سال گذشته و زمانی که قرار بود 6-3-3 در مدارس آغاز شود، یکی از طراحان این سیستم در پاسخ به این سوال که چرا این طرح را به صورت پایلوت اجرا و آزمایش نمیکنید، آنچنان از محاسبه شدن تمامی ابعاد طرح سخن میگفت که در آخر به این نتیجه برسد اجرای آزمایشی نیاز نبوده و لاجرم در نظر گرفته نشده است؛ ادعایی که تغییرات اعمال شده در ادامه راه و لزوم تداوم آن در آینده ثابت کرد پوچ و بی اساس است!
به گزارش «تابناک»، در نخستین روز ماه مهر، هنگامی که دکتر روحانی برای به صدا درآوردن زنگ آغاز تحصیلی در یکی از مدارس جنوب شهر تهران حضور یافت، بدون تعارف، کمتر کسی تصور میکرد که رئیس جمهور به جای یک سری سخنان کلیشهای و کلی گویی، چنان
سخنرانی فاخری در جمع دانش آموزان ایراد نماید که بتوان آن را سرلوحه امور اجرایی وزارتخانهای با این گستردگی و شمولیت قرار داد.
البته آنچه از سخنرانی اول مهر رئیس جمهور بیشتر بازتاب یافت، موضوع انشایی بود که وی به دانش آموزان داد تا برایش بنویسند اگر پدرشان رئیس جمهور باشد، چه اقدامی را به وی توصیه میکنند که بتواند اعتدال و میانهروی را در همه ابعاد زندگی و اجتماع جامعه ایران بگستراند؟
به عبارت بهتر، توصیههای ویژه و مخصوص رئیس جمهور به دانش آموزان، به مقدار زیادی تحت تاثیر این موضوع انشا قرار گرفت تا حتی تاکید روحانی بر احیای زنگ انشا هم چندان مورد توجه قرار نگیرد؛ حال آنکه وی معتقد است باید زنگ انشا را احیا کنیم و بگذاریم دانشآموز معلم و کلاسش را نقد کند تا در ادامه بتواند رئیسجمهور را هم مورد انتقاد قرار داده و برای بهتر شدن کشور به او پیشنهاد دهد.
بدین ترتیب رئیس جمهور خود نخستین منتقد و نخستین پیشنهاد دهنده به وضعیت آموزش و پرورش شد تا با گلایه از کم رنگ شدن دروس مهمی مانند انشا، پیشنهاد توجه بیشتر به این دست موضوعات را مطرح کرده و حتی فراتر از آن، خواستار شکل گیری زنگهای جدیدی در برنامه درسی مدارس شود؛ مثل زنگی برای گفتوگو که با عرض تاسف اهمیت آن در کمپهای ترک اعتیاد هم مورد توجه قرار گرفته ولی هنوز برای شکل گیری بستر آن در دانشگاهها هم باید هفت خوان را گذشت.
کافی است از دانشجویانی که در دور و اطرافمان هستند بپرسیم که آیا محفلی برای شکل گیری گفتوگو در اختیار دارند تا به جز آن دسته از ایشان که در دانشگاههای آزاد یا غیرانتفاعی مشغول به تحصیل هستند و چه بسا این سوال برایشان نامفهوم و حتی ممکن است خندهدار باشد، دانشجویان دانشگاههای بزرگ دولتی نیز از نبود این فضا گلایه کرده و شکل گیری هر تجمعی در دانشگاه را منوط به کسب مجوزی بدانند که به راحتی به دست نخواهد آمد.
در چنین فضایی که برپا داشتن کرسی آزاد اندیشی حتی در دانشگاه هم با موانع متعددی روبه روست، چه بسا باید برای اصلاح امور به سراغ پایه های قبل از دانشگاه رفت تا در سایه نهادینه شدن این فرهنگ در دانش آموزان، بتوان به شکل گیری بسترهای گفتوگو در دانشگاهها دلخوش داشت و امیدوار بود که این ملکه ایجاد شده در اذهان دانش پژوهان، بستر نقادی و اصلاح را فراهم آورده و دورنمای روشنی از آینده برای مان ترسیم کند.
بدین ترتیب نه تنها درخواست و پیشنهاد رئیس جمهور برای تاسیس زنگ گفتوگو را می توان یک تصمیم زیربنایی دانست، بلکه میبایست به دنبال اجرایی شدن آن بود و تلاش کرد تا هر چه سریعتر به منصه ظهور برسد؛ به ویژه آنکه برای شکل گیری آن به هیچ سخت افزاری نیازمند نبوده و چه بسا نرم افزار خاصی هم نیاز نداشته باشیم. بدین ترتیب نه تنها درخواست و پیشنهاد رئیس جمهور برای تاسیس زنگ گفتوگو را می توان یک تصمیم زیربنایی دانست، بلکه میبایست به دنبال اجرایی شدن آن بود و تلاش کرد تا هر چه سریعتر به منصه ظهور برسد؛ به ویژه آنکه برای شکل گیری آن به هیچ سخت افزاری نیازمند نبوده و چه بسا نرم افزار خاصی هم نیاز نداشته باشیم.
البته میتوان این طرح را به صورت زیربنایی مورد توجه قرار داد و در آینده مکانیزمی طراحی کرد که همانگونه که روحانی پیشنهاد داده، گفتوگو جزو موارد نمره دار قرار گرفته و حتی فراتر از آن، نقد و انتقادات مطرح شده در مدارس به سطوح بالاتر منتقل شده و وارد فاز اجرایی هم بشود تا بعد از گذشت سالها از شکل گیری طرح هایی مانند پارلمان دانش آموزی، برای نخستین بار دانش آموزان بتوانند در تعیین مواردی در مدارس و حتی در سطح وزارت خانه خود دخیل شده و تمرین دموکراسی کنند.
البته احیای زنگ انشا و برپایی کلاس گفتوگو تنها پیشنهادات رئیس جمهور برای بهبود آموزش دانش آموز و مهیا شدن ایشان برای ورود به جامعه و البته تحولی که ایشان میتوانند به همراه آورند نبود تا روحانی در ادامه پیشنهادات خود، راه اندازی زنگ کتاب را هم مطرح کند؛ زنگی برای نهادینه کردن عادتی که طی سالهای طولانی و به مدد شیوههای گوناگون حاصل نشده است.
این در حالی است که در مقوله ترویج کتاب و تزریق فرهنگ مطالعه به جامعه اینقدر تدابیر مختلف در نظر گرفته و گفته شده که به نظر شعاری شدن توجه به این مقوله نیاز به طرح نداشته باشد تا جایی که به یاد آوردن طرحهای مختلف دانش آموزی در این زمینه نیز کار دشواری به نظر میرسد؛ هرچند هرگز طرحی به گستردگی ایجاد زنگ کتاب در دستور کار قرار نگرفته و متولیان آموزش بیشتر به فکر تغییر شکلی بودهاند تا تغییرات محتوایی.
شاهد این مدعا آن که در کنار تغییرات شکلی گسترده که در ادوار مختلف در آموزش و پرورش کشورمان رخ داده و انواع نظامهای جدید را پدید آورده، تنها شاید یکی دوبار محتوای کتب درسی دیگرگون شده و به ندرت ضرورت سنجی شده که آموزش های مناسب برای هر دورانی تدارک دیده شود که اگر این گونه بود، از سالها پیش درسی به نام رایانه به دروس افزوده میشد و در ادامه این درس جای خود را به شناخت نرم افزارهای مورد نیاز برای امور روزمره میداد نه اینکه هوشمندسازی تخته سیاه مدارس در دستور کار قرار گیرد!
کافی است نگاهی به صف سی و چند واحدی دروس عمومی دانشگاه در دوران کارشناسی بیاندازیم که اگر هم غیر قابل حذف مینمایند، دست کم اثباتی برای کم کاری آموزش این دروس در دوران دانش آموزی هستند؛ به عنوان مثال، اگر دانش آموزان در دوران زبان خارجه را به قدر کفایت (به آن میزان که بتوانند از عهده آزمون ورودی دانشگاه برآیند) یاد بگیرند، چه ضرورتی برای ارائه دوباره این درس در دانشگاه به صورت اجباری وجود دارد تا سهم زبان تخصصی برای فردی که قرار است کارشناس رشته خود شود، دو سه واحد بیشتر نباشد؟ آیا این موضوع نشان دهنده منسوخ بودن سیستم آموزش زبان در مدارس نبوده و ضرورت تحول در این زمینه را ثابت نمیکند؟
اگر این مثال را به موارد دیگری همچون اجباری بودن آموزش متون و ادب فارسی و دروس دینی در دوران تخصصی کارشناسی در دانشگاه ها تعمیم دهیم، نقص آموزش در مدارس دست کم یکی از مواردی خواهد بود که زمینه ساز شکل گیری این وضعیت به نظر خواهد رسید؛ حال آنکه هیچ برنامهای برای رفع این مشکل اندیشیده نشده و جالب اینکه به جای رسیدگی به مواردی از این دست، دوران ابتدایی را از پنج سال به شش سال تغییر میدهیم!
البته اینکه سیستم آموزشی ممکن است فرسوده بوده و نیازمند ترمیم باشد، به کنار، ولی وقتی از دوران دانش آموزی کتاب مهجور بماند، چگونه میتوان توقع داشت در سطوح بالاتر تحصیلی این نقیصه برطرف شده و مثلا پدیده های شومی همچون خرید و فروش پایان نامه مشاهده نشود؟ آیا میتوان نقاط ضعفی از این دست که با دانش آموزان به سطوح بالاتر تزریق میشود توجه کرد و باز تحول در آموزش و پرورش را در تبدیل سیستم 5-3-3-1 به 6-3-3 دید؟
اینجاست که سخنان رئیس جمهور گویی اشاره به گم شدههای آموزش در کشورمان بوده و تلاش برای اجرایی کردن آنها، به نوعی واجب به نظر میرسد؛ هرچند وقتی علیاصغر فانی، سرپرست وزارت آموزش و پرورش از تفکیک هشت محور از سخنرانی رئیس جمهور در روز اول مهر اشاره کرده و تلاش برای اجرایی کردن آن را آغاز شده میخواند، باید نگران شویم که مبادا این پیشنهادات خوب اسیر کلی گویی ها شده و فراموش شوند.
شاید بد نیست مسئولان ذی ربط بار دیگر این هشت محور را مورد بررسی قرار داده و دست کم اهم و مهم کنند تا امثال پیشنهاد تشکیل زنگ گفتوگو یا کتاب در تو در توی کلیات دیگر برگرفته از سخنان فرد اول قوه مجریه گم نشود:
«آشنایی با قانون»
«تاکید بر خرد و علم»
«برخورداری دانشآموزان از امنیت جسمی و روحی در مدارس»
«حق اعتراض، آغاز شکوفایی کرامت انسانی است»
«زنگ کتاب»
«زنگ انشاء»
«ساعت گفتوگو»
«کرسیهای آزاداندیشی»