با فرا رسیدن سالگرد رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی، فرصتی فراهم میشود تا به ابعاد گوناگون شخصیت، اقدامات و دیدگاههای امام خمینی پرداخت و تأثیر ایشان بر زندگی سیاسی ملت ایران و تحولات دنیای اسلام از زوایای گوناگون مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد.
در تاریخ ایران و جهان تا کنون شخصتهای مهم و تأثیرگذاری ظهور کردهاند که شعاع فکری و اثر تفکر و رفتار آنها تا سالیان دراز در اذهان برخی از مردم و در اندیشه افراد خاصی باقی مانده است؛ اما ظهور امام خمینی در تاریخ ایران، هم چهره بسیاری از شخصیتهای سیاسی دورانهای گوناگون ایران را کم فروغ کرد و هم قدرت اسلام در پرورش انسانهای چند بعدی و دارای ویژگیهای والا را به رخ بشریت کشید.
برای بسیاری از کسانی که حرکت و نهضت امام خمینی را مطالعه کردهاند، این پرسش مطرح است که چگونه انسانی چون او، توانسته موجب و موجد چنین تحولات بزرگی در تاریخ ایران و جهان اسلام شود؟ امام خمینی توانست با اندیشه و رفتار خود، مکتب اسلام را در دوره مهجوریت دین به اوج محبوبیت برساند. مردم را با انگیزه اسلامی به صحنههای گوناگون مبارزه طولانی با طاغوت و حکومت استبدادی شاهنشاهی بکشاند؛ اقشار مردم حتی کارکنان دولت را در سال ۱۳۵۷ بسیج کند و یک رژیم سازمان یافته قوی را ه مورد پشتیبانی قدرتهای بزرگ جهانی بود، تنها با کمک مردم کشورش ساقط کند.
امام خمینی با این شیوه، از دل مردم و ظرفیتهای ملی کشور، قدرت جدیدی آفرید و توانست فضای خفقان دوران ستمشاهی را که با کمک سازمانهای امنیتی و چماقداران حکومتی ایجاد شده بود، بشکند و فضای نشاط و امنیت را برای مردم به ارمغان بیاورد.
ایشان نظریه جدیدی برای ایجاد حکومتی به نام خدا ارائه و «جمهوری اسلامی» را به عنوان «تئوری حکومت اسلامی» به مردم ایران عرضه کرد. در جمهوری اسلامی مطرح شده از سوی امام، مبنای مشروعیت و قانونی شدن همه ارکان حکومتی حتی نام حکومت با آرای مردم به نتیجه میرسد. اگر مردم حکومتی یا شخصی را در ساختار حکومتی نخواهند، او حق حکومت بر مردم را ندارد.
مردم ایران نظریه حکومتی امام خمینی را در همه پرسی دوازدهم فروردین سال ۱۳۵۸ پذیرفتند و با آرای خود، حکومت جمهوری اسلامی را پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی بر پا کردند.
امام خمینی برای گسترش استقلال سیاسی ایران، شعار «نه شرقی، نه غربی» را مطرح کردند و به قدرتهای بزرگ و مسلط حاکم بر جهان آن روز «نه» گفتند. ایشان ایران را در برابر تهاجم یک جنگ بزرگ و طولانی، محافظت کردند و ارتش متجاوز عراق را با همت مردم و نیروهای مسلح از سرزمینهای اشغالی کشور بیرون کردند.
سرانجام پس از ده سال که با محبوبیت در رأس نظام اسلامی قرار داشتند، با دلی آرام و قلبی مطمئن از اینکه مردم بر سرنوشت خود حاکم هستند، به دیار معبود شتافتند.
حال این پرسش مطرح میشود، چگونه شد که امام خمینی به چنین موفقیتهای بزرگی دست یافتند و توانستند پس از رحلتشان هم به عنوان معیار و شاخص برای بسیاری از مردم ایران باقی بمانند؟
خود حضرت امام به این پرسش پاسخ داده است. ایشان در آغاز فعالیتهای خود برای مبارزه با طاغوت، این آیه از قرآن مجید را زیاد تکرار میفرمودند: «قُل اِنَّما اَعِظُّکُم بِواحِدَه اَن تَقوُموُا للهِ مَثنی وَ فُرادی ثُمَّ تَتَفَکَّروُا (سوره سبا آیه ۴۶) یعنی من شما را به یک سخن، موعظه میکنم و آن، اینکه برای خدا، دوتا دوتا یا تک تک قیام کنید و سپس تفکر و اندیشه نمایید؛ بنابراین، امام خمینی رمز موفقیت در همه امور را «قیام برای خدا» میدانستند و هر کاری را تنها برای عمل به تکلیف الهی انجام میدادند.
به همین دلیل، ترس و نگرانی از وجود ایشان رخت بربسته و ویژگیها و رفتار امام خمینی، او را محبوب ملت و مردم خود کرده بود. او با درسهای اخلاق خویش، که در سالهای اولیه دهه ۴۰ هر پنجشنبهها در مدرسه فیضیه ایراد میشد، مُهَذِّب نفوس انسانهای بسیاری شد.
خود او نخستین عامل به درسهای اخلاق خویش و مراقب تهذیب نفس خود بود. آرام آرام، زیباییها و درخشندگیهای ایشان برای مردم ایران آشکار شد. همه دیدند و دریافتند و تصدیق کردند که این مرد بزرگ، از مطرح شدن نام خود، از مقام، از ریاست حتی اگر مرجعیت که یک مقام روحانی و معنوی است باشد، رویگردان است و برای مقام و منصب و رتبه و شخصیت، هیچ گونه تلاشی نمیکند؛ بنابراین، شمار بسیاری از مردم به او روی آوردند و او را برای مرجعیت رفتار عبادی و سیاسی خود برگزیدند.
امام خمینی، هم برای مبارزه با طاغوت و هم برای تثبیت انقلاب اسلامی برآمده از افکارش، «راهبرد تلاش مستمر و مقاومت» را سرلوحه برنامه خویش قرار داده بودند. ایشان بر این باور بودند که «خون بر شمشیر پیروز است» و با این دیدگاه توانستند با ایستادگی خود، ملتی مقاوم پدید آورند. او همیشه در سختیهای ناشی از دیکتاتوری صدام خطاب به مردم میگفتند: «فَاستَقِم کَما اُمِرت وَ مَن تابَ مَعَک» (سوره هود آیه۱۱۲) یعنی ای مردم استقامت کنید که صبح پیروزی نزدیک است.
امام خمینی برای ایجاد نهضت اسلامی از «قدرت کلام» و «هنر نوشتن» و رساندن پیام اسلام به آحاد مردم، بهره برد و به انسانها نشان داد که برای ایجاد هر گونه تغییر و تحول، نخست باید نگرش مردم نسبت به وضعیت موجود عوض شود. ابزار مهم مبارزه او نوشتن و سخن گفتن، آن هم خطاب به عموم و اقشار گوناگون مردم بود. او تنها به خواص و نخبگان جامعه توجه نداشت، بلکه آحاد و تودۀ مردم، طرف سخن و بیان او بودند. مردم هم او را قبله آمال و آرزوهای خود میدیدند. روی آوردن به او را برای براندازی استبداد ضروری میدانستند. در وجود او وحدت مییافتند و عمل به افکار و اندیشههای او را سعادت و خوشبختی خود میدانستند.
مردم به او اعتماد و اطمینان داشتند و او هم «میزان را رأی مردم» میدانست. آن قدر اعتماد مردم را جلب کرده بود که هر چه او میخواست، مردم به آن رأی میدادند و همان را میخواستند، زیرا بر این باور بودند که او خود و هوای نفس خویش را کنار گذاشته است.
امام نیز بر این باور بود که قیام وی برای اصلاح امور مسلمین است و انسانها را به یاد آیه کریمه: «اِن ُاریدُ اِلا اِلاصلاح ما اِستَطَعت وَ ما تَوفیقی اِلا بِاالله، عَلَیهِ تَوَکَلتُ و ِالَیه ُانیبَ» میانداخت. برای رسیدن به اهداف خود به خداوند بزرگ توکل میکرد و عالم را محضر خدا میدانست. با نصب آیۀ «کَلِمَهُ الله هِیَ العُلیا» بر بالای سرش، راه خود را برای همگان مشخص و ماهیت نهضت و قیام خود را روشن کرده بود.
آنچنان محبوب اقشار مردم بود که مرحوم کیومرث صابری (گل آقا) که چند ماه پیش از رحلت امام به دیدار ایشان شتافته بود و با طنزهای خود تبسم را بر لبهای امام نشانده بود، پس از این دیدار، خطاب به حاج احمد آقا خمینی میگوید: «من فدای امام بشوم، من حاضرم قلبم را پاره پاره کنم بریزم زیر پایشان تا ایشان یک لبخند بزنند».
چهاردهم خرداد ماه، سالگرد عروج و فراق جانکاه قائد و رهبر عظیم الشأن امت اسلامی، بر همه آنانی که سعادت را در ادامه راه آن عارف کاملِ واصل میدانند، تسلیت باد.