كيهان«چه كسي در آن نقطه منتظر بود؟!» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد:
1- با نگاهي گذرا به عرصه اقتصادي كشور، دو طيف با دو انگيزه متفاوت و حتي متضاد را ميتوان ديد كه اصرار دارند گرانيهاي افسارگسيخته اين روزها را به «تحريم» ها نسبت دهند. طيف اول؛ برخي از مسئولان هستند كه شماري از آنها تحليل واقع بينانهاي از ماجرا ندارند و شماري ديگر با نسبت دادن گرانيها به تحريم ها، وظيفه و مسئوليتي را كه براي مهار گراني برعهده داشته و دارند، ناديده ميانگارند و يا از ميزان و غلظت آن ميكاهند.
افراد اين طيف- غير از اعضاي اصلي يك حلقه انحرافي كه حساب جداگانهاي دارند- مانند همه مردم از افزايش بي رويه و جهشي قيمتها نگرانند ولي چرا با حلقه ياد شده در نسبت دادن گراني به تحريمها همصدا ميشوند؟ پاسخ به درستي معلوم نيست ولي ميتوان از فشار و تحميل حلقه انحرافي به عنوان يكي از علتهاي موثر در اين همصدايي ياد كرد. حلقهاي كه عقبهاي مشكوك و پيوندهايي غيرقابل توضيح و توجيه دارد.
طيف دوم؛ مجموعهاي از كلان سرمايه داران سودجو و دنبالههاي داخلي دشمنان بيروني هستند كه با دست اندازي به بازار كالا و خدمات مورد نياز مردم، از يكسو كيسههاي خود را از اموال حرام و غارت شده پر ميكنند و از سوي ديگر نارضايتي ناشي از گراني را به حساب تحريمها مينويسند. اين طيف تاكنون ردپاها و سرنخهاي فراواني از خود برجاي گذاشته كه رديابي آن براي مراكز امنيتي و اطلاعاتي كشور به آساني امكان پذير بوده و هست و در موارد بسياري نيز، برخورد و بازداشت شماري از آنها- تاكيد ميشود كه فقط شماري از آنها- را در پي داشته است.
دو طيف ياد شده، اگرچه انگيزههاي متفاوتي دارند و طيف اول- غير از حلقه انحرافي- خودي و طيف دوم، غريبه است ولي اين دو طيف متفاوت؛ نهايتا در يك نقطه به هم ميرسند. نقطهاي كه در آن، ضروري ترين نياز اين روزهاي آمريكا و متحدانش تامين ميشود. چرا... ؟! بخوانيد!
2- آمريكا از حمله نظامي نااميد است و به خوبي ميداند كه در صورت دست زدن به اين اقدام احمقانه، چه فاجعه بزرگي در انتظارش خواهد بود. از سوي ديگر، جمهوري اسلامي ايران «موقعيت آمريكا» به عنوان يك ابرقدرت سابق! و «موجوديت اسرائيل» را به عنوان يك رژيم جعلي و تحميلي كه با بلندپروازي دو خط آبي به نشانه نيل تا فرات را بر پرچم خود نقش بسته بود، با خطر جدي روبرو كرده است.
اين واقعيت به قول حضرت آقا در اجتماع پرشور مردم بجنورد «شعار» نيست، تحليل هم نيست، بلكه خبري غيرقابل انكار است.
انقلابهاي اسلامي منطقه كه با الگو گرفتن از انقلاب اسلامي ايران پديد آمده است، شكستهاي پي درپي آمريكا و متحدانش در جنگهاي عراق و افغانستان و 33 روزه و 22 روزه، بحران مالي آمريكا و اروپا كه طي 60 سال اخير بي سابقه بوده است، جنبش فراگير وال استريت كه براندازي نظام سرمايه داري را دنبال ميكند، فروپاشي رژيم صهيونيستي كه به گفته نتانياهو، در اطراف آن خميني و خامنهاي خيمه زدهاند و دهها نمونه ديگر كه به گفته برژينسكي در شوراي راهبردي «آتلانتيك»، آمريكا را از بلنداي ابرقدرتي 2001 به دره فاجعه آميز 2011 كشانده است و به گفته نتانياهو در گزارش دسامبر 2011 به كميسيون سياست خارجي سناي آمريكا «موجي است كه از تنگه خيبر در عربستان تا تنگه جبل الطارق در مراكش، طوفان به پا كرده، قدرتهاي منطقهاي هم پيمان غرب نظير مصر و تونس را به زير كشيده، حاكميتهاي عربستان و اردن را به لبه پرتگاه كشانده و«لولاي تاريخ- HISTORY HINGE-» را به نفع خود چرخانده است» و يا به قول كارتر «آنچه اين روزها در خاورميانه ميبينم و ميشنوم برايم آشناست. آن را در انقلاب 1979 ايران ديده و شنيده بودم.» و...
ماه گذشته بعد از لغو رزمايش از قبل اعلام شده آمريكا و چند كشور اروپايي و عربي در خليج فارس، ژنرال «جان ميلر» درباره علت لغو اين رزمايش گفت؛ ترافيك سنگين دريايي در خليج فارس مانع برگزاري آن بوده است! ولي ژنرال «رابرت گيتس» در مصاحبه با CNN گفت؛ «واقعيت آن است كه ما- آمريكا- ديگر در خليج فارس غريبه ايم و ملتهاي منطقه از دريچه چشم ايران كه نسبت به آمريكا نفرت بار است به ما نگاه ميكنند».
گفتني است حمله نظامي به ايران قبلا در جريان جنگ تحميلي صورت پذيرفته و علي رغم شرايط بسيار سخت آن روزها، ناكام مانده بود و ميتوان حدس زد كه امروزه با توجه به پيشرفتهاي نظامي حيرت انگيز ايران اسلامي و شرايط حساس منطقه، نتيجه حمله احتمالي چه خواهد بود؟!
3- آمريكا و اسرائيل اگر با ايران اسلامي مقابله نكنند، اولي «موقعيت» خود و دومي «موجوديت» خود را از دست ميدهد بنابراين ناچار به مقابله هستند، اما چگونه؟! حمله نظامي براي آنها فاجعه آفرين است. كودتاي مخملي در فتنه همه جانبهاي نظير فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 نيز با شكست روبرو شده، عرصه جنگ نرم نيز به نوشته مستند و گزارش ميداني هافينگتون پست به نفع ايران تمام شده است.
اين نشريه آمريكايي در بخشي از گزارش فوريه 2012 خود- بهمن 1390- از اوباما ميپرسد؛ اگر در جنگ نرم پيروزي نصيب آمريكا شده است، چرا امروزه مردم در خاورميانهاي كه 50 سال تحت نظارت و حضور ما بود، عليه آمريكا دست به شورش زده و از ايران به عنوان الگو ياد ميكنند؟! در پي اين ناكاميها كه به قول حضرت آقا ويتريني از شكستهاي آمريكا و اسرائيل را در منطقه به نمايش گذارده است، نوبت به تحريمها و فشار اقتصادي ميرسد تا به گفته خانم هيلاري كلينتون، «تحريمهاي فلج كننده ايران را به عقب نشيني و امتياز دادن وادار كند»!
تحريمهاي اقتصادي در پوشش مقابله با برنامه هستهاي جمهوري اسلامي ايران صورت پذيرفته است كه به قول دقيق و حكيمانه رهبر معظم انقلاب- از جمله در ديدار پرشور اخير مردم خراسان شمالي با ايشان- فقط بهانهاي براي تحريم هاست. همين جا اشاره به اعتراف صريح «جرج فريدمن» مسئول موسسه راهبردي استراتفور خالي از فايده نيست. مسئول اين موسسه كه به باشگاه كهنه كاران سازمان سيا، شهرت دارد در مصاحبه با واشنگتن پست ميگويد؛ «مشكل ما با ايران، برنامه هستهاي اين كشور نيست، مسئله آن است كه ايران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با آمريكا، بلكه در حال ستيز و درگيري با آمريكا ميتوان قدرت اول منطقه در هر دو عرصه نظامي و تكنولوژيك بود. همين تصوير از ايران است كه آن را به الگو تبديل كرده و تحولات منطقه را در پي داشته است.»
خراسان«چند نکته درباره يک سفر» عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم رضا واعظي است كه در آن ميخوانيد:
سرانجام انتظار چند هفتهاي مردم خراسان شمالي به پايان رسيد و رهبرمعظم انقلاب اسلامي سفر خود به اين استان را آغاز کردند. استقبال بي نظير، ديدارهاي فشرده و با همه اقشارمردم و بيانات کليدي و مهم رهبر معظم انقلاب حاوي نکات ارزشمندي است که در صورت تدبير بر روي اين نکات و حرکت در مسير اين رهنمودها، حسرت دوباره دشمنان را رقم خواهد زد. روز آغازين سفرو بيانات رهبر معظم انقلاب نکات بسياري دارد که به چند مورد آن اشاره ميکنيم.
1- استقبالي که مردم باب الرضا(ع) به ويژه جوانان و نسل سوميها از رهبر انقلاب اسلامي کردند و نمايش صحنههاي کم نظير و نابي که از عشق و دلدادگي مردم و نسل جوان به نظام اسلامي و ولايت رقم خورد، نشان داد که مردم برغم بروز مشکلاتي که به دليل جنگ اقتصادي دشمن از يک سو و ضعف نهادهاي تصميم ساز و مجري از سوي ديگر بوجود آمده همچون گذشته به کشور و رهبر خود عشق ميورزند، علاقه مندند و به خوبي شرايط را درک کرده و وظيفه شناسند. قطعا اين استقبال باشکوه درسهاي بسياري براي دشمنان ملت ايران خواهد داشت همانهايي که با اعمال دشمنيهاي مدرن از جمله جنگ رواني و اتخاذ تحريمهاي غير انساني و اخلاقي و با حجم عظيمي از رسانههاي گروهي به جنگ با ملت ايران آمدهاند تا شايد بين مردم و نظام اسلامي فاصله بيندازند.
اين استقبال حسرتي بر دل آنها گذاشت و ديدند که پيوند مردم و نظام واقعا ناگسستني است و اگر درصدي اميدواري در جبهه استکبار بوجود آمده مربوط به عملکرد برخي از مسئولان و بي تدبيري آنهاست مسئولاني که به جاي چارهانديشي براي پاسخ به اين همه عشق و ارادت مردم به نظام ورهبري و برنامه ريزي براي خنثي سازي اقدامات دشمنان ملت ايران، به دنبال مچ گيري و متهم کردن يکديگرند و از پذيرش مسئوليتها شانه خالي ميکنند فرقي هم نميکند اين طيف هم در دولت و هم در مجلس و هم دستگاههاي نظارتي و قضايي حضور دارند و نمونههاي آن نيز بسيار است.
2- رهبر معظم انقلاب در يک ديدار منطقهاي و محلي نقطه کانوني بياناتشان مسايل کلان و اصلي کشور بود. آنجا که صراحتا فرمودند گرانيهاي لجام گسيخته و بيکاري در راس مشکلاتي است که همه مردم با آن دست به گريبانند. تمرکز ايشان برمسايل مهم و اساسي کشور درسي گويا براي ديگر بخشها در دولت و مجلس است تا به جاي پرداختن به مسايل حاشيه ( که در بسياري از آنها هم اغراض شخصي و جناحي و تسويه حسابهاي گروهي پشت آن است ) به مسايل اصلي و واقعي مردم بپردازند و چارهانديشي صحيح بنمايند. همانگونه که رهبر معظم انقلاب در جمع پر شور اترک نشينان فرمودند، ملت ايران با شرايط بوجود آمده از سوي غرب نا آشنا نيست.
بنابراين مشکل کار در نگاه متفاوت و نوع مديريت و خودباوري عناصر تاثير گذار در زمان حال و دورانهايي همانند زمان جنگ است در آن دوران برغم عقب ماندگيهاي مزمن به يادگار مانده آن دوران وابستگي به غرب، اراده، اخلاص، همدلي و همکاري حرف اول را زد و نه تنها گذر از مشکلات به راحتي صورت گرفت که آن دوران پلي براي رهايي از وابستگي و تحقق پيشرفتهاي بسيار و سرمايه توفيقاتي شد که اکنون در حوزههاي مختلف علمي فني، تکنولوژيکي، سياسي، اقتصادي و بين المللي بوجود آمده است. از اين رو اگر امروز هم مسئولين در بخشهاي مختلف به جاي مچ گيري و تخريب يکديگر و پرداختن به مسايل حاشيهاي درصدد حل مشکلات اصلي و اساسي برآيند، سرمايههاي مهم انساني، فکري، مالي و فرهنگي به کمک آنها خواهد آمد.
3- يکي از مشکلات نگاه تک بعدي به مشکلات است. توسعه و پيشرفت و گذر از مشکلات و حل مسايلي که در کشور وجود دارد چند وجهي است بنابراين نميتوان اين مسايل و مشکلات را ه تک بعدي ديد بلکه بايد از ابعاد مختلف نگاه کرد و براي آن برنامه ريزي نمود مثلا مسايل پيش آمده در بازار و دلال بازيهاي بازار ارز و سکه و طلا کاملا اقتصادي ديده ميشود به همين دليل تاکنون راهحل درستي نه از سوي دولت و نه از سوي مجلس ارائه نشده است و حال آنکه بخش عمده اين مشکلات به مسايل رواني، بازيهاي سياسي، بي اخلاقيها در عرصه تجارت که از آن دلال بازي درمي آيد و عدم توجه به مسايل ديني، ارزشي و فرهنگي در مديريت بازار و اصل داد وستد در بازار است يعني اخلاق و احکام حاکم بر بازار که متاثر از اصول ارزشمند ديني و اخلاقي و فرهنگي ملت ايران از جمله رعايت اصل انصاف، حرمت احتکار و ربا و.... است و رعايت آن جلوي بسياري از مسايل را خواهد گرفت.
4- نکته ديگر در بيانات رهبر معظم انقلاب توجه دادن مردم و مسئولين به لحظه و موقعيت شناسي است. در برهههاي مختلف مردم نشان دادهاند که موقعيت شناسند ( انتخابات مجلس نهم که حضور مردم شوکي مهلک براي اردوگاه غرب بود، ديدار و استقبال از مسئولين نظام، راهپيمايي روز قدس، نماز عيد فطر و استقبال باشکوه مردم استان خراسان شمالي نمونههايي از اين موقعيت شناسي مردم است ) اما به نظر ميرسد بخش قابل توجهي از مسئولين در بخشهاي مختلف در اين آزمون ناموفق بودهاند چنانکه تحليل امروز جامعه به ويژه در اولويت شناسي، مديريت بازار و رفع مشکلات اين را نشان ميدهد به نحوي که مسئولين غربي وآ مريکايي را در اعمال فشار به ملت ايران اميد وار کرده است.
مطمئن باشيد اگر مسئولين کشور در سال گذشته نوسانات بازار ارز را به خوبي مديريت ميکردند امروز شاهد افزايش و تشديد تحريمها از سوي غربيها نبوديم و در داخل هم اخلال گران بازار جرات بوجود آوردن اين آشفته بازار را نداشتند.
جمهوري اسلامي«فرهنگ اعتراف به اشتباه» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
"يكي از خطاهائي كه در اواسط دهه هفتاد انجام شد، ادامه سياست كنترل جمعيت بود كه اين اشتباه بايد جبران شود زيرا نسل جوان عامل اصلي پيش روندگي كشور است. البته اجراي سياست كنترل جمعيت در اوائل دهه هفتاد كار صحيحي بود اما ادامه آن از اواسط دهه هفتاد اشتباه بود و مسئولين كشور و از جمله رهبري در اين اشتباه سهيم هستند و بايد از خداوند طلب عفو كنند. "
اين، فرازي از بيانات رهبر انقلاب در جمع مردم استان خراسان شمالي در روز چهارشنبه گذشته (19/7/91) است كه بلافاصله پس از ورود به بجنورد در ورزشگاه تختي اين شهر ايراد شد. اين سخن از دو نظر داراي اهميت است و بايد مورد توجه ويژه قرار گيرد؛ اول آنكه مجموعه نظام جمهوري اسلامي هر چند دير اما به هر حال به اين نتيجه رسيده كه در مورد سياست كنترل جمعيت بايد تجديدنظر كند و دوم آنكه بالاترين مقام نظام با صراحت اعلام كرده است يكي از سياستهاي اساسي كه مورد تأييد كليه مسئولين قرار گرفته بود اشتباه بوده و بايد جبران شود.
در مورد نكته اول در اين مقاله سخن چنداني نداريم، زيرا اكنون مسئولان جمهوري اسلامي درحال تجديدنظر در سياست كنترل جمعيت هستند و حتي تلاش براي تشويق مردم به ازدياد نسل، به سياست رسمي نظام تبديل شده است. البته در حاشيه همين مقوله لازم است به دو نكته اشاره كنيم؛ يكي اينكه سياست كنترل جمعيت به شكلي كه در اوائل دهه هفتاد به اجرا درآمد از همان آغاز اشتباه بود زيرا به جاي اجبار و توسل به اهرمهاي قانوني براي وادار ساختن مردم به خودداري از داشتن فرزندان بيش از ميزان تعيين شده توسط دولت، لازم بود فرهنگ چگونه فرزنددار شدن ترويج شود. به عبارت روشن تر، اگر از ابتدا اين فرهنگ ترويج ميشد كه هرخانوادهاي با توجه به ميزان امكانات مادي و معنوي و قدرتي كه براي تعليم و تربيت فرزند دارد به همان ميزان فرزنددار شود، چنين سياستي نه تنها اشتباه نبود بلكه براي هميشه قابل استمرار نيز بود. نكته دوم اينكه در همان زمان كه سياست كنترل جمعيت در كشور به اجرا درآمد همين نكته توسط عدهاي از خيرخواهان از جمله دانشگاهيان و پزشكان گوشزد شد و صدها مقاله و گزارش و مصاحبه در روزنامه جمهوري اسلامي در نقد اين سياست به چاپ رسيد ولي مسئولان نظام به آنهمه تذكر خيرخواهانه بياعتنائي كردند و شد آنچه نميبايست ميشد. اكنون جمعيت كشور درحال پير شدن است، توازن جمعيتي به ويژه از نظر نسبت اقليتهاي ديني و مذهبي و قوص با اكثريت دستخوش تغييرات زياد شده و مهمتر اينكه فرزند كمتر داشتن به يك فرهنگ تبديل شده است، واقعيتي كه تغيير دادن آن كار چندان آساني نيست.
نكته دوم، يعني اينكه بالاترين مقام نظام با صراحت اعلام كرده است يكي از سياستهاي اساسي كه مورد تأييد كليه مسئولين قرار گرفته بود اشتباه بوده و بايد جبران شود، از اين جهت مهم است كه يك اتفاق بيسابقه در ميان مسئولين نظام جمهوري اسلامي است. متأسفانه فرهنگ اعتراف به اشتباه و عذرخواهي از مردم و تأكيد بر اينكه بايد بابت اشتباهات از خدا طلب عفو شود، در ميان مسئولين ما اصولاً جايگاهي ندارد. امام خميني در چند مورد با صراحت اعلام كردند كه اشتباه كردهاند و رهبر انقلاب نيز دو سال قبل در مراسم 14 خرداد در حرم امام خميني با اشاره به همين سيره بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي بر ضرورت اعتراف به اشتباه و تصحيح آن توسط مسئولان تأكيد كردند ولي عليرغم اين اقدامات و تذكرات، هنوز پذيرش اشتباه به يك فرهنگ در ميان مسئولين تبديل نشده است.
عجيب است كه تمام مسئولان ما از خرد و كلان عادت دارند خود را مصون از اشتباه بدانند، سفرهاي داخلي و خارجي خود را بدون استثنا "پربار" معرفي كنند و هرگز كمترين عيب و نقصي را به آن وارد ندانند! اين، درست برخلاف تعاليم اسلام و اخلاق اجتماعي است و چيزي است كه حتي در غرب و شرق جهان امروز نيز جائي ندارد. در كشورهاي غربي همواره مسئولان دولتي بر وجود مشكلات، عيوب و نواقص اقدامات خود و ناموفق بودن سفرهايشان نيز در كنار نكات مثبت تأكيد ميكنند. همين فرهنگ، در اظهارات مسئولان كشورهاي پيشرفته شرقي از قبيل ژاپن و چين نيز مشهود است. ما دين خود را به عنوان دين برتر و انقلابمان را به عنوان انقلابي كه ريشه در فرهنگ و ارزشها دارد به رخ غرب و شرق ميكشيم و حق هم داريم كه به دين و انقلابمان بنازيم ولي متأسفانه روش هايمان حتي در بخش قضاوت كردن درباره عملكردهايمان با دستورالعملهاي اين دين و اين انقلاب منطبق نيست.
در مقابل، تا دلتان بخواهد از روشهاي تخريبي براي نفي خدمات و زحمات و تلاشهاي صادقانه اين و آن استفاده ميكنيم، خوبيها را به خودمان نسبت ميدهيم و ضعفها و بديها را به رقبايمان! اينها همه برخلاف تعاليم اسلام است و اخلاق سياسي و اجتماعي به كارگزاران نظام حكومتي اسلامي حكم ميكند به اشتباهات خود اعتراف كنند، ازخدا طلب مغفرت نمايند و درصدد جبران بر آيند. اين، همان كاري است كه رهبر انقلاب در جمع مردم خراسان شمالي انجام دادند و البته بايد به يك فرهنگ تبديل شود و از اين پس كليه مسئولين نظام جمهوري اسلامي با همين فرهنگ به تعامل با مردم بپردازند و در عمل نيز براي جبران اشتباهات خود اقدام نمايند.
اگر مسئولان نظام جمهوري اسلامي از همين اقدام رهبري درس بگيرند و اعتراف به اشتباه را به يك فرهنگ تبديل كنند، ميتوان با اطمينان گفت سفر رهبر انقلاب به خراسان شمالي بزرگترين دستاورد را داشته است. ترديدي نيست كه سياستهاي اشتباه ديگري نيز بوده كه مسئولان بايد شجاعت اعتراف به آنها را داشته باشند و مطمئن باشند كه فرهنگ پذيرش اشتباه و عذرخواهي از مردم و جبران كردن اشتباهات، به نفع همه حتي خودشان خواهد بود.
رسالت«جنگ احزاب، امتحاني در ميانه بدر و خيبر» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه درآن ميخوانيد:
عنصر تشبيه، تمثيل و اشاره به حوادث تاريخي يک سنت قرآني است که هدف اصلي از آن پند و عبرت گرفتن از کردار، رفتار و گفتار گذشتگان است. « به راستي در سرگذشت آنان، براي خردمندان عبرتي است. سخني نيست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصديق آنچه [از کتابهايي] است که پيش از آن بوده و روشنگر هر چيز است و براي مردمي که ايمان ميآورند رهنمود و رحمتي است.» (يوسف: 111) کساني که از تاريخ درس نميگيرند محکوم به تکرار آنند چرا که تاريخ در حال تکرار است. از رهگذر اين اشارات تاريخي برخي مفاهيم گنگ و غير قابل ملموس که بعضا در غبار فتنههاي زمانه و حجاب معاصرت گم ميشوند رخ مينمايانند و حق را از باطل، سفيدي را از سياهي و سره را از ناسره تمييز ميدهند.
رهبر معظم انقلاب نيز با تاسي به همين سنت حسنه قرآني در تحليل و تبيين برخي وضعيتها و مقاطع زماني حساس در کشور از اين اشارات تاريخي به خصوص حوادت تاريخي صدر اسلام استفاده ميکنند که حاوي پيامها و عبرتهاي زيادي است. معظم له در سفر اخير خود به استان خراسان شمالي در ديدار روحانيون و علماي اين استان با تشبيه وضعيت کنوني کشور به جنگ احزاب فرمودند: امروز نيز همانند شرايط جنگ احزاب در دوران پيامبر(ص)، همه دشمنان ملت ايران در سطح بين المللي و منطقه اي، دست به دست يکديگر دادهاند، تا ايستادگي و عزم راسخ اين ملت را بشکنند اما همانگونه که در آن جنگ، مومنان به خود ترس و ترديد راه ندادند، ملت ايران هم با تلاش براي افزايش قدرت و تواناييهاي خود، در مقابل فشارها ايستاده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامي افزودند: در جنگ احزاب عدهاي منافق و سست ايمان، مومنان را مورد عتاب و خطاب قرار ميدادند که چرا کوتاه نميآييد و سياست خود را عوض نميکنيد اما ياران واقعي پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) در پاسخ به آنها ميگفتند: ما از اين فشارها تعجب نميکنيم و نميهراسيم و به راه خود ادامه خواهيم داد.
جنگ احزاب يک آزمون و ابتلاي الهي در ميانه جنگهاي بزرگي نظير بدر و خيبر در سال پنجم هجري بود. در اين جنگ اگر چه نبرد جدي صورت نگرفت اما امتحان الهي سبب شد با افشاي چهره نفاق سياسي و اقتصادي در بين مسلمين عيار جبهه ايمان بالا برود و آنها را مهياي پيروزي در جنگ خيبر کرد که مقدمه فتح الفتوح مسلمين بود.
در جنگ احزاب تمام قبايل و گروههاي مشرکين، منافقين و حتي يهوديان دست به دست هم دادند تا اسلام را به زانو در آورند. در اين جنگ به تعبير پيغمبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) تمام اسلام در برابر تمام کفر قرار گرفت. بيش از 10 هزار نفر از مشرکين به سمت مدينه حرکت کردند. پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) شوراي نظامي تشکيل دادند و در اين شورا به پيشنهاد سلمان فارسي خندقي در نقطه نفوذپذير مدينه حفر کردند تا سپاهيان دشمن نتوانند از آن عبور کنند. سپاهيان کفر به همراهي يهوديان حدود يک ماه شهر مدينه را محاصره کردند. محاصره مدينه توسط سپاهيان مشرکين موجي از رعب و وحشت را در دل برخي از ساکنين شهر ايجاد کرده بود.
خداوند متعال در سوره احزاب وضعيت حاکم بر مدينه را در هنگام محاصره اينگونه ترسيم فرمودهاند:
اي كساني كه ايمان آوردهايد نعمتخدا را بر خويش يادآور شويد، در آن هنگام كه لشگرهاي(عظيمي)به سراغ شما آمدند، ولي ما باد و طوفان سخت و لشگرياني كه آنان را نميديديد بر آنها فرستاديم(و به اين وسيله آنها را در هم شكستيم)و خداوند به آنچه انجام ميدهيد، بيناست.
به خاطر بياوريد زماني را كه آنها از طرف بالا و پايين به شهر شما وارد شدند
(و مدينه را محاصره كردند)و زماني را به ياد آوريد كه چشمهااز شدت وحشتخيره شده بود و جانها به لب رسيده بود و گمانهاي گوناگون[بدي]به خدا ميبرديد!در آن هنگام مؤمنان آزمايش شدند و تكان سختي خوردند.
به خاطر بياوريد زماني را كه منافقان و كساني كه در دلهايشان بيماري بود، ميگفتند خدا و پيامبرش جز وعدههاي دروغين به ما ندادهاند.
نيز به خاطر بياوريد زماني را كه گروهي از آنها گفتند:اي اهل يثرب!(مردم مدينه)اينجا جاي توقف شما نيست، به خانههاي خود بازگرديد. و گروهي از آنان از پيامبر اجازه بازگشت ميخواستند و ميگفتند خانههاي ما بدون حفاظ است، در حالي كه بدون حفاظ نبود، آنها فقط ميخواستند(از جنگ)فرار كنند!
آنها چنان ترسيده بودند كه اگر دشمنان از اطراف و جوانب مدينه بر آنان وارد ميشدند و پيشنهاد بازگشتبه سوي شرك به آنها ميكردند، ميپذيرفتند، و جز مدت كمي براي انتخاب اين راه درنگ نميكردند. (احزاب:9-14 )
در يک ماه محاصره شهر مدينه لحظات بسيار سخت و خطرناكي بر مسلمانان گذشت منافقين در ميان لشكر اسلام سخت به تكاپو افتاده بودند تا بتوانند بيمار دلان و سست عنصران را از سپاه اسلام جدا کنند. آنها مرتب دم از هيبت و هيمنه جبهه کفر ميزدند و دل مسلمانان را خالي ميکردند. آنها همه چيز را براي مسلمانان پايان يافته وانمود ميکردند و به دنبال سازش با جبهه کفر بودند که در آستانه شهر مدينه و پشت خندق اردو زده بود و منتظر لحظهاي غفلت براي تصرف اين شهر و تاراج جان و مال و ناموس مسلمانان بود. غافل از اينکه نفسهاي گرم پيغمبر اکرم(ص) چيزي جز اميدواري به آينده و توکل به ذات اقدس اله نبود. اميد به وعدههاي حق پروردگار بصيري که به هر آنچه بندگانش انجام ميدهند آگاه است. خداوند متعال با اين امتحان و ابتلا ميخواست در اين غزوه آخرين ضربه را بر پيكر كفر فرود آورد و صف منافقين و کساني که "في قلوبهم مرض" بود را نيز از صفوف مسلمين مشخص سازد.
تهران امروز«ترکیه و راهزنی هوايی» عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم حسن هانيزاده است كه در آن ميخوانيد:
اقدام اخیر دولت رجب طیب اردوغان در فرود اجباری یک فروند هواپیمای غیر نظامی سوری که از مسکو عازم دمشق بود تنش های 18 ماهه دمشق – آنکارا را وارد مرحله حساس وخطرناکی ساخت. این اقدام از سوی دولت سوریه به عنوان راهزنی هوايی تلقی شد واین کشور تهدید کرده که در مورد هواپیماهای غیر نظامی ترکیه که از آسمان سوریه عبور ميكنند اقدام مشابهی اتخاذ خواهد کرد.
اگر چه دولت ترکیه پس از تفتیش کامل هواپیما اجازه پروازبه این هواپیمای سوری داد اما دولت روسیه نسبت به اقدام ترکیه از خود واکنش نشان داد زیرا شماری از سرنشینان هواپیمای سوریه را اتباع غیرنظامی روسی تشکیل میدادند.
ولادیمیر پوتین رئيسجمهور روسیه در واکنش تنبیهی نسبت به اقدام ترکیه دیدار رسمی خود را ازآنکارا که قرار بود، فردا «یکشنبه» صورت گیرد لغو کرد. به نظر می رسد ترکیه اکنون نقش ناتو را در رخدادهای سوریه ایفا میکند زیرا روسیه با وتوی 3 پیشنویس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، از قرار دادن سوریه تحت بند 7 منشور سازمان ملل جلوگیری کرد. شکست آمریکا و غرب در دخالت مستقیم نظامی در رخدادهای سوریه موجب شده تا این کشورها نقش نظامی فعالتری به ترکیه بدهند تا با حمله به مرزهای سوریه زمینه دخالت ناتو را فراهم کند.
طبق مواد 4و5 آيیننامه ناتو هر کشورعضو این سازمان مورد تعرض کشور دیگری قرار گیرد این امر به مفهوم تهاجم به همه کشورهای عضو ناتو تلقی میشود. لذا حادثه اخیر روستای «آکجاقلعه» که منجر به کشته و زخمی شدن 14 تبعه ترک شد اگرچه یک حادثه کاملا مشکوک بود اما ترکیه درصدد بهرهبرداری سیاسی ونظامی از این رخداد مرزی است. طولانی شدن پروسه سرنگونی دولت بشار اسد و ناتوانی گروههای مسلح سلفی و وهابی در این خصوص موجب شده تا کشورهای غربی، آمریکا، قطر وعربستان از ترکیه برای دخالت مستقیم نظامی در بحران سوریه کمک بگیرند.
بشار اسد رئيسجمهور سوریه با آگاهی از اهداف بعدی ترکیه برای تنش آفرینی در مرزهای مشترک، به نیروهای مسلح خود دستور داد تا به مسافت10 کیلومتر از نقطه صفرمرزی به داخل خاک سوریه عقبنشینی کنند تا بهانه از آنکارا برای حمله به مرزهای سوریه گرفته شود.
هدف آنکارا از ایجاد تنشهای مرزی با همسایه خود سوریه درگیر ساختن حداقل 5 لشکر پیاده ومکانیزه سوریه در مرزهای مشترک وکاهش فشار نیروهای مسلح دولت بشار اسد علیه نیروهای تروریستی در شهرهای ادلب، حلب، حمص دیر الزور، درعا وحومه دمشق است. به همین دلیل اخیرا گروه های تروریستی ضمن دریافت کمک گسترده نظامی وتسلیحاتی از ترکیه، قطر وعربستان، شهرهای مرزی ادلب، اعزاز ومعره النعمان را اشغال تا اتوبان استراتژیک دمشق- حلب را قطع کنند.
نیروهای مسلح دولتی سوریه با اتخاذ تاکتیک هوشمندانه موسوم به «زمین در مقابل زمان» اجازه دادند تا گروههای تروریستی وارتش موسوم به آزادیبخش سوریه به سمت اتوبان دمشق حلب پیشروی کنند تا در یک حمله غافلگیرانه و گسترده نیروهای زبده ارتش آزادی بخش را محاصره و قلع و قمع کنند. قطعا اگر این نیروها در آینده سرکوب شوند، ارتش ترکیه نیز فاز نظامی خود را به بهانه حفظ امنیت مناطق مرزی خود در طول مرز 850 کیلومتری مشترک با سوریه عملیاتی خواهد کرد.
با این حال چندین عامل باز دارنده دولت ترکیه را به اتخاذ اقدامات احتیاطآمیز مجبور ساخته و موجب توقف ورود نیروهای مسلح ترکیه به خاک سوریه شده. نخستین عامل مخالفت روسیه، چین و جمهوری اسلامی ايران با اقدام نظامی ترکیه علیه سوریه است زیرا دولت رجب طیب اردوغان از گسترش بحران سوریه به خارج از مرزهای دو کشور نگران است.
از سوی دیگر مخالفت 12 میلیون علوی ترک و نیز رهبران احزاب چپ و ملیگرای این کشور با هرگونه اقدام نظامی ترکیه علیه سوریه به توقف طرح نظامی ارتش ترکیه در مرزهای سوریه منجر شد. با این حال هرگونه اقدام نظامی ترکیه علیه سوریه به وضعیت میدانی این کشور در آینده بستگی دارد زیرا شکست احتمالی ارتش آزادیبخش در تصرف کامل شهرهای حلب، حمص وحومه دمشق موجب خواهد شد تا ترکیه گزینه حمله نظامی به داخل مرزهای سوریه را عملیاتی کند.
ناتو نیز اگرچه به دلیل شرایط منطقهای واحتمال واکنش ایران، روسیه، چین، عراق و بخشی از نیروهای لبنان از دخالت مستقیم در درگیرهای احتمالی میان نیروهای ترکیه و سوریه خودداری خواهد کرد اما قطعا بیطرف نخواهد ماند و بهصورت غیرآشکار کمک های اطلاعاتی و لجستیکی در اختیار ارتش ترکیه قرار خواهد داد.
مرز ترکیه وسوریه اکنون به یک نقطه انفجار آمیزی رسیده و اگر آنکارا دست به ماجراجويی بیشتری علیه سوریه بزند قطعا خاورمیانه در آینده شاهد یک بحران فراگیرجدیدی خواهد بود که امکان مهار این بحران برای کشورهای فرا منطقهای وجود نخواهد داشت.
حمايت«روزهاي سخت پادشاه» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن ميخوانيد:
اردن در هفتههاي اخير با موجي از اعتراضهاي مردم و جريانهاي سياسي به روند حاکم بر کشورشان مواجه شده است. هر چند که از آغاز قيامهاي مردمي در کشورهاي عربي شمال آفريقا و حوزه خليجفارس اين حرکتها در اردن نيز آغاز گرديده بود اما اکنون اين روند ابعاد گستردهتري گرفته به گونهاي که سرانجام عبدالله دوم پادشاه اردن، نخست وزير را بركنار تا كابينه جديدي تشكيل شود.
در باب تحولات اردن بسياري از ناظران سياسي تاکيد دارند که شرايط حاکم بر اين کشور برگرفته از سياستهاي ملک عبدالله دوم پادشاه اردن ميباشد. هر چند که وي وعدههاي بسياري براي اصلاح ساختار سياسي داده بود و حتي نخستوزير را نيز با اين ادعا تغيير داد، اما در نهايت گام چنداني در اين زمينه برنداشته و سياستگذاريهايش مانند گذشته بوده است. غير مردمي بودن دولت و ارکان ساختار سياسي در کنار فساد اداري، خشم انزجار مردم را به همراه داشته است.
ناکارآمدي دولت در حوزه اقتصادي که به تورم و بحران اقتصادي منجر شده بر شدت اعتراضها افزوده است. در اين ميان برخي جريانهاي سياسي مانند اسلامگرايان و اخوان المسلمين دگرگوني در ساختار سياسي و نيز اجرايي شدن شريعت اسلامي در ساختار اجتماعي کشور را خواستار ميباشند.
برخي ناظران سياسي نيز تاکيد دارند که گسترش يافتن اعتراضهاي مردمي برگرفته از تحولات کشورهايي مانند مصر، ليبي و تونس است. مردم خواستار آنند تا به نوعي تحولات اين کشورها در اردن نيز تکرار گردد و ساختاري جديد جايگزين نظام پادشاهي گردد. نکته مهم در تحولات اردن تفاوت ديدگاهي در عرصه سياست خارجي است. دولتمردان اردن در حوزه آمريکا و رژيم صهيونيستي گام برميدارند و نمود آن عدم حمايت قاطع از فلسطين و مشارکت در طرحهاي غرب عليه سوريه است.
اردن در کنار ترکيه و برخي کشورهاي عربي، عملا به عامل بحران در منطقه به نفع غرب و صهيونيستها مبدل شده است. به رغم چنين رويکردي از سوي دولتمردان اردن، مردم اين کشور تاکيد دارند که به دنبال خروج از چرخه آمريکا و رژيم صهيونيستي و رويكرد به مقاومت هستند.
آنها تاکيد دارند که سياستهاي کنوني سران اردن، نه تنها دستاوردي براي آنها ندارد، بلکه کشورشان را از مسير حضور فعال در منطقه و حمايت از فلسطين دور ساخته است. اين نگرش چنان بوده که مردم اردن بارها در اعتراض به تحرکات صورت گرفته عليه سوريه تظاهرات کرده و خواستار عدم حضور کشورشان در تحرکات ضد سوري غرب شدهاند.
با توجه به اين شرايط ميتوان گفت که مجموعهاي از عوامل داخلي وخارجي ريشه ر اعتراضهاي مردمي به سياستهاي عبدعبدالله دوم پادشاه اردن است که استمرار آن ميتواند به دگرگونيهاي اين کشور منجر شود شايد عبدعبدالله بتواند حکومت خود را حفظ کند اما اين آتش زير خواستار خواهد ماند و روزي سرنگوني نظام پادشاهي را رقم خواهد زد.
آفرينش«اوباما و پيامدهاي نوين بهار عربي در خاورميانه» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد:
كمتر كسي در دو سال گذشته وضعيت كنوني خاورميانه را به درستي پيش بيني ميكرد و ميتوانست شرايط كنوني اين منطقه را به درستي مورد نظر داشته باشد. در اين راستا امريكاييها هم در اين وضعيت عملا در شرايط نويني قرار گرفتهاند و ميان اهداف و آرزوهاي خود در انقلابهاي دو ساله گذشته تنها دستاوردهايي اندك را داشتهاند.
در اين بين اگر در گذشته نگاه سياست خارجي امريكا دو متغير امنيت اسرائيل و حفظ و كنترل بازارانرژي خاورميانه نقش اصلي داشت اينك متغيرهاي كوچك و بزرگ زيادي نيز بدان افزوده شده و عملا تصميم گيري براي امريكاييها در خاورميانه جديد را با چالشهاي بيشتري روبرو كرده است.
در اين راستا اگر به وضعيت كنوني منطقه نگاهي داشته باشيم جريانهاي اسلامي اي که در کشورهاي عربي به قدرت رسيدهاند چندان با امريكاييها همخوان نيستند و آينده موازنههاي قدرت در خاورميانه نيز در وضعيت بسيار حساسي قرار گرفته است. اخوان در مصرو منطقه با نگاهي تاكتيكي به امريكا مينگرد و همكاريهاي راهبردي با غرب عملا چندان مورد نظر نيست. جدا از اين نيز در شرايط نوين نيز اسرائيليها چالش ديگري براي امريكا در منطقه شدهاند. چالشي كه با تك روي و طرح همواره حمله به ايران عملا دولت اوباما و سياست منطقهاياش در خاورميانه و حتي پيروزي دوباره اش را در معرض خطر قرارداده است. گذشته از اين، اعتراض مسلمانان به فيلم موهن به ساحت پيامبر اکرم (ص) که از مقابل سفارت آمريکا در قاهره شروع شد به سرعت به ساير کشورهاي اسلامي گسترش پيدا کرد.
در مقابل هر چند امريكا كوشيد با تكيه برسياست هايي، از افزايش تاثير اين امر بر وجهه منطقهاي امريكا بكاهد اما قتل سفير اين كشور در ليبي و حمله به سفارتخانههايش بيش از هر زماني در دو سال گذشته امريكا را در شرايط سختي قرارداده است. در بعد ديگري از داستان در سوريه نيز جدا از موضع گيري ايران شاهد ورود دو قدرت بزرگ بين المللي يعني روسيه و چين به اين عرصه بوديم که اين حضور تا حدود زيادي دستيابي آمريکا به اهدافش را دچار چالش کرده است.
آنچه مشخص است قتل سفير آمريكا در ليبي كشوري كه ناتو و آن كشور نقش مهمي در سقوط حكومتش ايفا كرد در كنار ساير عوامل نشان ميدهد كه حمايت گذشته باراک اوباما از بهار عربي ميتواند نتيجه عکس داشته باشد. گذشته از اين نيز اكنون بايد امريكاييها نگران رويكردهاي كشورهاي مهم منطقهاي باشند چنانچه آمريکا نگران واکنشهاي آينده دولت جديد در مصر در قبال ايران، اسرائيل و امريكا و.. است.
در اين بين هر چند اکنون دموکراتها در ايالات متحده آمريکا در راس قدرت جاي دارند و همه تلاششان اين است که براي يک دوره چهار ساله ديگر اين حضور را تمديد کنند و فضاي داخلي و بينالمللي به نفع آنان باشد اما تحولات ماههاي گذشته نشان ميدهد در شرايط كنوني عملا انقلابهاي بهار عربي يا بيداري اسلامي چنان دستاورهاي مثبتي براي امريكاييها نداشته است و حتي ممكن است پيامدهاي منفي بيشتري در صورت عدم كنترل سياسي و اقتصادي بيشتر منطقه براي آنان داشته باشد.
مردم سالاري«شعارها و گفتمانها در انتخابات يازدهم» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم ميرزابابا مطهرينژاد است كه در آن ميخوانيد:
ميگويند هيچ چيز؛ مثل تغيير آدم را آرام نميکند، تغيير کردن نشانه زندگي است. اگر پاييز و برگ ريزان نبود، هيچ کس رنگ بهاران را هم نميديد!
استاد ابوالقاسم حسينجاني تعبير زيبايي دارد: همواره بر سر يک «قله» ايستادن و متوقف شدن، نوعي بيحرکتي است و سقوط شکستپذيري است. بايد تغيير کرد، بايد حرکت کرد و به پيشروي و پيشرفت جان تازهاي داد.
علامه اقبال لاهوري نظريه پرداز و شاعر و متفکر فارسي زبان جهان ميگويد:
ساحل افتاده گفت: گرچه بسي زيستم.
«هيچ نه معلوم شد؛ آه که من کيستم؟!»
موج ز خود رفتهاي، تيز خراميد و گفت:
«هستم، اگر ميروم. گر نروم نيستم!»
آري؛ آنان که براي ادامه حرکت و حيات خويش و جامعه، انگيزه و توان کافي ندارند بايد بروند و چيزي که به درد «مردم» ميخورد بايد بيايد و بماند.
اين روزها به واسطه اين که به انتخابات يازدهمين دور رياست جمهوري کشورمان نزديک ميشويم حرف و حديث تغيير پررنگتر و با مفهومتر است. احزاب، افراد، گروهها با طرح گفتمانهاي مطلوب خود از تغيير سخن ميگويند. قاعده و اصل در روزگار اطلاعات و ارتباطات هم همين است که بايد با گفتمان جلو آمد.
اما گفتمان با شعار متفاوت است. شعار يک آرمان است و گفتمان يک راه براي رسيدن به آن آرمان. بسياري از حرفها که زده ميشود فراگفتمان است و نبايد توسط اين يا آن مصادره شود، آن هم مصادره به مطلوب!
مثلا در همين چند روز گذشته دو واژه فراگفتماني به چنين سر نوشتي درآمد:
عبارتي چون نامزد آشتي ملي! اين همان سخن همواره امام راحل(ره) و رهبري است که همه بايد وحدت ملت ايران را محترم بشمرند و به آن آسيب نرسانند. پس اين عبارت فراگفتمان است و هيچ فرد و گروه و حزبي نه با آن مخالف است و نه ميتواند که مخالف باشد! گفتمان در اين مورد واجد شرايطي است، از جمله اين که مولفهها و رويدادها و عملکردهايي که به اين عبارت فراگفتماني لطمه زده است را نفي کنيم و نقطه مقابل آن را تاييد.
اين ميشود «گفتمان»، خود عبارت فراگفتمان است و نميتواند توسط يک گروه مصادره شود يا عبارت ديگري که در کنگره سرداران شهيد مطرح شد که در انتخابات رياست جمهوري بايد گفتمان دفاع مقدس احيا شود! اين نيز فرا گفتماني است، گفتمان واجد شرايط براي اين مطلوب بايد به طور واضح مولفهها، رويدادها و عملکردهايي که به اين گفتمان آسيب رسانده يا ميرساند را مورد توجه قرار داده و نفي کند.
بزرگترين تجلي گفتمان دفاع مقدس اين بود که از خود خرج کنيم براي مردم، براي حفظ نظام و براي حفظ اسلام پس همه آنهايي که از نظام، اسلام و مردم خرج کردند براي خود، ضد اين گفتماناند.
نميدانم امان دارم از مصاديق بگويم که به وسعت صد شاهنامه مصداق ميدانم مهم اين نيست که در گذشته چه بوديد و چه ميکرديد، مهم اين است که از همين حالا به بعد چه ميخواهيد و، چه خواهيد کرد؟! طلحه و زبير يک طرف اين معنا و حر هم طرف ديگري از اين معنا هستند.
«حر، همان تصميم است، عقل و تدبير، کجاست؟!»
شخصيتهايي چه در اصلاحطلبان و چه در اصولگرايان، که براي نامزدي رياست جمهوري مطرح هستند و کم و بيش هم پا به ميدان نهادهاند، به چهار دسته مشخص قابل تقسيماند: گروهي فقط شعار ميدهند و اهل گفتمان و گفتمانسازي نيستند و گروهي ديگر به عبارات فراگفتماني توسل جستهاند و جسارت ورود به گفتماني را ندارند و دسته سوم نه شعاري دارند و نه گفتماني و نه حتي بر عبارات فراگفتماني تکيه ميکنند، اينان هندوانه در بستهاي را مانند، که وقتي گشوده شوند يا با هيبتشان از همه دل ميبرند يا با آلت دست عدهاي شدن از همه دل ميبرند! پشت سر چنين افرادي قرار گرفتن از تدبير و عقل و حکمت به دور است. اما گروه چهارمي هم هستند که به طور واضح صاحب گفتماناند و شجاع و آگاه به مسائل که قدرت تغيير دارند و توان تجميع.
هم اينانند که اگر حتي همفکر و همراستا نباشند به رقابت با آنان افتخار بايد کرد. تاکتيک و تکنيک و فراز و فرود در چنين بستري معنا و مفهوم دارد. اگر اين بستر درست گسترده نشود از تاکتيک و تکنيک کاري ساخته نيست. در پايان روي سخن به اصلاح طلبان دارم تا در صورت عدم حضور سيدمحمد خاتمي که تجسم عيني گروه چهارم را در قول و فعل دارا هستند، اين معنا را توجه کنند و از مطرح شدن افرادي که در دسته اول و سوم جاي دارند از هماکنون جلوگيري کنند که غفلت بر زحمتشان خواهد افزود. به ديدار همه جانبه خويش برخيزند و به خودشان سري بزنند که هرچه ديرتر راه بيفتند، راه دورتر ميشود!
زمين تنگ و، زمين تنگ و، زمين تنگ
نگاهي شبزده، انديشه سنگ
خوشا پرواز، از اين شبنشيني
به روي شاخه صبحي خدا رنگ(1)
1- ابوالقاسم حسينجاني در کتاب عشق کبريت نيست که بيخطرش را بسازند.
آرمان«ایران و الزامات انتخاباتی رامنی» عنوان يادداشت روز روزنامه آرمان به قلم مهدی محتشمی است كه در آن ميخوانيد:
با نزدیک شدن به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا در روز ششم نوامبر، کاندیداهای این دوره انتخابات با توجه به فضای افکار عمومی این کشور بیش از پیش تلاش میکنند تا در موضعگیریهای خود به گونهای عمل کنند که کمترین میزان ریزش و البته حداکثر جذب آرای عمومی مستقلان را که هنوز تصمیم نهایی برای مشارکت یا انتخاب کاندیدای مورد نظر خود را نگرفتهاند، داشته باشند. بسیاری از تغییر مواضع در جریان رقابتهای انتخاباتی آمریکا را میتوان در همین چارچوب مورد تجزیه و تحلیل قرار داد، از آن جمله اظهارات اخیر میت رامنی، نامزد حزب جمهوریخواه در قبال پرونده هستهای کشورمان است.
وی بهرغم تمامی موضعگیریهای تند گذشته خود در قبال ایران، در مصاحبه اخیر خود با شبکه سیانان تاکید کرده که حمله نظامی به ایران با توجه به تاثیر تحریمها ضرورتی ندارد. گرچه کماکان موضعگیری وی در قبال ایران تندتر از مواضع رقیب او، یعنی باراک اوباماست اما میتوان نوعی از تعدیل را در این موضعگیری وی مشاهده کرد.
شاید مهمترین دلیل این تعدیل توجه نامزد جمهوریخواهان به موضع منفی افکار عمومی شهروندان آمریکا در ارتباط با ورود این کشور به درگیری جدید در منطقه خاورمیانه است. به نظر میرسد ایده باراک اوباما مبنی بر پرهیز از ایجاد بحران جدید برای آمریکا با ورود به یک جنگ جدید و تبعات غیرقابل پیشبینی آن در بین افکار عمومی این کشور طرفدار بیشتری داشته باشد که نظرسنجیهای موسسات معتبر نیز این موضوع را تایید میکنند.
آمریکا نزدیک به یک دهه گذشته را در جنگها و تنشهای خود ساخته خارجی غوطهور بوده که تبعات داخلی زیادی نیز برای مردم و اقتصاد این کشور به همراه داشته است. کاملا طبیعی خواهد بود که آمریکاییها خواهان بازگشت چنان دورانی به کشور خود نباشند. اکنون با قاطعیت میتوان گفت که ایده جنگ در آمریکا هواداران چندانی ندارد و قطعا این مساله مدنظر کاندیدای جمهوریخواهان نیز قرار گرفته است.
هر چند که شاید میت رامنی در مقام فردی و حزبی همچنان طرفدار لشکرکشیهای فرامنطقهای آمریکا باشد اما نمیتواند تحت فشار وحساسیت افکار عمومی این کشور، ایده خود را آشکار و عملی سازد. در کنار این باید به موضعگیری اخیر نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز اشاره کرد. جایی که وی عملا خط قرمزهایی برای برنامه هستهای ایران ترسیم و قدرتهای غربی را به همراهی با خود ترغیب کرد.
این موضعگیری نخست وزیر اسرائیل در آستانه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در حقیقت نوعی باجخواهی سیاسی است. احزاب ایالات متحده در فرآیند انتخابات احتیاج مبرمی به حمایت لابیهای صهیونیستی از خود دارند و این بهترین موقعیت برای مقامات اسرائیل است تا سیاستهای خود را به مقامات آمریکا دیکته کنند.
اما نباید از یاد برد که موج منفی به راه افتاده در پس سخنان نخست وزیر اسرائیل عملا علاقه نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا برای تعقیب سیاستهای او و همگرایی با آن را کاهش داد. بنابراین به نظر میرسد نامزدهای انتخابات آمریکا دیگر چندان تمایلی برای همراه شدن با اسرائیلیها در این مقطع زمانی را نداشته باشند و تلاش خود را معطوف به اتخاذ تصمیم مستقلتر در این زمینه بکنند. چه آنکه مساله برخورد نظامی با ایران در میان همپیمانان منطقهای و اروپایی آمریکا هم چندان خریداران جدی نداشته است.
در این میان نباید از یاد برد که ایران نیز خود دارای ظرفیتها و قابلیتهای سیاسی و نظامی است که درگیری نظامی با آن را هم سخت و هم پرهزینه میکند. چیزی که میتواند امنیت انتقال انرژی را نیز تهدید کند.
دنياي اقتصاد«گرههای سیاسی بر پیکره اقتصاد ایران» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم مرتضی کاظمی است كه در آن ميخوانيد:
پیش نیازهای یک حرکت اقتصادی سالم را سیاستورزان آماده میکنند.
اگر سیاستورزان نخواهند، نتوانند یا ندانند این امکان وجود دارد که یک حرکت اقتصادی به مقصد نرسد. در این خصوص مثالهای زیادی قابل طرح است. طرح موسوم به هدفمندی یارانهها میتواند مثالی واضح از این داستان باشد.
وزیر نیرو طی اظهاراتی از توقف طرح موسوم به هدفمندی یارانهها گله کرده و گفته است: «اگر مرحله دوم هدفمندی یارانهها اجرا نشود، قطعا وزارت نیرو و شرکتهای خدماتی با توجه به رشد قیمتها دچار مشکل خواهند شد و مجبوریم به سراغ روشهای قدیمی برویم. براین اساس باید روشهای دیگری را دولت و مجلس برای حل مشکل این شرکتهای خدماتی در پیش بگیرند.»
از طرفی، مجلس با اجرای طرح هدفمندی یارانهها مخالف است. چندی پیش نمایندگان مجلس در قالب طرح اصلاح قانون بودجه 1391 پیشنهادی ارائه کردهاند که به موجب آن هرگونه افزایش قیمت فرآوردههای نفتی و سایر حاملهاي انرژي در سال ۱۳۹۱ ممنوع است.
در صورتی که طرح مذکور به تصویب نهایی برسد، دست دولت در اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانهها در سال جاری بسته خواهد بود. در این صورت وزارت نیرو باید به جستوجوی راهکاری باشد که بتواند از مسیری دیگری راه را برای تامین هزینههایش هموار کند. بر اساس گفته وزیر نیرو «اگر وزارت نیرو موفق به افزایش قیمتها نشود... باید به راهکارهای قدیمی متوسل شود». راهکارهای قدیمی چیست؟ احتمالا یکی از راهکارهای قدیمی، پرداخت حجم بیشتری یارانه به وزارت نیرو به منظور تلاش برای عدم افزایش بهای انرژی است.
به راحتی میتوان اذعان کرد که نه این اولین وزیر نیرو است که به دنبال چنین راهکاری میگردد و نه این آخرین تلاش برای گران کردن برق و آب است. چرا اینگونه است؟ چون وزارت نیرو مسوول تامین انرژی برق به صورت پایدار و مطمئن است. در گذشته بارها مسوولان وزارت نیرو نسبت به فرآیند قیمتگذاری انرژی معترض بوده و هشدار دادهاند که نگران پایداری شبکههای برق هستند.
در سال 1387 بحران خاموشیها چنان در فضای کشور گسترش یافت که برای مدتی خاموشیهای با برنامه در دستور کار شرکتهای توزیع برق قرار گرفت. مردم در آن موقعیت، دوران جنگ هشت ساله را به یاد میآوردند و از خاموشیهای گسترده و حتی با اعلام قبلی متعجب میشدند. معاون وقت وزیر نیرو در آن زمان خاطر نشان کرد یکی از دلایل خاموشیها این بود که «افزایش حجم سرمایهگذاری متناسب با افزایش رشد مصرف نبوده است».
او دلیل این ناهماهنگی را عدم پرداخت مابهالتفاوت قیمت تمام شده برق و قیمت عرضه برق به مصرفکنندگان میدانست.
شوکی که خاموشیهای گسترده در تابستان سال 1387 به مسوولان وارد کرد منجر به این تصمیم شد که مابهالتفاوت بین قیمت تمام شده برق و قیمتی که به مصرفکنندگان عرضه میشود به وزارت نیرو پرداخت شود.
این مابهالتفاوت همان یارانههایی بود که در یکی دو سال گذشته بخشی از توان مدیریتی کشور صرف حذف آن شده است و احتمالا این روزها مسوولان وزارت نیرو مجبور خواهند بود برای جبران افزایش هزینهها باز هم به چنین راهکارهایی متوسل شوند. باز هم به جملات وزیر نیرو دقت کنیم: «اگر مرحله دوم هدفمندی یارانهها اجرا نشود... مجبوریم به سراغ روشهای قدیمی برویم.»
برگشت به روشهای قدیمی میتواند به آن معنا باشد که بهرغم تحمیل هزینهای سنگین بر اقتصاد کشور نتوانستهایم به اهداف مورد نظر در طرح هدفمندی یارانهها برسیم و مجبور به بازگشت به نقاط کور قبلی هستیم. راه برون رفت از این فرآیند مارپیچی و فرسایشی چیست؟ آیا سازمانها و وزارتخانههای اقتصادی با ارائه راهکارهای اصولی و موثر توان برون رفت از معضل را دارند یا گره کار به دست سیاستورزان باز میشود؟
لازم است دائما به این موضوع توجه داشت که در دامی همچون جابهجایی هدف و وسیله گرفتار نشویم. باید دائما سیاستگذاران را با این سوال مواجه کرد که هدف از اجرای طرح هدفمندی یارانهها چه بوده است؟ آیا غیر از این است که ابزارهایی همچون واریز یارانه نقدی وسیلهای برای رسیدن به هدفی بزرگتر بوده است؟ اگر هدف فراموش شود و وسیله محفوظ بماند راه برون رفت از این فرآیند مارپیچی و فرسایشی مشکلتر خواهد شد.
آیا شوک ارزی اخیر و تورم نسبتا بالاي ماههای گذشته به این معناست که طرح هدفمندی یارانهها با شکست مواجه شده و لاجرم باید انعطافپذیر بود و به شیوه قدیمی تخصیص یارانهها بازگشت؟!
با فرض اینکه چنین نیتی در نظر باشد بعید به نظر میرسد دولتهای بعدی و حتی دولت فعلی توان پرداخت این همه مابهالتفاوت را به صورت یارانه داشته باشند، اما اگر قرار است مجددا حجم انبوهی از یارانهها صرف برق، آب و سایر حاملهای انرژی شود چه دلیلی برای استمرار یارانهها به صورت نقدی به حساب مردم وجود دارد؟ به نظر میرسد پاسخ این سوال را باید از سیاستورزان شنید.
واضح است که حل بعضی از معضلات اقتصادی صرفا به راهکارهای اقتصادی مربوط نبوده و برای یافتن راهکارهای موثر باید با در جستوجوی راهکارهایی فراتر از راهکارهای صرفا اقتصادی باشیم. به نظر میرسد مجبوریم در این شرایط نیم نگاهی به توصیه یکی از اقتصاددانان داشته باشیم که «راهحل نظام اقتصادی کشور ما سیاسی است... این سیاستمداران هستند که انبوهی گره بر پیکره اقتصاد ایران زدهاند و اکنون باید آنها را باز کنند تا اقتصاد ما بتواند نفس بکشد.»
گسترش صنعت«افزایش کارایی با استاندارد» عنوان سرمقالهخ روزنامه گشترش صنعت به قلم نظامالدین برزگری است كه در آن ميخوانيد:
امسال، سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی است و روز جهانی استاندارد فرصتی است تا ضمن گرامیداشت این روز همزمان با ۱۶۵ کشور عضو سازمان بینالمللی استاندارد، به این موضوع بیندیشیم که در این روزها که بدون تردید، سرعت پیشرفت فناوریها با سرعت نور برابری میکند و اقتصاد، مرزهای سیاسی را متوجه خود کرده، چگونه باید با تکیه بر استانداردهای بومی، تهدیدهای موجود در فضای کسب و کار را به یک فرصت تبدیل کرد.
هماکنون برخی از اقتصادهای نوظهور در شرق آسیا و اقتصاد مستقل مثل ایران اسلامی با وجود شدیدترین تحریمهای استکبار جهانی به مسیر متعالی خود ادامه داده و با تکیه بر علم، فناوری و همچنین استانداردهای بومی این اقدام را در دستورکار خود قرار دادهاند، بهگونهای که در حال حاضر اقلام زیادی از محصولات نانو، بایو و محصولات دانشبنیان در ایران تولید و چند استاندارد ملی هم تدوین شده است.
جهان امروز همواره در حال تغییر و تحول است و در این مسیر استانداردهای جدید متکی به مدیریت کیفیت، فقط به نتیجه محصول نهایی بسنده نمیکند، بلکه بر خط تولید از ابتدا تا انتها نظارت دارند و باعث پویایی و هدفمندی بخشهای مختلف سازمانی میشوند.
مهمترین اصل در توسعه اقتصادی، بهبود کیفیت کالاهای تولیدی برای پاسخگویی به نیازهای مصرفکنندگان داخلی و راهیابی کالاها به بازارهای جهانی و کاهش واردات است و یکی از اساسیترین نکات در برنامههای پیشرفت جوامع در حال توسعه، افزایش و بهبود ظرافت صنعتی، استاندارد کردن شاخصهای تولید، خدمات، سنجش و کنترل کیفیت محصولات است.
تعامل انسانها در عصر حاضر با رشد و توسعه صنعت و فناوری، بسیار پیچیده شده است و اگر برای همه موارد، استاندارد مشخص و معینی در نظر گرفته نشود، افراد با مشکلات بیشماری روبهرو میشوند، از اینرو، با توسعه استانداردسازی و تعهد به رعایت استانداردها، پیشرفت و تعالی جامعه محقق میشود.
ایران نیز بهعنوان یکی از اعضای سازمان بینالمللی استاندارد اقدامهای گوناگونی را در جهت استانداردسازی انجام داده است. سازمان ملی استاندارد سالهاست در این زمینه فعالیت میکند و تنها سازمانی است که براساس قانون میتواند استاندارد رسمی فرآوردهها را تعیین، تدوین و اجرای آنها را با کسب موافقت شورایعالی استاندارد اعلام کند.
این سازمان دارای وظایف و هدفهای مختلفی همچون تعیین، تدوین و نشر استاندارد ملی، انجام تحقیقات به منظور تدوین استاندارد، بالا بردن کیفیت کالاهای داخلی، کمک به بهبود روشهای تولید و افزایش کارایی صنایع در جهت خودکفایی کشور است.
همچنین از دیگر وظایف آن میتوان به کنترل کیفی کالاهای صادراتی مشمول استانداردهای اجباری و جلوگیری از صدور کالاهای نامرغوب بهمنظور فراهم آوردن امکانات رقابت با کالاهای مشابه خارجی و حفظ بازارهای بینالمللی، آزمایش و تطبیق نمونه کالاها با استانداردهای مربوط، اعلام مشخصات و اظهار نظر مقایسهای و صدور گواهینامههای لازم اشاره کرد.
باتوجه به شعار جهانی امسال که «ضایعات کمتر، نتایج بهتر، افزایش کارایی با استانداردها» است، تولیدکنندگان و ارائهدهندگان خدمات باید بیشتر به رعایت استانداردها بپردازند تا با استفاده از این ابزار علمی، فنی و تجربی بتوانند در تولید و کسبوکار با افزایش کارایی و بهرهوری به نتایج بهتر و ضایعات کمتر برسند، چرا که فرآیندهای صنعتی و تجاری کارآمد حاصل استانداردها هستند و استانداردها به تولیدکنندگان کمک میکند تا با افزایش کارایی به نحو مطلوب از منابع دراختیار خود استفاده کنند.