بازدید 3466

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز

کد خبر: ۲۳۲۹۷۸
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۰ 14 March 2012
جام جم
«سال 90، سال مردم» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن مي‌خوانيد:
سال 1390 هجري شمسي، واپسين روزهاي خود را سپري مي‌كند. زمستان به نفس‌نفس افتاده است و صداي بهار را كه چون نسيم‌هايش ملايم است و نشاط‌بخش، مي‌توان شنيد.

سال 90 براي كشورهاي مختلف جهان سال پرماجرايي بود؛ قحطي سومالي، بحران اقتصادي در اروپا، حركت اعتراضي معروف به جنبش وال استريت در آمريكا، اعتصابات و درگيري‌هاي كم‌سابقه در اروپا خصوصا درگيري‌هاي شديد بين پليس و مردم لندن، ادامه دومينوي سقوط ديكتاتورهاي كشورهاي شمال آفريقا و خاورميانه، ادامه اعتراضات مردم مظلوم بحرين، اخراج نظاميان آمريكا از عراق، مرگ رهبر كره شمالي و رياست جمهوري دوباره پوتين، بخشي از اين فهرست بلندبالاست.

اما در كشور خودمان سال، سال جهاد اقتصادي بود و فرصتي براي برداشتن يا حداقل زمينه‌سازي براي گام‌هاي بلند اقتصادي، اما اتفاقاتي افتاد كه حداقل به لحاظ رواني با نامگذاري امسال همسويي نداشت.

فساد بزرگ بانكي، افزايش افسارگسيخته قيمت ارز و سكه طي چند روز و افزايش قيمت‌ها از جمله آنهاست، ولي اين همه واقعيت نيست؛ در كنار يا پشت اين رويدادهاي ناميمون، اتفاقات ارزشمندي افتاد كه مي‌توان آنها را همسو و در راستاي جهاد اقتصادي ارزيابي كرد. دستاوردهاي ارزشمند علمي و فناوري در عرصه‌هاي مختلف، عزم نظام براي مجازات عاملان فساد اقتصادي و خصوصا پرونده فساد بزرگ بانكي، مهار بازار ارز و سكه هرچند با تاخير و برنامه‌ريزي‌ها و اقدامات گسترده و كارساز براي ناكارآمد كردن تحريم‌هاي شديد آمريكا و متحدانش عليه كشورمان، در اين فهرست قرار مي‌گيرند.

در سال 90 همچنين حوادث تلخ انفجار پادگان بيدگنه و شهادت سردار دانشمند تهراني مقدم و ترور دانشمندان هسته‌اي، قلب ملتمان را جريحه‌دار كرد؛ اما دستاوردهاي بزرگ و ارزشمند در صنايع دفاعي كشور، صنايع هوا فضا و فناوري هسته‌اي مرهمي بود بر اين جراحت و پيامي آشكار به همه خصوصا دشمنان كه اين حوادث نه‌تنها وقفه‌اي در پيمودن راه پرافتخار ايران اسلامي ايجاد نمي‌كند؛ بلكه عزم و اراده مردم و مسوولان را در تداوم اين راه، استحكام مي‌بخشد. در سال 90 چالش‌ها و دغدغه‌هاي سياسي داخلي هم داشتيم؛ از خانه‌نشيني 11 روزه رئيس‌جمهور به قرائتي و دوركاري 6 روزه وي به قرائت ديگر گرفته تا برخي بداخلاقي‌ها و بدرفتاري‌ها بين قواي سه‌گانه خصوصا دولت و مجلس. اما در روي ديگر سكه همدلي‌هاي فراوان قوا و تشريك مساعي آنها براي رتق و فتق امور را هم تجربه كرديم.

از همه اينها كه بگذريم، در بين همه حوادث تلخ و شيرين سال 1390، حضور مردم و ايستادگي آنها پاي انقلابشان ماجراي ديگري داشت. حضور پرشكوه و گسترده در سي و سومين سالگرد انقلاب اسلامي و مشاركت باشكوه‌تر و حماسه‌گونه در انتخابات 12 اسفند يك‌بار ديگر خون تازه‌اي به شريان‌هاي انقلاب اسلامي تزريق كرد و دوستان انقلاب اسلامي را خشنود و اميدوار و دشمنان را مايوس و دلسرد كرد. آنچه از سوي مردم در بهمن و اسفند به نمايش گذاشته شد، يك بار ديگر سالاري مردم بود كه آنها را سرآمد سال 90 كرد.

تلخ بود و شيرين، هموار بود و ناهموار و فراز بود و فرود مثل هميشه، اما در وراي همه اينها لطف و عنايت الهي، تدبير و راهبري امير قافله و اراده و عزم محكم مردم، راه‌گشا بود و هدايتگر و اميدآفرين باز هم مثل هميشه.

كيهان
«بسيج، مرد اين ميدان است» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي‌خوانيد:
1- مي‌گويند - و به طنز مي‌گويند- يكي از نامزدهاي نمايندگي مجلس يا رياست جمهوري در نطق انتخاباتي خود خطاب به مردم وعده مي‌داد كه «اگر بنده را انتخاب كنيد با ماركسيسم، امپرياليسم، سوسياليسم، اومانيسم، فمنيسم و اپورتونيسم به شدت مقابله مي‌كنم و به هيچكدام از آنها فرصت و اجازه نمي‌دهم در آرامش و رفاه مردم كمترين خدشه‌اي پديد آورند»! در اين هنگام، پيرمردي رنجور از ميان جمعيت برخاست و خطاب به آقاي كانديدا گفت؛ «پيشاپيش از مبارزه بي امان حضرتعالي با همه ايسم‌هايي كه اشاره فرموديد تشكر مي‌كنم ولي كاش براي روماتيسم بنده هم كه بدجوري آزارم مي‌دهد فكري مي‌كرديد و برنامه‌اي داشتيد»!

ديروز جناب آقاي رحيمي معاون اول محترم رئيس جمهور كه در جلسه كارگروه تنظيم بازار شركت كرده بود با انتقاد شديد از افزايش قيمت برخي از كالاهاي مورد نياز مردم در بازار، گفت «كار به جايي رسيده كه ديگر بايد با عوامل گراني برخورد كنيم»!

2- اين اظهارنظر جناب رحيمي نشانه آن است كه از نگاه ايشان به عنوان معاون اول رئيس جمهور، اولاً؛ گراني غيرطبيعي برخي از كالاهاي مورد نياز مردم در بازارها، يك واقعيت است و البته آزاردهنده. ثانياً؛ دولت محترم نه فقط عامل اين گراني نيست و در آن نقشي ندارد بلكه از وجود آن ناخشنود و نگران نيز هست. و ثالثاً؛ برخورد با عوامل گراني و مقابله با اين پديده پلشت وظيفه دولت است و يا دستكم اين كه؛ بخشي از آن برعهده دولت محترم است و جناب آقاي رحيمي با درك اين وظيفه است كه مي‌گويد «كار به جايي رسيده كه ديگر بايد با عوامل گراني برخورد كنيم» و رابعاً؛ اين اظهارنظر معاون اول محترم رئيس جمهور حاكي از آن است كه دولت محترم تاكنون براي مقابله با گراني اقدامي نكرده است و يا در انجام آن بخش از وظيفه‌اي كه در برخورد با گراني برعهده داشته، كوتاهي ورزيده است. چرا. . . ؟!

پاسخ اين سؤال را نه فقط از دولت بلكه از ساير مراجع و مسئولان ذيربط ديگر نظير دستگاه قضايي، مجلس شوراي اسلامي و چند كانون و مركز ديگر نيز بايد جستجو و مطالبه كرد.

3- اولين سؤال- شما بخوانيد گناه- مراجع ياد شده، اعم از دولت و مجلس و دستگاه قضايي آن است كه چرا از گراني اين روزها و زحمت آفريني آن براي مردم و مخصوصاً توده‌هاي مستضعف و اقشار كم درآمد كه به قول حكيمانه حضرت امام(ره) ولي نعمت‌هاي مسئولان هستند، غافل بوده‌اند؟ آيا چرخه زندگي آنان به گونه‌اي است كه هرگز با پديد گراني روبرو نمي‌شوند؟! و يا درآمد آنها در حد و اندازه‌اي است كه هيچ كالاي گراني براي آنها «گران» نيست؟!

در اينجا بي آن كه قصد سرپوش نهادن بر واقعيت‌ها و ناگفته ماندن گفتني‌ها در ميان باشد مي‌توان و به جرأت بايد گفت كه اكثر قريب به اتفاق مسئولان نظام، از دولتمردان گرفته تا نمايندگان مجلس و صاحب منصبان در دستگاه قضايي، افرادي دلسوز، مردم دوست و داراي زندگي عادي و معمولي هستند و البته تعدادي از آنها نيز حساب جداگانه‌اي دارند كه اميد است به حساب آنها رسيدگي شود! و. . . بنابراين غفلت آنان از «گراني» و بي توجهي يا كم توجهي آنها نسبت به اين پديده ناهنجار و آسيب رسان از كجا ريشه مي‌گيرد؟!

4- ابتدا نگاهي به نرخ كنوني خدمات و قيمت كالاهاي مورد نياز مردم بيندازيد و سپس آن را با نرخ همين خدمات و قيمت همين كالاها در -مثلاً- دو يا سه ماه قبل مقايسه كنيد. آيا مي‌توان افزايش نه فقط بي رويه، بلكه افزايش جهشي نرخ برخي از خدمات و قيمت بسياري از كالاها و اجناس مورد نياز مردم را ناديده گرفت؟ به يقين نه، سؤال بعدي آن است كه آيا اين گراني لگام گسيخته براي مردم و مخصوصاً توده‌هاي مستضعف و اقشار كم درآمد جامعه، دردسرآفرين نيست و آنان را تحت فشار ناخواسته و دعوت نشده قرار نمي‌دهد؟ پاسخ اين سؤال بدون كمترين ترديدي «مثبت» است. اكنون بيشترين دغدغه‌هاي اعلام شده برخي از مسئولان ذيربط در دولت، مجلس و دستگاه قضايي را طي همين سه ماه گذشته مرور كنيد.

آيا نشانه درخور توجهي از دغدغه آنها نسبت به گراني كه يكي از اصلي ترين دغدغه‌هاي مردم بوده است مشاهده مي‌كنيد؟! سخن اين نيست كه آنان غم ملت و نگراني براي دغدغه مردم ندارند، بلكه چنان در برخي از امور- تأكيد مي‌شود كه فقط برخي از امور- مشغول شده‌اند كه فراموش كرده‌اند نبايد دغدغه مردم را فراموش كنند! از مدعيان اصلاحات و همراهان فتنه آمريكايي - اسرائيلي 88 انتظاري نيست، چرا كه آنها در همان هنگام كه دولت و مجلس را يكجا قبضه كرده بودند با كمال وقاحت- كه اسناد مكتوب و مضبوط آن موجود است و قابل انكار نيست- مردم محروم و مستضعف را به سخره گرفته و آنان را «لشكر قابلمه به دست ها»! مي‌ناميدند و يا وقتي از نياز مردم سخني به ميان مي‌آمد، با اهانت به ملت شريف اين مرز و بوم و از پشت تريبون مجلس اعلام مي‌كردند «مردم ايران عادت دارند كه اگر مرگ موش هم توزيع شود براي آن صف مي‌كشند»! آنها همه توان به يغما برده از مسئوليت را به دريوزگي پاي آمريكا ريخته بودند و امروزه مي‌بينيد و مي‌بينيم كه بسياري از همان دريوزه ها، آشكارا در خدمت مثلث آمريكا و اسرائيل و انگليس به كاسه ليسي مشغولند. از آنها انتظاري نبوده و نيست، بلكه سخن با مسئولان عزيز اصولگرا در ميان است همراه با گلايه‌اي دوستانه از آنان.

5- طي نزديك به 3 ماه گذشته كه بازه زماني مورد نظر اين وجيزه است، نمايندگان محترم ملت در نطق‌هاي پيش از دستور خود چه وزن و مقداري براي مقابله با «گراني» و اين دغدغه آسيب رسان قائل بوده‌اند؟! و يا در نطق‌هاي انتخاباتي و تبليغات مكتوب و شفاهي خويش، به‌اندازه يك چندم آنچه در تعريف از خود- و بعضاً نفي رقيب- مايه مي‌گذاشتند، براي مقابله با دغدغه ياد شده مايه گذاشته و يا دغدغه داشتند؟!

خراسان
«طرح سوال از مجلس» عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم بهروز بيهقي است كه در ان مي‌خوانيد:
حال که با برگزاري انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي، اکثريت منتخبان ملت در اين دوره مشخص شده‌اند، مي‌توان با نقد عملکرد مجلس هشتم خواستار آن شد که نمايندگان مجلس نهم نقاط قوت را تقويت و نقاط ضعف دوره پيشين را رفع کنند. از جمله نقاط ضعف مجلس هشتم که گاه بسيار مشهود و بارز بوده، آغاز پرطمطراق ارائه و بررسي طرح‌هايي است که افکار عمومي نسبت به آن‌ها حساسيت‌هاي ويژه‌اي دارند، اما با گذشت مدت زماني کوتاه يا طولاني، اين طرح‌ها چنان به محاق رفته‌اند که گويي اساسا طرحي محل بحث نبوده است!

اين روزها طرح سوال از رئيس جمهور گرفتار چنان نوساناتي شده که فارغ از ضروري يا غيرضروري بودن اين طرح و حضور يافتن يا نيافتن رئيس جمهور در جلسه مقرر، (جلسه امروز مجلس) مي‌توان اين سوال را پرسيد که آيا مجلس شأن خود را در پي گيري اين موضوع مهم پاس داشته است يا نه؟ پيش از انتخابات ۱۲ اسفندماه و البته قبل از آن که تعطيلات مجلس آغاز شود، با حضور نمايندگان رئيس جمهور در برخي کميسيون‌هاي مجلس و اظهارات اعضاي اين کميسيون‌ها مبني بر قانع نشدن از توضيحات ارائه شده، طرح سوال از رئيس جمهور به ترجيع بند اخبار قوه مقننه بدل شود که مي‌توان بر اين ادعا با رجوع به سايت خبرگزاري خانه ملت صحه نهاد.

با اين حال تنها چند روز پيش از اين که به وعده نمايندگان طراح سوال، رئيس جمهور در صحن علني حضور يابد و به سوال‌ها پاسخ دهد، اظهاراتي مبني بر اين که شرايط زماني به مصلحت نيست و وقت اختصاص يافته به پرسش و پاسخ نامتوازن مي‌باشد مطرح و زمزمه‌هايي براي ملغي شدن سوال بيان شد.

فارغ از اين که تا چه حد اين استدلال‌ها درست باشد يا نه اما آن چه در برآيند نهايي اين رويه مي‌تواند محل تأمل باشد علامت سوالي است که افکار عمومي در قبال اين بلاتکليفي‌ها و «انجام مي‌شود»، «انجام نمي‌شود» ‌ها در مقابل عملکرد مجلس قرار مي‌دهند؟ ممکن است فردي موافق با طرح سوال با رئيس جمهور نباشد اما اين رويه را نيز نمي‌پسندد که وقت خانه ملت صرف اختلاف سليقه‌ها و تغيير نظرات شود. آيا اين که مجلس هشتم گاه بر موضوعي پاي تاکيد مي‌فشارد و آن را علني و رسانه‌اي مي‌کند و سپس آب سردي بر تمامي روند طي شده مي‌ريزد نشان دهنده اتخاذ تصميم‌هاي شتاب زده و غيرکارشناسانه در مجلس نيست؟ اگر کميت طرحي به قدري لنگ است که حتي مي‌تواند به نقض غرض بينجامد بهتر نيست که نمايندگان مجلس در همان ابتدا از به جريان افتادن و ايجاد توقع کردن آن جلوگيري کنند؟ آيا نمايندگان ملت از قضاوت بخش‌هاي قابل توجهي از ملت نسبت به عملکردهاي اين چنيني آگاهند؟

جمهوري اسلامي
«تروريسم عليه اسلام» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد:
شهادت امام جماعت مسجد امام رضا عليه السلام در بروكسل بلژيك در شب سه شنبه اين هفته به دست افراطيون وهابي و كشته شدن 185 سرباز يمني در هفته گذشته توسط شبه نظاميان القاعده، علاوه بر آنكه مسلمانان را اهل خشونت و انقلاب مسالمت‌آميز مردم يمن را در عرصه تبليغات رسانه‌هاي غربي يك انقلاب خونين معرفي كرد و به آن انگ خشونت زد، بهانه جديدي نيز به دست غربي‌ها داد تا اسلام را دين خشونت معرفي كنند و خوراك تبليغاتي جديدي در اختيار معاندان و دشمنان اسلام قرار داد تا هرچه مي‌خواهند عليه اين دين پاك بنويسند و بگويند و هر طور كه مي‌خواهند به نفع اهداف و مقاصد شوم خود تصميم گيري نمايند.

خبر اين بود كه در بلژيك، عده‌اي وهابي به مسجدي در شهر بروكسل حمله كردند و آن را به آتش كشيدند و امام جماعت آن را به شهادت رساندند، و در يمن جمعي از اعضاي گروهك تروريستي القاعده براي تصرف يك اردوگاه نظامي در منطقه "كود" شهر زنگبار به اين اردوگاه حمله كردند و چون با مقاومت نظاميان موجود در آن مواجه شدند آنها را به گلوله بستند و 185 سرباز را به قتل رساندند. در اين درگيري 25 نفر از اعضاي القاعده نيز كشته شدند.

اين وقايع را هر چند از منظر سياسي نمي‌توان يك اقدام طبيعي و فاقد برنامه ريزي پيچيده سياسي برون مرزي دانست، اما علاوه بر آن بايد از منظر ديگري نيز مورد توجه قرار گيرند و به اين سؤال پاسخ داده شود كه چرا در جهان اسلام، جريان‌هاي افراطي و خارج از ضابطه‌اي وجود دارند كه با اعمال و اقدامات خود از يكطرف راه را براي بهره‌برداري قدرت‌هاي سلطه گر هموار مي‌كنند و از طرف ديگر چهره اسلام را مخدوش جلوه مي‌دهند؟ بي‌توجهي به اين سؤال و عدم اهتمام زمامداران كشورهاي اسلامي و علما و صاحبنظران جهان اسلام براي حل اين معضل، هر روز اين زخم كاري را در بدن امت اسلامي عميق‌تر و كاري‌تر مي‌كند و زمينه را براي بهره‌برداري دشمنان اسلام به ويژه قدرت‌هاي سلطه گر مساعدتر مي‌نمايد.

نگاهي كه از منظر سياسي مي‌توان به قتل عام سربازان يمني در اردوگاه نظامي زنگبار كرد اينست كه قطعاً اين اقدام با برنامه ريزي آمريكا صورت گرفته تا چهره انقلاب مسالمت آميز مردم يمن را مخدوش نمايد و آن را خشن و خونين جلوه دهد و از اين طريق براي تحكيم پايه‌هاي حكومت "عبدربه منصورهادي" رئيس‌جمهور منصوب شده خود كه در واقع ادامه حاكميت علي عبدالله صالح است تلاش نمايد. غربي‌ها و مهره‌هاي دست آموز آنها در يمن اين روزها با استناد به همين كشتار سهمگين، عليه انقلاب مردم يمن تبليغات وسيعي مي‌كنند تا آن را برخلاف آنچه هست يك حركت خشن و خونين معرفي نمايند. اين، بخشي از بهره برداري‌هائي است كه آمريكا از تأسيس القاعده مي‌كند و اصولاً هر جا كه لازم باشد اين گروهك تروريستي را براي پيشبرد اهداف شوم و تحقق توطئه‌هاي ضد مردمي خود بكار مي‌گيرد.

اين، واقعيتي است كه اكنون ملت‌هاي مسلمان و زمامداران كشورهاي اسلامي از آن با خبرند و موضوع پيچيده‌اي نيست كه نيازمند تلاش براي اثبات باشد. آمريكا از گروهك‌هاي تروريستي كه ساخته و پرداخته سازمان جاسوسي "سيا" هستند در افغانستان و عراق حداكثر بهره‌برداري را براي مداخلات نظامي و ادامه حضور نظامي خود به عمل آورد و همين بهره‌برداري را اكنون در يمن دردست انجام دارد كما اينكه در كشورهاي ديگر نيز به شكل‌هاي مختلف از همين ابزار استفاده مي‌كند و برنامه‌هاي سلطه طلبانه خود را به پيش مي‌برد. ماجراي حمله به مسجد امام رضا عليه السلام در مركز بلژيك نيز از اين قبيل و در همين چارچوب است.

نكته مهم اينست كه گروهك‌هاي تروريستي ساخته شده توسط آمريكا همچون طالبان و القاعده و وهابي‌ها، با پوشش ديني و با شعارهاي اسلامي عمل مي‌كنند و متأسفانه به همين دليل براي جوانان بي‌اطلاع از مباني اسلامي در بسياري از كشورها جاذبه هم دارند. مهم‌تر اينكه اين روش افراطي موجب زاييده شدن و رشد روش‌هاي افراطي مشابه در كشورهاي مختلف اسلامي شده و موانع و مشكلات زيادي بر سر راه اسلام واقعي كه داراي ماهيت اعتدالي و عدالت محوري است پديد آورده است. اين، يك خطر بزرگ است كه اگر بزرگ‌ترين خطر براي اسلام در عصر حاضر ناميده شود، سخن گزافه‌اي نيست. جريان افراطي در هر جا مقتضي باشد دست به اسلحه مي‌برد و هر كس را كه لازم بداند ترور جسمي مي‌كند و در هر جا كه اين شيوه را لازم نداند با توسل به تبليغات مسموم تلاش مي‌كند هر كس را كه لازم بداند ترور شخصيت كند. موج خشونت‌هاي كلامي و تبليغاتي كه اكنون بخش عمده‌اي از جهان اسلام گرفتار آن است و شخصيت‌هاي ارزنده و خدوم را آماج تهمت‌ها و تخريب‌ها قرار داده تا مانع كارائي آنها شود، بخشي از همين توطئه خطرناك است.

هدف آمريكا و ساير دشمنان امت اسلامي از ايجاد و بكارگيري اين جريان در جهان اسلام، يكي اينست كه با انقلاب اسلامي ايران مبارزه كند، دوم اينكه انقلاب‌هاي مردمي ناشي از بيداري اسلامي در كشورهاي عربي و شمال آفريقا را مصادره نمايد، سوم اينكه مانع گسترش اسلام در غرب شود و چهارم اينكه اسلام را درخانه خود يعني كشورهاي اسلامي به غربت و انزوا بكشاند. واقعيت اينست كه اسلام واقعي با آنچه اكنون از طريق افراطيون مسلمان، اعم از جريان‌هاي شبه‌نظامي مثل القاعده و طالبان و جريان‌هاي افراطي غيرنظامي، معرفي مي‌شود كاملاً متفاوت و حتي در تضاد است.

اسلام انقلابي، كه آمريكا تلاش مي‌كند با بهره‌برداري از جريان‌هاي افراطي آن را خشن و خونين و ضد دموكراتيك معرفي كند، درست برعكس آنچه در اين طراحي آمريكا وجود دارد، كاملاً صلح طلب و مردمي و ضد خشونت است. اسلام انقلابي، داراي ماهيت ضد ديكتاتوري است و چون آمريكا فقط با تكيه بر ديكتاتورها مي‌تواند به سلطه خود بر كشورهاي اسلامي ادامه دهد، تلاش مي‌كند چهره اسلام انقلابي را مخدوش كند تا مانع سقوط ديكتاتورها شود. فقط از اين طريق است كه آمريكا و ساير قدرت‌هاي استعماري مي‌توانند به سلطه خود بر كشورهاي اسلامي ادامه دهند؛ تحريف چهره اسلام انقلابي با استفاده از حربه تروريسم عليه اسلام.

رسالت
«ايران در سالي که گذشت» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد:
ايران در سالي که گذشت شاهد شيريني‌ها و تلخي‌هايي بود که به هم آميخته بودند تا به سال 1390 طعم اميد و زندگي بدهند. در زندگي نيز هر شيريني و آساني به تلخي و هر تلخي و سختي به شيريني آميخته است "فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا (*)إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا "در پس هر سختي آساني است. قرآن کريم نمي‌فرمايد که بعد از سختي آساني است؛ تعبير قرآن اين است که با سختي و همراه با آن، آساني و شيريني است؛ يعني آساني و سختي به هم در مي‌آميزند تا نقشي متفاوت و منحصربه فرد به زندگي بزنند و مولود اميد را به دنيا هديه کنند. به بيان شيواي مولانا:

زندگي در مردن و در محنت است
آب حيوان در درون ظلمت است

ايران ما نيز در سالي که گذشت سختي‌ها و تلخي‌ها، شيريني‌ها و آساني‌هايي را شاهد بود که اقتضاي طبيعت و زنده بودن آن به حساب مي‌آمد.

1- امسال توسط مقام معظم رهبري مزين به نام جهاد اقتصادي شد. اين عنوان بازتاب واقعيات و الزامات حاکم بر کشور در دوره کنوني است. جهاد اقتصادي در تجانس با گفتمان پيشرفت و عدالت و به عنوان يکي از نشانه‌ها و پازل‌هاي اين گفتمان، نويد دهنده حرکت رو به جلو نظام اسلامي است. هر جهادي در گام اول مسبوق به دشمن شناسي يا همان شناسايي هندسه فعاليت دشمن است.

دشمن شناسي و اطلاع از طرح و برنامه خصم معاند، نحوه و چگونگي تجهيز، رويارويي و صف آرايي نيروهاي خودي در برابر دشمن را مشخص مي‌نمايد.

امروز کيد خصم داخلي، خارجي و دروني به سقوط کشاندن اقتصاد کشور در يک جنگ اقتصادي تمام عيار است. اما اينکه امروز در پايان سال تا چه حد توانستيم هندسه فعاليت دشمن را بشناسيم، خودي را در جنگ اقتصادي از غير خودي تشخيص دهيم، اهمال و مسامحه کاري را در قبال ستون پنجم دشمن در صف جهادگران اقتصادي کنار بگذاريم و . . . قابل نقد و ارزيابي است.
2- در سالي که گذشت سرانجام پس از گذشت بيش از يک سال از توصيه مقام معظم رهبري به نمايندگان مجلس هشتم براي طراحي يک مکانيسم دروني در راستاي نظارت مجلس بر مجلس، طرح نظارت بر امور نمايندگان به تصويب رسيد.

پس از رهنمود رهبر معظم انقلاب که ناظر به يک فقدان نظارتي و انضباطي در مجلس بود عده‌اي از نمايندگان، طرحي در اين راستا با عنوان " نظارت مجلس بر نمايندگان " در كميسيون اصل 90 قانون اساسي تنظيم و به امضاي156 تن از وكلاي ملت رساندند. اما علي رغم تعداد قابل توجه امضاهاي اين طرح فوريت آن در روز يك‌شنبه 4 مهر سال گذشته، با 79 راي موافق و 81 راي مخالف تصويب نشد و در واقع حتي عده‌اي از امضا کنندگان نيز به فوريت اين طرح راي منفي دادند.

اين مسئله بازتاب‌هاي زيادي در افکار عمومي داشت اما نمايندگان مخالف فوريت معتقد بودند که طراحي و تصويب چنين طرح نظارتي براي مجلس شوراي اسلامي نياز به زمان و تامل بيشتري دارد. عده‌اي نيز طراحان فوريت را متهم به استفاده‌هاي سياسي از طرح نظارت بر مجلس نمودند و حاضر نشدند به فوريت اين طرح راي دهند. سرانجام در نشست 19 مهر 1390 نمايندگان مجلس شوراي اسلامي سوءاستفاده از اختيارات نمايندگي و اخذ هر نوع امکانات از بخش‌هاي دولتي، عمومي و خصوصي را خلاف قانون خواندند و کار بررسي جزئيات طرح نظارت بر امور نمايندگان را به پايان رساندند.

3- مردم آن روزها به طعنه مي‌گفتند دورکاري 11 روزه رئيس جمهور! اما پشت لبخندهاي آنها طعم تلخ گزنده‌اي بود که ناشي از به هم خوردن تمام انتظاراتشان از يک شخص بود. شخصي که تا پيش از اين فکر مي‌کردند سراپاگوش مطيع اوامر رهبري است اما . . .

4- در سال 1390 اوباما رئيس جمهور آمريکا طي اظهاراتي پيرامون حوادث خاورميانه و شمال آفريقا با فرافکني شکست‌ها و ناکامي‌هاي آمريکا در امواج فراگير "بيداري اسلامي" ملت‌هاي منطقه مدعي شد: "فراموش نکنيم اولين تظاهرات صلح آميز درخيابانهاي تهران بود. " اين اظهارات که در ادامه جنگ رواني آمريکا براي عقب نماندن از تحولات منطقه و دخالت آمريکا در بازي‌اي که متعلق به آنها نيست، صورت پذيرفت و بازتاب آشفتگي گسترده در دستگاه سياست خارجي آمريکا و فشارهايي بود که در آستانه انتخابات 2012 به دولت دموکرات وارد مي‌شود.

اما اين اظهارات در عين حال حکايت از موج جديدي از فشارها، تهديدها و تحريم‌ها عليه ملت ايران داشت. آمريکايي‌ها در سالي که گذشت بيش از هر زمان ديگري به سگي شبيه بودند که عصباني است و مرتب دور خود مي‌چرخد تا دمش را گاز بگيرد. امروز دومينوي تحولات منطقه موجب سردرگمي بي سابقه‌اي در بين آمريکايي‌ها شده است که به هر سو گام بر مي‌دارند آن مسير بن بست است.

حمايت
«مقاومت در چند جبهه» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن مي‌خوانيد:
غزه در روزهاي اخير آماج حملات گسترده‌اي بوده كه در نتيجه آن دهها فلسطيني شهيد و زخمي شده‌اند. بسياري از اين افراد را زنان و كودكان تشكيل داده‌اند كه جرمشان فقط زندگي در غزه و بي‌توجهي جهاني به درد و رنج آنان در برابر جنايات رژيم صهيونيستي است. اين حملات در حالي صورت گرفته كه ساكنان غزه در چند جبهه مقاومت كرده و به نوعي مي‌توان گفت كه آنها همزمان با چندين دشمن در نبرد مي‌باشند. اولا رژيم صهيونيستي كه با حملات گسترده غزه را آماج جنايت خود قرار داده است. ثانيا محور ديگر نبرد فلسطيني‌ها با كشورها عربي سازشكار است كه همچنان راه سكوت در پيش گرفته و به اين طريق از صهيونيستها حمايت مي‌كنند.

كشورهاي عربي نظير عربستان و قطر كه در ماههاي اخير براي دور ساختن حماس از سوريه و مقاومت وعده‌هاي بسياري به آنان داده كه برگزاري كنفرانس قدس در قطر و اعلام كمك 250 ميليون دلاري براي بازسازي غزه و حتي تاسيس دفتر براي حماس در قطر و اردن از آن جمله مي‌باشد، اكنون در برابر جنايات صهيونيستها سكوت كرده و عملا به فلسطين و مقاومت خيانت مي‌كنند.

تحولات كنوني غزه نشان مي‌داد كه سر سپردگي اعراب را پاياني نيست و‌آنها در كنار فلسطين قرار نمي‌گيرند و وعده‌هاي آنها نيز براي متزلزل ساختن مقاومت است نه كمك به آن. ثالثا كشورهاي غربي محور ديگر جنگ مقاومت را تشكيل مي‌دهد. هرچند كشورهاي غربي در ظاهر به محكوم سازي حملات صهيونيستها مي‌پردازند اما در عمل اقدامي صورت نداده و حتي خود سلاح‌ها براي كشتار فلسطيني‌ها را در اختيار صهيونيستها قرار مي‌دهند.

جالب توجه آنكه همين كشورهاي مدعي حقوق بشر در مواضع خود نيز با محكوم كردن مقاومت بر روند سازش ميان تشكيلات خودگردان و صهيونيستها تاكيد مي‌كنند. رفتار آنها چنان است كه گويي هيچ جنايتي عليه غزه صورت نگرفته است و صهيونيستها برقراري امنيت را صورت داده‌اند نه نسل‌كشي. رابعا سازمانهاي بين‌المللي از جمله سازمان ملل متحد و شوراي حقوق بشر جنايتكاران ديگري هستند كه مقاومت غزه در برابر آنها قرار گرفته است.

نهادهايي كه با ادعاهاي بشردوستانه براي كشورها پرونده سازي مي‌كنند و به زعم خود گزارشگر ويژه حقوق بشر تعيين مي‌كنند در برابر جنايت صهيونيستها سكوت كرده و چنان وانمود مي‌كنند كه گويي غزه در آرامش است و هيچ جنايتي از سوي صهيونيستها صورت نگرفته است. سكوت سوال برانگيز اين سازمانهاي به اصطلاح بين‌المللي يك اصل را آشكار مي‌سازد و آن سر سپردگي آنان به غرب است كه استقلال و حقيقت گويي را از آنها گرفته است.

با توجه به آنچه ذكر شد مي‌توان گفت كه اكنون غزه نه تنها با دشمن صهيونيست كه با ائتلافي از كشورهاي عربي، غربي و نهادهاي بين‌المللي در نبرد است در حالي كه همچون گذشته با تكيه بر الگوي مقاومت و دوري از سازشكاري پيروز از اين صحنه خواهد بود هرچند كه اين ائتلاف و صهيونيستها براي قتل عام 5/1 ميليون فلسطيني ساكن غزه پيوند بسته‌اند.

تهران امروز
«جمهوري آذربايجان دچار پارادوكس است» عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم رضا حجت شمامي است كه در آن مي‌خوانيد:
سفر اخير وزير دفاع جمهوري آذربايجان به ايران را بايد در چارچوب مسائل امنيتي منطقه تحليل كرد. پيمان همكاري امنيتي بين ايران و جمهوري آذربايجان كه از سال 1991 منعقد شد به نوعي آغازگر اين رفت و آمدهاي ديپلماتيك بود. پس از آن، اين سفرها در چارچوب سياسي- امنيتي ادامه داشت اما در اين مدت‌، كم كم جمهوري آذربايجان، بر سر موضوعاتي مانند قره باغ، درگير‌‌هاي علي اف پسر به سمت غرب گرايش يافت و فضايي ازجدايي ميان ايران و جمهوري آذربايجان شكل گرفت. اگر چه در اين مدت برخي از مقامات ايران و جمهوري آذربايجان رفت و آمدهايي داشتند كه ريشه‌هاي مشترك فرهنگي، تاريخي و جغرافياي حساس منطقه را بايد از جمله دلايل آن دانست.

اما درچند ماه گذشته، شاهد گرايش‌هاي ضد ايراني جمهوري آذربايجان بوديم كه از جمله آنها، مي‌توان به خريد تسليحات نظامي از اسرائيل، بحث فعاليت‌هاي يهوديان در خاك جمهوري آذربايجان و مسائل حقوقي درياي خزر و گرايش‌هاي شديد اين كشور به آمريكا اشاره كرد كه همه اين مسائل بين ايران و جمهوري آذربايجان زاويه ايجاد كرده است.

اما چيزي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه جمهوري آذربايجان در تعاملات منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي دچار يك پارادوكس رفتاري شد. از يك سو، آمريكا از اين كشور مي‌خواهد تا سياست‌هاي ضد ايراني داشته باشد و حتي ما اين گرايش را در احزاب، پارلمان و شخصيتهاي اين كشور مي‌بينيم و از سوي ديگر جمهوري آذربايجان به لحاظ امنيتي نيازمند ايران است. در اين ميان مسئله نخجوان كه در خاك اين كشور و چسبيده به ايران است، نقش مهمي دارد. چرا كه جمهوري آذربايجان مي‌خواهد با كم كردن تنش‌ها امنيت اين منطقه را حفظ كند.

ملت ما
«اين همه هياهو تنها براي چند پرسش!؟» عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم محمد قادري است که در آن مي‌خوانيد:
پس از ماه‌ها كشمكش و دعواهاي سياسي در رسانه‌ها درباره موضوعي نه چندان پيچيده، بالاخره در پايان جلسه روز سه‌شنبه صحن علني مجلس، هيئت‌رئيسه از حضور رئيس‌جمهور براي پاسخ به سئوال نمايندگان در صبح روز چهارشنبه خبر داد. در اين باره، اگرچه تاكنون بحث و جدل‌هاي زيادي ميان منتقدين و هواخواهان دولت رخ داده و عملاً جز تشنج‌آفريني در فضاي عمومي جامعه حاصلي نداشته است، امّا بايد به اين نكته مهم توجه داد كه چرا اساساً، حق مسلم نمايندگان مجلس براي سئوال از رئيس‌جمهور در يك قالب و فرآيند كاملاً قانوني، آن هم در يك نظام مردم‌سالار اين همه بايد محل جدل قرار گيرد.

بر اين اساس اتفاقاتي كه از ابتدا به‌دنبال طرح سئوال رخ داده، به واقع نشان از بي‌اخلاقي‌ها و نداشتن سعه‌صدر از سوي سياسيون دارد كه هر نظاره‌گر بيروني را خواه – ناخواه به اين نتيجه مي‌رساند كه؛ ساختار سياسي جمهوري اسلامي ايران همچنان با توسعه‌نيافتگي دست و پنجه نرم مي‌كند.

به بيان بهتر، اگر اين‌گونه به ماجرا بنگريم كه در يك نظام تثبيت‌يافته، چند تن از نمايندگان مردم با توجه به نوع رفتار و تصميم‌گيري‌هاي رئيس‌جمهور، مي‌خواهند در چند مورد محدود، گره‌هاي ذهني ايجاد شده نسبت به اين نوع رفتارها را در گفت‌وگويي رودررو و در قالب چند سوال از رئيس‌جمهور بپرسند، آنگاه اين سوال پيش مي‌آيد كه اساساً چرا و به چه دليل، اين همه تخريب عليه آنان صورت گرفته و عقبه رسانه‌اي متصل به دولت به همراه نمايندگان هواخواه دولت مدام بر طبل تقابل با آنها مي‌كوبند.

نكته آن‌كه در مطالب گفته و منتشرشده اين چند روز از سوي حاميان دولت، سعي شده به شكل كاملاً ناجوانمردانه، از بيانات رهبرمعظم انقلاب مبني‌بر تعامل قوا با يكديگر سوءاستفاده شده و اين‌گونه القا شود كه سوال از رئيس‌جمهور در مجلس مقابله با دولت و عملاً خلاف توصيه‌هاي رهبري است، درحالي كه چنين رخدادي عملاً مي‌تواند آزاد بودن نمايندگان و مردم‌سالار بودن نظام جمهوري اسلامي ايران را بيش از پيش به اثبات برساند.

درواقع چه حاميان دولت و چه منتقداني كه معلوم نيست با چه توجيهي پيشنهاد توقف اين طرح را دارند، عملاً برخلاف منافع ملي حركت كرده و با حساس‌كردن مسئله، اصل ماجرا را كه نه غيرقانوني است و نه در جهت خواست دشمنان نظام، به حاشيه برده و يك مسئله بسيار ساده را كه اتفاقاً مي‌تواند به تحكيم تعامل دولت و مجلس و روشن شدن نقاط مبهم كمك كند، به مسئله‌اي پيچيده تبديل كرده‌اند.

به هر حال بايد توجه داشت كه افكار عمومي بسيار بهتر از آنچه سياسيون مي‌پندارند، قدرت تشخيص سره از ناسره را دارند ولذا نبايد با انواع و اقسام ترفندهاي رواني و رسانه‌اي حدود يك‌چهارم از وكلاي ملت را متهم به تخريب دولت و تقابل با نظر رهبري كرد، چراكه قطعاً در يك نظام مردم‌سالار ديني كه برآمده از آراي مردم است،

صاحبان اصلي نظام خود بهتر در اين موارد تصميم‌گيري كرده و عناصر مخل منافع ملي را از گردونه اجرا و تصميم‌گيري حذف خواهند كرد، پس بهتر است هم نمايندگان محترم حامي دولت و هم دوستان دولت، تمام تلاش خود را براي برگزاري هرچه بهتر جلسة سوال از رئيس‌جمهور به كار گرفته و نمره خوبي را در كارنامة خود نزد خداوند و ملت ايران بر جا گذارند.

شرق
«سوال، اول راه است» عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم علي‌اكبر اوليايي‌ است كه در آن مي‌خوانيد:
خوشبختانه با پيروزي انقلاب‌اسلامي، يكي از نخستين كارهايي كه توسط امام‌(ره) انجام شد رفراندوم قانون‌اساسي، تشكيل خبرگان قانون‌اساسي و تصويب قانون‌اساسي بود كه با رفراندوم قانون‌اساسي معتبر شد و ملاك و مبناي اداره كشور قرار گرفت.

بر همين اساس و مطابق با قانون‌اساسي، مجلس وظيفه نظارت بر امور اجرايي كشور را بر عهده دارد و بر اين اساس حق سوال از رييس‌جمهوري را داراست. با عملكردي كه دولت آقاي احمدي‌نژاد تاكنون داشته و برخورد‌هاي وی با مجلس و عدم تبعيت از قوانين و اصرار ايشان در ادامه رفتارهای گذشته و نه عذرخواهي و جبران اشتباهات، بخشي از نمايندگان مجلس به اين فكر افتادند كه از فرصت و ظرفيت طرح سوال مبتني بر اختيارات‌شان استفاده كنند.

محور سوال‌ها عموما جنبه سياسي ندارد و هر دو طيف اقليت و اكثريت مجلس درباره آن اتفاق‌نظر دارند؛ هرچند با توجه به تعداد بالاي امضاهايي كه براي طرح سوال لازم بود، اين سوال از ابتدا با فرازونشيب‌هايي همراه بود و تلاش‌هايي شد تا امضاها و طرح سوال را پس بگيرند و در مقطعي تعداد امضا‌كنندگان پايين‌تر از حدنصاب قرار گرفت.

نهايتا با رايزني‌هاي بعدي مجددا امضا‌كنندگان به 79 نفر يعني بيش از حدنصاب لازم رسيدند و زماني‌كه هيات‌رييسه امضا‌كنندگان را مصمم ديد، سوال‌ها را به كميسيون مربوطه ارجاع داد و در نهايت نمايندگان رييس‌جمهوري حاضر شدند و توضيحاتي ارايه دادند. در جلسه‌اي كه امضا‌كنندگان داشتند، جمع‌بندي پاسخ‌ها مورد بررسي قرار گرفت و توضيحاتي داده شد كه قانع‌كننده نبود. به اين ترتيب كميته منتخب سوال‌كنندگان به هيات‌رييسه اعلام كرد كه هيچ‌كدام از پاسخ‌هاي داده شده براي آنان قانع‌كننده نبود و خواستار ادامه فرآيند طرح سوال شدند.

با توجه به اينكه تا اين مرحله كسي از سوال‌كنندگان انصراف نداد، هيات‌رييسه در اواسط بهمن ماه سوال را در صحن اعلام وصول كرد. بر اساس آيين‌نامه، رييس‌جمهوري بايد ظرف يك‌ماه در مجلس حاضر شده و به سوالات پاسخ دهد كه هفته پيش اين مهلت تمام شد و با اغماض و هماهنگي سوال در دستور كار امروز قرار گرفت.

هرچند كه روز گذشته با توجه به تلاش‌هايي كه براي پس گرفتن امضاها صورت گرفت اعلام شد كه تعدادي از نمايندگان منصرف شدند اما اين اعلام انصراف در حدي نبود كه سوال از حدنصاب خارج شود؛ هرچند كه اساسا بازپس‌گيري امضا در اين مرحله تاثيري ندارد چراكه در زمان اعلام وصول امضاها بالاتر از حدنصاب بوده و طرح سوال قابل برگشت نيست.

در روزهاي اخير، پيشنهادهاي ديگري نيز از سوي نمايندگان تهران مبني بر تشكيل جلسه دوستانه با رييس‌جمهور اعلام شد كه هيچ‌كدام تطابقي با فرآيند قانوني سوال نداشت و مورد استقبال قرار نگرفت. اكنون به نظر مي‌رسد مجلس در مرحله حساسي از اجراي وظايف خود قرار گرفته درحالي‌كه در جامعه بسياري از صاحب‌نظران بر اين اعتقاد هستند كه مجلس از وظايف خود و عدم تاثير‌گذاري مناسب دور است اما اكنون شايد بتوان اميدوار شد كه مجلس به ماهيت حقيقي خود كمي نزديك شده است.

طبق اطلاع از جلسه بعد از ظهر ديروز هيات‌رييسه، با وجود همه بحث‌ها تاييد شده كه جلسه برگزار شود. شايد اين مساله براي بعضي از طرفداران دولت سنگين و غيرقابل پذيرش باشد اما بايد بپذيريم مسوولان حتي در بالاترين رده اجرايي بايد در مقابل عملكرد خود پاسخگو باشند.

اميدوارم جلسه طرح سوال در تنظيم روابط دولت و مجلس موثر باشد. ناگفته نماند در اين روزها نگراني‌هايي از نحوه برگزاري جلسه وجود داشت اين احتمال داده مي‌شد كه پرداختن و كشيده شدن بحث به موضوعات فرعي به افزايش تقابل دولت و مجلس بينجامد ولي اميدوارم كه با تدبير رييس مجلس و رييس جلسه و طرح مناسب مساله از سوي علي مطهري، رويكرد اغنايي و نه طلبكارانه وجود داشته باشد و كار دشوار‌تر نشود. نكته ديگر آنكه اين سوال نخستين‌بار در طول تاريخ جمهوري اسلامي است و از اين طريق اشكالات آيين‌نامه مشخص شده و برخلاف سوال از وزرا بحثي در رابطه با قانع شدن نمايندگان نيست.

ايشان فقط توضيحاتي مي‌دهند اما به نظر مي‌رسد در آينده آيين‌نامه اصلاح و مانند سوال از وزرا مجلس نظر خود را درباره قانع‌كننده بودن يا نبودن پاسخ‌ها بگويد و اگر چندبار مطرح شد بحث استيضاح مطرح شود البته اين ابزار كماكان وجود دارد و پاسخ‌هاي مطرح شده را در قالب ماده 233 آيين‌نامه پيگيري خواهند كرد، چراكه مي‌تواند طرح سوال، اول راه باشد.

مردم سالاري
«کاربزرگ ملت و وظيفه خطير مجلس نهم» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم کرم محمدي است كه در آن مي‌خوانيد:
آمار منتشر شده توسط مراجع قانوني نشان مي‌دهد که ميزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس نهم بيش از 64درصد واجدان شرايط بوده است. اين درصد نشان دهنده حضوري پررنگ در اين مرحله از انتخابات است. مردم علي رغم همه مشکلا ت ريز و درشت اقتصادي که فراروي آنان خودنمايي مي‌کند و انتقاداتي که به برخي از عملکردهاي مديريتي دارند بار ديگر وفاداري خود را به نظام جمهوري اسلا مي‌ ايران از يک طرف و مخالفت با رجزخواني‌هاي بيگانگان از طرف ديگر نشان دادند. مقام معظم رهبري در اين زمينه فرمودند: راي اکثريت قاطع مردم در انتخابات مجلس نهم، در واقع راي به اصل نظام اسلا مي‌و نشان دهنده اعتماد کامل آنان به نظام بود. اينک انتخابات به پايان رسيده و در بسياري از حوزه‌هاي انتخابيه منتخبان مردم در همان دور اول به مجلس شوراي اسلا مي‌ راه يافته و در تعدادي نيز انتخابات به مرحله دوم کشيده شده است.

موفقيت و بهروزي در مسووليت خطيري که مردم بر عهده منتخبان گذاشته‌اند; آرزوي همه کساني است که دل در گرو آباداني و ترقي کشور دارند. مردم باز هم به بهترين وجهي به وظيفه خطير خويش در قبال حال و آينده مملکت و انقلا ب اسلا مي‌ عمل کردند. اينک نوبت منتخبان مردم در مجلس نهم است تا با تصويب قوانين راهگشا و نظارت دقيق بر اجراي قانون در جامعه، رفع تنگناهاي مردم را سرلوحه کار خويش قرار دهند. به عنوان يک نيروي اصلا ح طلب بر اين باورم که اين مهم ميسر نخواهد شد مگر با رعايت موارد متعدد که در ذيل به برخي از آنها به صورت خلا صه اشاره مي‌شود. مواردي که افراد پيروز مي‌توانند بالا ترين نقش را در آن ايفا کنند:

1- در هر انتخاباتي راي هندگان به چندين دسته تقسيم شده و هر کدام به کانديداي مورد نظر خود راي مي‌دهند. شور و شوق انتخابات نيز از صدقه سر همين دسته بندي‌ها است. به دست آورندگان راي اکثريت بايد فضاي گذشت، رحمت، برداري و وحدت براي همه اقشار مردم فارغ از طرفداري آنان از کانديداي خاصي، فراهم کنند. در يک کلا م دوران رقابت‌ها به سر آمده و با تدبير افراد پيروز، امروز فضا بايد به سمت رفاقت‌هاي قبل از تبليغات انتخاباتي باز گردد. ايجاد چنين وضعيتي بدون شک يکي از محورهاي موفقيت نمايندگان مجلس نهم خواهد بود.

2- نمايندگان محترم هشت دوره گذشته مجلس شوراي اسلا مي‌ با هر گرايش فکري، مرام و عقيده و از هر قوم و قبيله اي، همگي مانند نمايندگان اين دوره با راي همين مردم انتخاب شده و طي دوران نمايندگي تجربيات مفيدي کسب کرده‌اند. بهره گيري از گنجينه تجربيات آنان مي‌تواند راه موفقيت در خدمتگزاري توسط افراد پيروز را بسيار کوتاه تر کند.

3- همه ما در زندگي فردي واجتماعي خويش داراي نقاط ضعف و قوت هستيم. يکي از بديهيات فضاي تبليغات انتخاباتي نقد و انتقاد نسبت به عملکرد رقبا است. اما از امروز به بعد ادامه چنان روندي زيبنده دوران جديد زندگي سياسي نمايندگان مجلس نهم نخواهد بود. آنان بايد براي تحقق وعده‌هاي داده شده دوران تبليغات انتخاباتي خود برنامه ريزي و تلا ش کنند.

4- حلقه مشاوران نقشي اساسي در سياست گذاري‌ها و موضع گيري‌هاي محلي و ملي يک نماينده ايفا مي‌کنند. هر چه دايره مشاورين گسترده تر باشد و اعضاي آنان از بين انسان‌هاي منصف، دورانديش و با تجربه و دلسوز تشکيل شود بدون ترديد توفيق نماينده و نمايندگان بيش از پيش خواهد بود. گرفتار آمدن در چنبره عده‌اي محدود و معدود که جز به منافع خود نمي‌انديشند سرانجام خوبي براي منتخبان اين دوره از مجلس نخواهد داشت همانگونه که قبلا براي ديگران نداشته است.

5- عمر انسان‌ها کوتاه وعمر دوران نمايندگي خيلي کوتاه تر است. به قول معروف خيلي زود دير خواهد شد. از هفتم خرداد ماه سال 1391 که مجلس جديد کار خود را آغاز خواهد کرد هر روز که بگذرد از دوران نمايندگي کسر شده و روز به روز به پايان اين دوران نزديک تر مي‌شويم. چنانچه يک نماينده خوب عمل کرد و چتر حمايتي خود را فراتر از دوستانش باز نمود، بدون شک در چهار سال آينده که از همين امروز شتابان به سمت آن حرکت مي‌کند نيازي به تبليغ نخواهد داشت.

6- مديران اجرايي سرمايه‌هاي اين مملکت هستند. طبيعي است آنان مانند هر شهروند ايراني داراي حق راي و ابراز نظر هستند. نيروهاي دلسوز و کارآمد و توانمند فقط به صرف عدم حمايت از افراد پيروز ميدان انتخابات نبايد از گردونه خدمتگزاري حذف شوند. پيروزمندان امروز رقابت‌هاي انتخاباتي فراموش نکنند که در ده‌ها سخنراني و نشست، بر نمايندگان پيشين ايراد مي‌گرفتند که چرا تمام هم و غم يک نماينده بر روي عزل و نصب‌هاي مديريتي متمرکز شده است؟ امروز همان مردم نظاره گر عملکرد منتخبان خويش و به نمايش درآمدن نيات دروني و به بار نشستن شخصيت واقعي آنان در اين حوزه‌ها هستند.

7- براي هر کرسي مجلس چندين نفر تاييد صلا حيت شد ه‌اند. طبيعي است از ميان تمامي تاييدشدگان تنها يک نفر به عنوان نماينده برگزيده مي‌شود و به مجلس راه پيدا خواهد کرد. ساير کانديداهاي محترم بايد هر کدام به کار و شغل و حرفه سابق خود بازگردند. دنيا به آخر نرسيده است. عرصه سياست مانند زندگي روز مره داراي فراز و فرود است; نه به اوج گرفتن آن بايد مغرورشد و نه براي شکست در اين ميدان زانوي غم دربغل گرفت. چه بسا در فردا روز پيروزمندان ميدان امروز ناکامان فردا شوند و ناکامان امروز پيروز ميدان گردند. اين تجربه‌اي است که بارها تکرار شده و بازهم تکرار خواهد شد.

ابتكار
«سرآشپز اصلح» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم رحمت عزيزي است كه در آن مي‌خوانيد:
اشخاص آنگونه که انسان را تعريف مي‌نمايند به همان گونه هم با آن مواجه مي‌شوند و در عرصه‌هاي مختلف به اشکال مختلف بروز مي‌يابند. آن کس که انسان را موجودي مادي و نيازش را حيواني مي‌بيند، در انتخابات شعارش شکمي و بيرقَش سيب زميني است و همين شخص اگر در عرصه اقتصاد وارد شود اختلاس مي‌کند، وارد دين شود تزوير مي‌کند، وارد قضاوت شود کهريزک مي‌سازد، وارد مجلس شود وکيل الدوله مي‌شود، حاکم شود ظلم مي‌کند، وارد دانشگاه شود مدرک مي‌سازد، مسئول شود آمار مي‌سازد و. . .

آنجا که هدف به ماديات و انسان خاکي تنزّل کند، آن افق و چشم‌انداز وسيعي که انبياء تداعي کرده‌اند ناديده گرفته شود، حتي اگر همه مسائل و مشکلات بشر مادي را هم حل کرده باشيم، عملاً براي تعالي او هيچ قدمي برنداشته ايم. چرا که اگر بنا بر اين باشد که «اقتصاد» و يا هرچه که غير مقام حقيقي انسان است اصل باشد، آنگاه انسان آن چيزي مي‌شود که امام (ره) فرمود: «انسان حيواني بود مثل ساير حيوانات؛ لکن حيواني که تدبير دارد، حيواني که اهل صنعت است. . .» (صحيفه نور، ج، ص )

«مکتب‌هاي مادي تمام همّتشان اين است که مرتع درست بشود، ‌تمام همّت اين است که منزل داشته باشند، رفاه داشته باشند. اسلام مقصدش بالاتر از اينهاست. مکتب اسلام يک مکتب مادي نيست، يک مکتب مادي- معنوي است. ماديت را در پناه معنويت، اسلام قبول دارد. . . اسلام براي تهذيب انسان آمده است، ‌براي انسان‌سازي آمده است. همه مکتب‌هاي توحيدي براي انسان‌سازي آمده‌اند، ما مکلّفيم انسان بسازيم.» (صحيفه امام، ج، ص )

لذا امام (ره) نه صرفاً به عنوان حاکم سياسي، بلکه به عنوان يک فقيه جامع الشرايط صراحتاً برهمگان تکليف کرده است که انسان بسازند. لذا انسان سازي هدف نهايي اسلام بوده و بر حاکمان و حکومت‌هاي اسلامي واجب است. انسان سازي با وعده دادن، شام دادن، هوچي گري، لات بازي، شعبان بي مخ ها، لمپنيسم ساخته نمي‌شود و آنان که براي کرامت انساني قدر و ارزشي قائل نستند و جامعه را به سوي غير اخلاقي شدن سوق مي‌دهند مسلمان نيستند.

سؤال اين است که آنان که براي متاع چند روزه دنيا، متاع اخلاق و کرامت انساني را به سخره گرفته‌اند انسان را چه مي‌پندارند؟

مگر مردم مي‌خواستند سرآشپز انتخاب کنند که فقط دعوت به شام مي‌شدند؟
بي شک آناني که با شام دادن‌ها و امثالهم کسب راي مي‌کنند صرفا يک سر آشپز اصلح خواهند بود نه يک نماينده اصلح آنان که امروز سطح جامعه را به شکم تنزل داده‌اند چند سالي است که بهترين منابع و فرصت‌هاي مملکتمان را نابود کرده‌اند و باز از شکم مي‌گويند. . .
چراکه از فکر و انديشه گفتن انديشه مي‌خواهد و از شکم گفتن. . .

از انسان گفتن «انسانيت» مي‌خواهد
از اخلاق گفتن «خُلق نيک» مي‌خواهد
از انقلاب گفتن «هدف» مي‌خواهد
از فقر گفتن «درد» مي‌خواهد
از دين گفتن «ايمان» مي‌خواهد
از مسئوليت گفتن «تعهد» مي‌خواهد
از مردم گفتن «صداقت» مي‌خواهد
از فرهيختگان گفتن «عقيده» مي‌خواهد
از مردانگي گفتن «شرافت» مي‌خواهد
از اصلاح گفتن «اصالت» مي‌خواهد
از اقتصاد گفتن «برنامه» مي‌خواهد
از وکالت گفتن «شايستگي» مي‌خواهد
از هنر گفتن «ذوق» مي‌خواهد
و البته از شکم گفتن «شام» مي‌خواهد

گسترش صنعت
«محور سیاست‌های نفتی ترسیم شد» عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم سید حمید حسینی است كه در ان مي‌خوانيد:
رهبر معظم انقلاب در بازدید از نمایشگاه توانمندی‌های صنعت نفت و گاز بر کاهش وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی تاکید کردند و خرج کردن درآمدهای نفتی برای کارهای روزمره کشور را غیرعاقلانه دانستند. به واقع از سال ۱۲۸۷ که نفت در کشورمان کشف شد تا امروز در اقتصاد ایران نقش اساسی داشته است. به عبارت دیگر بیش از یک قرن است که نفت در اقتصاد ایران نقش برجسته‌ای بر عهده دارد و این وضعیت از روز ملی شدن نفت (۲۹ اسفند) شدت یافته است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این وضعیت ادامه داشته و بخش قابل توجهی از منابع مالی مورد نیاز کشور از طریق فروش نفت به دست آمده است. به‌طور کلی نفت ایران فراز و نشیب‌های فراوانی داشته، اما باید در نظر داشت که در حال حاضر مهم‌ترین مولفه قدرت کشورمان در جهان همین نفت است.

از سوی دیگر درآمدهای نفتی نقش بسیار زیادی در دستیابی به اهداف چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور در افق سال ۱۴۰۴ بر عهده دارد. از این رو نفت هم بخش قابل توجهی از بودجه‌های جاری کشور را تامین و هم این‌که نیاز به سرمایه برای سایر پروژه‌های صنعتی و زیربنایی را برطرف می‌کند.

با توجه به نقش انکارناپذیر این مولفه در اقتصاد کشور و اهمیت خاصی که دارد رهبر معظم انقلاب اسلامی ابتدای سال از عسلویه بازدید کردند و روزهای پایانی سال نیز ایشان از نمایشگاه توانمندی‌های صنعت نفت و گاز دیدن کردند. همانگونه که رهبر معظم انقلاب تاکید کردند باید نفت از منبع درآمد خارج و به منبعی برای پیشرفت و اقتدار اقتصادی ایران تبدیل شود.

یکی از بهترین و موثرترین راه‌هایی که می‌تواند از میزان وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی به میزان قابل ملاحظه‌ای بکاهد ذخیره‌سازی درآمدهای نفتی در صندوق توسعه ملی است.

خوشبختانه سال اول حدود ۲۰درصد از درآمدهای نفتی در این صندوق ذخیره شد و امسال این میزان به ۲۳ درصد افزایش یافته است. رهبر معظم انقلاب در بازدید از نمایشگاه توانمندی‌های صنعت نفت و گاز تاکید کردند خرج کردن درآمدهای نفتی برای کارهای روزمره کشور «غیرعاقلانه و ضرری حقیقی» است و باید درآمدهای نفتی را به عنوان ذخایر و میراث کشور و ملت، به سرمایه‌ای ماندگار تبدیل کنیم که در این صورت منابع و ذخایر نفتی، واقعا به نقطه قوت کشور تبدیل خواهد شد.

فرمایشات ایشان به نوعی چارچوب فعالیت سال آینده مجموعه وزارت نفت را ترسیم کرده و مسوولان باید با توجه بسیار بیشتری به مقوله کاهش وابستگی کشور به درآمدهای نفتی بپردازند. به طور قطع هرچه بتوانیم منابع مالی این صندوق را صرف پروژه‌های زیربنایی و عمرانی در بخش‌های صنعتی کنیم به همان اندازه نیز به کشوری توسعه یافته و صنعتی تبدیل خواهیم شد.

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر