بازدید 19955
به یاد سرداران شهید فلاحی، فکوری، نامجو، کلاهدوز و جهان آرا؛

5 عاشقی که لایق شهادت بودند و با هم به آن رسیدند

در اوج شادی مردم مومن و مقاوم ایران که ناشی از حماسه بزرگ شکست حصر آبادان توسط رزمندگان دلیر اسلام در پنجم مهر ماه سال 60 بود، کمتر از 48 ساعت بعد، ناگهان خبری در کشور پیچید که اشک‌ها را جاری ساخت / در پی این حادثه دلخراش، امام خمینی (ره) در پیامی ضمن تسلیت به بازماندگان این عزیزان فرمودند: اینان خدمتگزاران رشید و متعهدی بودند که...
کد خبر: ۱۹۳۷۶۱
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۳۹۰ - ۱۴:۵۱ 30 September 2011
سرویس دفاع مقدس ـ در اوج شادی مردم مومن و مقاوم ایران که ناشی از حماسه بزرگ شکست حصر آبادان توسط رزمندگان دلیر اسلام در پنجم مهر ماه سال 60 بود، کمتر از 48 ساعت بعد، ناگهان خبری در کشور پیچید که اشک‌ها را جاری ساخت؛ خبر سقوط هواپیمای سی 130 ارتش جمهوری اسلامی ایران، دل‌ها را به غم نشاند، رخدادی که در آن، 49 تن از سرنشینان هواپیما از جمله شهدای بزرگوار «امیر سرلشکر ولی‌الله فلاحی»، «امیر سرلشکر سید موسی نامجو» وزیر دفاع؛ «امیر سرلشکر جواد فکوری»، جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش؛ «سردار سرلشکر یوسف کلاهدوز» و «سردار شهید محمد علی جهان آرا»، فرمانده سرافراز سپاه در خرمشهر به شهادت رسیدند.

به گزارش «تابناک»، در پی این حادثه دلخراش، امام خمینی (ره) در پیامی ضمن تسلیت به بازماندگان این عزیزان فرمودند: «اینان خدمتگزاران رشید و متعهدی بودند که در انقلاب و پس از انقلاب با سرافرازی و شجاعت در راه هدف و در حال خدمت به میهن اسلامی به جوار رحمت حق تعالی شتافتند.»



به مناسبت هفتم مهر ماه که سالروز شهادت این عزیزان سرافراز است، با هم خاطراتی از زندگی سراسر افتخارشان را مرور می‌کنیم؛ به این امید که در روز حساب دستگیر ما باشند.

*****

می‌گفت: تا کامل نشویم، شهید نمی‌شویم

در آبان ماه سال 1359 در سوسنگرد، عملیاتی علیه نیروهای عراقی انجام گرفت تا آن شهر از تعرض دشمنان رهایی یابد. شهید فلاحی در نقطه‌ای میان خط آتش نیروهای خودی و سربازان دشمن برای نظارت بر این عملیات حضور داشت و تنها فرد همراه ایشان من بودم.

تبادل آتش میان دو طرف به شدت ادامه داشت. انفجار گلوله‌های توپ و خمپاره در پیرامون ما به طور پراكنده شنیده می‌شد. دكتر چمران در آن عملیات مجروح شد و شماری از رزمندگان ما هم به شهادت رسیدند. به شهید فلاحی پیشنهاد كردم كه برای محافظت از تركش‌ها و گلوله‌ها، از كلاه آهنی استفاده كند، ولی او اظهار داشت: «انسان شهید نمی‌شود، مگر آنكه قبل از شهادت، كامل شده باشد».
 
گر نگهدار من آن است كه من می‌دانم
شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد
 
با وجود این، از ایشان كه آن زمان رئیس ستاد مشترك بود، خواهش كردم برای اطمینان خاطر استفاده از كلاه آهنی، هنگام انفجار گلوله‌ها به روی زمین دراز بكشند.

شهید فلاحی با لبخندی گفت: تو از من خاطر جمع باش، چون انسان شهید نمی‌شود مگر آنكه قبل از شهادت، كامل شده باشد. ضمن آنكه من هنوز به آرزویم نرسیده‌ام.
من كه در پی راهی برای بازگشت و یا جان پناه امنی بودم, پرسیدم: تیمسار شما مگر چه آرزویی دارید؟

لحظه‌ای تأمل كرد و سپس گفت: می‌دانی تنها آرزوی من چیست؟
گفتم: آرزوی هر فرد نظامی در مرحله اول، سربلندی میهن و اهتزاز پرچم كشور به نشانه عزت و عظمت آن ملت است و این نشان می‌دهد كه مردم آن كشور زنده، پویا و در دنیا قابل احترام هستند.




شهید ولی‌الله فلاحی

ایشان گفتند: بله. همه اینها درست است، ولی می‌دانی كه من وجب به وجب خاك خوزستان را به علت محل خدمت اولیه‌ام می‌شناسم، با توجه به پیشروی سریع عراق، آرزو داشتم كه ارتش عراق زمینگیر شود كه چنین شد. تنها یك آرزوی بزرگ دیگر دارم. تنها آرزویم این است كه ارتش متجاوز عراق را از اطراف آبادان تا مارد عقب بنشانیم.

كمتر از یك سال بعد، تیمسار فلاحی به آرزوی خود رسید، ولی چند ساعت پس از تحقق این آرزو به والاترین مقام انسانی یعنی شهادت در راه خدا نایل شد.

جعفر بریری (از محافظین شهید فلاحی)

یادآور می‌شود، این شهید بزرگوار پس از پيروزي انقلاب اسلامي به فرماندهي نيروي زميني ارتش منصوب و در تاريخ 29 خرداد 1359به رياست ستاد مشترك ارتش برگزيده شد و پس از عزل بني‌‌‌صدر از رياست جمهوري، امام خميني(ره) طي حكمي، اختيارات فرماندهي كل قوا را به ايشان واگذاردند.
****

او واقعا عاشق شهادت بود

شهادت آرزوي ايشان بود. در نيمه‌هاي شب، وقتي به نماز مي‌ايستاد، با خدا راز و نياز مي‌كرد و با اشك و ناله‌هاي بلند از خدا آرزوي شهادت مي‌كرد. او درباره شهادتش با بچه‌ها صحبت كرده و آنها را آماده شهادت خود کرده بود. البته اين آمادگي را از سال‌ها پیش به من داده و از من خواسته بود و در صورت شهادت او، اصلا گريه نكنم.




شهید سید موسی نامجو

اين موضوع را بارها صريح به دخترمان گفته بود و دخترم نيز روي اين مسأله حساسيت پيدا كرده بود. اما چون همه ما او را دوست داشتيم، گفته‌ها و سفارش‌هاي او هم براي ما دوست‌داشتني بود. هرچند از دست دادن عزيزان بسيار سنگين است، ولي انساني كه يك بعدي نباشد، مي‌داند كه در دنياي ديگر، زندگي ديگري هست و بهتر است انسان راضي باشد به رضاي خدا.

پس از بازگشت از سفر به منزل جديد در بیرون از شهر نقل مكان كرديم. براي او كه وزير دفاع بود، اين محل اصلا منطقه امني نبود، ولي او بدون توجه به اين مسائل با همان فولكس كهنه رفت و آمد مي‌كرد و به تهديدات گروهك‌ها و تروريست‌هاي ستون پنجم اعتنا نمي‌كرد.
 
 همسر شهید نامجو
*****

پس از شهادتش همه می‌گفتند ما او را نشناختیم

پیروی او از امام در حد تعبد بود، زیرا او خود را از صمیم قلب پیرو اوامر امام می‌دانست و می‌کوشید حرکات و سکناتش با خواسته‌های حضرت امام مطابقت کامل داشته باشد.
بسیاری از دوستان و همرزمان وی بر این باورند که او عصاره و خلاصه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و مجموع ویژگی‌هایی که انقلاب برای یک سپاهی و یک پاسدار اسلام قائل است، در او گرد آمده بود.




شهید یوسف کلاهدوز

او از تظاهر و خودنمایی پرهیز داشت و در انجام وظایف اجتماعی، اعتقادی و مذهبی می‌کوشید، کارها را بدون ریا و تنها به برای رضای خدا انجام دهد و همین صفت حسنه او بود که باعث شد، همسایگانش متوجه نشوند، کسی که در همسایگی آنها زندگی می‌کند، قائم‌مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.

و همین باعث شده بود که همه اهل محل و همسایگان انگشت حسرت به دهان گیرند که چرا او را بهتر و بیشتر نشناخته‌اند.

همسر شهید کلاهدوز

*****

من که همسرش بودم هم نمی‌دانستم

بسیار زيردست نواز بود. پس از شهادتش فهميديم كه سرپرستي پنج، شش خانواده را بر عهده داشت. در پايگاه شيراز، معماري به نام قبادي بود كه موقع نجات يك مقني از چاه، خفه شد. جواد از آشپز رستوران خواسته بود، از همان غذايي كه تيمسار و افسران مي‌خورند، به خانواده قبادي هم بدهند و خودش پول آن را حساب مي‌كرد.






شهید جواد فکوری

البته هيچ گاه به من نگفت. يك روز خانم قبادي به منزل ما آمد و موضوع را به من گفت و تأكيد كرد: مي خواهم شما هم راضي باشيد. گفتم: آنچه سرهنگ فكوري مي‌كند، مورد پذیرش و رضايت من است.

همسر شهید فکوری

*****

جهان‌آرا می‌گفت: مردم خرمشهر مظلوم واقع شده‌اند

پیوند جهان‌آرا و خرمشهر به نظر من به علت علاقه زیادی بود که محمد به خرمشهر داشت. جهان‌آرا می‌گفت: مردم خرمشهر مظلوم واقع شده‌اند. به آنها کمکی نشد. تجهیزاتی نیامد. آنان از دل و جان نیرو گذاشتند.

جهان‌آرا می‌گفت: من بعضی از شبها جسد بچه‌های خرمشهر را می‌بینم که توسط سگها تکه‌پاره می‌شود، ولی ما نمی‌توانیم از سنگرها و پناهگاهها خارج شویم و این جنازه‌ها را نجات دهیم. شب و روز جهان‌آرا خرمشهر بود. از روزی که عراق به خرمشهر هجوم آورد، محمد همّ خود را وقف جنگ کرد. یک بار که با «حمزه» پسرم به خرمشهر رفته بودیم و حمزه هم چهار ماهه بود، محمد برای این که بچه‌های خرمشهر را دلداری بدهد و به همه آنانی که از راه دور و نزدیک برای دفاع از خرمشهر آمده بودند، بگوید من با شما هستم، حمزه را به خط اول برد. بعدا به من گفت: وجود حمزه چه امیدی در دل بچه‌های خط به وجود آورده بود!




شهید محمد جهان آرا

یک بار محمد می‌گفت: شبی را برای خودم کشیک گذاشته بودم. یکی از بچه‌های سپاه هم که از شهر دیگری آمده بود، با من نگهبانی می‌داد. ما هر دو کنار هم بودیم. این سپاهی مرا نمی‌شناخت. سر حرف را باز کرد و گفت که فرمانده سپاه الآن توی خانه‌اش خوابیده است و ما را در این موقعیت خطرناک به حال خودمان رها کرده. پس از چند روز اتفاقا همدیگر را دیدیم. آن موقع بود که مرا شناخت و چقدر شرمنده شد که آن شب آن طور قضاوت کرده بود.

همسر شهید جهان‌آرا

روحشان شاد، یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۶
انتشار یافته: ۷۹
شهادت فقط هنر مردان خداست
خوشابه سعادتشان
خداوند روحشان را شاد وخانواده های آنها را در پناه خود حفظ کند
خداوند انان را با اباعبدالله محشور نمایدو ما را قدر دان خون انان قرار دهد و مسئولینی که از خون انان استفاده میکنند و انرا نردبان ترقی خود ساخته اند روسیاه کند.
آنان که خاک را به هنر کیمیا کنند
آیا شود گوشه ای چشمی نظر بما کنند
خداوند همه ی مسلمین را عاشق شهادت کند و همه ی عاشقین شهادت را به آرزویشان برساند. مخصوصا خدمتگزاران خدوم نظام مقدس جمهوری اسلامی را. ان شاء الله
ای کاش من هم مثل آنها بودم
کجائید ای مردان غیور ودلیر ایران زمین
بیایید شهیدان نگاه کنید در کشور بقیة الله چطور یعما شد بیت المال حکومت شیعه !!
شادی روح شهدا رحم الله من یقراء فاتحه مع الصلوات
کجایید ای مردان بی ادعا
شهدا کجا هستید ببینید چه اختلاس شده در این کشور وای بر ما کجا رفتن مردان بی ادعا
روحی شان شاد باشد.
سلام بر شهدا
واقعآ روحشان شاد و لعنت خدا بر كسانيكه به اين ملت و خون اين شهدا خيانت مي كنند.
بسمه تعالي شهي سيد موسي نامجو و شهيد كلاهدوز را كه هر دو در تاسيس اوليه سپاه پاسداران نقش اساسي داشتند را از نزديك مي شناختم صميميت ، سخت كوشي ، اخلاص ، وقار و اطمينان به نفسي را كه از ذكر الهي نصيبشان شده بود كاملا در چهره آنان خوانده مي شد ، شهيد نامجو از استادان دانشكده افسري قبل از انقلاب اسلامي ب.د و پس از انقلاب رياست دانشكده را به عهده گرفته بود . آن مختصات شخصيتي در بين دانشجويان تاثيري شگرف داشت . شهيد كلاهدوز نيز در كار آموزش سپاه پاسداران با دوستان و همكاران گاردي خود ، نقش بي همتايي در ورزيدگي سپاهيان جوان داشت ، خاصا آنجا كه تلفيق آموزش هاي كلاسيك با نامنظم بود او به خوبي توانست با همان روحيات ، سبك ها را تلفيق و از سپاه پاسداران آموزش ديده اي به سبك هاي گوناگون افراد زبده و ورزيده اي به بار آورد ، آن زمان به اقتضاي ظرورت هاي انقلاب اسلامي به صدا و سيما رسيده بوديم ، به همين دليل با آغاز دفاع مقدس با شهيد فاحي تلفني هم كلام مي شديم ، صدايش از يك سو طنين نظاميان پر صلابت را و از سوي ديگر نرمي رفاقت و اخلاص را حكايت مي كرد و چنان مردمي مي شد كه گويي فردي با درجه ژنرالي بسيجي تمام عياري است كه از هيچ ظرافت مردم گرايي غفلت نمي كرد و عاشقانه از انقلاب اسلامي سخن مي گفت . آن دو بزرگوار ديگر را حتي تلفني كمتر مي شناختيم اما دورا دور از آنان نيز شنيده بوديم تا آن كه پس از فتح خرمشهر ، به ديدار پدر شهيدان جهان آرا نايل آمديم .
اما افسوس و هزاران افسوس كه پس از عمليات حصر آبادان كه گويي به نام فتح المبين خوانده مي شد در انتظار رسيدن فيلم هاي جبهه بوديم ، قرار بر آن بود كه سريعا به دستمان برسد ، پس از در آمدن از شوك سقوط هواپيماي فرماندهان مذكور تازه متوجه شديم كه فيلم ها همه با همين هواپيما به تهران ارسال شده بود و همه در آتش پس از سقوط ، از بين رفت . شگفت آن بود كه همكاري از صدا و سيما همراه فيلم هاي آن عمليات بود و تنها همو با خلبان از آن سقوط فاجعه بار نجات يافته بودند و هر دو نيز به سختي مجروح و مصدوم بودند . به دليل خيانت هاي هميشگي منافقين ، باور نمي كرديم كه هواپيما به صورتي عادي سقوط كرده باشد ، تا آن كه دوست همكارمان كه همراه فيلم ها و آن بزرگان شهيد بود ، پس از چندين ماه از بيمارستان مرخص شد و ماجرا را برايمان توضيح داد كه چگونه هواپيما را در فرودگاه به دلائل امنيتي تغيير مي دهند يعني قرار بوده است با هواپيماي ديگر بيايند و وقتي اين هواپيما باري امن تر مي رسد تصميم مي گيرند كه با همين هواپيما بيايند ، او لحظات پيش از سقوط را كاملا به ياد داشت و مي گفت پس از آن كه برق هواپيما قطع شد تكاپويي براي ياري كادر پرواز داخل هواپيما صورت گرفت و وقتي نتوانستند كاري انجام دهند ، همگي آرام بر جاي نشتند و با خداي خود نجوا مي كردند ، فرود اضطراري چنين هواپيماهايي نيز آسان است و قرار بر فرود اطراف تهران و نزديك بهشت زهرا گرفته مي شود و سالم حتي فرود مي آيند اما چرخ جلوي هواپيما در چاه قناتي گير مي كند و موجب اين فاجعه مي شود گويا درون هواپيما نيز اجساد مطهر شهدا نيز بوده است ، همكارمان ادامه مي داد كه يكباره خود را در درون حلقه اي از آتش ديدم و صداهايي را مي شنيدم كه به اين سوي بيا و نفهميدم چه شد ...
روح همه شهداي عزيز گرانقدر و پر افتخار ايران زمين كه به نهايت كمال رسيده بودند شاد باد .
روحشان شاد، یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
يادشان به خير و راهشان پر رهرو باد. از خدا مي خواهم كه شفاعت اين عزيزان شامل حال ما هم شود. انشاالله
(امام خامنه ای ):
زمان همه چیز را کهنه میکند مگر خون شهید را .
یادشان همواره در دلهاست .
خدا وند رحمت خاصه خود را شامل حال این عزیزان بفرماید ان شاء اله .
اینها باید برای همه مردم ومسئولین الگو باشند .
یاد وخاطره همه سرافرازان جنگ تحمیلی را گرامی می داریم.
یادشان گرامی وروحشان شادباد.
مردم خرمشهر هنوز و آبادان هنوز هم مظلومند. باور نداريد همين نوروز امسال بريد و ببنيد.
شهید کلاهدوز هم ارتشی بود
شهادت کمال انسان است. از کسانی که این مطلب رو میخونن خواهش میکنم دعا کنند که من روزی به این مقام والا برسم... . از شما ممنونم.
شهادت هنر مردان خداست
درود بر شرف وغیرتشان
وقتی بابامو با این همه غرور و افتخار و زخمهای روی بدنش... و خاطراتی که از شهدا نقل میشه رو می بینم و می شنوم به خودم و سرزمینم میبالم ولی این حقشون نیستد که یاد و نامشون همیشه زنده ولی راهشون ........
اي كاش به خاطر شهدايي همچون جهان آرا وديگر شهداي خرمشهري وآباداني هم كه شده حداقل كمي به وضع اين دوشهر مي رسيدند وروح آنها را شاد مي كردند ما كه هيچ فقط بايد وضع شهرهايمان را اينگونه اسفناك ببينيم وخون دل بخوريم.
آنان كه خاك را به يك نظر كيميا كنند
بود آيا كه گوشه‌ي چشمي به ما كنند؟
شهيدان زنده اند الله اكبر
اقای رضایی:
کاش شمام شهید شده بودی و الوده سیاست و قدرت نمی شدی!
درود بر اين انسانهاي با شرف و آزاده... درود....
گرچه شهادت آرزويشان بود ولي كاش بودند و اينان كه با نام دين و با مقدس مابي خون ايران و ايراني را در شيشه ميكنند بر جاي خود مينشاندند...
اي كاش چمران ها، رجايي ها، باهنرها، باكري ها، نامجوها و بهشتي ها بودند تا اين مصائب را در كشورمان نداشتيم....

تابناك جان من اين يكي رو تاييد كن!!
حوادث واتفاقات طی مسیر را زندگی می گویند و صد افسوس که این حوادث بیشتر گریبان بهترینها را گرفته وباز هم خواهد گرفت یادشان گرامیباد.
این شهیدان عزیزوهمه شهدا عاشق شدند ودر راه عشق خود عارفانه رفتند.اکنون روح پاک آن عزیزان نظاره گر اعمال ماست. راه پاک وخون مقدس آن شهدا که به خاک این کشور تقدس مضاعف اهدا نموده را چگونه پاسداری کنیم که فردای قیامت شرمنده نشویم ؟
خدایا جای آنها را در اعلی علیین قرار ده و ما را با ایشان محشور کن
واقعاٌ اين شهدا هدفشان چه بود ؟ ولي چه شد خوب حرمت خون اين عزيزان نگه داشته شد
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد . انشااله که ما با کارهایمان شرمنده شهیدان نباشیم
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی
آخرین اخبار