گویا قرار نیست نفس راحتی بکشیم! اگر تا سال گذشته، آلودگی هوا ناشی از سوخت بنزینهای آلاینده مقصر اصلی بود، حال که آن مشکل تا اندازه بسیاری مرتفع شده، مشکلی جدید از راه رسیده که شواهد از تقویت آن در آینده خبر میدهند، ولی هنوز ریشه یابی نشده و سرآغاز آن کشف نشده است!
به گزارش «تابناک»، در شرایطی که با پایان ماه مبارک رمضان و پیوستن تعطیلات دو روزه عید سعید فطر به دو روز نیمه تعطیل و تعطیلِ پنجشنبه و جمعه، بسیاری از ساکنان دو کلانشهر پرجمعیت تهران و کرج ترجیح دادهاند به مسافرت بروند، از راه رسیدن موج جدیدی از گرد و غبار، موجب شده که هوای این دو شهر در وضعیت ناسالم قرار گیرد.
اما گرد و غباری که چندی پیش با وقوع توفان تهران، روز پایتخت پرجمعیت را به شب تبدیل کرد و بسیاری را به شوک فرو برد، چند روزی است بار دیگر میهمان تهران، کرج و شهرهای ریز و درشت پیرامون آنها شده و محدوده دید افقی را تا حدود زیادی کاهش داده، ولی هنوز کسی نمیداند که سرچشمه آن کجاست و برای رفع آن باید چه تدابیری اندیشیده و به کار بسته شود.
اگر تا سال گذشته، هوای غبارآلود به شاخصه تقریبا ثابت آب و هوای استانهای خوزستان، ایلام، بوشهر، کرمانشاه، کردستان و دیگر نقاط واقع در غرب، جنوب غربی و جنوب کشور تبدیل شده و بدین ترتیب، تجربه تلخ سالیان پیاپی در استان سیستان و بلوچستان، تازه در نقاط دیگر کشور قابل لمس شده بود، اکنون نه تنها در آن نقاط وضعیت بهبود نیافته، بلکه این مشکل به دو استان پر جمعیت تهران و البرز هم رسیده است.
این در حالی است که از یک سو فرو رفتن تهران و کرج در گرد و غبار در شرایطی بروز میکند که خبری از گرد و غبار وارداتی از کشور همسایه، عراق، در میان نیست و از سوی دیگر، معضل آلودگی هوای این شهرها ـ که به ترافیک بیش از نیمی از خودروهای کشور در درون این شهرها مرتبط میشد ـ هم به رغم بهبود یافتن، هنوز کاملا مرتفع نشده و تا حدودی برقرار است.
به عبارت بهتر، اگر تا پیش از این میشد گرد و غبار را به گردن خشک شدن سرزمینهای واقع در عراق و توقف مالچ پاشی در بیابانهای این کشور بعد از ساقط شدن دولت صدام انداخت و با نگاه مسئولانه، سهم کمی هم برای بیمسئولیتی خودمان در خشک شدن حوزههای آبگیری چون تالاب هورالعظیم در خوزستان قائل شد، حالا میتوان مدعی شد که عملکرد سالهای گذشته خودمان در کنار خشکسالی رقم خورده، کاری کرده که در تولید گرد و غبار به خودکفایی برسیم!
اکنون از یک سو دریافتهایم در آستانه دوران خشکسالی جدیدی هستیم و اثرات این دوران کم بارش را با کمبود آب به وضوح درک کرده و انتظار سخت گیری بیشتر مام طبیعت در سالهای آتی را میکشیم و از سوی دیگر، میبینیم که در اثر این اتفاق و بیتوجهی ما نسبت به پیش بینیها، اینقدر بر وسعت بیابانهایمان افزوده شده که با اندک تغییرات جوی، شاید توفانهای سهمگینی به راه افتاده و بر ما بتازد، یا دست کم، گرد و غبار بخشی همیشگی از زندگیمان در سالهای آتی شود.
نیم نگاهی به وضعیت روز گذشته هوای تهران از نظر آلودگی، نشان میدهد که پایتختِ خلوت شده و کم رفت و آمدتر، با رسیدن شاخص آلودگی هوا به شرایط «ناسالم»، اوضاع نامطلوبی را تجربه کرده و از کرج هم خبر میرسد که ساکنان این دیار چند ملیتی نیز در شرایط چه بسا نامطلوب تری قرار دارند؛ در حالی که هیچ گزارشی از چرایی رقم خوردن این رویداد در دست نیست که بتوان به آن استناد کرد و مدعی بود، ریشه این گرد و غبارها معلوم شده است.
حال اگر به این مجموعه، تجربه بسیار ناموفق علت یابی و تلاش برای رفع مشکل گرد و غبار غلیظ در دیگر نقاط کشور را بیفزاییم، درخواهیم یافت که افق بسیار نامطلوبی پیش رویمان ترسیم شده است؛ افقی که با توجه به آغاز دوران خشکسالی جدید در کشور، بحرانی تمام عیار ترسیم میکند که اگر قصد رویارویی با آن را داشته باشیم، هر روزی را که میگذرد، باید صرف تحقیق و بررسی این موضوع و چگونگی مقابله با آن کنیم؛ اما گویی به خواب فرو رفتهایم.
بدین ترتیب دور نیست زمانی که در اثر تداوم این روند و احتمالا شدت گرفتن آن، به جایی برسیم که از ۷۵ میلیون جمعیت کشور، تنها محدودی از شر گرد و غبار در امان باشند و ببینیم این پدیده توانسته سلامتی، محیط زیست، کشت و زرع، دامداری، اقتصاد و هر آنچه برای تداوم حیات کشور مهم است را تحت تأثیر خود قرار داده و بلایی بر سرمان آورد که هیچ دشمن و تحریمی نتوانسته و نخواهد توانست!