نبرد میان گروههای مقاومت اسلامی فلسطینی در باریکه غزه و ارتش رژیم اسرائیل برای سومین بار پیاپی از زمان کنترل این منطقه توسط دولت حماس، نگاهها را متوجه سرزمینهای اشغالی فلسطین کرده است. بهانه این جنگ، ربوده شدن سه شهرکنشین در شهر فلسطینی الخلیل آنها بود، این سه نوجوان که توسط گروهی ناشناس ربوده شده بودند چندی بعد جسد آنها در منطقهای دور افتاده کشف شد.
هیچ گروه شناسنامهدار فلسطینی مسولیت این ربایش را بر عهده نگرفت اما دولت تندروی حاکم بر تلآویو که دچار بحرانهای متعددی در مباحث سازش و همچنین کسب اعتبار داخلی بود، انگشت اتهام را به سمت حماس برد و این جریان فلسطینی را به این اقدام متهم کرد.
پر واضح است که این اقدام بهانهای بیش برای شروع دور تازهای از درگیریها در فلسطین اشغالی برای خارج کردن دولت نتانیاهو از بنبست به وجود آمده نبود و آن گونه که از برخی تحلیلها بر میآید هیچ بعید نیست که ربودن این سه نوجوان شهرکنشین کار خود دستگاه جاسوسی اسرائیل برای شروع جنگی جدید باشد.
اما این جنگ بر خلاف باور شروع کنندگان آن، غافلگیریهای بزرگی برای طرف اسرائیلی در پی داشته است، توان موشکی مقاومت پس از جنگ هشت روزه به مراتب بیشتر شده و آموزشهای آنها نیز از سطح مبتدی به پیشرفته ارتقا یافته است. هر چند حماقت و ندانم کاری برخی از سران حماس مانند خالد مشعل و موسی ابومرزوق در خیانت به محور مقاومت در سوریه مسالهای نیست که بتوان فراموش کرد، اما آنچه در طول روزهای گذشته مقاومت اسلامی فلسطین از خود نشان داد، آنها را سزاوار حمایتهای بیشتر کرده و باید مسأله آن چند کلاهبردار را از بقیه مقاومت جدا کرد.
تا پیش از این و حتی در خلال جنگ هشت روزه، موشکهای دست ساز معروف به قسام و قدس بیشترین شمارگان را در شلیک علیه مراکز اسرائیلی در سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ به خود اختصاص داده بودند اما در طول یک هفته پس از شروع نبرد اخیر، علاوه بر موشکهای گراد که بردی نهایت ۴۰ کیلومتری دارند، موشکهای موسوم به M۷۵ و براق ۷۰ که همان بومی سازی شده فجر۵ است، با بردی معادل ۷۵ کیلومتر؛ موشک موسوم به J۸۰ که بردی معادل ۸۰ کیلومتر دارد و در نهایت موشک دور برد R۱۶۰ که تاکنون برد ۱۱۰ کیلومتر برای آن ثبت شده به همراه شلیک موشکهای دوش پرتاب ایگلا و استرلا، عملاً نشان داده که دستان مقاومت فلسطینی خالی نیست.
شعاعی که موشکهای مقاومت در طول روزهای گذشته نبرد هدف قرار دادهاند، تقریباً ۸۰ درصد مراکز جمعیتی آن را در بر میگیرد و کمتر منطقهای تا شعاع ۴۰ کیلومتری وجود دارد که از اصابت راکتهای گراد در امان مانده باشد. سکوت محض رسانههای اسرائیلی در مورد میزان تلفات احتمالی این حملات ـ فیلمهای منتشره توسط نظامیان اسرائیلی و شهرکنشینان روی دیگر قصه را نشان میدهند ـ حکایت از بازی همیشگی طرف شروع کننده نبرد دارد تا خود را پیروز نهایی معرفی کند.
موشکهای مقاومت مراکز بسیاری را هدف قرار داده که از زمان جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل در امان بودهاند، فرودگاه بن گوریون در منطقه اللد که بزرگترین فرودگاه اسرائیل به شمار میرود، نیروگاه هستهای شهر دیمونا در ۷۰ کیلومتری باریکه غزه، منطقه راهبردی و پرجمعیت گوشدان که بیش از ۶۰ درصد جمعیت این رژیم را در خود جای داده و در نهایت فرودگاههای نظامی ارتش اسرائیل که تاکنون هیچ حملهای به آنها نشده بود، نشان داد که دست مقاومت پر است.
علاوه بر مباحث موشکی، حرکت دو واحد رزمی مقاومت فلسطینی به سمت پایگاه دریایی زیکیم در شمال باریکه غزه و درگیر شدن آنها با نظامیان اسراییلی ژنرالهای خودخواه اسرائیلی را در بهت و حیرت فرو برد، فارغ از نتیجه این حمله که گفته میشود هفت نظامی اسرائیلی بر اثر آن به هلاکت رسیدهاند، نفس کار و پیاده شدن در ساحل دشمن، خود کار بسیار بزرگی است که همه تحلیلگران منطقهای و بینالمللی به اهمیت آن اعتراف کردند.
پشت پرده حمله به غزه
همانگونه که گفته شد، بسیاری از تحلیلگران بر این باور هستند که موضوع ربوده شدن سه شهرکنشین در کرانه باختری تنها بهانهای برای حمله به غزه به شمار میرود و عملاً مسائل مهمتری پشت پرده این حمله نظامی است که برخی از آنها را میتوان به این شرح مورد اشاره قرار داد:
۱) شکست مذاکرات سازش؛ دولت نتانیاهو عامل مستقیم شکست مذاکرات سازش در فلسطین به شمار میرود. فشارهای آمریکا برای متوقف کردن شهرکسازیها و برچیدن شهرکهای ایجاد شده عملاً دولت تندرو و راستگرای حاکم بر اسرائیل را در فشار بیش از اندازهای قرار داد که تنها راه خروج از آن شروع جنگی دوباره بود. آمریکا برای تحت فشار قرار دادن تلآویو اقدام زیرکانهای انجام داد و آن هم فشار بر شرکتهای اسلحه سازی این رژیم در سطح جهانی بود تا جایی که شرکت رایتون به عنوان مهمترین مرکز صادرات تسلیحات بسیاری از قراردادهای مهم خود در سطح جهان را از دست داد. واشنگتن همچنین بر آلمان فشار وارد کرد تا از ادامه همکاری با وزارت جنگ اسرائیل جهت ساخت شناورهای نظامی و به روز کردن زیردریاییها خودداری کند. برخی از منابع نظامی نیز بر این مساله تأکید دارند که قرارداد یک میلیارد دلاری صادرات تانک میرکاوا به کشور سنگاپور نیز با فشار آمریکاییها در حال فسخ شدن است. واکنش ضعیف واشنگتن در برابر این درگیریها مانند «ما نگران سلامت شهروندان دو طرف هستیم» و «طرفین نباید به روندهای انتقامی روی بیاورند» تقریباً سران اسرائیل را از موضعگیری جانبدارانه آمریکا ناامید کرد.
۲) به شکست کشاندن مصالحه فلسطینیها؛ دومین عاملی که نتانیاهو را بر آن داشت تا دست به چنین حملهای بزند، نابود کردن مصالحه فلسطینیها بود که پس از هشت سال درگیری و اختلاف با پایان دادن به مشکلات خود بر آن بودند انتخابات جدیدی برگزار کرده و نظام حکومتی متحدی را ایجاد کنند.
۳) ارزیابی قدرت مقاومت؛ از جنگ هشت روزه دو سال پیش درگیریهای بسیار محدودی میان دو طرف در جریان بوده است، بنابراین طرف اسرائیلی بر آن بود تا ارزیابی جدیدی از توان موشکی و نظامی مقاومت به دست بیاورد. انتشار اخباری مبنی بر رسیدن موشکهای M۳۰۲ ساخت سوریه که در غزه از آن با نام R۱۶۰ یاد میکنند و شهر حیفا با آن هدف قرار گرفت، یکی از این اهداف بود. در تمام موارد شلیک این موشک، سامانه موسوم به گنبد آهنین نتوانست آن را هدف قرار دهد.
۴) ارزیابی توان سیاسی و دیپلماتیک مصر پس از روی کار آمدن السیسی؛ در زمان جنگ هشت روزه اسرائیل علیه فلسطینیها در غزه، محمد مرسی رئیس جمهور مخلوع مصر با رایزنیهای دیپلماتیک میانجی آتشبس میان طرفین شد که بر اساس آن مصر ضامن این آتشبس به شمار میرفت. سرنگونی مرسی و به قدرت رسیدن ژنرال عبدالفتاح السیسی و نامشخص بودن موضع وی در قبال تحولات منطقه به خصوص مسأله راهبردی فلسطین و جایگاه تلآویو در معادلات دیپلماتیک وی، دولت اسرائیل را بر آن داشت تا در این زمینه نیز سنگ مصریها را محک آزمون بگذارد. باز شدن گذرگاه مرزی رفح از ساعت ۱۰ صبح لغایت ۴ بعد از ظهر، به نتانیاهو نوع نگاه ژنرال را نشان داد.
۵) ارزیابی واکنش جهان اسلام؛ جهان اسلام در سه سال گذشته درگیر مسائل و بحرانهای متعددی بوده که از توان راهبردی آن به خصوص در حوزه تأثیرگذاری منطقهای و بینالمللی تا اندازه بسیار زیادی کاسته است. درگیر شدن کشورهای اسلامی با یکدیگر که جای بحث آن در اینجا نیست، به رژیم اسرائیل این فرصت را داده است تا بخواهد ارزیابی دوبارهای از جهان اسلام داشته باشد.
دروغ بزرگ در مورد گنبد آهنین
رسانههای اسرائیلی در طول یک هفته گذشته از شروع نبردها در غزه از عملکرد خوب! سیستم ضد موشک گنبد آهنین نوشتهاند اما برخی از رسانههای واقعگراتر، این عملکرد خوب را زیر سوال برده و تأکید دارند که این سیستم در برابر راکتهای شلیک شده از غزه در بسیاری از موارد ناتوان است مانند اصابت موشک R۱۶۰ به الخضیره در جنوب حیفا که از فراز تلآویو رد شد.
افیخای ادرعی سخنگوی عربی ارتش رژیم اسرائیل نیز در صفحه فیس بوک خود از این سیستم ضد موشکی تعریف کرده و مدعی شده که ۹۰ درصد موشکهای شلیک شده از غزه در هوا منهدم شدهاند، مسالهای که دروغ بزرگ نام گرفته و هیچ سیستم ضد موشکی نمیتواند در برابر شلیک یکباره ۴۰ راکت گراد به یک منطقه عملکرد مثبتی داشته باشد.
انتشار فیلمهای متعددی از اصابت موشکها و راکتهای شلیک شده از غزه به سمت سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ دروغ بودن این ادعا را ثابت کرده است. مقاومت فلسطین به تجربه دریافته است که سیستم گنبد آهنین در برابر شلیک همزمان چهار فروند راکت یا موشک سنگینتر در اختیار خود عملکرد مثبتی نخواهد داشت و این مساله به کرات تکرار شده است.
هزینه چند میلیارد دلاری که برای ساخت این سامانه توسط آمریکا پرداخت شد تنها در بعد تبلیغاتی خود عملکرد مثبتی داشته و گرنه هر تحلیلگر و کارشناس نظامی به خوبی میداند که نمیشود راکتهای ۱۰۷م و راکتهای ۱۲۲م کاتیوشا را در آسمان آن هم وقتی به صورت چند فروندی شلیک میشوند، منهدم کرد.
در نظر گرفتن آماری برابر با ۲۷ تا ۳۰ درصد برای انهدام راکتهای شلیک شده از باریکه غزه، به نظر آمار خوبی به شمار میرود و بیشتر از این نمیتواند آمار قابل قبولی باشد.
تأملی در مورد حمله زمینی
نتانیاهو دستور احضار هزاران نفر از نیروهای احتیاط به منظور ورود به باریکه غزه را داده است اما همه مسائل نشان دهنده آن است که نتانیاهو توان چنین اقدامی را ندارد. بیاطلاعی محض از قدرت مقاومت به خصوص تسلیحات در اختیار و همچنین فشار بسیار زیاد داخلی و بینالمللی مانع از هرگونه عملیات گسترده زمینی توسط ارتش رژیم اسرائیل خواهد شد، هر چند نباید از نظر دور داشت که نتانیاهو برای راضی کردن جریانهای تندرو متحد خود در دولت، دست به یک اقدام محدود زمینی بزند که البته هزینههای آن نامشخص است.
نتیجهگیری
به عنوان نتیجه این مبحث باید گفت حمله اخیر رژیم صهیونیستی به باریکه غزه و پاسخگویی مقاومت - آن هم با هدف قرار دادن تلآویو، قدس غربی، نتانیا، حیفا، دیمونا و پیاده شدن در سواحل عسقلان - نشان داد موازنه قوا نه تنها در لبنان، بلکه در فلسطین اشغالی نیز به هم خورده است و رژیم پادگانی اسرائیل برای حفظ جان شهرکنشینانی که از مناطق مختلف جهان به فلسطین کوچ کردهاند ناچار است سیاست زیر زمینی را در پیش بگیرد و عملاً زندگی در پناهگاهها را تجربه کند.
گسترده شلیک موشکهای مقاومت و دقت آنها نیز نشان داد که مقاومت بسیار دقیقتر شده و محاسبه افراد سودجو و نه چندان عاقلی مانند خالد مشعل، اسماعیل هنیه، موسی ابومرزوق و دیگران در مورد دور شدن از محور مقاومت و همراهی با تروریستهای سوری چندان به نفع آنها نبوده است.