خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس و محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، روز گذشته در دوحه توافقنامهای امضا کردند که بر پایه آن، عباس به عنوان نخست وزیر دولت وفاق ملی تعیین شد.
به گزارش «تابناک»، این توافقنامه که با حضور شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر به امضا رسید، ناظر بر تشکیل دولت موقتی در فلسطین به منظور پایان دادن به اختلافها و کشمکشهای داخلی و فراهم کردن مقدمات برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی است.
این توافقنامه که به «اعلامیه دوحه» معروف شده، پس از بن بستی طولانی مدت در راه تشکیل یک دولت واحد فلسطینی، تحولی چشمگیر به شمار می رود.
روزنامه «دیلی استار» لبنان نیز با اشاره به این موضوع گزارش داده است که این اعلامیه، فراخوانی برای تشکیل یک دولت از «تکنوکراتهای مستقل» را مطرح میکند تا بر تلاشهای بازسازی نوار غزه نظارت کرده و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی را تسهیل کند.
اعلامیه دوحه با واکنشهای بینالمللی گوناگونی روبهرو شده و اظهار نظرهای متعددی درباره آن صورت گرفته است. مهمترین جنبه گمانهزنیها در این باره، این مسأله است که با توجه به انتخاب محمود عباس به عنوان نخست وزیر دولت جدید، نقش حماس در این دولت چیست و هدف حماس از پذیرفتن چنین توافقی چه بوده است؟
هرچند در نگاه نخست، ممکن است اقدام حماس در امضای توافقنامه دوحه به مانند کوتاه آمدن این جنبش از اهداف خود قلمداد شود، با نظری دقیقتر میتوان این کار را تاکتیکی جدید از سوی حماس در راستای رسیدن به اهداف خود ارزیابی کرد؛ در این باره چندین ملاحظه مطرح میشود:
نخست؛ باید توجه داشت دولتی که بناست به نخست وزیری عباس شکل بگیرد، دولتی موقت است که وظیفه اصلی آن، تنها فراهم کردن مقدمات برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی است. به این ترتیب، ترکیب دولتی که قرار است با انتخابات ریاست جمهوری آتی در فلسطین بر سر کار آید، هنوز محل بحث و گفتوگوست؛ بنابراین، میتوان گفت حماس با پذیرفتن تشکیل دولت موقت به رهبری فتح، در پی آن است تا عزم واقعی خود را نسبت به تشکیل دولت واحد فلسطینی نشان داده و بهانه را از دست مخالفان داخلی و خارجی بگیرد.
روشن است که با توجه به پشتوانه مردمی قابل توجه حماس در میان فلسطینیها، احتمال اینکه دولت برآمده از دو انتخابات آتی این کشور در سیطره حماس باشد، بسیار بالاست.
به این ترتیب، میتوان گفت تاکتیک جدید حماس، مبتنی بر رویکردی عمل گرایانه، برای تلطیف فضا در راستای رسیدن به اهداف پیشین است. در این باره، توجه به نقل قولی که «گاردین» از خالد مشعل منتشر کرده، راهگشاست: «هر دوی ما، هم فتح و هم حماس در بهبود دادن به زخمها، پایان دادن به فصل اختلافات و تقویت و به نتیجه رساندن توافقات جدی هستیم... برقراری روابط صمیمانه برای «مقاومت در برابر دشمنان» و دستیابی به اهداف ملی، ضروری است».
توجه به سفرهای اخیر اسماعیل هنیه، نخست وزیر دولت منتخب فلسطینی به کشورهای خاورمیانه نیز میتواند در اثبات ادعای فوق یاری رسان باشد.
به تازگی هنیه سفرهایی را به ترکیه، قطر و بحرین انجام داده و بناست، سفری به جمهوری اسلامی ایران نیز داشته باشد. از این موضوع میتوان این گونه برداشت کرد که حماس به موازات تلاش در تلطیف فضای داخلی، درصدد است فضای کلی منطقه را نیز به سود خود برقرار کند. روشن است که وجود حمایتهای جدی بینالمللی، نقش اساسی در موفقیت دولت احتمالی آتی به رهبری حماس خواهد داشت.
در پایان، نگاهی به واکنش تند رژیم اسرائیل به امضای توافقنامه دوحه، میتواند ماهیت واقعی این توافقنامه را بیش از پیش آشکار کند.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اسرائیل امروز در واکنش به اعلامیه دوحه اظهار داشت که این توافق از سوی اسرائیل پذیرفته نیست و فتح باید بین توافق با حماس و توافق با اسرائیل یکی را برگزیند. این امر نشان دهنده عمق نگرانی اسرائیل از تشکیل دولتی است که میتواند به قدرتگیری بیش از پیش حماس منجر شود؛ هرچند، شواهد نشان داده اسرائیل هیچ گاه واقعاً از شکلگیری یک دولت واحد در فلسطین و اتحاد فلسطینیها حمایت نکرده است.