بازدید 17925

مرگ تلخ دختر بچه سه ساله

کد خبر: ۳۴۴۰۶۳
تاریخ انتشار: ۱۸ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۷:۵۶ 09 September 2013
دختر بچه سه ساله قلعه گنجی که چندی قبل بر اثر نیش عقرب و درمان دیر هنگام دچار شوک ناشی از سم و مرگ مغزی شده بود روز گذشته با وجود تلاش تیمهای پزشکی جان خود را از دست داد و کمی آن سوتر از مکانی که زهر عقرب وارد بدنش شده بود برای همیشه به خواب فرو رفت سرنوشتی که امکان تکرارش برای فاطمه های دیگر نیز وجود دارد.

به گزارش مهر سرانجام داستان زندگی فاطمه دختر بچه سه ساله قلعه گنجی به پایان خود رسید روز گذشته پدر فاطمه که دخترش بعد دلیل نیش عقرب و دیر رسیدن امکانات پزشکی دچار مرگ مغزی شده بود نسبت به جداسازی دستگاههای از فرزندش رضایت داد و فاطمه برای همیشه چشمهای خود را به روی دنیا بست.

خانواده فاطمه که از اقشار محروم و روستانشین جنوب کرمان هستند چند شب قبل که در دمای 50 درجه ای جنوب کرمان و زیر کولر آبی نمی توانستند شب را در خانه نیمی کپری و نیمی خشتی شان سپری کنند تصمیم گرفتند برای رهایی از گرمای هوا در حیات خانه شب را سپری کنند اما در هوای گرم و شرجی جنوب کرمان هر چند شب هنگام همگی سر بر بالین می گذارند اما به خصوص در مناطق روستایی حشرات گزنده از جمله رتیل، عقرب و حتی مارهای سمی شب گردی خود را آغاز می کنند.

در این میان جای نیش یکی از این عقربها بر روی بدن فاطمه کوچک نقش بست و کودک گریه کنان نیمه های شب از خواب بیدار شد.

پدر و مادر که با مشاهده عقرب بر روی گردن فاطمه از عقرب گزیدگی فرزندشان مطلع شدند ابتدا سعی کردند جای نیش را بیابند اما جای نیش عقربهای کرار کمتر نمایان می شود و اما زهر آنها به سرعت در بدن اثر می گذارد.

پدر فاطمه در نیمه های شب با کمک اهالی روستا فاطمه را به چند مرکز درمانی می رساند اما به گفته وی هیچ یک از درمانگاهها در را به روی کودک عقرب گزیده که جانش در معرض خطر قرار داشت باز نمی کنند و در نهایت با بالا رفتن پدر از دیوار یکی از درمانگاهها و اصرارش بیمار پذیرش می شود.

به فاطمه پادزهر تزریق می شود اما دیگر دیر شده است زهر در بدن نحیف فاطمه گسترش یافته و کاری از دست کادر درمانی ساخته نیست با وجود تلاش اعضای این درمانگاه که جای تقدیر دارد اما فاطمه به درمان جواب نمی دهد، کاری که اگر در مراجعه اول فاطمه به درمانگاههای دیگر انجام می شد هم اکنون او نیز در جمع هم سالانش حضور داشت.

در نهایت بیمار با آمبولانس و با حضور پرستار به بیمارستان کهنوج اعزام شد اما در راه فاطمه دچار شک ناشی از سم می شود و به گفته پزشکان در بین راه کما را تجربه می کند.

در نهایت فاطمه همان شب به بیمارستان می رسد اما پزشکان با وجود بستری فاطمه درصد اندکی را برای بهبود بیمار قائل می شوند و این امر به هیچ وجه مورد قبول مادر این دختر سه ساله قرار نمی گیرد.

امکاناتی که در ابتدا در اختیار فاطمه و خانواده اش قرار می گیرد بسیار اندک است دستگاه تنفس دستی که مادر فاطمه از نیمه شب تا صبح با آن به فرزندش تنفس می دهد و اعتقاد دارد چون قلبش می زند می تواند با این دستگاه فاطمه را زنده نگه دارد.

انتظار دردناک مادر فاطمه ادامه می یابد تا  این خبر در رسانه ها انعکاس می یابد. این موجب می شود امکانات بهتری در اختیار فاطمه قرار گیرد.

پیگیریهای رسانه ای در خصوص لزوم اعزام فاطمه به بیمارستانی مجهز تر دنبال می شود و در نهایت کمبودهای بیمارستان کهنوج از زبان مسئولان محلی بیان می شود و عکس العملهایی در این خصوص شکل می گیرد. درنهایت پزشکان تصمیم می گیرد شانس نهایی را امتحان کنند و فاطمه را به بیمارستان افضلی پور کرمان منتقل می کنند این انتقال یک هفته بعد از بستری شدن فاطمه صورت می گیرد!

اما خبر دردناک همان روز منتشر می شود احتمال بهبود فاطمه بسیار اندک است دختر بچه تنها به خاطر نیش یک عقرب فرجامی جز مرگ ندارد.

پزشکان عقیده دارند می توان اعضای بدن دختر بچه را پیوند زد اما پدر و مادر فاطمه به هیچ عنوان با این مسئله موافق نیستند و عقیده دارند که فاطمه بهبود می یابد.

فاطمه به بیمارستان افضلی پور کرمان می رسد اما دیگر دیر شده است نمی شد شانسی برای دختر بچه قائل بود اما تیم هماهنگ کننده پیوند اعضا وارد عمل می شود و با خانواده فاطمه تماس می گیرد اما رضایت برای پیوند اعضای دخترشان برایشان کاری دشوار است که از عهده هر فردی برنمی آید.

گفته می شود مرگ مغزی فاطمه هنوز تائید نشده است و پدر و مادر فاطمه بسیار اصرار  و البته امید دارند که فاطمه به زندگی باز خواهد گشت.

تلاشهای تیم هماهنگ کننده ادامه می یابد، مجید گیلانی، هماهنگ کننده تیم پیوند اعضای دانشگاه علوم پزشکی کرمان در این خصوص به خبرنگار مهر می گوید: کار بسیار سختی است که انسان دل از زندگی بچه اش بکند و می توان به خانواده حق داد.

وی گفت: اهدا عضو اختیاری است و روند خاص خود را دارد و باید همراه با رضایت خانواده باشد و در این مسیر پنج پزشک هم مرگ مغزی و امکان پیوند را تائید کنند.

وی با وجود تماسهای مکرر خبرنگار مهر گفت: ما با وجود پیگیریهای مستمر موفق نشده ایم و هنوز نتوانسته ایم رضایت خانواده فاطمه را بگیریم.

تلاشها در خصوص اهدای عضو فاطمه و گمانه زنیها در خصوص بهبودش ادامه داشت که عصر دیروز فاطمه آخرین تپهای قلب کوچکش خود را تجربه کرد و جان خود را از دست داد.

فاطمه همان روز به روستای محل زندگیش منتقل شد و کمی آن سو تر از حیاط خانه ای که در آن برای آخرین بار از خواب پرید برای همیشه به خاک سپرده شد.

هر چند داستان فاطمه دردناک و غم انگیز است اما زندگی محرومان در جنوب کرمان، کپر نشینی و کمبود امکانات بسیاری از فاطمه های کوچک را با نیش عقرب آشنا می کند هر چند که دیگر کاری از دست کسی برای فاطمه ساخته نیست اما شاید کمتر کسی باور کند که خانواده محروم فاطمه حدود 450 تومان پولی را نیز که برای ترخیص فاطمه به بیمارستان افضلی پور پرداخت کردند از پس انداز چند ساله و از پول یارانه هایشان جمع کرده بودند.

توسعه خدمات پزشکی، حذف واقعی محرومیت و کپر نشینی و احساس مسئولیت برخی از مسئولان آرزویی است که شاید با مرگ فاطمه زنده شود.
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۷۱
انتشار یافته: ۴۰
به امید روزی که همه ی فرزندان میهن من از نعمت امنیت، بهداشت و تحصیل را به بر بگیرند!
آیا برای کسانی که موضوعشان رسانه ای نشه هم این امکانات را می گذارند؟
چرا برای نجات جان انسان به اندازه گرفتن رضایت برای پیوند اعضا تلاش نمیشه؟
به اميد آن روز كه كوه هاي ثروت فرو ريزد و دره هاي فقر پر گردد. بسيار متاثر شدم خداوند به پدر و مادرش صبر دهد
همه جای دنیا تلفات جانی از حیوانات به انسان وارد میشود دلتان به حال حیواناتی هم که به جای تحویل به باغ وحش با گلوله روبرو شدند بسوزد(پلنگ-خرس)
در استرالیا که خطرناکترین مارهای دنیا در آنجا زندگی می کنند و مارگزیدگی هم زیاد است بخاطر وجود امکانات درمانی در سطح کشور سالیانه تنها دو نفر، بله فقط دو نفر انهم بدلیل سهل انگاری خودشان می میرند آنوقت ما در ایران و آنهم در استانی که میدانیم خزندگان و حشرات گزنده زیاد است درب درمانگاههایمان شبانه بسته هست و صاحب مریض باید از دیوار بالا برود و متولیان را از خواب بیدار کند. !!!
واقعا چی می تونم بگم؟
خدایا این طفل معصوم ،گل بهشت است.
ولی اگر بزرگی وبخشندگی تو نبود بخاطر قصور بعضی ازما انسانها در رسیدگی به بندگان تو معلوم نبود چه بلایی بر سر ما می آمد. فقط باید گفت خدایا به رحمت بیکرانت برما رحم کن..
اون مراکز بهداشتی که پدر مادر فاطمه مراجعه کرده بودند ولی در رو به روشون باز نکردند مسئول مرگ فاطمه محسوب می شند و باید مجازات بشند
دختر بچه ای دو ساله دارم.تمام زندگیمه.این واقعه خیلی برام دردناک بود.نمیتونم حتی یه لحظه ام تصورش ر ا بکنم . خدا به پدر و مادرش صبر بده.
برادر من توسط سگ گاز گرفته شد و با هزار بدبختی تونستیم دو نوبت از هفت نوبت واکسن رو دریافت کنیم ، جالب اینجا بود مهمترین مراکز درمانی و انسیتوپاستور هم این واکسن رو نداشتند و جای تاسف داره که تو این مملکت کسی واسه جون آدما ارزش قائل نیست ، اگه همین مسئله تو یه کشور غربی رخ می داد مطمئن باشید وزیر بهداشت اون کشور رو بازخواست می کردند
"احساس مسئولیت برخی از مسئولان ...."
دلت خوشه تابناک..
خداوندا از تو می خواهم هر کسی که در روند بهبودی فاطمه کوچولو کوتاهی کرد به سزای عملش برسان.آمین...
متاسفانه ماها زیرکولر میخوابیم و خیالمونم نیست که چند کیلومتر اون ورتر ما مردم دارن زجری میکشن.امیدوارم که مسئولین یه فکری واسه این مردم روستاهای جنوب کشور بکنن و یه خورده زندگی براشون آسونتر کنن.
گزیدگی توسط عقرب به نداشتن امکانات ربطی ندارد و در هر شهر و روستای مناطق بیابانی ممکن است رخ دهد آنچه باعث تاسف است نبودن امکانات درمانی و بیمارستان مجهز در منطقه و تاسف بارتر از آن عدم پذیرش بیمار توسط مراکز درمانی است
مگر ما محرومی هم تو جامعه داریم؟
حیف. چقدر سخته دختر خاک کنی. خدا کمکشون کنه.
براستی درد ناک بود... خدا رحمتش کند
امكانات فقط مخصوص تهرانيهاي عزيز ميباشد بقيه مردم را خيالي نيست:((
خدا بیامرزتش و بامعصومه فاطمه(ع) مهشورش گرداند
ای پولدلرهای مملکت از شما تمنا می کنیم به خاطر خدا دلتان به رحم اید وکمی از درامدهایتان را در مناطق محروم سرمایگذاری کنید در این ارتباط جراید نقش مهمی دارند
قابل توجه هموطنان برج نشین در شمال تهران و مسئولین محترمی که در همان حوالی ساکن هستند و بسختی با واژه ای مثل محرومیت آشنا می شوند
خدا رحمتش كنه و به والدينش صبر عطا كنه.ولي چرا درمانگاه شبانه روزي وجود نداره و به اين خاطر درمان دير انجام بشه يقه كدام مسئول را بايد گرفت؟؟؟؟؟؟
به خانواده اش تسلیت می گویم .درد فقر هم سخت است .کاش مسئولان به فکر حل مشکلات بخصوص گرانی باشند
خدایا به مردم رحم کن
با چشمانی که اشکم سرازیر شده برای خانواده فاطمه از اینجا(زنجان)تسلیت عرض مینمایم . درد بزرگیست
از اتفاقی که برای فاطمه عزیز افتاده واقعا متاثر شدم و بیجا نیست که اتفاقی که برای دختر سه ساله یکی از دوستام افتاده رو در اینجا نقل کنم اتفاق مربوط میشه به دختر سه ساله ای به اسم ارغوان که در اثر کنجکاوی زیاد، سهل انگاری پدر و مادر یا هر دلیل دیگه دستشو میکنه توی چرخ گوشت و اونو روشن میکنه و 4 تا از انگشتای نحیفش قطع میشه . حالا پدر و مادرش حاضرن هر کاری بکنن تا ارغوان حداقل 2 تا انگشت داشته باشه که در آینده مشکلاتش کمتر باشه با مراجعاتی که توی این چند روز به پزشکای مختلف داشتن، بعضی از پزشکا یه امیدهایی دارن ولی هزینه هایی که برای این کار گفتن سرسام آوره از تابناک خواهش میکنم که در صورت امکان این موضوع رو پیگیری کنه شاید خدا خواست و کسی پیدا بشه که بتونه به هر نحوی(پزشکی، مالی، مشاوره یا هر چیزی) به ارغوان کوچولو کمک کنه تابناک خواهش میکنم کمکشون کن اگه اطلاعات دقیقتری هم لازم داشتین با ایمیل بنده در ارتباط باشید.
واقعا جای تاسف داره پزشک و پرستاران اون درمانگاههایی که در را باز نکردند به خاط خواب راحت الان واقعا می تونند چشم بر هم بذارن؟ این بی مسئولیتی پزشکان دیگه داره از حد به در می شه هیچ کسی هم ازشون بازخواست نمی کنه .همه اینها در کنار کمبود امکانات و فقر باید مدیران و مسئولین را به فکر بندازه ولی انگار این روزها دل کسی برای این وقایع نمی گیره و وجدان افراد در خواب نازه.
بسیار متاسف شدم نه به عنوان یک پزشک ونه به عنوان یک مادربلکه به عنوان یک انسان!
خدا به مادر و پدرش صبر بده و به مسولان ما وجدان
چه قدر گریه کردم...خدایا ا ا ا
فقط تهرانی ها باور نمیکنند که خانواده فاطمه 450تومان را طی چند سال پس اندازی جمع کردن. و اله ما جنوبیا زندگیمون همش همینجوریه.
‏(جنوبیا=استانهای جنوبی)
يعني چي در درمانگاه را باز نميكردند؟! اگر چنين بوده بايد با مسئولين ودست اندركاران اين درمانگاهها برخورد شديد و قاطعي بشه.
واقعا دردناک بود. من خودم یه دختر 1 ساله دارم. وقتی خودمو جای پدر فاطمه گذاشتم بغض تو گلوم نشست. من با خانواده فاطمه عزیز همدردی می کنم و امیدوارم مسئولین محترم هم نسبت به همدردی مناسب با این خانواده داغدیده اقدام کنند.
متاسفم برای برخی از پزشکای ایرانی که فقط به فکر پول پارو کردن هستند نه نجات جان آدم ها
واقعا غم انگیز بود تا کی ما ناظر این چنین صحنه هایی باشیم جان مردم هیچ ارزشی ندارد خدا به خانواده اش صبر بدهد
آنقدر راحت مردم تو ایران کشته میشن که آدم حیرون میمونه. اگه یکی از این اتفاقها تو یه کشور اروپایی بیفته مردم زمین و زمان رو به هم میدوزن. یعنی چی درمانگاه در رو به روی مصدوم باز نمی کرده؟
دردناك ترين قسمتي كه تابناك نوشته اينجاس كه در آخرين تلاش پدر فاطمه از ديوار آخرين مركز درماني بالا رفته و ازشون بابت وظيفشون خواهش و التماس كرده ، بعد تابناك تو چند خط بعد ازشون تشكر كرده كه تمام تلاششون رو كردن ولي ....
"پدر فاطمه در نیمه های شب با کمک اهالی روستا فاطمه را به چند مرکز درمانی می رساند اما به گفته وی هیچ یک از درمانگاهها در را به روی کودک عقرب گزیده که جانش در معرض خطر قرار داشت باز نمی کنند و در نهایت با بالا رفتن پدر از دیوار یکی از درمانگاهها و اصرارش بیمار پذیرش می شود.

به فاطمه پادزهر تزریق می شود اما دیگر دیر شده است زهر در بدن نحیف فاطمه گسترش یافته و کاری از دست کادر درمانی ساخته نیست با وجود تلاش اعضای این درمانگاه که جای تقدیر دارد اما فاطمه به درمان جواب نمی دهد"
باید مراکزی که بدون دلیل بیمار را پذیرش نکردند تحت پیگرد قرار گیرند. تنها چیزی که در کشور ما تورم پیدا نکرده و تا حد زیادی هم ارزش خود را از دست داده است جان آدمهاست.
مرکزی که در مناطق کویری واقع شده ولی واکسن ضد عقرب ندارد باید بسته شود زیرا شایع ترین مسئله در مناطق کویری عقرب و مارگزیدگی است. حداقل به خانواده‌های روستایی آموزش بدهند که در این گونه موارد چگونه بتوانند از خود مراقبت کنند.
چرا در جنوب ايران روستاهاي بسيار محرومي است كه تا به چشم خودمان نبينيم باور نمي كنيم همچين جاهايي وجود دارد .
ضمن تسليت به اين خانواده داغدار ، درسته كه نيش عقرب كشنده بوده ولي بي مسئوليتي بعضي از مراكز درماني كه در متن گزارش اشاره شده دليل تكميل كننده علت مرگ اين دختر مظلوم وبيچاره است.چرا در را بروي اين خانواده باز نكردند؟ آيا از لذت خوابشان كاسته مي شد ؟ آيا فكر مي كردند پولي در جيب ندارند؟ آيا اصلاً در برابر اصل انسانيت وهمنوع دوستي وجدان درد نمي گيرند؟ البته اين موضوع و امثالهم زياد توي اين مملكت زياد ديده ميشه و به علت عدم برخورد مناسب با خاطيان باز هم تكرار ميشه !
گفتن اين حرفها هم دردي رو دوا نمي كنه. چون گوش شنوايي وجود نداره و اگر هم وجود داره مجري هاي خوبي ! وجود نداره. تابناك عزيز لطفاً اين موضوع را بصورت جدي پيگيري بفرمائيد بلكه!! تكرار نشه!!
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار