در روزهاي اخير جو بسيار خوبي ايجاد شده كه طي آن، هنرمندان، وزرا و خيلي از افرادي كه وضع ماليشان مناسب است از دريافت يارانه انصراف ميدهند تا از اين طريق افراد نيازمند به حق واقعي خود برسند و پولدارها هم تشويق به انصراف شوند. يكي از دوستان طنزنويس طرحي ارائه كرد تا طنزنويسان به صورت دستهجمعي از دريافت يارانه انصراف دهند. حقيقتش اولش خيلي سخت بود اما ما پس از ساعتها اشك ريختن قبول كرديم تن به چنين خواستهاي بدهيم ولي ديديم دوستان ديگر بيانيه دادند كه ما شايد مانند نهنگها خودكشي دسته جمعي كنيم اما انصراف از يارانه آنهم دسته جمعي يا به قولي تيمورك، هرگز. وزير ورزش هم پنجشنبه گذشته از دريافت يارانه انصراف داد. يعني واقعا تا ماه پيش رويتان ميشد يارانه بگيريد؟ به نظرتان بابك زنجاني هم يارانه ميگرفت؟ پس شكر خدا ما در يك كار با اين آقا در يك سطح بوديم. يعني ما هم يارانه ميگرفتيم، او هم ميگرفته. چه سعادتي. البته انصراف وزير ورزش از دريافت يارانه همچين آسان هم نبود و ساعتها روي اين موضوع كار شد تا بالاخره ناخواسته موافقت كرد:
دفتر حسن روحاني – داخلي – شب
دوربين روي ديوار زوم است و كم كم بالا ميآيد تا به پنجره ميرسد. صداهايي نامفهوم شنيده ميشود ولي به خاطر قطرههاي باران روي پنجره تصوير افراد ديده نميشود. دوربين زوم و زومتر ميشود تا اينكه از پنجره رد شده و مشخص ميشود جلسه هيات دولت به صورت خصوصي در حال برگزاري است. حسن روحاني در حال حرف زدن براي كابينهاش است:
روحاني: آقايان.
كل كابينه: بعله؟
روحاني: خواهشا دو دقيقه جدي باشيد.
پورمحمدي: آقا ما اين ظريف رو ميبينيم خندهمون ميگيره. ميشه ما جدي نباشيم؟
روحاني: آقا مصطفي از شما انتظار نداشتم.
چيتچيان: از من چي آقا؟ از من انتظار داريد؟
روحاني: جان من دو دقيقه ساكت باشيد. ميخوام در مورد انصراف از گرفتن يارانه صحبت كنم. اگه ما مخالف پرداخت يارانهايم بايد از خودمون شروع كنيم. كيا داوطلبانه انصراف ميدن؟
پورمحمدي: نه ديگه آقاي دكتر. شوخي اينقدش هم خوب نيست.
جنتي: من كه از اول هم موافق پرداخت يارانه بودم. پس قضيه انصراف من كنسله.
گودرزي، جنتي را چپ چپ نگاه ميكند و سري به تاسف تكان ميدهد.
جنتي: چيه؟ دوست دارم يارانه بگيرم. نياز ندارم ولي دوست دارم. مگه انصراف دادن زوريه؟
روحاني: آره زوريه. همه بايد انصراف بديد وگرنه اسمتون از كابينه خارج ميشه.
نوبخت زير لب ميگويد: اينم شانس ماست. وزراي دولت قبلي هم رئيس جمهور داشتن. ما هم رئيس جمهور داريم. كيفش رو عليآبادي كرده، انصرافش واسه ماست.
روحاني: كسي چيزي گفت؟
نعمت زاده: آقا اجازه؟ نوبخت بود.
نوبخت: از سنت خجالت نميكشي؟
نعمت زاده: نه.
روحاني: حاشيه رفتن بسه. لااقل يكي. فقط يكيتون بياد انصراف بده. محمدجواد تو يه چيزي بگو. تو كه خوراكت كارهاي اينجوريه. كمپين راه بنداز براي انصراف از دريافت يارانه.
ظريف: والا چي بگم؟ من ميگم حالا كه آقاي دكتر به يك نفر راضي شده بيشتر از اين هم اذيتش نكنيم. همه بلند شيد.
روحاني خوشحال از اينكه الان همه انصراف ميدهند با ذوق آنها را نگاه ميكند. دوربين به سمت بالا ميرود تا اتحاد مثال زدني اعضاي كابينه را مانند اسپايدركم از زاويه بالاي سر بازيكنان بگيرد اما ظريف دوربين عنكبوتي، روحاني و بينندگان را غافلگير ميكند.
ظريف: يه صندلي كم ميكنم، آهنگ ميذارم و همه مي دوييم. آهنگ قطع شد روي نزديكترين صندلي ميشينيد. يك نفر اضافه مياد. همون بايد انصراف بده.
آهنگ گذاشته ميشود و اعضاي كابينه دور صندلي ها ميدوند و روحاني با دهاني باز آنها را نگاه ميكند. موزيك تمام ميشود و همه مينشينند. فقط گودرزي باقي ميماند و فرجي دانا. تصوير به صورت اسلوموشن پخش ميشود و نفس ها در سينه حبس شده. گودرزي به صندلي نزديكتر است و تا ميآيد بنشيند فرجي صندلي را از زير او ميكشد و روي آن مي نشيند. گودرزي نقش زمين شده و مانند مسافرين مترو كه جا گيرشان نيامده بنشينند افسوس ميخورد. همه با دلسوزي او را نگاه ميكنند كه مجبور است تن به اين كار بدهد. گودرزي سپس به ميان خبرنگاران ميآيد و كاري را براي اعضاي كابينه ميكند كه آهو براي فرزندش انجام نميدهد. مطمئنا اين حركت گودرزي در تاريخ ماندگار خواهد شد.