بازدید 6884
۶
آیا جز تعطیلی، راهکار دیگری نیست؟

وقتی برخی مسئولان به یاری آلودگی هوا می‌شتابند!

باورتان می‌شود، در شرایطی که جامعه‌مان به دردهای عمیقی مبتلاست، برخی از مسئولان به یاری معضلات بروند؟ کافی است نقطه اشتراک «آلودگی هوا»، ‌«بیکاری»، «افزایش نرخ سرطان و هزاران بیماری دیگر»، «کمبود سرانه فضای آموزشی، ورزشی و...»، «کمبود مسکن و تورم ناشی از آن» و خلاصه، بیشتر مشکلات کلان را پیدا کنید تا دریابید که برخی تصمیمات امروزی مسئولان تا چه اندازه مضر به حال اجتماع است!
کد خبر: ۲۴۹۰۸۷
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۷:۵۸ 05 June 2012
دوباره تابستان نزدیک شده و احتمالا تعطیلی‌های ناشی از آلودگی هوا در چند شهر بزرگ کشورمان در پیش خواهد بود؛ تعطیلاتی نامبارک که تنها به ثبات وضع موجود منجر می‌شود و احتمالا اگر هزینه‌های ناشی از آن را حساب کنیم، به هیچ وجه به صرفه نیست؛ حتی اگر دود ـ گرد و غبار هم بخوانید، تفاوتی نمی‌کند! ـ به سطح زمین برسد و موش و گربه‌ها هم از آن در امان نمانند!

به گزارش «تابناک»، چند سالی است که دیگر تعطیلات طولانی مدتی چون نوروز نیز نمی‌تواند به جنگ موقت معضلاتی چون ترافیک برود؛ موضوعی که در خیابان‌های نسبتا شلوغ این روزهای پایتخت به خوبی به چشم می‌خورد؛ در حالی که از شهرهای شمالی کشورمان خبر می‌رسد که چند روز تعطیلی اخیر، انبوه مسافران را راهی شمال سرسبز البرز کرده و در آنجا شرایط ویژه‌ای پدید آورده؛ اینجاست که‌ با نگاهی به خیابان‌های پایتخت، درمی‌یابیم که ترافیک بیشتر از این حرف‌ها امان جامعه‌مان را بریده است.

بدین ترتیب همان گونه که روزگاری خیابان‌های دوطرفه را برای مقابله با ترافیک به یک طرفه تبدیل کردیم، چند وقتی است که با زمزمه افزایش آلودگی هوا، همه‌مان به اخبار گوش می‌دوزیم که آیا فردا تعطیل خواهد شد یا نه، چرا که تدبیر کنونی‌مان برای مقابله با انواع آلودگی‌ها نیز مشابه یک طرفه کردن خیابان، فعلا به راهکار «تعطیلی» محدود مانده؛ فارغ از اینکه مدت‌هاست ترافیک خیابان‌های یک طرفه هم گره خورده و به همین نسبت، نقش تعطیلات هم در پاکسازی هوا کمرنگ شده و رو به صفر شدن می‌رود.

به عبارت بهتر، ابزار تعطیل کردن ادارات، مدارس، دانشگاه‌ها و دیگر مراکز عمومی به دست مسئولان رده بالایی افتاده که از قضا باید برای مقابله با مشکلاتی چون ترافیک ـ که نهایتا نقش کارسازی در آلودگی هوا دارد ـ چاره‌جویی کرده و کار اساسی کنند؛ اما به دلایل گوناگون نه تنها هیچ برنامه کوتاه مدت یا بلند مدتی برای این امور ندارند، بلکه با یک کار  دم دستی تنها به فکر گذراندن امروز‌ها هستند.

البته تجربه چندین ساله مشکلاتی از این دست، موجب شده که بیشترمان نسبت به راهکارهای میان مدت ـ اگر جامع‌تر نگاه کنیم، در این مقوله‌ها، راهکار میان مدت با کوتاه مدت فرق چندانی ندارند‌ ـ اطلاعات خوبی به دست بیاوریم، ولی هنگامی مسئولیت به دوشمان می‌افتد، نه فکری برای پارکینگ داریم، نه توسعه خیابان و جاده برایمان امری حیاتی به نظر می‌رسد و نه حتی راهکاری برای آلودگی ناشی از این همه خودروی جاری در سطح شهر‌ها تا همچنان هوا آلوده شود و تعطیل کنیم!

اکنون کافی است کمی دقیق‌تر به ماجرا بپردازیم:

به نظر شما، هنگامی که برای مقابله با آلودگی‌های کارخانه‌های گوناگون و صنایع آلاینده در نزدیکی شهر‌هایمان برنامه‌ای نداریم، چه توقعی می‌رود که مثلا فلان کمپانی خودروساز را که از قضا بسیار هم متمول و تا اندازه‌ای زورگوست، مجبور به نصب قطعه ارزان قیمت کنیس‌تر به روی محصولات تولیدی کنیم؟!



البته از این مثال ساده می‌توانیم به برداشت‌های دیگری هم برسیم و کمی عمیق‌تر و کلان‌تر به ماجرا بیندیشیم:

به نظر شما، وجه اشتراک امراض بزرگ جامعه‌مان چیست؟ غیر از این است که «بیکاری»، «کمبود امکانات»، «بحران مسکن»، «بیماری‌های مزمن و لاعلاج» و ... در «انفجار جمعیت» به همدیگر می‌رسند؟ آیا این انفجار نیست که موجب شده همه شاخص‌های ترقی کشورمان از صعود باز بمانند و بحران‌ها اجازه رخ نمایی بیابند؟

اینجاست که بیشتر کار‌شناسی‌ها برای ریشه‌یابی نقاط ضعف به نقطه‌ای می‌رسد که هرچند روزگاری و در جوامع روستانشین امتیاز به شمار می‌رفت، حتی امروزه در‌‌‌ همان جوامع هم می‌تواند معضلی حل نشدنی باشد،‌ چرا که روند مهاجرت گسترده از یک سو و گسترش امکانات و زیرساخت‌ها از سوی دیگر، کاری کرده که فاصله شهر و روستا کم شده و به تعبیری، محیط بی‌دغدغه دهستان‌ها هم مانند شهر‌ها آلوده به مسائل گوناگون شود.

با این پیش فرض، درمی‌یابیم که چه بسا یکی از عوامل افزایش انتقاد‌ها هم همین موضوع پیشی گرفتن رشد تقاضا از عرضه باشد، وگرنه چه بسا اینقدر در پیشرفت، موفق شده باشیم که در نوع خود بی‌نظیر باشد؛ اما چون به نسبت رشد جمعیت جا مانده‌ایم، این می‌شود که همه زیر ساخت‌هایمان در تأمین نیازهای جامعه لنگ خواهد زد؛ تابستان‌ها آب و برق کم می‌آوریم و زمستان‌ها گاز!

چنین نتیجه گیری‌هایی موجب شده که از سال‌ها پیش، شعارهای کنترل جمعیت، ذره ذره جایشان را در میان خانواده‌های ایرانی باز کند و البته بحران‌هایی چون تورم، مسکن و بیکاری هم به یاری آن شتافته تا تقریبا رشد جمعیت به ثبات نسبی برسد؛ اما از سوی دیگر، آغاز طرح‌هایی چون هدیه مالی به نوزادان ـ که شکر خدا بدون اینکه توجیه شود، لغو شد! ـ و حتی طرح مباحثی چون یارانه نقدی، توانایی تخریبی بسیاری از خود نشان دهد.

به عبارتی بهتر، در شرایطی هستیم که نه تنها گفتن «دو فرزند کافی‌ست»، خطا به نظر می‌رسد، بلکه اگر خواهان مقابله با مشکلات ناشی از جمعیت زیاد هستیم، باید تدبیری بیندیشیم تا تک فرزندی به قانون تبدیل شود، در حالی که در اقدامی کاملا بر عکس، مدت‌هاست، رئیس قوه مجریه و برخی دیگر از مسئولان در دفاع از تعدد فرزندان سخن می‌گویند و طرح ارائه می‌دهند؛ به این ترتیب که در سفرهای استانی، برخی خواستار تبدیل شدن دهستانشان به شهر هستند، برخی می‌خواهند شهرشان شهرستان شود و عده‌ای می‌گویند شهرستانمان را استان کنید و البته همه یک پاسخ می‌گیرند: «برای ارتقای شهرتان باید دست به کار شوید (!)؛ قدیمی‌ها بهتر عمل می‌کردند»!

وقتی سخنانی چون این را در کنار جملاتی نظیر «چه کسی گفته دو فرزند کافی است؛ ظرفیت کشور ما بیش از این حرف هاست» گذاریم، ماجرای شعاری بودن برخورد با پدیده‌های چون آلودگی هوا ـ که معلولی از جمعیت است ـ بیشتر برایمان آشکار خواهد شد و جا دارد که از نهادهای نظارتی چون مجلس بپرسیم، چرا تا کنون به این جنس سخنان واکنشی نشان نداده‌اند؟

و همچنین بپرسیم وقتی با آگاهی به اینکه آلودگی به فاجعه رسیده، مشکل مسکن با مُسکّن مهر هم بهبود نیافته، هدفمندی هم در کاهش مصرف آب، برق و گاز توفیق زیادی نداشته و البته از همه بد‌تر، در برنامه بلند مدت مقابله با آن‌ها عکس جهت در حال حرکت هستیم، چه دلیلی دارد که زاد و ولد را ترویج کنیم؟

آیا این سخنان از سر محبت به مردم است، یا آن که اقدام مسئولانه اینچنین تعریف می‌شود؟!
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۶
انتشار یافته: ۶
الحق که دست گذاشته ای روی مشکل، افزایش کمی دردی دوا نمیکند بلکه افزایش باید کیفی باشد.
این تحلیل کاملا غیر کارشناسی و به نوعی انحراف از واقعیت است. دلیل اکثر مهاجرتها به تهران تمرکز مراکز شغلی و امکانات درمانی و آموزشی در این شهر است که به صورت ناعادلانه صورت گرفته. برای توقف روند مهاجرت و حتی معکوس کردن آن باید در سایر مناطق کشور شغل و امکانات رفاهی ایجاد کرد. تا این کار انجام نشود هیچ کنترلی بر مشکلات تهران ممکن نخواهد بود. برای بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی اصلا امکان کار در جایی غیر از تهران وجود ندارد. این قصه سر دراز دارد و دلایل هم مثل روز روشن است ولی اراده ای در رفع آن دیده نمیشود.
مرگ بر آلودگی هوا
خیلی مطلب خوبی بود. عقلای جامعه خیلی چیزها را می فهمند، تذکر می دهند و سعی می کنند اصلاح کنند، ولی چه سود؟ ....
عالی بود.
علت افزایش سرطانهای چند سال اخیر تمامش به علت ارسال پارازیت است. شهرک غرب و سعادت اباد شده ماکروویو. از چند جهت پارازیت انداختن رو سرمون. به دادمون برسید. بچه ها چه گناهی کردن؟!!!!
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی