بازدید 3622
۱

قوانین ده گانه ی دلجویی

چراغ 13
کد خبر: ۴۲۲۸۶۴
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۹:۱۳ 05 August 2014
اول:وقتی کسی برای مدت طولانی تحت تنش و شرایط غیر عادی بوده مرتب تکرار نکنید "می فهمم ، درک می کنم" چون در اغلب موارد شما هیچ تصوری از شرایط موجود  ندارید.

دوم: کسی که مدت ها بار سنگین یک مشکل را به دوش کشیده به قدر کافی در باره راه حل های موجود هم فکر کرده. در حالیکه چیز زیادی از اصل ماجرا نمی دانید و به تازگی در جریان قرار گرفته اید شروع به ارائه راهکار نکنید. البته که مشورت دادن خوب است اما آنچه به لحظه به ذهن شما می رسد عموما راهکاری است که فرد مورد نظر امتحان کرده و نتیجه نگرفته. شعور مخاطب گرفتارتان را دست کم نگیرید لطفا.

سوم: اغلب همه ی چیزی که یک آدم حتی در بدترین شرایط نیازمند آن است یک گوش شنوا است و کمی حس حمایت. دایه ی عزیز تر از مادر نباشید، خطیب و مرشد هم .

چهارم: وارد بازی "کی از همه بدبخت تر است " نشوید. البته که هرکسی مشکلات خودش را دارد و شاید گاهی این همدلی ها آرامش بخش باشد اما این بازی جا افتاده در فرهنگ ما به کسی که به زحمت سرپا مانده کمکی نمی کند. بطور مثال برای کسی که ماهها شب و روز درد داشته  دانستن اینکه سرطان خون ندارد دلگرم کننده نخواهد بود .همچین آدمی علاقه ای هم به شنیدن لیست بلند بالای مشکلات شما ندارد. اگر نمی توانید هم صحبت خوبی باشید حرفش را هم نزنید.

چهارم:  درحالیکه تصور درستی از فشار عصبی موجود ندارید مراقب کلماتتان باشید.این را خوب تجربه کرده ام. یادم هست بعد از ماهها تحمل هزار و یک فراز و نشیب وقتی دلواپس نتایج بیماری ام اس بودم و مشخصا ترسیده، دوستی برای دلداری گفته بود این بیماری آن قدرها هم خطرناک نیست و راه های درمانی دارد.درست در لحظه ای که احتیاج داشتم بشنوم که چیزی نیست و به خیر خواهد گذش. راهکارهای بعد از طوفانتان را وقتی هنوز طوفانی نرسیده ارائه نکنید!!!!یک بار هم نزدیک به همین برخورد را با بیماری دیدم که پایش صدمه دیده بود و قبل از نظر نهایی پزشک پدرزن گرامی به بیمار بیچاره گفت اینهمه آدم یک پا،چرا میترسی؟متوجه هستید؟آدمها را قبل از مردن به خاک نمی سپارند.

پنجم: تنش های طولانی را جدی بگیرید. ماهها دست و پنجه نرم کردن با شرایط نا متوازن و فشارهای شدید عصبی آدمها را تغییر می دهد. آستانه تحملشان را پایین می آورد. شکننده و حساسشان می کند. توقعشان از اطرافیان را بالا می برد. نازک و ترد و ظریف می شوند....به تلنگری فرو می ریزند. عصبانیتشان را جدی نگیرید، بدخلقی هایشان را، نمی خواهم هایشان را.در احوال خوب و به سامان هرکسی می تواند همراه باشد.نا به سامانی را باید دریافت.حواستان نباشد در دیر بودن هاست که همه ی اینها را می فهمید.

ششم: درد، بیماری، فقدان، تنش های بزرگ....اینها بدترین زمان برای تنها گذاشتن یک آدم هستند. آدمها هرگز کسانی را که در این شرایط همراهشان بودند فراموش نمی کنند. آنها که نبودند را هم.

هفتم: برحسب وظیفه کاری نکنید. ترحم نکنید . کسی را از سر باز نکنید. اگر درست بودن را بلد نیستید همان نبودنتان بدِ بهتر از بدتر است.

هشتم: آدمها را به زور به حرف زدن وادار نکنید. حواستان باشد همینکه خبر داشته باشید مشکلی هست برای بودن در همان حوالی کافی است. همین می تواند دلگرم کننده باشد. نه به بهانه ی نمی دانستم ها و نگفتی ها چیزی را از سر باز کنید و نه اصرار بیهوده داشته باشید که از همه چیز با جزییات با خبر باشید.

نهم: اجازه ندهید نا امیدی شخص بر شما هم غلبه کند. همراه سوگواری هایش نشوید، مصرانه کمکش کنید که باور کند روزنه ای هست. مقابل سقوطش بایستید یا لا اقل شیب این سقوط را تند تر نکنید.

دهم: صورت مساله را پاک نکنید.آدمهایی را می شناسم که عزیزانشان را در شرایط سخت تنها گذاشتند چون تاب و تحمل تماشای رنج کشیدن و همراهیش را نداشتند. کنار کشیدند تا طوفان بگذرد و بازگردند. این رفتار به شکلی ضمانت شده به از دست دادن فرد ختم خواهد شد و این یکی از بدترین شکل های از دست رفتن است.

مهربان باشیم...همین

مکث/ وبلاگ چراغ 13
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
همش تضاد دارن مواردتون!
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل