بازدید 14009

«خودحق‌پنداری» چگونه جامعه ایرانی را نابود می‌کند؟

ایران بیش از هر زمان در این دوران و در سال‌های پیش روی به چنین فضایی نیاز دارد و شاید پیش‌زمینه تحقق پذیرش خطای خود و عمل نیک دیگری، غلبه بر «دیکتاتوری درون» است که کار‌ چندان آسانی نیست.
کد خبر: ۳۳۳۷۹۶
تاریخ انتشار: ۰۱ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۷:۲۱ 23 July 2013
از مهم‌ترین چالش‌هایی که پیش روی جامعه ایرانی و به ویژه ساحت سیاست که در حال تشدید است، گذاردن خود در جایگاه «حق مطلق» و تعبیر رقیب یا جریان ناهمسو و اشخاص نزدیک به جریان‌های «رقیب» و «ناهمسو» به «باطل» است؛ رویدادی که در سال‌های پیش روی نیز با شدت بیشتری ‌خواهیم دید و بخشی از بدنه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور در قبالش هزینه خواهد داد.

به گزارش «تابناک»، «مطلق‌گرایی» یکی از رویکردهایی است که به استثنای ساحات به اثبات رسیده برای خیل وسیعی از جامعه بشری، عموماً نفی می‌شود و این «مطلق‌گرایی» سوای «مطلق‌گرایی اخلاقی» است. در واقع آنچه مورد اشاره قرار می‌گیرد، عمدتاً «مطلق‌گرایی» در «عملکرد‌ها» و «روش‌ها»ست تا «مطلق‌گرایی در ایدئولوژی»؛ به عبارت ساده‌تر، آنچه محل بحث است، نوع کنش و واکنش‌‌های جریان‌های گوناگون با اعتقاداتی زیر یک چتر است.

در جامعه اسلامی با اکثریت شیعه ایران نیز هرچند چنان رویکردهای رادیکالی نیست،‌ در مجموع «مطلق‌گرایی» یک فرهنگ و رویکرد جاری برگرفته از «خودحق پنداریِ مطلق» است. این «خودحق پنداری» بدین گونه است که یک یا چند جریان، منش و روش خود را «عین حق» می‌داند و در مقابل منش و روش دیگر جریان‌ها را «باطل» یا «قریب به ابطال» تعبیر ‌کرده و به طور کامل یا نسبی رد ‌و طبیعتاً بر پایه همین نگاه، رفتار‌هایش را تنظیم می‌کند.

وقتی در چنین رویکرد «مطلق‌گرایی» بیندیشیم، با کنار‌‌ همان گذاردن گزاره‌های متناقض رفتاری و گفتاری در بلندمدت، می‌توان این قاعده را ثابت کرد که این شیوه نه اعتقاد، بلکه روشی است که این جریانات نیز در کنه باور‌هایشان، اعتقادی به آن ندارند.

در واقع «خودحق پنداری مطلق»ی که در سایه «مطلق‌گرایی» برای برخی اشخاص و رفتارهایشان ذکر می‌شود، حتی اعتقاد راسخ بسیاری از سردمداران این جریانان نیز نیست، ولی چون ساده‌ترین روش برای منکوب کردن جریان رقیب برایشان تصور شده، بدان دست یازیده‌اند.

در گذشته‌ چنین رویکردی تنها در یک جریان سیاسی ـ که عمدتاً پایگاه راست قابل طبقه‌بندی بود ـ دیده می‌شد و جریان چپ، به ویژه چپ رادیکال را تا مرز ابطال لزوم وجود روی کره خاکی پیش می‌برد؛ اما به خصوص در یک دهه اخیر، همین رویکرد در جریان چپ نیز پدید آمد و ‌فضای «خودحق پنداری مطلق» در هر دو جریان سیاسی کشور رویکرد محوری و پررنگ شده و جریاناتی که مدعی برخورداری از «گفتمان» در هر دو سو هستند، به این «مطلق‌گرایی» در «خودحق پنداری» روی آورده‌اند؛ بدین معنا که شیوه کشورداری و مردم‌داری‌شان را عین اسلام و مردم‌سالاری دینی دانسته و سمت مقابل را عین کفر یا تحجر تعبیر می‌‌کنند.

این رویکرد در دو شق کردن ساحات فرهنگی و اجتماعی و قرار دادن مردم مقابل یکدیگر برای به دست آوردن قدرت نقش اساسی دارد و می‌بینیم که فرهنگ «خودحق پنداری» در سطح جامعه نیز توسعه یافته و بسیاری از عموم را ـ به رغم تکیه بر گفتار منطقی ـ نمی‌توان در بسیاری از کشمکش‌ها و تقابلات اقناع نمود و به تغییر اندک جهت‌گیری فکری و عملی متقاعد ساخت و طبیعتاً چنین برخورد خشکی از سوی دو طرف و عدم انعطاف پذیری منطقی، منجر به تنش‌هایی می‌شود که همیشه نیز در سطح کلامی خلاصه نمی‌شود.

از این حیث، به نظر می‌رسد نخبگان خواسته یا ناخواسته با چنین خودحق پنداری و نسبی نگرفتن فضای منفی و مثبت کشور، موجب رضایت مطلق گروهی شده‌اند که گمان می‌کنند همه تصمیم‌ها و برآیندهای تصمیماتشان مثبت است و از آن است که موجب نفی تصمیمات گروهی شده‌اند که لزوماً تمام تصمیماتشان منفی نیست و خدمات مثبتی نیز داشته‌اند. نوع بررسی کارکرد جریان چپ نسبت به راست و راست نسبت به چپ و بعضاً نقد هر دو نسبت به جریان میانه، به چنین رگه‌های دفع کامل رقیب ولو با وجود کارنامه دارای نقاط مثبت و همچنین جذب کامل رفیق ولو با وجود برخورداری از کارنامه سراسر منفی است.

این رویکرد بی‌گمان در سال‌های پیش روی بیش از این نیز دامن زده خواهد شد، چرا که برخی جریانات قائل بر این هستند که با چنین ممیزهای دقیقی، مردم یکی از دو رویکرد را برگزینند و‌ حد میانی ‌نماند و متأسفانه پمپاژ گفتارهای خرد به سطح جامعه (متناسب با اولویت‌های حیاتی مردم) برای گرایش دادن عامه مردم به یکی از دو سنگر در حال وقوع است. با این اوصاف، اگر قرار باشد این فضاسازی از هر دو سو استمرار یابد، دیر یا زود شاهد بازتولید رفتارهایی نه چندان عقلایی بر مبنای «خودحق پنداری مطلق» خواهیم بود که سطح و کیفیتش قابل پیش‌بینی است.

از این حیث اگر واقعاً برای ایران و مصالح این مملکت ارزشی قائل هستیم، توقع می‌رود از «خودحق‌پنداری» ـ که دامنه تنازعاتش از بعدی قابل پیش‌بینی و از ابعادی، غیرقابل عمق‌سنجی است و در عمل نمود می‌یابد ـ پرهیز کرد و جامعه را به سمت نقد نسبی و پذیرش نسبی سوق داد و کارکرد گروهی را «بد مطلق» یا «خوب مطلق» تعبیر نکرد. ایران بیش از هر زمان در این دوران و در سال‌های پیش رو به چنین فضایی نیاز دارد و شاید پیش‌زمینه تحقق پذیرش خطای خود و عمل نیک دیگری، غلبه بر «دیکتاتوری درون» است که کار چندان آسانی نیست.
سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲۴
انتشار یافته: ۱۴
متاسفانه جامعه ما و مردم ایران مشکلات فرهنگی بسیاری دارند که باید کارشناسان و متخصصان روی آن ها کار کرده و آشکارشان نمایند، سپس متخصصان روانکار و روانشناس راه هایی برای تغییر این مشکلات فرهنگی به دولت ارایه دهند تا بتوانیم قسمت هایی از این مسایل را با استفاده از ابزارها و امکانات موجود حل نماییم.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۲
جناب روانشناس وروانکاوکارش بررسی مسائل فرهنگی واجتماعی نیست...
اگرهر فرد درافكار خود پندار نيك .گفتار نيك.كردار نيك راايجاد كند رندگي خوبي خواهد داشت.
مقاله خوبي بود . خوب است كه ما عيب خود را بدانيم و در جهت برطرف كردن آن بكوشيم.
فرهنگ را باید ابتدا فرهنگ سازان رواج بدهند .با عمل خود .آیا می دانید فرهنگ سازان چه کسانی هستند ؟هر شخص به اندازه جایگاه خود به اندازه ای که به چشم مردم می آید .
اهمیت فرهنگ سازی هر فرد به اندازه نقشی است که در جامعه دارد .یعنی به اندازه ای است که به چشم مردم می آید . آن وقت است که کنشی خود به خود فرهنگ می شود . به یاد دارم زمانی که فیلم طوقی به روی پرده آمد و قیصر با کارد چند نفر را کشت درست در همان شب در سه نقطه به همان گونه ی رفتار قیصر سه نفر قتل کردند . بعد از این فیلم کفش قیصری سالها مد شد و نوعی آرایش سر معروف شد به قیصری که بعضا هنوز هم مردم سرشان را قیصری اصلاح می کنند .همچنان که امروز دروغ و چاپلوسی فرهنگ شده است . تظاهر به دینداری فرهنگ رایج است در صورتی که از درون کسی ایمان ندارد .
در خاتمه آقا جان
فرهنگ را بزرگان و مسئولین مملکت به ترتیب اهمیت و درجه هایشان در بین مردم باید رواج دهند . بعضی از اقشار نقش پر رنگ تری دارند مانند بازیگران سینما و تلویزیون - معلمان و ........
فكر مي كنم ما آدم ها بايد از خودمان شروع كنيم. هر كسي بايد خود شناسي كند و خودش را بهتر بشناسد. معايب و محاسن خودش را درك كند و از نقاط ضعفش نترسد. شناخت خودمان باعث مي شود كه انساني صادق تر با خود و جامعه باشيم و دركي بهتر از دنيا داشته باشيم.اين درك بهتر به ما كمك مي كند كه مشكلات فرهنگي در بطن جامعه كمتر شود.
بلی متاسفانه این چنین است
اگرهمگان به ویژه مسئولین درجامعه اسلامی به آموزه های دینی خودعمل کنندهرگز همچون تناقضاتی بوجودنمی آید.
احترام به بزرگان،اندیشمندان،سخن ناروانگفتن،
گمان بدنبردن،تجسس درامورشخصی دیگران نکردن و....
باسلام به اصلي ترين چاش فرهنگي ايران طي نه تنها سالها برلكه قرناها تاريخ ايران دست گذاشته ايد واگر اين مشكل اساسي حل شود بدون اغراق بالي هفتاددرصد معضلات داخلي وخارجي كشور حل ميشود بنابراين وبخاطر خدا بخاطر كشور وبخاطر مردم خصوصأ جوانان عزيز براي ريشه كردن اين معضل ازپا ننشينيد سعي كنيد يك كمپين بزرگ راه اندازي كنيد وهمه سازمانها،مديران ورهبران حوزه هاي علميه،مردم و...و...را بسيج كنيد كه اين خصلت ضد اخلاقي كه با هيچ يك از موازين ديني ومدني تطبيق ندارد ريشه كن شود ونام خودرادرتاريخ ايران ماندگار كنيد
تا روزی که آموزش و پرورش دوران کودکستان، دبستان و راهنمایی و دبیرستان اصلاح نشه و به طور صحیح کار فرهنگی روی کودکان و نوجوانان انجام نشه شما میتونید این مقاله رو هر هفته یکبار بنویسید!
با این رویکرد و دیدگاه خود "حق پنداری" هر ظلم و ستمی که فی ذاته مردود است، عین حق و عدالت جلوه خواهد کرد، بی عدالتی رواج پیدا خواهد کرد، شکاف طبقاتی بیشتر خواهد شد، جامعه از پیشرفت واقعی باز خواهد ماند. و در یک کلمه یعنی خسران و فلاکت!
كتاب جامعه شناسي خودماني نوشته حسن نراقي رابخوانيد بسيارساده وعاميانه ودقيق وعلمي ريشه مشكلات جامعه مارا بيان كرده است
از جمله زیبا ترین و کامل ترین تحلیلهایی است که در سالهای اخیر خوانده ام. دست نویسنده درد نکند. ایشان خستگی را تا مدتی از تن مان زدودند. مرحبا !!
خود حق پنداری حاصل فضای بستۀ جامعه است.اگر گفت و گو در جامعه رونق یابد افکار نقادی شده و صاحبان افکار برای مطلق نبودن رای خود جایی می گذارند.
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان