اوباما همواره از تنگتر کردن حلقه فشارهای اقتصادی علیه ایران سخن گفته است؛ با این امید که اگر این فشارها ایران را به زانو درنیاورد، دستکم به میز چانهزنی بکشاند. اما این تلاش آمریکا به موفقیت نزدیکتر میشود، اگر درآمد سالانه کلانی از جانب ایالات متحده به ایران نرسد. بله این واقعیت دارد؛ ایالات متحده عملا در حال سود رسانی اقتصادی به ایران است.
به گزارش «تابناک» به نقل از فارین پالیسی، این سود مالی از آنجایی به ایران میرسد که آمریکا و متحدانش در ناتو به بنادر ایران در خلیج فارس و دریای عمان نیاز دارند.
بنا بر این گزارش، آمریکا در پیدا کردن راه جایگزینی برای مرتبط کردن افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی و دریاهای آزاد ناموفق بوده است. در نتیجه این مشکل، کشتیهای چینی، روسی، هندی و اروپایی راهی جز استفاده از بندرعباس در جنوب ایران ندارند تا سالانه نود میلیون تن کالا را به ترکیه، کشورهای مدیترانه، اروپا و روسیه حمل کنند.
این تجارت چنان گسترش یافته که ایران به کمک هند و روسیه در حال ساخت مسیر دیگری یعنی راه آهن برای شهر چابهار است. این راه جدید، نقش ایران را نیز بیشتر خواهد کرد. ایران برنده خواهد شد و افغانستان و آمریکا بازنده خواهند بود. یک دهه است که آمریکا چشم خود را بر این ضعف بسته است.
اما مسیر جایگزین دیگری هم قابل اشاره است؛ راهی که از بندرهای کراچی و گوادر در پاکستان استفاده کند، ۱۲۵ مایل کوتاهتر از مسیر چابهار خواهد بود، ولی بخشی از آن باید از افغانستان بگذرد. این دو بندر میتوانند مسیر کوتاهتری برای ارتباط هند و شرق آسیا از سویی و اروپا، روسیه و کشورهای مدیترانه از سوی دیگر فراهم کنند و از طریق جاده و راه آهن به خاک افغانستان راه دارند.
در این باره باید گفت، بندر گوادر تاکنون امکان پهلوگیری کشتیهای بزرگ را نداشته، ولی خبر خوب برای آمریکا این است که شرکتی چینی، قول توسعه جدی این بندر را داده است؛ این پروژه موقعیت ایران را تضعیف خواهد کرد.
این مسیر جایگزین، باعث خواهد شد به جای ایران، درآمدی از راه تعرفه و عوارض نصیب افغانستان و هزاران شغل در بخشهای گوناگون افغانستان ایجاد شود؛ اما با وجود امضای قراردادهایی میان افغانستان و پاکستان برای تجارت و حمل و نقل، هنوز قراردادها روی کاغذ باقی ماندهاند، به ویژه که ایالات متحده از اجرای آن حمایت جدی نکرده است.
موضوع وقتی وخیمتر جلوه میکند که به این مسأله توجه شود که افغانستان و پاکستان و آمریکا هر سه در جایگزینی مسیر جدید به جای ایران نفع دارند و افزون بر این، مسیر پاکستان ـ افغانستان برای هندیها هم جذابیت اقتصادی بسیاری دارد و میتواند بر روابط هند و پاکستان هم تأثیر بگذارد.
فارین پالیسی سپس مقامات پاکستانی را شماتت میکند که این نخستین بار نیست که منافع آشکار خود را نادیده میگیرد و برای رفع این مسأله لازم میداند که آمریکا به پاکستان اطمینان دهد که به حفظ و برقراری این مسیر مهم تجاری تعهد طولانی مدت دارد.
از سوی دیگر، شاید ایران به مسیر انتقال انرژی آسیای مرکزی به پاکستان و هند نیز تبدیل شود. این در حالی است که در دهه ۱۹۹۰، نیروهای اتحاد شمال و طالبان که در افغانستان با یکدیگر درگیر بودند، توافق کردند که انتقال انرژی آسیای مرکزی از طریق افغانستان یک اولویت است و قول حمایت از آن را دادند.
«فردریک استار» نویسنده فارین پالیسی بر این باور است که بدون حمایت جدی دولت آمریکا از تلاشهای شرکتهای شورون و اکسون موبیل، آینده خط لوله تاپی (مسیر ترکمنستان، افغانستان، پاکستان، هند) در پیچ و خمهای وزارت خارجه آمریکا گم خواهد شد و در این شرایط، پاکستان و هند برای نفع نیاز فوری خود به گاز به سوی ایران متمایل شدهاند و اگر نیاز انرژی آنها برآورده نشود، فشارهای سیاسی آمریکا نمیتواند برای همیشه مانع مراجعه آنها به گاز ایران شود.