این روزها جدال میان دولت و برخی گروهها در مجلس بالا گرفته است. گاهی دولتیها مجلس را مینوازند و گاه نیز مجلس با پرسش و استیضاح دولت را مینوازد. البته اختلاف سیاسی و کشمکش در یک نظام سیاسی دموکراتیک، طبیعی است؛ اما گاه میزان اختلافات از حدی خارج و به سمت درگیری شخصی پیش میرود.
به گزارش «تابناک»؛ الحق و الانصاف دولت پس از استیضاح وزیر علوم، با سعهصدر این حق طبیعی مجلس را گردن نهاد و حتی رئیسجمهور از همگان خواست به دلیل این استیضاح عصبانی نشوند؛ هرچند آقای روحانی به صراحت در اردبیل از مجلسیها خواسته بود، با رأی به فرجیدانا دولت را در رسیدن به اهدافش کمک کنند!
در این روزها رابطه مجلس با دولت و برخی اظهارنظرهای رئیس جمهور از جمله اینکه میخواهد قانون اساسی را بر پایه قانون اجرا کند، به بحث اصلی محافل سیاسی تبدیل شده است.
در همین راستا، مهرداد بذرپاش از نمایندگان مجلس و از اصولگرایان در گفتوگو با تابناک به بررسی روابط مجلس و دولت یازدهم و همچنین ارزیابی خود از برخی موضوعات سیاسی پرداخته است.
* آقای بذرپاش به
نظر شما، چرا مجلس تصمیم گرفت آقای فرجی دانا را در کمتر از یک سال از مسئولیت عزل و
استیضاح کند؟
حقوق قانونی مجلس و قانون اساسی، این حق را به نمایندگان داده که وزرا را استیضاح کند. نمیشود مجلس را بدون این گونه ابزارها متصور شد. یکی از شئون مجلس قانونگذاری است و شئون دیگری که اگر مهمتر نباشد، کمتر نیست، نظارت است. نظارت بدون ابزار و ضمانت اجرا، چیزی شبیه شوخی و طنز است.
مجلس از سه راه تذکر، سؤال، استیضاح و امکانات مکمل مانند تحقیق و تفحص و ماده ۲۳۶ آیین نامه حوزه نظارتی خود را قوام میبخشد. مجلسی زنده است که نظارتش قویتر و مقتدرتر باشد. مجلسی بیخاصیت است که وکیلالدوله و از طرفی در حوزه نظارت ضعیف و بلهقربانگو باشد. تاریخ نشان میدهد، مردم از این گونه مجالس خوششان نمیآید و مجلسی را میپسندند که در عین رعایت انصاف، اقتدار لازم برای پیشبرد سخنان خود را داشته باشند.
* برخی استیضاح وزیر علوم را سیاسیکاری مجلس میدانند؛ نظر شما چیست؟
نمیتوان مجلس را به این امور متهم کرد که با دولت سیاسی کاری میکند. این مجلس بالاترین رأی اعتماد دوران تاریخ پس از انقلاب را به دولت یازدهم داده است. مثلا وزیر اقتصاد با رأیی که به دست آورد، رکورد رأی اعتماد حدود ۳۵ سال پس از انقلاب را شکست، ولی همین مجلس میتواند اعتماد خود ار از این وزیر را بردارد. در همین دولت گذشته ـ که به ظاهر دولت اصولگرا بود و مجلس نیز اصولگرا ـ در کمتر از دو ماه رأی اعتماد خود را از یک وزیر برداشت. یا در مورد رأی اعتماد به دولت گذشته به چهار وزیر رأی نداد، ولی در این دوره به سه وزیر در آغاز کار رأی داده نشد.
میزان پرسشهای یک سال اخیر دولت آقای روحانی حدود ۹۸۰ سؤال است، ولی تعداد کل سؤالها از دولت آقای احمدینژاد در یک سال مشابه ۱۹۸۰؛ یعنی حدود 20 درصد بیش از سؤالهای این دولت. پس نشان میدهد که مجلس در سالهای گذشته نیز از ظرفیت سؤال و استیضاح بهره میبرد. در همین دو سال اول مجلس نهم ـ که مصادف با دولت احمدینژاد بود ـ به عزل وزیر رفاه ختم شد. پس این گونه برخورد باید بنا بر اطلاعات دقیق و متقن مانند تعداد سؤالات باشد؛ برای نمونه، تحقیق و تفحصهای یک ساله دولت آقای احمدینژاد در مقابل یک سال آقای روحانی دو تحقیق و تفحص بیشتر انجام شده است.
بنابراین دولت نباید این گونه هجمه غیر منصفانه به رکن دموکراسی در این کشور داشته باشد، چون این برخورد در ادامه به دیکتاتوری و تکصدایی منجر خواهد شد.
* به تازگی آقای روحانی اعلام کرده است که میخواهد قانون اساسی را بر پایه قانون اساسی اجرا کند. ارزیابی شما از این سخنان چیست؟
قانون اساسی اختیارات همه را مشخص کرده است. کسی که برای مجلس یا دولت رأی میآورد، میداند که مرز مسئولیتی وی کجاست. کسی که برای مجلس رأی میآورد، بنا بر قانون کشور میداند تا چه میزان در حوزه قانونگذاری و نظارت مسئولیت دارد.
البته در سطح بالاتر نیز کسی که برای ریاست جمهوری رأی میآورد، باید بداند برای این میزان از اختیارات از مردم رأی گرفته، نه اختیارات مافوق تصور و این گونه نیست که برای یک سمت از مردم رأی بگیری و مالک تمام امور کشور ـ چه در حوزه تقنین و چه در حوزه قضا ـ خواهد شد.
چرا ما همواره میگفتیم قانون اساسی جزو قوانین اساسی مترقی دنیاست. به دلیل اینکه توزیع قدرت در این قانون اساسی به خوبی دیده شده و انباشت قدرت در یک بخشی کمتر اتفاق میافتد و قدرت در دستگاهها توزیع شده است و این میتواند کمک کند که کشور به سمت دیکتاتوری پیش نرود؛ این یکی از نقاط مثبت قانون اساسی کشور ماست.
ناگفته نماند که دولت نیز از این امر جدا نیست. هر که رئیس جمهور یا نماینده مجلس شود، باید دقیقا قانون اساسی و به طور خاص قوانین مربوط به آن حوزه مسئولیت را خوانده و با علم به اختیارات مسئولیت به عهده بگیرد، نه اینکه با یک رأی نسبی، به گمان خود میتواند برای همه نظر داده و تصمیم بگیرد. کشور را باید با سعهصدر بیشتر اداره کرد. کشور نیاز به مدیریت جهادی و تلاش دارد. باید تلاش خود را دوچندان بلکه شبانهروزی کنیم. این کشور با حرف اداره نمیشود.
مگر هماکنون خلاف قانون اساسی عمل میشود؟ به عمل کار برآید به سخنرانی نیست. به نظر میرسد دولت در بخشی از مشکلات اقتصادی کشور مانده و همواره سعی در حاشیهسازی دارد. این روش خوبی نیست. مردم فهیم هستند؛ بنابراین، فرق بین متن و حاشیه را به خوبی درک میکنند. این مردم در همه مقاطع وظایف خود را درست انجام دادهاند و خواهند داد. اینکه با بازیهای سنباد و علی بابا یا بامزی و دوستان بخواهیم روشهای دیگری برای کشور در پی بگیرم، مشکلات از بین نمیرود. مشکلات اصلی کشور و نیز محدودیت و ظرفیتها معلوم هستند.
این دولت تلاش کرده است، کارهای گذشته از جمله هدفمندی یارانهها را ادامه بدهد. در واقع دولت جدید بیشتر اقدامات دولت قبل را اجرا میکند.
اینکه هدفمندی یارانهها را با شتاب افزایش دهیم و ذرهای به مردم ندهیم و سهم تولید را پرداخت نکنیم، ادامه کار نیست.
مگر یکی از انتقادات به دولت قبل این نبود که چرا سهم تولید پرداخت نشد. الان ماه ششم سال شروع شد یعنی کم کم نیمه سال میرسد. در این مدت ریالی از سهم تولید حاصل از درآمد هدفمندی به بخش تولید پرداخت نشد. همین خرده و انتقاد به گذشته گرفته میشد. در واقع قیمت حاملهای انرژی را ۲۵ تا ۷۰ دردصد افزایش دادهاند و ذرهای میزان یارانههای مردم را افزایش ندادیم و به تولید هم پرداخت نشد.
* پس مشکل از کجاست؟
این گونه از موضع متفاوت با نمایندگان مردم در مجلس صحبت کردن روش خوبی نیست، زیرا سرانجام به تکصدایی خواهد رسید. باید آرامتر با مردم و منتقدان سخن گفت. ما شنیده بودیم رحماء بینهم و اشدا علی الکفار، ولی نشنیده بودیم رحماء علی الکفار و اشدا بینهم.
جای خالی گل آقا در این روزها احساس میشود. اگر گل آقا زنده بود، سوژههای بسیاری برای پرداختن داشت تا نشان دهد چگونه میتوان کشور را اداره کرد و چگونه میشود با یک فرد منتقد برخورد کرد؛ گل آقا کجایی که یادت به خیر!.متن کامل گفتوگو را اینجا بخوانید.