بازدید 57038
در نکوهش یک ویژگی زشت (۷)؛

چند فاجعه خرمدره تا رسیدن به «ایمنی» مانده؟!

رویکرد کنونی‌مان به مقوله‌ای که هزاران شاخصه و استاندارد برای آن تعریف شده، درست به مانند زمانی است که با دست خالی به سراغ یک ظرف داغ می‌رویم؛ اصول ایمنی یعنی رعایت مواردی به همین سادگی و در همین اندازه از بدیهیات. واکنش‌هایمان هم در همین اندازه است، وگرنه کدام عقل سلیمی می‌پذیرد، برنامه‌ای را بنگریم، ولی در پایانش که به فاجعه می‌رسد، چند نفر را دستگیر کنیم و با مهر و موم به سراغ در سالن برویم؟!
کد خبر: ۲۴۷۵۰۲
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۲ 27 May 2012
«علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد»، به نوعی گفتمان قدیمی‌تر «اول ایمنی، بعد کار» است، ولی همان قدر که از گذشته به این موضوع بها داده‌ایم، توقع می‌رود که ترجمه تحت‌اللفظی «Safety First» هم مورد توجه‌مان واقع شود (!) تا به اینجا برسیم که رخدادهایی چون غرق شدن چند دانش‌آموز در دریاچه، کشته شدن چند تماشاگر فوتبال هنگام خروج از استادیوم و آوار شدن پیاپی اماکن مشرف به محل‌های گودبرداری شده، ادامه داشته باشد!

به گزارش «تابناک»، بیش از دو هفته از رخداد خرمدره می‌گذرد که در آن با ازدحام جمعیت در خروجی سالن برگزاری نمایش، سه کودک شش، هفت ساله جان به جان آفرین تسلیم کردند تا واکنش‌های گوناگونی به دنبال داشته باشد و بیشتر منتقدان به حاشیه‌های این برنامه پرداخته و به زعم خودشان دنبال مقصریابی باشند؛ واکنش‌هایی که‌ گاه به لهجه و تن صدای مجری برنامه هم کشیده شد، ولی از این روی، از دایره اهمیت خارج می‌شود که بسیار سطحی و محدود بوده و هیچ نگاه کلان و دوراندیشی در آن به چشم نمی‌خورد تا شاید به یادمان بیاورد که کودکان جان باخته در سالن شهدای خرمدره، فرقی با کارگرانی که روزانه در حوادث گوناگون ساختمانی، عمرشان به پایان می‌رسد، ندارند.

اگر کمی ریشه‌ای‌تر به ماجرای اخیر بنگریم، درمی‌یابیم که هیچ یک از دست‌اندرکاران، درست به مانند بیشتر ما، درصدی خطا برای برنامه‌ریزیشان قائل نبوده‌اند که اگر غیر از این بود، هیچ حادثه‌ای نمی‌توانست رخ دهد؛ به عبارت بهتر، یا تصمیم گیرندگان ـ که چه بخواهیم و چه نخواهیم، امثال ما و شما هستند ـ نسبت به امور ایمنی آگاهی نداشته‌ و یا قدرت تشخیص نسبت به خطرات احتمالی را نداشته‌اند که اصول ایمنی را در برنامه‌ریزیشان نگنجانده‌اند؛ انگار که همه چیز باید به خوبی پیش برود و اصلا اصول ایمنی، چیزی جز تشریفات وقت‌گیر نیست!

شاید بد نیست، دوباره نگاهی اجمالی داشته باشیم به سلسله تصمیماتی که منجر به این حادثه تلخ شد تا این ساده‌انگاری‌ها بیشتر خود را نشان دهند:

از بلیت فروشی بیشتر از ظرفیت سالن تا نگماردن نگهبان

موضوع فروش بلیت بیش از ظرفیت سالن، از آن دست نکاتی است که در همه روایت‌های انتقادی از فاجعه رخ داده به چشم می‌خورد؛ اما آیا این موضوع از روی تراکم کودکان در سالن دیده نمی‌شد که کسی به چشم پتانسیل خطر به آن نگاه نکرده یا نه، هم مسئولان برگزاری از آن اطلاع داشته‌اند و هم ناظرین و حتی والدین کودکان؟!

براستی اگر نگاه تزئینی به اصول ایمنی نداشتیم و تنها ذره‌ای احساس خطر می‌کردیم، حاضر می‌شدیم که سابقه کاری و سرنوشت کودکان معصوم را به بهانه شادی آفرینی به اندکی سود بیشتر بفروشیم و حتی چند نگهبان، مراقب یا هر چیز دیگری برای حفظ امنیت حاضرین به کار نگیریم؟

اینجاست که قضاوت حتما به سادگی به این نتیجه منجر می‌شود که آغاز کار اشتباه بوده، ولی برای اینکه کمی در بطن ماجرا قرار بگیریم، بد نیست به یاد بیاوریم که کداممان اگر به جای والدین آن کودکان بودیم، تلاش نمی‌کردیم به زور التماس هم شده فرزند دلبندمان را به آن جمع انبوه بیفزاییم تا شاید اوقات خوشی را تجربه کند؟

البته می‌توان از کمبود شادی و هزار و یک چیز دیگر هم گله کرد، ولی کدام نکته ایمنی انبوه مسافران اتوبوس‌ها و مترو‌ها را تأیید می‌کند که هر روز بدون حادثه جابجا می‌شوند، حال آن که پتانسیل فاجعه آفرین واقع شدن را دارند؟

از تکذیب تا تأیید

نوری‌پور، فرماندار خرمدره که پیشتر از عدم هماهنگی‌های لازم با فرمانداری به یک خبرگزاری خبر داده بود، در پاسخ به یک خبرنگار تلویزیونی می‌گوید: مدیر برنامه‌های خاله شادونه از ما مجوز گرفته بود.

این مقام دولتی که به تازگی لقب فرماندار بر‌تر استان زنجان در سال ۹۰ را گرفته، به این میزان از تناقض بسنده نکرده و می‌افزاید: مسئولین انتظامی دریافت مجوز از این یگان را رد کرده‌اند، ولی روز اجرای برنامه، همکاران ما به محل سر زدند و طی پرس‌و‌جو از مسئولان برگزاری، به این نتیجه رسیدند که مجوز انتظامی دریافت شده است.

این در حالی است که ایشان هیچ سخنی از تدارکات ایمنی مراسم نمی‌‌گوید و به عنوان ارشد‌ترین ناظر حاضر در منطقه، در حالی به مجوز انتظامی دقت دارد که هیچ واکنشی به نبود نیروهای امدادی و آمبولانس در محلی که چند هزار کودک در آن هستند، نشان نداده است؛ شاید به این دلیل که اصولا در هیچ مراسمی به این نکته توجه نمی‌شود که اگر می‌شد، این برنامه لغو شده بود و مقصری برای دستگیری نمی‌داشت.

البته این موضوع نه برای این فرماندار محترم قابل اعتراض است و نه برای هیچ کدام دیگرمان، چرا که اصولا جایگاهی برای ایمنی قایل نیستیم که اگر بودیم، هیچ یک از برگزار کنندگان برنامه ـ که مجری برنامه را هم شامل می‌شود‌ ـ زیر بار اجرای آن نمی‌رفتند.

اصلا بد نیست یک ارزیابی ساده از مدارس ابتدایی و مهدکودک‌های سطح کشور داشته باشیم تا دستمان بیاید که آیا به ازای هر چند صد کودک، یک جعبه کمک‌های اولیه یا فردی که حداقل کمک‌های ایمنی را بداند، سراغ داریم؟!

اینجاست که حتما حق خواهیم داد که بیشتر مدارس و اماکن عمومی دور و اطرافمان، سرشار از نا‌دیده گرفتن اصول ایمنی است و تا منجر به فاجعه نشده باشد، این ضعف‌ها به چشممان نمی‌آید.

از ورود نکردن مدعی‌‌العموم تا پلمب سالن

بیایید از زاویه حقوقی هم به ماجرا راه یابیم؛ سرپرست دادگستری خرمدره در پاسخ به خبرنگار یک روزنامه می‌گوید: «مطمئن باشید به شدت پیگیر پرونده هستیم و مقصران حادثه به زودی شناسایی و محاکمه خواهند شد».

در حالی که به گواه کار‌شناسان، مواد قانونی مرتبط با این موضع، قوانینی است که در رابطه با قتل غیر عمد سخن می‌گوید؛ به این ترتیب که در چنین پرونده‌هایی بنا به دستور و نظر قاضی پرونده، کار‌شناس یا هیأت کار‌شناسی تعیین شده و آن‌ها نیز با حضور در محل حادثه و بازرسی دقیق محل، گفت‌وگو با حاضران و شاهدان حادثه و بررسی‌های موشکافانه، نظر خود را به قاضی ارائه می‌کنند تا وی حکمی صادر کند که با توجه به میزان قصور متخلفان، جرایمی برای ایشان در نظر گرفته است.

به عبارت بهتر، حکمی صادر خواهد شد که تنها برای این پرونده نافذ است و تقریبا تأثیر پیش‌گیرانه نخواهد داشت؛ به این ترتیب همچنان سالن‌هایی از این دست و مراسمی مانند این جشن (!) نه به استاندارد حداقلی ارتقا خواهند یافت و نه تغییری در انتظارشان خواهد بود، چرا که لازمه این امر، ورود یک مدعی العموم در سطح کلان ـ چه بسا در سطح همکاری بین قوا ـ است که با توجه به بازخوردهای کنونی این فاجعه ـ و حتی موارد مشابه پیشین ـ فعلا متصور آن نیستیم.

به این ترتیب، شنیدن اخباری چون پلمب شدن محل حادثه، تنها کارکرد تشریفاتی داشته و هیچ کداممان شکی در بازگشایی دوباره آن نخواهیم داشت که اگر غیر از این باشد و سالن را مقصر قلمداد کنیم، فاجعه بزرگتری رخ داده که جای گریستن بیشتری دارد!



از پیشگیری تا علاج پس از وقوع

 ماجرا هنگامی تأمل برانگیز‌تر می‌شود که سابقه برخی رخدادهای مشابه و اقدامات اصلاحی صورت گرفته را بررسی کنیم تا اندکی نگاهمان به آینده باز شود:

فاجعه‌ای که دریاچه آفرید!

سال‌ها پیش، گروهی از دانش آموزان را برای بازدید از یک موزه راهی یک منطقه دیگر از شهر می‌کنند؛ اما وقتی به در بسته می‌خورند، اولیای مدرسه برای پر شدن زمان انتظار، کودکان را به قایق‌رانی می‌برند تا عیار ایمنی دریاچه پارک شهر سنجیده شود. اینجاست که قایق سنگین واژگون می‌شود تا چند کودک غرق شوند و معلوم شود که مسئولین دریاچه ایمنی را رعایت نکرده‌اند؛ هزینه کرایه قایق‌های بیشتر به حفظ جان کودکان می‌ارزد، استفاده از جلیقه نجات در برابر خطرات احتمالی ـ هر چند هم که احتمالش کم و جزیی باشد ـ می‌ارزد و... !

نتیجه هم جالب است: عمق همه دریاچه‌های مصنوعی پایتخت با خاکریزی کم می‌شود تا نه تنها دریاچه هم مقصر باشد، بلکه تعریف جدیدی از ایمنی روی آب خلق شده باشد!

وقتی قرار می‌شود که درهای خروجی باز شوند!

در یک حادثه مشابه‌تر با فاجعه خرمدره، شماری از بینندگان بازی تیم ملی پس از پایان بازی در خروجی استادیوم، زیر دست و پای دیگران جانشان را از دست می‌دهند؛ در حالی که بالگرد نیروی انتظامی روی استادیوم می‌چرخیده و خاموش کردن نورافکن‌ها، موجی از ظلمات به وجود آورده بوده که پیدا کردن خروجی‌های فعال (بخوانید: آن در‌های خروجی که روی تماشاگران باز شده بود) سخت‌تر از پیش شود.

نتیجه این ماجرا هم در نوع خود بی‌نظیر است؛ باید همه خروجی‌ها پس از پایان بازی گشوده باشند و نور کافی در استادیوم نیز باشد و افزون بر این، بالگرد در محوطه حرکت نکند تا مبادا اضطراب آفرین واقع شود!

همیشه پای یک گودبرداری غیر اصولی در کار است

ریزش ساختمان مجاور منطقه گودبرداری شده این قدر شایع شده که نمی‌دانیم کدام مورد را شاخص این نادیده گرفتن اصول ایمنی در نظر بگیریم؛ رویدادهایی که هر بار چند کشته بر جای می‌گذارند و سرشار از نکته هستند.

اینجاست که یا باید بپذیریم ساختمان سازی‌‌هایمان به دست افرادی است که ساده‌ترین اصول ایمنی را نمی‌دانند تا به این نتیجه برسیم که در مهمترین رکن شهر نشینی (سکونت) ایمنی و نظارت نیست، یا نتیجه کلی‌تری بگیریم که در رابطه با ایمنی خالی‌الذهن هستیم!

به عبارت بهتر، هنوز راه بسیاری مانده تا کالایی به نام ایمنی در جامعه‌مان خریدار پیدا کند و چرخه عرضه و تقاضایی برای آن پدید آید که دیگر هیچ کارگری بدون کلاه و تجهیزات از ارتفاعی بالا برود، هیچ هواپیمایی بدون کنترل دقیق پرواز نکند، هیچ کانالی در شهر روباز نماند، هیچ کارگری زیر آوار معدن نماند، هیچ موتور سواری تن به مخاطرات سواری بدون کلاه ندهد و هزاران هزاران مورد دیگر!

اینجاست که می‌توانیم متوقع باشیم هیچ مجری هم بدون رعایت موارد ایمنی به اجرای برنامه نپردازد!
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۳۴
انتشار یافته: ۱۶
100 تا
با سلام ضمن تشكر مي بايست متذكر شد كه سر منشاء همه اينها پول پرستي و منافع شخصي يك فرد يا يك سازمان مي باشد كه متاسفانه از دست هيج كس هم نمي توان شكايتي داشت اگر خواستيد نمونه اي مثال بزنم در خ .... در يك كوچه شش متري طرف 11 طبقه در حال ساخت مي باشد حال سوال اين است كه با چه ايمني و... اينكار را انجام مي دهد بجز اين است كه سازنده باج رسمي به شهرداري پرداخته و آسايش نور ديد و... را براي همسايگان به ارمغان آورده تا چه رسد به مصالح نا مرغوب بكار گرفته شده و.....
یادتان باشد اگر موضوع کشته شدن چند نفر از خواهران زیر دست و پای سایرین در گردهمایی دیدار یار د ر 17 18 سال پیش د ر مصلی تهران که با مدیریت شورای عالی جوانان انجام شد خوب پیگیری و رسیدگی می شد شاید دیگر این نوع اتفاق ها نمی افتاد.
طالب حضرتعالي صحيح ميباشد در واقع ما بايد فرهنگ ايمني را در جامعه تعريف كنيم وسعي بر نهادينه كردن آن بنمائيم همانگونه كه اشاره شده كاهش خطر پذيري جامعه را ميبايست در همه ابعاد آن ببينيم نه تنها در خصوص زمين لرزه واستحكام ساختمانها ما براي رفت وآمد كودكان به مدرسه نيز بايد برنامه داشته باشيم براي رفت وامد در جاده هاي اصلي وفرعي وغيره تقصير مجري برنامه نيست كه مادرآن همچون پدران كه داخل مترو ويااز آنخارج ميشوند يكديگررا زير دست وپا له ميكنند اگر داخل مترو هم كسي زير دست وپا نمي ماند بخاطر نبودن كودكان در اين حروله است البته بزرگ سالان زيادي را ديده ام كه زير دست وپا مانده اند لاكن خوشبختانه فقط سر وكله ايشان شكسته وجان نداده اند همه روزه خاله شادونه را ياد ميكنيم كه اگر كسي در اين راه جان داد تقصر را به گردن او بيندازيم .خود شكن اينه شكستن خطاست .
اون ladies First نه Safety First
با سلام
این خانم به اصطلاح هنرمند سال گذشته برنامه داشت. بعد 2 ساعت معطل نگه داشتن بچه های خردسال و مشتاق (که این خود نشان دهنده این امر بود که این خانم سر سوزنی ارزش برای بچه ها و والدین انها قایل نبود و نیست. ایشان فقط دنبال پول است) با اجرایی ضعیف و پر از هرج و مرج و سالنی گرم و خفقان آور و با سر کار گذاشتن بچه ها در حدود نیم ساعت برنامه ای مزخرف اجرا کرد و به حماقت گول خوردگان خندیدو رفت..... پیش بینی فاجعه خرمدره کار سختی نبود..
سلا علیکم .
اجاد نظم و انظباط اجتماعی یکی از وظایف اولیه هر دولت و نظام می باشد . برای اینکه مردم را به این شیوه از زندگی و رعایت حقوق شهروندی عادت بدهیم باید ابتدا خود دولت و سایر نهادها که این مسئولیت را دارند شروع بشود. نگاهی به سفرهای ریاست چمهوری بکنید مردم به دنبال ماشین دویدن ، حصار کشی ها و طبقه بندی آنها ، عدم گذاشتن صندلی و سایر مسائل باعث می شود که مردم به هرج مرج گرایی و عدم رعایت انظباط اجتماعی روی آورند.
مقصر این حادثه فرهنگ پایین مردم است .که نمیدانند از یک درب خروجی چطور و به سلامت و آرامی خارج شوند.
مگر بچه های مردم زیر پای مسئولین و یا مدیر برنامه های خاله شادونه رفته که انها را مقصر میدانیم.
با سلام وبا تشکر
خواهشمند است این موضوع را به آرشیو نسپارید و با تکرار و یاداوری آن به مسئولین
یاداور شوید که باز هم حادثه در کمین است
عمر مسئولیت یک پست در ایران انقدر کوتاه است که انگار همه باید فقط تجربه کنند و
تجربه اموزی از مسئولین قبلی امری زشت
و نکوهیده است.
لذا خون این نونهالان همچون خون شهیدان
همچنان می جوشد تا سایر کودکان و نونهالان این سرزمین تاوان بی تدبیری مسئولین را ندهند.
سخنان شما دل نشین بود و با معنا ، ولی کو گوش شنوا ؟
مقصراصلی سازمان صداوسیمااست
شما رو به خدا نظر منو تایید کنید.
هرکی می خواد معنی واقعی شهرداری، فرمانداری و... رو متوجه بشه به شهر ما سر بزنه تا شاهکار های شهرداری و فرمانداری ما رو از نزدیک رویت کنه...
حتی یکی از مسئولین شهرستان خرمدره پیگیر این ماجرا نشده و حتی یک عذرخواهی ساده هم نکرده اند
آن وقت به خاطر تصادفی که بدلیل ایست قلبی راننده در تونلی در سوئیس رخ داد
از وزیر و پیمانکار سازنده تونل و شرکت حمل و نقل و رئیس اداره راه استعفا می دهند و از همه خانواده ها و مردم عذرخواهی میکنند
ما مسلمانیم و آنها کافر
این کجا و آن کجا
اگر در یک فروشگاه داخل شهر بدلیل تمیز کردن کف فروشگاه با تی سطح آن مرطوب و لغزنده شده باشد و کسی بی خبر روی آن بلغزد و زمین بخورد ، چه خواهد شد؟
اگر داخل ایران باشد خواهند گفت می خواست حواسش جمع باشد ولی در جای دیگر حتما با مانع لغزنده بودن محل را مشخص می کنند.
در بزرگراههای شهر خودمان بارها شاهد گاردریلهای شکسته بوده ام که اگر یک موتورسوار با آن برخوردکند معلوم نیست چه بلایی برسرش خواهد آمد آنوقت شما حرف از ایمنی می زنید.
اصلا بهتر نیست بدلیل آنکه دستکم روزانه چندین تصادف مرگبار در کشور داریم ، تردد در تمامی جاده ها را متوقف کنیم !؟
برای 70 میلیون ایرانی که در خطر زلزله هستند... چه فکری داریم...؟ برای بازسازی کل بافتهای فرسوده چقدر زمان لازم است..؟ برای یک خشک سالی 7 الی 8 ساله احتمالی چه تدابیری اندیشه ایم..؟ از تمامی نامزدهای انتخاباتی کدامشان با یک برنامه شفاف و مشخص جلو آمده اند... و قول داده اند که ظرف 8 سال در مجلس و یا دولت این مشکلات را برای همیشه حل کنند... تمام احزاب و گروهها با یک سری شعار تکراری و عناوین می آیند و می روند.... معنی اصلاح طلب و اصول گرا چیست..؟ آیا این شعار و این عنوانها مشکل مردم ما را حل می کند... باید مسئولین با برنامه جلو آمده و در مدت تعیین شده به برنامه عمل کنند... باید مرجعی باشد که بتواند دقیق در طول برنامه از احزاب حسابرسی کرده و گزارش دهد مردم شریف این آقایون و خانم ها کاری انجام داده و یا نه ... همه باید مسئول بوده و پاسخ گو باشند...
یا بهتر بگوییم چند تا شکار آهو تا ته بیشه مونده؟
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار