تقریبا یک هفته از انتشار نامه خداحافظی علی کریمی میگذرد و حافظه کوتاهمدت فراموشکار ما به همراه ناکارآمدی ساختاری فوتبالمان، موجب شده تا هشت دوست داشتنی فوتبال ایران هم به همراه خاطرات فراموش شدنی به بایگانی برود. دفتر بیتوجهی به سرمایههای ورزشی ایران صفحات زیادی به خود دیده که خداحافظی غریبانه علی کریمی، جدیدترین آن بود.
به گزارش «تابناک»، فوتبال ایران خداحافظیهای غریبانه به خود کم ندیده است. علی کریمی آخرینش بود و پیش از او در همین یکی، دو سال شاهد خداحافظیهای مشابهی برای مهدی مهدویکیا و وحید هاشمیان و فرهاد مجیدی هم بودیم؛ رخداد تلخی که همه پس از آن ناراحت میشوند؛ اما به فاصله مدت زمان کوتاهی، باز هم در فوتبال ما تکرار میشود.
بنا بر این گزارش، پس از خداحافظی ناراحتکننده مهدیمهدویکیا و شکستن بغضش در یک برنامه تلویزیونی، بار دیگر یکی از ستارههای دوست داشتنی فوتبال ایران، ناراحتکننده از فوتبال ایران خداحافظی کرد تا بار دیگر این حقیقت برای همه ما اثبات شود که نبودن ساختار سالم در فوتبال ما، بیش از پیش موجب نابودی سرمایههای ورزشیمان میشود.
باید گفت، اسطورهکشی در فوتبال ایران، عادی و بدیهی است و علی کریمی نیز یکی از چندین و چند قربانی این فرهنگ غلط بود؛ مردی که بخش مهمی از خاطرات فوتبالی ما را رقم زده بود، هفته گذشته در عین ناباوری با انتشار نامهای ساده خداحافظی کرد و صد البته نتوانست در آخرین سخنانش، ناراحتی خود را از دوری از تیم محبوبش پنهان کند.
فصل نقل و انتقالات لیگ چهاردهم داشت به روزهای پایانی خود میرسید و تیم جدید جادوگر همچنان علامت سؤال بزرگ فوتبال ما بود. با حضور علی دایی در پرسپولیس، حتی با عوض شدن هیأت مدیره باشگاه هم میشد حدس زد که علی کریمی جایی در خانه همیشگی خود ندارد و به همین جهت ترجیح داد به آوارگی خود در لیگ پایان دهد. به این ترتیب، به رغم اینکه آرزو داشت در پیراهن پرسپولیس از فوتبال خداحافظی کند، پس از قهرمانی با تراکتورسازی در تابستان امسال با نوشتن نامهای از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و با نوشتن عبارت «هرگز تن به بازی خداحافظی که متأسفانه در فوتبال ما نوعی حرکت تشریفاتی، تبلیغاتی و بعضا ریاکارانه است نخواهم داد. بسیاری از بزرگان فوتبال ما بیسر و صدا خاموش شدند و گورستان فراموشی رهسپارشان گردیدند». در نامهخداحافظیاش آب پاکی را روی دست کسانی ریخت که میخواستند از نام او سوءاستفاده کنند.
این گزارش همچنین آورده است، هرچند فوتبال آشفته و رو به تباهی ایران، وقت فکر کردن به موضوعاتی از این قبیل را ندارد و فدراسیون فوتبال ایران، تنها در قبال خداحافظی اسطوره بزرگ فوتبال ایران، تنها به نوشتن چند خط یادداشت بسنده کرد، در جایی دیگر البته کنفدراسیون فوتبال آسیا برای جادوگر فوتبال ایران سنگ تمام گذاشت و گفت، در جشن شصتمین سالگرد راهاندازی این کنفدراسیون، تالار مشاهیر فوتبال آسیا را با گرامیداشت علی کریمی افتتاح خواهد کرد و شماره هشت دوست داشتنی ایران، نخستین عضو تالار مشاهیر فوتبال ایران است.
بنابراین، روشن است، از فوتبالی که توانایی برگزاری یک بازی آبرومندانه برای ستارههای فوتبالش را ندارد، نمیتوان امید داشت که تالار مشاهیر و مسائلی از این دست داشته باشد.
بعید میدانم در فوتبال ایران تا سالهای سال، حتی تا دههها بازیکنی چون علی کریمی ظهور کند؛ مردی با مهارتهای فنی اعجابآور و قدرت دریبلزنی وحشتانگیز. او یکی از نوادر تاریخ فوتبال آسیا بود، یکی از یازده مرد تیم منتخب فوتبال آسیا در همه دورانها و بیگمان یکی از پنج بازیکن برتر تاریخ فوتبال ایران.
مارادونای آسیا، نزدیک پانزده سال در سطح اول فوتبال آسیا درخشید و باید گفت، چنین تداومی را در کمتر ستاره آسیایی میتوان سراغ گرفت. کریمی از ۱۳۷۷ نمایش باشکوه خویش را روی صحنه برد تا یکی دو سال قبل، وقتی که ستاره دانست که باید رفت.
اما راز محبوبیت علی کریمی، نه تنها دربیلهای ریزش در زمین، که رفتار و منش خاصش بود که او را در دل مردم جای داد و محبوبیتش فراتر از استقلال و پرسپولیس در دل مردم ایران ماند. فوتبال ایران که روزهای آفتابی چندانی به یاد ندارد اما در میان همه این روزهای کم و بیش خاکستری لحظاتی هم بود که آفتاب از گوشه آسمان به مردم لبخند میزد و مرد خیلی از این لبخندها را مدیون علی کریمی بودند.
صفحات تاریخ فوتبالمان را مرور میکنیم؛ از علی دایی که بزرگ فوتبالمان بود تا علی کریمی که محبوب قلبها بود، هیچ گاه در دو دهه اخیر ستارهها و سرمایههایمان را قدر ندانستیم و بدتر تیشه به ریشهشان زدیم. علی دایی، مهدی مهدویکیا، کریم باقری، وحید هاشمیان، فرهاد مجیدی و نامهای دیگر بسیاری در سالهای اخیر، غریبانه از فوتبال ما خداحافظی کردند که میشد در بستری مناسب هم آنها را ارج نهاد و هم به فوتبال خودمان از قبل آنها سود رساند.
اما حیف که میزها و پست و مقامها نمیگذارند فوتبال ایران راه درست خود را پیش بگیرد و مانند تیمهای بزرگ دنیا که اسطورهها پس از بازنشستگی به کمک تیمهای ملی و باشگاهیشان بیایند. بیاییم و یک بار هم که شده، پا روی این رفتار نادرست خویش بگذاریم و قدر سرمایههایمان را بدانیم. علی کریمی هم قربانی سنت اسطورهکشیمان شد، ولی ستارههای دیگر را دریابیم.
هماکنون ویدئویی از لحظات طلایی دوران فوتبال علی کریمی را میبینید.