نجات دریاچه ارومیه، یکی از وعدههای انتخاباتی حسن روحانی بود؛ وعدهای که امروز پس از گذشت حدود یک سال به هیچ کجا نرسیده است. آنچه در این چند ماه اتفاق افتاد، تنها تشکیل کارگروه نجات دریاچه و بررسی چندین باره همان طرحهای قدیمی بود. نتیجه این دیرکرد یک ساله، خشک شدن بیشتر دریاچهای بود که این روزها رو به مرگ کامل میرود. در طول حیات کوتاه همین دولت، حجم باقیمانده دریاچه از ۳۰ به ۱۵ درصد رسیده است.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، برگزاری سمینارهای پی در پی داخلی و خارجی درباره نجات جان دریاچه و انجام نشدن کارهای عملی، باعث شده تا بسیاری از کارشناسان محیط زیست به این روند نجات اعتراض کنند.
اما داستان نجات دریاچه ارومیه، داستانی قدیمی است که از زمان دولت خاتمی آغاز شده است. در آن سالها عیسی کلانتری، دبیر کننی ستاد احیای دریاچه ارومیه ـ که در آن زمان مشاور رئیسجمهور بود ـ به رئیسجمهور وقت نامهای نوشته و نسبت به بحرانی که دریاچه ارومیه را تهدید میکرد، هشدار داده بود.
در زمان دولت گذشته و در سال ۸۹ در جریان دور سوم سفرهای استانی احمدینژاد به آذربایجان غربی، کارگروه نجات دریاچه به ریاست معاون اول رئیسجمهور وقت تشکیل شد تا پاسخی باشد به مطالبات زیستمحیطی مردم منطقه؛ تا این تاریخ به گفته مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی ۵۳ درصد از مساحت دریاچه خشک شده بود.
یک سال بعد در شهریور ۱۳۹۰، نتیجه فعالیتهای این کارگروه به آگاهی مردم رسید. علی نظری دوست، رئیس دبیرخانه ستاد حوزه دریاچه ارومیه در مصاحبهای اعلام میکند برای نجات جان دریاچه ۲۴ طرح با اعتبار ۱۳ هزار میلیارد ریال در نظر گرفته شده است.
وی همچنین از حضور مشاوری بینالمللی در زمینه احیای دریاچه ارومیه خبر و هشدار میدهد در صورت ادامه روند کنونی و با توجه به گرمتر شدن ۲ درجهای هوا، اگر کاری انجام نشود، خشک شدن دریاچه ارومیه تا چهار سال آینده حتمی خواهد بود.
نادر قاضیپور نماینده مردم ارومیه در گفتوگو با تابناک میگوید: دریاچه ارومیه آخرین تپشهای قلب خود را میزند، ولی هنوز زنده است؛ اما اگر بمیرد، خیلیهای دیگر با دریاچه خواهد مرد. هر ایرانی که از کنار این دریاچه میگذرد، متأثر میشود، این دریاچه نباید اینگونه نابود میشد. قاتلین دریاچه در محضر الهی محاکمه خواهند شد، اگر در این دنیا کسی آنها را محاکمه نکند.
وی گفت: اگر دریاچه خشک شود، سه میلیون تن از اهالی اطراف دریاچه آواره خواهند شد. تجسم کنید اگر این دریاچه خشک شود، مردم به مرکز ایران هجوم خواهند آورد. مسئولینی که با کارهای غیرقانونی، موجبات خشک شدن دریا را به بار آوردهاند، عامل آوارگیها و فسادی خواهند بود که در این منطقه پدید خواهد آمد.
چرا نمیآیند و واقعیت را نمیگویند؟ چرا نمیگویند که خانم ابتکار مجوز این سدها را داده و این آقای چیتچیان ـ که زمانی نماینده مردم تبریز بوده ـ باعث این کار شده است. متهمین اصلی این فلاکت ابتکار و چیتچیان هستند که در محکمه الهی و مردمی باید محاکمه شوند؛ اینها قاتل هستند.
ما با آب شرب مخالف نیستیم، ولی اینها آبی را که باید به دریاچه میریخت، به کارخانهجات پتروشیمی و ذوبآهن و فضای سبز تبریز بردهاند. چرا به اسم دریاچه ارومیه آب را از ارس به دشت گل فرج بردهاند که نه تنها آب زهکشی آن به دریاچه ارومیه نمیرسد، بلکه شیب آب هم به طرف ارس است؟!
کسانی که در کلنگزنیها پشت رئیسجمهور و معاونان وی میایستادند، مسئول این کارند. معاون وزارت نیرو هنگامی که میخواستند پروژه ارس را اجرا کنند، گفت: از این آب یک قطره نصیب دریاچه نخواهد شد، ولی آقایان به خاطر اینکه در جلو دوربینهای تلویزیون ژست مردمدوستی بگیرند، ادعا میکنند که به فکر مردم هستند.
از نظر من پروفسور «کردوانی» مادر کویرشناسی ایران که با دوربین به کویر نگاه میکند، نباید در رابطه با دریاچه ارومیه صحبت کند. اجازه دهد کارشناسان در این باره نظر دهند، کسی دیده ما راجع به کویر صحبت کنیم؟ هر کس تخصص خود را دارد و بگذارد کارشناسان آب و دریا در این باره اظهارنظر کند.
وی در پاسخ به اینکه آیا امیدی به احیای دریاچه ارومیه است، گفت: اگر جمهوری اسلامی بخواهد میتواند. مطالعات در این بار تمام شده است. تمام متخصصین از همه جای دنیا آماده همکاری هستند و کارخانههای لولهسازی برای انتقال آب از حوزههای دیگر اعلام آمادگی کردهاند.
در دنیا دریاهای زیادی خشک شده است؛ اما اگر ما نگذاریم اینجا خشک شود، افتخار بزرگی برای کشور ایران و جمهوری اسلامی خواهد بود؛ بنابراین، باید با مدیریت درست آب و آزاد کردن آب پشت سدها و قطع آب تبریز و برخی کارهای دیگر، دستکم بخشی از آن نجات پیدا کند.