بازدید 9455
یادی از رسول درد و عشق؛

خاک خورده جنگ بود و با ذکر یازهرا (س) آرام می گرفت

چهار سال از آن نیمه اسفند که خبر ناباورانه مرگ رسول ملاقلی‌پور را شنیدیم، می‌گذرد و هنوز که هنوز است، گاهی خام دستانه لابه لای خبرهای سینما دنبال شنیدن خبر کلید خوردن پروژه جدیدش، تدوین فیلم آخرش یا مصاحبه‌ای، خبری از او هستیم و لابه‌لای صفحات روزنامه مشتاق دیدن عکسی از او با آن عینک منحصربه‌فردش هستیم.
کد خبر: ۱۵۲۶۳۸
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۸:۵۵ 08 March 2011
روزهای میانی اسفند، در خود یاد و خاطره مردی را دارد که هنوز مرگش قابل هضم و فقدانش باور کردنی نیست.

به گزارش «تابناک»، چهار سال از آن نیمه اسفند که خبر ناباورانه مرگ رسول ملاقلی‌پور را شنیدیم می‌گذرد و هنوز که هنوز است گاهی خام دستانه لابه لای خبرهای سینما دنبال شنیدن خبر کلید خوردن پروژه جدیدش، تدوین فیلم آخرش یا مصاحبه‌ای، خبری از او هستیم و لابه‌لای صفحات روزنامه مشتاق دیدن عکسی از او با آن عینک منحصربه‌فردش هستیم.

انگار این زخم التیام نمی‌یابد. آنچه رسول را تا این اندازه برای ما نزدیک و عزیز کرد، خلق و خوی گرم و صمیمی و بی‌تکلف و سرکشی و آزادگی او بود؛ همان خنده‌های انفجاری و ژست‌های خاص و دوست‌داشتنی و...



روزنامه‌ها آن روزها می‌نوشتند: اگر مردی را در جنوب شهر دیدید که راه می‌رود و فریاد می‌کشد، شک نکنید که او رسول ملاقلی‌پور است.

رسول از آن دست کارگردان‌هایی بود که به دلیل حضور در میدان جنگ از روزهای نخستین و لمس حقیقت دفاع مقدس در همان سال‌های ابتدایی که از عکاسی به سوی فیلم‌سازی روی آورد، نگاهی واقع‌گرایانه به مقوله جنگ داشت و به دور از کلیشه های رایج و بعضا با تابوشکنی در این زمینه، سینمای خاص و منحصر به فرد خود را تعریف می‌کرد؛ سینمایی که با در نظر گرفتن مقوله‌های اجتماعی در بحبوحه جنگ به روایت زندگی مردم این مرز و بوم در این قالب می‌پرداخت.

سینمایی که هرچند انگ هنجارشکنی، اعتراض، تلخ‌اندیشی و خشمگین بودن را خورده، درواقع، فریاد ناگفته‌های مردی بود که همراه و هم‌زبان می‌خواسته، فریادی که نمی‌خواست در گلو بماند.


 
رسول ملاقلی‌پور، خاک خورده جنگ بود، با شهدا عشق می کرد، بچه های جبهه و جنگ را دوست داشت و وقتی نامردمی های روزگار و سیاسیون جنگ ندیده را در حق آنها می دید، چهره اش رنگ خون می گرفت و آنچنان برمی آشفت که کسی یارای مقابله با او نبود و تنها با ذکر یا فاطمه زهرا (س) آرام می گرفت.

در فیلم‌هایش همان‌ها را که دیده بود، به نمایش درمی‌آورد، بر خلاف ما چشمش را بر پلیدی‌ها و سیاهی‌ها نمی‌بست و از آن ها طفره نمی‌رفت و ما را به دیدن آنچه واقعا جریان داشت، وامی‌داشت.

این چنین بود که برخی بر او می‌تاختند و او را با انگ‌های گوناگون می‌نواختند که فیلم‌هایش دردناک و ملال‌آور است و با احساسات بیننده بازی می‌کند. این‌گونه بود که کسی بعد رمانتیک فیلم‌های تم عاشقانه جاری را جدی نگرفت.

رسول در بسیاری مواقع چون شاعری در لابه‌لای آتش خون و جنگ هنرمندانه شعر را بر نگاتیو می‌سرود و صحنه‌های شاعرانه پدید می‌آورد.

او سینماگری بود که هنوز که هنوز است، نبودش در سینمای ما احساس می‌شود؛ فقدان مردی که بغض فروخورده خود و نسل خود را فریاد بزند و تن به تیغ ناملایمات بسپارد و در یک کلام، او رسول و پیام آور درد و عشقی بود از جنس شور و حماسه و ایثار.

خدایش رحمت کند و او را با شهدایی که به آنها عشق می ورزید، محشور فرماید، انشاءالله.
شادی روح بلندش فاتحه و صلواتی نثار کنیم.
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۳
انتشار یافته: ۳۸
جایش واقعا خالیست خصوصا تو این زمان که مدعیان فیلمسازی دفاع مقدس رنگ عوض کرده اند
روحش شاد یادش گرامی
نمایی از خاک وخون می سازداو
شمایی از خط مرداب خون می سازد او
تمنای وصال از خاکریزعشق هویداشد
زدشت فکه وهور عظیم خون می سازد او
برسم عاشقی یاران همه مجنون گشتند
زاروند و شلمچه باروت خون می سازد او
در امتداد افق مردشکار لحظه هاتابان شد
زنام باکری سالارعاشورای خون می سازد او
رسول پرده نقره کنون درپرده خاک مدفون است
زنام حضرت زهرا پیمان خون می سازد او
الان پدر من شش ساله كه بعد از تحمل بيماري ناشي از شيميايي شهيد شده -كي ازپدر من ياد ميكنه(اتفاقا"پدر من خطاط بود-بادست نوشته هاش هرشب آرام ميگيرم)
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۰۶ - ۱۳۸۹/۱۲/۱۸
خدا بیامرزه پدرت رو،مهم آرامشیه که با یاد اون داری.مهم نیست کی ازش یاد می کنه.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۳۵ - ۱۳۸۹/۱۲/۱۸
دوست خوب من..افتخار يعني مدال افتخاري كه با دستان ائمه اطهار روي سينه پدر شما و شهداي اسلام زده شده و عند ربهم يرزقون شدند.اين دنيا محل گذره و پدر شما زيبا گذشت..
شهدا را ياد كنيد حتي با ذكر يك صلوات.
الهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم
فیلمهای ملاقلی پور خداییش هر کدومش یه حرف تازه داشت و یه دیدگاه جدید"خدایش بیامرزاد
روحش شاد
خدا رحمتش کنه
یادش همیشه سبز
مرسی تابناک جان
یادش شاد.
آقارسول واحدهاي عملي درسهاي دانشگاه جنگ رادر جبهه گذرانده ودرسها ي تئوري آن رادرفيلمهايش پياده كرده بود - خدايش رحمت كند
خیلی کاردرست بود خدایش بیامرزاد
خرم آن نغمه که مردم بسپارند بیاد...
روحش شاد و یادش گرامی
با سلام
تقدیم به قدیمی های با صفا و شهداء :
ياد چرخش‌ها و حق حق‌ها و هوهو‌ها به خير
صبح ابروها مبارک، شام گيسوها به خير
زادروز صحبت پيغمبران راستين در سماع قدسي بال پرستوها به خير
گود گلريزان و چرخاچرخ مردان غيور ضرب مرشد، پاي زنگي، زور بازوها به خير
در قدمگاه ولايت راه مشتاقان سپيد
در غروب بي پناهي آه آهوها به خير
شور شبگير نشابور از هميشه شسته تر
بانگ قوّالان مرکّب، حال هندوها به خير
روز زنبور عسل، سرشار از باران وحي
بخت گل‌ها آفتابي، وقت کندوها به خير
در طلوع صادق چشمان دختر بچّه‌ها
ذوق معصومانة برق النگوها به خير
خندۀ رنگين کمان در آسمان چشم‌ها
گريه پنهاني مهتاب در جوها به خير
در شبستان تغزّل روي ايوان بهار
گريه خند شمعداني‌ها و شب بوها به خير
لنج‌ها ي روشنايي غرق شور و شروه‌اند
در خليج پارسايان عصر جاشوها به خير
دست افشاندم از اين مرداب لبريز از حباب
نو شدن در شام مرگ انديشي قوها به خير
چون خوب بود زود رفت ........
خدایش بیامرزد
دمتون گرم ... واقعا جاش خالیه
اخ دلم تنگ شد
يادش بخير وقتي خبر درگذشتن را انتشار مي‌داديم آروز مي‌كرديم صحت نداشته باشد يك خبرنگار از مازندران
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل