چند ساعتی بیشتر از اعلام پیروزی حجتالاسلام و المسلمین حسن روحانی به عنوان منتخب ملت ایران برای تصدی منصب ریاست جمهوری نمیگذرد. همه دعاهایمان را بدرقه راهش میکنیم؛ باشد که به یاری دعای خیر این مردم، بتواند راهی را که در آغاز آن است، خوش سرانجام به پایان برساند؛ زندگی و آرامش را به مردم هدیه دهد که مردم مدتهاست دلشان برای آرامش و زندگی کردن تنگ شده است.
اما بعد... یاد کردن از مردی که بسیار به من و بسیاری از مردم آموخت. محسن رضایی... او رأی میلیونها نفر از مردم ایران را نه به سبب پول و مکنت، نه به سبب حمایت سیاسیون و صاحب منصبان و نمایندگان مجلس و نه به سبب حمایت رسانههای دیداری و شنیداری عمومی همچون صدا و سیما و خبرگزاریها و نشریات و... بلکه به سبب ارتباط چهره به چهره با مردم، دیدن دردها و مشکلات آنان و تلاش برای ارائه برنامهای جهت حل آنها به دست آورد! او درد مردم را با گوشت و خون حس کرد، تا متهم شود سیاه نمایی کرده است؛ اما تا سیاهی دیده نشود و باور نشود، کی تلاشی برای زدودن آن آغاز خواهد شد؟
او در مناظرات امسال هم متین و اخلاق مدار بود و هیچگاه از کوره در نرفت، جز آنجا که با خون دل با مشت بر میز کوبید که با چه زبانی بگوید چالش کنونی و آینده انقلاب اسلامی و مردم، اقتصاد است.
او آنقدر مشکل مردم را عمیق درک کرده بود که یکی از رقبای انتخاباتی وی ـ که از قضا سالها در جبههها شاگردیش را کرده بود ـ او را متهم کرد که انقلاب ایران، انقلابی فرهنگی بوده و نه برای اقتصاد؛ رقیبی که فراموش کرده بود محسن رضایی، مبارزی انقلابی بوده و بیش از او میدانست که انقلاب برای نان نبوده است؛ اما غم نان مردم هم کم او را آزار نمیداد. محسن رضایی در آن جلسه هم محترمانه پاسخی به شاگرد سابق نداد.
بیگمان محسن رضایی در عرصه سیاست ایران یک پدیده است؛ پدیده ای که با اخلاق و برنامه بود و به دنبال فریب مردم نبود. در زمانهای که اصولگرایان با ائتلاف خود ساخته و بعدا خود ویران، هر کدام خود را علم اصولگرایی برداشتند، چهره ای از یک شخصیت مستقل سیاسی از خود نشان داد؛ استقلالی که اصحاب قدرت و ثروت را از او دور کرد و رسانههایشان تا میتوانستند او را سانسور کردند و بر او تاختند!
رأیهایی که در روز بیست و چهارم خرداد به محسن رضایی داده شد، آرای بسیار نابی بود که نه توسط سازمان رأی فلان سازمان که شبکههای مساجد را در اختیار دارد، فراهم شده بود و نه توسط پول و اعتبار فلان نهاد عمومی و فلان رسانه و فلان سازمان. رأی مردم بود به خود محسن رضایی؛ رأیهای بسیار ارزشمندی که از بطن مردم و به اعتبار ارزشی که محسن رضایی به مردم، دردهای آنان و شناخت چالشهای انقلاب داده بود، به دست آمد.
رأیهای محسن رضایی، رأیی نبود که از بغض یا نفرت از رقیب به او داده شود. رأی محسن رضایی برای حمایت فلان شخصیت و بهمان شخصیت نبود. رأی مردم بود به مردی از جنس خودشان.
باید شکر این رأیهای ناب را به درگاه خدا آورد. محسن رضایی مطمئنا از مردم جدا نخواهد شد. او همچنان به میان مردم میرود تا اگر مرهمی بر دردهای آنان نباشد، سنگ صبور و گوش شنوای دردهایشان باشد.