آب در کشور اشاره کرد. رامبد جوان هم از کسانی بود که دعوت کمپین آب یخ را لبیک گفت اما او هم یک سطل آب یخ را روی سرش ریخت بدون اینکه از محیط زیست و کمبود آب سخنی به میان بیاورد. جوان بارها هم از دغدغه خود درباره محیط زیست سخن گفته بود هم در این زمینه برنامه ساخته بود. همین مسأله ریختن یک سطل آب یخ توسط او را با واکنش‌های اعتراضی بیشتری رو به رو کرد.

رضا عطاران هم رو به روی دوربین نشست و اعلام کرد که چون کشور با معضل کمبود آب رو به رو است، سطل خالی آب یخ به صورت نمادین روی سرش ریخته می‌شود اما سطل خالی نبود و آقای بازیگر و کارگردان خیس آب شد. عطاران در این کمپین عادل فردوسی‌پور، شهاب حسینی و ترانه علیدوستی را به پیوستن به کمپین دعوت کرد. تا به امروز هیچ واکنشی از عادل فردوسی‌پور که پیش از این هم از سوی هنرمندان دیگر به کمپین فراخوانده شده، دیده نشده است که البته با توجه به سبک و سیاق او قابل پیش‌بینی بود.

فردوسی‌پور اما در برنامه دوشنبه شب خود بازهم از دغدغه‌های محیط زیستی‌اش گفت. او که به خاطر پرداختن به خشک شدن زاینده‌رود در دوشنبه گذشته از سوی خوزستانی‌ها انتقاد شده بود از خشک شدن کارون هم سخن به میان آورد و با پخش یک برنامه قدیمی از ریزگردهای خوزستان سعی کرد سوءتفاهم پیش آمده بین او و خوزستانی‌ها را رفع کند. او در این مسیر تیز هوشانه، کارشناس داوری برنامه خود را هم از خوزستان انتخاب کرد و چند دقیقه اول برنامه 90 را به محیط زیست اختصاص داد.  در نهایت فردوسی‌پور در پاسخ به انتقاد تند یک نماینده خوزستانی اعلام کرد که محیط زیست هماره دغدغه او بوده است. از سطل آب یخ هم هیچ سخنی به میان نیاورد.

 کمپین کلوخ

نخستین واکنش‌های اعتراضی به کمپین یک سطل آب یخ را روزنامه‌نگاران حوزه محیط زیست نشان دادند. واکنشی که اصل موضوع را زیر سؤال نبرد بلکه خواستار تعریفی محلی از کمپینی بود که صدای بیمارانی شده که مرگی خاموش آنها را تهدید می‌کند. اعتراضی که به صفحات اجتماعی روزنامه‌نگاران در فضای سایبری رسید. 

«ناصر کرمی» اقلیم شناس هم به معترضین ماجرا پیوست و پیشنهاد کمپین «کلوخ» را داد: « از آنجا که خشکسالی دشت‌ها، رودها، رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و خاک‌های حاصلخیز ما را تمامی خشکانده و ایران را به کلوخی یکپارچه و تفتیده تبدیل خواهد کرد، تصور می‌کنم معادل ایرانی‌تر و منطقی‌تر « آیس پاکت چلنج» برای کشور ما کمپین کلوخ است. »او پیشنهاد داد که همه رو به دوربین یک کلوخ بر سر بزنند. کمپینی که از سوی اصحاب رسانه با استقبال رو به رو شد هرچند هرگز به گرد استقبال هنرمندان از یک سطل آب یخ نمی‌رسد. برخی از کاربران هم در اعتراض به گسترش کمپین سطل یخ به هنرمندان پیشنهاد دادند که به جای ریختن یک سطل یک لیوان آب را پای یک گلدان بریزند. حتی در فیس‌بوک، صفحه‌ای با عنوان جمع‌آوری یک سطل زباله ساخته شد. گروهی دیگر پیشنهاد دادند که هنرمندان در ویدئوهای خود بستن شیر آب در زمان مسواک زدن را تبلیغ کنند. البته همه هنرمندان یک سطل آب را روی سرشان نریختند. واکنش هنرمندان موسیقی چون امیر تاجیک، سیروان خسروی و... با توجه به وضعیت خشکسالی در کشور بدون هیچ حاشیه‌ای، کمک به محک بود. نیوشا ضیغمی بازیگر سینما هم رو به دوربین یک لیوان آب یخ را پای گلدان ریخت و کمک مالی کرد. نیکی کریمی بازیگر و کارگردان سینما تندترین واکنش را نشان داد و از هم صنفان خود خواست تا با توجه به کمبود آب، یواشکی به مراکز داخلی کمک کنند.

«عبدالرضا زهره کرمانی» بازیگر سینما و تلویزیون ایران هم به چالش یک سطل آب یخ واکنش نشان داد. واکنشی که توجه‌ها را از ایران به سمت هند برد. او در صفحه اجتماعی از خبرنگاری هندی یاد کرد که از مردمش خواسته بود به «کمپین یک سطل برنج» بپیوندند؛ کارزار «سطل برنج» به جای «سطل یخ» در هند.  هدف «کارزار سطل برنج» که از «کارزار سطل یخ» الهام گرفته مبارزه با فقر در هند است. به گفته او یک خبرنگار هندی ابتکار جدیدی برای مبارزه با فقر در هند مطرح کرده که برداشتی از کارزاری است که به کارزار سطل یخ معروف شده و برای جلب توجه عمومی به یک بیماری اعصاب است. منجو لاتی کالانیدیهی، خبرنگار هندی از مردم آن کشور دعوت کرده در «کارزار سطل برنج» شرکت کنند و هر کدام یک سطل برنج به نیازمندان هدیه بدهند.
هندی‌ها این چالش را فرصتی برای اعتراض به فقر عمیق در کشور هندوستان دانستند. کمپین به فلسطین هم رسید. مردم غزه هم از فرصت چالش آب یخ استفاده کردند و در یک حرکت بومی، یک سطل خاک را روی سر خود ریختند تا هم توجه افکار عمومی را به کمپین جهانی جمع کنند و هم تصویری تلخ از غزه را به دنیا نشان دهند.

 اما یک سطل!


حالا می‌توان راحت‌تر از تأثیر یک سطل آب یخ در کوران خشکسالی سخن گفت. یک سطل آب یخی که هنرمندان رو به دوربین و در مقابل هزاران طرفدار خود روی سرشان می‌ریزند. برخی از آنها بدون هیچ توضیحی خیس آب می‌شوند. هنرمندانی که آنقدر تأثیرگذارند که کمپین را به مهدکودک‌ها هم بکشانند تا کودکان هم به تبعیت از آنها یک سطل آب یخ روی سر خود بریزند و عکس بگیرند. کودکانی که بی‌شک در آینده چالش عظیمی با بی‌آبی خواهند داشت و احتمالاً شاهد وقوع «جنگ آب» خواهند بود. جنگ آبی که هم اینک شروع شده اما وسعتش ظاهراً آنقدر نیست که ترس را به جان‌ها بیندازد.  اینجاست که یک سطل آب یخ، یک سطل نمی‌ماند سیلاب می‌شود آن هم در زمانی که دولتمردان وارد مذاکره با چند کشور شده‌اند تا نفت بدهند و آب بگیرند.

حالا شاید بتوان مشخص کرد که یک سطل آب یخ چقدر می‌شود؟ چقدر ارزش دارد؟ یک سطل آب یخ را ضربدر میزان محبوبیت ورزشکاران و هنرمندانی کنید که هر لحظه شمار آنها بیشتر می‌شود؟ هنرمندانی که البته حضورشان هم پیشتر از این چالش و هم در این چالش خیر و برکت داشته و کمک‌های بسیاری را روانه مراکزی چون محک کرده است. بسیاری از هنرمندانی که وارد این چالش شدند هم سطل آب را روی سر خود ریختند و هم کمک مالی کردند. کمک مالی که با توجه به اعلام آنها بیشتر برای محک بود.

 استخاره

اما آیا کسی می‌تواند حساب و کتاب کند که تأثیر فرهنگ و فرهنگ‌سازی این حرکت در ذخیره و کاهش مصرف آب چقدر است؟ این چالش بدون شک یک نکته را خوب ثابت کرد که در کار خیر هم نیاز به «استخاره» است. استخاره‌ای که می‌گفت کمپین یک سطل آب یخ می‌توانست به جای یک تهدید، یک فرصت باشد. فرصتی که توانست صدای العطش کشور را به گوش ساکنان همان کشور برساند اما نشد که نشد.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲۵
انتشار یافته: ۱۹
خداييش چند درصد اين آدمايي كه سطل آب يخ ريختن
سرشون، رفتن ببينن اصلا اين بيماري چي هستش؟
اكثريت واسه سرگرمي اينكارو كردن. در ضمن اين اسمش
حمايت از بيماران نيست، اگر واقعا نيتتون خير هستش يه كمك
مالي به بيماران بكنيد. اگر اينم در توانتون نيست يه شاخه گل نه
بيشتر بگيريد و به عيادت بيمارا بريد تا جامعه هم از شما تاثير بگيره.
آدماي گمنام و بي ادعايي رو ميديدم كه روزاي تعطيل ميومدن آسايشگاه
كهريزك و واسه سالمندانمون گل و خوراكي مي آوردند، دست محبت به
سرشون ميكشيدند. آدمي كه معروف ميشه چه هنرپيشه چه فوتباليست و ... مسئوليتش در برابر خدا و بندگانش چندين برابر ميشه. اگر حميت و غيرتش رو داريد بسم الله.
در پناه حق
عوض سطل آب یخ 100 دلاری برامون زیاده ، 25 دلار به بیمارن کمک کنیم .
ملت اسرافکار و گناهکار و ماهواره بین، سزاشون هم همینه.
همه این حرفها درسته ولی انتخاب سطل آب ویخ این بوده که شخص چند لحظه درد این بیمارها رو لمس کنه،چون آب یخ چند موجب از کار افتادن سیستم عصبی میشه
کاری نداره ، این آب رو مثلا توو استخر رو خودشون بریزن. یا پای درخت ها
تو رو خدا يكي از اين هنرپيشه هاي مقلد بپرسه حتي اسم اين بيماري كه به خاطرش آب ريختي رو خودت را ميدوني؟
با خريد و نصب و راه اندازي دستگاه هاي آب شيرين كن ميتوان معضل خشك سالي رو به راحتي حل كرد.
300 كيلومتر لوله گذاري از دل كوههاي البرز براي تامين آب تهران كافي است
خداییش جو گیر تر از خودمون خودمونیم
با این خشک سالی و نبود آب فشار برای افزایش جمعیت چگونه توجیه می شود؟
سلام
اشک چشم همنشین سیلاب شد
هیکل از سر تا به پا غرقاب شد
آنکه چشمی بسته بر دست شما
تشنه از دست شما بی تاب شد ...
یکی از لوس ترین و احمقانه ترین روشها برای معرفی و با خبر کردن مردم کره زمین درباره هر نوع مشکل اعم از اجتماعی یا بیماری!
تمام افرادی منجلمه ورزشکاران و هنرمندان ایرانی این کار را انجام دادند فقط برای معروفیت و جلب توجه . گذشته از بحران آب ، این خانم و آقایان پولدار و معروف اگر هدفشان کمک به بیماری و مریض ها هستند یکبار به طریق ناشناس بروند جلوی در بیمارستان ها و به افرادی که پول بستری فرزندشان و یا عزیزشان که دارد از دست می رود را کمک کنند ویا هموطن های شهرستانی که پول جا ندارند و در سرما و گرما توی خیابان جلوی بیمارستان ها می خوابند. نه بیمارهای که از افریقا فقط و فقط به خاطر فساد جنیسشون بوجود می آید. کاشکی کپی کردن کار های خارجی ها فقط نکات مسخره و حرکات اینچنین نبود و پیشرفت های عملیشون را هم کپی میکردیم.
آيا مسئولين، وزارت نيرو، سازمان حفاظت از محيط زيست و ساير وزارتخانه‌ها و ارگان‌هاي مرتبط به عمق اين فاجعه پي برده‌اند؟؟؟ اگر در جريان امور هستند چه اقدامي و يا چه راهكاري را در جهت حل اين معظل بكار خواهند برد؟ بعيد ميدانم همه شهروندان از اين موضوع مطلع باشند. هر چند دير است ولي مي‌بايست سريعا فرهنگ‌سازي انجام گيرد.
من که اصولا با هیچکدام از این بیهوده کاریا موافق نیستم چه آب یخ چه برنج چه کلوخ چه...اینا همش نشونه به پوچی رسیدنه, واقعا هیچ راه عاقلانه ی دیگه ای نیست که به بیماران خاص کمک کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
البته در تأیید صحبتهای آقای دکتر کرمی باید گفت ناآگاهی فلات ایران نشینان و ایضا مسئولین مربوطه و ادامه این کشاورزیهای غیر اصولی و با راندمان کم خودش زمینهای کشاورزی را به سمت اضمحلال پیش می برد و نیازی نیست مسئولین و مردم به فکر باشند. هست؟
سوء مديريت آب ما را از افريقا هم بدتر خواهد كرد . نگرش مديران به چگونگي مصرف بايد عوض شود .
راستی این سطل آب همان سطل آبی نیست که امام خمینی گفت اگر هر مسلمان بریزد اسراییل را سیل می برد؟ چقدر جالب گفته های خودمان را علیه خودمان استفاده می کنند منتها اینبار با استفاده از بحران خشکسالی ...
در ایران تبدلیل به آب بازی شد
علت بی تفاوتی و بی مسئولیتی نسبت به محیط زیست و عدم فرهنگ سازی لازم همراه با علاقه شدید به مسخره بازی و تقلید در مردم است و البته تاسف انگیز تر دیدگاه مخالفان است .ریختن کلوخ بر سر!!!!!حتما بعدشم تشریف می برن حمام و سر و کله و لباسای کثیف را با کلوخ می شورند!!!
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس
آخرین اخبار