بازدید 10301
۱
زمزمه «‌تابناک» با شهداي گمنام

ما را هم امشب در بزم عاشقی خود میهمان کنید

چقدر امشب مزار غریبت شلوغ است. انگار همه نذر‌هایشان را به آستانت آورده‌اند. در اینجا، فراوان روشنایی می‌دهند، ولی زایران کوی تو با دل‌های پر از نیاز و حاجت به زیارت تو آمده‌اند؛ هر چند بر سنگفرش رنگین تو «شهید گمنام» نوشته است، حضور مادران داغدیده و شهید داده در کنار خاک پاک تو، حکایت از آشنایی دیرین این دیار و گره زدن آبروی نیلوفر خود با تو دارد.
کد خبر: ۲۸۵۴۰۱
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۱ - ۱۶:۰۳ 15 November 2012
روزهای پنجشنبه، دل‌ها هوای شهدا می‌کنند و از میان شهیدان بزرگوار، حکایت شهدای گمنام، حکایتی دیگر گونه است؛ حکایتی از جنس فناءفی‌الله؛ عزیزانی که «تابناک» در پنجشنبه هر هفته به نام نورانی‌شان متبرک می‌شود.

شما هم می‌توانید مطالبتان را که دارای زمزمه با شهدای گمنام است برای انتشار به «تابناک» بفرستید.

و اینک با هم این گونه زمزمه می‌کنیم:

امشب می‌خواهم در دنیای معرفت تو غوطه‌ور شوم. در این شب آدینه آمده‌ام تا در کنار مزار غریب آشنایت بنشینم و آینه دل را به نگاهت روشن سازم.

امشب به طواف مزارت آمده‌ام. می‌خواهم هروله عشق کنم تا اندکی در سینای نیاز به تو و روح آسمانی‌ات قرار گیرم.

امشب می‌خواهم بگویم از دنیای پست فرومایه «من و ما» خسته‌ام. از زهر «غیبت» و آتش «دروغ» به ستوه آمده‌ام و تو بیا و امشب مهربانانه مرا در بزم عاشقی خود میهمان کن.

چقدر امشب مزار غریبت شلوغ است. انگار همه نذر‌هایشان را به آستانت آورده‌اند. در این بهشت زهرا ستاره‌های آرمیده، فراوان روشنایی می‌دهند اما زایران کوی تو با دل‌های پر از نیاز و حاجت به زیارت تو آمده‌اند.

هر چند بر سنگفرش رنگین تو «شهید گمنام» نوشته، حضور مادران داغ‌دیده و شهید داده در کنار خاک پاک تو، حکایت از آشنایی دیرین این دیار و گره زدن آبروی نیلوفر خود با تو دارد.

امشب همه آمده‌ایم تا «کمیل» را برایمان مرور کنی. امشب آمده‌ایم تا با دل‌های بارانی خود «الهی و ربی من لی غیرک» را از زبان تو بشنویم.

بیا و سفره دل‌هایمان را بی‌نان نیاز و و طعام دعا قرار مده. بیا و سفره نان و نمازمان را پر برکت کن و با سرانگشت نورانی و آبروی آسمانی‌ات ما را با خدا آشتی ده.

امشب همهٔ یخن ما «صداقت و صفا»ست، بیا و به رسم شب‌های حمله یکدیگر را در آغوش بگیریم، بیا در آغوش یکدیگر بگرییم و بخندیم.

بیا تا در آغوشت اعتراف کنم به پاکی و صداقت تو و تو مردانگی کن و از مقتدایمان بخواه ما را در راه سبز الهی نگاه دارد.

------------------
ای شهید روزهای خوف و خطر،
‌ای مرد روزهای پرواز،

امشب شبنم نگاهم با بارانی از اشک و آه به زیارتت آمده و سبکبال از «دَمی» با تو بودن با آرامگاه ابدیت وداع می‌کند.
امشب سرشار از شفاعت بودم و لبریز از کرامت و محبت که تو مهمانم کرده‌ای.
و اینجا چه شکوهی دارد دیدن مادران شهدا که نخست بر مزار تو زانوی ادب می‌زنند و سپس بر بالین قبر فرزند خود. به گمانم مزار نورانی تو از همه مزارهای این دیار آشنا‌تر است!

سپاس برادرم

تو را سپاس که در بزم خود «نَمی» از «می‌» عشق خود به من چشاندی. فردا در زمزمه «ندبه» نیز نامم را بر زبان جاری ساز.
خداحافظ برادر خوبم!

------------------------------------------------------
ارسالی از: آقای غلامعباس اسلامی‌پور (برادر شهید) ـ اندیمشک
تصاویر از: آقای هادی طیبی
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲۸
انتشار یافته: ۱
افرین بر تو
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل