از سال ۶۶ اوضاعشان این است و نه تنها زورشان نرسیده اوضاع خود را بهبود دهند، که در این مسیر اینقدر فرسوده شدهاند که هماکنون بیش از پیش لرزان بودن بنیان زندگیشان را احساس میکنند.
به گزارش «تابناک»، در میان کوههای بلند و بالای کهگیلویه و بویر احمد، جایی مجاور روستای تنگه تی، از توابع بخش دیشموک، خانوادهای زندگی میکنند که از کمترین امکانات رفاهی محرومند و هر چه در دهها سال گذشته تلاش کردهاند، کمتر توانستهاند سهمشان را از روزگار بگیرند.
هر چه سهم ایشان از مال دنیا اندک بوده، از قناعت اینقدر به این خانواده رسیده که بیهیچ حمایتی زیستهاند و تا اینجای کار پیش آمدهاند و چه بسا اگر کسی سراغی از ایشان نمیگرفت، باز گلایهای نداشتند؛ این را میشود از سخنان پیرمرد دریافت که اگرچه درخواستی را نصفه نیمه طرح میکند، سخنانش نه رنگ و بوی گلایه دارد و نه رد و نشانی از توقع میتوان در آن یافت.
در روزگاری که هر کداممان با دیدن کوچکترین مشکلات پیرامونمان، لب به گلایه میگشاییم، این خانواده هفت نفره اینقدر صبوری کردهاند که اگر گروهی جهادی به ولایتشان سرکشی نمیکرد و از روستاییان شرح مشکلات ایشان را نمیشنید، هیچ کداممان از حال و روز ایشان آگاه نمیشدیم.
در حالی که نیم نگاهی به خانه ایشان به نظر برای پی بردن به شرایط ایشان کافی به نظر میرسد، عمق فاجعه را باید به روایت تصاویر ضبط شده از درون منزل دریافت؛ تیرهایی پوسیده که معلوم نیست چند روز یا حتی ساعت از عمرشان مانده و چه زمانی به تلاشی کامل خواهند رسید و آوار خواهند شد.
اما همین تیرها برای پیرمرد، همسر و فرزندانش همه چیز است؛ تیرهایی که هم سقف بالای سر خودشان است، هم سقف آغل گوسفندانشان، هم جایی که پسر خانواده با عروس در آن زندگی نوپای خود را آغاز کرده و هم هیچی که در آن ساکنند و آرزو دارند «سکونت» مناسبی را جایگزین آن ببینند.
«از شما خواهش میکنم یک سکونت درستی به ما بدهید»؛ هنگامی که این جمله را پیرمرد رو به دوربین میگوید، چه بسا هیچ تصوری از شنیده شدن یا نشدن آن توسط مقامات و مسئولان نهادهای گوناگون نداشته باشد، اما مگر میشود این اوضاع را دید و کار نکرده نهادهای موظف را ندید گرفت؟!
از این گلایهها که بگذریم، درد هر روزه این خانواده چند سالی است که به دردهای دیگر هم گره خورده است؛ دردی بزرگتر از خوابیدن خانواده روی زمین و سکونت همراه با بیم گزیده شدن توسط مارهای سمی و آن درد چیزی نیست جز بیماری.
چند سالی است، مادر خانواده به چوب دستی خود را به این سو و آن سو میکشاند و در خدمت سایر اعضای خانواده تلاش میکند. ماجرا را که جویا میشویم، در خواهیم یافت یکی از زانوهای این مادر چند سالی است از کار افتاده و ثابت مانده است. اتفاقی که چه بسا اگر برای ما رخ داده بود، نالهمان گوش فلک را کر کرده بود، ولی برای این مادر رنج کشیده، این گونه نیست.
با پیگیری گروهی که این خانواده را شناخته، مادر سن و سال دار راهی بیمارستانی در شهر شده تا معلوم شود مفصل زانوی وی را باید تعویض کرد و به جای آن پروتز خاصی را با جراحی جایگزین کرد. حالا هم در آن راستا فراخوانی با کمک خیریه همت شکل گرفته تا این کار با همراهی مردم و گردآوری کمکهای نقدی به انجام برسد.
آن گونه که بانیان معرفی این خانواده و مدیران خیریه همت به نتیجه رسیدهاند، برای درمان ستون خانه این خانواده، هزینهای حدود پانزده میلیون تومان نیاز است که به امید خدا و یاری خیرین، امید میرود فراهم آید؛ اما شاید بتوان کار بزرگتری هم در این شب عزیز نیت کرد و پی گرفت؛ چه مسئول باشید و این نوشتار را خواندهاید و چه فردی که وسع یاریرسانی در این ماجرا دارد و مسئولیتپذیری خواهد کرد.
برای شرکت در این امر خیر
اینجا رفته یا کمک های نقدی خود را با کلیک روی عکس زیر واریز نمایید.