زمانی که خبر بازداشت محمدعلی اینانلو به اتهام شکار سه قوچ در رسانهها و شبکههای احتماعی مطرح شد من هر روز در رادیو جوان برنامه داشتم و موضوع برنامهام هم محیط زیست بود و هر زمان که خبری مبنی بر توقیف شکارچیان غیرمجاز منتشر میشد در همین برنامه بازتابش میدادم. اما خبر مربوط به آقای اینانلو را حتی بدون ذکر نام بازتاب ندادم به یک دلیل ساده: محمدعلی اینانلو میگفت من نبودهام. جدای اینکه ایشان پیشکسوت برنامهسازی در حوزه گردشگری در سیمای جمهوری اسلامی ایران بودهاند (صرف نظر از همه حاشیههایی که در موردشان مطرح است) و احترامشان بر ما واجب، حرمت آبروی انسانی ایشان حکم میکرد تا این ادعا ثابت نشده در این باره سخنی نگویم.
دیشب آقای اینانلو در برنامه نود مدعی شدهاند که ایده طرح یوز ایرانی روی لباس تیم ملی در جام جهانی از آن ایشان بوده است. من دست کم در دو سه سال اخیر تمام اخبار مربوط به یوز را دنبال کردهام، خبرخوانم یک بخش ویژه یوز دارد که در هر رسانهای در این باره خبری منتشر شود روی صفحه دسکتاپ و موبایلم خواهم خواند و آنقدر در برنامه محیط زیستیام از یوز گفتهام که بارها قبل از سلام من به شنوندگان گوینده میگفت: «از یوز ایرانی چه خبر؟» با این حال من هیچ نامی از ایشان در این طرح تا کنون نشنیده بودم. ایشان اگر هم چنین طرحی در ذهن خویش داشته یا جایی بیان نشده یا حتی اگر هم جایی (حتی در یک برنامه رادیویی و تلویزیونی) طرح شده تا جایی که من خبر دارم هیچ تلاشی در این راستا نکردهاند.
اینکه صبر کنیم ایدهای به این خوبی (که شاید در ذهن ما نیز بوده باشد) با تلاش چندماههی چند ساعت در روز یک کارگروه و به رهبری یک نفر دیگر و به رغم همه کارشکنیها به سرانجام برسد و بعد ادعا کنیم ایده از آن ما (نیز حتی) بوده است درست به زشتی آن است که طبیعت این سرزمین که در شرایطی بسیار شکننده به سر میبرد قوچهای زیبایی را پرورش دهد و ببالاند و ما به جای آنکه اجازه دهیم این قوچها بر سفره همان طبیعت بماند با گلوله تفنگی آنان را از آن خود کنیم.
نوشتن داستانی از زاویه دید یک عقبمانده ذهنی از دوران نوجوانی برای من وسوسه برانگیز بوده است آقای اینانلو. فصل نخست خشم و هیاهوی فاکنر را من نوشتهام.
وبسایت مسعود بُربُر