بازدید 3723
سيد حسن خمينی:

فقه تلاشي براي يافتن گوهر دين است

کد خبر: ۳۰۶۴۰۳
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۷:۱۵ 03 March 2013
"سيد حسن خميني" که غالبا در میان ایرانی ها تحت همین عنوان از او یاد می شود، دقیقا 70 سال پس از تولد حضرت امام خمینی (س) در تاریخ 1/5/1351 به دنيا آمد. پدر و مادرش هر دو از سلسله جلیله سادات و از صاحب نام ترین خانواده های علمی ایران به شمار می آمدند. مادرش سیده فاطمه طباطبایی صبیه مکرمه آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی (ره) از سادات طباطبایی بروجرد است که با 33 واسطه نسب به حضرت امام حسن مجتبی می رساند و در شجره نامه ایشان نسبت خویشاوندی با علامه بحر العلوم (قده) هم دیده می شود. مادر فاطمه هم که صدیقه نام داشت فرزند آیت الله العظمی سید صدر الدین صدر (ره) از مراجع ثلاث و نوه آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی (قده) از مراجع عظام وقت بود. پدر سید حسن، سید احمد خمینی (قده) فرزند روح الله خمینی (رض) و خانم خدیجه ثقفی (ره) دختر آیت الله میرزا محمد ثقفی از علمای به نام و اصیل تهران است. سید حسن دوران کودکی را به تناوب در قم و نجف، در کنار پدر بزرگ مادری، مرحوم حضرت آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی (قده) و پدر بزرگ پدری، یعنی حضرت امام خمینی (ره) سپری می کند و از مهر و محبت و ملاطفت های بی دریغ این هر دو بزرگوار بهره مند می شود. روزهای اوج انقلاب را در نجف، تهران و شور و حال دوران اقامت حضرت امام در پاریس (نوفل لوشاتو) را درک می کند. وي در سال 1366 (هم زمان با تحصيل در دوم دبیرستان)، عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل می شود و در نهایت امر در سال 1369 در حالی که سال چهارم را به طور متفرقه گذارنده بود، دیپلم ریاضی خود را اخذ می کند. سفارشات مداوم حضرت امام و پدر بزرگوار سید حسن آقا بالاخره نتیجه بخش شده و ایشان در سال 1368 تحصیلات حوزوی خود را شروع می کند و چهار سال بعد یعنی یکسال قبل از فوت مرحوم سید احمد آقا (قده) رسما به لباس روحانیت ملبس می شود.

به گزارش شفقنا وی ابتدا در مدرسه رضویه و مدرسه کرمانی ها مقدمات را خوانده و از سال 1372 به تحصیل در سطوح عالی می پردازد و تمام این مدت را در منزل پدر بزرگ خود یعنی مرحوم سلطانی طباطبایی (قده) و تحت نظر ایشان می گذارند.

سيد حسن خميني دو سال بعد از ورود به حوزه علميه قم (سال 1370) در مدرسه کرماني ها تدريس مقدمات را شروع و در مدت 8 سال کتاب هايي نظير: جامع المقدمات، سيوطي، مغني اللبيب و مختصرالمعاني، معالم، شرح لمعه، منطق مظفر را تدريس كرده از سال 1379 به مدت 10 سال به تدريس سطوح عالي پرداخته و در اين مدت کتاب هايي نظير: رسائل، مکاسب محرمه، بيع، خيارات و كفايه را در كارنامه فعاليت هاي تدريسي خود دارد. درس فلسفه حاج سيدحسن آقا كه با تدريس كتاب منظومه مرحوم ملاهادي سبزواري از سال 1385 شروع شده است، در آبان سال 1391 به پایان رسید.

تدريس خارج اصول حجت الاسلام والمسلمين سيدحسن خميني از سال تحصيلي 90ـ1389 شروع شده و هم اكنون در محل مدرسه دارالشفاي قم ادامه دارد و كلاس درس وي از كلاس هاي پررونق حوزه قم است.
سیدحسن خمینی علاوه بر فعالیت ها و مشغله های حوزوی به فراگیری علوم انسانی جدید هم اشتغال ورزیده و در ادبيات متبحر بوده و با فلسفه غرب، فلسفه اخلاق، جامعه شناسي، علوم سياسي، اقتصاد و تاريخ در حد بالايي آشنايي دارد. به زبان هاي عربي و انگليسي مسلط است و به كارگيري زبان انگليسي را از ده سال پيش تقريبا پيوسته ادامه مي دهد.

حاصل تلاش های سید حسن در امر تحقیق و پژوهش، کتاب هایی نظیر«مبانی فقهی تنظیم خانواده»، «ده مقاله»، «دلیل راه» و کتاب ارزشمند «فرهنگ جامع فرق اسلامی» است که ثمره تلاش ده ساله ایشان در زمینه فرق و نحله های اسلامی است.

حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی از سال 1373 و به دنبال در گذشت پدربزرگوارش عهده دار تولیت حرم مطهر و موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) شد. وي به طور معمول بعد از مرحوم سید احمد آقا معمولا پنجشنبه شب ها نماز مغرب و عشا را در حرم مطهر حضرت امام خمینی (س) اقامه می کند.

نوه امام خمینی در سن 24 سالگی با سیده فاطمه فرزند آیت الله سید محمد موسوی بجنوری فرزند مرحوم آیت الله العظمی سید حسن موسوی بجنوردی از مراجع و علمای بزرگ نجف وصلت نمود. مشارالیها نوه مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی است. حاصل این ازدواج 4 فرزند به نام های سید احمد، سیده نرگس، سیده فرشته و سيد محمدهادي است.

طی دیداری که اعضای تحريريه فارسي شفقنا به مناسبت نخستين سالگرد تاسيس پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه با یادگار رهبر كبير انقلاب اسلامي داشتند، سید حسن خمینی با تشریح پرسش هایی در زمینه فقه شیعه، با تاكيد بر اينكه گوهري به نام گوهر دين وجود دارد و "فقه"، تلاش افراد مختلف براي دستيابي به آن گوهر است، عنوان کرد که «انقلاب و نظام اسلامي با يك نگاه فقهي خاص پديد آمده است، اين نگاه فقهي، نگاه فقهي امام است و اين فقه، وحدت رويه قضايي لازم دارد كه آن وحدت رويه را پيدا كرده است. اين مساله به اين معنا نيست كه در درون خود اين فقه امكان اجتهاد وجود ندارد يعني مي توان فقه امام را به عنوان يك نگاه از واقعيت لحاظ كرد كه باز ممكن است نگاهي كه آن فقه از واقعيت تبيين مي كند با ايجاد سوالات جديد، دوباره در آن دو نگاه پديد آيد.»

سیدحسن خمینی در گفت وگو با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)، با توضیح نسبتی که میان فقه و دین وجود دارد، صحبت خود را آغاز کرد و گفت: نسبت فقه و دين همانند نسبت علوم ديگر چون فیزیک، شیمی و... با "واقعيت” است. فيزيك تلاشي براي يافتن واقعيت هاست؛ فقه نیز تلاشي براي يافتن دين است. فلسفه با جهان خارج و واقعيت چه نسبتي دارد؟ نوعی فلسفه وجود دارد كه آن را - معرفت شناسي- می نامند. وجود شناسي، اكثر قريب به اتفاق فلسفه هاي موجود را شامل می شود. همه مکاتب موجود در نظامات غربي مثلا راسيوناليسم، آمپریسم، فلسفه انتقادي کانت و سایر نحله های موجود در غرب و هم چنین فلسفه های مشاء، اشراق و حکمت متعالیه و عرفان نظری در حقيقت به تبيين جهان می پردازند.

یادگار امام به ارائه مثال هایی از نگاه های متفاوت این نحله ها در تبیین جهان پرداخت و تصریح کرد: به عنوان مثال دیدگاه عرفان این گونه است که می گوید اين نظام هستي در عالم خارج به این صورت است که یک وجود داریم و باقی مظاهر هستند. دیگری مثلا "مشائين" معتقدند در نظام هستي يك جوهر داريم که  عَرَض دارد و قایل به این هستند که در خارج، مادی و مجرد وجود دارد. عده دیگری بیان می کنند در عالم خارج، مادي و مجرد موجود نیست بلکه همه ماده هستند و....
او با بیان اینکه جهان خارج، یک واقعیت است که فلسفه های موجود تلاش می کنند این واقعیت را تحلیل کنند، توضیح داد: دین و دستور خداوند نیز واقعیتی است که توسط فقه های مختلف، تحلیل می شود. بر اساس تحلیل های مختلف افراد متفاوت، فقه های مختلفی نیز ایجاد شده است. تحلیل شیعه از این واقعیت، فقه شیعه را تشکیل می دهد؛ تحلیل حنفی نیز فقه حنفی را ایجاد می کند.

نسبتی که علم با واقعیت دارد همان نسبتی است که فقه با دین دارد

سیدحسن خمینی با تاکید بر اینکه نسبتی که علم با واقعیت دارد همان نسبتی است که فقه با دین دارد، گفت: هنگامی که علوم مختلف شروع به تبیین واقعیت می کنند، ابزارهای شناخت واقعیت آنها گاهی با هم متفاوت و گاهی با هم مشترک است. به عنوان مثال فلاسفه راه شناخت عالم خارج را فکر کردن، گروهی دیگر تجربه کردن و عرفا کشف و شهود می دانند. در حوزه فقهی نیز به همین صورت است. فقهای مختلف نیز راه های متفاوتی برای حکایت از واقع دارند که در حوزه فقه این راه ها را حجج مختلف می نامند، حجت های متعددی وجود دارد، عده ای بر تحلیل باطنی، عده ای بر روایات و... تاکید می کنند.

او دعواهای موجود بین حجت های متفاوت در فقه را همان اختلاف علوم مختلف در راه های تحلیل واقعیت دانست و افزود: بنابراین افرادی در حال تلاش برای رسیدن به واقعيتي به نام دين هستند و اين واقعيت يا گوهر دين را براي مردم بيان مي كنند؛ این می شود فقه. فقه ها دسته بندی های متفاوتی دارند؛ اين واقعيت كه گوهر دين است توسط  افراد مختلف مورد بررسي قرار مي گيرد، هر كدام از ما گزارشي از اين واقعيت ارائه می دهیم. گزارش من از اين واقعيت، فقه  من و گزارش شما، فقه شماست. به عنوان مثال بنده بینا هستم و دیده های خود را گزارش می کنم، شما از روی مسموعات رفته ای و شنیده هایت را گزارش می کنی، ايشان نه ديده و نه شنيده است بلکه خبرهايي كه از اين واقعيت رسيده است را جمع آوری و گزارش مي كند اين مي شود فقه شما، فقه ايشان و فقه بنده.

یادگار امام ادامه داد: طبیعی است دیده های من با شنیده های شما متفاوت باشد و تلاش هر دوی ما این است که گزارشی صد در صد ارائه دهیم؛ در اینجاست که فقه به معنای اعم پدید می آید. فقه اكبر به معناي همه حوزه هاي ديني است يعني هنگامی که شما حكايت از اين واقعيت مي كنيد مي گوييد خداوند گوهري را به عنوان دين فرو فرستاده است.  اين جوهره يك ساز و كار دروني منظم و ارتباطات منطقي دروني دارد كه واقعيت آن در روح پيامبر(ص) است زیرا همه ما در تلاش برای شناخت دین پیامبر اسلام و اینکه در روح او چه نوع تبيين ها، قواعد و اخلاقی وجود داشته است هستیم. گزارش های متفاوت ارائه شده از این واقعیت در دسته های مختلف احکام، اخلاق، تاریخ و... است؛ بخشی که مربوط به اخلاق، احكام و اين گونه امور است در دایره رفتار می گنجد. فقه به معناي اعم است و سایر آنها نیز به نوعي گزارشي از آن هستند.

راه های مختلف گزارش واقعیت، مذاهب مختلف را پدید می آورد

او با بیان اینکه مذاهب در این که راه رسيدن به آن گوهر چيست اختلاف دارند، تصریح کرد: به عنوان مثال شيعه و اهل سنت در راه با هم اختلاف دارند. شیعه می گوید" راه ابوهريره بسته است و بايد راه اهل بيت(ع) را رفت. هنگامی که راه ها در گزارش واقعیت متفاوت باشد، مذاهب، مختلف می شود اما راه های مشترك و نگاه ها و برداشت های متفاوت، فقه هاي درون مذهبي را تشکیل می دهند.

به حکومت رسیدن، تکثر فقهی اهل سنت را در 4 فقه محدود کرد

سیدحسن خمینی با اشاره به اینکه گفته می شود باب اجتهاد در اهل سنت، بسته و در شيعه باز است، توضیح داد: اهل سنت پس از آمدن خلفا مانند شيعه اجتهاد مي كردند. در اهل سنت، تنها 4 فقیه وجود ندارد شايد بيش از 20-15 فقه محكم داشتند اما پس از به حکومت رسیدن متوجه شدند با اين روش نمي توان حكومت كرد که هر فردی در هر جایی فقه خود را بیان کند. در حقیقت علت اصلی این مساله که وارد این مقوله شدند این بود كه آنها مقام قضا داشتند و باید قضاوت مي كردند، بنابراین تنها 4 راه تبیین واقعیت را پذیرفته دانستند. فرض کنید امروز قوه قضاييه بخواهد براساس فتواي هر فقيهي حكم بدهد، در آن صورت "وحدت رويه قضايي" پديد نمي آيد.

وحدت رويه قضايي اولين بار در دوره هارون اتفاق افتاد

او با بیان اینکه وحدت رويه قضايي اولين بار در دوره هارون اتفاق افتاده است، توضیح داد: ابوحنيفه که فقیهی ضد دستگاه عباسی بود و هر چه به او پیشنهاد دادند، در دستگاه عباسي ها وارد شود نپذیرفت، مدتي در زندان به سر برد، زمانی هم با قيام هاي علوي و زیدی ها همراه بوده است دو شاگرد بزرگ به نام های ابويوسف و شيباني داشت. ابو يوسف اولين كسي است كه دستگاه قضاوت بني العباس را منظم كرد و برای یکدست شدن حکومت در هر جاي جهان اسلام که پراكندگي و وسعت آن از آن سوي مرو و افغانستان تا انتهاي مصر و مغرب رفته بود، دو دستگاه اداري -دستگاه والي و دستگاه قاضي-  در هر نقطه ای در نظر گرفت، یعنی مشابه سه قوه فعلی که در کشور وجود دارد، در آن زمان به صورت مستقل دو قوه یاد شده در سیستم هارون توسط ابویوسف جاری شد که قاضی و والی هر دو از طرف مرکز منصوب می شدند، هیچ ارتباطی از نظر نصب و عزل با هم نداشتند و هر کدام به کار خود می پرداختند. برای آنها لباس در نظر گرفت و قضات مختلف تعبیه کرد؛ دستگاهی برای پرورش قاضی ها ایجاد کرد.

یادگار امام با بیان اینکه این قضات قرار بود در سراسر جهان اسلام، قضاوت کنند، گفت: با توجه به اینکه اگر هر قاضی بر اساس برداشت خود حکم کند، هرج و مرجی در کشور ایجاد می شد، تصمیم گرفتند این دستگاه، دستگاه قضاوت منظمی باشد و به همین دلیل باید یک نگاه و یک فقه را انتخاب می کردند که ابویوسف دیدگاه ابوحنیفه که خود، شاگرد او بود را مبنای نظم دستگاه قضاوت قرار داد. اینکه امروزه حنفیه بیشترین طرفدار را در دنیاي اسلام دارد، از همین مساله ناشی می شود که ديدگاه ابوحنفيه فقه رسمي دستگاه عباسي بود. حنفي ها فقه رايجي داشتند و در تمام مناطق جهان اسلام مي رفتند همان را ياد مي گرفتند، مي آمدند و قضاوت مي كردند.

او با اشاره به شافعی که به دلیل همراهی با قیام های زیدیه قرار بود، اعدام شود و با وساطت شیبانی او را نمی کشند، تصریح کرد: پس از این ماجرا شافعی به مصر کوچ می کند. در همان دوران فاطمی ها مصر را گرفتند و از چنبره نفوذ حنفي ها درآوردند، به همین دلیل شافعیه توانست در مصر و سپس در ایران نفوذ کند. نفوذ آنها در ايران بخصوص به علت  امام الحرمين جويني است كه ايران را تبدیل به يكي از مراكز اصلي شافعي ها کرد که پس از آن بسیاری از ایرانی ها شیعه شدند لذا شافعي ها از نظر تعداد در دنيا كم هستند و گرنه ایران يكي از محل هایي است كه فقه شافعي در آن بسیار قوي بود. در حال حاضر نیز کردهای کردستان شافعی هستند.

سيدحسن خميني با تاكيد بر اينكه گوهري به نام گوهر دين وجود دارد و فقه، تلاش افراد مختلف براي دستيابي به آن گوهر است، اظهار كرد: در حوزه اخلاق، فقه به معناي اعم است. در دسترسي به حوزه احكام، گاهي اختلاف افراد با هم در "راه" است و فردي اصلا روشي كه ديگري دارد را قبول ندارد و اين تفاوت ها، مذاهب مختلف را مي سازند. مذاهب ايجاد شده اغلب مذاهب كلامي هستند زيرا اين اختلاف ها بيشتر اختلافات كلامي است. گاهي اختلاف ها به گونه اي ديگر است و در حوزه اصول فقه اختلافات پدید می آید به عنوان مثال دو فرد كه هر دو در جامعه شيعه زندگي مي كنند، راه هاي مشتركي دارند اما هر كدام دارای حجت ها و اصولی متفاوت هستند – مثلا اختلاف اخباری ها و اصولی ها از این دست است -  وگاه اختلافات در حوزه فقه است كه اين تفاوت را مي توان در ميان فقه شهيد اول با شهيد ثاني يا با فقه شيخ انصاري مشاهده كرد.

پديد آمدن فقه ناشي از پديد آمدن سوال است

او با بيان اينكه تمايزات فقهي مطرح شده، علت ديگري نيز بر فربه شدن دارد، افزود: ممكن است سوالي ايجاد شود كه چرا پيامبر(ص) از  ابتدا همه مسايل را يكدست بيان نكرد تا اين اندازه تفرق در ميان امت اسلامي ايجاد نشود؟ لذا معتقدم پديد آمدن فقه ناشي از پديد آمدن سوال است؛ هنگامي كه سوالي ايجاد مي شود بايد به آن پاسخ داد و بعضا پاسخ ها متعدد مي شود.

تكثر سوال به پاسخ نياز دارد

يادگار امام با اشاره به زمان فوت پيامبر(ص) در صدر اسلام توضيح داد: از همان فرداي صبح فوت پيامبر، سوالاتي مطرح مي شد؛ به عنوان مثال براي حج از كجا بايد مُحرِم شد؟ اگر قرار باشد حاجيان، محرم شوند، كجا مُحِل شوند؟ اگر محرم شدند و بر فرض مثال بين راه به زير سايه درختي رفتند، حج آنها باطل است؟ براي نماز خواندن دست ها بسته باشد يا باز گذاشته شود؟ اگر فردي شروع به نماز خواندن كرد و وقت تمام شد نيت قضا كند يا ادا؟ و سوالات بسياري از اين دست پيش مي آيد كه تكثر سوال به پاسخ نياز دارد. نمي توان در پاسخ همه اين سوال ها گفت فرقي ندارد البته خود بيان اين "فرقي نمي كند" هم يك فقه است.

او تاكيد كرد: نمي توان همه سوال ها را با  "فرق نمي كند" پاسخ داد، زيرا بسياري از اوقات دوران بين محظورين است، بنابراين به وجود آمدن فقه ناشي از بيكاري نيست بلكه براي لزوم پاسخ دادن به سوالات متعددي است كه مرتب به وجود مي آیند و اين گونه نيست كه مانند آن مثلي كه مي گويند" سلماني ها وقتي بيكار مي شوند سر هم را مي تراشند"، عده اي از سر بيكاري بنشينند و به فقه بپردازند. سوالاتي پرسيده مي شود كه يا بايد به آنها پاسخ داد يا در جواب گفت "نمي دانم" كه  خود اين نمي دانم، نحله بسيار بزرگي در ميان اهل سنت است، البته در حوزه كلام نه در فقه.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها
آخرین اخبار