بازدید 20879

قصه‌ی الاغی که یک انسان را شرمنده کرد …

محمد درویش
کد خبر: ۳۷۱۸۱۵
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۲ - ۱۵:۰۹ 15 January 2014
چهارشنبه گذشته – ۲۵ دی ۱۳۹۲ – نویسندگان کتاب‌های درسی مقاطع ابتدایی و متوسطه در وزارت آموزش و پرورش، مهمان سازمان حفاظت محیط زیست بودند تا طی شرکت در یک نشست تخصصی مشترک، بتوان راهکارهای افزایش محتوای محیط زیستی به کتاب‌های درسی را بررسی کرد. در حاشیه‌ی این گردهمایی، یکی از نویسندگان مدعو، خاطره‌ای را شرح داد که سبب شد تا نوشتار پیش رو جان گیرد …

تقریباً همه آمده بودند … هر کسی که نقشی در تولید محتوای کتاب‌های درسی وزارت آموزش و پرورش داشت، آمده بود و ظاهراً این برای نخستین بار بود که چنین گردهمایی گسترده‌ای با عنوان: «نشست هم‌اندیشی تبیین مبانی سواد و اخلاق محیط زیستی در نظام آموزش رسمی کشور» شکل می‌گرفت؛ یک گردهمایی کاملاً محیط زیستی که به شهادت بررسی فرم‌های نظرسنجی که پس از پایان کارگاه در بین شرکت‌کنندگان توزیع شده بود، اغلب حاضرین از کیفیت مطالب ارایه شده در آن، ابراز رضایت می‌کردند.

نگارنده امیدوار است که با تدوام برگزاری چنین نشست‌هایی بتوان بر کیفیت و کمیت مطالب و سرفصل‌های محیط زیستی در کتاب‌های درسی به شیوه‌ای جذاب اثر گذاشت و فرزندانی را تربیت کرد که وقتی صندلی‌های حکومتی و مدیریتی را اشغال کردند، هرگز محیط زیست و منابع طبیعی را سد راه توسعه ننامند؛ هرگز غذای سنجاب‌ها را به مصرف دام نرسانند و هرگز به بهانه‌ی ایجاد باغ شهر، بر داغ شهرهای وطن نیافزایند.

بگذریم …

نکته‌ی جالبی که در این گردهمایی و پس از پایان سخنرانی‌ام توسط یکی از نویسندگان کتاب‌های درسی مطرح شد، به شدت برای من و اغلب شرکت‌کنندگان جالب بود. ایشان اعتراف کردند که در زمان نوجوانی، بسیار علاقه‌مند به آزار حیوانات و پرندگان بودند و البته از خداوند درخواست کردند که گناهان‌شان را ببخشد. وی سپس به خاطره‌ای تکان‌دهنده اشاره کرد …

روزی که با یک تکه کلوخ، محکم به پیشانی یک خر حمله‌ور شد و پس از اصابت آن کلوخ، خون از وسط پیشانی خر سرازیر گشت … در حالی که ترسیده بود و بیم آن داشت که هر لحظه آن خر آسیب‌دیده به سمتش یورش برده و او را مهمان یک جفت لگد کند، اما با کمال شگفتی دید که خر فقط اندکی به او نزدیک‌تر شد و چشم در چشمش دوخت … وی می‌گوید: شاید می‌خواست از من بپرسد تو کیستی؟ تو آدمی و من خر؟! … لحظه‌ای که سبب شد به شدت تکان خورده، احساس درماندگی و شرمندگی کرده و با خدای خویش عهد بربندم که دیگر سبب آزار هیچ حیوانی را فراهم نسازم.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۲
اينچنين آدمي نويسنده كتابهاي كودكان؟
چه طور دلت اومد
دم خره گرم كه يكي را ادم كرد
باید گفت که همیشه تاریخ خر از خیلی از ادم نما ها شریفتر بود
دل بایدلیاقت بخشیده شدن را نیز داشته باشد وقتی راه اشتبا را عوض کردی پس بخشیده شدی!
این نویسندگان چه پاره سنگهایی که به صفحات کتاب درسی نزدند
احتمالا خرها وقتی می خواهند به هم توهین کنند سر هم داد می زنن.......
عکس خر رومیذاشتی حداقل.
بگذارید منم بگم که خداوند انتقام حیوانات را هم یگرید من خودم با چشمخودم دیدم
خر فهمید وهنوز عده ای از ما نفهمیدند
احتمالا خرکی نگاهش کرده که بفهمه کار اشتباهی داره میکنه
قشگ بود .و آموزنده
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها
آخرین اخبار