بازدید 5510

اسکولاری در ماه عسل از بدبختی‌هایش می‌گوید!

کد خبر: ۴۱۵۵۹۸
تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۳۹۳ - ۱۶:۳۶ 11 July 2014
موسیقی تیتراژ برنامه زده می‌شود. احسان علیخانی در حالی که حس خوش تیپ بینی و همچنین خود فلورانس نایتینگل بینی‌اش به اوج رسیده رو به دوربین می‌گوید: سلام! ماهتون طلا! دیروز داشتم از کوچه‌ای رد می‌شدم دیدم یکی افتاده رو زمین. رفتم پیشش. گفت احسان! گفتم جان؟ گفت: احسان؛ من کلیه ندارم، کبد ندارم، زنم ولم کرده، از بچگی گوشتای منو   می‌دادن به داداش بزرگم، بچه بودم رفتم دکتر آمپول بزنم، آمپولش آلوده بود هپاتیت پیشرفته گرفتم. یعنی جونم براتون بگه کیس از این اکازیون‌تر پیدا نمی‌شد. لامصب ته گریه بود. بهش گفتم الان چطوری؟ گفت: خوبم. حس می‌کنم نگاه کردن به اونایی که میاری تو برنامت برام مفیده. حس می‌کنم اقلا از اینا وضعم بهتره!

خلاصه داشتم رو مخش کار می‌کردم بیارمش برنامه که در جا مرد! معلوم شد سی و هفت روز بوده غذا نخورده!متاسفانه یکم دیر بهش رسیدم. فکر کنین رو آنتن می‌مرد! می‌دونین چقدر گریه، چقدر اشک میومد تو چشای شما؟ بگذریم.

مهمون امروز برنامه ما یکیه که تو بدبختی و بیچارگی دست همه رو از پشت بسته. یکی که می‌خواست آدم بزرگی بشه اما تو این راه آرزوهای یک ملت رو به باد فنا داد. یکی که مهمونای برناممون تا به امروز چنین مصیبتی رو مثل اون تحمل نکرده بودن! امروز یه مهمون داریم. فیلیپ. فیلیپ اسکولاری. دیشب برزیل بود و می‌خواست بره فینال. بعد بازی یه چارتر براش گرفتن گفتن تا نکشتیمت خودت از کشور برو بیرون! اونم دید دستش به هیچ جا بند نیست مستقیم اومد تهران تا تو برنامه خودمون کمی از بدبختی‌هاش برامون تعریف کنه شما گریه کنین اسپانسرای برنامه زیاد بشه!

فیلیپ! فکر می‌کردی همچین گندی بزنی؟

اسکولاری: ممنونم احسان جون که تو برنامت منو راه دادی. حقیقتش منو تو خونمم راه ندادن! یعنی صاف از تو رختکن برزیل منو کردن تو گونی، وقتی هواپیما از مرزای برزیل رد شد منو از تو گونی درآوردن بیرون! له لهم به جون خودت! اما سوالی که کردی یه مقدمه داره.
ببین احسان، من مربی کم تجربه‌ای نیستم. سال‌ها تو زمین خاکیای نازی آباد سائوپائولو، خاک خوردم. اون موقعی که هنوز توپ چرمی نیومده بود با توپ دولایه تیغی بازی می‌کردیم تا بوق سگ!
علیخانی: فیلیپ! چرا تا بوق سگ بازی می‌کردین؟
اسکولاری: آقای خدابیامرزم از وقتی ننم سر زاییدن من سر زا رفت چشم دیدن منو نداشت به جون شما! از همون بیمارستان که اومدیم بیرون جای اینکه منو بسپره دست کسی که جای مادر بزرگم کنه منو گذاشت کنار سطل آشغال!

علیخانی: نه!!!!!!!

اسکولاری: خدا رحمتش کنه. نور به قبرش بباره. اگه یه پلیس منو پیدا نمی‌کرد سگا خورده بودنم!
علیخانی: آخی! یعنی این مرد، بابات، هیچ بویی از رحم و مروت نبرده بود؟
اسکولاری: نه احسان جون! بابام خدا بیامرز ننمو خیلی دوست داشت رو همین حساب من شدم بچه اضافه خونه. همیشه تو خونه صبحونه به من نمی‌رسید. بابام اولش به شونزده تا بچه دیگه غذا می‌داد، بعد پس موندشو می‌ریخت برای سگا! تهش اگر چیزی می‌موند من می‌خوردم!
علیخانی (رو به دوربین): الهی من فدای بدبختیات بشم، اینقدر بدبخت بیچاره بودی. می‌بینین مردم؟ اینجا یکی هست که غذاشو بعد از سگا می‌خورده. (در این لحظه سه میلیون نفر پای گیرنده‌های تلویزیون می‌زنند زیر گریه) می‌بینید چقدر بدبخته!
(دوربین زوم می‌کند روی چشم‌های اسکولاری که سرخ شده) ما تو ماه عسل یه اسپانسر داریم که آخر ماه به شما عزیزان هدیه میده. الان برامون اس‌ام اس بدین و بگین به نظرتون بدبخت‌تر از اینم داریم یا نه!

اسکولاری: از بچگی اینطوری بزرگ شدم. یادم میاد بابام وقتی 4 سالم بود منو گذاشت مکانیکی اوس خوزه صافکار! گفت اوس خوزه! این نونخور اضافیه. یا کار یادش بده یا اینکه یه‌کاری کن یه نونخور کم بشه! اون نامرد (بغض توی گلویش حلقه می‌زند) هم منو بچه چهار ساله رو وادار می‌کرد برم رو ماشینای سنگین کار کنم. (برای اولین بار خود علیخانی هم گریه‌اش گرفته! دوربین می‌رود روی چشم‌های سرخ او. 6 میلیون نفر دیگر پای تلویزیون می‌زنند زیر گریه). اون نامرد منو با آچار فرانسه می‌زد. احسان! قد اون آچار و وزنش از من بیشتر بود! (گریه کلیه عوامل فنی! اشک‌های فیلمبردار روی دوربین و تصویر ظاهر می‌شود).

احسان علیخانی: یه آگهی ببینیم بعدش برمی‌گردیم.
                    ***
خواستیم بقیه بدبخت بیچارگی‌های اسکولاری از بدو کودکی تا باختش به آلمان را بیاوریم روی کاغذ یادمان افتاد ما طنزنویسیم. مثلا قرار است شما را بخندانیم نه اینکه شوک بیاوریم در چشمان شما. روی همین حساب ادامه ستون رو درز  می‌گیریم. ماهتون طلا!
هومن جعفری
ایران ورزشی
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل