دم خروس بیرون آمد
محمود ملکی
در حالی که حمله رژیم صهیونیستی به غزه با شدت بی‌سابقه‌ای آغاز شده بود، آقای ابوبکر بغدادی اعلان کرد که قصد حمله به لبنان را دارد. او در این پیام ویدئویی خود وانمود می‌کند، قصد آزادی زندانیانی را دارد که در دست دولت لبنان هستند.
چند روز بعد همین گروه همزمان با حمله زمینی به غزه به منطقه حمص در سوریه حمله برده و بیش از نود تن را قتل‌عام کرد. یک هفته بعد، عده‌ای از اعضای داعش، پرچم فلسطین را زیر پای انداختند و مدعی شدند، همه پرچم‌ها باید در کشورهای اسلامی برچیده شود و تنها یک پرچم بماند.
هر کارشناس ابتدایی هم می‌تواند بفهمد که این کارها و تهدیدات تکفیری‌ها در چنین اوضاعی، نوعی همراهی با رژیم صهیونیستی است و نمی تواند، تصادفی و اتفاقی باشد. همان گونه که در اخبار جنگ اسرائیل با حماس پیداست، حملات راکتی حماس از جنوب به تل‌آویو و چندین شهر یهودی نشین، اعصاب نظامیان صهیونیستی را تخریب و ترس و وحشت بسیاری در میان صهیونیست‌ها پدید آورده بود.
اکنون اگر مقاومت مردم فلسطین در جنوب با تهدید حزب‌الله از شمال یا با پشتیبانی دولت سوریه همراه می‌شد، بی‌گمان رژیم اسرائیل با بحرانی‌ترین دوران عمر خود روبه‌رو می‌شد.
در این باره، تنها امکانی که رژیم اسرائیل داشت، این بود که با یک نیرویی دیگر، حزب الله و دولت سوریه را به خود مشغول کند. هنگامی که لبنان تهدید به حمله می‌شود، قطعا معنای آن این است که توان حزب الله به موضوعی غیر از اسرائیل مشغول شود. در چنین شرایطی، نظامیان اسرائیل خیالشان آسوده می‌شود که به جنایات خود ادامه بدهند.
چندی پیش، محسن رضایی گفته بود، «تروریست‌های وابسته به ابابکر بغدادی، یک بخشی از یک سناریو و برنامه صهیونیستی ارتجاعی هستند که مرحله نخست آن از سه سال پیش در حمله به سوریه آغاز شد.
در آن مرحله می‌خواستند دولت سوریه را برافکنند و سپس با دست گروه‌های وابسته به ارتجاع عرب به لبنان حمله کنند و پس از گرفتن لبنان آنگاه اسرائیل به غزه و یا ایران حمله کند. وقتی در سوریه موفق نشدند با همدستی سازمان‌های اطلاعاتی و خیانت‌های برخی سیاستمداران عراقی به عراق حمله کردند.
در حقیقت حمله به عراق، مرحله دوم برنامه صهیونیستی ارتجاعی برای تضعیف کشورهای خط مقدم و مشغول کردن جهان اسلام به خود بوده است. امروز مرحله سوم عملیات صهیونی ارتجاعی در حمله به غزه آغاز شده است. نظامیان اسرائیل به شدت نگران راکت‌ها و موشک‌های حماس هستند و هر نوع تحرکی در لبنان را به منزله خطر غیر قابل پیش بینی احساس می‌کنند».
هر چه می‌گذرد، می‌بینیم که نشانه‌های بیشتری از همراهی اسرائیل با گروه‌های تکفیری پیدا می‌شود؛ هرچند نباید منکر وجود افراد اعتقادی انحرافی در گروه تروریستی تکفیری شد که ممکن است با امریکا و اسرائیل هم مخالف باشند، ولی رفتارهای فرماندهان و مدیران آن‌ها نشانگر نوعی هماهنگی با کارهای و خواست‌های امریکا و اسرائیل است.
بیش از چهل روز از حمله داعش به عراق می‌گذرد. با وجود ده هزار نظامی امریکایی در عراق، هیچ درگیری بین امریکایی‌ها با داعشی صورت نگرفته و امریکا هم هیچ نگرانی از خود بروز نمی‌دهد.
چند روز بعد همین گروه همزمان با حمله زمینی به غزه به منطقه حمص در سوریه حمله برده و بیش از نود تن را قتل‌عام کرد. یک هفته بعد، عده‌ای از اعضای داعش، پرچم فلسطین را زیر پای انداختند و مدعی شدند، همه پرچم‌ها باید در کشورهای اسلامی برچیده شود و تنها یک پرچم بماند.
هر کارشناس ابتدایی هم می‌تواند بفهمد که این کارها و تهدیدات تکفیری‌ها در چنین اوضاعی، نوعی همراهی با رژیم صهیونیستی است و نمی تواند، تصادفی و اتفاقی باشد. همان گونه که در اخبار جنگ اسرائیل با حماس پیداست، حملات راکتی حماس از جنوب به تل‌آویو و چندین شهر یهودی نشین، اعصاب نظامیان صهیونیستی را تخریب و ترس و وحشت بسیاری در میان صهیونیست‌ها پدید آورده بود.
اکنون اگر مقاومت مردم فلسطین در جنوب با تهدید حزب‌الله از شمال یا با پشتیبانی دولت سوریه همراه می‌شد، بی‌گمان رژیم اسرائیل با بحرانی‌ترین دوران عمر خود روبه‌رو می‌شد.
در این باره، تنها امکانی که رژیم اسرائیل داشت، این بود که با یک نیرویی دیگر، حزب الله و دولت سوریه را به خود مشغول کند. هنگامی که لبنان تهدید به حمله می‌شود، قطعا معنای آن این است که توان حزب الله به موضوعی غیر از اسرائیل مشغول شود. در چنین شرایطی، نظامیان اسرائیل خیالشان آسوده می‌شود که به جنایات خود ادامه بدهند.
چندی پیش، محسن رضایی گفته بود، «تروریست‌های وابسته به ابابکر بغدادی، یک بخشی از یک سناریو و برنامه صهیونیستی ارتجاعی هستند که مرحله نخست آن از سه سال پیش در حمله به سوریه آغاز شد.
در آن مرحله می‌خواستند دولت سوریه را برافکنند و سپس با دست گروه‌های وابسته به ارتجاع عرب به لبنان حمله کنند و پس از گرفتن لبنان آنگاه اسرائیل به غزه و یا ایران حمله کند. وقتی در سوریه موفق نشدند با همدستی سازمان‌های اطلاعاتی و خیانت‌های برخی سیاستمداران عراقی به عراق حمله کردند.
در حقیقت حمله به عراق، مرحله دوم برنامه صهیونیستی ارتجاعی برای تضعیف کشورهای خط مقدم و مشغول کردن جهان اسلام به خود بوده است. امروز مرحله سوم عملیات صهیونی ارتجاعی در حمله به غزه آغاز شده است. نظامیان اسرائیل به شدت نگران راکت‌ها و موشک‌های حماس هستند و هر نوع تحرکی در لبنان را به منزله خطر غیر قابل پیش بینی احساس می‌کنند».
هر چه می‌گذرد، می‌بینیم که نشانه‌های بیشتری از همراهی اسرائیل با گروه‌های تکفیری پیدا می‌شود؛ هرچند نباید منکر وجود افراد اعتقادی انحرافی در گروه تروریستی تکفیری شد که ممکن است با امریکا و اسرائیل هم مخالف باشند، ولی رفتارهای فرماندهان و مدیران آن‌ها نشانگر نوعی هماهنگی با کارهای و خواست‌های امریکا و اسرائیل است.
بیش از چهل روز از حمله داعش به عراق می‌گذرد. با وجود ده هزار نظامی امریکایی در عراق، هیچ درگیری بین امریکایی‌ها با داعشی صورت نگرفته و امریکا هم هیچ نگرانی از خود بروز نمی‌دهد.
