بازدید 33775
در حاشیه هزینه از حیثیت آقای بازیگر

بازی نخوریم، بازی ندهیم!

استاد انتظامی می‌توانست در رفتاری که ممکن بود، در چند ماه‌ مانده از عمر این دولت هزینه‌هایی ‌برایش ‌‌داشته باشد، بلافاصله به محض متوجه شدن ماجرا از کادر بیرون آمده و در همان لحظه‌ به عکاسان و خبرنگاران ‌توضیح می‌داد، با اعتبارش بازی شده، چرا که با این کار، عزت نفس استاد جلوه‌ای دوچندان می‌یافت؛ البته از عزت‌الله انتظامی چنین شجاعتی را نیز سراغ داریم... انتظار می‌رود افکار عمومی حرمت اهالی فرهنگ را در چنین مقاطع زمانی نگه دارند...
کد خبر: ۳۲۰۱۶۰
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۷:۳۹ 18 May 2013
اتفاقاتی که برای عزت‌الله انتظامی در شنبه هفته پیش رخ داد، یک هفته واکنش‌ را در سطح افکار عمومی در پی داشت؛ موجی از واکنش‌ها که در مواردی خلاف ادب و جایگاه و شأنیت این پیشکسوت سینمای ایران بود و انتظامی را واداشت تا چندین بار به راه‌های گوناگون درباره آنچه رخ داده، توضیح دهد، ولی همچنان این موج رو به اوج است.

به گزارش «تابناک»، هنگامی که وارد وزارت کشور شدند، بسیاری از خبرنگاران اساساً تا چند دقیقه متوجه حضورشان نشده بودند. دلشان می‌خواست پس از هاشمی به وزارت کشور بروند و به همین دلیل، خبرنگاران که همراه هاشمی به سالن ثبت نام رفته بودند، اساساً گمان نمی‌کردند که احمدی‌نژاد و مشایی با همراهانشان تنها چند دقیقه پس از حضور رفسنجانی، وارد وزارت کشور شوند.

پس از همین چند دقیقه و تقسیم اهالی رسانه به دو گروه که در حال ثبت لحظات ‌نام‌نویسی این دو بودند، کم کم اطرفیان این دو کاندیدا بیشتر در معرض توجه حاضران قرار گرفتند و در اطراف مشایی، بیش از همه این عزت‌الله انتظامی بود که همراهی اش با کاندیدای رسمی دولت و شخصی که به قول احمدی نژاد، خود احمدی نژاد است، عجیب و غیرمنتظره بود! انتظامی تنها هنرمند شاخصی بود که در روزهای ‌‌نام‌نویسی کاندیدایی را همراهی می‌کرد و همین موضوع بر التهاب فضا تأثیر بیشتری گذاشت.

نخستین واکنش‌ها در همان ساعات نخست در شبکه‌های اجتماعی ثبت ‌و با ادبیات تندی از همراهی عزت الله انتظامی با کاندیدای دولت انتقاد شد و حتی از بر باد دادن یک عمر فعالیت هنری با چنین حرکتی سخن به میان آمد. انتظامی به فاصله‌ای نه چندان طولانی، توضیحاتی در این باره داد و علت حضورش در کنار مشایی را برای پیگیری ثبت و تأمین منابع بنیاد فرهنگی و هنری انتظامی بیان کرده بود.

این اظهارنظر اما نه تنها فضا را آرام‌تر نساخت که بر التهابات افزود و برخی تأکید کردند که همین گفته‌ها، سندی مبنی بر فروختن انتظامی به پول است و کار به هتاکی نیز کشید. جالب آن که برخی از این رفتارها که به نام دفاع از فرهنگ و استقلال و تبری از سیاست بازی هنرمندان صورت می‌پذیرفت، فاقد کمترین الزامات فرهنگی بود و در واقع برخی چشم بسته‌ روند حمله به او را با شدت در پیش گرفته بودند تا اینکه جمعه‌ای که گذشت، شاهد توضیح مفصل‌تر از سوی آقای بازیگر بودیم.

عزت الله انتظامی در بخشی از توضیحاتش آورده بود: «...ماه‌ها برای ثبت بنیاد دویده بودم... ناچار فکر کردم دست به دامن آقای مهندس مشایی شوم. هفته ‌قبل به ایشان پیغام داده بودم که واجب العرضم و برای مذاکرات باید خدمت برسم. فورا لباس پوشیدم. چیزی نگذشته بود که خبر دادند ماشین آمده. با سرعت رفتم پایین. شخصی که در مسیر مرتب با بی سیم صحبت می‌کرد، به کسی که آن طرف خط بود، گفت: «بله ایشان آمدند». حرکت کردیم... .


بازی نخوریم، بازی ندهیم!

در بخشی دیگر از همین روایت نیز آمده: «..درب سالن ناگهان باز شد و جمعیت حمله کرد داخل. صندلی ‌که من روی آن نشسته بودم، یک وری شد و به زمین افتادم... جمعیت به داخل سالن هجوم برد. حیران مانده بودم چه کار کنم؟ ناگهان دیدم آقای مشایی و آقای رییس‌جمهور و چند نفر دیگر که همراه آنها بودند، از روبه‌رو به طرف من می‌آیند. آقای مشایی طرف چپ من و آقای رییس جمهور طرف راست من نشستند. ناگهان اطرافمان پر شد از دوربین‌های عکاسی. آقای مشایی گفت: چی شده؟ یه خرده شاد باشین! من حرفی نداشتم که بزنم. عکاس‌ها تند و تند عکس می‌گرفتند. عکسشان را که گرفتند، محل را ترک کردند و من باز همان جا بهت زده وسط آن صندلی سه نفره تنها ماندم. مرد جوان که آمد، مرا ببرد خانه، گفتم چه شد؟ گفت: «امروز که دیگه نمی‌شه، بعدا انشاءالله اوراق و براتون میاریم...».

این روایت تازه، از دیروز فضا را تعدیل نمود اما همچنان برخی با بدبینی این گفته ها را نیز فاقد صداقت لازم می‌پندارند و با خود این پرسش را مطرح می‌کنند که چگونه پیرمرد چنین باتجربه‌ای که نهمین دهه عمرش را ‌می‌‌گذراند، به همین سادگی خام می‌شود و امکان سوءاستفاده‌اش ـ آن گونه که خود روایت می‌کند ـ فراهم شده است؟

واقعیت آن است که این اتفاق چه آن که عین گفته‌های استاد انتظامی باشد و چه آنکه در بدبینانه‌ترین برداشت، با هماهنگی و اخذ رانتی رخ داده باشد، شاهد ایجاد موج جالبی نبوده ایم و بنابراین در گام نخست انتظار می‌رود افکار عمومی حرمت اهالی فرهنگ را در چنین مقاطع زمانی نگه دارند و به جای نقد اشخاص مرجع در حوزه‌های مختلف، به نقد رویکردها بپردازند.

اما در مورد رفتار عزت الله انتظامی باید این موضوع را در نظر گرفت که پیش از هر شخصی، خود هنرمند می‌بایست از اعتبار و حیثیتش مراقبت کند تا در بازی‌های سیاسی هزینه نشود. در همین ماجرا، استاد انتظامی در رفتاری که ممکن بود در چند ماه باقی مانده از عمر این دولت هزینه‌هایی نیز برایش در پی می‌داشت، می‌توانست بلافاصله به محض متوجه شدن ماجرا از کادر خارج شده و به عکاسان و خبرنگاران در همان لحظه توضیح می‌داد که با اعتبارش بازی شده و اساساً عزت نفس استاد، جلوه‌ای دو چندان می‌یافت و البته از عزت الله انتظامی چنین شجاعتی نیز سراغ داریم.

از سوی دیگر، سیاسیون نیز باید در این مقطع اندکی اخلاق مدار باشند و اگر گفته‌های استاد انتظامی عین حقیقت باشد، رفتاری اخلاقی در مواجهه با آقای بازیگر صورت نپذیرفته و یکی از مصادیق بی اخلاقی را می‌توان همین ناآگاهانه کشاندن استاد به بازی‌های انتخاباتی خواند. بی‌گمان، افکار عمومی که تجربه چنین حرکت‌هایی را در ادوار پیشین ‌‌نیز دارد، بابت چنین رفتارهای سطحی، حاضر به رأی دادن به کاندیدایی نخواهد شد و بنابر‌این کاندیداهایی که از فیلتر شورای نگهبان ‌می‌گذرند، می‌بایست در پی تبلیغات جدی‌تری نسبت به ایجاد آلبوم عکس یادگاری به سلبریتی‌ها باشند.

به مناسبت رویدادهای اخیر، با بازنشر بخشی از فیلم تاریخی «حاجی واشنگتن» ساخته زنده یاد علی حاتمی، نقش کلیدی استاد عزت الله انتظامی را که جایگاهش به مراتب بالاتر از این بازی‌های زودگذر سیاسی است، یادآوری می‌کنیم. توضیح اینکه فیلم، داستان زندگی غم‌انگیز حسینقلی خان صدرالسلطنه (نخستین سفیر ایران در بلاد «آمریک») را روایت می‌کند؛ پس باید در آمریکا ساخته می‌شد، ولی به دلیل مشکلات سیاسی دو کشور، گروه سازنده ناچار شدند فیلم را در ایتالیا دنبال ‏کنند.

عزت‌الله انتظامی در گفت‌وگویش با جیرانی هنگام نمایش تلویزیونی فیلم از اقامت ‏طولانی مدّت عوامل در ایتالیا (نزدیک پنج ماه) اشاره می‌کند که فیلم با مشکلات مالی ‏فراوان همراه شده بوده است. حاتمی فیلم نامهٔ هر سکانس را شب قبلش می‌نوشته و از ‏زیر در بستهٔ اتاق انتظامی در هتل، به او می‌رسانده است!

سرانجام فیلم پس از ‏گذشت سالها از زمان نخستین نمایشش در اولین جشنوارهٔ فجر، در سال ۷۷ به نمایش عمومی درآمد. موسیقی فیلم ‏هم توسط محمد رضا لطفی ساخته شد. تنها شخصیت فیلم عزت الله انتظامی در نقش ‏حسین قلی خان (حاجی واشنگتن) است که موقعیت کمیکش در ابتدای فیلم، هرچه ‏جلوتر می‌رود، تراژیک‌تر و غمبارتر می‌شود. ‏

«تابناک» این فیلم را ‌‌یکی از بازی‌های سیاسی و تاریخی ماندگار استاد انتظامی، که جایگاه بالای ایشان را با ذکر سکانس تاریخی آن ـ که اوضاع آن روز کشور ‌در دست شاهان بی کفایت قاجار بود ـ معرفی می‌کند.

دانلود
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۴
در انتظار بررسی: ۱۴۶
انتشار یافته: ۲۵
حالا که چی ؟؟؟
پاسخ ها
عاقل
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
اگه برفرض ایشون موافق یک نماینده هم باشه به کسی مربوط نیست.
چرا باید هرکی موافق ما نبودو اینطوری زیر فشار بزاریم؟ حالا اینقدر بگین تا طرف بگه اشتباه کردم.
آیا این میشه فضای باز؟
این کار نشون می ده که متاسفانه مردم ما در رای دادن به چه چیزهایی توجه می کنند! ینی به کسی که استاد انتظامی به فرض محال او را در ثبت نام در انتخابات همراهی کرده صرفا به دلیل این همراهی باید رای داد؟!!!! اگه واقعن رای دادن ها این شکلی باشه که باید به حال خودمون تاسف بخوریم . . .
مردم نان شب ندارند پورشه از ایتالیا می آید...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
از آلمان میاد ولی چون اصل حرفت درسته مثبت میدم اینم فقط دوستانه گفتم برای اطلاعات عمومی
ازدیگران هزینه کردن عادت دیرینه ماست آقای انتظامی علاوه براینکه اسطوره ی بازیکری است اسطوره ی اخلاق و متانت احترام است شما را سوگند می دهم که با آبرو و حیثیت ایشان بازی نکنید هرچند پشت پرده این حضور هرچه که باشد نه تنها از ارزشهای ایشان چیزی کم نمی کند بلکه بر عزتش نیز می افزاید و نظر ما هم جلب کاندیدای مورد نظر نمی شود مگر اینکه استاد دروغ بگویند که این هم امری محال است - زنده باد استاد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
زنده باد استاد
یک لحظه غفلت باعث بی عزت شدن می شود
زنده باد مایه افتخار هنر ایرانی عزت سربلند
شما اگر جای ایشون بودید، و به این شکل غافلگیر میشدید، و کهولت سن و زمین خوردن و پای عملکرده و خستگی ناشی از دوندگی و ... هم گریبانگیرتون بوده، میتونستید در عرض چند ثانیه، اون هم وقتی رئیس جمهور مملکت کنارتون نشسته، همچین تصمیمی بگیرید؟ انتظارات منصفانه و منطقی داشته باشید.
...شما بايد از آقاي انتظامي براي تمام دلايلي كه گفتيد حمايت كنيد آقا...
گاهي انسان هاي با شخصيت حاضرند خيلي چيزها را به خاطر آنكه ديگري عزتش حفظ شود فدا كنند و نبايد خرده گرفت
گاهی انسانها در سه گوشی گیر میکنند البته و صد البته از ایشان با این تجربه عظیم و بازی شاهکارش در شاهکارهای سینمای ایران میتوان توقع بیشتری در مورد گول سیاست بازی
را در این وانفسا نخوردن داشت ولی در گوشه گیر کردن نیز عالمی دارد که تا گیر نکنیم نمیفهمیم و ایشان نیز آنقدر عزیز و بزرگند و در هنر این مرز و بوم چنان شاخص و تاثیر گذار و آنقدر در غم و شادی ما ملت زحمت کشیده اند که حتی اگر دانسته هم اینکار انجام شده باشد از عزیزی ایشان نمیکاهد حیف است این شخصیت را ارزان بفروشیم.
اقای انتظامی از سرمایه ایران است ودروغ نمی گوید
شما را به خدا بیش از این هنرمند بزرگی چون اعزت‌الله انتظامی رو نرنجانید هنرمندانی چون او هیچ گاه شخصیت والاشونو به دنیا نخواهند فروخت من یقین دارم اونچه که استاد در مورد این اتفاق گفتن چیزی جز حقیقت نبوده و نخواهد بود
یکم انصاف بدید استاد با این سن و سال و عصای دستش کاملاً مشخصه که نمی تونست سریع پاشه و بگه "خبر نگارهای محترم من رو دست خوردم و این یک بازی سیاسی است. "
حتی انسانهای جوان و سالم هم از بادیگاردهای این آقایون هنگ کرده و مات و مبهوت می گردند.
استاد انتظامی دوستت دارم روز پدر پیشاپیش بر شما مبارک
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
کاش می تونستم به این نظر شما هزار مثبت بدهم
اگه کمی به عکس دقت کنید کاملا درستی گفته های استاد معلوم میشه. اگه کسی با علم به ماجرا و به انتخاب خودش رفته باشه اینجوری غمگین و سر بزیر میشینه یا حداقل یه لبخند رو لبش هست؟
این ارتباط یک شبه نبوده اگر به ارشیو تالار وحدت مراجعه نمایید خواهید دید که در اکثر مناسبتهای رییس جمهور ، اقای انتظامی در رکاب بوده ، پس این تکذیبیه برای تطهیر است .
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
در رکاب بودن به معنی تایید کردن نیست
روز اولی که این عکس رو دیدم حس غریبی به هم دست داد، به دوستم گفتم باور کن بنده خدا رو ... خیلی دمقه. آخه مردم که ... نیستن همه رو می شناسن و خوب رو از بد تشخیص می دن.
زنده باد استاد انتظامی
یک نگاه به عکس ها بیاندازید!
رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون
سر فرورفته در شانه ها نگاهی که از بقیه دزدیه می شود و ... اگر هم با پای خودشان هم رفته باشند عکس ها نشان می دهد که با دلشان نرفته اند.
من که نوشته شان را باور کردم. اگر هم نظرم را منتشر کنید به خودم یک + می دهم که اگر کسی این مطالب را به ایشان منتقل می کند از من یکی مطمئن باشند که من باورشان کردم.
استاد عزیز ماست و همیشه دوسش داریم.
این تازه چشمه ای از فرهنگ بالای مردم ماست این یعنی دموکراسی یعنی به هر که دلت میخواد رآی بده از هر که دلت میخواد حمایت کن بی آنکه دغدغه تخریب و اهانت و بد اخلاقی را داشته باشی. با علیرضا افتخاری چه کردیم؟
آخه همه که مثل نگارنده این مقاله باهوش نیستند زود همه چیز رو بفهمند و مثل جمز باند بعد هم جیم بشوند ، البته آقای انتظامی کم از جمیز باند ندارد و لی جیمز هم تو سن 90 سالگی نمی تواند جیم شود به آن زودی و سریعی که شما انتظار شو داشتید
اقای بازیگری ایران برای من عزیزتراز این حرف هاست
واقعا که
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل