در هفتههای اخیر، ندا یا تشکیلات نسل دوم اصلاحطلبان با چهره اصلی آن، یعنی صادق خرازی، سفیر سابق ایران خبرساز شده است. در حالی که برخی افراد منتسب به اصلاحطلبان، واکنشهای مخالف و گاه همراه با تمسخری نسبت به این تشکل داشتهاند، سخن از چرایی ایجاد، ماهیت و آینده این تشکل در حال فراگیر شدن است.
به گزارش «تابناک»، رسانهای شدن نام ندا پس از دورهای طولانی از اخبار پراکنده درباره شکلگیری چنین تشکلی با برخی واکنشهای مخالف در میان اصلاحطلبان همراه شده است.
در این باره، احمد پورنجاتی، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس ششم ـ که به سبب عضویت در مرکزیت جمعیت دفاع از ارزشها، به حمایت از آیتالله ریشهری در انتخابات سال ۷۶ مشهور است ـ صادق خرازی را خارج از جمعیت اصلاحطلبان و تازهوارد دانسته و با لحنی متفاوت نوشته است: «این «نوه»ی نسل سومی «عمه جان» بنده هم قصد دارد تشکیلاتی درست کند به نام «نسا»؛ نسل سومیهای اصلاحات!».
محمد علی ابطحی، رئیس دفتر سیدمحمد خاتمی در زمان ریاست جمهوری نیز واکنش مشابهی دارد و در این باره نوشته است: «آقای صادق خرازی برای نجات و نزدیک کردن اصلاحات با حاکمیت تشکیلاتی درست کرده است به نام ندا؛ مخفف نسل دوم اصلاحات! در طول سالهای قبل هم چندین تشکل اصلاح طلبی برای جایگزینی اصلاحات درست شده بود. این هم یک تشکل جدید. فقط نمیدانم چرا آقا صادق خودش را با اینکه همسن و سال ماهاست، نسل دوم نامیده؟ شاید به خاطر اینکه دیر به اصلاحات پیوسته، خودش را نسل دوم معرفی میکند»!
واکنش صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران و از فعالترین چهرههای طرفدار اصلاحات در فضای رسانهای خاستگاه «ندا» را همان مطالبه دموکراسی خواهان دانسته و بر این باور است، این تشکل برای اینکه جناح مقابل را حساس نکند، قصد عبور از هاشمی و خاتمی را دارد.
جناح مقابل نیز واکنشهای متنوعی به رسانهای شدن جریان «ندا» نشان داده است. در حالی که روزنامه کیهان، مخالفتهای برخی اصلاحطلبان با ندا را ناشی از «قیم مآبی» و «انحصارطلبی» آنها دانسته، برخی دیگر از اصولگرایان که تاکنون با توجه به فعالیتها و سخنان محمدرضا عارف، وی را محور فعالیتهای نسل جدید اصلاحطلبان میدانستند، کمی غافلگیر شده و طرح نام تشکل جدید را با احتمال موازی کاری و یا تلاش برای دور زدن عارف برابر دانستهاند.
واکنش تندتر به بخشی از اصولگرایان اختصاص دارد که بر وجود جمعی تجدیدنظرطلب در متن و حاشیه جریان اصلاحات تأکید داشته و اصرار دارند، اگر قرار است کسی قصد تجدیدنظر نسبت به مبانی انقلاب و نظام را داشته باشد، باید به شدت با وی برخورد کرد.
طرفداران این فکر، چندی پیش از این، وضعیت سید محمد خاتمی را مشابه وضعیت نهضت آزادی و مرحوم بازرگان پس از زمستان سال ۶۶ میدانستند که بر پایه نامههای رد و بدل شده بین وزیر کشور وقت و بیت امام راحل، نهضت آزادی فاقد شرایط حضور در حاکمیت دانسته شد. صاحبین این نظر، علاوه بر برخی اشخاص، نگاه مشابهی نیز به گروههایی مانند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت دارند و هشدار میدهند که «ندا» نباید راه تجدیدنظرطلبی مورد اشاره آنها را در پیش گیرد.
آینده جریان اصلاحطلبی در شرایطی که این جریان دستکم پس از تجربه انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در شرایط ویژهای قرار داشته، مسألهای پیچیده، مهم و قابل توجه است و پس از طرح موضوع نواصلاحطلبی از سوی محمدرضا تاجیک از چهرههای آکادمیک جریان اصلاحات و باز شدن پای «ندا» به رسانهها، عدهای این دو را نزدیک و یکسان پنداشتند، در حالی که «ندا» و نواصلاحطلبی حداقل از حیث اندیشه و نظر فاصلهای زیاد خواهند داشت، ولی شاید مقتضیات عملی آنها را به هم نزدیک کند.
شواهد موجود و اظهارات وابستگان به ندا نشان میدهد این تشکیلات از حیث چرایی ایجاد عمیقا برگرفته از وضعیت خاص و نسبت جریان اصلاحطلبی با نظام و حاکمیت است و این خود را صریحا در اظهارات برخی از اصلاحطلبان نشان داده است.
کوتاه و خلاصه واقعیت اینکه انتخابات سال ۸۸ و حوادث پس از آن، سید محمد خاتمی را به جایی رسانده که صریحا اظهار داشته است: «نه قصد داشتم و نه دارم و نه زمینهاش فراهم است که به قدرت بازگردم. ما نسلی هستیم که نباید دیگر به قدرت بازگردیم اما دوست داریم ارزشها و معیارها حفظ شود و شخصیتهایی که نسبت به آرمانها و سرنوشت ایران دغدغه بیشتری دارند، روی کار بیایند و برای این موضوع تلاش میکنیم» .
حقیقیترین بخش این نظر این است که دستکم در اوضاع کنونی، زمینهای برای بازگشت خاتمی به قدرت فراهم نیست، ولی نمیتوان برای وی حکم بازنشستگی سیاسی را جدی گرفت. اظهارنظر در مورد مسأله به شدت حساسی مانند استیضاح وزیر علوم، نشان داد که خاتمی به بازیگری سیاسی ادامه خواهد داد و برخی اخبار پراکنده نیز گواه این است که مراد از «برخی از رهبران اصلاحات» در این گفته صادق خرازی که «جوانان اصلاحطلب در حال پراکنده شدن و سرخورده از درون و وامانده از بیرون تشکلها بودند. پیش من آمدند ماهها بحث شد از عدم باور کار تشکیلاتی تا به باور رسیدیم. برخی از رهبران اصلاحات هم توصیه کردند که کمکشان کن. من هم شروع کردم و قدم آخر این تشکیلات شد.» به احتمال قریب به یقین شخص سید محمد خاتمی است.
همین سخن خرازی جلوه دیگری از واقعیت «ندا» را نشان میدهد. «ندا» ابزار بازگشت به قدرت است و تجربه تاریخی، نشان داده که اصلاحطلبان برای رسیدن به قدرت به سادگی به مانور و چرخش روی خواهند آورد؛ هرچند صادق خرازی سودای ریاست بر مجلس دهم را انکار کرده است، چند نکته مهم را نمیتوان فراموش کرد؛ نخست اینکه اصلاحطلبان با همه وجود برای مجلس دهم مبارزه خواهند کرد. دوم آنکه رخدادهای سالهای اخیر، مانعی جدی برای بخش بزرگی از آنها برای مشارکت رسمی و رقابت سیاسی قانونی خواهد بود و سوم اینکه اصلاحطلبان برای بازگشت کامل به قدرت به کادرسازی و آماده کردن افراد خود نیاز دارند؛ موضوعی که عارف به صراحت از آن سخن گفته و خرازی هم به دلیل پیگیری همین موضوع به موازیکاری یا دور زدن عارف متهم شده است.
مسأله مهم دیگر، حدس و گمانهای مربوط به آینده «ندا»ست. سخنان پورنجاتی و ابطحی نشان میدهد که دستکم در میان نیروهایی که چهرههای آکادمیک و تئورسین اصلاحات، رقابت بر سر اینکه چه کسی اصلاحطلبتر است وجود دارد و حفظ فاصله تاجیک از «ندا» و ابراز امیدواری خاتمی به حرکت نسل جدید بر صراط «ارزشها و معیارهای» مورد نظر وی نشان میدهد که از همین اکنون دغدغههایی جدی در مورد سرنوشت نسل جدیدی که رهبری آنها به صادق خرازی سپرده شده است، وجود دارد؛ هرچند صادق خرازی خود را برادر این نسل بداند و نه رهبر آنها.