نمی دانم وقتش رسیده یا نه، ولی دیر یا زود باید در اندیشه نقد ایران، در اندیشه نقد فرهنگ ایران باشیم. از نقد رفتار و آداب امروز صحبت نمی کنم، از نقد فرهنگ هخامنشی، زرتشتی، ساسانی و … صحبت می کنم. از نقد روزگارانی صحبت می کنم که به آن افتخار می کنیم.
احساسم این است که ما ایرانی ها، به هیچ وجه تحلیل خوبی از گذشته امان نداریم. و فکرم این است که بخشی از مشکلات امروز ما به دریافت غلط مان از گذشته برمی گردد. ناسیونالیسم افراطی و انباشته از اشتباه ما، گرفتارمان کرده. باید دوباره و بدون تعصب به آن بپردازیم.
راستش ما حتی نمی دانیم حمله مغول چقدر به سودمان بوده! همه اش فکر کرده ایم که همه آن به قول خودمان کشتارها، پدرمان را در آورده. آیا هرگز فکر کرده ایم که این هم بخشی از فرافکنی و بهانه پردازی ماست.
چرا اگر داریوش حمله کرده، خوب کرده ولی اگر چنگیز حمله کرده، غلط کرده؟ چرا؟
ما به تاریخ بدهکاریم. ما تاریخ را نمی دانیم. ما گذشته امان را تحلیل نکرده ایم.
قبلا اعتقاد داشتم برای تغییر رفتارمان باید اسطوره هایمان را خوب بشناسیم و آنگاه برای تغییر نگرشمان تلاش کنیم. حالا به این نتیجه رسیده ام که علاوه بر اسطوره باید به تاریخ نگاهی دوباره بیندازیم.
همه این ها، معنی تحقیر نمی دهد، مفهوم شجاعت و جسارت می دهد. البته برای آنان که می فهمند…
منبع: وبسایت شخصی آرش نورآقایی