بازدید 9663
برای ثبت در حافظه سیاستمداران ایرانی

کور باد آن چشمی که مظلومیت و حقانیت انقلاب را نبیند!

خدایا دنیا شیرین است، ولی به اندازه شیرینی شهادت نیست. خدایا برای تو آمدم و برای تو به شهادت می‌رسم، تا با انقلابم خون دهم، تا انقلاب به اهداف خود برسد تا انقلاب همانند موجی خروشان به پیش برود. آری همه بدانند اهل خانه من بدانند و همسرم بداند که من هرگز از یاران با وفای اسلام و قرآن جدا نبودم و با ریختن خون خود این را عملاً اثبات کردم.
کد خبر: ۳۰۰۶۸۷
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۱ - ۲۰:۲۷ 04 February 2013

این روزهای مردم ایران، آمیخته با روزهای نامطلوب برخی از سیاستمداران ایرانی است که هنوز یاد نگرفته و یا نمی‌خواهند که در عین اختلاف نظر در کنار هم زندگی کنند؛ سیاسیونی که در گذشته و تجربه نه چندان دورشان، مردان و زنانی را دیده و تجربه کرده‌اند که زمین خدا گنجایش حضور آنان را نداشت. مردان و زنانی که برای این کشور، این خاک و این مردم جان خود را فدا کردند؛ اما افسوس که در این روز‌ها نه خود آنان و فداکاری‌شان دیده می‌شود و نه گویی قرار است خاطره و تجربه آنان، چراغ راه امروز سیاستمداران ایرانی باشد.

«تابناک» به همین مناسبت و برای یادآوری به همه و از جمله سیاستمداران امروز ایران، می‌کوشد تا توصیه‌ها و وصیت‌نامه‌های مردان مرد، شهدای انقلاب و ایران را منتشر می‌کند؛ تا شاید توشه‌ای گرفته شود.

در نخستین مورد از این مطالب، وصیت نامه شهید داود حیدری، فرمانده دلاور گردان خیبر از گردان کمیل لشکر قدس گیلان را منتشر می‌کند؛ وصیت‌نامه‌ای که مخاطبش همه مردم و سیاستمدارانی است که باید خود را مدیون او و هم‌قطارانش بدانند.


سلام بر تیر‌ها و ترکش‌ها؛ سلام بر آن تیری که مأموریت دارد تا مرا به پیش یار ببرد. چقدر زیباست لحظه شهادت و چقدر زیباست در راه خدا جان دادن و چقدر شیرین است یاران و هم‌رزمان شهید را ملاقات کردن. آری شاید برای بعضی‌ها مفهوم نباشد، ولی برای من مفهوم است که باید پیش خدا بروم.

خدایا تیر‌ها و ترکش‌ها را تحمل می‌کنم. خدایا با پای مجروح و تنی خسته از لابلای جاده‌ها و دره‌ها و بالای کوه‌ها عبور می‌کنم. خدایا دوری از زن و بچه را تحمل می‌کنم. خدایا ندیدن فرزند را تحمل می‌کنم، ولی خدای بزرگ عذاب جهنم تور را چطور تحمل کنم؟ خدایا من چطور از رضوان تو دور باشم؟ خدایا من چگونه از تو دور باشم؟

خدایا مرا ببخش. خدایا برای حسین (ع) اشک ریختم. آیا گناهانی که کردم از من خواهی گذشت؟ خدایا دنیا شیرین است، ولی به اندازه شیرینی شهادت نیست. خدایا برای تو آمدم و برای تو به شهادت می‌رسم تا با انقلابم خون دهم تا انقلاب به اهداف خود برسد تا انقلاب همانند موجی خروشان به پیش برود. آری همه بدانند اهل خانه من بدانند و همسرم بداند که من هرگز از یاران با وفای اسلام و قرآن جدا نبودم و با ریختن خون خود این را عملاً اثبات کردم.

شب عملیات است و من در حالی که دلم شکسته است، چند کلامی را می‌نویسم.

خدایا به عظمت این شب، ما را راست قامت در پیشگاه حق قرار بده. خدایا خود را امشب که در حال رفتن به منطقه عملیاتی هستم، به تو سپرده‌ام و از تو می‌خواهم مرا هر ‌گاه که می‌خواهی به بهشت روانه کنی از دنیا ببر، چون من آرزوی دیدار با دوستان شهیدم را دارم. من دیوانه‌ام دیوانه شهادتم. من بسیجی‌ام بسیجی آزاده‌ام آزاده هر حمله‌ام.‌ ای خدای بزرگ دل‌های رزمندگان ما را از محبت خود مملو کن و به آنان جرأت و صبر و استقامت عنایت کن.

اما چند کلمه با خانواده گرامی خودم:

پدر جان و مادر جان قبل از هر چیز شما را به تقوای الهی دعوت می‌کنم و از شما می‌خواهم در شهادتم گریه زیاد نکنید. البته گریه برای شهید اجر دارد، ولی پدر و مادرم از آنجایی که در فقر و تنگدستی مرا بزرگ کردید و مرا طوری تربیت کردید که رزمنده جبهه باشم و به جای انحراف از صراط مستقیم راه خدای حسین (ع) را طی کنم، از شما ‌‌نهایت تشکر را دارم شما برای من خیلی زحمت کشیدید و پدری دلسوز و مادری بزرگوار بودید و هستید.

پدر جان: من شما را وصی خود قرار داده‌ام. هر چه به نظر شما می‌آید، انجام دهید شما را به خدای می‌سپارم.

اما همسرم از شما عذر می‌خواهم که مدت زیادی با شما زندگی نکردم و می‌دانم برای تو سخت بود که به این زودی همسر خود را از دست بدهید، ولی چه کنم. مگر نبود در صدر اسلام که حنظله را ملائکه غسل دادند. آری همسرم اسلام و اهداف عالیه انقلاب مرا می‌طلبد و من به خاطر تحقق آرمان انقلاب اسلامی راهی جبهه شدم.

همسرم به فرزندم بگویید که پدر شما در جبهه هنگام رویارویی با دشمنان اسلام به شرف شهادت رسید. فرزندم را خوب تربیت کنید تمام اموالم را به فرزند بدهید و هر چه شما می‌خواهید بردارید.

همسرم: امشب شبی است که هوا بارانی و برفی است ولی رزمنده‌ها شوق دیگری دارند و هم مشغول کاری هستند و من هم مشغول نوشتن وصیتنامه می‌باشم.

همسرم در شهادتم بی‌تابی نکنید و خود را اذیت و آزار نکنید. فقط از شما می‌خواهم که فرزندم را اسلامی تربیت کنید اما چند جمله با فرزندم: فرزندم در دوران عمر چندین ساله سعی کردم مسلمان باشم و درایت زمان که نعمت خدا بر ما ارزانی شده و دوران انقلاب و مقارن با هجوم بیگانه به سرزمین ما عازم جبهه شدم و این چندین ساله با متجاوز جنگیدم و به شهادت رسیدم. پسرم من عاشقانه رفتم و این افتخار من بود از تو می‌خواهم که عاشقانه گام برداری و اسلامی بودن و انقلابی بودن را فراموش نکنی و سعی کنی که در زندگی از قرآن دور نشوی و زیاد به دنیا دلبستگی نداشته باشی که حب دنیا انسان را می‌فریبد و منحرف می‌کند.

فرزندم نمازهای قضایم را بجا آور و روزه یک ماه یا بیشتر را بجا نیاورده‌ام چون در جبهه بودم سعی کنید که بجا بیاورید و همه وسایل شخصی که متعلق به من است به شما تقدیم می‌کنم.

چند کلامی با مردم شریف:‌

ای مردم بزرگ و شریف برای ما پیامبری آمد که در حال حاضر ما ادعای پیروی چنین پیامبری را داریم و خود را مسلمان می‌دانیم. ‌ای مسلمان‌ها هر کس که می‌خواهد در ادعای خود راست گفته و در جهالت مرده است و از دین رسول الله (ص) پیروی نکرده است؛ البته کسی که توان رزم دارد بنده برای کسانی که تا به حال خود را هم فکر اقیانوس انقلاب و اسلام نکرده‌اند حرفی ندارم ولی باید عرض کنم که جهالت تا کی و تا کجا. چرا نمی‌بینید و چرا نمی‌شنوید؟ ‌ای کور باد آن چشمی که مظلومیت و حقانیت انقلاب را نبیند و‌ ای بریده باد آن دستی که علیه انقلاب اسلامی توطئه کند و لال باد زبانی که علیه انقلاب حرف بد بزند.

به دوستان و برادرانم سلام عرض می‌کنم و از همه می‌خواهم مرا حلال کنند. از برادرم محمد می‌خواهم که خود را آماده کنند تا یک رزمنده خوبی باشد. از برادرم احمد می‌خواهم خود را آماده کند و درس بخواند و دنبال مکتب اسلام برود و نیروی خوبی برای انقلاب باشد. از خواهرانم طلب عفو و بخشش را دارم. همه شما را به خدا می‌سپارم فقط باید به عرض همه مردم برسانم که فرزندم را یتیم صدا نکنید، چون پدر او نمرده و در پیش خداوند روزی می‌خورد.

و السلام علیکم و رحمت‌الله

داود حیدری ـ مورخه ۲۵/۱۰/۶۶ اطراف منطقه کوهستانی ماوت

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۴۲
انتشار یافته: ۳۸
روحت شاد ای مَرد
پاسخ ها
غریبه
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۴۰ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۷
یا صاحب الزمان...
هرچند که خسته ایم ازین حال، نیا...!
شرمنده! اگر ندارد اشکال، نیا...!
ما خط تمام نامه هامان کوفیست...
آقای گلم زبان من لال، نیا...!
خدارحمتش کند روحش شاد!
پاکی وصداقت اون دوران دیگه پیدا نمیشه...
تابناک دمت گرم،عالی بود،بغض کردم،حقا که مستحق این هستی پربیننده ترین سایت خبری ایرانی باشی ،درود
چی بگیم....جز خجالت ..این دسته های گل از پدر و مادر و همسرو فرزند گذشتند....اما ما چسبیده به منیتها در حال رقص بر این میراث سراسر خونیم
بعداز شهدا چه کردیم؟/
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۵۳ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۶
دچار فراموشي و آلوده مطامع دنيوي شده ايم .
کجایید ای شهیدان خدایی
احسنت بر این تیتر ! بریده باد دست آنان که خود را مسلمان میدانند و با قصد و غرض و برای بدست آوردن و حفظ قدرت از هیچ عملی در حق این ملت فرو گذار نمیکنند.فقط آنان را به خدا می سپارم
خدايا ؛ دفتر و كتاب شهادت را همچنان بر روي مشتاقان باز بدار و ما را از وصول به آن محروم مگردان .
سياستمداراني كه خانه ملت را محل نزاع و تسويه حساب شخصي خود نموده اند !!!!!!!
قطعا بسیاری فرصت خواندن نخواهند یافت و بسیاری برایشان گذراست شاید عده قلیلی ایثار و از خود گذشتگی را دوباره به یاد اورند وبر صراط بمانند و متامع دنیا فریبشان ندهدکه خیلی سخت است دیدن و ندیدن.
دلا چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
قربون همه صداقت و خلوصت ای سرور
متاسفانه ديروز سران قوا در مجلس ؛ خوراك تبليغاتي رسانه هاي بيگانه را فراهم نمودند . و اين گناهي است نابخشودني .
یادش بخیر جبهه جنگ ان همه اخلاص پاکی بی ریایی .هر وقت یاد بچه های جبهه می افتم اشک از چشمانم جاری می شود.راه بی ریاییتان پر رهرو باد.
من 24 سالمه و حدود دو سالی میشه از سربازی برگشتم من و دوستم با هم اعزام شدیم و در منطقه صفر مرزی میرجاوه خدمت میکردیم دقیقا 1 ماه مونده بود سربازی ما تموم بشه که توی ی درگیری قاچاقچی ها ما رو دوره کردند و از 6 نفر گروه ما فقط من و دوستم بعد عملیات زنده موندیم و دوستم گفت شهادت لیاقت می خواست که شسمت ما نشد و چند روز بعد اون من راننده بودم و دوستم دوشگا چی بود و پشت ماشین اماده بود که یکی از تک تبر انداز های قاچاقچی دوست منو حین حرکت زد و دوستم پرت شد من زودم پریدم و دوستمو سوار ماشین کردم ولی ما رو تعقیب میکردن و تیر اندازی میشد در حین رفتن دوستم خودشو پرت کرد پایین و فریاد زد به شرافت حسین واینسا و من چنمد قدمی رفتم وایسادم تا خاستم پیاده بشم با تیر زدن به کتفم ولی دیدم دوستم شهید شد و منم به ناچار رفتم از اون روز خبری از دوستم نشد و اونا دوستمو با خودشون بردن و من هنوز در غم ی رفاقت مردانه پا سوز قلبم هستم


خدایی کسانی به این شهدا مدیوند که خود را مبرا از این دنیا می خوانند
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۴۵ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۷
موهای تنم سیخ شد خیلی دردناک بود تسلیت میگم.
اگر از غم این روزهای مملکت جان بدهیم به خدا حق داریم
چقدر بی مسوولیتی و چقدر بی خیالی و هوا پرستی جواب این آدمها را کی می تواند بدهد رویتان می شود گلزار شهدا بروید
ماروشفاعت کن ای شهید
کوی شقایق
به بوی گل سرخ خونین لبی ,من از کوچه هایی گذر کرده ام
به داغ دل لاله ها ی جوان وطن,من ازکوچه هایی گذر کرده ام
غربیانه هایی که نشکفته در کوچه ها نام دارند هنوز
به یاد شقایق ترین خانه ها ,من از کوچه هایی گذر کرده ام
چو در کوچه های زمان پسین ,گذر کردم ویافتم همنفس
به دیدار یاران خون خفته ای ,من از کوچه هایی گذر کرده ام
از این تنگ برجهای بی روح روئیده درآب و نان سیاه
به دلتنگی خانه هایی چو نور,من از کوچه هایی گذر کرده ام
در این ازدحام نفس گیر بیروح پر زرق و برق جاد ه ها
به خلوتگه انس آلاله های پسین ,من از کوچه هایی گذر کرده ام
به هرجسم آکنده ازثروت ناروا مانده درآهنین کوچه ها
به شوق رسیدن به کوی صفا من از کوچه هایی گذر کرده ام
در این های وهوی فریبای جاه ومقام در دل سازه های بلند
به سوی نشانی ز کوی صداقت من از کوچه هایی گذر کرده ام
کنار لاله های بخون خفته ای, خفته شد مادری در سکوت
به دنبال گلخانه ی شاهدان پسین ,من از کوچه هایی گذر کرده ام
تقدیم به ننه علی ( مادر شهید ) روح بلندی که در کنار لاله ها زیست وتا آرمید
معتقدم که آدمی باید فرزند زمان خودش باشه و شرایط حال رو با نگاه به آینده درست درک کنه ، اما .... تمامی فداکاران دوره جنگ محترمند و بزرگوار چه شهدا چه جانبازان و اسرا مخصوصا اونهائی که همواره متواضعند و نه طلب کار، ایکاش برخی از مسئولین به جای شعار دادن واقعا قدر کار ایثارگران رو بدونند و به درستی به توسعه کشور کمک کنند.
از اینکه عطر شهدا را به مشام ها می رسانید؛ ممنون
خیلی وقت بود چنبن چیزی نخوانده بودم . یادم رفته بود که چگونه تا این جا رسیدیم بس که مارا با سیاست بازی سرگرم کردند اصل و اساسمان یادم رفته بود
درود بر تمام شهیدان وطن اسلامی
درود بر تابناک
خداوندا، به عوام ما علم ، به علمای ما مسئولیت، به مومنان ماروشن اندیشی وبه روشنفکران ما دین، به متعصبین ما فهم ، به مردان ما شرف و به زنان ما شعور وبه پیران ما آگاهی و به جوانان ما هدف، وبه اساتید ما عقیده و به دانشجویان ما نیز عقیده، به خفتگان ما بیداری و به بیداران ما اراده و به مبلغین ما حقیقت و به دین داران ما دین و به نویسندگان ما درک و به هنرمندان ما درد و به شاعران ما شعور و به نا امیدان ما امید و به ضعیفان ما نیرو و به محافظه کاران ما جسارت و به مردگان ما حیات و به راکدان ما تکان وبه کوران ما نگاه و به خاموشان ما فریاد وبه حسودان ما شفا و به خودبینان ما انصاف و به فحاشان ما ادب و به همه مردم خود آگاهی و به ملت ما شایستگی نجات وعزت ببخش....خدایا عقیده مرا از عقده ام مصون بدار، رشد علم و آگاهی مرا از فضیلت احساس و اشراق محروم نکن، به من کمک کن تا بتوانم شکوه منی را که می خواهم باشم ، قربانی منی که می خواهند باشم نکنم. خدایا به من قدرت تحمل عقیده مخالف را ارزانی کن ،به من کمک کن تا هرگز نتوانم کوری را به بهانه آرامش تحمل کنم ، ای خدای بزرگ، به من توفیق تلاش در شکست، صبر در سختی،رفتن بی همراه ؛ کار بی پاداش ؛ فداکاری درسکوت ؛ مذهب بی عوام؛ عظمت بی نام ؛ خدمت بی نان؛دین منهای قدرت،ایمان بی ریا؛ خوبی بی نمود؛ گستاخی بی خامی ؛ قناعت بی غرور؛عشق بی هوس؛ تنهایی در انبوه جمعیت ؛ ودوست داشتن بی آنکه دوست بداند؛ عطا کن . خدایا،به من زیستنی ببخشا که در لحظه مرگ، بر بی ثمری اش حسرت نخورم، و مُردنی عطا کن که بر بیهودگیش، سوگوار نباشم . بگذار تا آن را، خود انتخاب کنم، اما آنچنان که تو دوست می داری . دکتر علی شریعتی
ولا تحسبو ا الذین قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياعندربهم یرزقون
آهای مسئولین شهداحاضروشاهدبراعمال ماهستند...
راهی راکه بادادن خون های بسیارآمده ایم فراموش نکنید...
اي جان! فقط ١٩ سالش بوده...
بازم برادر حال وهواي مارو بردي تو ايامي كه ديگه اين روزها بويي از اون به مشام نمي رسه.
انشالله روح بزرگ شهيد داورد رحيمي با شهداي صدر اسلام محشور بشه.
اين دلاورا از گرانبهاترين موهبتي كه خداوند متعال فقط براي يك بار در اين دنيا به اونا هديه كرده بود كه همان جان عزيزشون بود براي اينكه ما بمونيم و چند روزي از متاي دنياي فاني بيشتر استفاده كنيم، گذشتند.
وقتي نوشته اين بزگوار رو مي خوندم
ناخوداگاه ياد جمله حضرت امام افتادم كه فرموده بودند خوشا به حال آنان كه با شهادت رفتند.
واقعا هر روز كه بيشتر از عمرم
مي گذره مي بينم اين جمله حضرت امام معناي بيشتري پيدا مي كنه.
به هر حال ادما هر كدومشون يك قيمتي دارند.
ياد حديثي اگه اشتباه نكنم از حضرت امام جعفر صادق افتادم.كه فرمودند آخرت خودتونو براي دنياي ديگران از دست نديد.
به هر حال اميدوارم كه يادآوري اين بزرگوارهايي كه جونشونو براي عزت و ماندن ما دادن بهانه اي نباشه تا عده اي از ادم ها براي بقاي خودشون از آن سو استفاده كنند.
اگه اين آقايون بودن تو مهران شب عمليات كربلاي يك و مي ديدن كه فرصتي نيست تا تخريب چي تو ميدون مين فرصت كنه تا براي بچه هاي گردان معبر باز كنه، و دواطلب خواستن تا رو ميدون مين بخوابه و براي عبور بچه ها معبر باز شه
دوتا جون 16 ، 17 ساله سريع داوطلب شدن و تو ميدون مين خوابيدن ، فقط تو يكي دو ثانيه هيچ اثري از اونا نموند چند تا تيكه از لباس هاشون چسبيد به سيم خاردارهاي حلقوي. و غيب شدن.
سلام به همه شما خوبان
من خودم رو می گم بعد شهدا جز گناه چیز دیگه ای نکردم
داد می زنم می گم ای سربازان دلاور اسلام با همه اون گناهام دوستون دارم
بر محمد و آل پاکش صلوات
چه زیبا گفتید که مشغول رقص بر این میراث سراسر خونیم.......
ما را به شهدا ملحق کن
درود بر شرف چنین مردانی که هنوزهم در بین مردم بسیارند مسولین لطفا جندین بار این وصیت نامه را با دقت کامل بخوانید تا شاید کمی با قلب روح این شهید بزگوار وبی ادعا اشنا شویدخدا تورا درقلت بهشت برین قراردهد
يادي كه در دلهاهرگز نمي ميرد‘ ياد شهيدان است .شهد شيرين شهادت گوارايتان‘وخوشا به حالتان كه نبوديد تاچنين روزهاي سختي راببينيد.اين روزها چقدر بر مردم ورهبري فرزانه سخت مي گذرد .دعايمان كنيد تاراهمان راگم نكنيم.
دمت گرم تابی جان!!!! انشاالله تو را هم در فردوس ببینیم با هم
كربلا همچنان جاري است.
عزيزان هنوز راه جهاد اكبر و اصغر باز است بر شما باد جهاد اكبر.
خدایا ما را از شفاعتشان بهرمند ساز!
مردان بی ادعا هم اکنون درپیچ و خم زندگی گرفتارند وهیچ کسی هم به دادشان نمی رسد مگر دو باره جنگی براه افتد و به وجود پر افتخارشان نیازی باشد .دنیای عجیبی است
تابناک عزیز

حرکت خوب و شایسته ای است به نظرم خیلی دور شروع کردید و این وبسایت می بایستی خیلی زودتر ها این حرکت شایسته را شروع میکرد

مثلی است که می گویند ماهی را هر وقت از آب گرفتی تازه است

اما امیدوارم این حرکت و به نمابش گذاشتن وصیت نامه شهدا همیشه و استوار باشد و هر روز درتابناک قسمتی از وصیت نامه شهدا ذکر شده باشد

درماه های قبل این عمل گاه گاهی دو مرتبه می نویسم گا گاه گاهی صورت میگرفت

امید است مستدام باشد
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل