بازدید 69732
خوانده می‌شوید:

آیا از جوانی خود راضی هستید؟

نگاه شما به دغدغه‌های جوانان در روز ملی جوان؛ این خبر با نظرهای شما نوشته و تکمیل می‌شود. «خوانده می‌شوید» بخش جدید خبری تابناک است که خوانندگان آن را می‌نویسند.
کد خبر: ۲۵۴۹۳۲
تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۳۹۱ - ۱۶:۵۸ 01 July 2012
سهم جوانان از تقویم ملی ما، یک روز است که آن هم مزین به میلاد حضرت علی اکبر (ع) است. سهم آنان از دولتمردان هم البته یک وزارت‌خانه تازه راه‌اندازی شده است که هنوز چندان کارکردش در حوزه جوانان مشخص نیست!

اما با این بضاعت اندک، آمار می‌گوید که ایران عزیز، 25 میلیون نفر جمعیت جوان دارد که از داشتن آن باید به خود ببالد!

البته روشن است که این آمار را از روی سن و سال می‌گوید و این که آیا این 25 میلیون نفر هم خودشان را جوان می‌دانند یا خیر، از پرسش‌‌های مهمی است که شاید به آن توجه نشده باشد!

هم‌اکنون چه 25 میلیون نفر، چه هر رقمی کمتر از آن، جوانان ایران امروز دغدغه‌هایی دارند که البته بر کسی پوشیده نیست؛ کار، ازدواج، مسکن، رفاه، آینده و بسیاری چیزهای دیگر که اینها مهمترین پرسش‌‌های زندگی جوانان امروز را تشکیل می‌دهد.

برای نمونه، همین روز گذشته بود که بسیاری از جوانان ایرانی در بزرگترین آزمون علمی کشور شرکت کردند؛ آزمونی که شکل زندگی و دغدغه‌های جوانان را ـ دست‌کم ـ تا ده سال آینده زندگی‌شان رقم خواهد زد، اما تا چه اندازه‌ برای این دغدغه‌ها چاره‌ای اندیشیده شده است؟

پرسش مهمتر این که آیا جوان ایرانی امروز، از جوانی خود لذت می‌برد؟

جوان‌ها تا چه اندازه به شاد زیستن خود اهمیت می‌دهند و چه میزان ابزار شاد زیستن برای آنان فراهم است؟

جوانان به چه میزان آینده خود را در گرو تلاش خود دانسته و تا چه اندازه آن را وابسته به عوامل بیرونی و نهادهای دولتی و ...می‌دانند؟

آمار جوانان ایرانی را 25 میلیون تن معرفی می‌کند؛ اما آیا سن جوانی در ایران تغییر نکرده است؟!

برخی بر این باورند، جوان‌های ایرانی نسبت به نسل پیش خود، تنبل‌تر و پر توقع‌تر شده‌اند و برخی نیز می‌گویند، فرصتی برای رشد جوانان در اختیار آنان گذارده نمی‌شود. نظر شما چیست؟

***     ***     ***

می‌خواهیم در قالبی جدید با شما تعامل کنیم؛ به این شیوه که بررسی و تحلیل از دیدگاه‌های شما بیرون آمده و به متن افزوده خواهد شد؛ به عبارتی بهتر، قرار است هر بار موضوعی برگرفته از نظرات پیشین خوانندگان را طرح کرده تا در تعاملی دو سویه، درباره آن به گفت‌وگو نشسته و البته با دیدگاه‌های شما بحث را شکل دهیم.
ناگفته پیداست که همه دیدگاه‌های شما را خوانده و برای انتشارشان، ملاک‌ها و معیارهایی را لحاظ خواهیم کرد؛ بنابراین، شاید بد نباشد برخی چهارچوب‌های قانونی را برای بهتر شدن بحث مرور کنیم:

*از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمان‌ها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری کنید.

* از توهین به افراد، قومیت‌ها و نژاد‌ها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید.

* از اتهام‌زنی به دیگران خودداری کنید.

*از ارسال مطالب حاوی لینک یا مطالب نا مرتبط با بحث بپرهیزید.

*از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری کنید.

*از تعمیم نظر خود به دیگران و ترغیب و حتی توصیه به سایرین بپرهیزید.


در پایان بد نیست یادآور شویم:

*حجم نظرات رسیده بسیار زیاد بوده (بیش از دو، سه هزار نظر در بحث قبلی) و قادر به انتشار همه آنها نخواهیم بود، لذا برخی از نظرات شما طی مدت زمان بررسی به متن افزوده شده و برخی دیگر به‌‌‌ همان شیوه پیشین، به صورت کامنت منتشر خواهد شد.

*نظراتی به بحث افزوده خواهد شد که حاوی نکات تازه بوده و زاویه دید، ایده یا محتوای جدیدی را شامل شود.

*ایجاز شما در نوشتار و پرهیز از موارد پرداخته شده و تکراری موجب سرعت گرفتن بحث و طبیعتا بررسی جامع‌ترِ موضوع خواهد شد.

*از آنجایی که تحلیل‌ها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با معرفی خود ـ و یا حتی محل سکونت‌تان ـ ما را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.

*لطفا از کپی کردن نظرات دیگران و حتی افراد صاحب نظر، کار‌شناسان، علما، اساتید و غیره خودداری کرده و از تمثیل و ذکر داستان‌ها و روایات خودداری کنید.

*از ارسال بیش از یک نظر در یک بحث خودداری کنید تا بتوانیم نظرات خوانندگان بیشتری را مورد مطالعه و انتشار قرار دهیم.

*از آنجا که تحلیل ها و نظرات شما به بحث افزوده خواهد شد، از بکارگیری کلمات محاوره ای و عامیانه خودداری کرده و از ادبیات معیار استفاده نمایید.

*در صورتی که به محتوای یک مطلب منتشر شده ایرادی وارد می دانید، آن را با ما در میان گذاشته و استدلالات خود را طرح نمایید.

* دیدگاه‌های خود را درباره بهتر شدن بحث با ما در میان بگذارید.


***            ***            ***

نظرات خود را با ما در میان بگذارید؛ همکاران تابناک لحظه به لحظه ایده ها و دیدگاه‌های خوانندگان را مطالعه کرده و به صورت هر ۳۰ دقیقه یک بار، با بروز رسانی مطلب بخشی از دیدگاه های شما را به متن خواهند افزود.
توجه داشته باشید که برخی از نظریات شما به متن افزوده شده و برخی دیگر به‌‌ همان شیوه پیشین، به صورت کامنت منتشر خواهد شد تا در ادامه با انتشار حجم قابل قبولی از نظرات رسیده (درصد قابل توجهی از نظرات شما) زمینه تهیه یک مقاله جامع در این حوزه ـ با استفاده از جامعه بزرگ آماری کاربران ـ فراهم شده و انشالله مورد توجه مقامات و مسئولان قرار گرفته و راهگشا واقع شود.

***            ***            ***

نخستین بروز رسانی: 17:30

محمدرضا:

با سلام، علی رغم اینکه اطمینان دارم نظرات جوانان منعکس نخواهد شد، با این حال می‌نویسم. جوانی ۳۲ ساله متولد ۵۹. خوب پر واضح است سخت‌ترین شرایط زندگی برای نسل من بوده است چشم باز کردیم جنگ و آثار مخرب آن بسختی آن روزگار طی شد دولت اصلاحات که آمد و رفت دانشجو بودم. و بعد تشکیل زندگی و.... بسختی یک شرکت کوچک دائر نمودم و حدود ۱۰ نیروی جوان را بکار گرفتم و با مرور زمان و بد‌تر شدن اوضاع اقتصادی (اگر به کسی بر نخورد) تعداد نیرو‌هایم را به ۶ نیرو کاهش دادم. اما صحبتم اینست همه شعار می‌دهند جوان اما اولین ضربه را به سر یک جوان می‌کوبند. آمار بگیرید از بانک‌ها بیشترین وامهای اشتغال به جوانان داده شده؟ منظورم وام ۵ میلیونی نیست. چون با این پول دیگر نمی‌توان پراید خرید و شاغل شد. پراید شده است ۱۱ میلیون. اصلا به نظر شما جوان بین ۲۰ تا ۳۰ سال می‌تواند پیش رییس بانک بنشیند و یک چای بنوشد؟ محال است. بروید و تحقیق کنید پایبند‌ترین افراد به پرداخت حقوق قانونی چه کسانی هستند؟ دیروز اداره دارایی بودم به جرات می‌توانم بگویم ۸۰ درصد افراد جوان بودند که بدنبال تسویه حساب خود بودند. کافیست آمار بگیرید. نکته دیگر مسکن. سایت شما مطلبی داشت تحت عنوان اینکه طی ۱۰ سال گذشته ملک ۱۸۰ درصد رشد داشته است. حالا سوال من این است ۱۰ سال پیش آیا من جوان توان خرید ملک داشتم؟ پول‌هایم را طی ۱۰ سال جمع کردم اما ملک ۱۸۰ درصد رفته بالا چه سود باز هم باید جمع کنم. مسکن برای نسل من یک خواب و رویاست!!! خیلی حرف دارم اما اینجا مجال نیست شاید روزی در قالب یک مقاله برایتان ارسال نمایم اما در پایان یک خواهش دارم. از مسولان بخواهید دست از سر ما جوانان بردارند. اگر شعار ندهند ما بهتر زندگی می‌کنیم. جوان خام است و ساده دل و تمامی شعار‌هایتان را باور می‌کند و رویش حساب باز می‌کند اما دریغ از عمل.
یا علی


محمد:

سلام
من بچه انقلاب هستم و احساس می‌کنم تمام هم سن و سال‌های من و کسانی که بچه انقلاب هستن جوانی خیری ندیدن! حالا نمی‌دونم این رو باید به پای استکبار و قدرت‌های جهانی بزارم که از ابتدای انقلاب به خاطر دشمنی با اسلام و جمهوری اسلامی، با تحت فشار قرار دادن ایران و تحریم‌های مختلف باعث گرانی و تورم بیش از بیش در مملکت شدن یا بی‌تدبیری و دعوای مسئولان نظام (چپ و راست) باهم و بی‌توجهی آن‌ها به دشمن خارجی و مشکلات داخلی، شاید هم این جمله حکایت امروز من باشد.
خوشبختی را دیروز
تقسیم کردند اما من‌زاده امروزم خدایا جهنمت برای فرداست پس چرا من
امروز می‌سوزم!
حقوق قانون کار! ماهی ۴۰۰ تومان که با هزار منت کار فرما بهت می‌ده، کاش یکی از مسئولان ما که اینقدر هم ادعا دارن یک ماه، فقط یک
ماه با این حقوق زندگی خودشون رو بگذرونن تا درد ملت و جوانان رو درک کنن. صحبت زیاد هست اما مجالی نیست، یا علی، به امید ظهور منجی

بدون اسم:
من با اینکه الآن بیست و یک سالمه فکر می‌کنم کلا جوانی از زندگی من حذف شده، به خدا نتونستم هنوز طعم شادی رو زیاد حس کنم، البته من کسی رو جز خودم مقصر نمی‌دونم. بیشتر مشکلات من هم با ورود به دانشگاه و با همین کنکور لعنتی شروع شد، وقتی نتونستم شهر مورد علاقم قبول شم. بعد هم توی دانشگاه مشکلاتی مثل نبود خوابگاه و محل اسکان، کافی نبودن درآمد کار دانشجویی برای خرج‌های دانشگاه و... بد‌تر از همه نا‌امیدی نسبت به آینده با این اوضاع کار و مسکن و... خدا کمک کنه... .

رضا:
نه آقا خوش چی؟ ۲۲ سالمه، از صبح تا شب با استرس درس و کار و گرونی... درس می‌خونی بعد کار گیرت نمی‌اد! می‌خوای کار کنی درس نخونی بری سر کار می‌گن مدرکت خیلی کمه (لیسانس)! ارشد می‌خونی بازم مجبوری دستت جلوی پدر مادرت دراز باشه... آدم خجالت می‌کشه به خدا! بعدشم که درس تموم شه باید بری سربازی... بعدشم بری یک جا با حقوق ۳۰۰ کارگری بدون بیمه بهت کار بدن یا ندن... زنده موندن الان مسأله ماست نه خوش گذروندن!

بدون اسم:
حرف من دقيقا همون حرف رضاست-فقط با اين نگاه كه: شكر براي آنچه داريم كه شايد خيلي ها ندارند-

دومین بروز رسانی: 18:00

علیرضا:
چرا که نه هر لباسی دوست دارم نمیتونم بپوشم حتی مدل موی سرم رو یه ارگانی مشخص میکنه و به سلمونی میگه اونطور بزنه کمی شاد باشم بهم گیر میدن با 4 تا رفیقم تو پارک باشم می گیرندم موسیقی که دوست دارم ممنوعه کنسرت موسیقی که اونا صلاح میدونن هم اگر خواستم برم با عمه ام هم باشم باید جدا از هم بشینیم واقعا" می گفتند مردم از خوشی همین دوران رو میگفتند.

مجتبی:
سلام
ممنونم از تابناک بابت این توجه به جوانان ولی واقعا آیا من جوان از این دوران زندگی خود لذت می برم؟  من جوانی 22 ساله، دانشجوی کارشناسی یک دانشگاه دولتی تهران ، رشته مدیریت صنعتی هستم.  متاسفانه افزایش بی رویه قیمت ها و ... باعث کاهش سطح رفاه شده ، در کنار این ها مشکلاتی مثل برخورد های نظامی با جوانان در کنسرت ها، دانشگاه و ... رو هم اضافه کنید .  من به عنوان یک جوان هیچ لذتی از این دوران نمی برم ، کسی حرف های ما رو نمی شنوه، اهمیتی به ما نمی ده ، چرا من جوان باید پیشنهادی در حدود 25 هزار دلار از یک شرکت آمریکایی داشته باشم برای کار ، ولی در مملکت خودم ، کسی حرف و ایده منو گوش نکنه؟ چرا باید فضای کسب و کار انقدر سنگین باشه ، من با 50 هزار تومان سرمایه اولیه کاری رو شروع کردم و اون سرمایه رو صدها برابر ، طی کمتر از یک سال کردم ولی هیچ وقت مسئولین ما رو نمی بینن ، برعکس سنگ های بیشتری مقابل پای ما میذارن ... این روزها به این نتیجه می رسم که بعد از لیسانس، از ایران برم ... شاید ما به درد دوستان نمی خوریم.  یک جوان در ایران چه دلخوشی داره؟ سینما؟!! پارک؟!!! دربند؟! درکه؟ کجا باید تخلیه انرژی شه ... متاسفانه برخورد ها طوری شده که ادم وحشت می کنه با خواهر خودش هم بیرون بره ... تا بخوای ثابت کنی خواهرته باید دو سه ساعتی بازداشت باشی ...  حرفمو کوتاه کنم ... من ، جوان 22 ساله هیچ لذتی نمی برم . تمام.

محمد حسین:
این که جونای قبلی بیشتر زحمت میکشیدن یا جونای الان پر توقع تر از نسل قبل شدن رو من قبول دارم ولی باید هر نسلی رو با توجه به شرایط خودش مقایسه کرد.جوونی که الان داره زندگی میکنه خودش رو با جوونای بقیه دنیا مقایسه می کنه چون ارتباطات گسترده تر شده ممکنه به خاطر همین توقعش بالاتر رفته باشه ولی گذشته شاید کسی خبر چندانی از سایر نقاط دنیا نداشته.به عنوان یه جوون 19-20 ساله شادی و نشاط خودمو در حد یه جوون نمیدونم دلیلش هم نگرانی های مختلفی هس که دارم.استانداردهای من برای زندگی با استانداردهای خونوادم شبیه به هم نیست.اگه بخوام اونا رو راضی کنم به چیزی که خودم میخوام نمیرسم اگه بخوام برای خودم تلاش کنم شاید اون چیزی که خونواده می خوان نشه که اون هم ناراحتم میکنه.ضمنا معتقدم کلا جوونا و نوجوونای ایران مشکلات روحی روانی زیادی دارن برای اثباتش هم کافیه چنتا وبلاگ از بلوگفا رو بگردید که حدود 60 درصدش جوونایی هستن که مشکلات عاطفی و روحی روانی دارن.مشکل کار هم که هست به عنوان مثال وقتی میخوای انتخاب رشته دانشگاه بزنی از هر کی بپرسی چه رشته ایی بزنم که کار پیدا شه میگه فکر اونو نکن فعلا هر رشته ایی بری اخرش بیکاری!باید پارتی داشته باشی تا استخدام شی و ... من مشکل مسکن ندارم.

فرهاد بیان:
سلام 
به قول سهراب حال همه ما خوب است اما تو باور نکن.
می خواهم یک مساله ریشه ای را بیان کنم که چه تفاوتی بین یک فرد قوی و یک فرد ضعیف وجود دارد؟ آدمها تا یک سطحی را می توانند از دنیای بیرون توانمندی را اکتساب کنند اما اصالت داشتن توانمندی در میزان توانمندی درون می باشد اینکه یک نفر به چه میزان می تواند فارق از اندیشه های بیرونی بیاندیشد و بر اساس آن عمل نماید . مساله اصلی جامعه ما پراکندگی از درون است که این جامعه هیچ آدم قوی و قدرتمندی را در درون رحم خود پرورش نمی دهد. مساله پراکندگی و ضعف جامعه است که تخم اندیشه های پاک در درون آن به ثمر نمی رسد . این زمین در حبس حرص و طمع های آدم هایی است که به سبب پراکندگی خودشان دائما بر قوانین تاثیر منفی می گذارند و در حالی که اندیشه اساسی راه خود را به راحتی پیدا می کند . من یقین پیدا کردم که سرچشمه را باید پاک کرد تا به سادگی باقی خود به خود به بار بنشیند. در حالی که تخم های ایرانی تا در بستر های بهتر و مناسب قرار می گیرد به طور طبیعی و ذاتی راه خود را به سوی اثر بخشی پیدا می کنند . من معتقدم که باید دانشگاه ها را تعطیل کرد و اساتید را به عنوان کارگر مشغول به کار کرد اعتقاد ندارم بلکه یقین دارم چرا که تا درون ها پاک نشود و آرام نگردد هرگز نور دانش واقعی که همان علم الهی است جاری نمی شود . متاسفانه حقیقت جای خود را با اعتبارات عوض کرده و دیگر رنگ و بویی ندارد.  مصداق آن هیاهوی زیاد جامعه ما است در حالی که یک آدم متفکر و تحلیلگر مسائل را در درون خود می جوید نه در دنیای بیرون. راه حل ها بسیار ساده است بسیار ساده اما چرا نمی بینیم به علت شلوغی زیاد ذهن است. آدم ها به عنوان یک موجود ارزشمند کنار رفته اند و تعریف ارزش عوض شده است. آیا غیر از این است که تمام ارزشی را که از علم و صنعت به معنای امروز بخواهیم پیدا کنیم در نهایت به مانند کشوری مثل آمریکا بشویم مهد و علم و توانایی صنعتی ؟ ما تمام تلاشی را که می کنیم این است که مثل او بشویم در عمل و لا غیر  پس ارزش کجاست؟ می خواهم بگویم من جوان ایرانی 29 ساله به عنوان یک موجود باید در اساس به دنبال چه باشم ؟ اگر انرژی هسته ای مایه شرف و عزت ما است کشورهایی مثل فرانسه و ژاپن و آمریکا و ... خیلی سال قبل به این دست یافته اند پس خیلی خیلی خیلی عزتمند تر از ما هستند که !  ما مسیر را اشتباه می رویم و البته فرمان از دستمان خارج شده است. نگاه علم ای می خواهد نه پراکندگی!

سومین بروز رسانی: 18:30

رضا:
ببینید اینجا جدیدا اوضاع داره خیلی فرق میکنه بزرگترین فرصت که ممکنه نصیب هر کشوری بشه و به بیشترین دستاوردها برسند از جمله رشد اقتصادی نجومی (مثل چین) داره به یه چالش پیش روی دولتمردان ما تبدیل می شه و ان جوانی و نیروی کاره و در ادامه ان بیکاری. چرا فقط یک دلیل داره: اعمال سیاست های تنش زا درست زمانی که کشور نیاز به پیشرفت همه جانبه داره بابا وقت زیاده.ما اینده برای کی خانه بسازیم، برا کی ماشین بسازیم با این نرخ رشد جمعیت، کی تو دانشگاها برای ما کار علمی و پژوهش انجام بده با این وضعیت فارغ التحصیلان بیکار اصلا کسی درس می خونه، دانشگاه های ما چی می شه، من الان تو دانشگاه ها رنگ امید تو چشم بچه ها نمی بینم، هر چند بنا به فرموده حضرت اقا هر کس توان داره باید بچه ها و جوان ها را به نظام و اینده کشور مطمئن و امیدوار کنه ولی این می طلبه که مسولان بیشتر اگاه باشند و برنامه ریزی هایی در زمان مناسب انجام بدهند زیرا اینده ملت دست انهاست.
حامد:
خیلی رک بگم سعی کردم با توسل به مسائل معنوی و ورزش روحیه ام رو حفظ کنم. اما خدا خودش شاهده که چقدر جوون های این مملکت از هر نظر تحت فشارند . دغدغه های یک جوون ایرانی خیلی زیاده و کمر شکن . روحیه ها مناسب نیست. اینکه دلایلش چی هست خیلی زیاده اما اگه من بخوام به سه تا از اصلی ترین هاش اشاره کنم اولی بحث نبود نشاط در جامعه هستش و دومی بحث کار و درآمد یک جوون و سومی بحث مربوط به عدم توجه به نیازهای جنسیه که بالا رفتن سن ازدواج دلیله اونه . خلاصه کنم به نظر من زندگی یک جوون تو ایران مثل یه جنگیدن سخت میمونه .
بدون اسم: 
۲۸ سالمه. فکر نمی کنم لزوما باید از جوانی لذت برد. از هر زمانی از زندگی باید لذت برد. کمی از لذت بردن به پول و خانه و ماشین و امکانات رفاهی و اینها بر می گرده. بیشتر از اون به حس امنیت روانی و آرامش در جامعه و خانواده برمی گرده که نیست. همه دردهای گفتنی و نگفتنی رو همه می دونن... نیازی به تکرار مکررات نیست... اما یک دردی هست که در پس همه حرف ها و ناله های آدم های دور و برمون نهفته است اونم نبود یک فریادرسه... شاید یک ارگان یک مسئول که بتونی ازش بخوای بیاد یقه اونایی که دارن کم کاری یا خراب کاری می کنن رو بچسبه و بگه تند نرو... حق مردم چی شد؟ و بعد مجازاتش کنه... اگر از من بپرسید الان جامعه ایران چه مدلیه؟ میگم یک هرج و مرجی که فقط برای ماهی گیرهای چابلوس بی دین و وجدان فایده داره...
جوان ایرانی:
مینویسم تا خوانده شوم.(طبق گفته شما)
با توجه به نظر سنجی جالبی که کردین حالا خودتون از بیرون به ما نگاه کنین و + و - بدین.ما شاد نیستیم.چه برسد لذت ببریم.غم هایی داریم که در جمله گفته نمیشه.باید بشینین پای درد دلمون.یاد مامانبزرگم افتاد.آخه پیر بود.ما هم در جوانی پیر شدیم.اشک داریم.بغز داریم.نیروی جوانی نداریم.شک داریم.دوست داریم.هیچی نداریم.فکر داریم.جایی نداریم . نفس نداریم. رنگ نداریم. بو نداریم. هویت جوان ایرانی نداریم.
با نام خدا به پایان میرسانم.
بدون اسم:
تحصیلات: تا جایی که دستم می رسید خوندم. ارشد فیزیک بهترین دانشگاه ایران مثلا!. دکتری رو تو بگو یا کدوم انگیزه بخونم؟ اونم با این وضع کنکورش؟
کار: دلت خوشه ها! کجا به من یه لا قبا کار می دن؟ پارتی نداریم برادر من!
خونه: شنیدی م یگن دست ما کوتاه و خرما بر نخیل؟ هر چی هم برم ی نردبوم بیاریم نخله هی داره رشد می کنه ماشالله! اصن کو نردبون؟ آدم بیکار نردبونش کجا بود؟!
همسر: بالاییا رو تو واسم جور کن، اینو خودم ردیف می کنم!
سینما: اصن حرفشم نزن! خیلی وقته اینجا سینماش تعطیله
پارک: قلیون می خوای؟ واه واه! چه معنی داره یه دختر تو پارک ورزش کنه؟
دوچرخه سواری: اسلام در خطر می افته! تازه با مانتو بلند که نمی شه. الان گشت ارشاد میاد. زودی برو خط بعد.
کتاب: جیبامو که همون اول نشونت دادم! 
مسافرت: سلام برسون! ما کرایه تاکسی توی شهرمون بیاد تو جیبمون باید کلاهمون رو بندازیم هوا...
 شروع یه کار تولیدی: سرمایه اشو ندارم
وام: ضامن میشی؟ تازه سه چهار نفر دیگه رو هم باید با خودت بیاری
 بیمه: نه من کار دارم نه همسرم. کی ما رو بیمه کنه؟
آینده روشن: کدوم آینده؟ کدوم روشن؟... لذت می برم؟ لذت با کدوم ز بود
اصن.... اینست حکایت نسل من!

چهارمین بروز رسانی: 19:00

بدون اسم:
فقط می تونم از تابناک تشکر کنم که تمامی نظرات رو رو سایت گذاشته که همه هم منفی هستن و البته از دو جنس:
-کمبود آزادی
-کمبود امید به رفاه و
زندگی با حداقل ها
من نسبت به این دوستانی که نظرات خود را نوشتند، امیدوارترم ولی به همه آن ها حق می دهم! ضمنا اگر ممکن است بحث های جامعه شناسی، روان شناسی و فرهنگی در مورد ریشه های ناامیدی در جامعه ما داشته باشین
 ضمنا به سردار محترم نیروی انتظامی تبریک باید گفت که نصف انتقادات و دلیل ناامیدی جوانان را موجب شده: واقعا دست مریزاد

مثله شما:
از خرمشهرم. عروس شهرهای ایران قبل از جنگ که با سیصد هزار نفر جمعیت از شهرهای دیگه برای یافتن شغل به شهرم میومدن ولی حالا با صدو پنجاه هزار نفر جمعیت و تاسیات نفتی و بندری گسترده 40 درصد جوناش بیکارن ! میگی حق با من نیست شاید وقتی فرزندان مسئولین شهر بدون شایستگی جای من و دوستان من رو گرفتن به من حق میدی! اسمون ابی کجاست تا خاک همنشین من بشه اب شیرین کارون کجاست تا مجبور نشم ماهی سرخ شب عیدم رو تو اب شور نگه دارم نخیلات شهرم هر روز خشک و خشک تر میشن بازم شما فقط اسم شهر من رو یه روز میشنوین سوم خرداد همین ...

ناشناسی:
من جوان نیستم 56 سال دارم اما جوانی دارم 21 ساله علیرغم اینکه خیلی تلاش کردم تامینش کنم اما میدانم که هر گز از جوانیش راضی نیست چرا برای اینکه سرخورده است روحیه نداره خواص ما خودرا در قالب تقدس پنهان کرده اند وارتباطشان را با نسل جدید قطع کرده وفقط به فکر محدود کردن انان هستند وچنان کرده اند که اکنون هرکس اسم جوان را می شنود بلافاصله خطا وگناه را تداعی می کند در حالی که مگر همین جوانها نیستند که انرژی هسته ای نانو تکنولوژی و افتخارات صحنه های بین المللی را خلق کرده اند فرض که جوانی قصوری داشته اقایون مگر خود ماها وشماها در حتی سنین بالا خطا نداریم ولمان کنند هر کاری از دستمان براد میکنیم چطور که می بینید می کنند جوان صداقت دارد اما ما بزرگترها صداقتمان به پای جوانها نمی رسد نزد جوان یک کلمه دروغ بگی برخورد میکند ولی ماها انقدر خودمان را ذیصلاح میدانیم که براحتی دروغهایمان را توجیه می کنیم جوان دلبستگی به دنیا نداره و او به خدا نزدیکتر ازماست اما ما تا به جوان میرسیم به فکر افکار جوانی انها و تعبیرات منفی از ان میکنیم خلاصه بگم جوانان عزیز وجوان خودم ما به شما بدهکاریم خیلی هم بدهکاریم هرچی هم تعارف بکنیم و هندوانه بدیم زیر بغلتان باور نکنید که ما هرگز نمی توانیم از شرمندگی شما در بیاییم تنها حرفی که میتوانم بگویم این است که ما بزرگترها را ببخشید ومیدانم که می بخشید شما همین را میخواهید که اگر نمی توانیم حقتان را ادا کنیم لااقل به حقتان اعتراف وبه قصورمان اقرار کنیم  نکته ای هم که در مورد علی اکبر جانم بفدایش عرض کنم که شخصیت اورا ومعرفت وجهان بینی اورا از این جمله اش در جواب سوال پدر بزرگوارش بشناسید که جواب داد : چیزی جز زیبایی نمی بینم (مارایت الا جمیلا )

پنجمین بروز رسانی: 19:30

ن شفائی
به نظر من بایستی از اینکه جوان هستیم رضایت خاطر داشته باشیم اشتباه اکثریت جوانان این است که به دنبال خوشبختی در جامعه هستتد غافل از اینکه خوشبختی را باید در درون خود جستجو کرد و پرورش داد آنگاه بازتابش را در جامعه شاهد خواهیم بود.

بدون اسم:
وقعا نظر خواهی می خواد ... 26 سالمه 6 ساله دارم کار می کنم . واسه خودم .. الان دارم از 24 ساعات 18 ساعت بکوب کار می کنم وو خوب هم در می ارم . خدار و شکر ... اما دستشون درد نکنه دو برابر دارم پس می دم به این و اون ... اره بدهکاری سر چی ؟ سر اجاره محل کار سر نداشتن سر اینکه می خوای وام بگیری 5 میلیون باید 9 میلیون پس بدی با 100 تا ضامن که ندارم ... سیر شدم از همه چیز و همه کس ... تازه من به دیده خیلی ها موفقم .. کلی اطلاعات دارم خیلی ها ارزوی توانمندی منو دارن ... اره خیلی ها پس چرا نمی شه ؟ چرا من نتونم برم بیرون .. چرا نتونم لباس بخرم چرا نتونم برم غذا بخورم .. چون گرونه .. چون اون بیرون چر پل.... واقعا بریدم ... جوون ؟ واقعا فکر کردید کسی به فکر کسی هست ..... نه

بدون اسم:
سلام ، با تشکر از تابناک من یه جوون 33 سالم 4 سال ازدواج کردم ولی شغل ثابتی ندارم به خدا 5 جا رفتم فوقش 500 میدن که اصلا جواب خرج و مخارج رو نمیده خانومم فوق لیسانس آزاد میخونه ترمی 2.5 ملیون خودم مهندسی کامپیوتر خوندم هر جا میری فقط سوء استفاده میکنن والا بلا خسته شدم خجالت میکشم از زنم پدرو مادرم نمیدونم چیکار کنم ؟ خلاف کنم آخه ؟ الان آژانس کار میکنم گاهی هم کار میگیرم خودم انجام میدم ماهی 300 کرایه میدم و 160 قسط الان 4 ماهه میخوام یه مانتو بخرم برای خانومم نتونستم به خدا اصلا فصل عوض شد ! آخه این کجاش عدالته والا پدرمون در اومد یه وام نتونستیم بگیریم کو حمایت ؟ کیه به داد ما برسه آخه ؟ بزاریم بریم از وطنمون ؟ والا دوستان من اونور هستن به خدا مهاجر حساب میشن ولی کلی دولت داره حمایت میکنه ازشون به خدا به مرز دیوونگی رسیدم صب 6 میرم 10 میام نمیدونم چی میخورم ؟ چیکار میکنم ؟ واقعا تاثیری داره این نظر سنجی ها و پرس و جو ها ...... خدایا به داد ما برس ما از بنده هاش که این همه ادعا دارن که بریدیم ........

بدون اسم:
شما جوانها خیلی بی انصافید  این همه امکانات واسه جوانی کردن دیگه چی میخواید؟
بدون اسم:
اما نوع زندگی و وسواس در مورد لذت بردن از زندگی ،مشکلات و محدودیتها ،انجور در من و خیلی ها نهادینه شده که هرجای دنیا باشیم انگار دیگر دلمان شاد نیست.. به قول دوستم قبر ده شصتی ها را بزرگتر بکنید چون ارزوهایمان بسیار بیشتر از دیگران است.

تراتزیت:
سلام - به نظر من لذت بردن و این حرفا مال موقعیه که آدم از برنامه کاریش جلو باشه ، الان که کشور ما از هر طرف تحت فشاره نیاز به تلاش صد چندان جوون و پیر داره تا عقب افتادگی های گذشته رو جبرارن کنه ، (سرگزمی و لذت) باشه انشا الله مال موقعی که در تولید حرف اول رو در منطقه بزنیم.

علی:
با اینکه عضو هیات علمی هستم و حقوق خوبی دارم اما بازم پام روی پوست موزه و اصلا معلوم نیست پیمانی شم یا نه! مجبورم بازم ادامه تحصیل بدم، نتیجه اینکه تا بخام دکترا قبول شم از 32 سال هم رد میشم در حالی که هنوز ازدواج نکردم لطفا کسی حسرت هیات علمی منو نخوره من توی شهری هیات علمی هستم که شما اگه از بد روزگار گذارتون اینجا افتاد و کلاهتونم بیفته برنمیگردین برش دارین خدا خیر نده نامسئولینی رو که جوانی ما رو تباه کردن

ششمین بروز رسانی: 20:00

ن.شفائی
تابناک جان دوست عزیز چرا فقط کامنت های افراد ناراضی را می گذاری این بحث را آزاد بگذار جوان راضی و خوشحال هم در ایران موجودیت داره. اگر به خودمان زحمت بدهیم و حداقل سالی یک بار به جاهائی مثل محک (مرکز بچه های سرطانی) سر بزنیم و یا یک سر به بهشت زهرا بزنیم اون وقت از نعمت های خدادای شاکر خواهیم بود و از جوانیمون رضایت خاطر پیدا خواهیم کرد.

علی یزدی:
من علي هستم از يزد رفتيم سربازي با كلي استرس و فشار خاص خودش! در حالي كه اصلا نتونستيم براي اينده مون تصميم يا برنامه ريزي بكينم! بعدش با كلي زحمت تونستم ارشدم بگيرم به اميدي كه بتونم مفيد باشم خدمت كنم به كشورم الان رفتم تو بيست نه و احساسي ندارم نسبت به جوونيم! جز احساس خسران و هدر دادن عمرم هيچ حسي ندارم! خواستم تعاوني تشكيل بدم كلي چاله گذاشتن جلو رومون!!! خواستم يه شركت بزنم چون اميدي به استخدام نداشتم كلي اين ور اون ور دويدم تا بتونم مجوزشو بگيرم يك سال نيم منو دووندن بالااخره يه مجوز زپرتي بهم دادن كه هيچ خاصيتي نداره، الانم كه بعد اين همه دوندگي ميخوام شركتم رو راه بندازم پول ندارم بانك ها هم كه ماشالله پول خون ادم رو ميگيرند يه وام ميگيري تازه اگر بدند اونهم با كلي منت بايد دو برابرشو پس بدي! هنوز ازدواج نكردم نگاه به اطرافيانم و دوستانم هم كه ميكنم اكثرا وضعيت من رو دارند اكثرمون اميدي نداريم افسرده هستيم!! ولي يه چيز هست من ايران رو دوست دارم حاظرم فداش بشم شايد ايران نياز داره ما بسوزيم و ما حاظريم براش جووني مون رو بديم!!

محمد:
به نام خدا
من جوانی 25 ساله هستم. یک سالی هست ازدواج کرده ام. دانشجوی کارشناسی ارشد در یکی از دانشگاههای دولتی تهران. کار هم دارم خدا را شکر. البته با ماهی 400 هزار تومان! اما فقط کار و ازدواج کافیه؟ به خدا نه!! به خدا خیلی وقتها شرمنده همسرم می شوم خیلی وقتها خیلی وقتها!!!! خیلی شبها بعد از 13 - 14 ساعت کار حتی نای حرف زدن هم ندارم!!! به خدا مسئولین باید شرمنده باشند!! کجای دنیا جوانانی به این خوبی دارد؟؟؟ ما با هر شرایطی داریم می سازیم!!! اشتباه می کنیم؟؟؟؟ خدایا به تمام جوانان به حق علی اکبر عزت عطا بفرما!!! خدایا به حق جوان امام حسین شادی را در قلب جوانان ما قرار ده!!! "برحمتک یا ارحم الراحمین"

بدون اسم:
وای چقدر موج منفی!!! مردم ایران همیشه نیمه خالیه لیوان رو میبینن! نمیگم همه چی عالیه ولی اینجا فقط نکات تاریک زندگیشو نو گفتن!!! ایرانیا تا شروع به صحبت میکنن فقط غر میزنن!!! همه ما شاهدیم! ضمنا باید گفت که از ماست که بر ماست!!!!!!!! تا وقتی فرهنگمون رو درست نکنیم و از کتاب بیشتر از فوتبال لذت نبریم و .... هیچ چیز درست نمیشه!!!

هفتمین بروزرسانی: 20:30

عطا:
تفریحات من شامل اینترنت و دیدن فیلم و سریال هست تقریبا اصلی ترین تفریحات من هست و ایا واقعا تفریح دیگری هم تو ایران وجود داره. من که فکر نمیکنم از زندگیم هم انچنان توقعی ندارم به خدا من فقط به امید اینترنت زنده هستم باورتون میشه اینقدر کم توفع باشم شاید به خاطر مجرد بودنم و سن 22 سالم همچین توقع و دغدغه کمی رو دارم ولی خواب به نظر من سطح توقعات متناسب با سن تغییر میکنه و حتی ذغذغه یک بچه 10 یا 15 ساله هم میتونه برای خودش بسیار مهم باشه مثلا میشنویم که یک پسر بچه در دوران راهنمایی به خاطر سختی درسهاش خودکشی کرده پس واضحه که توقع متناسب با سن چقدر موضوع مهمیه اما اینکه من زندگیم راضی هستم یا نه تابلو دیگه نه هستش. یکی از دلایلم هم غرق شدن و به مازوخیست رسیدن تو عرصه سیاست هست به شدت سیاسی شدم در روز بارها دور اتاق میگردم و افکار سیاسیم رو زمزمه میکنم دیوانم کرده به خدا کوچک ترین مسئله سیاسی ذهنم رو درگیر خودش میکنه به شدت سیاست زده شدم نکته جالب اینکه این حالت من تقریبا از دو سال یا سه سال قبل شروع شده فکر کنم فهمیده باشید دلیلش چی میتونه باشه.

فرهاد:
باسلام، 23سالمه درس خوندم توی دانشگاه سراسری و درکنارش کارکردم.شبادرس میخوندم روزا دانشگاه و کار.کلی استادا اذیت کردن و توهین کردن که تو داری جای دو نفر رو توی جامعه پر میکنی-یا باید درس بخونی یا باید کار کنی-منم گوش ندادم و تلاش کردم-هم درس خوندم و هم کار کردم-حالا هم 4 جا میرم سر کار-درآمدم خوبه ولی دلم شاد نیست-خستم بخدا-خستم-خستم-از گرونی-از سختی ها-از مراحل نامردانه اداری-از دولت از همه چی............چقد کار کنم ؟ پس خوشی چی میشه؟ یکی این سوال رو جواب بده؟ دوستان هم میهنان جواب بدین. دولت مردان جواب بدین

چارک میرزا
باید از پدر و مادر جوانانی که عمر و جوانی خود  را به پای تربیت و از آب و گل در آوردن بچه ها تباه کرده اند پرسید آیا از فرزندان جوان خود راضی هستید ؟ آیا احساس نمی کنید مانند باغبانی هستید که بعد از عمری سرمایه گذاری و هدر دادن وقت و انرژی شاهد میوه های تلخ و آفت دیده هستید؟

محمود
سلام.امسال روز جوان مصادف شده با تحریم های جدید دولت مردان میگن مقاومت می کنیم ولی آیا نگاهی به پایین دستاشون دارن؟ من حدود یک سال است که وام اشتغال گرفته ام حالا بعد از یک سال درامدم از شاگردی کمتره چون روزبه روز قیمتها بالا میره بازار هم تئ منجلاب رکود فرو میره حالا کسی هست که از ما که شغل نوپایی داریم حمایت کنه؟توسن 25 سالگی فرسوده شدم چه جوری میشه تو این بازار افراد نوپا دووم بیارن؟اگه میخواین تحمل این سختیها برای ما آسون باشه باید خیلی بیشتر از اینها حمایت بشیم. ما ایران رو دوست داریم اما خیلی ها به خاطر همین سختی ها ایران رو ترک می کنند چند تن از دوستانم از ایران رفتن و راضی هستند چرا ما از زندگی تو ایران راضی نباشیم؟

هشتمین بروز رسانی: 21:00

کیهان:
منم یه جونم اکثر حرفا رو تایید میکنم ولی کافی اینا رو ترجمه کنی بذاری کل دنیا بخونه همه یه چیز میگن جوون ایرانی نا امیده و مایوس اما خدا مارو آفریده و بزرگترین ثروتو به ما داده " عقل " فقط باید ازش استفاده کرد درست یا غلطشو ما تعین میکنیم اما برای کشور عزیزم این همه جوون ثروتی فوق العادست که خیلی کارا با این نیرو عظیم میشه انجام داد اما همه دارن ...

بدون اسم:
من سال ها خارج از کشور زندگی کردم مدتیه که برای دیدن فامیل اومدم میدونید همه جای دنیا مشکلات هست بیکاری هست ترس از اینده وجود داره اما امید هم هست از همه جوانهای ایران عزیزم می خوام ا مید وار باشید شمامی تونید شرایط رو عوض کنید اما بدونید هر تغییری واسه خودش هزینه دارهایا جرات دارید هزینه شو پرداخت کنید پس یا عللللللللیییییییییییییییییی

سعید:
سن 31ونیم، مهاجر به تهران، تحصیلات ارشد و دکتری نیمه، مشکل؟ به نظرم در، مملکتمان تبعیض وجود دارد که من الان نمی تونم در، شهر مرزی خودم با رضایت زندگی کنم. جالب است در تهران هم رضایت خاطر ندارم و می دانم جای خیلی از هموطنانم را هم اینجا اشغال کرده ام. اما باور کنید مشکل ترافیک، مسکن و ... همه به خاطر تمامیت خواه شدنمون و تبعیضهامون به مناطق کشورمونه. پس بکشید که باید بکشیم. ساده گفتم، اثبات نکردم. اثبات بخواهی هم چشم. ولی الان با وجود این همه موفقیت شغلی و غیره، راضی نیستم چون نتوانستم به وطنم خدمت کنم. کاش برخی که فقط شعار بلدند، حتی همون مردم عادی که مثلا رگ غیرتشون برای خلیج فارس بالا می زنه و جانبازی می کنند بدانند که باید بکشیم. دولت مقصر است که مردم را خوب آگاه نمی کند. متاسفم. من برای جامعه کار می کنم.

آشنا:
سلام من 21 سالمه و ازدواج کردم و خیلی هم خوشبختم و شیرین ترین لحظات زندگیم هم وقت هایی بوده که با دوستام می رفتیم بیرون و قدم می زدیم و بسنتی می خوردیم یا وقت هایی که با هم درس می خوندیم .اشتباه نکنید من یه بچه مایه دار نیستم اون خیابونی که توش راه می رفتیم هم شبیه شانزالیزه نیست حتی پول بستنی های 300 تومانی هم دونگی حساب می کردیم اتاق خصوصی هم نداشتیم و توی زیر زمینی درس می خوندیم  احساس خوشبختی کردن به پولدار بودن اونقدری که ما فکر می کنیم ربطی نداره البته نمی گم اصلا ربطی نداره .چرا بلاخره به قول بعضی ها گریه کردن توی یک BMW راحت تر از گریه کردن روی یک دوچرخه است ولی به هر حال باز هم گریه است من راجع به خودم  نمی خوام چیز دیگه ای بگم چون من ازدواج کردم و وضع زندگی ام هم شکر خدا بد نیست حالا اگه از زندگی خودم وهمسرم بگم شاید همه بگن خوب شما وضعتون خوبه . پس از برادرم می گم. ببینید برادر من از قشر به قول شما ضعیف جامعه است پدر من یک کارگر ساده است که البته من هیچ وقت فکر نکردم ونمی کنم که زندگی فقیرانه ای داشتیم و حالا برادر من توی دانشگاه ازاد درس می خونه و البته همون جا کار مختصری هم می کنه که بخشی از شهریه اش رو در می اره و پدرم هم بدون سختی قابل توجهی مابقی شهریه اش رو می پردازه و حتی امسال برادم مکه هم رفت و الان هم که درسش داره تموم می شه هم به فکر کاره و  هم ادامه تحصیلش . نه اینکه فکر کنید فقط به فکر کاره و کار گیرش نمی اد بلکه اونقدر خودش رو در دانشگاه و جاهای دیگه اثبات کرده که یک روز از اتمام درسش بگذره بهش با کمال میل کار می دن ولی اون نمی خواد که فقط یه کارمند ساده باشه و قصد داره که ادامه بده و از این بهتر باشه که من مطمئنم خواهد شد و تازه با یک دختر هم اشنا شده که از هم خوششون می اد ولی اینطور نیستند که دیگه تمام وقتشون رو به هم اختصاص بدن و بعد از یه مدت هم خسته بشن و به عالم وادم فحش بدن که چرا ما امکانات لازم برای ازدواج با هم رو نداریم و یا بدون پشتوانه ازدواج کنن و بعد دوباره به عالم وادم فحش بدن که چرا ما دخلمون به خرجمون نمی خونه . اونها تصمیم گرفتن که چند سالی صبر کنند و هر وقت تونستن زندگی دلخواهشون رو تامین کنن با هم ازدواج کنن که البته هم توقعشون بالا ست و هم تلاششون زیاد و من مطمئنم به زودی زود به خواسته هاشون می رسن و من و بقیه خانواده ام هیچ وقت احساس نکردیم که اون کمبودی داره یعنی اون این احساس رو به ما منتقل می کنه و اگه حتی ما غرغر کنیم اون ناراحت می شه و البته من باید بگم که برادرم نمازش همیشه به موقع است و خیلی اوقان قران می خونه و خیلی به مادر و پدرم کمک می کنه و من فکر می کنم این یکی از دلایل همیشه شاد بودن و از زندگی راضی بودنشه  اون واااااقععا شاده و هر کسی حتی اگه 5 دیقه پیشش بشینه شاد می شه

علیرضا:
با سلام، ممنون از این مطلبی که گذاشتید..من 29 ساله هستم و از موقعی که به سن 17 سالگی رسیدم بخاطر مشکلات مالی درس رو ول کردم و کار کردم و الان که 29 ساله هستم هنوز ازدواج نکردم سربازی نرفتم و غیبت دارم چون مشکلات مالی اجازه نمیداد و هنوز بدنبال یک لقمه حلال در حال پادویی هستم..جوان های الان تنبل نیستن اتفاقا به هر دری میزنن که کار پیدا کنن ولی متاسفانه مسئولان نه تنها به فکر ما نیستن بلکه همیشه در حال سنگ اندازی هستن مثال همین سربازی ..ما نه خوشی داریم نه تفریح از موقعی هم به سن جوانی میرسیم مشکلات زیاد رو وبروی ما بوده و هست..
یا حق

نهمین بروز رسانی: 21:30

ناشناس:
با سلام، بنده کارشناس ارشد مهندسی سازه از یکی از دانشگاه برتر ( سطح الف) دولتی می باشم. بهمن ماه 1389 آزمون استخدامی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی را قبول شدم و پس از 5 بار انواع مختلف گزینش و پس از 9 ماه در سال 1390 خرداد ماه به این بنیاد در میدان فاطمی پیوستم و در تمام مراحل آزمون کتبی، شفاهی و ... نفر اول بودم. امسال که برای دکتری مهندسی سازه قبول شدم. این نکته قبل از حرف آخر بگویم که 5 تا مقاله ژورنالی، 3 تا کتاب و 2 ثبت اختراع دارم. حال در انتها به علت قبولی دکتری بنده کفتند شما باید از بنیاد بری بیرون !!!! بعد از 1 سال مراحل گزینش و 1 سال کار در این نهاد!!!  حالا شما قضاوت کنید و من چه امیدی برای آینده دارم!!!  آیا خانواده من به من افتخار میکنند که من انداختن بیرون!!! حتی کار نیمه وقت هم به من ندادند !!!  این عدالت!!! به کجا باید درد گفت !!!! همه مستندات قابل ارائه می باشد. با تشکر ناشناس 11-04-1391

ایرانی:
مشکل من جوان ایرانی از همین کنکور شروع شد جایی ک مجبور شدم به خاطر رشته دلخاهم چند صد کیلومتر اونورتر از محل زندگیم درس بخونم.شهریه دانشگاه،خرج و مخارج تحصیل،کار دانشجویی و... کمترین مشکلات ی دانشجو است.همه اینا در کنار نا امیدی به آینده و نبود کار دو چندان میشه.تنها تفریح من جوان فقط ی خیال پوچ است که اونم بعد از فارغ التحصیل شدن از بین میره زمانی ک میبینم هیچ کاری واسم نیست و عمرمو الکی توو دانشگاه تلف کردم یا اینکه باید با حداقل حقوق فقط شکممو سیر کنم.مسکن واسه من جوان ایرانی یه رویاس

بدون اسم:
اینکه امکان تفریح برای جوانان محدود است مهم هست ولی چیزی که خیلی مهمتر است اینست که امکان شکوفایی استعدادها و پیشرفت جوانان خیلی محدود است یعنی امکان آموزش و تحصیلات عالی و ورزشی و حرفه ای و متناسب با فرصتهای شغلی مناسب خیلی محدود است(بر خلاف ادعاهای کذب برخی از مسئولین کشور)... ولی از سوی دیگر امکان به انحراف کشیده شدن جوانان فوق العاده بالاست چون دسترسی به انواع مواد مخدر از لبنیات ساده تر است و حتما مسئولین میدانند که چقدر الکل در کشور مصرف میشود و در آزادترین کشورهای اروپایی چنین لجام گسیختگی وجود ندارد.... البته مسئولان فعلا کارهای مهمتری دارند مثل حساب های شخصی و بازیهای سیاسی و....

رامین:
سلام، در اول نمیدونم باید از بچه های تابناک تشکر کنم که یه همچین فضایی برای ما جوونا در اختیارمون گذاشته و یا انتقاد کنم برای اینکه
این همه مشکلات ما جوونا رو مثل بقیه مشکلات جامعه داره عادی میکنه. خلاصه باید گفت هر روز بد تر از دیروز،فکر نکنید ما با عینک بد بینی نگاه میکنیم .من به قول مردم جامعه یه بچه حزب اللهی هستم و از همه چیز نظام هم دفاع کردم و خواهم کرد.ولی نباید از حق که به نظر من یکی از اهداف اصلی خداست گذشت .طرف صحبت من با مسئولان مملکت هست همونایی که طرح و بودجه اختصاص میدن واونایی که خرج میکنن. اگه بگن از وضع جامعه و ما جوونا خبر ندارن دروغ گفتیم.پس همه مشکلاتو میدونن دیگه نیازی به بازگو کردن نیست،فقط اینو گوشزد میکنم که یه طوری کار کنن تا زمانی ناگهان مولایمان امام زمان(عج) ظهور کرد .شرمندش نشن. جوونم و جلوی همه ی بدبختی های زندگی طاغت میارم ولی طاغت اندوه و غم رهبرمو ندارم که بیشترش به خاطر بی مسئولیتیه دست اندرکارانه نظام هست .فقط کافیه لب تر کنه تا جونمونو بدیم.

دهمین و آخرین بروز رسانی: 22:00

رحمان:
سلام. چطور می تونم راضی باشم. من دانشجوی دکتری نانوتکنولوژی دانشگاه تهرانم ولی متاسفانه از نوع شبانه. با این هزینه های سنگین زندگی دانشگاه تهران اعلام کرده که شهریه دانشگاه را زیاد کرده اونم 300 درصد. یک هفتس دارم از تمام مسئولین دانشگاه پرس و جو می کنم که ببینم این افزایش شهریه شامل حال ما هم میشه یا که هیچ کس جواب درست حسابی بهمون نمیده. همه میگن تا مهر صبرکن ببین چقدر باید پرداخت کنی. یه کارمندا که به راحتی می گفت اگه زیاد شد برو انصراف بده. خدا از سرشون نگذره. تابناک تورو خدا یه پیگیری کن ببین ما باید چی کار کنیم؟ یعنی ما تا 2 ماه دیگه استرس داشته باشیم آخرشم بریم انصراف بدیم. کی جوابگوی این همه حسارت به ما میشه؟ این همه شعار حمایت از جوانان و علم که میگن چی شد؟

حسین:
با سلام، به نام کسی که هستی از اوست  خیلی وقت ها وقتی این فیلم های هالیودی رو می بینم واقعا حسرت می خورم چرا دنیای ما با دنیای جوانی ان ها متفاوت هستش . . . من 24 سالمه هم درس خوندم هم کار کردم ، تا زمانی که فارغ تحصیل میشم سابقه کار داشته باشم . . . ولی چه فایده که کاری مناسب نیست . . . باورتون میشه لیسانس IT دارم خود اشتغالی هم راه انداختم در این زمینه درامدش به دلیل عدم حمایت از کار جوانان کم !!! و باعث شده تو یه رستوران پیش خدمت باشم کار کنم !؟ ولی بازم میگم شکر تو مملکت خودم گارسونم نه مملکت غریب . . . باتشکر

بدون اسم:
سلام من یه جوان 25 ساله هستم راستش زیاد احساس خوشبختی نمیکنم مهندسی عمران خوندم  تفریحم اینترنت هست و گیم فوتبال البته تفریح دیگه ایم وجود نداره اینجا تا خواستم برم سربازی شد 21 ماه و به همین راحتی 2 سال از عمرم که میتونستم در زمینه رشتم کار کنم سوخت شد  کارم ندارم یعنی داشتم ولی گفتن چون سربازی برو پی کارت . .

علی:
اوضاع کشور اجازه لذت بردن را نمیدهد. مسئله خیلی از جوانان کار است خیلی از دوستان بیکار هستند آنهایی هم که کار دارند مثلا ماهی 600 میگیرند. نگاهی به اجاره خانه ها بیندازید و ببنید با این حقوق جوان هیچ نمیتواند بکند. ازدواج نمیتواند بکند. حال مخارج ازدواج و عروسی را هم به این اضافه کنید. کلا مشکلات جوانان مالی و مربوط به کار و ازدواج است
جوان:
اکثر نظرات رو خوندم ... یدونه جوون که از جوونیش راضی باشه پیدا نکردم . این یعنی چی ؟! میخواستم بدونم آیا مسئولی هست که به حرف دل این جوون ها گوش کنه یا اینکه مسئولای کشورمون به فکر دور زدن تحریم هان . این وضع تا کی ادامه داره ؟!  آیا نمی بینید که به جای تحریم ها دارید مردم و جوونای مملکت خودتون رو دور می زنید ؟! لطفا این نظر رو در بخش خبر نمایش بدید شاید یه عده به خودشون بیان !



تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱۱۷۸
انتشار یافته: ۵۰۰
هه هه هه هه هه هه هه هه کلی خندیدیم.لذت از جوانی.هه هه
پاسخ ها
یوسف
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
شرمنده جوانیم از این زندگانیم
تتبناک که نمیذاره اما ما که نوشتیم.
حامد
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
خودت تنبلي كردي لذت نبردي به كسي ربطي نداره خيلي ها هم لذت بردن من نميدونم پس اين همه ماشين اين همه سفر اين همه جوون با هزار تا قر و فر ميرن اين كشور و اون كشور اين همه آيا اقليتن من نميدونم والا.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
آخخخخخخخخخخخخخخ
این جا آره لذت میبرم.ولی اونجا که بودم اصلا!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
نوش جوووووونت!
دانشجو
| Iran, Islamic Republic of |
۰۶:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
نوش جونت احمق فراری
من از طرف خودم می گم تا آخرش پای مملکتم موندم با همه ی مشکلات و بدبختی هاش تا آخرش هستم و جونم و همه ی آبرو و تلاشم را فدای مردمم می کنم الان دانشجو هستم خیلی هم دغدغه ی کار دارم ولی امیدم به خداست
توکلم به خداست
من به هیچ کس جز خدا و اولیاء خدا اعتماد ندارم
و به ریش آمریکا و اسرائیل هم می خندم...
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
این آقای دنشجو که اینجوری جوش اورده و جواب ناشناس اولی رو داده چرا خودش از وی پی ان که غیرمجاز و استفاده از اون جرم هم است استفاده کرده
ناشناس
| United Kingdom |
۱۱:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
دانشجو جان هرکی از کشور رفته خائن نیس هرکی ام مونده خدمت گذار نیس! و چه بسا این دوستمون فردای روزی کاری واسه کشور بکنه که 1000 تا مثل شما نتونن! حالم از این حس خود برتر بینیتون واقعا بهم می خوره!
ناشناس
| Canada |
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
چرا فحش می دی؟؟؟ مگه چی گفته؟ گفته اینجا لذت می بره ولی اونجا نه؟؟؟ چیه باید به زور لذت ببره؟؟؟؟ یکم فکر کن بعد حرف بزن
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
جناب دانشجویی که میگی پای مملکت میمونی، چرا آی پی شما از انگلیس ثبت شده؟ اگر اونجایی چرا دروغ میگی؟ اگر اینجایی چرا با فیلتر شکن اومدی؟ اینه اون جامعه آزاد و شادابی که داری براش ذوق مرگ میشی که مجبوری با فیلترشکن از اینترنت نفتیش استفاده کنی.
ناشناس
| France |
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
این اقای دانشجو چرا توهین کرده؟!اقای دانشجو کی میخای درک کنی هرکسی حق داره هرکجا که دلش میخواد زندگی کنه؟؟بفهم .....
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
توهین نکنید رفیقمون توی آمریکا حقیقت رو گفتن
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
دانشجو جان ادامه بده...
یه روزی خودت میفهمی...
جوانی من گره خورده به خانواده !
از طرفی شرمنده دستان پیر پدرم هستم که تا این سن باید ایطنور تلاش کند و از طرفی میبینم که هیچ راهی برای جبرانش ندارم !
همین
پاسخ ها
امیر
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
ای قربان دستان پیر پدرت
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
نبینم غمتو داداش
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
بوسه میزنم بر دستان پدر پیر شما و همه پدران زحمتکش این سرزمین
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
جناب آقاي موسوي
با سلام
بوسه بر آن دستان مقدس، بزرگترين تشكر از طرف شما نسبت به پدر و عظيم ترين پشتوانه معنوي براي شما. موفق و مويد باشي.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
بخدا دستای پدر و مادرم را که نگاه می کنم از خجالت آب میشم. رفتم درس خوندم که جبران کنم ولی هیچ امیدی ندارم
سلام والا با این وضع فقط بچه مایه دارا خوش میگذرونند قشر متوسط جامعه نه.در ضمن مگه جایی هم برای تفریح وجود داره تو ایران؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ ها
ناشناس
| United Kingdom |
۱۸:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
این همه جا برای برای گردش
هیچ لذتی بهتر از سوار ماشین گشا ارشاد شدن نیست
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
چرا نداره فقط نیروی محترم انتظامی وظیفه اش رو فراموش کرده گیر داده به ما
یا خائن و وطن فروشیم
یا گمراه که باید هدایت بشه
آقا ولمون کن دیگه حوصله ای برای جوونا نمونده که. بیکاریم توخونه نشستیم با خفت. بعد از تلف کردن اصل جوونیمون برا درس خوندن حالا هرجا می ریم می گن سابقه کار. آخه تازه فارغ التحصیل سابقه کارش کجا بود؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
بنده خدا وقتی بهت میگن سابقه کار یعنی یا سابقه کار بده یا یه پارتی داشته باش. اینجا ایرانه . حکومت عدل !!!!
خیلی... .
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
این خیلی از صد تا فحش بدتره... اگه بعضی ها بفهمند
جوانهای ما خیلی زود پا به سن می زارن خیلی زود پیر می شن اصلا اونقدر مشکل دارن که جوانی با اون سرعتش بهشون وقت نمیده که جوانی بکنند
من با اینکه الآن بیست و یک سالمه فکر میکنم کلا جوانی از زندگی من حذف شده، به خدا نتونستم هنوز طعم شادی رو زیاد حس کنم، البته من کسی رو جز خودم مقصر نمی دونم.
بیشتر مشکلات من هم با ورود به دانشگاه و با همین کنکور لعنتی شروع شد، وقتی نتونستم شهر مورد علاقم قبول شم.
بعد هم توی دانشگاه مشکلاتی مثل نبود خوابگاه و محل اسکان ، کافی نبودن درآمد کار دانشجویی برای خرج های دانشگاه و ...
بدتر از همه نا امیدی نسبت به آینده با این اوضاع کار و مسکن و...

خدا کمک کنه...
جوانی یعنی دغدغه چون با حساب تورم دست پیدا کردن به همه چیز غیر ممکن به نظر می رسه و همین موجب میشه جوانی دغدغه بشه
اصلا تو کشور ما باید تا پیری کار کرد تا به جایی رسید و تازه وقت استراحت میشه اما نه پا داری بری و نه دل و دماغی مونده
خیلی دلم پره ........
جوانی ...
لذت ....
من که چیزی حس نمیکنم.
به نظر من هر کسی طبق آرزوهایی که برای خود تعیین می کنه، باید مورد مقایسه قرار بگیره
ای کاش اصلا به دنیا نیامده بودم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
وقتی این مطالب میخونم بغضم میگره عزیزانم کی دلش به حال ما سوخته
افسرده
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
منم همیشه می گم کاشکی به دنیا نیومده بوده و هیچ وقت هم نمی خوام بچه ای رو به این دنیا بیارم.
از طرف افسرده
شادی با چی تابی جون؟؟؟ برنامه های رسانه میلی؟؟ با بیکاری و داشتن اوقات فراقت زیادی!!!!!!
با خبرهای خوب تحریم و جنگ و استکبار جهانی و ........
باز هم دستت درد نکنه که به فکر افتادی!!
نه!
( تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...)
لذت! از وضع دانشگاه ها؟ زیر ساخت های ورزشی موجود؟ یا سرانه ی فرهنگی؟ قیمت بازار ، بنزین و ... بماند!
خوشی زیاد زده زیر دلمون , یکم گشت ارشادشو زیاد کنید لطفا
در ضمن کراوات بیمارستانها هم یادتون نره , ظاهرا تاثیر زیادی در کاهش قیمت دلار داره .
پاسخ ها
محسن
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
خوشم میاد همه جواهن ها تو این موضوع تابناک با هم هم نظرند
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
محسن جان شما همه رو با خودت جمع نبند دوست عزیز !
امید
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
نظرت حرف نداشت خیل خوشم آمد.
جوان در این روزهای ایران فردیست گوشه گیر، به هزار و یک دلیل! بی کاری، بی سرمایه، نبود مکانی برای ورزش(در صورت وجود باید پول خرج کرد)، نبود مکانی برای شادی(در اکثر پارکهای عمومی مجردها حق وارد شدن به پارکها رو ندارند، اوج نیاز جنسی، تفکر اینکه سربار خانواده است، به نظر بنده امور جوانان را باید به خود جوانان واگذار کرد. هر استان یک نمیانده از جوانان، هر شهر، هر محله و هر کوچه یک جوان (نماینده) اداره امور جوانان آن محل را بر عهده گیرد.
واقعا مگه با این اوضاع بهترازاینم میشه؟؟؟!!!!!!!!!!!1
اگه منظور شما از جوانی دوران پر استرس قبل از کنکوره....نه
اگه منظورتون دوران بی فایده و بی ثمره خدمته ....نه
اگه دوران دنبال کار بودن ونیافتنه .... نه
اگه منظورتون اون موقعی که مامان میگه فلانی دختره خوبیه ولی من به خاطره اینکه میدونم از پس خرج ومخارجش بر نمیام قبول نمیکنم ..... نه
پس کجاست اون خاطرات شیرین پدر بزرگها
پاسخ ها
ناشناس
| Austria |
۱۹:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
هزار تا مثبت هم کمه

دست مریزاد به این فکر و دریغا که چنین تفکراتی در ایران به هدر می روند
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
آقایahb امیدوارم خدا یه دختر خیلی خوب به همین زودیا نصیبتون کنه ولی توی این دوره زمونه اگه توکل نداشته باشی به هیچ جا نمیرسی همش که پول نیست
خیر چون هر چیزی که جوان را خوشحال کند حرام است .
با تشکر از تابناک عزیز که باز هم به فکر ما جوانان هست
با سلام.
جوان با نیازهاش تعریف می شه و از نیازهای جوانان هر مملکتی می شه دید نسبتا خوبی نسبت به اوضاع کلی اون مملکت داشت. به نظر من اکثر نیازهای جوانان ایرانی در کف هرم مزلو تعریف شده اند. یعنی به زبان ساده نیازهای اولیه مثل کار، امنیت شغلی، مسکن، ازدواج و هزینه های آن و ... که همگی آن ها مدت هاست که در کشورهای جهان اول رفع شده اند و یا حداقل دغدغه اکثریت جوانان آن ها نیست.
چه لذتی؟
آرزو
واقعا که خیلی لذت می بریم هر ثانیه اش برامون پر از لذت و نشاط مگه ما چی میخواهیم که تو این کشورنیست امنیت اجتماعی که داریم، امنیت شعلی که فراوون نه گفتم شعل چون 99/9 در صد جوانانمون شاغلند، تفریحات سالم که اوووااااااااااه اینقدر داریم دیگه جونم براتو بگه اینقدر اینجا خوبه که به قول معروف زده زیره دلمون هممون داریم میریم بلاد کفر که اونجا یه ذره سختی وبدبختی و بیکاری بکشیم تا ار این یکنواختی تو زندگی در ایران راحت شیم .
دیگه برایمان هیچ چیز ارزش ندارد حتی این جوانی. کاش 10 سال پیش بود در اون دوران کودکی درجا میزدیم نه اینکه از سیاست و اینجور چیزا باشه بلکه همه چیز نه فقط درایران بلکه در دنیا ارزش وطعم حقیقی خود رو از دست داده شایدحال روز مردم آخرالزمانی اینطورخواهد شد
واقعا از این تلاش شما متشکرم...
سوال های شما در متن خودشون اینقدر جواب دارن که نمیشه با کلی گویی به نتیجه رسید...

من بعنوان یک جوان اساسا در سنی هستم که باید با اقتضا به سن در فکر ایجاد زندگی شاد و با ثباتی باشم...
در این بین ابزار ایجاد این شادی و لذت همراه با پیشرفت رو مقدار زیادی اوضاع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی حاکم بر کشور رقم میزنه...
به هر صورت ما در جامعه ای زندگی میکنیم که بعنوان یک عضو از اون باید تمامی حرکت ها و تصمیمیات خودمون رو بر اساس مقتضیات جامعه تنظیم کنیم.
بحث در این نقطه شروع میشه که ما اهداف خودمون رو چه از نوع آرمانی و اجتماعی و اقتصادی... منطبق کنیم با وضعیت و ظرفیت جامعه.
در هر موردی که بخام شروع کنم باید زندگی خودم رو دقیقا شرع بدم . در هر مرحله ای که گذروندم باید به نوعی به صورت جز به جز تشریح کنم تا مخاطب من قانع بشه و درک کنه...
جون نمیدونم چارچوب موضوع رو چطوری بیان کنم ادامه متن رو میزارم برای وقتی که نظر شما رو بدونم... خیلی به این موضوع علاقه دارم و خوشحال میشم همکاری بکنم...
موفق باشید
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
تيز بين خودت متوجه شدي چي گفتي؟
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
داداش مثل اینکه وضع مالیت خوبه نفست از جای گرم درمیاد
نه به ولا با این اوضاع جامعه کی لذت میبره
با تشکر
یه آدم بیکار
والا من یکی که از شاخ جوانی گل عیشی نچیده ام!
پاسخ ها
امیرحسین ط
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
احسنت بر شما ادب دوست و بر رهی معیری شاعر خوب معاصر. خدایش بیامرزد
واقعا وصف حال جوانان ایرانی است
آقا کدوم خوشی‌؟
دائم دنبال امتحان و کار و استرس و .
۲۲ سالمه اما هیچ تفریحی نداریم جز همین اینترنت که تا چند وقت دیگه ملی‌ می‌شه!
من34 سالمه! هنوز طعم شادی رو نچشیدم!
به لطف مسئولين, ارزانى مملكت,گيرهـاى چپ و راست ,اميد به اينده,وسرزمين كم تنش كه داريم!!!!!! و اينكه مديريت جهـان هـم دست ما است!!!!!! اين هـمه نعمت !!!! چيمون كمه لذت نبريم!!!! واقعأ كه
چه مشکلی می تونین داشته باشین؟
همه جوانا سر کارن. خونه دارن. مشکل ازدواج ندارن.
خوشحالا و شاد. هیچ غم و استرسی هم ندارن. مسافرت میرن. بهترین زندگی رو دارن و ... .
رویاهای یک جوان گم نام.
25 سالمه فکر میکنم 70 سالمه انرژی روحی ندارم اصلا
من شاد نیستم. تلاش کردم کم یا زیاد. از جامعه توقعاتی دارم که برآورده نمی کند که هیچ انواع موانع را در مقابلم قرار داده تا به هدفم نرسم به ویژه در دو 3 سال اخیر. برای شروع یک کار آزاد با تکیه بر دانش فنی ام اقدام نمودم اما بینید وضع اقتصادی را. ما نسلی هستیم تلف شده و بس. ما همان هایی هستیم که در تاریخ گم شدیم.
در شادى غرقيم!!!!! يكى بياد مارو نجات بده!!!!! اينهـمه اميد!!! اينهـمه ارزونى!!!! شرايط كار و ازدواج هـم فراهـمه!!!! تازه دولت گفته ماه عسل هـم دور دنيا ميفرستتمون!!!! چون مديريت جهـان با اونه
جوان ابرانی یعنی :

دیپلم - بعد میبینی کار نیست
کنکور یا سربازی
4 سال کارشناسی میری دنبال کار میبینی بازم کار نیست
دوباره کنکور برا ارشد
بعد ارشد و تموم میکنی
بر میگردی میبینی شده 30 سال

کار که نداری
پس اندازم که نداری
میخوای متاهل بشی پول نداری
میری دنبال کار میبینی یا کار نیست
اگرم باشه همون حقوق دیپلمتو میدند
دستتو میزارند تو پوست گردم زنت میدند اون وقتت تازه اول بدبختیته
چون تا اخر عمر باید کار کنی و همیشه زندگی با سرعت بیشتری از تو جلو میریه

ارشد
هر چند پیغام من را نمیگذارید
من یه دختر 24 ساله هستم.
فقط همین
حالا شما بگین.به نظر شما من از جوانی لذت میبرم؟
به امید خدا
پاسخ ها
م
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
ته بابا ! لذت!؟ نه!!!!!!!!!!!!!! گوگوری مگوری!!!!!!
حرف من دقيقا همون حرف رضاست-فقط با اين نگاه كه: شكر براي آنچه داريم كه شايد خيلي ها ندارند-
پاسخ ها
دلارا
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
رفتي نشستي بهترين جاي دنيا-لهستان بايدم راضي باشي خوش بحالت
من هم از وقتی ایران و ترک کردم و اگرچه در سن بالا، با تمامی مشکلات مهاجرت حداقل تونستم اینجا چند صباحی طعم جوانی رو بچشمو از خدا هم ممنون که همیشه راه درست را جلوی پایم گذاشت. متاسفانه در ایران جونها در دل پیرن و پیرها جوونی میکنن با پول
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۷:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
پيرها جواني ميكنند؟!
به خدا ديگه روم نميشه بابامو نگاه كنم تا كي بايد كار كنه خرج تحصيل منو بده
ما که با این همه تفریح مردیم از خوشی
من نه! فشارهای شدید روی خونواده، فشار اونها روی ما، اعصاب خردی و ... به شدت عملکرد تحصیلی و ساید زندگیم رو خراب کرد..
از 24 ساعت بیکاری، عدم امکان ازدواج، از عصبی بودن والدین و بیکاری بقیه بچه ها خیلی ناراحتم.
اما از این که خدا رو دارم، نه. او جبران تمام نداشته های من است... اگه قبولم کنه
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
خدا مثل اینکه فقط داره ما رو نگاه میکنه و اصلا انگار نه انگار
مگه تو یه جامعه ای که مردم از پلیس میترسن و با این همه محدودیت موجود میشه از زندگی لذت برد
خودتون از قضیه آب بازی سال قبل که مثل همه چیز امنیتیش کردن حساب کنید
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۸:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
آب بازی رو بیخیال بیا بریم مراسم اعدام 4 نفر تو میدون شهر رو ببینیم خیلی حال میده!!!
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
آب بازی به هیچ عنوان کاره بدی نیست . ولی وقتی بخواد طوری بشه که مسائل شرعی و عفت و حیا رو زیر پا بزاره دچار اشکال میشه
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
آقا شما چرا همه چی رو دین نسبت می دین؟؟؟مردیم از دست شماها!!!!
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
ناشناس

بخاطر اینکه جنس انقلاب ما دینی بوده . انقلاب کردیم تا دین تو کشور اقامه کنیم نه فساد و هرزگی رو
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
اکثر مشکل بچه های ما اینه که میخان بی قید بازی در بیارن بعد این میشه که از جوونیشون لذت نمیبرنا از پلیس میترسنا با خونواده هاشون درگیری دارن و ....... چرا همش به دنبال یکی میگردیم که تقصیرا را گردنش بندازیم ؟؟؟؟ خودمون خیلی درست کاریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
جوانیم میخورد زمین با این گرانی
کودکی ما با جنگ شروع شد. نو جوانی ما با بگیر بگیر هی خیابانی و گیر دادن به لباس و موی سر دنبال شد. جونیه ما بار صحبتهای دوران اصلاحات تموم شد.حالا با 35 سال فقط به فکر سیر کردن بچه هامون هستیم.از ما گذشت هیچ دلخوشی توی این مملکت برامون جور نشد.حالا نگران آینده بچه هامون توی این مملکت هستیم.
آیا اونا هم مثل ما نسله سوخته خواهند بود؟
چند نسل سوخته تحویل جامعه داده خواهد شد؟؟؟؟؟
پاسخ ها
من
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۵۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
آقا رضا حالا خوبه تو ازدواج كردي و بچه هم داري، من 37 سالمه و برادرم 39 سالش هنوز در حسرت ازدواج هستيم. بقيه مسائل بماند فقط دلمون خوشه كه مثلاً خير سرمون داريم كار ميكنيم اينم به نظرت شد زندگي. خوشي پيشكشمون
وقتی از نظر مسئولین هر شادی ، ممنوع شده ،جایی واسه خوشی میمونه ؟!
چ دل خجسته ای داری حاجی جان

جوونی و شاد بودن ؟! فک کنم رابطه ی عکس وجود داره
جواني ما با تورم و باتوم و طرح امنيت اجتماعي و بيكاري و جمع آوري ماهواره گذشت. شما چطور؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
جوونی که بخواد با گناه و هرزگی و الواتی سر بگیره همونکه هیچ وقت سر نگیره

در جوانی پاکزیستن هنرست
یکی
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
ضرب المثلا اشتباه گفتین
در جوانی پاک زیستن شیوه ی پیغمبریست
می نوش که عمر جاودانی اینست خود حاصلت از دور جوانی اینست
هنگام گل و باده و یاران سرمست خوش باش دمی که زندگانی اینست
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
جوون مورد منکراتی داری ها!!!
می و باده رابطهء عکس با جاودانی داره،مگه تو همین تابناک نخوندی دو تا جوون تو مشهد می نوشیدن با اجازت الان باید پخ پخ؟!!
با این وضع تورم و گرانی و مسکن و شغل و ازدواج و سربازی چه لذتی برای جوان باقی میماند؟ با 28 سال سن و دانشجوی دکتری که نه شغلی و نه پژوهانه ای و نه کمکی باید بعد از 30 سالگی 2 سال هم خدمت مقدس سربازی رو انجام داد و بعد به فکر شغل و مسکن و ... برای ازدواج بود چه آینده روشنی وجود دارد؟ وقتی میبینیم که ارزش پول ملی ما نسبت به ارزهای خارجی از یکسال پیش تا الان نصف شده و مسئولان بجای پاسخ گویی همه چیز را عالی و گل و بلبل تصور میکنند و یا نهایتا تقصیر را به گردن هم انداخته و کی بود کی بود من نبودم راه میاندازند و همواره باید افسوس قبل را خورد چرا باید به آینده امید داشت. متاسفانه نگاه بسته مسئولین و گزینشها و پارتی بازی ها وحشتناک و چاپلوسی ها مجال ورود افراد نخبه و موثر را به تمامی رده ها گرفته و رفتارهای غیر کارشناسی ناشی از آن نه تنها امیدی به موثر بودن و بهبود بخشی برای جوان باقی نمیگذارد بلکه باعث تبدیل این پتانسیل از مفید به مضر میشود.
افسردگی- بیکاری-بی پولی - عدم داشتن تفریح مناسب و عدم خوشبینی به اینده = دوران جوانی در ایران
لذت یعنی درک خوشی ها یا از نداشتن به داشتن رسیدن.دیگه خودتون حساب کنید
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
داداش من نمي فهمم چي ميگخ شما مثل اينكه تو هرم مازلو تو راسش هستي ولي ما كه طبقه اوليم و فقط به دنبال غذا و جاي خواب و احتمالا زن هستيم نكات فيلسوفانه شما رو متوجه نميشيم
تابناك باز مارو گير آوردي يك جوك ديگه بگو
اگه تو ایران با این همه درگیری و بکش بکش دیوانه نشیم نوبری هستیم برای خودمان
رقمی واسمون نمونده که بخوایم جوونی کنیم و شاد باشیم
اززندگانی ام گله دارد جوانی ام
شرمنده جوانی ام از این زندگانی ام
من نه! فشارهای شدید روی خونواده، فشار اونها روی ما، اعصاب خردی و ... به شدت عملکرد تحصیلی و ساید زندگیم رو خراب کرد..
از 24 ساعت بیکاری، عدم امکان ازدواج، از عصبی بودن والدین و بیکاری بقیه بچه ها خیلی ناراحتم.
اما از این که خدا رو دارم، نه. او جبران تمام نداشته های من است... اگه قبولم کنه
یکی از هزاران چیزی که در ایران معنی نداره جوانی و جوانی کردنه
به هرکی بگی دلم میخواد جوونی کنم فقط هر هر بهت میخنده
پاسخ ها
نامعلوم
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
ببخشید استاد منظور از جوانی کردن یعنی چه در این شاه بیت غزل شما؟؟؟؟؟؟؟
اگر منظور شما چون مغز شما جوان هست میتونین ابتکارات و نواوری کنین و نظریات جدید ارائه بدین بنده با شما موافقم .نمودونم چرا ما جونا فکر می کنمیم حتما" باید کارهای غیر متعارف بکنیم تا جوانی کرده باشیم.شده تا حالا به یه طرحی فکر کرده باشیم؟چه از نظر علمی یا هنری یا غیره؟؟؟؟؟از افتابه سازی تا طرحهای بزرگ علمی.احتمالا" خیلی ها می گن برای این کارها امکانات می خاد که باید بگم به شدت مخالفم.مگه وقتی نیوتون جاذبه رو کشف کرد امکانات داشت ؟ فقط یه سیب بود که خورد تو فرق سرش همین.بعد رفت دنبال ایده هاش.کم نبودن دانشمندان و هنرمندان بسیار فقیر.نمونش همین ثروتمند ترین مرد جهان اقای بیل گیتس.زندگی نامشو بخونین بد نیس تلاش کرد تا به اونجا رسید.اشکال ما اینکه باید تا جونیم تمام کیفهای دنیا رو بکنیم بعد اگه وقت شد به زنگی برسیم
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
آقاي نا معلوم كي گفته جواني كارهاي غير متعارفه چرا حاشيه ميرين چرا تعريفهايي كه تو مغزتون هست رو تعميم ميديد بابا جواني يعني استفاده از انرژي فوق العاده اي كه خدا در انسان قرارداده در جهت مثبت حالا اسم اينو شما هر چي بزار
شما نيوتن رو ميگي برادر من مشكل اينه كه همين كسايي مثل شما هستن كه باعث فرار جونا ميشن الان چرا متخصصين تو ايران نمي مونن ميرن خارج كلي اختراع دارن چون كه بهشون بها ميدن مشكل اينه كه تو ايران تا زماني كه جونن كسي بها نميده بعد كه پير ميشن و فسيل ميگن بيا فكر كن
داداش به خدا تو شركتي كار ميكنم كه با مدرك فوق ليسانس فني بايد جوابگو پيرمردي 60 ساله با مدرك ديپلم باشم چون نميفهمه من بايد به زبون اون حرف بزنم تا حاليش شه آخه تو كشوري كه براي ثبت نام در كتابخانه ضامن معتبر مي خوان داري چي ميگي
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۷:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
اقای نا معلوم جان ، من به شخصه به کمک یکی از استادهام تو داتشگاه ، دست به ساخت و تولید ماده ای زدیم که بازده اقتصادی بالایی داشت و می تونست زندگیمو از این رو به اون رو کنه ( تمامی اساتید دانشگاه هم اینو تایید کردن) ولی وزارت صنایع بسیار محترم و اداره ی استادندار بسیار محترم تر اونقدر سنگ جولوی پای ما انداختن که مجبور شدیم طرحو بخوابونیم بی خیالش بشیم ! اینه فرق نیوتون و بیل گیتس با ما!! وقتی به 1001 دلیل نمی تونی طرحتو دنبال کنی چه جوری می خوای بیل گیتس بشی ؟ اداره استاندار شرایط عجیب غریب نا مربوط گذاشت جلوای اقای گیتس ؟ گفت باید تو 100 کیلو متری جاده قدیم ، 10000 متر ..... ( اخه منه دانشجو از کجا بیارم اینارو ؟! ) جدا نا امید شدم از هر چی کاره علمی تولیدی ، الانم به شغل شریف دلالی رو اوردم!
تلخندت کو تابناک که بخونیم و نگاه کنیم بلکه شاید اندکی خوشحال بشیمو احساس جونی کنیم
مینویسم تا خوانده شوم.(طبق گفته شما)
با توجه به نظر سنجی جالبی که کردین حالا خودتون از بیرون به ما نگاه کنین و + و - بدین.ما شاد نیستیم.چه برسد لذت ببریم.غم هایی داریم که در جمله گفته نمیشه.باید بشینین پای درد دلمون.یاد مامانبزرگم افتاد.آخه پیر بود.ما هم در جوانی پیر شدیم.اشک داریم.بغز داریم.نیروی جوانی نداریم.شک داریم.دوست داریم.هیچی نداریم.فکر داریم.جایی نداریم . نفس نداریم. رنگ نداریم. بو نداریم. هویت جوان ایرانی نداریم.
با نام خدا به پایان میرسانم.
شاید اونم شاید دخترا ببرن وگرنه ما پسرا که اصلا و ابدا. اونقدر تبعیض برا دخترا زیاد شده که آبجیم هم به اون شهادت میده. مگه نه آبجی...آره!
برای مثال اگه یه سر به آگهی نامه ها بزنین میبینین که 101% درخواست مشاغل برای دختراست. حالا وقتی میخوای بری خواستگاری با چه شغلی و با چه پولی میری. اصلا گیج میشی که چیکار بکنی. آبجیم میگه گاهی وقتا دلم به حال شما پسرا میسوزه با اینهمه تبعیض. ولی با اینحال خدا قربونش برم هیچ فرقی بین مذکر و مونث نذاشته بلکه این مائیم که تبعیضا رو درست کردیم. مثلا خدا نگفته مونثا رو تو گور طلایی بزارید مذکرا رو تو گور مسی. هممون رو با یه کفن سفید چال میکنن وسط خاکا. من که به لذتای این دنیا خیلی بدبینم. امیدوارم من و همه دوستان تو اون دنیا بتونیم از لذتاش لذت ببریم...یاعلی.
بعد از 36 سال سن و در این وضع گرانی و تحریم و بدبختی میگن یا سربازی یا زندان .این هم نتیجه زندگی در این کشور !
تحصیلات:
تا جایی که دستم می رسید خوندم. ارشد فیزیک بهترین دانشگاه ایران مثلا!. دکتری رو تو بگو یا کدوم انگیزه بخونم؟ اونم با این وضع کنکورش؟

کار:
دلت خوشه ها! کجا به من یه لا قبا کار می دن؟ پارتی نداریم برادر من!

خونه:
شنیدی م یگن دست ما کوتاه و خرما بر نخیل؟ هر چی هم برمی نردبوم بیاریم نخله هی داره رشد می کنه ماشالله! اصن کو نردبون؟ آدم بیکار نردبونش کجا بود؟!

همسر:
بالاییا رو تو واسم جور کن، اینو خودم ردیف می کنم!

سینما:
اصن حرفشم نزن! خیلی وقته اینجا سینماش تعطیله

پارک:
قلیون می خوای؟ واه واه! چه معنی داره یه دختر تو پارک ورزش کنه؟

دوچرخه سواری:
اسلام در خطر می افته! تازه با مانتو بلند که نمی شه. الان گشت ارشاد میاد. زودی برو خط بعد.

کتاب:
جیبامو که همون اول نشونت دادم!

مسافرت:
سلام برسون! ما کرایه تاکسی توی شهرمون بیاد تو جیبمون باید کلاهمون رو بندازیم هوا...

شروع یه کار تولیدی:
سرمایه اشو ندارم

وام:
ضامن میشی؟ تازه سه چهار نفر دیگه رو هم باید با خودت بیاری

بیمه:
نه من کار دارم نه همسرم. کی ما رو بیمه کنه؟

آینده روشن:
کدوم آینده؟ کدوم روشن؟...

لذت می برم؟
لذت با کدوم ز بود اصن....
اینست حکایت تلخ نسل من!
بچگي مون خورد به جنگ
نو جواني مون به سازندگي و نبود امكانات
جواني مون به دروه اصلاحات و بگير و بندهاي فرهنگي
ميانسالي مون خورده به اختتلاس و تحريم
خدا؟؟؟؟؟؟؟ با ما متولدين دهه 50-60 چه مشكلي داري كه هرچي بلاست داري سرمون مياري؟
سلام 30 سالمه اما كو جواني همش دغدغه كار تلاش برا چه برا اينكه ببيني رو خط فقري تفريح كو زندگي كو ازدواج كو جواني برا 10 درصد پولدار جامعه برا آقازاده هاست 90 درصد بقيه فكر كنكور و كارو ازدواج حاشيه هان
مرد حسابی دلت خوشه؟ قهرمان کشتی کشور از شدت فشار روانی میره قتل میکنه
چه کشکی؟ چه دوغی؟
با این نظرا من که 22 سالمه دلم می خواد گریه کنم
همه پدر مادرها امیدشون اینه که تو پیری ما بشیم عصای دستشون ولی غافل از اینند که ما جوونا کی میخوایم ازدواج کنیم تا ما هم یه بچه ای داشته باشیم و عصای دستی داشته باشیم....
والا من یکی که از شاخ جوانی گل عیشی نچیده ام!
لذت!
خیلی با بیکاری
با بی پولی
با بی وجهگی
با بی توجهی
با بی عاری
خلاصه سهم ما فقط بی هست
آره خیلی فقط با بی...لذت می بریم
تابی فکر کنم زدی تو هدف
اینقدر جوونا دارن بگن که کم میاری
راست میگی تو صدر موضوعات نگهش دار تا ببینی
تازه اینا مال 2 ساعته
صبح میذاشتی تموم بود.فکر کنم 4 برابر این هم تازه رو کامنت ها نذاشتی
آره
سلام من امروز در مراسم اختتامیه جشنواره بودم مراسمی کاملا نمایشی و شعاری و بیانگویی نیاز های نسل امروز ما نبود
حالا با توجه به نظرات ارائه شده خودتان قضاوت کنید. حتی یک مورد جوان شاد که چه عرض کنم جوان .... هم یافت نمیشود!
پاسخ ها
رضا
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
اقا اونی که خوشه که دیگه اینجا نمیاد ! اصلا اخبار به چه دردش می خوره ؟ چه فرقی می کنه واسش که چی به چیه ؟ داره زندگیشو می کنه ، منو شماییم که سرمون تو اخباره که ببینیم یک باریکه امید جایی روشن می شه یا نه ... که شکر خدا هر روز هم امید به وجود دیدن اون باریکه نور کمتر می شه !
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
آقا رضا راست و درست می گه
شوخی ات گرفنه ؟!
من 35 سالمه و وقتی توی اینه چروک های ریز صورتمو می بینم واسه خودم حساب می کنم هرکدومش نشونه ی چند تا تجربه ست به خودم که می یام اینا فقط جلوم ردیف میشه
ترس ناامنی اجتماعی ترس از پلیس از باتوم از تورم از بی کاری از خندیدن خلاصه اینجا ایرانه
تازگیا آخ گفتن هم ممنوع شده ....... خلاصه دلمو به اون دنیا خوش کردم
اگر جرات داری تابناک نظر سنجی بزار
پاسخ ها
حسین
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۱۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
بعید می دونم جرات نظر سنجی در این مورد وجود داشته باشه!!
دلت خوشه .من 24 سالمه دارم 300 هزارتومان حقوق میگیرم بیمه نیستم .متاهلم.150کرایه خونه میدم.70 هزارتومان قسط میدم .بقیه هم که میمونه شما بگین چکار کنم.برنج مرغ گوشت نون برق گاز اینم از سربلندی دولت ماست
خانمها نظر نذارن که هرچی بدبختی می کشیم از دست شماست، 500 سکه مهریه کدوم جوان جرات میکنه ازدواج کنه؟
پاسخ ها
ن شفائی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
ما خانوم ها فرشته هستیم اگر براتون مهریه 500 سکه تعیین می کنیم بخاطر این است که همیشه انگیزه کار کردن و سخت کوشیدن را در شماها زنده نگه داریم. :). آقایون دیدتون را مثبت کنید و از ما برای این لطفمون سپاسگزار باشید............ستاد دختران نمکدون.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
ای بابا! ما همه مشکلات شما رو داریم. به علاوه غرغرهای شما رو هم داریم. در ازای این مهریه هزار تا حق و حقوقی که به شما داده ان رو نمی بینین؟
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۱:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
مهریه یه توافقه بین زن و مرد! من یه زنم. فک میکنم با چونه زدن سر این دارم قیمت رو خودم میذارم! شما اینطور فک نمیکنید؟!
آخه این مهریه و معضلاتش چند چندم زندگین؟!
راستی! اگه خانم ها از مهریه چیزی نخوان، چند درصد آقایون حاضرن حقوق حین عقد رو به خانم ها بدن؟ مثل حق خروج از کشور، حق حضانت فرزند، حق طلاق برابر، شریک زندگی و اینها؟
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
همه بد بختی هاتون که نه این مشکل ازدواجتونه که اونم الکی به خاطر مهریه مظلوم نمایی میکنید در صورتی که هر مردی که بدون دلیل میخواد زنشو طلاق بده حقشه به خاطر مهریه بیفته زندان.دخترا که کل عمرشون از مردا باید بدبختی بهشون برسه.دخترا تو ایران حق خیلی چیزا رو ندارن چون مردا به خطر میفتن.از 9 سالگی باید حجاب داشته باشن. سوار دوچرخه و موتور حق ندارن بشن.مسافرت نمیتونن برن.هر شغلی که دوست دارن نمیتونن داشته باشن.باید از دزد و مزاحم و پلیس مدام بترسن و فرار کنن
ما که جوونیمون از دست رفت.. به فکر نسلهای بعد باشید......
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
كدوم نسل؟!!!!!!!!!
تابناک ترسو
زشته بگم دانشجوی دکترام خوابگاه ندارم به دلیل نداشتن پول می خوام انصراف بدم؟؟؟؟؟؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
حیفه داداش بعدا افسوس میخوریا
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
داداش استعفا بده اونايي هم دكترن چيزي نشدن بجاش برو يه جايي پيدا كن و دوست شو كه 3000 ميليارد وام ميگيرن اون موقع به شما هم براي شركت در امور خيريه پولهاي كلان ميدن - واي كه چقد خير داريم
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
هیچم حیف نیست من سال دومم تازه 3 سال دیگه تو بهترین حالت دورم تموم می شه!!! تو ایران دکتری خوندن = فرسودگیه!! داریم دیونه میشیم از دست این سیستم داغون!!! تو ایران باید عاشق رشتت باشی تا بتونی دکتری بخونی!!!
ما می گیم نسل سوخته ایم
شما می گید لذت از جوانی ؟!!!
شرمنده جوانی از این زندگانیم......
35 ساله فعلاً مجرد-بدون کار- لیسانس-بدون خونه- ماشین
باسلام به همه خوانندگان همدرد .وقتیکه بچه بودم مادروپدرم میگفتن دوره وزمونه سخت شده انشالله بعدها برای بچه ها خوب بشه .این هم اون اینده که چقدر وحشتناکتر از گذشتست.من که یه جون سی ودو ساله هستم به گذشته ام که نگاه میکنم پر از ارزوهای دست نیافتس.خیلی وقتها اشک تو چشمام جمع میشه .حالا ارزو میکنم برای اینده هممون شادی ودلخوشیروانشالله به زودی اقامون بیادودردوغممون پشت سرش بره .خدای فریاد رس به فریادمون برس
گوش اگر گوش تو وناله اگر ناله ما
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
می گن مراقب نظر دادن تو سایتا باشید .مستقیم می رسه دست اطلاعات
تابناک خودت می دونی چه خبره
جوونی؟
متاسفانه در مملکت ما زيبایی ، خوش تيپی و جوانی بخصوص برای خانمها يک جرم است و دائما در خيابان به آنها گير ميدهند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
شما به این میگین مشکل؟
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
خوش تیپ بودن جرم نیست ، بی حیایی و بی عفتی جرمه
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
علیرضا خان ان شا الله چشم خواهر برادری دید زدید؟؟
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
اخوی شما مشکلای دیگر و حل کن من از طرف علیرضا و تمام جوونای بی حیا و خوشتیپ قول می دم که همه از فرداش با گونی بیان بیرون!!!
واللا
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
اخوی بزرگوار اولا" لازم نیس کسی با گونی بیاد بیرون . همین که عرف و شان جامعه رعایت بشه کافیه . انشالا مشکلات دیگه هم خدا بهمون کمک کنه که بشه حلش کنیم ;-)
من كه از جووني ام هيچ لذتي نميبرم
من فرزاد 26 ساله. فوق لیسانس دارم. زمانی که میبینم دکترا در عذابند دیگر حرفی برای گفتن ندارم. نه کار. نه خانه . نه ازدواج. هیچ هیچ. عمر درحال گذر. فکرمون دیگه جواب نمیده. همه چیز شده سیاست. نه انرژی هسته ای دموده شده همه چیز ماست و نه این همه دغدغه غرب. داغونمون کردتد. از جوانی که هیچ از زندگیمون هیچ لذتی نبردیم. بدبخت شدیم.
سید احمد خاتمی: در برابر مشکلات وگرانی‌ها «آخ» هم نگویید
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
تحمل هم حدی داره برادر
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
اخ اخ اخ اخ اخا اخ اخ اخ اخ اخ اخ اخ اخ اخ اخ اخ مردیم از خوشی
فیلتر یادت نره تابی
علی
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
آخخخخخخخخ(این آخ واسه این بود که با خوندن این مطلب سرم رو به مونیتور کوبوندم،دشمنان لطفا خوشحال نشن)
سعید
| Iran, Islamic Republic of |
۰۳:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
آخخخخخخخخخخخخخخخ از بی خبری آخ از سری که زدم تو دیوار واسه این حرف سید احمد .
این قدر از جوانی راضی هستم که روزی چند باری آرزوی مرگ میکنم اگر ....
پاسخ ها
ناشناس
| Thailand |
۰۱:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
در نومیدی بسی امید است.... پایان شب سیه سپید است... انشاء الله... هم برای شما دوست خوبم و هم برای بقیه جوانهای عزیز و دوست داشتنی مملکت عزیزمون
ما برای نسل بعد چه خاطره ای داریم که تعریف کنیم؟
(تا به حال فکر کردی)
قسط
وام
قرض
بیکارییییییییییییییییییییییییییییی
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
به قول فیس بوک لایک داشت...ولی بابا برین خدا رو شکر کنین...در نا امیدی بسی امید است
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
فیس بوک؟
در ایران فیس بوک رفتن جرمه
من متاهل و دانشجو هستم و کار هم ندارم هرجا میرم میگن پارتی داری ؟ تحصیلات بالا داری؟......
ما نسل سوخته هستیم .....
من یه جمله می گم

نسل من جوانانی هستن که به جای اینکه حرف دلشون رو بزنند اون رو تایپ کردن
جوانی کجا هستی که یادت بخیر ؟ محسن 26ساله !!!!!!!!!!
آره من لذت میبرم اززندگیم. یک ماه پیش با کلیبرنامه ریزی ازدواج کردم. فکر میکردم سربازیم با کسری هام و پروژه هام تموم میشه اما 2 برابر شده. اوون که هیچ از قیمتا چی بگم؟؟ خونه؟ گوشت؟ و هزار کوفت دیگه که همش جز خجالت جلو زنم چیزی برام نذاشته. کاش دهه ی شصتی نبودم
شرایط زندگی من و برادر دوقلویم نیز مانند مجتبی و امثاله اونه
امسال سی سالگی را رد میکنم و میرم توی سی و یکسال
باید بگم از 17 سالگی به اینطرف کمتر زمانی بوده که احساس خوشبختی کنم.
متاسفانه بدشانسی خیلی با من همراه بوده
آخه تا کی دروغ
پیر شدم پیرتو ای جوونی

پیر شدم پیرتو ای جوونی


پیر شدم پیرتو ای جوونی
سلام ، کلا از تابناک ممنونم
من و تعداد زیادی از دوستایی که می شناسم تو بهترین دانشگاه های این مملکت درس خوندیم لیسانس و فوق لیسانس گرفتیم و امسال هم آزمون دکترا دادیم که شاید بعدها یه کار بمناسب! پیدا کنیم....
شما بگید می تونیم خوشحال باشیم؟؟؟
28 سالمه با سه تا از دوستام شرکتی تاسیس کردیم تا خدمات فنی مهندسی ارائه بدیم با یه شرکت بزرگ دولتی قرارداد بستیم گفتن بعداز ساخت دستگاههای خواسته شده 3ماه بعد پولتونو میدیم نصف سرمایه رو داشتیم و نصف سرمایه رو با چک جور کردیم الان 17 ماه است خبری از پول نیست میگویند نقدینگی نیست...
و حالا ما ماندیمو کلی چک برگشتی و جلب...
من سهمم خودمو با فروش ماشین و کمک پدر کارمندم جور کردم حالا هم با 12 اختراع و 3 تا مقاله دارم برای مهاجرت به کانادا شروع کردم و وقتی رفتم هرگز بر نخواهم گشت و دیگر نام ایران را فراموش خواهم کرد
پاسخ ها
علی
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
منم ببر
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
به خدا اگر نری اشتباه کردی برو خدا به همراهت
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
موفق باشی
بر دشمنان بتازید ای پاسداران قران هم رزمان هم رزمان ای امت مسلمان الله یاور ماست
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۸:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
اين جفنگي كه نوشتي يعني چي فكر كنم تو از اون دسته از آدم هايي هستي كه هر لحظه دارن مي جنگن چه با خودت چه با ديگران
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
حالت خوبه ؟!
تابناک اگه مردی اینو بزار. شهریه ثابت عمران دانشگاه آزاد بوشهر ورودی 90 , فقط شهریه ثابت 570.000 +بقیه هزینه دروس و غیره . تازه دانشگاه حدود50 کیلومتر از شهر دورتر.
من سر پل صراط جلوی سیاستمداران و مسئولین رو میگیرم. وظیفشونو ادا نکردند. اونموقع که مردم میلیونی میروند پای صندق های رای. الان و این روزها کجایند
من در اين سن جوانى ز جهان سير شدم،گرچه جوانم ولى پير شدم.
خدا ميدونه كه معنى واقعى جووني رو نميدونم.كدوم جوونى؟بى پولى؟بيكارى؟اينده نا معلوم؟تيك هاى مختلف عصبى؟گوشه كنايه هاى خانواده؟دخترى كه ميخواى و پولى ندارى كه برى جلو؟شغل كاذب ؟ نداشتن يه تفريح خوب؟استرس؟ قرص اعصاب؟ ما كه معنيه جووني رو نفهميديم خوشحال ميشم اگه كسى چيزى فهميده واسه ما هم تعريف كنه كه حداقل با فكرش حال كنيم.
زشته بگم از نوجونی دنبال کار بودم تا بتونم خرج زندگیمو بدم کی به داد من جوون میرسه قیافم شده 1آدم 40ساله دلم میخواد 1بار از ته دلم بخندم
ّهیچکدومتون با آخ و اووخ به جایی نمی رسید، اگه نمایندگانتون رو درست انتخاب می کردید ، اگه هر کسی رو رییس جمهور نمی خوندید اونوقت سرنوشتتون دست خودتون بود.
آخ!!!(تو دلم گفتم جدی نگیرید)
برای من ایام سربازی پرمفید ولی بی خاصیت ودوران دانشجویی حس شیرین تعلیم و کسب علم بی عمل و اکنون داری شغلی که هیچگونه ارتباطی با گذشته من ندارد و ازدواج حاصل تکاپوی حمایت خانواده از من است جوانی من ادامه دارد با این ماجراهاو سریالهای دنباله دار که فرجام ان به من ختم میشود و بخوبی چین چروک صورت و گرد شدن سرم رو حس میکنم ومیگویم یادش بخیر
تابناک با این بیشتر نظرات منو نمیزاری اما بازم ازت ممنونم که گذاشتی تعدادی از ما حرف بزنیم چون دیگه داریم خفه میشیم . اونایی که باید خجالت بکشن ، نمیکشن .
سلام
با تشكر از شما كه راهي براي ارتباط با مسئولين كه دست يافتن به آنها سخت است را گشوديد هر چند كه فكر ميكنم ديگه كسي براش مهم نيست كه چي سر جونا مياد
من يك جوان 28 ساله هستم كه از زمان دانشجويي به جهت تامين هزينه تحصيل مشغول به كار بودم در حال حاضر فارالتحصيل مقطع فوق ليسانس از يك دانشگاه معتبر دولتي در رشته مهندسي صنايع هستم و مشغول به كار در يك شركت خودرو سازي به عنوان كارشناس تا اينجا قضيه اگه من كم كاري كردم به من بگيد
ولي الان نمي تونم ازدواج كنم چون حداقل هزينه براي ازدواج معمولي و رهن يك خانه 40 ميليون تومنه كه من با حقوق 900 هزار توماني كه از ميانگين ايران بالاتره هيچ وقت نمي تونم بهش برسم پس از خير ازدواج گذشتم
ميرم سر كار مي بينيم كه در هر سازماني چيزي كه مهمه پارتي و رابطه فرده حالا كه من خدا رو شكر هيچ رابطه اي ندارم پس بايد همواره كار افراد پارتي دار رو انجام بدم و به افكار و عقايد بعضا غلط اونا احترام بذارم و در آخر چون پارتي ندارم هر چي كه كار كنم آخر تو همين رده مي مونم و رشد هم نميكنم و انا ميان بالا تازه دارم ميبينم كه به خاطر وضعيت بد كار هر روز بايد به نوعي تهديد به اخراج بشم و مطمئنم كه اگه اينجا رو از دست بدم به سختي كار گير ميارم
الان تو همين شركت كه من هستم چندين مدل قرار داد رنگارنگ دارن يكي پيمانكاريه و هيچي بهش تعلق نميگيره
يكي براي پيممانكار تامين نيروي انسانيه كه وضعش از قبليه بهتره يكي قرارداد ساليانه اس و يكي رسمي كه بهش همه چي از حقوق بالا تا آكورد بالا و گوشت و مرغ و .......... تعلق ميگيره ولي به تامين نيرو و پيمانكار هيچي تعلق نميگيره در صورتي كه اصل كار رو اينا دارن انجام ميدن و اتفاقا جونن و نياز بيشتري دارن
ميرم جامعه ميبينم هيچ تفريح سالمي براي جوانا با اين هزينه ها فراهم نيست و از چپ و راست هم گشت ارشاد و .... دارن گير ميدن
از نظر سياسي هم ميبينم كه ويزاي ايران رو هيچ جا قبول نداره و دارن همه جا به ما توهين ميكنن و سرمايه كشوذر داره به علت سياستهاي غلط هرز ميره مطمئنم كه تا 10 سال ديگه ضعيف ترين كشور منطقه ميشيم و بايد بريم افغانستان براي كار
در زمينه آينده هم هيچ افق مثبتي رو پيش روي خودم وكشورم نميبينم پس بايد چي كار كنم ؟برم خارج از كشور حداقل اونجا با وجود اين كه من يك غريبه ام تبعيض چنداني نيست - بورس تحصيلي وجود دارد و رسانه ها نير مانند تابناك و ساير رسانه ها همه نظرات رو فيلتر نمي كنن
از كليه افرادي كه اين متن رو ميخونن مي خوام دعا كنند تا كارم جور بشه كه از ايران برم تا شايد اونجا بتونم راح ازدواج كنم و شغل مناسي بدون تهديد از اخراج بدست بيارم كه بتونم از انرژيم به نحو مطلوب استفاده كنم و احساس مفيد بودن داشته باشم
موفق باشيد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
برو داداش دست علی به همرات
سلام من جوانی هستم 31 ساله، فوق لیسانس فیزیک از علم وصنعت ایران. عاشق تدریسم، زندگیم از راه حق التدریسی میگذره، هیچگونه امنیت شغلی نداریم. در امدش که بماند. امروز یه خبری شنیدم که شوکه شدم. چند روز قبل از مرکز پیام نور دو بار به من زنگ زدن و هر دفعه با یه بهانه ای از من پرسیدن: مجردی؟ منم گفتم بله. تا اینکه امروز از یه جایی شنیدم که پیام نور تصمیم گرفته به مجردها واحد نده!!!!
اولا خواهش میکنم این خبر را پیگیری کنید. ثانیا بذارید به قضاوت مردم تا نحوه مدیریت این "مدعیان مدیریت حهانی" بر این مرز و بوم مظلوم و مردم بدبخت روشن شود. دلم خونه از این همه بی عدالتی و بی تدبیری و کوته فکری و حماقت...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
داداش خودتو به احمدي نژاد معرفي كن از قلم افتادي همه بچه هاي علم و صنعت پست گرفتن سريع تا دير نشده
ناشناس
| Sri Lanka |
۲۰:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
راست میگه ، زود باش 1 سال وقت داری ها شاید استانداری وزیری چیزی بشی 1 شبه !!!!!
من از جوانی خودم لذت میبرم.چون اوضاع اقتصادی ما از قبل تر ها بهتره! چون نرخ بیکاری و نرخ تورم مون داره عکس همدیگه به خوبی بالا پایین میشه.چون تو خیابون امنیت دارم و اگر کمی موهایم پیدا شود مامورین عزیز به سرعت برای ارشاد ما بسیج میشوند.چون درسی که خوندم به درد مملکتم میخوره و همه جا با روی باز از من نخبه حمایت میکنند.چون تمام کارمندها وظیفه شناسند و هیچ بوروکراسی دیوانه کننده ای وجود نداره.چون هوایی که در آن نفس میکشیم به بد ترین وضع آلوده نیست و زنها و مردهامون از کمبود آهن و کلسیم و ویتامین و پروتئین رنج نمیبرند.چون هیچ فشار و زجری بابت تحریم ها حس نمیکنیم.چون جونمون تو جاده ها و هواپیماها مفت از دست نمیره...
یکی بیاد منو از این خواب خوش بیدار کنه!!!!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
بگیم به ابراهیم حاتمی کیا فیلمش رو بسازه
سلام من 26 سالمه کارشناسی ارشدمو از دانشگاه تهران گرفتم تورشته مکانیک سنگ وقتی فارغ التحصیل شدم خیلی خوشحال شدم چون فکر میکردم دیگه مستقل میشم ولی خواستم برم سر کار بهم گفتن حقوق ماهیانه 1100000 تومان یک ماهه بعد یه درخواست کار داشتم از کانادا با حقوق 200000 دلار خواستم برم یهو گفتن ایران تحریم شده کانادا به ایرانی ها به راحتی ویزا نمیده گفتم خوب توایران کار میکنم گفتن به دلیل تحریم پروژه ها خوابیده با کلی این در و اون در گفتن بیا سر کار با حقوق 800000تومان تابناک اگه راست میگی که حق گویی اینو بذار تو کامنت ها!!!!!!!!!!1
عمرا.....
ما بچه های ایران جنگیم تا رهایی ترسی به دل نداریم از رنج و بی غذایی فریادمان بلند است نهضت ادامه دارد حتی اگر شباروز برما گلوله بارد
پاسخ ها
حمید
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
خوبی؟
ببینم نکنه آغا زاده ای...
سعید
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
شما هم دانشجوی خودجوشی؟؟
فرض کنین الان 3 تا جوون هستیم می خواهیم یک شب خوش داشته باشیم
خداییش هیچ کاره با حالی نمیشه کرد جز پرسه زدن تو خیابانا
نه یه کنسرت با حالی هست نه سینمای با کیفتی داریم نه استادیوم فوتبال حرفه ای همین چند تا هم که فقط توش دارند فحش می دند
تابناک نمیگم مجانی ولی یه پیشنهاد تفریحی بده که با مخارج یک جوان ساده در بیاد لذت هم ببره بدون استرس اینکه بیان بگیرن ببرنش
سلام دوستان منم یه بدبختم مثل شما که با لیسانس ریاضی دارم کارگری ساختمون میکنم.اصلا" هم راضی نیستم اما مجبورم چون اگر کار نکنم زندگیم نمیچرخه.
خدا خودش رحم کنه
این نظرات و کتاب کنید بدین دست مسیولین روزی 10 بار مطالعه کنن
هی کو گوش شنوا مثل کم فروشی مخابرات که بیست بار دارن می گن وعمل نمی کنند مثل ... که اگر بنویسم میدونم کامنتم رو نمیزاری مثل دفعه های دیگه اگه جوان هم باشی توی این اوضاع پدر بزرگ میشی که شدیم
من جوانی هستم که فکر می کنم در بدترین دوران کشور بدنیا آمدم من متولد 62 هستم زمان ما جنگ بود امکانات تفریحی و رفاهی در حد صفر، مدرسه ها شلوع پرجمعیت تعداد دانش آموزان کلاس در طول تحصیل بین 45 تا 55 نفر بودن بعد از اتمام دبیرستان کنکور رو بگو سدی بود برای خودش زمان ما میگفتن از هر 10 نفر 2 نفر قبول میشن مثل الان نبود که از 10 نفر 8 -9 نفر قبول بشن خلاصه سرتونو درد نیارم با هر زور و سختی دانشگاه قبول شدم و رفتم بعد از اون مشکل اشتغال بگم که پیدا کردن کار فقط برای افراد بسیار بسیار خوش شانس بود این بود وضع جونی من و فکر کنم تمام هم دوره ای های من .
هم نظرات را بزار بهترین کار تابناک بجای این مطالب
انقدر حرف واسه گفتن زیاده که حسش نیست تایپ کنم..
آقا همه چی گل و بلبله!!!!!!!!!! غر نزنین اینقدر! دوستان دست به دست هم حسرت یک آخ رو به دل دشمنان میگذاریم!! هرکی موافقه از ته دل بگه : آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخخخخخخخخخخخخخخ
همه این دردها (بله این ها درد جامعه است و بیشتر از نقصان) راهکار دارد بگذارد من رئیس جمهور بشم بعد بهتون میگم
در ایران جوون بودن خودش بزرگترین جرمه هر جا میری باید بهت گیر بدن نمیدونم چرا نسل اولیا هر چی بهش نرسیدنو روی ما خالی میکنن یک لطیفه تلخم بگم یه روز داشتن یکی را خاک میکردن به گور کنه میگن عمیق تر بکنه میگه چرا میگن چون دهه شصتیه باید باخودش کلی ارزو به گور ببره
هر وقت پدرم و يا پدر بزرگم از دوران جوانيشان تعريف ميكنن با حسرت و آه ميگم خوش به حالتونو ولي اگه يه روزي بچم بزرگ بشه و بگه كاش من تو دوره شما بودم ، همچين با لگد ميرم تو كليه اش تا ادب بشه!
لطفا یه نگاه دور و برتون بندازید. از هر 10 تا جوون 8 تاشون افسردگی دارند . اون 2 تای دیگه هم به زور پول بابا الکی خوشن. حالا شما حرف از لذت و شادی می زنی. فعلا جوونا دنباله حداقل ها هستند نه بهترین ها.
سلام من 24 سالمه فوق دیپلممو با انرجی گرفتم بعد کار ازادو شروع کردم با 60.000.000 تومن پول قرضی ورشکست شدم اصلا درامد نبود اصلا رفتم کارشناسی ازونجایی که بازارو دیدم وضع جامعه رو دیدم دلسرد شدم معتاد شدم نه بخاطر فرار از غم برای نبود سرگرمی و تفریح بعدشم کسیو که دوس داشتم سری کارشناسیشو گرفت الانم در شرف ازدواجه شکست خوردم تا خوشبخت بشه
منه جوون تفریح نمیخوام سرگرمی نمیخوام کار میخوام مسکن میخوام به خدا با این وضع به پوچی رسیدم چقدر باید سربار پدر پیرم باشم به خدا اقایون مسعولین ما ادمیم انسانیم
مسعولین اول اقتصاد بعد دشمنا
من هیچ امیدی ندارم فقط اگه امام زمان ظهور کنه
یا حق
پاسخ ها
علی
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
ولی دوست عزیز این دلیل خوبی برای معتاد شدن نیست،منم مشکلات شما رو دارم و اصلا هم راضی نیستم،من هم به کسی که دوست داشتم نرسیدم ولی معتاد نشدم،شما هم بهتره با توکل به خدا و برای سلامتی خودت ترک کنی.
چهارسال از بهترين دوران زندگي رو بايد تو رشته اي كه دوست نداريم بگزرونيم چرا چون سيستم كنكور اشكال داره
دو سال از بهترين دوران زندگي رو بايد بريم سربازي چرا چون مجبوريم
بعدشم بيكار بايد بچرخيم و تفريح جوانان شده دور دور كردن تو خيابونا
چند وقت هم بايد اب خنك بخوري كه چرا دور دور كردي
اينست جوان ايراني
مرسي تابناك
فقط می تونم بگم بیچاره تر از متولد 59 اون هم در ایران دیگه هیج جای دنیا دیده نخواهد شد.
زندگی بوی تعفن می دهد.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
61 یا هم خیلی بد بختن
نوجوانی با انقلاب شروع شد بعد بستن دانشگاه ، جنک و 28 ماه خدمت سربازی توی جبهه بعد بیکاری و گرانی و حالا نگران فرزندانم هستم که دنبال کار هستند که بار سنگین زندگی من را کم کند
به نظر شما از جوانیم لذت بردم
بسیااااااااااااااااااااااااااااااااااااار
با مسئله کنکور و سربازی
از این که در ایران به دنیا آمدم
هزار بار خدا رو شکر میکنم
دیدی جنم و شخصیت چاپ نظر منو نداشتی تابناک.. ترسو
از جوانی بله ولی کجا باید جوانی کنیم؟
همه حرف ها رو دوستان گفتن من چیزی نمیگم
به قول علی آقا لاریجانی حتما سلمه ای بهت وارد میشد که نظر منو پخش نکردی. تابنااااااااااااااااااااااااااااااک
دیدی نظر من رو فیلتر کردی، دیدی پخش نکردی ، دیدی اینها همه شعاره چون اگه خدایی نکرده یکم گوشه انتقاد ها متوجه شخص یا ارگان خاصی بشه سریع فیلترش میکنید... من ناراحت شدم چون من هم یک جوون هستم ولی صدای من حتی تو سایتی که قول داد نظر من و پخش کنه هم فیلتر شد! ما کی میخوایم روی آزادی رو تو این مملکت ببینیم؟؟؟
باسلام ؛
من متولد سال 1363 هستم یعنی وقتی که بدنیا آمدم تو سال های جنگ و کپن به حساب می آم . وقتی سر کلاس اول ابتدایی نشستم همیشه جا تنگ بود آخه کلاس ما 45 نفر آدم داشت سر هر نیم کت 3 نفر ....
کمی که سن گرفتیم پشت لبمون سبز شد رسیدیم به نظام جدید آموزشی آخرین سال ترمی واحدی بودیم . همیشه تو اون سن استرس ترم و واحد داشتیم
گذشت رسیدیم به کنکور ؛ کنکور ما واقعا" کنکور بود ملت واسه دانشگاه آزاد هم نظر ونیاز می کردن خوب حق داشتن از هر 10 نفر 3 نفر قبول می شد . ما اون سد رو به لطف یزدان و بچه ها سپری کردیم . رسیدیم ارشد کنف شدیم چون همه دیگه تب ارشد گرفته بودشون . رفتیم سربازی همه کسر خدمت داشتن الا ما همه بسیجی شده بودن اونم از نوع فعالش و ما با اینکه سابقه بسیجی نداشتم ولی از سهمیه پدرم استفاده نکردم چون می گفت ما برای یه چیز دیگه رفتیم الا سهمیه و استفاده .
خدمت تموم شد اومدیم تو بازار کار یه مدرک داشتیم و صد در بسته با پارتی بازی و صد تا آشنا 2 سال کار کردم با مدرک لیسانس حقوق کارگر گرفتم . آخرش هم بیکار شدیم الان هم داریم برای شما متن تایپ می کنیم . حالا خودتون بگید ما باید زوق مرگ باشیم ؟
حالا که چی؟ یعنی ما بگیم لذت بردیم یا نبردیم کسی برای ما قدمی بر میداره یا کاری میکنه؟
خوب سوالی که جئابش مشخصه که نمی پرسند.
من 22 ساله هستم.خدا شاهد می گیرم تا یادم هست استرس درس بوده و پول نداشتن و آینده و سربازی
به خدا من نه لذت بردم نه خوشی.
من الان دانشجوی دکتری هستم. پنج سال سابقه کار دارم. سی سال سنمه. تو یه شرکت مهندسی کار میکنم با ماهی 900 تومن. خونه ندارم و تا حالا ازدواج نکردم. آدمی هم نیستم که دنبال عیش و نوش باشم. جوونیم رفت و دیگه هم بر نمیگرده. باعث و بانیش رو به خدا واگذار میکنم.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
شما که شرایطت بد نیست
هم دکتری هم کار داری هم حقوق خوب میگیری که حداقل برای دوران تجرد زیاد هم میاد حالا خودت اهل گشت و گذار و خوشی نیستی یه بحث دیگست
منم 32 سالمه لیسانس بیکار دوست داشتم ادامه تحصیل بدم اما رشتم انقدر سخت بود که توانش رو نداشتم حالا حسرت میخورم که چرا دوران دانشجوییم از ایران نرفتم
متولد 55
از جوانی خود لذت ببرم چطوری ؟
تو اوج جوانی احساس پیری و ناتوانی داریم
11 سال است در شرکت مخابرات ایران در دفتر مخابراتی مشغول به کارم از ماهی صد هزار تا الان که رسیده چهارصد هزار ؟
از جوانیم لذت ببرم ؟
نه بیمه ام نه اینده شغلی دارم نه رسمی هستم هر سال با صد تا منت و تشر باید قرارداد ببندم اگه نبندن چه کار کنم ؟ نون بچه هاموم از کجا بیارم ؟
11 سال در یه شرکت اونم بزرگترین شرکتی که نصف سهامش بیشترین خرید در طول تارخ سهام ایران را داراست شاغلم اما احساس بیگاری میکنم ؟
از جوانیم لذت ببرم ؟
نه میتوان به تفریح و گشت و گذار بروم نه سفر خارجی و دریغ از سفر داخلی . نه ماشین و خانه . لذت ببرم ؟
حتی برای بردن بچه هام به پزشک نه بیمه دارم نه پول حسابی خودم بماند که چه میکشم
حالا شما بگویید از جوانیم لذت ببرم ؟ ؟
من فقط برداشت شخص خودم از 10 سال استفاده مستمر و مداوم با اینترنت خدمتتون عرض میکنم خواه پند گیر خواه ملال ولی دوست دارم بدون برداشت شخصی و غرض ورزی متن پایین بخونیش:

1 - تمام مشکلات روحی . روانی و آسیب های شخصیتی و اجتماعی ما برگرفته از استفاده نادرست و بی اندازه از اینترنت سرچشمه میگیره ، من به واقع 10 سال پیش همچین آدم بی انگیزه . مایوس و بی حصوله ای نبودم ، درسته الان مشکلات اقتصادی آدم به طرز ویرانگری به ستوه میاره ولی در این سالها استفاده بیش از اندازه از این پدیده جدید منو تحت تاثیر آثار سو و بدش قرار داد و به موجودی کاملا" پوچگرا و بی هویت تبدیل کرده . حدود 10 سال از عمر من صرف باز کردن صفحات مختلف سایت ها . بازی های آنلاین . استفاده از محیط های مجازی فیسبوک و یاهو و سایت های فیلتر شد و همین کارها ذره ذره بر روی من تاثیر گذاشت و منو به یک موجود افسارگسیخته پریشان و نا امید تبدیل کرد .

2 - کلا" محیط اینترنت بیشتر مورد استفاده طیف خاصی از جوانان قرار میگیره . که این طیف در طبقات میانی اجتماع قرار دارند و بیشترین صدمات اقتصادی و اجتماعی رو متحمل میشن . و برخورد و کنش و واکنش این افراد از طبقات میانی جامعه در محیط نت ناخودآگاه باعث تضاد آرا و تشدد و چند دستگی در بیان عقیده و نظرات باعث بوجود آمدن مشکلات روانی و استرس های ذهنی در افراد میشه

3 - به شخصه تاثیرات مثبت و بسیار مفید این پدیده در این دوره و عصر بر هیچ کسی پوشیده نیست ولی بواسطه تبادل نظر و اندیشه و عقاید مثبت و منفی در این محیط مجازی چهره ای بسیار خطرناک تر از محیط های واقعی و فضای اجتماعی را برای خود ترسیم کرده است

در آخر میخوام بگم اوضاع اقتصادی همه میدونن چه طوریه دیگه احتیاج به گفتنش نیست ولی تو همین دوران سخت و طاقت فرسا آدم میتونه با یه برنامه ریزی بلند و همت قوی به یه نقطه ای نه چندان بالا ولی ارزنده دست پیدا کنه حتی اگه تو این مسیر میلیون ها بار هم زمین بخوره . پیروز کسیه که هیچوقت از سختی راه مایوس نشه . تمام این حرفای من وقتی نتیجه بخش خواهد بود که آدم بتونه دست از این محیط مجازی بکشه و چالش های جدیدی رو تو زندگی خودش خارج از محیط اینترنت رقم بزنه

یا حق
تار است تار و غبار آلود
بهانه ی لبخند هایم دوستانم هستند
و دلخوشی نگاه کردن به این خاکستری ها آلپرازولام و کلودیسپوکساید هاییست که دوره ای کم می شود و زیاد .
شادی در دلم مرده است و بهانه ای برای لبخند پیدا نمی کنم
سوختیم شاید نورمان راه را برای مابقی روشن کند ...
روز جوان میارک
با سلام دوستان من متولی 1362 هستم زندگی من شده وام .کار .زحمت هیچ گونه استراحتی ندارم دارم دیوانه میشم زن ندارم یعنی با این هزینه های بالا حتی نمیتونم برم مشهد حدارو شکر توی این سنو سال هم درآمدم خوبه و هم وعضم ولی نمیتونم یه مسافرت برم خلاصه روی هم رفته نه اصلا راضی نیستم
تا جوانی ز فقر شکوه نکن ثروتی بهتر از جوانی نیست
پیر هرچند مالدار و غنیست هرگزش لطف زندگانی نیست
شهریار
نه! جوونی ما به ترس از سربازی گذشت! درس خوندیم که سربازی نریم! اونم تو بهترین دانشگاه ها! اما الان نه کار مناسبی! نه حقوقی! اخرشم که سربازیو زیاد کردن دوباره!!!!! زوووووووووووووووووررررررررررررهههههههههه!!!!!
جوانا ره طاعت امروز گیر
که فردا نیاید جوانی ز پیر
(سعدی)
جوانی ما شده همش فکر و فکر و فکر به قول مادرم میگه دلتون مثل پیرمردها شده خیر سرم دانشجو هستم میخوام درس بخونم باید پول داشته باشم می خوام برم کارگری پول در بیارم باید درس رو بزارم کنار
شهریار میگه: جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را گم کردم جوانی را.
خوشبحال شهریار که حداقل جوانی را پیدا کرده بود

24 سالمه به غیر از دوران کودکی یادم نمیاد یه خاطره خوش از زندگی خودم داشته باشم نمیدونم چی شده ولی دلم از پدر بزرگم هم پیرتره زندگی برام معنی نداره با این وضع مملکت هیچ امیدی به آینده ندام چکار کنم تا آخر عمر که نمیتونم تو خونه پدر زندگی کنم ولی کجا برم با این اجارهها کی میتونه خونه کرایه بکنه با این گرانی چجوری زندگی کنیم چه خوشی چه زندگی اصلا من برا چی دارم اینا را میگم مگه فایده ای هم داره ؟
تابناک جون راستشو بگو واقعا به فکر جوونا افتادی یا فقط یه بهانه ای واسه مشتری جمع کردن آخ داد این جوونا به گوش کی میرسی اصلا نرسه مگه خودشون نمیدونن میدونن خوب هم میدونن
فوق مکانیک دارم و بیکارم. اینهمه درس خوندیم هیچی که هیچی. دانشگاه ازاد اینقد مدرک به همه داده که هر کی تو فامیلش اینقد مهندس داره که اگه استخدامی باشه از فک و فامیل خودش میبره. خوشی تو سرم بخوره دنبال یه لقمه نونم از گشنگی نمیرم.
یه چیز قابل توجه دوستانی که میگن ما بیکاریم ، بنده کارمند قراردادی یک سازمان دولتی با 12 سال سابقه کار و مدرک تحصیلی فوق لیسانس الکترونیک از یک دانشگاه معتبر دولتی هستم.نزدیک یکماه پیش گزینش سازمان منو خواست و یکسری اتهامات جالب اخلاقی بهم چسبوند.بعدش کاشف بعمل اومد که رئیس بنده که با مدرک فوق دیپلم همین رشته(که هرچی از معلومات ایشان بگم باز کمه بطوریکه فرق یک خازن و مقاومت رو نمیتونه تشخیص بده) بالا سرم هست از ترس اینکه من جاشو نگیرم همچین پرونده ای واسم دست و پا کرده و جالبتر از همه اینه که این آقا معتمد گزینش هم هست. شما فکرشو بکن وضعیت چقدر خرابه . فقط باید به خدا پناه برد.
حالا خوبه تو ازدواج كردي من 37 سالمه برادرم 39 سالش هنوز در حسرت ازدواج و بچه دار شدنيم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
بچه دار ميشي نگران نباش زندگي 70 سال اولش سخته
آخ از این همه گرانی بیکاری و تورم
جوانی؟ :D
کسی که می گه نیمه پر و خالی ... مسلما شب گشنه نمی خوابه و صبحونه نهار شامش تنها یک بسته بیسکوییت نیست! آقا ما لیوانمون نیمه نداره که بخواد پرو خالی داشته باشه ! کلا خالیه!
پس کجاست اون خاطرات شیرین پدر بزرگها.
خدا اونارو از ما نگیره
daram mimiram az khoshi
لذت ، خوشی ، آزادی ...... برای ما آرزو شده . دیگه حتی روزنامه و اخبار و هم نمیخونم . سایت شما رو هم فقط تیترا رو نگاه میکنم چون امیدی به اینده نیست .
جوانان ما پیرمردهایی هستند با چهره جوان نه تفریحی نه شادی ونه حوصله ای
فکر کنم سرخورده ترین جوانان دنیا خودمون باشیم که جوونی مون هم داره تمام میشه اما یه روز خوب میاد!!!!!!!!!
کدوم جوونی ما تو سن 24 سالگی پیر شدم از دست این آدما
برو یره
از پدر کشاورزم خجالت میکشم! فوق لیسانسم و تو دانشگاه درس میدم ولی هنوز خدمتم مونده (21 ماه!!!! دسته گل سردارها درد نکنه!!!) و حقوقم خیلی کمه! باید 21 ماه خدمت کنم، در ضمن ازدواج هم کردم! منه استاد دانشگاه دارم هر روز از زندگی مینالم! پدرم با چه آرزوهایی من رو فرستاد درس بخونم! تف به این زندگی!!!
واسه بچه هام خواهم گفت از جوانیم. از ندانم کاری های بعضیا. از بی سوادی و بی برنامگی ها. از ارزو های محال از از از از ...................
رتبه یک دکترای پارسال هستم و دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی تهران، به والله منم مث دوستم خوابگاه ندارم و البته پول رهن یا اجاره رو هم همچنین!!! مثلا من ی جوون موفقم یا اونایی که با سواد سیکل دارن سوار بنز می شن؟؟ خدایی اگه به همین شکل بگذره = انصراف و رفتن به خارج
به عقیده من فرق زندگی جوانان ایران را با دیگر کشورها وقتی میشود احساس کرد که یه سفر کوچولو به کشورهای اروپایی داشته باشید وشعار دادن را بگذارید کنار و عمیقا" فرق را با چشمان باز ببینید.
ای کاشکی در بدو تولد فوت میکردم تا اینقدر بیچاره نباشم . دانشگاه بری و سربازی بری . خواستگاری بری بهت بگن بهت زن نمیدیم چون مسافرکش لیسانس هستی .
مادربزرگم میگه چرا شاد نیستی؟
مگه کسی میذاره؟
25 سالم هستش امسال ارشد رو تموم میکنم بعدش 2 سال سربازی میرم اصلاً قانون نیست که یکی شب میخوابه فردا پامیشه میگه سربازی شد 21 ماه بابا هزار تا مشکل داریم با هزار بدبختی یه کار پیدا کردیم اونم باید ول کنیم بریم سربازی این عدالت هستش با اون حقوق مسخره !!!
چرا کسی جوابگو نیست !!!! چرا وقتی سربازی رو افزایش دادن همه سایت های خبری انتقاد کردن اما از سایت شما خبری نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این عزیزان مسئول گوششون از این حفا پره .
به یکتاییه خدا قسم امیدم برای زندگی فقط امید به دیدن ظهور حجة ابن الحسن(ع) هست وهمینو بس.
من خیلی راضی هستم 20 سالم هست و بعضی موقع وقتی جلو اینه خودمو نگاه میکنم کیف میکنم ولی نمیدونم چرا صورتم پیر شده روحم خسته هست عجیبه نه؟!
من یک جوون 25 ساله هستم که 1ساله ازدواج کردم .کارمندم.حقوقم=1میلیون.2ماهه 3تا ازدندونام خراب شدند ودرد هم میکنند خرجش =700هزارتومن. اجاره خونه =500هزارتومن.نمیدونم از شکم زنم بزنم برم دندونامو درست کنم تا به آرامش برسم یا... اگه راهی به ذهنتون رسید به من بگید. اینم از جوونی ما...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۱
حداقل کار داری برو خدا رو شکر کن مثل ما بیکار نیستی
محمد
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
وام بگیر توکه کارمندی من بیکار متاهل بدون خونه و زن باردار چکارکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من جونیم توی جنگ گذشت
تا اومدیم خوشی کنیم توپ بود جنگ و جنگ
بعدشم که تا خواستیم به خودمون بیایم
سنی ازمون گذشت
الان پسرم بیست سالشه
بخدا دارم میبینم هیچ دلخوشی نداره
هیچ سرگرمی درست و حسابی نداره
هیچ تفریحی نداره
باز میگم دم خودمون گرم با جبهه رفتن رو جونیمون خط کشیدیم رفت
این بیچاره ها چی ؟
ببین تابنا ک،ببین،ببین که داری آب به آسیاب دشمن میریزی.هی سعی میکنیم آخ نگیم ولی تو نمیزاری تابناک. ولی از یه واژه جایگزین استفاده میکنیم که نه سیخ بسوزه نه کباب: آی آی آی یی درد داره .
من راضی نیستم
فرقی هم واسه کسی می کنه!! فقط دلم می خواد یا بمیرم یا از اینجا برم.
جوانی در ایران کاملاً بی معنی است. زندگی در ایران خیلی سخت. کاش یه جای دیگه بودم...
مبر زِ موی سپیدم گمان به عمر دراز،،،،،جوان زِ حادثه ای پیر میشود گاهی....
جوانی برای بچه مایه دار هاست که با پول پدرشون کیف می کنن جوانی کجا بود جوانی ما فقط کار کردنه مثقالی پول هم گیرمون نمیاد
سلام. چطور می تونم راضی باشم. من دانشجوی دکتری نانوتکنولوژی دانشگاه تهرانم ولی متاسفانه از نوع شبانه. با این هزینه های سنگین زندگی دانشگاه تهران اعلام کرده که شهریه دانشگاه را زیاد کرده اونم 300 درصد. یک هفتس دارم از تمام مسئولین دانشگاه پرس و جو می کنم که ببینم این افزایش شهریه شامل حال ما هم میشه یا که هیچ کس جواب درست حسابی بهمون نمیده. همه میگن تا مهر صبرکن ببین چقدر باید پرداخت کنی. یه کارمندا که به راحتی می گفت اگه زیاد شد برو انصراف بده. خدا از سرشون نگذره. تابناک تورو خدا یه پیگیری کن ببین ما باید چی کار کنیم؟ یعنی ما تا 2 ماه دیگه استرس داشته باشیم آخرشم بریم انصراف بدیم. کی جوابگوی این همه حسارت به ما میشه؟ این همه شعار حمایت از جوانان و علم که میگن چی شد؟
آخ ,آخ.آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
به خدا روزی چند دفعه آرزوی مرگ می کنم ، کدوم لذت ؟ مثل مرده متحرکم. امیدی هم به آینده نیست با این اوضاع.
مسلما رضایت نسبی است مثل خیلی چیزهای
دیگه . اما سال 58 که من دانشجوی دانشگاه اصفهان بودم چند نفر از بچه های درسخوان اما
مستضعف حتی پول خرید ژتون 5 تومانی ناهار
را که برای کل هفته بود نداشتند یعنی ناهار
یک تومانی اما دو نفر از آنها استاد معروف شدند
و چند نفر بازرگان . از تو حرکت از خدا برکت
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
خدا پدرتو بیامرزه . الانو داری با 58 مقایسه می کنی. واقعا که . . .
تاحالا شده از 20 سالگی تا30سالگی تون یادتون نیاد جه جوری گذشته من که این جوریم چون هیچ خاطر و اتفاق خوشی برام پیش نیامده ( اینم جوانی ما)
ای کاش اصلا به دنیا نمیومدم..
سلام
جوانی 22ساله، دانشجوی سال 4 پزشکی که خیلیا حسرتشو میخورن!!!
26 سالم که بشه تازه عمومیو تموم میکنم، 2سال سربازی و طرح (که البته مسئولین محترم قصد دارن مدت طرح رو به 4سال برسونن) ، میشه 28 سالم، و در این زمان بنده هنوز باید از جیب پدر استفاده کنم!!!
اگر همت کنم و بتونم سال اول برای تخصص قبول بشم، 4سال هم باید برای این دوره زمان صرف کنم.
یعنی یکی از موفق ترین افراد جامعه در سن 32سالگی تازه میتونه از نظر مالی شروع به جمع آوری پول کنه!!!
اما لذت از این جوانی!!! شما به من بگین کجاش؟ از برنامه های تلویزیون؟ از کنسرتهای موسیقی؟ از پارکها؟ از سینماها؟ اینا رو که آقایون عملا ممنوع اعلام کردن!!!
پس این انرژی جوانی رو کجا باید تخلیه کرد؟!!!
جوانهای ما بیکار و بی پول و سرگردان هستند
اما به بزرگتر سلام نمی کنند از پدر و مادر ارث
و میراث نداشته را میخواهند . درسخوان نیستند
اهل زحمت و کار و تلاش هم که ابدا . تا 2 نیمه
شب پای تلویزیون و تا ساعت 11 صبح در خواب
ناز تشریف دارند . اهل کمک به خانواده حتی
خرید نان هم که اصلا . رضایت پدر و مادر چی؟
پاسخ ها
سعید
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
ابوبشرا
گر فرزندانت خُردی فراموش کرده و درشتی میکنند مشکل از توست. دیگران را چه کار داری؟ کی از حال ایشان خبر داری؟؟
بابام حسرت زمان باباشو می خورد ...
منم حسرت زمان بابام ...
اما اگه پسرم بخواد حسرت زمان منو بخوره ، همچین با پشت دستم میزنم تو دهنش که نفهمه از کجا خورده !!!
سلام ممنون تابناک
جوانی 23 ساله کارشناس حسابداری از دانشگاه سراسری هستم 1 سال است کا فارغ التحصیل شدم %انگیزه برای ازدواج کلا ندارم چون کار نیست آزمونای استخدامی کلا دروغ و پارتی بازی%هر کی داره پشت میز هرکی هم نداره مثل من بدبخت آوارس و با توجه به اینکه دختر جماعت آزادی ندارن از دست آدمای ... امکان کار کردن تو شهر کوچیکی مثل اینجا از اونجا هم رونده شدیم %چرا هیشکی به فکر ما جوونای ایران نیست ؟؟؟؟چرا باید همه جوونا البته به اثتسنای آقازاده ها افسرده و آواره موندیم؟؟؟با وجود اینکه توی این سیستم آموزشی و با وجود سختی هاش آموزش دیدیم درس خوندیم و حالا درمانده موندیم %توی این 1 سال من جوان از استرس کار آسم گرفتم به خدا چرا دولت عدالت محورمون اصلا به فکر ما ها نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
من جوانی هستم متولد 67 یعنی تقریبا 24 سالمه
الان توی یه شهر دیگه دارم درس میخونم و کار هم میکنم(پاره وقت!) برا اینکه دیگه دوست ندارم توی این سن از پدرم پول بگیرم من تا حدی با حرفای جوانای دیگه ای که نظر دادن موافق هستم اما تا حدی هم مخالف!!!
از نظر من من جوان(مثل هر قشر دیگه ای) هم حق دارم و هم مسئولیت!!
چرا ما همش داد میزنیم حق حق حق؟!
کدوم حق؟ دانشجویی که 4 یا 5 سال الافی کرده تو دانشگاه چه حقی داره که ماهی 800 تومن حقوق بگیره!؟! من تقریبا تمام پروژه های درسی لیسانسم رو خودم انجام دادم(کپ نزدم) الان میتونم بگم که به اندازه یه لیسانس سواد دارم ولی خیلی از بچه ها کل ترم دنبال ... بودن و آخر ترم هم از سال بالایی ها پروزه میگرفتن و ... خوب معلومه این آدم هیچی نمی فهمه!!! خوب شما خودتون رو جای کارفرما بذارین، چرا باید به یه موجود تنبل، پرتوقع و بی سواد کار با ماهی 800 یا 900 تومن(اون هم بدون سابقه کار!!!) بده؟!!!
البته من با قسمتهایی از صحبت بچه ها در مورد گرانی خانه، سیاست های غلط دولت و ... موافقم اما حرفم اینه که نباید فراموش کنیم وظیفه ما چیه؟ در قبال جامعه در قبال خانواده و ...
پاسخ ها
سعید
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
علی جان ایشالا تو آزمونهای استخدامی عملی و نظری شرکت کن بعد نظرت رو بگو. مثل شما زیاد هست که درسخوان بودند اما تو این مملکت عزیزم سواد حرف اول رو نمیزنه.
خوبه دیگه اونقدر سطح رضایت مندی بالا بود که این مطلبو از رو صفحه اول سایت برداشتین!
بله چون وقتی پیر می شویم دیگه ان جوری که بچه ها می خواهند نیستیم من یک نونهال 9 ساله هستم
تحریم نفتی هم شروع شد ! تازه 6-7 روز دیگه صداش در میآد چه بلایی سرمون اومده!!
فعلا به داد مملکت برسید !! ماها یه خاکی تو سر خودمون میریزیم!
"خوانده می‌شوید"
مال من که خونده نشد
از جواینم راضیم البته از نظر سنی میگم. شرایط جوونی، خیلی دوست داشتم داشته باشم. واقعیت تلخو همه دوستان اشاره کردند. کلی تلاش می کنیم تا به یه شرایطی برسیم اما اون شرایط تا ما بهش برسیم با سرعت نور موقعیتشو عوض کرده و با فاصله چند برابر قبلی اون دور دورا خودشو به ما نشون میده. روز روشن هست این بدیهی هست واقعا حالا این سوال درسته که بگید روز روشنه؟
سلام
جواني من از نوجواني ام آغاز شد
زماني كه پدرم دياليزي شد و مادرم سرطان گرفت و دو خواهر كوچك داشتم و مقدار كمي حوق بازنشستگي كه فقط و فقط تنها درآمد خانواده بود
استاندار و فرماندار و كميته امام و ... همه كشكي بيش برايمان نبود چون زير خط فقر بوديم .
اكنون 10 سال از آن زمان مي گذرد و همچنان درد ها و رنج هاي دوران جواني من ادامه دارد اما فراتر از خط فقر .
دولتي نداريم كه بررسي كند ،‌ بجاي آن دولت و دولت هايي داريم و داشتيم كه زير سايه ... مردم را از نظر اقتصادي و سياسي و ديني ميفشارند براي اهداف خود . اكنون من به اين واقعيت رسيده ام و به آن ايمان دارم.
نخیر آقا راضی که هیچ، عقده ای هم شدیم
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــربازی بزرگترین مشکل پســـرهاسـت
پاسخ ها
ناشناس
| Canada |
۰۱:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
واقعا با این حرف موافقم سربازی پسرها بدترین مانع برای پسرهاست
هرکی میگه از جوانی لذت بردم دروغ میگه بخدا دروغه دروغه .من 28 سالمه تازه نامزد کردم شاغلم ماهی هفتصد .خدارو هزار مرتبه شکر.اینهمه بنیاد مثله جانبازان ایثارگران و و و و . یه بنیاد حمایت از جوانان بذراید بابا بخدا جوانی دوره حساسیه اگه بدبین بشیم بدجور میشیم نذازید خراب شه .من هیچ وسیله ای نمیتونم برا خونم بخرم هیچی همش قسط وام چرا اینجوره
خوب که چی حالا تمام این نظرات نوشته وثبت شدایا کسی هست به درد دل جوانان این سرزمین گوش کنه تو تمام نظرات یک کلمه موجوده اونم آزادی است ایا کسی حاضره بگه شما حق داری هر جور که مایلی زندگی کنی نه انطوری که من میگم؟به امید ان روز که همه از خر شیطون پیاده شندو
هیچ راضی نیستم نه من بله اکثر جوانان ها مثل من.همیشه باید دغدغه فردا را بخوریم آیا چی میشود.کار و مسکن ازدواج و گرانی لحظه ای باورتان نمیشود من 12 ماه کار شبانه روز کار می کنم اما همیشه استرس آینده را دارم . اگه بخواهی تو مملکت وضعت خوب باشه ببخشید باید دزد و چاپلوس و دورغگو باشی که متاسفانه ما این کاره هم نیستیم یعنی نمیتونم باشم .فقط میتوانم بگویم خدا به فریادتمان برسد.
باسلام من حسین34ساله ازمشهد خیلی نه از انتخاب خانه وهمسرم رضایت 100 درصدی ندارم بااینکه تحصیلکرده ام وکارمند اما راضی به رضای خدایم امیدوارم به اینده وحل مشکلات بخصوص مشکلات اقتصادی وایمان قویتر انشاا...
سلام
به شهادت شناسنامه جوانم. متولد 66 تهران ...
الان که دارم می نویسم اشک توی چشمام جمع شده ... چند ماهه دارم به خودکشی فکر میکنم و هرچی جلوتر میرم مصمم تر میشم. راه دیگه این مونده ... آینده ام تاریکه، گذشته ام تاریک تره، حالم هم بده !
مشکلات اقتصادی و خانوادگی و فرهنگی و ... نفسم رو بریده. گاهی فکر میکنم شاید اگر در یک کشور بهتر متولد شده بودم میتونستم برای مملکتم مفید باشم، چون استعدادم بد نیست. ضریب هوشی 130 دارم و اهل قلم و مطالعه هستم. اما راه دیگه ای نمونده ...
اینا رو نوشتم که ازتون خواهش کنم برام دعا کنید. من یک زمانی اهل بحث و نقد و پیگیری سیاست و تلاش های مدنی بودم اما الان دیگه هیچ رمقی برام نمونده و هیچ توقعی از کسی ندارم. فقط برام دعا کنید.
سپاسگزارم / م.م

در خدمت خلق بندگی مارا کشت
و از بهر دو نان دوندگی ما را کشت
هم محنت روزگار هم محنت خلق
ای مرگ! بیا که زندگی ما را کشششت !!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۱:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
مطمئنی ضریب هوشیت 130، کار بهتر از خودکشی به ذهنت نرسید؟ شما احتمالا تازه به سختی خوردی
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۱:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
اتفاقا دشمنان ملت ایران و دشمنان جوونای ایران، همینو میخوان. که شما بی رمق باشی... و به خودکشی فکر کنی... درکت میکنم
ناشناس
| Venezuela, Bolivarian Republic of |
۰۴:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
عزیز فدای مظلومیتت..طاقت بیار. اگه اومدی باز اینجا و پاسخ من هم چاپ شد بدون که برادرهایی داری مثل من که هرچند دستی خالی اما هم پای غمت اشک توی چشماشون جمع میشه..طاقت بیار.
هم درد
| United States |
۰۴:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
منم مثل تو اما یک طرح و اختراع داشتم که بسیتر عالی بود و میتونست بسیار گره گشا باشه.فرستادم اونور آب.بسیار شگفت زده شدند.من هم علیرغم میل باطنیم مجبورم ترک دیار کنم باز بهتر از خودکشیه.توام از هئشت استفاده کن شاید اینجا نه اما خریدار داره.
نیما حاجی :
من یه جمله می گم

نسل من جوانانی هستن که به جای اینکه حرف دلشون رو بزنند اون رو تایپ کردن
================================
نیما جان نمیدونم چرا با این حرفت اشک تو چشمم جمع شد انصافا که حق گفتی من 27 سالمه لیسانسه با حقوق ماهی 429 هزار تومن دارم تو شهری زندگی میکنم که اجاره خونش ماهی 450 تومنه هزار تا مشکل دارم ولی دریغ از یک نفر که بتونم حتی باهاش درد و دل کنم از بارم سبک شه ما جوانای ایرانی به غیر از خدا هیچ کسی رو نداریم

به سلامتی همه جوانای تنهای ایرانی
میگم تابناک جوون چی میشد منم توی چله تابستونی زرد آلو میخوردم...رفتم بخرم گفت کیلو 6500.زورم اومد .آخه با لیسانس مهندسی شیمی با کلی جون کندن حقوقم 900000تومنه.23سالمه .پدرم هم یک کارمند بازنشسته است.ای کاش میشد منم زرد آلو ، گیلاس ...ولی بیخیال ما رو چه به این کارهای بزرگ...
سلام با تشکر از سایت تابناک
بنده هم یک جواب 25 ساله ای هستم که با رتبه برتر دورقمی وارد دانشگاه شدم و این منوال برای کارشناسی ارشد هم ادامه پیدا کرد یادش بخیر خیلی خوشحال بودم فکر می کردم موفق شدم چقد پشت کناب هرکی من رو می بینه فکر می کنه ادم 35 ساله هستم بخاطر درس زیاد شکسته شدم حالا درس خوندن چی شد همیشه خودم ملامت می کنم برا درس جالبه تمام دوستان من دیپلم هم نگرفتن الان دارای خونه و ماشین هستند و ازدواج کردتد اما من جوان به اصطاح موفق چی ؟ دربه در دنبال کسری خدمت که کمتر برم با این سن و سال اما نمی دن برم خدمت میشه 27 سالم بعد تازه کار و درامد تا بتونم ازدواج کنم به نظر ما این خوشی؟ افسرده شدم رفتم دکتر میگه تو تحصیلکرده هستی چرا افسردگی تنها جواب من یک لبخند هست ! توی فامیل مجبورم چهره یه آدم موفق بازی کنم ایا این موفقیت هست؟ برای تدریس رفتم دانشگاه بهم پینشهاد دادن ساعتی 5 هزار تومان فکر می کنید با ساعتی 5 هزار تومان که هفته ای 20 ساعت میشه به عبارتی 400 هزار تومان با کسر بیمه 350 هزار تومان تو تهران مجردی هم میشه زندگی کرد تا اونم هم یا پایان خدمت؟
به امید موفقیت وافعی خدانگهدار
من اصلا جوان نیستم. در واقع 54 سال سن دارم ولی چهار فرزند دارم که همگی در سن جوانی هستند و باید اعتراف کنم که خیلی مواقع بنظر میرسد که ناراضی و یا غمگین هستند. همچنین بدلیل شغلم هر روز با دهها و یا صدها جوان اعم از دختر و پسر برخورد دارم (دانشیار پایه 16 یک دانشگاه دولتی هستم) و باز میبینم که غالب انها بخصوص جنس ذکورشان احساسهای خوبی ندارند (دخترها خیلی منطقی تر و با ثبات تر و حتی شادتر بنظر میرسند). حالا چرا اینطور است؟ بیشتر اوقات من فکر میکنم که این یک پدیده غیر عادی است. البته از قدیم گفته اند که این دنیا جای خوش بودن نیست و از شما چه پنهان حتی خود من گاهی اوقات بشدت احساس غم و نا امیدی میکنم ولی باز با وضع جوانها که مقایسه میکنم میبینم که خیر... وضع انها احتمالا خیلی خرابتر از من است. من غالب اوقات با جوونها در این رابطه بحث کرده ام و سعی کرده ام مسئله را کنکاش کنم. تا حالا جمع بندی من این بوده که سه تا عامل اصلی هست.
اولیش انستکه ببخشید ها ... جوانهای ما لوس هستند یعنی ما بزرگترها انها را لوس بار اورده ایم یعنی اینکه توقعات زیادی دارند و میخواهند بدون زحمت بانها برسند که این البته غیر ممکن است و اونوقت با انکه زحمت هم میکشند ولی از دستاوردشان احساس خوبی ندارند. یعنی مثل کسی هستند که با زحمت زیاد پولش را یا بخشی از پولش را مثلا از یک دزدی پس گرفته و این وسط یک کمی هم مثلا زخمی شده خوب ادم معمولا در این شرایط خیلی خوشحال نیست که پولش را پس گرفته بلکه بیشتر محتمل است که شروع کند به بد و بیراه گفتن. جوونها حدودا اینطوری به مسائل نگاه میکنند.
دوم انکه انها در یک شرایط خاصی قرار گرفته اند که غرورشان را از دست داده اند یعنی غرورشان را از دست نداده اند بلکه غرورشان جریحه دار شده یا نه... چه جور بگویم ... یه جوری شده که نمیتوانند خودشان را اثبات کنند و از این موضوع لذت ببرند. یعنی فکر میکنم ادم برای اینکه شاد باشد لازم دارد که غرورش را اثبات کند و اونها الان کمتر میتونند این کار را بکنند.
سوم انکه اونها گیج شده اند و نمیدانند چه چیزی درسته چه چیزی غلط. یعنی جهان بینیشان را از دست داده اند یا انکه اعتقادشان را از دست داده اند (منظورم شکل مذهبی اعتقادات بطور اخص نیست. کل اعتقادات را میگویم).
من با توجه باینکه احساس میکنم (و البته خیلی هم مسبوق به سابقه است) که تابناک نظرم را منتشر نکند دیگه حوصله ندارم خیلی وقت بگذارم و روی دلایل پیش امدن این وضع هی مطلب تایپ کنم ولی بطور خیلی خلاصه میگویم که هر سه تای این عوامل با شرایط خاص کشور ما بخصوص با مسئله انقلاب اسلامی و مسائل سیاسی پیرامون ان ارتباط دارد. یک کلمه هم در مورد راه حل ان بگویم والسلام. راه حل این مشکل (بیشتر منظورم بخشی از مشکل است که بیشتر جنبه ذهنی دارد و در فوق مطرح شد و کمتر به جنبه عینی مشکل میپردازم) تا حد زیادی با خوداگاهی و درک نسبت به مشکل مرتبط است (بدیهی است که همه مشکل با این وسیله حل نمیشود و لازم هم نیست که حل بشود....این دنیا قرار نیست و امکان ندارد که بهشت باشد ولی با حل ان بخش ذهنی مشکل ، ارامش خیلی بیشتری در ادم بوجود میاید و بقیه غم و اندوه و احساس یاس که باقی میماند مثل همان احساس های گاهبگاهی خود من مثلا میشود و دیگر خیلی حاد نخواهد بود.
زنده موندن الان مسأله ماست نه خوش گذروندن!
سلــــــــام به همه

من همین الان با سن 23 سال یک مسجد و یک هیئت و یک دانشگاه و خانواده را می چرخونم . خیلی سخت ولی ممکنه
یک رفیق دارم از من با حال تر علاوه بر چرخوندن اوانایی که گفتم دو سه جا هم کار می کنه و همش هم فی سبیل الله

زندگی اقتصادی سخته قبول دارم اما این آیه آرامش بخش دل منه :
الیس الله بکاف عبده
آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست.

رفقا امتحان هر چه قدر سخت باشه ، پاداش و جایزه اش هم بزرگتره



اندکـــــی صبــــر سحـــــر نـــــزدیک اســـــت.
پاسخ ها
ناشناس
| United Kingdom |
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
خب دیگه! کلا کسایی که هیئت ها رو می گردونن که مشکلی ندارن!!!
خدا شاهده که دیشب از شدت ناراحتی، چندین ساعت گریه کردم. این روزا وضع ما جوونا هر روز داره بدتر از قبل میشه... توروخدا یکی به فکر باشه. یکی عمل کنه...
34 سالمه. پدرم یه کارمند ساده بود که 5 تا بچه داشت و با سختی زندگی می کرد از همون اول طعم نداری و قناعت رو چشیدم 21 ساله بودم که پدر فوت کرد... برادر تا یکی دو سالی کمک بود اما اونم فکر زندگی خودش بود و مدام می گفت نسل سوخته هستم و ... خلاصه ازدواج کرد. من که فرزند بزرگ بودم توی 25 سالگی سر کار رفتم خودم رو غرق کار کردم تا خانواده م راحت باشن. به عنوان یه دختر از مهمونی و همه چی زدم تا شد سی ساله م . تصمیم به ازدواج گرفتم با کسی ازدواج کردم که تحصیل کرده مملکت بود اما چون پارتی نداشت کلی این در و اون در زده بود از این شغل به اون شغل و هیچ پس اندازی نداشت از صفر شروع کردیم ... باز کار کردم این بار برای زندگی خودم ... دخترم دنیا اومد... باز کار کردم این بار برای دخترم... از همه چی زدم از تفریح از مسافرت از مهمونی به کجا رسیدم؟ یه خونه خیلی کوچیک چهل متری با هزار تا قسط و وام و همچنان این قصه ادامه داره....
برادران شما بزرگترین حمایتی که می توانید در قبال هر چیزی از جمله جوان داشته باشید این است که مساله آن را مطرح نکنید. والا روی هر چیز دست میزارید و می خواهید بررسی کنید اوضاع بدتر می شود. لطفاً خودتان را اصلاح فرمایید
سلام
به نظر من بحث نیمه خالی و نیمه پر نیست ! بحث سطح توقع است , سطح توقع ما به صورت انفجاری رفته بالا و خودمون رو با کشور های تراز اول دنیا مقایسه میکنیم , من خیلی خدا رو شکر میکنم که تو افعانستان یاعراق یا حتی امریکا نیستم , یه مثال :
پسر همسایمون که الان ترک تحصیل کرده و هم سن خودم اینا 18 سالش اینا هست ازدواج کرده ( به نظرم کار عالی ای کرده و جرات داشته !)
الان خونشون رو که راه انداخته اصرار داره که مامانش واسش LED ! بگیرن !
خب برادر من شما ال ای دی میخوای چیکار کنی , هیچی زندگیت معلوم نیست و ...
این خونه هم مال مامان باباشه, خلاصه الان سطح توقع رفته بالا که به هیچی راضی نیستیم مگر خونه با ال ای دی رو به دریا ,
با اینکه معتقدم فشار مالی زیاده و خرج دانشگاه اینا بالاس ولی
من تا شعاع 20 کیلومتریم رو که نگاه میکنم اکثر دانشجویان همه ی تفریحات رو فول انجام میدن اخرین مدل گوشی ها ! مثل یه گوشی برند معروف میاد میخرن بدون اینکه نیاز داشته باشن , و ....بالاخره کم میارن و می افتن به وام , وام فعلی هم طبق برخی مراجع رباست , (اصلا حساب دو تا دوتا چهارتاست) ربا هم که میشه جنگ با خدا -- خلاصه از این ور و از اون ور تا وام دوبرابر پس بده
این چرخه میچرخه و تاکه اجاره هیچ فعالیت دراز مدتی به ما نمیده و همیشه مجبوریم که تا فقط برد دیدمون چند روز بعد باشه ,


و در اخر
و ما انسان را نیافریدم جز برای بندگی
تابناک جان. قربونت برم. بیا و بکش بیرون. انصافن بیخیال شو. بذار به درد خودمون بسوزیم و بسازیم.بیخیال عمو جان. برو بذار تنها باشیم. برو پسرم. برو.
فوتبال ببینید خوش باشید
این نظراتی که دوستان دادن کاملا درسته و موافقم, ولی خدارو صد هزار مرتبه شکر سالم هستیم, این بزرگترین نعمته .
جوانی؟ خوشی؟؟؟ ایران؟؟؟
من 21 ساله هستم... گفتید مشکلات... اولین و آخرین مشکل من زندگی کردن است... می دانید 7 ماه دنبال وام خود اشتغالی دویدن به نتیجه نرسیدن یعنی چه؟ بزرگترین مشکل من کار و بی پولی است... به دلیل نداشتن هزینه دانشگاه از ترم 5 درس را رها کردم... تحصیلاتم در رشته مهندسی مکانیک است... هرجا برای وام رفتن به گفتند مشکل سربازی داری... میگویم دانشجو هستم... می گویند دانشجو درس می خواند دیگر وقت کار کردن ندارد... ولی نمی دانند وقتی دانشجو درآمد نداشته باشد درس هم دیگر ندارد... الان در محله های مختلف به صورت دست فروشی سی دی و فیلم می فروشم... ماهی تا 200 تومان درآمدم می شود که بخور و نمیری برایم هست... ان هم در 1 وعده در روز... یادش بخیر وقتی دانشجو بودم دوست داشتم طراح خودرو شوم... یکی از طرح هایم هم در مسابقات ایتالیا مقام آورد... ولی چه سود که الان تمام فکرم اینست که کدام فیلم جدید آمده که بریزم روی دی وی دی و بفروشم که شاید 2-3 هزار تومانی بیشتر درآمد داشته باشم...

یا حق...
جالبه همه اش رو خوندم!!
همه تو همه نسل و سنی و متولد هر سالی خودشونو بدبخت ترین سوخته ترین میبینن!!
از پدرهایی که جواب فرزند را ندارند تا اونهایی که هنوز ازدواج نکرده اند.من که در هر موقعیتی سعی کردم بیشترین لذت را ببرم حتی اون شبهای سرد که میرفتم و با سریش آگهی به دیوار میزدم ! چطور؟ ساعت 2 و3 شب یه رهگذر پیاده را پیدا میکردم با موتور میرسوندمش.
از عمده ترین مشکلات ما دهه 60 ها وابستگی مالی شدید به خونواده ها بوده . شدید یعنی کامل. من خودم از ابتدایی جاکلیدی درست میکردم 2 تومن خرج برمیداشت 7 تومن تا ده تومن میفروختم یا بعد از مدرسه 10 تا بسته 100 تایی کاغذ نمره شده در هم را مرتب میکردم برای 5 تومن. و الی آخر .. همین کمک خرجی خودم باعث می شد که با هاش خوش باشم. دوچرخه بخرم . نوشابه بخورم . ترقه بخرم و بعدها و سایل الکترونیکی ( کیت) و ... و با اونها سرگرم می شدم البته آرزوی داشتن میکرو و سگا را در نوجوانی داشتیم ولی نداشتن اونها دلیل بر افسوس و تباهی اون دوران نیست.
دوران دانشجویی هم نهایت لذت را بردم. از فرصتها استفاده کردم. همه ی اردوها رفتم همه جای کشور را دیدم، با پول پستر چسبونی و ویزیت کارت . میرفتم گردش حال میکردم.الان هم یه جور دیگه.
معتقدم آدم باید از هر فرصتی نهایت استفاده رو ببره و هنر آدمی تبدیل تهدید ها به فرصت هاست.
حرف بسیاره و بیش از این اطاله کلام
ممنون که خوندید!!!
جوونیمون از دست رفت..,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
یه روز خوب میاد...
خدارو شکر میکنم که بچه ای ندارم که وقتی لازم شد بشینه پای خاطرات من مجبورشم براش دروغ ببافم. آخه کدوم جوونی؟؟؟ اینقد خلاف جهت آب شنا کردم که کم آوردم واقعا کم آوردم.
ای بابا غوه نشده می خواهید مویز بشید زود امدین می خواهین زود هم کارتان انجام بشه ما چی بگیم وقتی بچه بودیم حق نداشتیم روی حرف بزرگر صحبت کنیم نوجوان بودیم گیر سه پیچ بهمان میدادند جوان شدیم جنگ شد و نبود کار و امکانات میانسال شدیم دیگه ول معطلیم نمی دونیم با این همه درد و مرض چه کنیم اصلا ما نفهمیدیم برای چی امدیم و برای چی باید بریم
منه 26 ساله مهندس کامپیوتر، وقتی که کارم داشت به اوج میرسید، شرکت رو تعطیل کردم و رفتم سربازی... هنوزم سربازم!
هرجا هم میرم خاستگاری، میگن ســربازه؟؟؟
اینه جوونی ما
سلام تابناک
چرا یک نظر سنجی نمیذاری از جوونا؟؟ مثل نظرسنجیای دیگه ای که قبلا میذاشتی.
با سلام:
من 21 سالمه همزمان 3 جا کار می کنم زمان شروع ترم هم 1 جا مشغولم، فقط بگم زندگی ما مثل مستندای رازبقاست هر چقدر هم زرنگ باشی، فقط تونستی موقطا زنده بمونی، حالا دیگه تو این وضعیت کی به تفریح فکر می کنه
یه بنده خدایی میگفت که 30 سال پیش انقلاب کردبم بعدش هم جنگیدیم که بچه هامون تویه رفاه زندگی کنن ولی خودمون داریم اذیتشون میکنیم . میگفت بچه هایی که خودمون تربیت کردیم رو به باد انتقاد میگیریم .
شما قضاوت کنین جونا مقصرن با نسل قبلی ؟
قربون همه جونای ایرانی که نمونه ندارن . دوستتون دارم
مرداد ماه 24 سالگیم پر میشه! شاید باورتون نشه تو این 24 سال زندگی هیچ خوشی تو زندگیم نداشتم
سلام. موضوع جالبی رو مطرح کردید. من هم میخوام درد دل کنم باهاتون. من الان 23 سالمه و دانشجوی یکی از بهترین دانشگاه های دولتی کشور در رشته مهندسی برق هستم. قبل از اومدن به دانشگاه همه از برای ما از دانشگاه یه آرمان شهر ساختن. کلی از پیشرفت هایی که بعد ها خواهیم کرد واسه خودم رویا ساختم. تو دانشگاه، خوب چند سال اول اوضاع خوب پیش میرفت. به سال های آخر که رسیدیم کم کم با حس خجالت بیشتری به بابام برا پول ماهیانه زنگ میزدم، حتی گاهی اوقات اصلا روم نمیشد که به بابام بگم، به مامانم میگفتم، تازه من دانشگاه دولتی هستم. اصلا نمیتونم تصور کنم که بتونم تو دانشگاه آزاد ادامه تحصیل بدم. با اینکه تو کنکور کارشناسی دانشگاه آزاد هم شرکت کرده بودم و رتبم زیر 15 شده بود. ولی اون موقع این چیزا رو خوب نمیدونستم... بگذریم، به سال آخر که رسیدم یادمه یه تابستون با خودم کلانجار رفتم که چرا من باید اجازه بدم بچه ی من هم به همچین زندگی برسه، تازه من جزو نخبه های این مملکت به حساب میام اوضام اینجوریه! خلاصه تصمیم به رفتن گرفتم... امسال درست تو زمانی که من و امثال من به یک اوضاع اقتصادی پایدار نیاز داشتن دلار 2 برابر شد، من امسال به اندازه ی 100 سال پیر شدم! کی گفته پیر شدن با مرور زمان اتفاق میافته؟ من چقد تو این اوضاع داغون بابام رو تحت فشار قرار بدم ؟! انقد به خودم فشار آوردم که به سلامتی تا الان ناراحتی اعصاب هم دارم. با همه ی این مشکلات خدا رو شکر تونستم از یه دانشگاه رده بالا تو آمریکا بورسیه بگیرم. جایی که شاید اصلا بهش فکر هم نمیکردم اگه اینجا زندگی خوبی داشتم. آخه من تو آمریکا کسی رو ندارم. اونقدرم پول ندارم که هر وقت بیکار شدم پاشم بیام ایران. من برای چی باید بمونم و بپوسم آخه؟؟؟
سلام. موضوع جالبی رو مطرح کردید. من هم میخوام درد دل کنم باهاتون. من الان 23 سالمه و دانشجوی یکی از بهترین دانشگاه های دولتی کشور در رشته مهندسی برق هستم. قبل از اومدن به دانشگاه همه از برای ما از دانشگاه یه آرمان شهر ساختن. کلی از پیشرفت هایی که بعد ها خواهیم کرد واسه خودم رویا ساختم. تو دانشگاه، خوب چند سال اول اوضاع خوب پیش میرفت. به سال های آخر که رسیدیم کم کم با حس خجالت بیشتری به بابام برا پول ماهیانه زنگ میزدم، حتی گاهی اوقات اصلا روم نمیشد که به بابام بگم، به مامانم میگفتم، تازه من دانشگاه دولتی هستم. اصلا نمیتونم تصور کنم که بتونم تو دانشگاه آزاد ادامه تحصیل بدم. با اینکه تو کنکور کارشناسی دانشگاه آزاد هم شرکت کرده بودم و رتبم زیر 15 شده بود. ولی اون موقع این چیزا رو خوب نمیدونستم... بگذریم، به سال آخر که رسیدم یادمه یه تابستون با خودم کلانجار رفتم که چرا من باید اجازه بدم بچه ی من هم به همچین زندگی برسه، تازه من جزو نخبه های این مملکت به حساب میام اوضام اینجوریه! خلاصه تصمیم به رفتن گرفتم... امسال درست تو زمانی که من و امثال من به یک اوضاع اقتصادی پایدار نیاز داشتن دلار 2 برابر شد، من امسال به اندازه ی 100 سال پیر شدم! کی گفته پیر شدن با مرور زمان اتفاق میافته؟ من چقد تو این اوضاع داغون بابام رو تحت فشار قرار بدم ؟! انقد به خودم فشار آوردم که به سلامتی تا الان ناراحتی اعصاب هم دارم. با همه ی این مشکلات خدا رو شکر تونستم از یه دانشگاه رده بالا تو آمریکا بورسیه بگیرم. جایی که شاید اصلا بهش فکر هم نمیکردم اگه اینجا زندگی خوبی داشتم. آخه من تو آمریکا کسی رو ندارم. اونقدرم پول ندارم که هر وقت بیکار شدم پاشم بیام ایران. تازه دولتی که انصافا تو این چند ساله هیچ حمایتی از من نوعی نکرد و تازه کلی چوب هم لا چرخ ما گذاشت به ما انگ زده که دارین به مملکتتون خیانت میکنید که میرید. من برای چی باید بمونم و بپوسم آخه؟؟؟ یکی جواب منو بده. حالا من هیچی، چرا بذارم زندگی بچه هام مث خودم تباه شه؟؟؟
48 سالمه , اين بيت فكر كنم وصف حال من باشه :

نمونده از جوونيام نشوني , پير شدم پير تو اي جووني
منم یه جوون 27 ساله، شاید بشه گفت نخبه. وسطای دوره دکترام و به فکر انصراف و رفتن از ایران و شروع یه دکتری دیگه. موندنم از اول اشتباه بود. باید رفت هرجا به غیر از اینجا
naye javab nadaram,yek javan
من نمیدونم چرا هیچ وقت نظرات من گذاشته نمیشود شاید چون من یک روانشناس اچتماعیم و ممکنه حرفی بزنم که دست بزیها رو شه من کامنتام گذاشته نمیشه اما اگه این بار هم گذاشته نشه دیگه معلوم شما این کاره نیستید ----و اما در مورد جوانی باید خدمتتون عرض کنم که من 35 سالمه و جونیم تمام شده است و از نظر لذت از جوانی هم نمره 0 بهترین نمره کسب شده است --اما در مورد اون عزیزانی که هنوز کم سنتر هستند لازم میدونم چند نکته رو عنوان کنم در ایران چیزی به نام دوران جوانی اصلا تعریف نشده و شما هر زمان که با مسولین دراین موارد صحبت کنید غیر از فرافکنی و برچسب خوردن برای توجیه بیرحمی جوابی دریافت نخواهید کرد اصولا جوان در ایران یک مجرم است چون هر چیزی که لازمه جوانی کردن است در ایران ممنوع است --شما اگه برنامه های ماهواره نگاه کنید مجرم هستید اگه علاقهای به حیوانات داشته باشید مجرم هستید -اگه از اینترنت استفاده بدون حریم تعریف شده کنید مجرم هستید--اگه لباست و موهات اونجوری که میگن نباشه (البته من هنوز نفهمیدم چطوری باید باشه) مجرمی و...... خوب با این شرایط میخای چه انتظاری از لذت از جوانی داشته باشید -- بعضی از دوستان عنوان کردند که مثلا افرادی بوده اند که با وجود مشکلان موفق شده اند ولی آیا همه افراد دنیا آدمهای اثتثنایی هستند؟؟؟ بعضی افراد در شرایطی خاص و زمانی خاص به صورت اثتثنا در میآیند اما کلیت دادن این افراد به کل یک جامعه چیزی غیر مغالطه نیست --در کشوری که دوست ما هم نیست و 500 سال تاریخ دارد از یک قاتل زنجیره ای مثل تد باندی ملیونها دلار پول در آوردن و هنوز داستان زندگیش برا اون کشور پول سازه و زندگی خانواده قربانیان جنایات او از این پول متحول شد تا کمی از غم آ«ها کم شود --یا در همان هالی وود از انسانهایی که کوچکترین ظرفیت مغزی را دارند بت ساخته میشود و برای کشور بجای سر بار سود آور میشوند این دیگه نه به اقتصاد ربطی داره نه به تحریم نه به استکبار این فقط و فقط یک رویه اشتباه رو نشون میده که از اول در این کشور بوده م مسولین کنونی نه تنها اقدامی برای مدریت آن نکردند بلکه همچین اراده ای هم دیده نمیشود مدیریت کشور با عناوین آقای دکتر و مهندس حل نمیشه .کشور مدیریت کشور آأم این کاره میخاد نمیشه جراحی قلبو بدی به یک دکتر مهندسی مثلا ساختمان متاسفانه اون مدیریکه ادعا میکنه من برای رضای خدا این پوست رو فبول کردم وقتی بش ثابت میشه که این کاره نیست حاضر نیست پست رو به کسه دیگه بده چون صندلی مهمه نه رضای خدا امیدوارم این دفعه چتپ بشه
عزیز من چه جوانی ؟ به خدا نسل سوخته مصداق بارز ما هست وقتی چشمون رو باز کردیم تو جنگ بودیم و تحریم تا الان هم که هستیم به خدا وقتی یه نگاه به کشور های اروپایی و وضعیت جوانانشون میکنم و به خودم و هم سن و سالانم هم نگاه میکنم تفاوت رو احساس میکنم ! اونا کجا ما کجا من الان 21 سالمه ولی دغدغه آینده بیشتر موهای منو سفید کرده ، نمی دونم تا کی قراره اینطوری زجر بکشم وقتی هر روز صبح پا میشم و میبینم که عامه مردم فشاری که روشون هست بیشتر میشه و بیشتر زجر میکشن که نمیتونند مایحتاج زندگیشون رو برطرف کنند حالم بد میشه . ولی خواهش میکنم این متن من رو منتشر کن
"""" به خدا قسم به مردن راضی هستم """"
در جواب یک شاعر عاصی عرض کنم که ای خواهر یا برادر عزیز هیچوقت یادت نرود که خودکشی از گناهان کبیره است و خدا آنرا نمی بخشد و با این کار آخرت خود را هم از دست میدهی و در ضمن اینکار نشانه ضعف شخصیت است. پس کلا فکرش را از سرت بیرون کن. با این مشکلات میلیونها نفر در گیرند و مسئولین باید برای بهبود اوضاع مردم تلاش کنند. این وظیفه آنهاست وگرنه باید در آینده نزدیک حساب تمام عملکرد خود را به خدا پس دهند و بدان که روزی رسان خداست و به او توکل کن. در شرایط سخت آدمهای قوی پایدار و موفق باقی میمانند. انشاء الله خداوند کمک میکند و اوضاع برای همه بهتر می شود و خسران و زیانکاری ابدی برای آنهایی می ماند که فکر میکنند با سوء استفاده از بیت المال زرنگی می کنند.. اینها مفهوم آیات قرآن است. منم مدتی از این اوضاع بهم ریخته بودم ولی قرآن را که می خوانم به آرامش میرسم. و به همه دوستان عرض می کنم همه ما باید در انتخاب افراد برای سپردن کارهای بزرگ مملکت بیشتر دقت کنیم و کارهای بزرگ را به افراد کوچک نسپریم و بزرگان هم برای تصدی کارهای بزرگ وارد گود شوند اول از همه بخاطر موجودیت ایران عزیزمان و بعد هم بخاطر رفاه و سربلندی هموطنانمان. هر کسی هم از خودش شروع کند همه ما وظیفه داریم خوب کار کنیم هر کسی باید آنچه را که میداند درست است و به آن اعتقاد دارد انجام دهدو منتظر نباشد که دیگری درست شود. من سالهاست با همین دید کار کردم و بدون توقع بخاطر خدا و آنچه که وظیفه دارم را به بهترین نحو انجام داده ام و خدا را شاهد میگیرم که با در آمد 600- 700 هزار تومان آنقدر پولم با برکت است که بعضی وقتها خودم هم تعجب مبکنم. از خدا برکت پول را بخواهید نه مقدار زیاد را. چون خیلی وقتها زیاد می آید و زیاد هم میرود ولی برکت ندارد. خوب کار کنید و با عشق و علاقه برکتش هم با خداست موفق باشید یا علی
من واقعا باورم نمیشه تابناک این نظرات رو منتشر کرده
واقعا دم تابناک گرم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
مال ما رو که منتشر نمی کنه! نمی دونم پدر کشتگی داره با من!؟
دانشجوی دکتری مهندسی برق توی یکی از 5 دانشگاه برتر دولتی کشور و متاهل. دلم میگره برای کشورم با این همه پتانسیل جوانی و استعداد که داره هدر میره.
اگه کمک پدرم نبود نه میتونستم ازدواج کنم و نه تحصیل اما آخه تا کی، تا چند ساله دیگه باید خجالت پدرم با کلی مشکلاتشو بکشم. تا سی سالگی که تازه مدرکمو بگیرم و تازه بشه اول دوندگی برای هیئت علمی شدن یا منتظر موندن برای چند درصد احتمال بورس شدن. نمیدونم مسئولین چه فکری کردن که چطوری میشه با مقرری 100 هزار تومن در ماه که اونم شش ماه یکبار میدن سر کرد با اجاره خونه و قسط وام. با فشار های زیاد درسی و زمانی و قانون های پژوهشی که اجازه کار بیرون رو از آدم میگیره. با این حال کلی تلاش کردم تا حالا بی نتیجه برای یه کسب درآمد ناچیز که هم ضربه به درسم زده هم دریغ از یه فکر راحت آزاد برای کار علمی. نمیدونم چیکار کنم شرمنده همسر و خانوادم هستم.
خدایا راضیم به قضایت که روزی بندگانت فقط به دست توست. میدونی که اصلا نمیخوام ناشکری کنم و همه چیز زندگیمو از لطف بیکرانت میدونم.
دانشجوی دکتری مهندسی برق توی یکی از 5 دانشگاه برتر دولتی کشور و متاهل. دلم میگره برای کشورم با این همه پتانسیل جوانی و استعداد که داره هدر میره.
اگه کمک پدرم نبود نه میتونستم ازدواج کنم و نه تحصیل اما آخه تا کی، تا چند ساله دیگه باید خجالت پدرم با کلی مشکلاتشو بکشم. تا سی سالگی که تازه مدرکمو بگیرم و تازه بشه اول دوندگی برای هیئت علمی شدن یا منتظر موندن برای چند درصد احتمال بورس شدن. نمیدونم مسئولین چه فکری کردن که چطوری میشه با مقرری 100 هزار تومن در ماه که اونم شش ماه یکبار میدن سر کرد با اجاره خونه و قسط وام. با فشار های زیاد درسی و زمانی و قانون های پژوهشی که اجازه کار بیرون رو از آدم میگیره. با این حال کلی تلاش کردم تا حالا بی نتیجه برای یه کسب درآمد ناچیز که هم ضربه به درسم زده هم دریغ از یه فکر راحت آزاد برای کار علمی. نمیدونم چیکار کنم شرمنده همسر و خانوادم هستم.
خدایا راضیم به قضایت که روزی بندگانت فقط به دست توست. میدونی که اصلا نمیخوام ناشکری کنم و همه چیز زندگیمو از لطف بیکرانت میدونم.
من واقعا باورم نمیشه تابناک این نظرات رو منتشر کرده
واقعا دم تابناک گرم
با سلام.من 25 ساله دانشچوی کارشناسی ارشد مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف هستم و معتقدم بر خلاف نظر بسیاری از دوستان کشور ما چون در حال پیشرفت است به شدت به نیروی کار جوان و متخصص نیاز دارد ولی متاسفانه در کشور ما نیروی کار متخصص نداریم و چون همه قکر می کنند معضل بیکاری داریم خیلی راحت به جای کسب تخصص های لازم سعی می کنند از اوضاع کار گلایه کنند و خود را بدون هیچ زحمتی در جامعه توجیه کنند که البته نباید از سیستم آموزشی اشتباه غافل شد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
معلومه شما حزو برادران سهمیه ای هستی. من فوق مکانیک از علم و صنعت دارم دارم شرکت خصوصی رسما کارگری میکنم (تازه با اشنا استخدامم کرد) ماهی 400 که 3 ماه یه بار یه چک بهم میده هنو چک 3 ماه پیشش پاس نشده معلومم نیست فردا سر کار باشم یا نه.
omid
| Switzerland |
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
من دانشجوی مهندسی مکانیک بودم... به دلیل بی پولی انصراف دادم... الان سی دی فروشم...
همه مثل شما پارتی و سهمیه ندارن...
دانشجوی دکترا هستم ، اصلا راض نیستم ، و بدنبال یک روزنه برای خروج از این کشور هستم
با سلام و عرض عمراً اگر منتشر کنید خدمت تابناک عزیزم و مابقی خواننده ها!!!!
جوانی هستم 24 ساله خدمت مقدس سربازی رفته.......تک فرزند بودم.....پدر و مادرم رو از دست دادم .... بعد از خدمت سربازی وقتی وارد دنیایه اشتعال شدم همزمان دانشگاه هم قبول شدم البته آزاد....در همین حین و بین متوجه عارضه کلیوی خود شدم و به پزشک مراجعه کردم که کار از کار گذشته بود و دیگر دیالیز هم جواب نمیداد و باید میرفتم برای پیوند هزینه عمل من 14 میلیون شد که 4 میلیون رو مردم خیر و 10 میلیون رو خودم دادم بله خودم و خیرین چون وقتی متوجه بیماری خودم شدم که برای آزمایشات بیمه رفته بودم که بیمه مرا نپذیرفت و در نتیجه شرکتی که در اون مشغول بودم مرا اخراج کرد که مبادا از آنان درخواست کمک کنم...10 میلیونی که خودم دادم قسمتی از ارثه 15 میلیونی بود که بهم رسیده بود با 4 میلیون آن خانه ای در حد و اندازه یک نفر اجاره کردم با اجاره 350 در ماه و با یک میلیون مابقی داروهای ماه اول خودم را ...خدا رو شکر که به فکر ما هست و ما را از نیازمندی به دیگران حفظ می کند... می خواستم از دانشگاه انصراف بدم ولی دیدم که برای انصراف پول می خوان و جدایه از اون با مدرک دیپلم حتی یک کار ساده هم به من نمی دهند چه رسد به یک کار تامین کننده محارج منه بیمار کلیوی....درد من از جایی شروع شد که مجبورم برای این بیماری بطور مرتب دارویی به نام سیرولیموس یا راپامیون رو استفاده کنم که اوایل به علت اینکه بیمه نبودم ماهی 320000 برای مصرف یکماه میدادم اما الان که کمیاب شده و من هم بیمه نیستم باید در بازار آزاد 800000 تومان برای مصرف یکماه آن بپردازمبماند که داروهای دیگر من 450000 تومان میشود و هر ماه باید یک ویزیت 50000 تومانی هم بدهم یعنی 1300000 فقط برای درمانم در هر ماه باید بپردازم بعلاوه 350 هزار بابت اجاره بهای سرپناهم که فکر کنم ارزانترین باشد در تهران بعلاوه 200000تومان هزینه خورد و خوراکم که یعنی یک میلیون و هشتصدو پنچاه هزار تومان در ماه فقط برای زنده ماندنم باید هزینه کنم بعلاوه 200 هزار تومان در ماه هزینه دانشگاهم و 150 هزار هزینه حمل و نقلم در ماه که هزینه های زندگی مرا به دو میلیون دویست هزار تومان در ماه میرساند که البته خدا رو شکر که در آمد من 2210000 تومان در ماه است اما اشتباه نکنید مرا جایی استخدام نکرده اند .... من بازاریاب هستم و با هزار مکافات توانستم به یک کارخانه مواد اولیه بفروشم که درآمد من برای این فروش بوده است که با فرارسیدن ماه مهر امسال این در امد تمام میشود من تا به امروز فقط و فقط هر ماه موقث شدم هر ماه 5000 تومان پس انداز کنم نه به امید اینکه با آن وام بگیرم و یا تفریح کنم چون واقعاً با این مبلغ محال است (50000 تومان ) یعنی جمع 10 ماه 5000 تومان جمع کردن بلکه با این امید که بتونم بعد از اینکه در آمدم به صفر رسید یک روز بیشتر بتونم دارو مصرف کنم که در همه حایه دنیا تامین دارو و امکاناته بهداشتی شهروندان به عهده دولت و نهادهای درمانی هست نه فقط و فقط بیمار......منه جوانه 24 ساله فقط به این جرم که سرپرست ندارم یعنی فوت کردن و پسر هستم یعنی دختر هم نیستم که بتونم از امتیازاتی که به پدرم دادن استفاده کنم و مستمری بگیرم و این حرفا و اینکه قبل از اینکه بیمه بشم محرض بشه بهم که بیماره کلیوی هستم و بیمه از تحته پوشش قرار دادن من امتناء کنه به این محکوم میشم که رنج و مشقت بیشتری رو نسبت به همه متحمل بشم بماند که از هیچ حق اجتماعی دیگری هم بهره مند نیستم مثلاً حق تاهل ندارم و بع علت بیماریم حق اشتغاله شرکتی هم ندارم چه برسه به قرار دادی .... حالا از ایناشم که بگذریم همین کاری رو هم که تونستم انجام بدم خیلی هست یعنی بازاریابی چون این کار ربطی به بیماریم نداشت خدا رو شکر 2 سال با این مشقتها هنوز زنده ام و زندگی میکنم ولی به جرم جوان ایرانی بودن محکوم به تحمل مشقت شدم حالا من یک سوال از تو دارم تابناک عزیز از نظر شما من دارم از زندگیم لذت میبرم یا فقط دارم اونو تحمل میکنم؟
من 26 سالمه، دکتری مکانیک می خونم کانادا

ایران که بودم بخدا روزگارمو سیاه کردن. درس می خوندم کار می کردم (شفت شب کارخونه بهنوش) تفریحمم خوابیدن بود و سیگار کشیدن. بعضی وقتام فیلم میدیدم با دوستام. تو این وضعیت ازدواجم کردم. درس بخون، مقاله بده، زبان بخون، کار بکن(برا ماهی 500تومن-چون سربازی نداشتم بیگاری ازما کشیدن بخدا)، اجاره بده، هزینه خونه رو بده، هزینه رفت آمد و بده. بخدا خانومم کلافه شده بود، پوسید تو خونه. هی میکفت مجرد بودم یه سینمایی با دوستام می رفتم. بیچاره راست می گفت بخدا. اونم دانشگاه دولتی تهران درس می خوند ارشد.
تفریح کجا بود. فشار خفم کرده بود.

5 مقاله ISI داشتم 2 تا اختراع، معدلم ارشدم 18 بود، اما چون معدل لبسانسم 14 بود نخبه نشدم. بخدا باورش سخته تو سازمان نخبگان دختره 30 سالش بود 10 بار کنکور داده بود تا بار آخر رتبش تو روانشناسی شده بود 93. این خانوم نخبه شد ما ی بخت برگشته پخمه هم نشدیم. حالا همچین آش دهن سوزیم نبود. فقد می خواستم برا سربازی یه کاری بکنم که حد اقل حقوقمون یکم بالا بره و بیممون کنن. این قدر التماس کردیم به این اون تا آخرش مرده با پرخاش ما رو انداخت بیرون. خیلی ناراحت شدم اون روز. واقعا تحقیر شدم.
این شد که اپلای کردن اینور. خدا پدر بابامو بیامرزه یه خونه داشت اینم سندشو گرو گذاشت برا ما که سربازی نرفتیم. ( البته ناگفته نماند 6 ماهم خدمت کردم که جواب اپلایم اومد. مای بیچاره رو انداخته بودن راهنمایی رانندگی/ خدا نسیب گرگ بیابون نکنه) حالا یه سالی هست دانشگاه UBC دکترا می خونم. پولمو میدن زندگیمو میکنم. دو روز در هفتم عشق می کنیم.
تازه فهمیدم زندگی یعنی چی. این که هیچی پولم جمع میکنم تا بشه سند خونه رو آزاد کنی.

خدا شاهده ما بیچاره رو با خانومم درو بار گرفتن. تو همین پارک ساعی و لاله تهرون. یه بارش که هرچی گفتم زنمه باور نکرد. ما رو بردن پاسگاه خانومم با شتاسنامه ها اومد آزادمون کرد.

من مثلا تحصیل کرده مملکت بودم/ تو ببین بقیه چی میکشن.
بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد،یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد.

حدود1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد. اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. زندانیان به مرگ طبیعی می مردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمی کردند. بسیاری از آنها شب می خوابیدند و صبح دیگر بیدار نمی شدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی می ریختند.

دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:

«در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده میشد.نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمی شدند.
هرروز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکرده اند را تعریف کنند.
هرکس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند».

تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است.

با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین می رفت.
با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.
با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.
واین هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ‌های خاموش کافی بود.

این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.

این روزها همه فقط خبرهای بد میشنوند شما چطور؟
این روزها هیچکس به فکر عزت نفس نیست شما چطور؟
این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند شما چطور؟

بیایید از شکنجه خاموش رها شویم
خیر
در ایران جوون بودن خودش بزرگترین جرمه هر جا میری باید بهت گیر بدن نمیدونم چرا نسل اولیا هر چی بهش نرسیدنو روی ما خالی میکنن یک لطیفه تلخم بگم یه روز داشتن یکی را خاک میکردن به گور کنه میگن عمیق تر بکنه میگه چرا میگن چون دهه شصتیه باید باخودش کلی ارزو به گور ببره
نه خير اين ديگه پرسيدن داره
باورم نمیشه! اولین باره که می بینم یه رسانه ای داره نظر مردمی رو منعکس می کنه که مثل خودمن! نطر سنجی های مردمی صداو سیمارو که میبینم اونقدر توش مردم همه چی براشمون آرومه و اونقدر خوشبختن که من با خوم میگم ایناایران زندگی نمی کنن یا من!
من 28 سالمه همسرم 29 سالش. با کلی بد بختی مدرک ارشدمونو از بهترین دانشگاهای ایران گرفتیم. به امید اینکه بتونم ازش استفاده کنم 4 سال گدشته و دریغ...
با هزار امید و آرزو ازدواج کردیم چقدر سادش کردیم خواستیم به گناه نیفتیم الان داریم زیر فشار زندگی لهههه می شیم جفتمون داریم دیونه میشیم پول اجاره یه خونه پکیده رو به زور داریم... بدتر از همه اینکه یه کوچولوی هم داره بهمون اضافه میشه! خدا بهمون رحم کنه! اونقدر چشممون به آینده بود که نفهمیدیم جونیمون چطوری گذشت... به هر حال تابناک جان خیلی ممنون حتی اگه نظرمو منعکس نکنی. یکم سبک شدم و خوشحال که دیدم چقدر هم درد دارم. مرسی
جوانان زندگی خردمندانه می خواهند ، کهنسالان باید آگاهی بخش اندیشه های آنان باشند نه بازیگران زندگی آنان
خداوند به همه ما خیر و برکت عنایت کنه و مشکل این دوستمون را هم حل کنه انشا الله
من جوان 25 ساله هستم وتمام موهای سرم سفید شده وهرجا میرم بهم میگن حاج آقا وفکر میکنند 50سالمه .تورم وگرانی وبیکاری وبی پولی وهزار درد دیگه این بلا را سر من آورده
نمی دونم چی بگم ولی از جوانی خودم راضی نیستم
از زمانی که 18 سالم کامل شد و سال 86در یه دانشگاه معتبر قبول شدم دنبال کار گشتم تا بتونم خرجمو در بیارمو دستمو پیش بابام دراز نکنم خدا روشکر تا حدودی مستقل شدم ولی بازم با این سطح قیمت ها نمی کشم برا خرید که میرم همیشه جنس بنجل ورمیدارم که ارزونتر برام دربیاد
بعد 4 سال سال 90 ارشدقبول شدم بازم تو یه دانشگاه معنبر در رشته ای که تنها 50 نفر پذیرش داشت. درحین کارم و تحصیلم دو مقاله علمی ترویجی کار کردم و یه مقاله علمی پژوهشی یه جورایی شاگرد اولم
تلاش کردم به سبب هزینه های بالای زندگی 3ترمه تمام کنم ولی استادم منو تو یه درس انداخته بهانش اینه که چرا با من مقاله کار نکردی؟؟؟!!!!!
الان تصمیم دارم ترک تحصیل کنم .....
برم پی سربازی و بعد دنبال یه کار آبرومند بگردم
اینم شمایی کلی ازجوونی من
خوشی نداشتم تنها درس و کار و استرس
یا حق
جوونی یعنی هیجان، لذت بردن از زندگی،
اما برای من استرس، قرص های اعصاب، لرزش دست ها و ...
بابا ببخش که توی کودکی ازت دوچرخه خواستم الان می فهمم پول ندارم یعنی چه
خدا شاهده اینارو خوندم بدجوری گریم گرفت . بخدا منم دیگه خسته شدم .دلم واسه خودم و جونای وطنم خیلی میسوزه . خدایا چرا چرا چرا
کلاف سر نوشت ما سر در گمه همیشه، طلسمه کوره این گره هیــــچ وقت باز نمی شه...
در نوجواني و جواني از خوشي ، رفاه و آسايش پير شديم
32 ساله
نه پشت سر راهی داریم نه راهی پیش رومونه، این جا نه آغازه برامون نه راهه ما تمومه، ببینید که جون نداریم همیشه در تلاشیم، نزارید تواین بیراهه هستیمونُ ما ببازیم......
جواني هستم متولد 58 هرروز آرزوي مرگ ميكنم
ماکه از جوانی به جز نا امنی واسترس چیزی ندیدیم 1- تا کارمند شدیم استخدامها شرکتی شد 2-همین که دانشگاه قبول شدیم مدرک بی ارزش شد 3- اتومبیل خریدیم بنزین گران وسهمیه ای شد 4- ازدواج کردیم خونه گران شد 5-اکنون هم بعد از چندین سال کار قراردادی ،می خواهیم استخدام بشویم ، باید به مناطق کمتر توسعه یافته برویم تا استخدام بشویم و دوراز خانواده باشیم. 6- لعنت بر این زندگی
جوانی ؟ چه واژه ی غریبی. البته هستن کسایی که جوونی می کنن اونایی که باباشون پولدارن و ...! چی بگم اصلاً هیچی از جوونی نمیتونم بنویسم چون جوونی رو لمس نکردم. با حقوق ماهی 378000تومن با بچه ی 6 ساله مگه میشه. بخدا نمیشه توش موندم ...
من 32 سالمه، احساس می کنم تموم شدم، از زندگی فقط درد و رنج و بدبختی دیدم، احتمالا نبودن بهتره
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگی را نجستم زندگی را گم کردم جوانی را
ممنونم تابناک - داشتیم منفجر می شدیم -چه خوب کارای کردی این مطلب رو گذاشتی - سنگ صبور شدی
من 32 سالمه، احساس می کنم تموم شدم، از زندگی فقط درد و رنج و بدبختی دیدم، احتمالا نبودن بهتره
ما نسل سوخته ایم
در هر زمان که خواستیم کاری بکنیم شرایط عوض شده است.

امید ما نسل جوان بین 22 تا 35 سال فقز تا 50 سال است من این و از همه همسنام پرسیدم ..... آه ه ه
چرا واقعيت رو نميگيد، بنظر من 99% جوانان انگيزه زندگي ندارند، كاهش ازدواج،افزايش طلاق،افزايش جرم و جنايت،آمار فساد و .... باز هم بگم خداييش جك ميگيد
خوب آخر همه این بازی ها که چی؟

این همه زحمت برای ثبت این نظر ها که چی؟

همین فردا همه یادشون میره جوونی هم درکار بوده

یه آمار سرانگشتی بگیری 90%شون ناراضی بودن

بازم که چی؟

به قول اون آقا این هم یه هندونه دیگه بود که رفت زیر بغلمون که مثلا تابناک یه گوشه چشمی بهمون انداخت

بازم که چی؟
از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمنده ی جوانیم از این زندگانیم
دارم به دل هوای صخبت یاران رفته را
یاری کن ای عجل که به یاران رسانیم
به نام خدا
کاش اول مشخص میشد که باید دلمون به چی خوش باشه؟
شغلمون؟خانوادمون؟آینده نامعلوم؟رفاهی که داریم؟
وقتی چیزی برای دلخوشی نیست به چی باید خوش باشیم؟؟
"بعضیا هم خوب بلدن چجور با این جمعیت بی شمار بیکار بازی کنن"
گفتنی ها رو همه گفتن.. هیچکس راضی نیست. باز پدر مادرهامون جونی کردن. ماچی؟ کاش بزرگ نمیشدیم و معنی خیلی از کلمه ها رو نمیدونستیم. کلمه هایی مثل دروغ!
کاش باز هم تمام خواسته ی دلمون این بود که پدر که از سر کار برمیگرده ی پفک دستش باشه.. الان همون پدر با گرد سپید روی موهاش و چین و چروک روی صورتش و پیشونیش دست خالی میاد خونه!!
من جوان مشکل زیاد دارم ولی نمیتونم ببینم پدری که از جونش گذشت و رفت از کشورش دفاع کرد حالا مزدش این باشه.این درد منه جوونه..
" این روزها آنقدر فقیر شده ایم که دیگر حوصله هم نداریم "
سلام
من 29 سالمه. دو تا لیسانس دارم و 9 سال سابقه کار! می دونید یعنی چی؟ یعنی از وقتی باید جوونی می کردم درس خوندم و کار کردم.. به امید فردای بهتر ولی شرایط هر روز بدتر و سخت تر می شه. نه تفریح، نه خنده، نه آزادی، نه امنیت، تنها چیزی که به وفور یافت می شه گرونیه. فکر کنم چند سال دیگه بنویسم من فائزه 69 سالمه ولی دوره ای بنام جوانی و شادابی در زندگی نداشتم. من و هم نسل های من از اول بخاطر بی تدبیری و بی مسئولیتی مسئولانمان پیر شدیم.
چی چی؟؟ جوونی؟ چی هست؟ یکی از دهانه های آتشفشانی کره مریخه؟
با 32 سال سن تاحالا اسمشو نشنیده بودم....فکرکنم همون توو مریخ باشه
با سلام و احترام
من دخترخانومي 25ساله هستم كه شهريور 89عقد كردم.دانشجوي فوق ليسانس دانشگاه تهران هستم.زمان خواستگاري همسرم دانشجوي دكتري در كشور انگلستان بود ولي الان بعد از تقريبا دوسال همسرم دكترا را رها كرده و مشغول ترجمه شده چون به لطف دولتمردان روابط با انگليس كمرنگ شد وتمامي مزايا و امكانات تحصيل در انجا بلاتكليف شد.از طرفي پوند به مرز 3000رسد و ما ديگر توانايي تحصيل را نداشتيم ناچار همسرم به ايران برگشت و با اينكه دانشگاهش از ممتازترين دانشگاه هاي جهان بود ولي در ايران هيچگونه حمايتي نشد و در حال حاضر بيكار هستند. با اينكه شوهرم جوان بسيار متدين و با اخلاقي است ولي بعد از دوسال با مدرك فوق ليسانس به علت بيكاري موفق به ازدواج كردن.گرفتن عروسي و رهن خانه نشديم.با اينكه ما با علاقه ازدواج كرديم ولي بر اثر مشكلات دچار اختلاف شديم چه كسي پاسخگوي خراب شدن بهترين لحضه هاي زندگي منه؟؟؟؟واقعا كسي براش مهم هست چي بر سر جوان هاي اين مملكت مي ياد؟؟؟درسته ما مسلمانيم و نااميدي بزرگترين گناهه ولي به همين روز مقدس دارم كم مي يارم؟اگر همسر من بر اثر اين همه شرمندگي جلوي من و خانواده ام سكته كنه كي براش مهمه؟در اين دو سال نه ازش طلا خواستم.نه ماشين نه هيچيييي.ولي مگر ممكنه كه تا اخر عمر عقد بمونيم .
حالا شما حرف از لذت بردن مي زنيد.....
والا یاد این جوک افتادم که اون دنیا فرشته ها میان یقه یکی رو میگیرن و ازش سوال جواب میکنند ، ناگهان ندایی از آسمان آمد که ولش کنید! بدبخت ایرانیه!!!
جوانی من چگونه میگذرد:
صب ساعت 8الی 7عصر شرکت خصوصی.7عصر تا 10 شب مسافرکشی.
خیلی خوش میگذره.جوانی اینجا یعنی کار کردن تا نای آخر اگه کار هم پیدا بشه.جوانی یعنی تفریح ممنوع.جوانی یعنی هیچ ،پوچ....مرگ
قدیما میگفتن:
پبیرمرد..... طرف میگفت پیر مرد باباته

الانم جوون باباته
ما از غصه پیر شدیم.....
همه تو دعاهايمان براي جوانهايمان دعا مي كنيم ، اما در عمل چي ؟ وقتي براي كاري مراجعه مي كني ميگن 10 سال سابقه كار ،آخه جواني كه تازه فارغ اتحصيل شده ، حالا اگه خوب هم درس خوانده باشه كجا بايد سابقه كار مي داشت ؟ بيايم فقط حرف نزنيم ، بله جوانهايمان هم بعضا" سهل انگاري مي كنند اما همه كه احمدي روشن نمي شن ، دانشگاهمان چه قدر آنها را به سمت احمدي روشن شدن هدايت مي كنند ؟
جوانی 20 ساله ام ،سال تحصیلی 89-90 در رشته ریاضی و فنی از دبیرستان فرزانگان (تیز هوشان) با معدل بالای 19 دیپلم گرفتم . و در کنکور همان سال شرکت کردم .علیرغم اینکه در فرم ثبت نام چپ دست بودن خودم را اعلام کرده بودم ویک روز قبل از برگزاری کنکور جهت اطمینان از اینکه صندلی مخصوص در حوزه وجود دارد به حوزه امتحانی مراجعه نمودم ،به من اطمینان دادند که بر اساس درخواست افراد صندلی ها چیده شده است . صبح روز امتحان یک ساعت قبل از شروع امتحان وارد محل برگزاری شدم،از صندلی چپ دست خبری نبود.به مراقب جلسه گفتم وی مرا به رییس حوزه راهنمایی کرد .به رییس حوزه مراجعه کردم ایشان با عصبانیت و تهدید اینکه اگه سر جایت ننشینی از جلسه بیرونت میکنم نه تنها مشکل را حل نکرد بلکه ارامش مرا هم به هم ریخت .سرانجا م با اعصاب به هم ریخته سر جایم نشستم . با شروع امتحان ،سیستم خنک کننده سالن امتحان که عبارت بود از تعدادی کولر آبی بزرگ شروع بکار کرد .چشمتان روز بد نبیند شدت باد که بطور مستقیم به صورت وچشم من میخورد وحساسیت شدید باعث شد زحمت ناشی از صندلی راست دست که برای من که چپ دست بودم و با وقت محدود کلی مشکل درست کرده بود را از یاد ببرم شدت ابریزش از چشم و بینی من انقدر زیاد بود که فرصت پرداختن به خواندن سوالات را از من سلب نمود و همین موضوع باعث پایین آمدن کارآیی من شد .اینها را نوشتم که بدانید چقدر برای جوان ایرانی ارزش قائلند کسی که 12 سال درس خوانده ،در طول این مدت هیچگاه معدلش کمتر از 19 نبوده و در آزمونهای تیز هوشان در مقطع راهنمایی ودبیرستان موفق شده است و با کلی برنامه ریزی و تلاش و امید در کنکور شرکت کرده است و در یک رقابت نفس گیر با محدودیت وقت شرکت کرده است با موانع وبی توجهی دچار مشکل بشود .لذا صرف نامگذاریها به عناوین مختلف نه تنها مشکلی را حل نمیکند که متاسفانه یک کار بیفایده و شعاری وسملیک است . وبیشتر کاربرد تبلیغی و سر کارگذاری دارد تا نتیجه ای برای جوانان .حالا ایجاد اشتغال و فرصت های تفریحی ،ورزشی ، فراهم نمودن زمینه های ازدواج و .... بجای خود .تامین یک صندلی و یا ایجاد یک تهویه مطلوب چقدر هزینه میبرد ؟در صورتیکه هزینه بر گزاری کنکور را از دانش آموزان دریافت میکنند!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
اتفاقا منم امسال کنکور دادم
البته ارشد
مثل شما چپ دست بودم و از همه بدتر دچار مشکل ستون فقرات صندلی هم کج و معوج بود هم مال راست دست ها بود
اینقدر کج شده بودم که تا دو روز فابریک همونجوری کج مونده بودم.
ناشناس
| Germany |
۱۱:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
متاسفانه مشکلات ما از همین مرحلهٔ گزینش تیزهوشان شروع می‌شه که بعدا به مناصبی در این مملکت میرسند، یک تیزهوش باید خلاق باشه و نه تیز حافظه، اینکه ما داریم در سیستم‌های سنتی‌ دست و پا می‌زنیم. یادمه در امتحان تیزهوشان سوالات کتاب درسی‌ رو برای ما مطرح کرده بودند خوب مسلما کسی‌ که درسخوان باشد پاسخ بهتر میدهد و نقش خلاقیت در گزینش صفر...
از زندگانیم گله دارد جوانیم . شرمنده جوانی از این زندگانیم
نه...!
به کجای جوانیم بنازم..؟
حالم از خودم واينهمه دغدغه واسترس بهم ميخوره
با سلام و تشکر
می خواستم به یک نکته توجه کنید
اگر یک جوان در بهترین حالت هم بتواند شغلی چیدا کند بعد از 25 سال خدمت باز زیر خط فقر خواهد بود در این صورت قضاوت به عهده شما
تشکر
همت اگر سلسله جنبان شود
مور تواند که سلیمان شود
تقریبا تمام صحبت های دوستان را قبول دارم.
29 سال دارم. لیسانس. متاهل. کارمند ساعتی بدون هیچ گونه مزایا و بیمه. حقوق 550 تومنی. مستاجر و مثل همه با گرانی دست و پنجه نرم میکنم.
اگر خدا بخواهد قراره پدر بشم.

ولی حرفم اینه که سلامتی نعمتی هست که اگر قدرش رو بدونیم میتونیم جوونی کنیم، از زندگی لذت ببریم و زندگی آرومی داشته باشیم. هنوز فرصت داریم. زندگی برای جنگیدن هست در این صورته که از چیزایی که تو زندگی به دست میاریم لذت میبریم.
پاسخ ها
امير2
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
امير جان چه روحيه اي داري شما كه داري پدرم ميشي خدا بهت صبر بده برادر انشاالله اوضاع براي كوچولوي شما در دوران جواني بهتر از جوان هاي امروزي باشد در آخر هم پدر شدنت رو بهت تبريك مي گم
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
آقای محترم بنظر شما فشار زندگی ناراحتی افسردگی باعث بیماری نمیشه
هميشه اين گله رو دارم كه چرا اصلا دنيا امدم وچرا توي اين كشور
جوانی من چگونه میگذرد:
صب ساعت 8الی 7عصر شرکت خصوصی.7عصر تا 10 شب مسافرکشی.
خیلی خوش میگذره.جوانی اینجا یعنی کار کردن تا نای آخر اگه کار هم پیدا بشه.جوانی یعنی تفریح ممنوع.جوانی یعنی هیچ ،پوچ....مرگ
وقتی اینا رو خوندم هم دیدم همه جوونا مثل هم همدردند و هم برای اوضاعی که داریم اشکم دراومد....
37 سالمه دو سال هست بی کار شدم لیسانس کامپیوتر دارم مجرد هستم از جیب پدر بازنشسته می خورم ماهی 430 تومان برای هفت نفر یارانه مرحله دوم را قطع کردن (همون 28 هزار تومان) 6 ماه طول کشید از استاندار وقت ملاقات بگیرم برای کار و حدود 4 ماه هست که نامه اشتغال را پیگیری می کنم پارتی ندارم مادرم می گه پارتیه ما خداست که ظاهرا ما از قلم خدا افتادیم و دارم از جوانی لذت می برم و هرکس می پرست حالت چطور هست می گویم خوب هست ولی یواشکی در دلم می گویم تو باور نکن داداش
پيري آن نيست كه بر سر بزند موي سپيد
هر جواااااااااااني كه به دل عشق ندارد پير است.
جوان پيدا كردي، سلام ما را هم به او برسان.
جوانی شمع رَه كردم ، كه یابم زندگانی را
نجُستم زندگانی را و ، گم كردم جوانی را
كنون با بار پیری آرزومندم كه برگردم
به دنبال جوانی كوره راه ِ زندگانی را
بیاد ِ یار دیرین ، كاروان گم كرده را مانم
كه شب در خواب بیند ، همرهان ِ كاروانی را
بهاری بود و ما راهم ، شكر خوابیّ و رؤیایی
چه غفلت داشتیم ای گُل شبیخون خزانی را
چه بیداری ّ تلخی بود ، زآن خواب ِ خوش مستی
كه در كامم به زهر آلود ، شهد شادمانی را
سخن با من نمیگویی ، الا ای همزبان ِ دل
خدا را با كه گویم؟ شكوه ی بی همزبانی را
نسیم زلف جانان كو ؟ كه چون برگ خزان دیده
به پای سرو خود دارم ، هوای جانفشانی را
به چشم آسمانی گردشی داری ، بلای جان
خدا را برمگردان این بلای ِ آسمانی را
نمیری [ شهریار] از شعر شیرین ِ روان گفتن
كه از آب بقا جویند ، عمر جاودانی را
همت اگر سلسله جنبان شود
مور تواند که سلیمان شود
خواهش می کنم نظر بنده رو بذارین. اگه صدا و سیمای جمهوری اسلامی یک آمار دقیق از بیکاری در جامعه بده آن وقت عمق فاجعه را می فهمید. بنده فقط در رشته خود را عرض می کنم که تا اواخر سال 90 حدود 120 هزار مهندس کشاورزی بیکار در کشور بود؟ چرا؟ مگر هند، استرالیا، نیوزلند نفت و گاز دارند به خدا کشاورزی شون قویه، دو سال دنبال وام دویدم و آخرش بانک جواب منفی داد، خوب یک جوان با این وضعیت چکار کنه؟؟ در ثانی اگه کار هم باشه با 500 یا 600 هزار تومن می شه زن گرفت و کار کرد؟ نگاهی به افرایش سن ازدواج کنید همش ناشی از هزینه های بالای زندگیه، خدا به ما رحم کنه
من 27 سالمه هیچی هم ندارم نه سرمایه نه کار نه پارتی من جوان از زندگیم جز این که الان از اعصاب موهام بریزه شبا با استرس وگریه بخوابم و بیکار باشم هیچی نفهمیدم
سلام من 23 سالمه لیسانس کامپیوتر نرم افزار هستم الان دارم تو زمینه ی شغلی خودم کار می کنم ماهیانه دو میلیون تومان حقوق میگیرم . ازدواج کردم .خونه دارم . یه خودرو سمند هم دارم که تمام اینها حاصل توهمات خودمه . صرفآ توهم بود. برگردیم به خودم ، اون واقعیه بی خانمان ، نه دوستی نه خانواده ای نه کار درستی نه زنی نه ماشینی فقط خودمو یه کولبار آرزوو. تو فکر یک سقفم.....
42 سال، مجرد، فاقد درآمد کافی، دارای مدرک عالی و شغل بد دولتی!!! اما از دید ارزش برایم بسیار عالی و از طرفی ارزشمند از دید ارزش شغلی و بد از دید ارزش مالی.
فاقد مسکن؛ مرکب و همسر
فاقد امید به آینده
و ... بدهکار به همه. نه از دید مالی، از دید طلبکاری دیگران.
ناتوان از خرید یک مسکن ملکی حتی در کلاغ‌آباد.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
شغل بد دولتی!!!
ایها الناس این یکی رو ببینید چی میگه!!!
ناشناس
| Australia |
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
آره عزیز.
وقتی مهندس باشی و هم‌کلاسی‌هایت سالی لااقل 50م داشته‌باشن و شما تنها 5م، آنهم با بیش از دو دهه فعالیت، معنی شغل دولتی بد را می‌فهمی.
استاد دوران دانشجویی می‌فرمود: شما ها خر هستید که ریاضی می‌خوانید. در این کشور لیسانس خیاطی و گلدوزی و آشپزی با لیسانس ریاضی فرقی ندارد!
اما بعدها در رشته مهندسی نیز همین وضعیت حاکم شد.
درآمد یک مهندس عمران در آموزش و پرورش را با درآمد یک مهندس عمران در بازار مقایسه بفرمایید. بویژه اگر از آن‌هایی باشید که نخواهید (نه اینکه نتوانید) همزمان به رقابت با شغل دولتی خود؛ در بازار آزاد هم حضور داشته‌باشید.
سلام
باید دید منظور از جوونی کردن و لذت بردن از جوونی و تفریح چیه!؟
اگه منظور جوونی و تفریح به سبک کشورهای غربی و اون چیزیه که اکثرا در ماهواره و تلویزیون های خارجی پخش میشه و جوونا میبینن ؛که تفریح نیست.هرزگیه!
بعدم حق دارن بگن که ما شادی نمی کنیم.
پس جوونا باید جور دیگه ای به تفریح نگاه کنن ،الگو برداری غلط نکنن. فرهنگ ما با اونا زمین تا آسمون فرق میکنه.
چشم ها را باید شست ،جور دیگر باید دید
پاسخ ها
ناشناس
| United Kingdom |
۱۰:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
کاش می گفتی تفریح با الگوی ایرانی چیه!
تقریبا تمام صحبت های دوستان را قبول دارم.
29 سال دارم. لیسانس. متاهل. کارمند ساعتی بدون هیچ گونه مزایا و بیمه. حقوق 550 تومنی. مستاجر و مثل همه با گرانی دست و پنجه نرم میکنم.
اگر خدا بخواهد قراره پدر بشم.

ولی حرفم اینه که سلامتی نعمتی هست که اگر قدرش رو بدونیم میتونیم جوونی کنیم، از زندگی لذت ببریم و زندگی آرومی داشته باشیم. هنوز فرصت داریم. زندگی برای جنگیدن هست در این صورته که از چیزایی که تو زندگی به دست میاریم لذت میبریم.
مرتضی هستم 29 سالمه هم شغل دارم هم خونه اما هنوز جرات نکردم به ازدواج فکر کنم چه رضایتی میتونم از جوونیم داشته باشم؟!؟!؟
همه گفتن منم میگم
جوانی 24 ساله هستم. لیسانس نرم افزار دارم و در رشته ام وارد هستم. پدرم کارمند ساده ایه و درآمد بالایی نداره ولی سفرمون خداروشکر هیچوقت خالی نبوده و دستمون جلوی هیچ احدی دراز نبوده. پارسال درسم تموم شد و با تلاشی که داشتم آرزوها و امیدهای زیادی رو داشتم که بتونم برای خودم کسی بشم. مدتی دنبال کار بودمو خداروشکر کار هم پیدا کردم. ولی الان بعد از گذشت حدود 10 ماه از اینکه کار میکنم به طور کلی از زندگی ناامید شدم. دلیل اصلیش هم وضعیته اقتصادی و اجتماعیه. من هر چی کار میکنم و پس انداز میکنم میبینم سرعت گرون شدن اجناس از سرعت پس انداز من خیلی بیشتره. در ضمن هر روز ساعت 6 از خونه میرم بیرون و تا حدود 9 شب برمیگردم. وقتیم میام خونه فوق العاده خسته هستم و اصلا نمیتونم با کسی حرف بزنم یا حتی بعضی وقتها شام هم نمیخورم. از موقعی که رفتم سر کار هیچ تفریحی نتونستم داشته باشم چون همش درگیر کارم و از طرفی پس انداز خوبی هم ندارم. اینجوری بگم پس انداز 10 ماهم یه پراید مدل 84 هم نمیشه...
امیدی به آینده ندارم دیگه
من 43 دارم اصلا نفهميدم جواني چي هست فقط حسرت مي خورم
دختر بودن رو به تمام بدبختی هایی که بقیه گفتن اضافه کنید.
من دختری ۳۵ ساله هستم. از دانشگاه علم و صنعت انصراف دادم و دانشجوی مهندسی آزاد تهران مرکز شدم به امید رفتن از ایران به جای که به ادم احترام بزارن. اواسط دانشگاه بودم که خاتمی اومد و در من امیدی دمید. فکر میکردم میتونم ایران رو متحول کنم. درسم که تموم شد دیگه به رفتن فکر نکردم. موندن که ایران رو بسازم. اوضاع کار خوب بود. امید به اینده تو همه زندگیم جریان داشت.
حقوقم کفاف زندگیم رو میداد و به ازدواج و خونه خریدن و اینا فکر میکردم. کارم رو دوست نداشتم و به راحتی و بدون دغدغه بیکار موندن، استعفا دادم و کمتر از یک ماه بعدش سر ی کار بهتر بودم. اما الان به هر سازی که رییس بزنه میرقصم که بیکار نشم. خونه داشتن و مستقل بودن که دیگه رویاست.

نسل من که دهه ۵۰ هستند نسلی بود که یک عالمه شهید داشت. نسلی که تعداد دخترهاش میلیونی از پسرها بیشتر بود. از همه دوستهای دانشگاهیم ۵-۶ تاشون ازدواج کردن. بقیه همه شدیم ماشین کوکی. درگیر مشکلات زندگی. نه میتونیم با پولی مکه با هزار زحمت واسه خونه کناز کذاشته بودیم خونه بخریم و مستقل بشیم و نه میشه باهاش سفر رفت و از بین بردش.
از سفر داخلی براتون بگم، اولا چند تا دختر بخواهن با ه سفر برن که تو جاده همه اش بهشون گیر میدن. تازه امنیت هم که اصلا نداره. ماشین پنچر بشه بدبخت شدیم. باید سلاح سرد همیشه همراهمون باشه. تازه خانواده ها هم گیر میدن. بخاهی بری پارک و سینما هم که بقیه گفتن چه دردسریه. باید خومونو لای هفت تا پتو بپیچونیم که مردا به گناه نیفتن.
دوستاییم که ازدواج کردن هم مشکلات خودشونو دارن. به هر ساز پسره باید برقصه، دایم بله قربان گو باشه که شوهرش از دستش نره، چون جامعه پر از زنان داغونه.
واقعا زنان ایران بدبخت ترین قشر جامعه اند. هر دختری که بدنیا میاد، نمیدونین من چقدر از خبرش ناراحت میشم. ی بیچاره به بقیه اضافه میشه. من سالیان ساله که به خودکشی فکر میکنم. فقط بخاطر مامانم اینکارو نمیکنم. چون خیلی تنها میشه
جوانی، نشاط، فعالیت در ایران یعنی دل مردگی، یأس و افسردگی
سلام.
خوشی؟چه کلمه ناشناخته ای.
من کارمند بخش خصوصی مخابرت استان فارسم.ساعت 7صبح تا 4 بعدالظهر سرکارم با حقوق ماهی 400تومن.ولی همه همکارای رسمیم با حقوقای بالای 3میلیون کارمی کنند.ماموریت من روزی 12تومنه ولی اونا70تومن و فرقشونم با من اینه که اونای کارای شخصیشونو انجام میدن و خریداشونو انجام میدن ولی امثال من تمام حمالیای اونا رو.زمستونا حموم آفتاب میگیرن و تابستونازیر اسپیلت میشن.پس جوانی مال اونان که بیکار میگردن و حقوقای نجومی میگیرن نه مثل منی که با ماهی 400باید خرج 1زندگیه4نفره رو بدم
جوانی ما که تو تحریم ها نابود شد رفت
پاسخ ها
ناشناس
| Australia |
۱۴:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
جوانی من زیر صدای آژیر خطر... زیر بازسازی... زیر غبار اصلاحات ... زیر انبوه فحش و ناسزا...
من 24 سالم هست از این وضع خسته شدم
فارق التحصیل مهندسی نرم افزار از دانشگاه دولتی
گناه من چیست که بوجود امدم؟
وضعم خرابه نه تفریحی دارم و نه کاری
هرروز صبح که بیدار میشوم خسته تر از روز قبل هستم... حرفایی دارم ولی می دونم قابل انتشار نیست به همین اکتفا می کنم فقط اگه جوامع غربی و کشورهای اسیای شرقی می بینید پیشرفت می کنند از 2 چیز ناشی میشه!
یکیش مدیریت عالی سران ممکلتشون.
دومیش برنامه ریزی هوشمند برای زندگی ورفاه ملتشون.
وای خدا نگو اینقدر داریم تو ایران لذت می بریم که نگو نه بهمون گیر می دن در هر مکانی بری باشگاه های عالی ورزشی داریم که بیا و ببین دلم می خواد این فرنگی ها جوانانشان را بیارند اینجا از این همه امکانات لذت ببرند ماشاالله دانشگاه داریم چه دانشگاهی از مدرسه ابتدایی ابتدایی تر کار که نگو التماست می کنند بیا برو سر این کار که پولش بیشتری بگیری اصلا داریم جوانی می کنیم به حد اعلاء همه دنیا باید جمع بشن از جوانی ما درس بگیرند که ایران چقدر ماهه برنامه های تلویزیون رو که نگو از هر نوع که دلت بخواد کانال داریم فکر کنم کانال های ما به 1000 کانال برسه آن هم همه پر محتوا ما همه اینها رو از نسل قبلی خود به ارمغان داریم واقعا دستشون درد نکنه .
جوانی ما در برخورد با کوه یخ شکسته شد و در اعماق اقیانوس در حال پوسیدنه
نظر منو بنویس تابناک .
جوانی بیکاری ودیگر هیچ
جوانی هستم 30 ساله متاهل با 5 سال سابقه مفید در صنایع معتبر کشور اما به علت اینکه تحصیل کردم از کار بیکارم کردن با وجود اینکه با رتبه اول از یکی از دانشگاههای معتبر ایران فارغ التحصیل شدم ،به چندین شرکت درخواست کار دادم اما هیچکدوم قبول نکردن، میخوام برم سر زندگیم اما اجاره خونه سر سام آوره ، حقوق بیمه بیکاری میگیرم اما اونم چیزی نیست و چند ماه دیگه تموم میشه ، گاهی یه کاری انجام میدم اما فایده نداره درآمدش کمه تورمم که هر روز بالا میره ، به موسسات کاریابی خارج از کشور رفتم گفتن کار برام هست اما پول وکیل و هزینه سفر و... ندارم بدم موندم چیکار کنم،حالا به نظر شما با این اوصاف چطوری میتونم شاد باشم چطوری میتونم زندگی کنم ، آخه اینارو به کی بگم، وقتی دلم میگیره با حضرت ولی عصر تو تصوراتم دردو دل میکنم تا آروم بشم میدونمم که میشنوه ، همیشه توکلم به خداست ناشکر نیستم اما ای کاش هرگز به دنیا نیومده بودم آه......................
من امروز 39 سالمه ديگه جوون نيستم اما چون هيچوقت هيچكس ازم نپرسيد چه مشكلي داره اينجا مينويسم. من وهم نسلهام يعني بچه هاي دهه 50 اصلن جووني نكرديم ..همه علتش رو ميدونيم.. از بچگي جهشي زديم به ميانسالي حالا خودمون هم باور نميكنيم..خيلي از دختراي هم نسل من بايد تن به تجرد دائمي بدن..افسردگي بگيرن..خوونه بشينن..يا حتي اگه كارميكنن ودرس ميخوونن متهم به اين باشن كه جاي مردها رو گرفتن..ميدونم مردا حاضرن 7-8 سال قراردادي بدون بيمه كاركنن...اما مادخترا كارميكنيم ..چون حداقل فرصتا به ما ميرسه..از 20 سالگي كاركرديم وكاركرديم تا خونه وماشين وزندگي داشته باشيم .نزديك چهل سالمونه بايد چشممون به لطف دولت ومسكن مهر دريارغوز آباد باشه... ما نبايد منفي ببينيم.سياه نمايي كنيم..اما زندگي ما هم چندان سفيد نبود....
نجستم زندگانی و گم کردم جوانی را
وقتی نه کار داشته باشی نه ازدواج کرده باشی وقتی همیشه در استرس فردای
آیا می توان از جوانی لذت برد؟
کاش میمردیم متولددهه 50 و60 نبودیم واقعانسل سوخته ایم اولش جنگ وبدبختی حالاهم گرانی وتحریم
با سلام
من جواني را پشت سر گذاشته ام. 41 سال دارم و فوق ليسانس از بهترين دانشگاه كشور و متاهل و 2 فرزند دارم.
در اين كشور كسي به فكر جوانان نيست و گرنه با دو كار زير اصلي ترين مشكلات اقتصادي جوانان حل مي شود :
1- سربازي حرفه اي با حقوق مناسب ( يك روش آن را در مقاله اي گفته ام كه به دولت هم فشار وارد نمي شود. فروش سربازي افراد مرفه ( فروش حداقل 20 ميليون توماني سربازي )و پرداخت پول فروش( حداقل 500 هزار تومان ماهيانه ) به بقيه سربازان )
2- حل مشكل مسكن با قوانين محكم ( مهمترين آن ماليات بر افزايش قيمت مسكن دوم . حداقل بايد ماليات 60 درصد گذاشت تا پول از مسكن اضافي افراد خارج شود و به سمت توليد و بورس هدايت شود)
با همين دو قانون ساده باور كنيد 80 درصد مشكلات اقتصادي جوانان حل مي شود. در مورد مسائل فرهنگي هم حكومت بايد تجديد نظر اساسي انجام دهد.
به قول استاد معروفی
ندیدم خیر از جوانی
در زندگانی...
اوضا داغونه! چه امیدی هست به کشوری که همچین جوونای ناامیدی داره؟!
قبلاً می گفتن: ایران! ای سرای امید!
پس کجا رفته اون شور و امید! کی پاسخگوی این نا امیدی جوونای ماست؟
20 سال درس خوندم. الان حقوقم 500 تومنه. می تونم با حقوقم هم کرایه خونه بدم، هم خرج زندگی و هم تفریح؟؟! نمیشه امید داشت با این اوضاع تابناک! نمی شه! 28 سالمه. بخدا جوونی نکردم. دوران دانشجویی همش لنگ یه کم پول برای ادامه تحصیل بودم و پاس کردن درسهای سخت (با اینکه هم لیسانس و هم فوق لیسانسم رو دانشگاه دولتی اونم روزانه بودم) ... همین که درسم تموم شد دیدم اول بدبختیه! حقوق کم! تحقیر! ناامیدی دو چندان!! تابناک ولمون کن! نسل ما آرامشش مرگه! مرگ!
سلام من فقط یک جمله به آقا پسرهای عزیز بگم نمیدونم اسمش رو نصیحت بگذارم و چیز دیگه ولی اینو بدونید که اگر توی هر شرایطی هم قرار داشته باشید بهرحال جوانی خیلی زود میگذره ولی تورو خدا به این مطلب خوب توجه کنید و مثل من بزرگترین اشتباه رو توی زندگیتون نکنید اونهم اینکه هنگام انتخاب همسر برای خودتون از بزرگترهاتون کمک بگیرید و حتماً حتماً تحقیق کنید از همسایه ها فامیلها و عروس و دامادهای اون خانواده به قران قسم گول ظاهر و صحبت و قربون صدقه رفتنهاشون رو نخورید.
سلام فقط آرزو دارم برای بچه های خودمون که انشا اله سر گذشتشون مثل ما نشه ضمنا به اون دوستی که نوشته امکانات فراونه با ید بگم که همه چیز به داشتن امکانات نیست وقتی امنیت شغلی مالی روانی اجتماعی نیست امکانات ما هنوز اینقدر زیاد نیست که اگر یه شب دوست داشته باشم ساعت 1 شب بیام بیرون یه چیزی بخورم مثل حکومت نظامی همه جا تعطیله !!! ضمنا ما تقریبا از حال هم دیگه با خبریم امید وارم اوناییییییی که نمی دونن این مطالب رو بخونن شاید.......!!! التماس دعا
نمی دونم با این همه نظرات آیا نظر من هم دیده میشه یا نه؟ جوانی 32 ساله هستم با مدرک دکترای عمران از دانشگاههای دولتی ایران. با سرمایه بسیار کم و کار شبانه روزی شرکت مهندسی مشاوری تاسیس کردیم که در حال حاضر 40 نفر نیرو داره و به اقتصاد 40 خانواده کمک میکنه. اما این هفته میخواهیم شرکت رو منحل کنیم. چرا؟ کارفرماهای ما سازمانهای دولتی هستند. از دو سال پیش طلب داریم و میگن بودجش نیومده یا ردیف اعتباریش خالیه! هرچی این چند سال درآورده بودیم خرج کردیم تا خودمون رو سرپا نگه داریم اما دیگه بریدیم. فساد اداری هم غوغا میکنه. در یک کلام ما رو از هستی ساقط کردن. دستمون هم به هیچ جا بند نیست. امسال هم میگن بودجه ای نداریم. اگر دوست دارید مجانی برامون کار کنید شاید اعتبارش سال بعد بیاد! آیا این درسته؟ به نماینده مجلسی زنگ زدم تا شاید اون بتونه برای طرحهایی که ما درش شرکت داریم بودجه ای بگیره میگه خوب چرا مفتی کار میکنید! من به چه امیدی توی این کشور بمونم؟ چند سال قبل موقعیت داشتم که از ایران برم اما گفتم درست نیست که به کشورم خدمت نکنم. حالا پشیمونم چون دارن منو نابود میکنن. 40 نفر هم دارن از کار بیکار میشن. خجالت میکشم توی روشون نگاه کنم. آیا فریادرسی هست؟؟؟
پاسخ ها
mahdi
| United States |
۱۳:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
نه . فعلا
من 33 سال سن دارم/ لیسانس هنر دارم/ 6 سال است ازدواج کردم / یه دختر دارم / یه خونه توی کرج / یه پراید / مقیم تهران هستم / جداً خدا رو شکر میکنم که این همه نعمت به من داده /
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
خدارو شکر
ایشالا خوشبخت باشی
من 28 سالمه لیسانس مجرد معلول بیکار و هزاران مشکل مالی و جسمی تو زندگیم دارم اما به جز خانوادم که دستشون به جایی خیلی بند نیست کسی و ندارم
همه چیز تو زندگیم خلاف خواسته هام پیش میره
مشکل من شرمندگی در مقابل خانوادم به خاطر هزینه های سنگن درمانم و ترس شدید از آینده است
کاش خدا یه ذره امتحانمو آسونتر کنه...
سلام خدمت تمام جوانهای ایرانی امروز و دیروز،
میدونم احتمال اینکه کسی این کامنت را بخونه خیلی کمی،اما مهم نیست.ما جوان های این نسل عادت کردیم حرف بزنیم و هیچکس گوش به حرف هامون نده.
من یک پسر ایرونی،25 ساله، ساکن تهران، فارق التحصیل کارشناسی برق، دانشجوی کارشناسی ارشد برق و همچنان در پی کسب مدرک و همچنان زیر سایه الطاف پدر.دوست ندارم زیاد خستتون کنم.فقط از خواص چند تا سوال دارم؛

آیا میدونید گروه سنی20 تا 29 سال (جوانان) از 16درصد در 10 در سال 89، به بیش از23 درصد در سال 90 رسیده که یکی از
پدیده‌های جمعیتی کشور است؟
میدونید جوان های هر کشور، بزرگترین سرمایه ی ملی اون کشور محسوب میشه؟
میدونید حداقل درخواست یه جوان ،حس امنیت تو کشوریه که گوشت و پوستش ازش تشکیل شده؟
میدونید چه حسی دارید وقتی با اطرافیانتان همزبونید ،اما اونها یه کلمه از حرف هاتون رو نمیفهمن؟
میدونید چه حسی دارید وقتی با این همه تلاشی که در توانتون بوده ،هنوز نتونستید به استقلال برسید؟
میدونید چرا باید یه فردی که باز نشسته شده،باز هم احساس نیاز به کار کردن داشته یاشه و با گرفتن فرصت از یک جوان مستعد و با انرژی با مدرک بالا ،مجبورش کنه به تدریس خصوصی قانع باشه؟
میدونید چقدر جالبه با این همه دقدقه های ذهنی که برات ایجاد شده، اکه بخوای حرفی بزنی بهت بگن تو نسل آماده خور و راحت طلبی؟
میدونید نداشتن حریم خصوصی در محیط جامعه چه حسی داره؟
اصلا میدونید حس قربت تو وطن یعنی چی؟
کاش همه این سوالات یه روز جوابی داشته باشن.روز جوون مادرم به من زنگ زد و این روز رو بهم تبریک گفت اما من تازه یه بقض کهنم تازه شد. به امید روزی که یک نفر به برادر ها و خواهرای هموطنم زنگ بزنه و خبر حل شدن حتی یک دقدقشون رو بهشون بده.
بس گوارا بود باران
به، چه زیبا بود باران!
می شنیدم اندر این گوهر فشانی
رازهای جاودانی، پند های آسمانی؛

“بشنو از من، کودک من
پیش چشم مرد فردا،
زندگانی – خواه تیره، خواه روشن -
هست زیبا، هست زیبا، هست زیبا.”
متأسفانه ما در جامعه اي به سر مي بريم كه نه تنها بي برنامه گي و بي هدفي جزء عادات و روال عادي سياستگذاران است كه بالتبع اين وضعيت سرگرداني به خانواده ها، افراد و جوانان هم سرايت كرده. مسلما جامعه و وضعيت اقتصادي عوامل بيروني و تأثيرگذار بر وضع ناخوشي ما جوانان دارد اما انصافا" از خودمان هم بايد بپرسيم آخرين باري كه با خود خلوت كرديم و از خود پرسيديم كه " من از اين زندگي چي ميخوام" و هدف من مثلا تا 3 سال آينده چيه، كي بوده؟ آيا عادت نكرده ايم كه ديگري دست ما رو بگيره و ما رو به وضعيت مطلوبمون برسونه. آيا منتظر نيستيم كه يك نيرويي بيرون از ما، شادي و دلخوشي رو برامون ايجاد كنه. در اين بيگانگي از خود، جدا از عوامل بيروني كه قطعا" تاثير زيادي هم خواهند داشت، عوامل دروني قابل تأملي هم وجود داره كه نياز داره ما خودمون و توانايي هامون رو بهتر بشناسيم و از اين حالت منفعل و مضطرب بيايم بيرون. بسان رود كه در نشيب دره سر به سنگ ميزند رونده باش، اميد هيچ معجزي ز مرده نيست زنده باش.
شرمنده جواني از اين زندگاني
حیف این جوانی که تو این مملکت از بین رفت
افسوس !فسوس !
کی میخواد خسارت این جوانی از دست رفته را بده
کی ؟کی؟
واقعا سهم ما از این مملکت از این دنیا چیه
آخه این چه مملکت اسلامیه
فقط و فقط اسمش اسلامیه
.......................................................................
جالب است بدانید که من از یک شهر صنعتی با آن همه کارخانه (اراک) به دلیل بیکاری مجبور شدم سه روز بعد از ازدواجم در یک منطقه بی امکانات با آب و هوای بد به خاطر اینکه بتوانیم درآمد داشته باشیم ، ساکن شویم .ما جوانها باید با خوشی و لذت خداحافظی کنیم........
متولد 57 هستم بذارين از ابتدا فهرست وار زندگيمو براتون توضيح بدم هر كجاش شما لذت بدين بدونين ما 100 برابر شما بردين
1 . قبل از تولد: تظارهرات در كشور،استرس در مادر،پيدا نشده مطب باز در وقت ضرورت ، انتقال استرس به نوزاد
2 . بعد از تولد : زدن هكتول ملوتوف به خونه ، از دست دادن شير مادر و ...
3.دوران پر نشاط خردسالي و ابتدايي : انتظار براي آژير قرمز بعدي ، بمب بعدي پيدا كردن زيرزمين يا پناهگاه بعدي ريختن همكلاسي ها رو سر هم تو راه پله مدرسه و كلا در صف مرگ بودن
4.نوجواني و بعد جنگ:شاهد آغاز عوض شدن ارزش ها و مسابقه كسب ثروت ورود به دوران دبيرستان ،آغاز طرح ارزشمند! نظام جديد براي متولدين انقالب و بشنويد
5. جواني : انجام اولين كنكور براي پيش دانشگاهي به يمن قدم ما سلاخي شدن 50 د رصد هم كلاسي ها و آوارگيشون
6. دانشگاه : آغاز طرح تفكيك جنسيتي به يمن قدم ما، عدم اجازه در 3 روز هفته براي ورود و انجام امور اداري در سايت دانشگاهي
7. دوران اصل جواني بعد فارغ التحصيلي : جستجوي كار‌ ، آغاز طرح آزمون استخدام ادواري براي كسب اجازه شركت در آزمون ادارات: سلاخي شدن 95 درصد هم كلاسي ها و بي كاري تا امروزشون بعد از دست دادن سن كاري
8.ازدواج : آغاز اجراي طرح ارزشمند هدفمندي يارانه ها و دولت عدالت محور ، ارزوني پشت سر ارزوني
9 . بعد از ازدواج : شرمندگي ، سركوفت ،نداشت يك گرم طلا رو دست همسر ، جلوگيري از تولد بچه تا آواره نشه ،خوندن دعاي فرج 10 بار در روز ،رفن ايمان اومدن فقر
جنگ تو خونه تو دل تو بيرون و برو بالا
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
باز خوبه عقل داري بچه نمي آري
ناشناس
| Australia |
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
حیف که تابناک اجازه لایک زدن به ما غربت نشینا رو نمیده
متنت 100 تا مثبت داشت هموطن و هم سن
پس کی خوشه
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۲۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
خدا رو شکر ما از گرانی سر خوش شدیم
بله..خیلی خیلی راضیم....از مسئولین خواهش میکنم یکم استرس و گرونی و محدودیت رو به این جوونی ما اضافه کنن،مردیم از بس خوش گذروندیم و امیدوار به آینده بودیم و الزاد و رها و همه چی آروم بود و ما چقدر خوشحالیم و ...
جواني؟ !!!!!!! چيه خوردنيه؟ تا حالا نديدمش. فيلمه؟ اصلاً چيه ما كه نديديم
من 24سالمه فوق لیسانس مدیریت دانشگاه تهرانم. کاردرست حسابی ندارم ولی تمام سعیمو می کنم از زندگی لذت ببرم حتی شده با چیزای کوچیک
ولی خیلی سخته
پاسخ ها
آ میز غضنفر
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۲
چون شما دختری و احیاناً مجرد! اگه پسر بودی و بار زندگی رو دوشت بود سعی هات برای خوشگذرونی به هیچ جا نمی رسید!
من با اینکه مشکل مالی ندارم اما از نظر روحی کاملا ورشکسته هستم و به زور دکتر دوا تا حالاشم دووم اوردم.مرگ کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من تا حالا فکر می کردم خودم خیلی نا امید هستم . حالا با خوندن این کامنتها به زندگیم امیدوار شدم!!
بنده 37 سال دارم با دو بچه و فوق ليسانس رياض و صد البته بيكار !! به هزار در هم خودم زده ام ! ولي چه سود!
حالا شما خودتان قضاوت كنيد شوق و اشتياق و... ما جوانان را!
سلام
من یک دخترم که ظاهراً تازه خیلی هم خوش شانسم چون الان استخدام یک دستگاه دولتی ام با حقوق 520هزار تومن و مدرک فوق لیسانس. الان 4 سال سابقه کار دارم خرج تحصیلم و در دوره فوق خودم دادم الان دارم سعی می کنم مطابق با انتظار خونوادمو همکارامو آرزوهام هم جهیزیه بخرم هم ازدواج کنم حالا مشکل کجاست که من احساس شادی نمی کنم؟
خب معلومه حقوقم در سطح انتظار خودم که نه در سطح انتظار خونوادمو و جامعه نیست . من هی میدوم گرونی میدوه. رو کمک پدر و مادرم نمی توونم حساب کنم ولی اونا رو عرضه من حساب می کنن. این انتظارات داره کلافم می کنه الان 27 سالمه در همه ی این مدت فقط چندباری جرات کردم به ازدواج فکر کنم. بماند که کلا از ازدواج می ترسم چون ازدواج های نا موفق زیادی رو دارم از نزدیک میبینم که رو زندگی خودم تاثیر بسیاری هم گذاشته ولی تا حالا تو اون چندبارم که دل و زدم به دریا و گفتم خدا بزرگه همه ی اون آدما که شمردم اومدن جلو و گفتن نه ازدواج نکن که ازدواج یا واسم زوده یا این آدما هرچند که خیلی پاکن ولی از نظر مالی ضعیفن(تو این دوره زمونه اون پسر بیچاره هم اگه بابا و مامان پولدار نداشته باشه هرچقدرام با عرضه و کاری باشه شرایطش ثل خودمه دیگه. مگه این که سنش زیاد باشه یا خدا خیلی دوستش داشته باشه) پس خودتو حروم نکن پدر و مادرم میگن ما خیلی سختی کشیدیم و می کشیم پس می خوایم تو دیگه اون سختی ها رو نکشی تازه اگه مشکلی برات پیش بیاد ما که نداریم کمکت کنیم. نمیدونم چرا نقشی برای خدا قائل نیستن همونی که قرار بود وقتی قرار بود بچه دار بدن به ما هم دندون میداد هم نون. بعضی ها هم که ازم خاستگاری می کنن دلشونو خوش کردن که کارمندم کمک خرجشون میشم خبر ندارن که تا 7 سال دیگه بدون احتساب وام هایی که تازه تقاضاشونو دادم حقوقم منفی 300هزار تومنه. حالا واضح تر بگم که اول برج حالم بده چون سررسیده قسطامه و حقوقم نمیرسونه آخر برج حالم بده چون همون اول برج همه پولامو دادم واسه قسطام. پول ندارم دندون خرابمو تعمیر کنم یا برم دکتر واسه دیسکای گردنم که از درد امونمو بریده. پول ندارم دست پدر و ماردمو بگیرم. پول ندارم به خواهر مطلقم کمک کنم. پول ندارم به خواهر کوچکترک که حالا زمان ازدواج اونم هست و بیکاره و شهریه دانشگاه میده و جهیزیه هم نداره و .... کمک کنم. تو جوونی احساس پیری می کنم. عذاب وجدان گناهام داره منو می کشه. تازه پدر و مادرمم فکر می کنن معصوم ترین دختر دنیام. اصلا به رو خودشون نمیارن من نیاز دارم ازدواج کنم دوست دارم دکتری بخوونم دوست دارم درست زدگی کنم دوست دارم شاد باشم ولی این قسطا دارن داغونم می کنن. درد و دلای خودشون از بدبختیا و فداکاریاشون که واسه ما کردنو بیچارگی هایی که به خاطر ماها کشیدنو حالا وظیفه ماست مه مطیع باشیم فرشته نجاتشون باشمو خودمونو بکشیم ه همه رو خوشبخت کنیمو به آرزوهاشون برسونیم. تازه مشکلات اجتماعیم هست با اینکه هم فوق لیسانسم هم تیزهوشان درس خوندم هم کارم خوبه چون هم دخترم هم جوونم به هیج جایی نمیرسم هر چی میدوم. هیچ تفریحیم ندارم جز کارم اگه هم تفریحی باشه من پولشو ندارم نه اجازشو تازه اگه خونوادم روش فکر باشنو اجازه بدن از لحاظ جامعه واسم مجاز نیست خودمو گفتم که ملموس باشه ولی این مشکلات خیلیاست که تازه من اوضاعم بهتر از اوناست چون خدارو شکر کار دارم
منم یه جوان ایرانی‌ هستم،از ایران آمدم بیرون برای اخذ دکترا،۱ سال کار مجانی‌ داوطلبی، ۱ سال کار با حقوق کمتر از سایر دانشجوهای دکترا، به خاطره ایرانی‌ بودن و اینکه فعالیت بیش از حد من حساسیتشون رو تحریک کرد اخراج شدم، بعد از یک ماه با حقوق بالاتر و شرایط یکسان با آلمانی‌ها استخدام شدم، ازدواج کردم با مهریه ۱۴ سکه، خدا یک لحظه منو تنها نزاشت، تو ایران زمانی‌ که می‌خواستم برای فوق لیسانس بخونم کتابمو همراهم میبردم مسافرکشی می‌کردم. راستش دنبال لذت نبودام، حالا هم چشمم به اون بالاس، مثل دوستی‌ که گفت بود پام رو پوست موز منم همینطور هستم ولی‌ میدونم الان اینقدر تجربه و تکنیک بلدم که هیچ کس نمیتونه از من چشم پوشی کنه. بابت غلطهای املایی عذر می‌خوام با بهنویس تایپ کردم.
آقای تابناک
ببخشید ... می شه یه لطفی کنید یه نسخه رونوشت از این نظرات بازدیدکنندکانتون رو به مسئولین محترم (نمایندگان مجلس - هیئت دولت و ......) بفرستید ... فکر کنم از این مسائل خبر ندارند .... البته ما که آخ نمی گیییییییم !!!
25 سالم هست و سه ماه پیش متوجه شدم که فشار خون بسیار بالا دارم . هر روز ساعت 4 صبح بیدار می شم و قرص فشار خونم رو می خورم و دیگر اینکه اگر بگوییم که حال ما خوب است آیا شما باور می کنید ؟

جوانی واژه ی غریبی است برای من ...
من مردی 50 ساله هستم . خطاب به دوستان جوانم اینکه: زندگی خودشون رو به سمت معنویات سوق بدن و مطمئن باشند خدا هم کمکشون میکنه -من 20 سال داشتم که به جبهه رفتم با وجود اینکه 4 سال بهترین سالهای جوونیم رو در جبهه ها گذروندم ولی خوشحالم از اینکه جوونای ما امروز از رفاه بیشتری نسبت به نسل ما برخوردارند و باور کنید اینیکه میگم شعار نیست . واین رو بدونید با توکل و تکیه به خدا موانعشون برداشته میشه .انشا الله
فوق العاده هست. اوایلش بد بود اما الان که 26 سالمه واقعا خوش بختم. کار خوبی دارم وجهه اجتماعی دارم، خانواده خوب دارم تحصیلات دارم. پول دارم تنها چیزی که ندارم شوهر و فرزند هست که واقعا دلم می خواد زودتر بهشون برسم. اما پسرا خیلی تنبل شدن تو ازدواج. فکر می کنن هر دختری ازشون خونه و ماشین و مهریه بالا می خواد این حرف ها رو تو سر پسرا کردن. واقعا خنده داره! تو خانواده و فامیل ما دخترهایی بودن با مدارک بالای تحصیلی اما حتی مراسم ازدواج نگرفتند و امروز در کنار محبت های مادر و پدر طرفین، زندگی مشترک و مستقل خیلی خوبی دارند. خواهش می کنم این فکر رو که همه دخترا از پسرا اول زندگی خونه و ماشین می خوان رو یکی از سرشون بیرون کنه چون خلاف واقعیت هست. دخترا با دلشون میان جلو نه با مغر اقتصادی مگر این که دخترش مشکل خاصی داشته که منجر شده به این بی اعتمادی که می خواد با پول شوهره رو برای خودش نگه داره.
ميگن ازدواج كنيد من دوست دارم كه ازدواج كنم ولي كو آدم خوب چرا خدا اون آدم خوب نصيبم نمي كنه همش ميگن ازدواج نيمي از ايمانته منم خسته شدم از اين تنهائي خدااااااااااااااااااااااااااا يك مونس خوب مي خوام به كي بگم
نمی دونم با این همه نظرات آیا نظر من هم دیده میشه یا نه؟ جوانی 32 ساله هستم با مدرک دکترای عمران از دانشگاههای دولتی ایران. با سرمایه بسیار کم و کار شبانه روزی شرکت مهندسی مشاوری تاسیس کردیم که در حال حاضر 40 نفر نیرو داره و به اقتصاد 40 خانواده کمک میکنه. اما این هفته میخواهیم شرکت رو منحل کنیم. چرا؟ کارفرماهای ما سازمانهای دولتی هستند. از دو سال پیش طلب داریم و میگن بودجش نیومده یا ردیف اعتباریش خالیه! از بودجه سفرهای استانی تا بودجه عمرانی و خشکسالی! هرچی این چند سال درآورده بودیم خرج کردیم تا خودمون رو سرپا نگه داریم اما دیگه بریدیم. فساد اداری هم غوغا میکنه. از بالاترین تا پایینترین رده افرادی که در ادارات دولتی باهاشون سرو کار داریم از ما بابت چندرغاز پولی که حق خودمونه رشوه میخوان. علنا و بی هیچ خجالتی. در یک کلام ما رو از هستی ساقط کردن. دستمون هم به هیچ جا بند نیست. امسال هم میگن بودجه ای نداریم. اگر دوست دارید مجانی برامون کار کنید شاید اعتبارش سال بعد بیاد! آیا این درسته؟ به نماینده مجلسی زنگ زدم تا شاید اون بتونه برای طرحهایی که ما درش شرکت داریم بودجه ای بگیره میگه خوب چرا مفتی کار میکنید! اینم از سطح اطلاعات نماینده های ما از وضعیت مملکت! من به چه امیدی توی این کشور بمونم؟ چند سال قبل موقعیت داشتم که از ایران برم اما گفتم درست نیست که به کشورم خدمت نکنم. حالا پشیمونم چون دارن منو نابود میکنن. 40 نفر هم دارن از کار بیکار میشن. خجالت میکشم توی روشون نگاه کنم. آیا فریادرسی هست؟؟؟
جواني من خيلي خويه حال ميكنم. سه تا هم زن دارم
سلام.اينجا زندگي خيلي سخته.ما هيچ لذتي از زندگيمون نميبريم.من 2ماهه عقدكردموبه جاي اينكه به فكر خوشگذراني و گردش و تفريح باشيم همش دنبال وام و قرض و قسطيم.به فكر خرج جهيزيه و عروسيموخونه كجا بگيريم!هزارو يك فكر ديگه.آخه اينم شد زندگيييييي
من ازخودشما تابناکی هابه خصوص از مسئول این سایت میپرسم آیا به نظرشما واقعا خوشی ای وجود داره که ازبچه ها این سوال رو میپرسی؟
من 35 سالمه مجرد راست مي گن سخت نگير راحت ميشه زياد دنبال ايده ال ها نباش سخت نگير زياد دنبال تفريح نباش سخت نگير
بابا نه تفريح داريم نه آزادي عمل اون وقت ميگن چرا فرار مغزها داريم خوب بهمون بها نمي دين ديگه
جوانی....
فقط اینو نوشتم بلکه منتشر کنی تابناک!
با سلام
كدوم جووني آخه تو اين دوره كه ما زنده ايم( مثلا زندگي) مگه خوشي و خوشحالي و خوشبختي وجود داره.والا من خودم رو ميگم احساس ميكنم كه مرده متحركم....24 سالمه ولي همه 24 سال رو با سختي و مشكلات گذروندم و هيچ تفريحي هم نداشته ام.
با سلام
منم یک جوان 28 ساله ام. دانشجوی دکتری رشته کشاورزی در یک دانشگاه ملی. 22 ساله تمامه که بدون حتی یک روز وقفه مشغول درس خوندن بودم، در واقع 22 ساله که به یک کیف به دست دنبال یه لقمه نون بودم. تازه ازدواج کردم و چه زود گرفتار زندگی قسطی شدم. زندگی که اول و آخر برج براش از همیشه سخت تره. وقتی جایی میشنوم که برای فلان ورزشکار مبالغی چند صد میلیونی داده میشه، به اندازه تمام دنیا غصم میگیره. به اندازه تمام تاریخ معاصر درد تو سینه منه. از این که 3 ساله تمامه که دارم در به در این دانشگاه و اون دانشگاه میزنم برای گرفتن یه بورسیه، بدون اینکه حتی یک باز از یک رسانه ای راجع به این موضوع حرفی زده بشه، اون وقت مدل موی فلان بازیگر و یا بازیکن دست چندم باید چندین ساعت از آنتن سیما رو اون هم به طور زنده اشغال کنه. این نه که درد منه، در تموم دانشجوهاست. دانشجوهایی که در زیر زمین های نمور و دلگیر خوابگاها شب تا صبح بی خوابی کشیدن و ما حصلش دردهایی زانو و کمر و گردن اوناست. اره، این قصه پر غصه ماست. نسلی که دیگر روحیه نداره، دیگه کسی اون طور که باید و شاید دل به دین نمیده، نمازها دیگه تکراری شدند.

ای کاش کسی می آمد، رنگ خوشبختی بر در و دیوار این اتاق می پاشید.
اللهم عجل لولیک الفرج.
غصه،سردرگمی،فقر،بیکاری،مدرک دانشگاهی،پشیمانی از بدنیا اومدنو.......درد دل یک جوون 28 ساله
من امروز تازه 19 سالم تمام شد همیشه آرزوم این بوده که 20 سالم بشه فکر میکردم خیلی قشنگه تا بهت میگند چند سالته؟ تو هم بگی 20 اما حالا خیلی وقتا گریه ام میگیره که 20 سال از عمرم گذشت ونتونستم کار مفیدی برای خودم برای خانواده ام و برای جامعه ام انجام بدم دایی من 16 سالش بود به شهادت رسید ولی من با اینکه 4 سال بیشتر از اون دارم اما بودونبودم فرقی نداره دایی من جنگید تا من با آرامش به کشورم خدمت بکنم یه وقت فکر نکنید که من دست رو دست گذاشتم نه همیشه دنبال این بودم که از وقتم خوب استفاده کنم. اما من به دایی میگم شاید امنیت جانی داشته باشم شاید ولی خیلی کم آرامش دارم که اون آرامش کم به خاطر خانواده ی خوبمه به خدا من و امثال من داریم بااسترس جوونیمون را پشت سر می گذاریم استرس مدرسه استرس کنکور استرس دانشگاه استرس نمره دادن های استادها استرس کار استرس بی پولی استرس ازدواج استرس نیوفتادن تو دام مواد مخدر حتی استرس از دست دادن سلامتیمون و ...... حالا با این همه استرس میشه به کشورت خدمت کنی از وقتی اومدم دانشگاه فهمیدم نه تنها برای کارات بها نمیدند بلکه سنگم جلوی پات می ندازند به خدا قسم مسئولا باید جواب این شهدا رابدهند اون چیزی که ما را از پا درمیارد تحریم نیست خود تحریمیه و بی تدبیری. من با همه ی این مشکلات بازم به آینده امیدوارم به خدا توکل می کنم و کار خودم رو انجام میدم ما مأمور به انجام وظیفه هستیم نه نتیجه (لطفا مسئولین محترم جمله ی آخر رو بهانه ای برای بی تدبیریشون نکند) 
تابناک! بمیری که نظر همه رو گذاشتی جز آ میز غضنفر! دیگه طلاقت دادم! میرم همون فالس نیوز رو می خونم!
وقتی دیشب بچه های اسپانیایی رو دیدم که وسط زمین دور افتخار می زدن،داشتم فک میکردم که اونا با چه غرور ملی بزرگ میشن و بچه های ایرانی با خبرهای تحریم وبدبختی...
آه ه ه
با سلام
منم یک جوان 28 ساله ام. دانشجوی دکتری رشته کشاورزی در یک دانشگاه ملی. دانشگاههایی که دیگه ملی نیست و روز به روز داره عرصه رو تنگ تر میکنه. 22 ساله تمامه که بدون حتی یک روز وقفه مشغول درس خوندن بودم، در واقع 22 ساله که به یک کیف به دست دنبال یه لقمه نون بودم. تازه ازدواج کردم و چه زود گرفتار زندگی قسطی شدم. زندگی که اول و آخر برج براش از همیشه سخت تره. وقتی جایی میشنوم که برای فلان ورزشکار مبالغی چند صد میلیونی داده میشه، به اندازه تمام دنیا غصم میگیره. اگه دستمزدی که دارن میگرن از پول بیت المال باشه، به ولایت عهدی علی (ع) قسم، من که یه ذره رو حلاشون نمیکنم و انشالله خدا باعث و بانیش رو به زمین گرم بزنه. به اندازه تمام تاریخ معاصر درد تو سینه منه. از این که 3 ساله تمامه که دارم در به در این دانشگاه و اون دانشگاه میزنم برای گرفتن یه بورسیه، بدون اینکه حتی یک باز از یک رسانه ای راجع به این موضوع حرفی زده بشه، اون وقت مدل موی فلان بازیگر و یا بازیکن دست چندم باید چندین ساعت از آنتن سیما رو اون هم به طور زنده اشغال کنه. این نه که درد منه، در تموم دانشجوهاست. دانشجوهایی که در زیر زمین های نمور و دلگیر خوابگاها شب تا صبح بی خوابی کشیدن و ما حصلش دردهایی زانو و کمر و گردن اوناست. اره، این قصه پر غصه ماست. نسلی که دیگر روحیه نداره، دیگه کسی اون طور که باید و شاید دل به دین نمیده، نمازها دیگه تکراری شدند.

ای کاش کسی می آمد، رنگ خوشبختی بر در و دیوار این اتاق می پاشید.
اللهم عجل لولیک الفرج.
با سلام
از كجا بگم كه به هر موضوعي فكر مي‌كنم اعصابم به هم ميريزه. من يه دختر 27 ساله هستم. از لحاظ تحصيلات جزو افراد موفق به حساب مي‌آيم. فوق ليسانس دارم و توي دو دانشگاه اول و دوم ايران مداركم رو گرفتم. اين‌ها رو نگفتم كه از خودم تعريف كنم گفتم كه بدونيد از وقتي خودم رو شناختم براي ساختن آينده‌ام دارم تلاش مي‌كنم ولي هيچ اميدي به آينده‌ام ندارم. هنوز تو اين سن و سال نتونستم كار درست و حسابي پيدا كنم. يه وقتايي فكر مي‌كنم من كه تحصيلات خوب دارم تو اين مملكت نمي‌تونم كار پيدا كنم واي به حال بقيه. تمام مشكلات جوونا حول مسئله اشتغاله. اگر فكري به حال اشتغال بشه اونم فكر اساسي و قابل اجرا نه طرح‌هاي خنده‌دار و مقطعي! همه مشكلات جوونا حل مي‌شه. ازدواج و تفريح و شادي تا وقتي شغل خوب نداشته باشي اصلا شدني نيست. شغل خوب يعني شغلي كه حقوق و درآمدش با هزينه‌هاي زندگي متناسب باشه. با در نظر گرفتن اين موضوع همه جوونا مشكل دارن. چون يا بيكارن يا كاري دارن كه فوق فوقش 700-800 تومن درآمد ماهيانه دارن يا كار دارن ولي شش ماهه حقوق نگرفتن. از اون طرف ارزش پولمون روز به روز كمتر مي‌شه و تورم روز به روز بيشتر مي‌شه. با اين اوصاف صحبت از شادي و تفريح مثل جوك مي‌مونه.
تابناک نظر منو بذار تا شاید کمی اروم بگیرم!

من رضا 24 ساله ترم اخر عمران...

به خاطر شهریه و مخارج دارم با وانت یه بنده خدایی کار میکنم اگه کار باشه ماکزیمم ماهانه 200 الی 250 کاسب میشم
میرم تو جاده و اینا میدونید که چقدر خطرناکه با این ماشین بی کیفیت و جاده های مرگ افرین

منی که 24 سالمه باید الان در اوج نشاط باشم کارم به نوعی حمالیه

خجالت نمیکشم که بگم 4 سال درس خوندم ولی با وانت کرایه ای کار میکنم
ولی انصافه؟
از وقتی بنزین و ...گرون شده همه کرایه هم میره پای بنزین و روغن و...

هیچ امیدی هم به اینده ندارم چون نه سرمایه ای دارم نه چیزی!

دوستم رفته خارج اشپزی میکنه میگه حقوقش بدک نیست به خدا منم میخوام زندگی کنم جوانی من خلاصه شد در فکر اینکه چجوری پول دربیارم..تابناک مارا دعا کن
من 27 سالمه دانشجوی کارشناسی ارشد هستم. متولد 64 هستم و در قله جمعیت، در هر مقطعی به دلیل جمعیت زیادِ همسالان، و نبود ظرفیت مناسب در جامعه با مشکل مواجه بودیم، مدرسه، کنکور سراسری و ارشد، کار، ازدواج و مسکن و ....
من بیکار هستم. بعد از لیسانس به هر جا مراجعه کردم برای کار، سابقه کار می خواستند. دلم نمی خواد با پارتی سر کار برم. شرمنده پدرم هستم که نمی تونم از خودم درآمد داشته باشم. جامعه ما شرایط رو برای ازدواج سخت کرده. وضعیت مناسبی برای ازدواج ندارم. نه کار دارم نه خونه نه ماشین نه پس انداز ولی توکلم به خداست. کشورما مشکلات زیادی داره: بی کاری هست، تورم و گرانی هست، مدیریت و برنامه ریزی صحیح وجود نداره، فساد اقتصادی و اختلاس هست، از نظر فرهنگی کمبودهایی داریم: منفعت طلبی و تجمل گرایی هست، فرهنگ رانندگی و احترام به حقوق شهروندی مون پایینه، جوانان تحت تاثیر تهاجم فرهنگی قرار گرفتنه اند و... ولی همه اینها باعث نمیشه که به مملکتم افتخار نکنم. و به مسئولین، بد و بیراه بگم. من به جمهوری اسلامی افتخار می کنم به رهبرم افتخار می کنم. رئیس جمهور کشورم رو هم دوست دارم ولی انتقادات هم جای خودش هست. به دینم به شیعه بودنم افتخار می کنم و فکر می کنم خیلی خوشبخت تر از جوانهای مرفه آمریکایی هستم معتقدم مشکلات جامعه ما، چه فرهنگی، چه اقتصادی و ... با فرار کردن یا کنار نشستن و فقط طلبکار بودن از بقیه و مسئولین، حل نمی شه. و فقط با همکاری همه ما و با اصلاح رفتار تک تک افراد جامعه، مشکلات حل می شه.
25 سالمه ، شاغلم ولی با ماهی 470 که اگه کرایه رفت و آمد رو ازش کم کنم میشه ماهی 350 ! هنوز ازدواج نکردم و فکر هم بهش نمیکنم چون با این شرایط دوست ندارم یه نفر دیگه رو هم بدبخت کنم.
البته از خدا شاکرم به این خاطر که سالمم
تابی دیروز نوشته بودی ایا از جوانی خود لذت میبرید؟
امروز نوشتی آیا از جوانی خود راضی هستید؟
یعنی چی؟
با عرض سلام وتشکر از شما
من به عنوان ایرانی از جوانی خود راضی نیستم چون با این اوضاع نه توانستم بچگی کنم و نه جوانی
حالا دانشجوی ارشدم که داره تمام میشه
امید برای کار و زندگی وجود ندارد، من به عنوان یک دهه 60 که نسلی سوخته هستیم، واقعا نمیدونم چه طور مسئولین میخواهند جواب بدهند؟ من آدمی هستم که به پرتلاشی مشهورم وکم کاری از من نیست، عمر وجوانی ما داره تلف و اسراف میشه و کاری از دست من به عنوان ایرانی که دوست داره به مردمش خدمت کنه کوتاه
واقعا میخواهم تمام نیروی جوانی را بگذارم ولی افسوس عرصه برای نشان دادن خود، وجود نداره تنها من اینطوری نمیگویم بلکه این حرف دل جوانهاست
من حاضرم با حقوقی که بتوانم زندگی ساده ای داشته باشم و ازدواج کنم راضی هستم
حاضرم تمام عمرم را برای مردم مملکتم صرف کنم ولی کجاست بها دادن به این نسل؟
آیا موقع آن نیست که حرکتی بشود؟ ما این همه جوان داریم؟
مسئولین، ما برای خیزش حاضریم
فکر نکنید که جوانای این دوره مثل دوره های گذشته نیستند! به نظر من جوانای این دوره خیلی بهتر و آگاه تر از جوانهای گذشته هستند، با مسائل بیشتر آشنا هستند، درصد تحصیل کرده ها خیلی بیشتر است، شما میدان به جوانها بدهید تا ببینید که جوانهای این مملکت چه طور هستند، همه دلسوز هستند فقط کافی هست به درد دلهاشون گوش بدهید و آنها را به کار بگیرید، اونها هم راضی هستند به این اندک کار شما، ما پرتوقع نیستیم
در کل تا حالا از جوانی خودم راضی نبودم، موقع قیامت یک ایرانی را می برند برای پرسش وپاسخ، بعد از کلی سئوال از اون می پرسند که ازجوانیت چه استفاده کرده اید؟ ناگاه ندایی از سمت خدا می آید که بیچاره را ولش کنید، اون ایرانی هست!
امیدوارم که مسئولین تکانی به خودشان بدهند
در سن 35 سالگی، کارشناس ارشد مهندسی، دارای شغل، زندگی و فرزند اما احساس شادی و لذت از زندگی را ندارم.
احساس شادی چیزی است که با مادیات لزوما به دست نمی آید.
شادی اصولا در کشور ما جرم است و محکوم.
آنهایی که می توانند، برای تجربه اندکی شادی به کشورهای دیگر می روند. این فاجعه است.
25 سالمه ، شاغلم ولی با ماهی 470 که اگه کرایه رفت و آمد رو ازش کم کنم میشه ماهی 350 ! هنوز ازدواج نکردم و فکر هم بهش نمیکنم چون با این شرایط دوست ندارم یه نفر دیگه رو هم بدبخت کنم.
البته از خدا شاکرم به این خاطر که سالمم ولی نمیگذرم از کسانی که باعث شدن جوانان ما اینقدر ناامید از زندگی باشند.
خیلی خیلی ممنونم از شما تابناک عزیز .
متولد 57 هستم بذارين از ابتدا فهرست وار زندگيمو براتون توضيح بدم هر كجاش شما لذت بدين بدونين ما 100 برابر شما بردين
1 . قبل از تولد: تظارهرات در كشور،استرس در مادر،پيدا نشده مطب باز در وقت ضرورت ، انتقال استرس به نوزاد
2 . بعد از تولد : زدن هكتول ملوتوف به خونه ، از دست دادن شير مادر و ...
3.دوران پر نشاط خردسالي و ابتدايي : انتظار براي آژير قرمز بعدي ، بمب بعدي پيدا كردن زيرزمين يا پناهگاه بعدي ريختن همكلاسي ها رو سر هم تو راه پله مدرسه و كلا در صف مرگ بودن
4.نوجواني و بعد جنگ:شاهد آغاز عوض شدن ارزش ها و مسابقه كسب ثروت ورود به دوران دبيرستان ،آغاز طرح ارزشمند! نظام جديد براي متولدين انقالب و بشنويد
5. جواني : انجام اولين كنكور براي پيش دانشگاهي به يمن قدم ما سلاخي شدن 50 د رصد هم كلاسي ها و آوارگيشون
6. دانشگاه : آغاز طرح تفكيك جنسيتي به يمن قدم ما، عدم اجازه در 3 روز هفته براي ورود و انجام امور اداري در سايت دانشگاهي
7. دوران اصل جواني بعد فارغ التحصيلي : جستجوي كار‌ ، آغاز طرح آزمون استخدام ادواري براي كسب اجازه شركت در آزمون ادارات: سلاخي شدن 95 درصد هم كلاسي ها و بي كاري تا امروزشون بعد از دست دادن سن كاري
8.ازدواج : آغاز اجراي طرح ارزشمند هدفمندي يارانه ها و دولت عدالت محور ، ارزوني پشت سر ارزوني
9 . بعد از ازدواج : شرمندگي ، سركوفت ،نداشت يك گرم طلا رو دست همسر ، جلوگيري از تولد بچه تا آواره نشه ،خوندن دعاي فرج 10 بار در روز ، ترك نماز رفن ايمان اومدن فقر
جنگ تو خونه تو دل تو بيرون و برو بالا
جوونای این مملکت همشون از تو پیرن..
خیلی سپاسگزارم از شما بخاطر جمع آوری نظرات جوانان
فقط خواهشم اینه حالا که شما همه نظرات رو مطالعه کردید از طرف همه ما جوانان پیگیر مطالباتمان شوید.
با سپاس فراوان
هر کی از جوونیش راضیه، خوشحاله، بی درده، خوشی زده زیر دلش، مرد از بس پول خرج کرد ولی هنوز هم پول داره، اصلا هیچ مشکلی نداره رأی مثبت بده...
من دانشجوی کارشناسی یکی از دانشگاههای علوم پزشکیم..که با هزار امید وارزو درس خوندم قبول شم.تازه تو رشته ای که میگفتن بازار کارش توپه...ولی تو این دو سال ورق برگشت استخداما نصف شدن پیمانی نیست.وقتی من پول ندارم برم دانشگاه بیام چطور امید داشته باشم...بهترین کار اینه که بنویسیم تعطیل است اویزون کنیم رو مغذمون
با سلام خدمت دست اندرکاران تابناک عزیز
سی سالمه و از شیراز نظر می دم به نظر من همه دهه شصتی ها جوونیشون سوخته اول که جنگ بعدش تا به امروز تورم و حالا بیکاری به خدا زن گرفتم حالا می خوام استعفا بدم متاصل و درمانده شدم دیگه یه گوشه بشینم از زندگی کردن دست بکشم کاشکه مسئولان مملکت جای دور زدن تحریمها کل کل کردن بیخود با این کشور و ان کشور مثل چین به فکر مردم بودند که به خدا سر و سامون دادن به یکی از این جوونها ثواب مکه رفتن داره کاشکه
من دغدغه دارم که این روزها در سرزمینی زندگی میکنم که در آن دویدن سهم کسانی است که نمی رسند و رسیدن حق کسانی نیست که نمی دوند
چی بگم؟
این جوونی که میگن چه شکلیه؟
کدووم جوونی؟ شاید مرفهین بی درد بگند لذت میبریم.ولی 99.99 درصد چیزی به اسم جوونی و لذت اون رو درک نکردند.چون که ما باید فقط دنبال دشمن تراشی و مبارزه با استکبار باشیم و آخ نگفتن رو ادامه بدهیم.!!!
از زندگانيم گله دارد جوانيم

شرمنده ي جواني از اين زندگانيم

دارم هواي صحبت ياران رفته را

ياري کن اي اجل که به ياران رسانيم

چون يوسفم به چاه بيابان غم اسير

وز دور مژده ي جرس کاروانيم

گوش زمين به ناله من نيست آشنا

من طاير شکسته پر آسمانيم

گيرم که آب و دانه دريغم نداشتند

چون ميکنند با غم بي همزبانيم

اي لاله ي بهار جواني که شد خزان

از داغ ماتم تو بهار جوانيم

گفتي که آتش بنشاني ولي چه سود

برخاستي که بر سر آتش نشانيم

شمعم گريست زار به بالين که شهريار

من نيز چون تو همدم سوز نهانيم
من دانشجوی کارشناسی یکی از دانشگاههای علوم پزشکیم..که با هزار امید وارزو درس خوندم قبول شم.تازه تو رشته ای که میگفتن بازار کارش توپه...ولی تو این دو سال ورق برگشت استخداما نصف شدن پیمانی نیست.وقتی من پول ندارم برم دانشگاه بیام چطور امید داشته باشم...بهترین کار اینه که بنویسیم تعطیل است اویزون کنیم رو مغذمون
مهندس کامپیوتر هستم.24ساله.یک ساله دارم کار میکنم.من مثل شماها مشکلم ازدواج نیست.چون اصلا بهش فکر نمیکنم.از بس که هم سن و سالای من و دوستام ازدواج کردن(اونایی که رفتن بازار و درس نخوندن)و الان پشیمون هستن یا طلاق گرفتن!ببینید مشکل ازدواج هست.مشکل اقتصاد هست!کاریش هم نمیشه کرد.ولی با یکم تفریح و ..میشه اینا رو حداقل فشارش رو کم کرد!ولی اخه بدبختی اینجاست که تفریح هم نداریم تو این مملکت!!اون از سینما با اون فیلماش.اون از ورزش که ادم جرات نمیکنه بره استادیوم از بس بد دهن هستن و...اون از کنسرت که گشت ارشاد وایساده دم در هرکی لباس روشن بپوشه میکنه تو ون!اون از تلویزیون که 13 تا کانال داره یکیش مفت نمی ارزه!اینم از اینترنت باسرعت کمش و فیلترینگ گسترده!اصلا خود شما بگو.من دلمو به چی خوش کنم؟؟؟
الهه 23 ساله- دارای مردک کارشناسی مدیریت بیمارستان.
بخاطر شرایط خاصم دوست دارم بتونم یه خونه بخرم, مهم نیست کجا اما خیلی مهمه چند! از نظر شغلی تو یه شرکت خصوصی که مدیرش آشناست کارمیکنم و خیلی کارم رو دوست دارم.اما بااینکه حقوق دریافتیم از حدنصاب وزارت کار هم تاحدی بالاتره اما با محاسباتی که انجام میدم اگه هیچی هیچی(!) خرج نکنم و قیمت خونه هیچ هیچ(!) تغییری نکنه میتونم تو شرایط کنترل شده ده سال دیگه یه خونه خیلی خیلی کوچیک اونم تو مناطق عادی عادی شهر بخرم و به آرزوم برسم. مگه اینکه شانس در خونه بابامو بزنه و از آسمون یه کیسه پول برسه پایین که روش نوشته باشه برای الهه!!!
شرمنده جوانیم از این زندگانیم
تمام تلاشم اینه که پول جمع کنم و از این کشور بروم
به خدا من هیچی از مسئولین نمیخوام فقط تو سن 29 سالگی و بعد از این همه غیبت سربازی یک معافیت سنی 55 تا 63 بدن بریم دنبال بدبختیمون...باور کن دیگه فکر و مشکلات نمیزاره که به خدمت بریم..تمام مشکلات من سر همین خدمت سربازیه..ازشون خواهش میکنم
25 سالمه هر روز كه نه هر لحظه آرزوي مرگ مي كنم هر شب بايد با بغض بخوابم نه كاري نه همسري بي هدفم ، سركوفت ديگران هم بالاي سرم خسته شدم با اينكه ظاهرم جونه ولي دلم مثه 70 ساله هاست هميشه آرزو مي كنم هيچ وقت توي اين دنيا نبودم .
دوستم داره میره خارج از کشور
اینجا دو تا مغازه موبایل فروشی داره...
دیروز بهم گفت من با این کسب و کارم امیدی به آیندم ندارم بدبخت بیچاره من موندم تو دلتو به چی خوش کردی که هیچی نداری و هیچی نیستی؟
میدونین از کجا آتیش میگیرم؟
دوستم دیپلم داره و من دو تا لیسانس تو رشته های مهندسی مکانیک و حقوق ...
بابام همیشه میگفت درس بخون یه چیزی بشی...
هه راضی؟!!!!دل خوش سیری چند برادر؟!
آیا نظر دادن ما هیچ اهمیتی برای شما و مسئولین داره.
من یه جوون 22 ساله هستم که مجبورم روزا و شبا کار کنم و درس هم بخونم.
با این وجود اندازه ی یه کارگر معمولی هم حقوق نمی گیرم.
منظور شما از لذت اینه؟!
آینده ی من رو هواست، نه درسم درسته نه کارم.
از استرس همه ی موهام ریخته...
هر روز هم به من سر کارم توهین میشه، تو این مملکت شخصیت کارگر معنایی نداره.
چند برابر حقوقم کار می کنم ولی کیه که به دادم برسه؟!
تا معیار خوش بودن و لذت چی باشه، فعلا که اکثر جوونا افسرده هستن مشکل کار مشکل ازدواج مشکل گرونی و بالارفتن تورم، اصلا آدم دلش به چی خوش باشه، تازه ازدواج کنی هزارتامشکل دیگه داری کار داشته باشی از حقوق کم از جو محل کار همش باید بنالی، هیچ چیز سر جای خودش نیست
ما جوونایی هستیم که در اوج جوانی احساس پیری میکنیم
اقعا این یعنی زندگی
البته خدارو به خاطر همین چیزایی که بهم داده و صد البته سلامتی شکر میکنم وای به حال اونایی که به جز دردای دیگه درد بیماری و مریض داری و دوا درمون هم دارن
ای بابا
جوانی من زیر بدهی و جستجو به دنبال کار داره میگذره
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار