بازدید 27829
مرور روزنامه‌های یکشنبه سی‌و‌یکم فروردین‌ماه

چرا اقتصاددانان از آمار انصراف از یارانه‌ها استقبال می‌کنند؟

روزنامه‌های امروز شاهد اجماع نسبی کار‌شناسان بر سر چند موضوع است. در حالی که اعلام قیمت جدید بنزین قریب‌الوقوع به نظر می‌رسد، از آمار انصراف از یارانه استقبال شده است. دیپلمات‌های سابق ایران نیز بر سر تغییر گزینه نمایندگی ایران در سازمان ملل اتفاق نظر نسبی دارند. تبیین سید محمد خاتمی از اصلاح‌طلبی با فرمان آماده‌باش کیهان به اصولگرایان همراه شده است.
کد خبر: ۳۹۴۲۸۴
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۳ 20 April 2014
چرا اقتصاددانان از آمار انصراف از یارانه‌ها استقبال می‌کنند؟روزنامه‌های امروز شاهد اجماع نسبی کار‌شناسان بر سر چند موضوع است. در حالی که اعلام قیمت جدید بنزین قریب‌الوقوع به نظر می‌رسد، از آمار انصراف از یارانه استقبال شده است. دیپلمات‌های سابق ایران نیز بر سر تغییر گزینه نمایندگی ایران در سازمان ملل اتفاق نظر نسبی دارند. تبیین سید محمد خاتمی از اصلاح‌طلبی با فرمان آماده‌باش کیهان به اصولگرایان همراه شده است.

چرا اقتصاددانان از آمار انصراف از یارانه‌ها استقبال می‌کنند؟


اعتماد در تیتر اصلی صفحه نخست خود با طرح سؤال «اعلام نرخ بنزین ساعت ۲۴ امشب؟» نوشت: قرعه به نام چه کسی می‌افتد تا خبر مهم اقتصاد سیاسی بهار ۱۳۹۳ را به اطلاع میلیون‌ها ایرانی علاقه‌مند و همچنین نگران برساند؟ محمد شریعتمداری معاون اجرایی رئیس جمهور، محمدباقر نوبخت معاون برنامه ریزی حسن روحانی، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس دولت یا اکبر ایزدی رئیس سازمان هدفمندی یا خود رئیس جمهور؟ هر فردی در مقام‌های یاد شده که بر پرده تلویزیون حاضر شده و قیمت‌ها را اعلام کند، لابد می‌داند که چه خبر بسیار با اهمیتی را علنی خواهد کرد.

برخی تحلیل‌ها هم این است که یک شب در شب‌های همین هفته در «ساعت ۲۴» یک فرد عادی به پمپ بنزین برود و متصدی مربوطه به جای ۴۰۰ تومان بنزین یارانه یی از او طلب ۷۰۰ تومان کند و یا اگر او از کارت سوخت استفاده نکند به جای بنزین ۷۰۰ تومانی از او بخواهد که ۹۵۰ تومان یا... بدهد. میلیون‌ها ایرانی چشم به راه و گوش به زنگ هستند تا خبر مهم بهار ۱۳۹۳ را ببینند و بشنوند. با وجودی که معاون اول رئیس جمهور و معاون برنامه ریزی او به صورت ضمنی از اعلام قیمت بنزین و سایر فرآورده‌ها پیش از پایان ثبت نام انصراف از یارانه‌ها گفته بودند، اما هنوز چیزی آشکار نیست.

«ساعت ۲۴» امشب ۳۱ فروردین معلوم خواهد شد که «شیب ملایم» مورد نظر دولت که بار‌ها آن را بر زبان آورده‌اند چقدر است. اگر گفته‌های مسعود نیلی معیار باشد که به صورت تلویحی از افزایش میانگین ۵۴ درصدی قیمت حامل‌های انرژی گفت و محمد کردبچه طراح بودجه ۹۳ نیز آن را تا حدودی تایید کرد و‌‌ همان ۵۴ درصد درباره بنزین اعمال شود و بنزین با دو نرخ ارایه شود، باید قیمت هر لیتر بنزین یارانه یی حدود ۶۰۰ تا ۶۵۰ تومان و قیمت بنزین آزاد حدود ۱۰۵۰ تا ۱۱۰۰ تومان باشد. برخی گمانه زنی‌ها روی بنزین با سه نرخ ۸۰۰ تومان، ۱۰۰۰ تومان و ۱۲۰۰ تومان متمرکز شده است. البته این پرسش وجود دارد که آیا دولت باز هم سهمیه یی مشخص برای بنزین با کمترین نرخ را در معادلات خود گنجانده است یا نه؟

علاوه بر این دولت یازدهم با این شرایط مواجه است که افزایش شدید قیمت بنزین می‌تواند به سرعت قیمت‌های نسبی کالا‌ها و خدمات را از تعادل فعلی خارج کند و به سمت بالاحرکت دهد و موجب یک مارپیچ تورمی دوباره شود. از مسائل بسیار با اهمیت در مسیر افزایش قیمت حامل‌های انرژی که می‌تواند و باید در کانون توجه قرار گیرد آزادسازی عرضه و اجازه دادن به شرکت‌های خصوصی به ویژه شرکت‌های غول پیکر دارای تجربه در توزیع بنزین است. آیا مصرف کنندگان ایرانی که به مرور به سمت استفاده از بنزین به قیمت‌های نزدیک به قیمت واقعی حرکت داده می‌شوند فرصت پیدا می‌کنند که با عرضه کنندگان جهانی که بنزین با کیفیت و خدمات جانبی کامل تری ارائه می‌کنند نیز طرف حساب شوند.

در حالی که آمار انصراف از دریافت یارانه نقدی حدود ده درصد برآورد شده است، سعید لیلاز در یادداشتی با عنوان «اعداد ما را فریب ندهد» در روزنامه آرمان در این باره نوشته: «در ۱۰روز نخست ثبت‌نام، تعداد متقاضیان دریافت یارانه از مرز ۷۰میلیون نفر گذشته است، ضمن اینکه تعداد انصرافی‌ها هم همچنان کمتر از ۱۰درصد است.» این خبری است که از ابتدا نسبت به تحقق آن امیدوار بودم؛ اگر حتی بین ۷ تا ۱۰میلیون نفر هم از دریافت یارانه انصراف دهند به عدد خوبی رسیده‌ایم که به نظر می‌رسد برآوردم شاید از سایر پیش‌بینی‌ها دقیق‌تر بوده است.
 
از ابتدا انتظار داشتم در صورت انصراف ۷ تا ۱۰میلیون نفر از دریافت یارانه، به عدد خوبی برسیم که انصراف داوطلبانه به تنهایی بسیار ارزشمند است. علت چنین پیش‌بینی و برآورد محافظه‌کارانه‌ای این بود که همه می‌دانیم شکاف بین مردم و دولت در ایران وقتی دکتر روحانی ریاست‌جمهوری را تحویل گرفت به نقاط خطرناکی رسیده بود و ثبت‌نام‌های یارانه به لحاظ سیاسی و اجتماعی نشان می‌دهد تا رسیدن به مرحله اعتماد مطلوب ضایعه‌هایی وجود دارد. این یافته‌ای است تلخ که قبل از اینکه ثبت‌نام انجام گیرد، می‌دانستیم اما ثبت‌نام به لحاظ اجتماعی و سیاسی تاییدی بر این ماجرا بود و هشدار سنگینی به مسئولان و یک میلیون بار بیشتر به دولت که در اینجا دولت مخاطب مردم نیست به‌نحوی که یقین دارم اگر دکتر روحانی مجددا در‌‌ همان شرایط انتخاب ۱۳۹۲ قرار گیرد، با توجه به خط‌مشی و عملکردی که تاکنون در حوزه سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی داشته‌اند، بالای ۳۰میلیون رای خواهد آورد اما به لحاظ سیاسی بین مردم و دولت شکافی ایجاد شده که طبیعتا به این سرعت قابل ترمیم نیست.

وقتی دوران منحصربفردی در تاریخ ایران را طی ۸سال گذشته سپری کردیم، هیچ مسئولی نمی‌تواند انتظار داشته باشد به این زودی چنین اتفاقاتی فراموش شود که تقریبا می‌توان گفت دامن هیچ‌یک از مفسدین، عوامل، سرنخ‌ها، پشت‌پرده‌ها و مجریان را تاکنون نگرفته و هنوز اتفاق خاصی در برخورد با فسادی که در تاریخ ایران بی‌سابقه است و بیش از ۳۰۰ و ۴۰۰ میلیارد دلار از ثروت ملت ایران طی آن گم شد، صورت نگرفته است. طبیعی است مردم نسبت به این موضوع واکنش نشان می‌دهند. در حقیقت این‌‌ همان رای ۵درصدی است که به نماینده آن جریان در انتخابات سال قبل داده شد.

از نظر اقتصادی فکر می‌کنم هنوز اتفاق بدی رخ نداده و نسبت به دوره قبل جلو هستیم. نخست اینکه به لحاظ آماری یک پالایش و پیرایش جدیدی در نظام آماری کشور صورت گرفت. تقریبا یک‌بار دیگر اکثریت مردم در طرح یارانه‌ها ثبت‌نام کردند و هنوز کار نهایی صورت نگرفته و راستی‌آزمایی از باب اینکه حتی مرده‌ها یا خارج‌نشینان را از این طرح جدا کنیم، اتفاق نیفتاده و بدون هیچ‌کدام از این پالایش‌ها حدود ۷میلیون نفر از یارانه‌بگیران کم شده‌اند که حتی اگر ظرف دیروز و امروز ثبت‌نام‌های جدید انجام گیرد، باز هم یقین دارم که ۵میلیون نفر عدد بسیار خوبی است که معادل ۲۵۰میلیارد تومان در ماه و ۳هزار میلیارد تومان در سال است که قادر به نوسازی کل شبکه حمل‌ونقل عمومی کشور در هر سال است. یعنی طی یک دوره ۳ تا ۴ ساله به اندازه‌ای که کل کشور در دوره ۴ساله نوسازی شود و به اندازه کل ظرفیت جذب پول خودروسازی ایران می‌توان ظرفیت حمل‌ونقل عمومی کشور را نوسازی کرد که به‌تنهایی عدد کمی نیست و به‌تنهایی یک موفقیت محسوب می‌شود. به قول استالین «نباید اجازه دهیم که آمار و درصد‌ها ما را گول بزند».

ممکن است ۵میلیون نفر بین ۷ تا ۸درصد باشند اما به یاد داشته باشید این تعداد اولا انصراف داوطلبانه داده‌اند که حائز اهمیت بسیار بالایی است و همانطور که قبلا نیز ادعا کردم ارزش هرکدام از این انصراف‌های داوطلبانه بیش از ۱۰ انصراف غیرداوطلبانه است. ثانیا این میزان، عددی بین ۳ تا ۴هزار میلیارد تومان در سال، تفاوت هزینه، تفاوت کسری بودجه و تورم و تفاوت بهبود خدمات‌رسانی در دولت ایجاد می‌کند که به‌نظرم حتی در حالی که دولت هنوز هیچ کاری در زمینه راستی‌آزمایی انجام نداده است، عملکرد قابل قبولی است.

قانون نیز در گفت‌و‌گویی با عنوان «هنوز چوب کوپن‌های دهه ۶۰ را می‌خوریم» پای سخن جمشید پژویان نشسته است. قانون نوشته: هر چند هنوز خبری رسمی ‌درباره تعداد متقاضیان یارانه اعلام نشده است اما برخی اخبار غیررسمی‌حکایت از آن دارد که شمار ثبت‌نام کنندگان برای دریافت یارانه به هفتاد میلیون نفر رسیده است. به این ترتیب با توجه به تعداد یارانه بگیران فعلی که شمارشان به ۷۷. ۵ میلیون نفر می‌رسید، ریزش تنها چیزی در حدود ۷. ۵ میلیون نفر بوده است. وزیر امور اقتصادی و دارایی پیش از این گفته بود ما ۱۰ میلیون ثروتمند را شناسایی کرده‌ایم و تحت هیچ شرایطی به این افراد یارانه نخواهیم داد و حتی اگر ثبت‌نام کنند نیز از فهرست یارانه بگیران حذف خواهند شد.

با این تفاسیر به نظر می‌رسد، حتی برخورداران نیز از دریافت یارانه چشم نپوشیده‌اند و ترجیح داده‌اند از یارانه نقدی ماهی ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان بهره‌مند شوند. مهر گزارش داد تاکنون دولت با محوریت سازمان هدفمندی یارانه‌ها تعداد دقیق ثبت نام کنندگان یارانه نقدی را بنا به دلایل خود، اعلام نکرده است اما براساس اطلاعات رسیده، در ۱۰ روز نخست ثبت‌نام، تعداد متقاضیان دریافت یارانه از مرز ۷۰ میلیون نفر گذشته است، ضمن اینکه تعداد انصرافی‌ها هم همچنان کمتر از ۱۰ درصد هستند.

به عبارت دیگر، از ۲۴ میلیون خانوار ایرانی که در فاز اول هدفمندی یارانه‌ها یارانه نقدی می‌گرفتند، تاکنون حدود ۲۲ میلیون خانوار خواستار تداوم پرداخت یارانه نقدی شده‌اند و قطعا این تعداد در روزهای شنبه و یکشنبه (فرصت مجدد برای جاماندگان) بیشتر هم خواهد شد.

اقتصاددانی که از وی به عنوان طراح هدفمندی یارانه‌ها نام برده می‌شود و در دولت احمدی‌نژاد تئوریسین اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها خوانده می‌شد در گفت‌و‌گو با خبرنگار قانون در پاسخ به این سؤال که چرا مردم از دریافت یارانه چشم نپوشیدند و تبلیغات دولت در این حوزه بی‌ثمر بود، گفت: اگر صادقانه و در یک کلام بخواهم پاسخ گویم باید بگویم نمی‌دانم. واقعا بر من معلوم نیست چرا مردم به این یارانه ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومانی احساس نیاز می‌کنند اما این بهترین جواب من است و اگر بخواهم پاسخم را تکمیل کنم باید به سیاست‌های دولت یازدهم اشاره‌ای داشته باشم.

جمشید پژویان گفت: در حقیقت من معتقدم دولت معیاری نداشت و از ابتدا هم با نوعی بلوف زدن وارد میدان شد. طبیعتا این بلوف‌ها عکس خودش عمل کرد. اول گفتند بیست میلیون نفر نیازی ندارند و بعد گفتند انصراف‌ها بالاست و هر روز تعدادشان را اعلام می‌کنیم اما وضعیت طوری بود که هیچ آمار دقیق ندادند که چه تعداد ثبت نام کردند و چه تعداد ثبت‌نام نکردند. اما اگر بخواهیم واقع‌بینانه نگاه کنیم باید بگویم که تا همین جا هم اوضاع چندان بد نیست. اگر فقط ۵ میلیون نفر از شمار یارانه‌بگیران کم شود هم غنیمت است. مردم به هر حال حتما خودشان را مستحق دریافت یارانه احساس می‌کنند که برای این کار اقدام کرده‌اند. وی در پاسخ به این سؤال که آیا مسأله را مسئله‌ای فرهنگی می‌دانید یا اقتصادی گفت: من فکر می‌کنم موضوع اقتصادی است. مردم ایران دچار باور غلطی شدند. برای دولتی که هیچ مکانیزمی‌ برای شناسایی مردمانش ندارد، همین آمار هم خوب است.

ایران، سفیر دیگری معرفی کند


در حالی که رئیس جمهور آمریکا، قانونی را امضا کرده که بر سر صدور روادید برای حمید ابوطالبی، نامزد نمایندگی ایران در سازمان ملل مانع ایجاد می‌کند، دیپلمات‌های سابق ایرانی توصیه می‌کنند، ضمن پیگیری حقوقی این ماجرا، بر سر انتخاب ابوطالبی اصرار نشود و فرد دیگری جایگزین وی شود.

ابتکار درباره «سرنوشت مبهم کرسی ایران در سازمان ملل متحد» نوشته: پس از آنکه این طرح با اجماع در کنگره آمریکا به تصویب رسید و در انتظار امضای اوباما برای تبدیل به قانون و اجرا بود، اما زمزمه‌هایی در خصوص جایگزینی ابوطالبی با عراقچی و سفر معاون وزیر خارجه به نیویورک و تکیه بر صندلی ایران در سازمان ملل متحد مطرح شد که همگی تکذیب و عراقچی در گفت‌و‌گو با خبرگزاری دولت از حمایت از گزینه ابوطالبی و پیگیری موضوع آن در سازمان ملل متحد خبر داد. اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز از‌‌ همان روزهای نخست جنجال بر سر ابوطالبی به انتقاد از موضع کنگره و واشنگتن پرداختند و خواستار پافشاری دولت بر سر معرفی ابوطالبی شدند.

از سوی دیگر، صداهای متفاوتی نیز از سوی برخی دیپلمات‌ها و کار‌شناسان بین‌المللی شنیده می‌شد. علی خرم، نمایندهٔ پیشین ایران در مقر اروپایی سازمان ملل متحد در سخنانی در گفت‌و‌گو با روزنامهٔ ابتکار عنوان داشت که تهران باید از جنجال رسانه‌ای بر سر ابوطالبی دست بردارد و ضمن معرفی یک گزینه دیگر به دنبال حل موضوع گروگانگیری در سفارت آمریکا و حل سوء‌تفاهمات در این زمینه باشد. وی گروگانگیری در سفارت آمریکا پس از انقلاب را موضوعی به شدت مغایر با امنیت ملی این کشور دانست و خواستار حل آن از سوی طرفین شد.

حسن بهشتی‌پور کار‌شناس مسائل بین‌الملل نیز در سخنانی در این باره گفت: ایران این موضوع را پیگیری خواهد کرد و حق پیگیری آن را هم دارد اما ضرورت داشتن نماینده در سازمان ملل از جانب ایران برای هیچ کس پوشیده نیست و هرگز ایران به دلیل این موضوع، قید نماینده خود در سازمان ملل را نخواهد زد.

شمس‌الدین خارقانی، سفیر سابق ایران در آلمان نیز در یادداشتی با تیتر «جای خالی ایران در آمریکا!» برای روزنامه آرمان نوشته: مساله معرفی آقای ابوطالبی به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل متحد بدل به داستانی پیچیده شده است؛ واقعیت این است که این ‌بار آمریکایی‌ها در بالا‌ترین سطوح خود تصمیم گرفته‌اند ایشان را به عنوان نماینده جدید کشورمان قبول نکنند و چنان به این مسأله اعتقاد دارند که برای اجرا کردن آن متوسل به تصویب قانون در بالا‌ترین سطح کشور خود شده‌اند. اگر این مساله در وزارت خارجه این کشور یا جای دیگری تصویب شده بود ممکن بود با مذاکره ایران بتواند سفیر مدنظر را به دفتر سازمان ملل در نیویورک بفرستد اما وقتی این مساله بدل به یک قانون می‌شود کار برای ایران نیز بسیار پیچیده و دشوار خواهد شد.

در حال حاضر دو راه‌حل پیش روی دولت ایران قرار دارد؛ یکی اینکه در اعتراض به این رفتار که برخلاف قوانین و پروتکل‌های بین‌المللی است از معرفی نماینده جدید برای حضور در این سازمان اجتناب و سعی کند با شکایت از آمریکا و پیگیری حقوقی این شکایت حق خود را در سازمان‌های بین‌المللی ثابت کند. البته در پیش گرفتن این مسیر ممکن است به مرور دولت را با یک بحران مواجه و برای کشور ایجاد مشکل و دردسر کند. روش دیگری که در پیش پای جمهوری اسلامی قرار دارد معرفی فرد دیگری به عنوان سفیر جدید ایران در سازمان ملل است.

وی در پایان در این باره نوشته: معرفی یک سفیر مسأله خاص و پیچیده‌ای نیست که بخواهد بدل به چنین بحرانی شود و دلیل این امر غیبت دفاع سازنده ایران از مواضع خود در نیویورک بوده است. سفیر بعدی ایران در سازمان ملل و افرادی که از طرف کشورمان برای دیپلماسی فعال در آمریکا فعالیت می‌کنند باید از میان افرادی انتخاب شوند که از یک سو شناخت عمیقی نسبت به آمریکا داشته باشد و از طرفی دیگر بتوانند ظرفیت‌های دیپلماتیک ایران را در این منطقه فعال کنند. پیشنهاد من به مقامات جمهوری اسلامی این است که با توجه به حساسیت‌های موجود در پرونده هسته‌ای ایران فرد جدیدی به عنوان نماینده کشورمان در سازمان ملل متحد معرفی شود و در عین حال ایران با پیگیری‌های حقوقی خود این مساله را تا زمان رسیدن به نتیجه زنده نگه دارد.

علی خرم نیز در یادداشتی با تیتر «ایران، سفیر دیگری معرفی کند» برای روزنامه قانون نوشته: افرادی که به روابط بین الملل و دیپلماسی مسلط هستند، می‌دانند عدم صدور ویزا برای برخی سفرا، در دنیای دیپلماتیک معمول است و ارتباطی با مسائل دیگر ندارد.

صدور ویزا برای یک سفیر از معقولات حاکمیت کشورهاست. ایران هم با صادر کردن ویزا به برخی سفرا و دیپلمات‌ها موافقت نکرده است. بنابراین با موافقت اوباما برای عدم صدور ویزا به ابوطالبی، مسأله خاص و حادی صورت نگرفته است و ایران هم طبق روال همیشگی دیپلماسی باید سفیر دیگری را به سازمان ملل معرفی کند. اما از زاویه دیگر باید تأکید کرد که اقدام اوباما چند وجه دارد:

اوباما به مردم آمریکا پیام داد که در کنار ملت خود قرار دارد و نگرانی ملی از گروگانگیری در ایران را درک می‌کند. این وجهه در ایران مطرح نمی‌شود در حالی که اگر از این زاویه نگاه کنیم، آنان با این کار می‌خواهند بگویند از این اتفاق ناراحت هستند. برای حل این مسأله و درمان ناراحتی و نگرانی بین دو کشور، لازم است نشستی برگزار شود، پرونده آن اتفاق بررسی شود تابرای همیشه موضوع گروگانگیری آمریکایی‌ها در ایران برطرف شود. اما عدم صدور ویزا به ابوطالبی بُعد دیگری هم دارد، به عبارتی اوباما با امضا کردن مصوبه کنگره در این زمینه، تلاش کرد. کمی از فشار مخالفان کنگره و سنا با مذاکرات هسته‌ای و رفع تحریم‌ها علیه ایران بکاهد. اوباما پیش از این در برابر خواسته‌های کنگره و سنا برای اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران، کوتاه نیامد. اما این بار به خواسته آنان تن داد تا تندروهای آمریکایی دلخوش شوند که برای یکبار هم که شده رئیس‌جمهور با آنان موافقت کرده است. با این حال مجدد تأکید می‌کنم، اصل موضوع یعنی عدم صدور ویزا مسأله مهمی نیست و در دنیا معمول است و در چنین شرایطی کشور‌ها، سفیر خود را تغییر می‌دهند.

شاید برخی تصور کنند که این اقدام آمریکا تأثیراتی بر روند مذاکرات هسته‌ای یا احتمال برقراری ارتباط با غرب و آمریکا داشته باشد که باید تأکید کرد این مسائل در دنیای دیپلماسی مجزاست و سفیری که ویزا نگرفته است هم به راحتی می‌پذیرد فرد دیگری جایگزین او شود.

هشدار خاتمی نسبت به رویگردانی نسل بعد از انقلاب


کیهان که در باره وضعیت اصولگرایان احساس خطر کرده است در بخشی از یادداشت روز خود با تیتر «پای کار اصولگرایی» به قلم محمد ایمانی نوشته: طبعا اصولگرایی فرا‌تر از این گروه یا آن حلقه اصولگراست. اصولگرایی را باید فرا‌تر از تعاملات سیاسی یا فصل‌های انتخاباتی دید. البته نوع انتخابات اهمیت دارند و آمد و شد دولت‌ها یا مجلس‌ها حتما در سرنوشت کشور تأثیرات بزرگی بر جای می‌گذارند اما نوع رویکرد به موضوعاتی نظیر انتخابات را باید کف توقعات اصولگرایانه تصور کرد. قطعا قضاوت درباره مجلس ششم و هفتم یا هشتم و نهم و ارزیابی درباره دولت‌های موسوم به اصلاحات، عدالت و اعتدال یکنواخت نیست و می‌توان عملکرد هر یک از آنان را با اصول و آرمان‌ها سنجید.

اما خطاست که اصولگرایی را صرفا در پیروزی یا ناکامی نامزد‌ها خلاصه کرد و از مسئولیت‌های اصلی اصولگرایی یعنی ترویج تقوای جمعی، روشنگری (ایجاد بصیرت) و مطالبه دایمی آرمان‌ها و اصول از صاحب‌منصبان طبق منطق امر به معروف و نهی از منکر غافل شد. ‌وحدت و الفت بر این مبنا به مراتب مهم‌تر و ضروری‌تر‌ از ائتلاف‌های عقلانی انتخاباتی است که مثلا در همین حد نیز در انتخابات مجلس نهم (اسفند ۱۳۹۰) و ریاست جمهوری یازدهم (خرداد ۹۲) در میان اصولگرایان رخ نداد و متاسفانه امروز برخی عواقب آن دامنگیر کشور و مردم شده است.

نویسنده در ادامه به ضرورت اصلاح تلقی نسبت به خود، جامعه و سیاست و تهدید‌ها و فرصت‌ها پرداخته و نوشته: نوسازی معنوی خود و محیط پیرامون، آن نهضت بزرگی است که هرگز پایان نمی‌پذیرد و آن زرّادخانه بزرگی است که به کار گشایش در تنگنا‌ها می‌آید. باید فرصت ساخته شدن برای کارهای بزرگ ملی را در مقیاس شخصی و اجتماعی فراهم کرد. این حوزه، وسعت کمتر توجه شده و بایری است که ارزش وقت‌ گذاشتن و نیرو صرف کردن برای آبادانی را دارد.

وقتی از کاری بزرگ در این مقیاس ملی ـ عزم ملی و روحیه و مدیریت جهادی ـ سخن گفته می‌شود، طبیعتا تقسیم‌بندی‌هایی چون جبهه متحد و جبهه پایداری یا فراکسیون رهروان و فراکسیون اصولگرایان و نظایر آن‌ها، نارسا به نظر می‌رسد و رنگ می‌بازد. البته که جبهه بدخواهان در داخل و خارج برای انشقاق طیف‌های اصولگرا در مجلس سناریو دارند، همچنان که برای انتخابات ریاست‌جمهوری قبل نقشه داشتند. حتما باید برای مسائل سیاسی روزمره به طور منظم و سیستماتیک تدبیر کرد. اما تدبیر بالا‌تر در تجدید سازمان، تقویت حوزه پیام‌سازی و پیام‌رسانی (روشنگری رسانه‌ای)، و حاکم کردن راهبرد دایمی مطالبه اصول و آرمان‌ها در سطوح اجتماعی و سیاسی (حاکمیتی) است. عزم ملی را باید فرا‌تر از رقابت‌ جناح‌های سیاسی، در خدمت مصالح بزرگ ملی بسیج کرد

این در حالی است که روزنامه‌های اصلاح‌طلب سخنان محمد خاتمی در مورد اصلاحات را از زوایای مختلف مورد توجه قرار داده‌اند.

اعتماد، «هشدار نسبت به رویگردانی نسل بعد از انقلاب» را مهم دانسته و نوشته: خاتمی همچنین خاطرنشان کرد: خطاب به نسلی که بعد از انقلاب به دنیا آمده، رنج هم دیده و مشکلاتی را هم تحمل کرده است و چیزهایی بر او تحمیل شده است که می‌توانست نباشد و ممکن است بر اثر آن‌ها تردید پیدا کند و رویگردان بشود و تحت بمباران شدید تبلیغات سوء و عملکردهای نادرست ممکن است رویگردانی‌هایی را پیدا کند، می‌گویم عزیزان من! انقلاب ما انقلاب اصیل و حادثه مهم تاریخ ایران بلکه دوران ما در منطقه و جهان است. جمهوری اسلامی اصیل برخاسته از متن خواست و مصلحت جامعه ماست و پاسخ دهنده به خواست‌های تاریخی است. وی در ادامه افزود: همین قانون اساسی که ممکن است بعضی، ایرادهایی به آن بگیرند اشکالی هم ندارد قابل ترمیم هم هست، اما سازوکار خودش را دارد.

خاتمی در تعریف اصلاحات گفت: اصلاحات فقط یک جریان سیاسی نیست. اصلاحات یک جریان بزرگ تاریخی است. ما بسته به اینکه چقدر به آن جریان بزرگ تاریخی نزدیک شویم و در آن مسیر باشیم، می‌توانیم اسم خودمان را اصلاح طلب بگذاریم. اصلامراد من حزب نیست و به همین دلیل معتقدم اصلاحات درصدد گرفتن قدرت نیست اگر هم قدرت می‌خواهد یا قدرت را معقول می‌خواهد، برای این است که بتواند افکار و اندیشه‌هایش و رویکرد‌هایش را در جامعه با امنیت و آزادی بیشتری مطرح کند و سرکوب نشود: ما چیز بیشتری نمی‌خواهیم. رئیس بنیاد باران همچنین افزود: رسالت انقلابی بعد از پیروزی انقلاب الگوسازی است نه شعار دادن، نه از درون خودمان عده یی را دشمن تلقی کردن و انقلابی‌گری را دفع آن‌ها به حساب آوردن! اصلاحات به دوره بعد از پیروزی انقلاب، ساختن و الگو دادن به دنیای اسلام و جاهای دیگر می‌اندیشد.

ابتکار نیز به «واکنش خاتمی به تفاسیر تازه از نظام اسلامی» اشاره کرده و نوشته: سید محمد خاتمی با اشاره به برخی از تفسیرهایی که در هفته‌های گذشته پیرامون نگاه امام (ره) به موضوع جمهوریت نظام شده بود، گفت: جمهوری یک تعارف نیست که بعضی‌ها حتی می‌آیند و می‌گویند امام هم به آن اعتقاد نداشت؛ خیر ایشان جدا به آن اعتقاد داشت، قبل از آنکه این آقایان بگویند که برای ظاهر‌سازی و گذاشتن در دهان مردم گفتند جمهوری و به آن اعتقاد نداشته‌اند و به امام اهانت کنند و امام را خدایی نکرده متهم به فریب کاری جامعه و تاریخ کنند، قبل از این‌ها کسانی که پدر خوانده‌های جریان‌های ظاهرگرای خشونت گرا هستند، می‌گفتند ما کجا در اسلام جمهوری داریم؟ جمهوری بدعت است! امام فرمودند که بدعت نیست و از‌‌‌ همان وقت هم با امام بد شدند.

این‌ها حرف تازه‌ای نیست که امروز ما می‌شنویم؛ اما چون جرأت نمی‌کنند بگویند امام اشتباه می‌کرد، می‌گویند امام اصلا جمهوریت را قبول نداشت! نخیر؛ جمهوریت جدی بود؛ خیلی خیلی جدی بود؛ بدعت نبود. جمهوریت یک اصل بود و بنده عرض می‌کنم ما به عنوان کسانی که دلبسته به این انقلاب و اسلام هستیم با همه وجود از جمهوریت نظام دفاع می‌کنیم؛ با همه لوازمی که جمهوریت دارد. ما انقلابی هستیم؛ مهم نیست دیگران ما را چه می‌نامند. انقلابی که ما می‌گوئیم و می‌فهمیم منجر به نظام جمهوری اسلامی شد و امروز هم باید از آن دفاع کنیم.

خاتمی ادامه داد: من عرض می‌کنم که بعد از ۳۵ سال دو تهدید جدی برای انقلابمان و برای جمهوری اسلامی؛ جامعه اسلامی ما و مردم ما وجود دارد یکی بیرونی است؛ دشمنان و قدرت‌های بزرگی که به هر روشی متوسل می‌شوند به این انقلاب ضربه بزنند؛ احساس می‌کنند اگر پا بگیرد، در منطقه قوی بشود منافع آن‌ها را به خطر می‌اندازد و بعد آن جنبه توهمی که خود را ارباب دنیا می‌دانند؛ این‌ها توطئه می‌کنند و مشکل ایجاد می‌کنند البته تهدید مهم درونی هم وجود دارد و آن تحجر و نوعی اخباری‌گری است که متاسفانه جدی‌تر هم شده است. این جریان اخلاق را نابود می‌کند، بر خواست‌های اصیل و تاریخی ملت از جمله آزادی استقلال و پیشرفت خط بطلان می‌کشد؛ این جریان فقط به حذف می‌اندیشد که این خطر، خطر مهمی است.






تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار