«بهمن يك تيزهوش است. وقتي عكس او در 11 سالگي كنار پدر و مادرش روي جلد بسياري از ماهنامهها و مجلات هفتگي قرار گرفت، خيلي از پدرها و مادرها آرزو كردند كه فرزند آنها هم مانند بهمن باشد. بهمني كه از 4 سالگي در خانه زير نظر پدر و مادرش با كتابهاي دبستان آشنا شد. بهمني كه تا 15 سالگي ليسانس گرفت و حالا در 19 سالگي وارد دوره دكتراي مهندسي برق شده است.»
آرزوي بسياري از والدين است كه فرزندي تيزهوش داشته باشند، هرچند كه بسياري از والدين با قبولي فرزندشان در آزمون هوش يك مدرسه يا گرفتن اولين نمره20 او را تيزهوش مينامند اما تيزهوشي در حد استثنايي بودن و در بزرگسالي به نخبه تبديل شدن، ويژگي است كه شايد تنها يك درصد از مردم يك جامعه به آن دسترسي داشته باشند.
تيزهوش يا نخبه چه كسي است؟
براي تعريف واژه تيزهوش يا نخبه اتفاق نظر اندكي وجود دارد. تيزهوشي به صورت هوش عمومي بالا، استعداد در حوزه تحصيلي خاص و تعامل بين توانايي و خلاقيت بالا تعريف شده است. كودكان تيزهوش در بسياري موارد شناخته نميشوند.
اولين شرط تيزهوشي داشتن بهره هوشي (IQ) بالاي 130 است و در كنار بهره هوشي، قدرت خلاقانه، توانايي در استدلال و توانايي و ابتكار را نيز بايد لحاظ كرد.
در سنين پيش از مدرسه كارشناسان معمولا استفاده از خزانه لغات وسيع، مهارت كلامي و به كار بردن جملات كامل، علاقه در مشاهده دقيق و كنجكاوانه، علاقهمندي به كتاب، توجه به ساعتها و تقويمها در سنين كم، تمركز روي موضوعاتي خاص، مهارت فوقالعاده در نقاشي، توجه و كشف رابطه علت و معلولي، رشد توانايي خواندن در سنين كودكي، توانايي رهبري جمع همسن و سال، مهارتهاي حركتي و... را از صفات بارز تيزهوشي ميدانند كه البته شدت اين معيارها با توجه به محل زندگي افراد متفاوت است. فرزانه غريبي، كارشناس ارشد روانشناسي در مقالهاي اين ويژگي را براي كودكان تيزهوش و شناسايي آنان برميشمارد:
1 ـ نسبت به يادگيري حريصاند و مفاهيم پيچيده و جزييات را بسرعت جذب ميكنند.
2 ـ اعتماد به نفس بالايي دارند.
3 ـ داراي روحيه تعاون و همكاري بوده و مسووليتپذيرند.
4 ـ انضباط فردي دارند و به ارزشهاي اخلاقي و معنوي پايبندند.
5 ـ قدرت استدلال دارند و دستورهاي آمرانه را بدون بازنگري نميپذيرند و...
متاسفانه هرچند تعداد اين كودكان كه تيزهوش خوانده ميشوند زياد نيست، اما عدهاي كه ميتوانند با عنوان تيزهوش خوانده شوند به خاطر وجوه تربيتي و آموزشي نادرست، به صورت تكبعدي پرورش مييابند.
«بهمن در 19 سالگي، وقتي همه چشمها به او بود، مقابل دوربين عكاسي خبرنگار يك مجله، دست و پايش را گم كرد. بهمن كه از نظر تحصيلي نمرهاي كمتر از 18 نگرفته بود و ركورد رشد تحصيلي را شكسته حالا در اين سن وقتي قرار است از خودش و خانوادهاش بگويد، دهانش خشك ميشود، انگشتانش ميلرزد و مانند كودكي كه به وحشت افتاده، از پاسخ به سوالات طفره ميرود.»
همه استادان بهمن تاييد ميكنند كه او ضريب هوشي بالاي 130 دارد و نمرات تمام واحدهاي درسي او الف است، اما شيوه تربيتي او، منجر شده كه هوش هيجاني و اجتماعي او رشد نكند و از اين رو بهمن هيچ دوستي غير از پدر و مادرش ندارد، چون توان ارتباط و تعامل با همسن و سالانش را ندارد.
آموزش تيزهوشان از چه سني؟
معمولا گفته ميشود كه كودكان تيزهوش را ميتوان يك سال زودتر از سن شروع آموزش رسمي يعني 6 سالگي آموزش داد. پدر و مادر بهمن آموزش او را از 4 سالگي در منزل آغاز كردهاند. والدين بسياري از كودكان تيزهوش ترجيح ميدهند، فرزندان خود را در منزل آموزش دهند و او را تنها براي آزمون پايان سال به مدرسه بفرستند و چون معمولا كودكان تيزهوش از اين آزمونها سربلند بيرون ميآيند تصور بر اين است كه اين شيوه آموزش مناسب است، اما دكتر عبدالله شفيعآبادي ـ روانشناس ـ به طور قاطع آموزش صرف كودكان نخبه در منزل را مردود اعلام ميكند و ميگويد: اين شيوه آموزش را بههيچ وجه توصيه نميكنم و مدرسه يك محيط رسمي براي آموزش است كه هر فرد بنا بر توانمندي از امكانات اين محيط رسمي استفاده ميكند.
افراد تيزهوش براي آموزش به مكان و نظام ويژهاي نيازمندند. معلمان اين افراد هم بايد به نوعي باهوش و خلاقتر از ساير همكاران خود باشند تا به خاطر سوالات بچههاي تيزهوش مات و مبهوت نمانند.
اين روانشناس توصيه ميكند: كودكان تيزهوش بايد در جامعه زندگي كنند. آموزش در بين ساير افراد، شيوه تعامل با ديگران را نيز به او ميآموزد. انتظارات افراد تيزهوش از جامعه بالاست و به همين نسبت جامعه نيز از آنان انتظارات بالايي دارد، اگر در خانه و نزد والدين آموزش ببينند بسياري از مهارتها را نميآموزند.
كودكان تيزهوش و تعامل اجتماعي
نخبگاني مانند بهمن كه در ابتداي جواني مدرك دكتري ميگيرند و غبطه بسياري از خانوادهها را برميانگيزند، كم نيستند. لعبت كلامي ـ مادر 2 دانشجوي دختر ـ آرزو ميكند كه كاش فرزندان او هم تيزهوش بودند. با ديدن تصوير بهمن روي جلد يك مجله ميگويد: خوش به حال پدر و مادرش، آدم يك بچه داشته باشد مثل اين ... (عكس بهمن را نشان ميدهد)، اما كمتر كسي به ساير ويژگيهاي بهمن توجه ميكند.وقتي رو به روي بهمن براي مصاحبه نشستيم، او جز مهندسي كه رشته مورد علاقهاش است نتوانست به هيچ سوالي به طور كامل جواب بدهد. بيحوصله و كمي عصبي بود. گاهي مضطرب دست به موهايش ميكشيد؛ خلاصه گفتگوي 5/1 ساعته با او نشان داد كه او هرچند بهره هوشي بالاي 130 دارد، ولي هيچ دوستي ندارد، جز با مادر و پدرش با هيچ كس ارتباط ندارد، سينما نميرود، با تئاتر و تلويزيون و مطبوعات بيگانه است، حتي نميدانست جامجم، روزنامه است نه مجله! زندگينامه متفكران بزرگي مانند اينشتين يا بوعليسينا و پروفسور حسابي را غيرقابل مطالعه ميداند چون به آنها نيازي ندارد، درباره همسر آيندهاش فرصت نداشته فكر كند، تنها آرزويش دانشمند شدن است، علاقهاي به سياست ندارد. در كوچه حياط دانشگاه سوئيتي به او و مادرش دادهاند و زندگي مرفهي دارد و ...
نسرين صفري ـ مشاور تحصيلي و كارشناس ارشد علوم تربيتي ـ با شنيدن وضعيت بهمن ميگويد: متاسفانه مطبوعات و رسانهها با مصاحبه با نخبگان افراد را بزرگ ميكنند و آنها را به عنوان الگو به جامعه معرفي ميكنند، در حالي كه اين افراد واقعا نخبه نيستند چون دچار رشد نامتوازن شخصيتي شدهاند. اين مشاور با تاكيد بر اين كه بسياري از دانشآموزان در دبيرستانها تيزهوش هستند ولي شناسايي آنان دشوار است، اضافه ميكند: تيزهوشي و نخبه بودن فقط به نمره 20 گرفتن و در فيزيك و شيمي و رياضي عالي بودن نيست، يك فرد نخبه بايد هوش اجتماعي بالايي هم داشته باشد، قدرت رهبري، مهارت كلامي، توان استدلال، علاقه به كتاب و ساير منابع اطلاعاتي، توان ارتباط با جمع و تاثيرگذاري بر سايرين در بسياري از تيزهوشان وجود دارد، اما متاسفانه در خيلي از خانوادهها، پدر و مادرها به اين ويژگيها توجه نميكنند و با تاكيد بر نمره، كودكان و نوجوانانشان را تكبعدي تربيت ميكنند.
با كودك تيزهوشمان چه كنيم؟
هر چند معمولا هوش كودكان و نوجوانان با ميزان موفقيت آنان در آزمونهاي هوش سنجيده ميشود و از اين رو بسياري از كودكان تيزهوش از همسن و سالانشان جدا ميشوند، اما برحسب تجربه روانشناسان، اين جداسازي، رشد ساير توانمنديهاي كودكان و نوجوانان تيزهوش را كند ميكند.
از اين رو حضور در جمع و اجازه اظهارنظر ميتواند كودكان و نوجوانان تيزهوش را علاوه بر رشد بهره هوشي منجر به رشد هوش هيجاني كند. به اين منظور معمولا توصيه ميشود:
تيزهوشان را دچار غرور كاذب نكنيد: تحمل شكست از اين رو براي تيزهوشان مشكل است كه به خاطر هوش و موفقيتشان همواره تحسين شدهاند، اين امر آنان را دچار غرور كاذب ميكند. غروري كه مانع ارتباط دوستانشان با ساير همسن و سالانشان ميشود، ادامه اين روند آنان را منزوي خواهد كرد.
از پاسخ به سوالات او طفره نرويد: كودكان و نوجوانان تيزهوش سوالات متفاوتي ميپرسند، سوالاتي كه بسياري موارد از سنشان فراتر است،به جاي اين كه با بيحوصلگي آنان را از سر باز كنيد، در پي پاسخ قانعكننده به آنان باشيد. در مدارس نيز معلمان بايد مراقب باشند تا با پاسخهاي سرسري افكار اين گونه كودكان را از مسير درست منحرف نكنند، اين كودكان و نوجوانان معمولا به زيادهپرسي متهم ميشوند، در حالي كه اين امر خصيصه اصلي تيزهوشي آنان است.
و بالاخره اين كه سعي نكنيد هر طور شده از كودكان و نوجوانانتان، تيزهوش بسازيد: در پي پرورش استعدادهاي طبيعي او باشيد. م هم اين نيست كه فرزندان ما تيزهوش باشند بلكه بايد استعدادهاي آنان متاثر از عوامل محيطي و امكاناتي كه برايشان فراهم ميكنيم، شكوفا شود.