طلاقی که در پی تشخیص اشتباه پزشک رخ داد
به دلیل اطلاعات اشتباه پزشکان، یک مادر ۳۴ ساله خود را برای مرگ آماده کرد. این اشتباه منجر به طلاق وی از شوهرش شد.
«دنیس کلارک» 34 ساله اهل انگلستان مادر دو پسر به نام‌های «هاروی» و «لوکا» است؛ وی به علت اشتباه پزشکان مدت دو سال در انتظار مرگ بود.
به گزارش فارس به نقل از دیلی میل، «دنیس» بیش از سه سال به دلیل یک خونریزی دردناک رنج می‌برد؛ این اتفاق درست شش هفته قبل از تولد پسر کوچکش «لوکا» اتفاق افتاد؛ با توجه به تست‌های انجام شده در ژانویه 2010، پزشکان کلینیک رویال آبردین اعلام کردند وی دچار سرطانی علاج ناپذیر شده است.
در نوامبر 2011 زمانی که او فکر می‌کرد می‌تواند درمان شود، پزشکان به وی گفتند وضعیت او وخیم‌تر شده است و یک توده سرطانی جدید در لگن دیده می‌شود.
وی می‌گوید: به دلیل عکسبرداری، اشعه‌های زیادی به بدن من وارد کردند و جلسات شیمی درمانی زیادی داشتم؛ همیشه دوست داشتم فرزندانم مرا به بهترین شکل به یاد آورند، دوست داشتم زمان بیشتری را با آنها باشم، آنقدر ناامید شده بودم که برای فرزندانم و خدا نامه نوشته بودم و به دنبال کلینیکی در اسپانیا بودم تا برای درمان و شیمی‌درمانی به آنجا بروم؛ هزینه این بیمارستان 16000 یورو بود که پرداخت کردم.
پس از دو سال در اواخر سال 2013، آزمایشات پزشکی جدید انجام دادم و آنها نشان دادند که در واقع از سرطان رنج نمی‌بردم و مشکلات در اثر اشعه دریافت شده بوجود آمده است؛ وقتی این خبر را شنیدم شروع به خندیدن کردم، یک شوک واقعی بهم وارد شده بود، به خانه برگشتم و به پسرم گفتم پزشکان اشتباه کرده بودند، وی مرا در آغوش کشید، هیچوقت به این محکمی مرا بغل نکرده بود.
وی اضافه می‌کند: دو سال زندگی من دیگر بر نمی‌گردد، این خطای پزشکان منجر به پرداخت هزینه‌های سنگینی شد، به علت مشکلات مالی و هزینه‌هایی که انجام دادم شوهرم مرا ترک کرد و طلاق گرفتیم؛ من از این پزشکان شکایت می‌کنم و امیدوارم بتوانم هزینه‌های از دست رفته را جبران کنم.
به گزارش فارس به نقل از دیلی میل، «دنیس» بیش از سه سال به دلیل یک خونریزی دردناک رنج می‌برد؛ این اتفاق درست شش هفته قبل از تولد پسر کوچکش «لوکا» اتفاق افتاد؛ با توجه به تست‌های انجام شده در ژانویه 2010، پزشکان کلینیک رویال آبردین اعلام کردند وی دچار سرطانی علاج ناپذیر شده است.
در نوامبر 2011 زمانی که او فکر می‌کرد می‌تواند درمان شود، پزشکان به وی گفتند وضعیت او وخیم‌تر شده است و یک توده سرطانی جدید در لگن دیده می‌شود.
وی می‌گوید: به دلیل عکسبرداری، اشعه‌های زیادی به بدن من وارد کردند و جلسات شیمی درمانی زیادی داشتم؛ همیشه دوست داشتم فرزندانم مرا به بهترین شکل به یاد آورند، دوست داشتم زمان بیشتری را با آنها باشم، آنقدر ناامید شده بودم که برای فرزندانم و خدا نامه نوشته بودم و به دنبال کلینیکی در اسپانیا بودم تا برای درمان و شیمی‌درمانی به آنجا بروم؛ هزینه این بیمارستان 16000 یورو بود که پرداخت کردم.
پس از دو سال در اواخر سال 2013، آزمایشات پزشکی جدید انجام دادم و آنها نشان دادند که در واقع از سرطان رنج نمی‌بردم و مشکلات در اثر اشعه دریافت شده بوجود آمده است؛ وقتی این خبر را شنیدم شروع به خندیدن کردم، یک شوک واقعی بهم وارد شده بود، به خانه برگشتم و به پسرم گفتم پزشکان اشتباه کرده بودند، وی مرا در آغوش کشید، هیچوقت به این محکمی مرا بغل نکرده بود.
وی اضافه می‌کند: دو سال زندگی من دیگر بر نمی‌گردد، این خطای پزشکان منجر به پرداخت هزینه‌های سنگینی شد، به علت مشکلات مالی و هزینه‌هایی که انجام دادم شوهرم مرا ترک کرد و طلاق گرفتیم؛ من از این پزشکان شکایت می‌کنم و امیدوارم بتوانم هزینه‌های از دست رفته را جبران کنم.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱۷
انتشار یافته: ۶
خاک بر سر آن مرد، از مردانگی فقط اسمش را یدک می کشید!اگر مرد ایرانی بود نهایتا به فکر آینده بچه ها می افتاد که بی مادر نمانند :)
خبر قابل باور نيست تا وقتی از تومور نمونه برداری نکنند و تشخیص قطعی سرطان نداشته باشند ، هیچ دکتر ی حتی از نوع بی سوادش ، برای مریض شیمی درمانی نمی کنه ، به یک دلیل ساده ، آنهم این که شیمی درمانی بر اساس نوع تومور تعیین می شه نه بر اساس دلبخواه دکتر. از اون مهمتر در انگلیس خرج شیمی درمانی را بیمه دولتی می دهد و برای مجوز شیمی درمانی که 70_80 هزار پوند خرج بر می دارد ، 1000 تا مدرک از دکتر و بیمارستان و مشاور ها می خواهد. داستان را اگر می بردی بورکینافاسور شاید منطقی تر بود . واقعا خاک بر سر اون شوهر وای خدایا چی بگمإإإإإإإإإإإ چه قدر خوشحالی این زن برای به دست آوردن زندگی دوباره لذت بخش بوده ...شکر به درگاهت جای دوری نروید در ایران خودمان روزانه شاید اشتباهات زیادی جان بیماران را به خطر می اندازد که خودم قربانی یکی از انها هستم 13 سال زندگیم هدر رفت هنوز به دردهای که انه روی من اوردند دارم زندگی می کنم البته زندگی نه مردگی علاوه بر درد چشمم را نیز کور کردند