بازدید 33213

مجلس‌ هشتم و مزاحمان خياباني و غيرخياباني (بخش ششم)

محمد مطهري
کد خبر: ۱۲۴۸۸
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۸۷ - ۱۱:۰۶ 18 June 2008
تاکنون دو فرض از شش فرض سيستم اطلاع‌رساني کشور ـ که خلاصه آنها در بخش چهارم اين مقالات ذکر شد ـ بررسي شده است: اول اين‌كه توجه به حال افراد به دليل اهميت پرداختن به امور کلان يک مسئله حاشيه‌اي است و دوم آن‌كه معرفي متخلف حکومتي موجب تضعيف نظام است.

نظر به اهميت ويژه نقش معرفي مجرمان و به تعبير اسلامي مسئله «تشهير» در اصلاح امور کشور، در اين بخش همين مسئله را از نگاهي ديگر دنبال مي‌کنم و در ضمن آن، به دو راه‌حلي که در مورد مبارزه با مزاحمت‌هاي خياباني در بخش سوم وعده دادم نيز خواهم پرداخت. در ادامه، به مزاحمت‌هاي غيرخياباني به معناي وسيع کلمه که بسي مهمتر از مزاحمت‌هاي خياباني است و نيز آنچه مجلس هشتم مي‌تواند در هر دو عرصه انجام دهد اشاره خواهد شد.

بگذاريد با يک مثال آغاز کنم. ترتيب دادن يک جلسه چندين هزار نفري آبرومندانه با يک برنامه منظم، مستلزم صرف صدها ساعت وقت است و کاري است دشوار، اما به هم زدن همان جلسه توسط چند نفر، کاري است آسان و در چند ثانيه قابل انجام. براي ايجاد آرامش رواني در يک کشور ميليونها نفر اعم از مردم و مسئولان زحمت مي‌کشند، اما عده‌اي مي‌توانند به آساني آرامش يک ملت و مسئولان خدومش را به هم ريخته، روند پيشرفت کشور را کند کرده و گرد نااميدي بر سر همه راست کرداران بپاشند.

به نظر مي‌رسد کشور ما به چنين مشکلي دچار است؛ يعني گروهي از مردم و مسئولان ـ تعدادشان چقدر باشد مهم نيست ـ اين احساس را دارند که در اين کشور کسي به کسي نيست و براي انجام هر نوع تخلفي راه بي‌دردسري وجود دارد.

به طور کلي در مواجهه با تخلفات دو راه وجود دارد: تکيه بر کنترل دروني نظير تقوا و دعوت به انابه به درگاه خداوند و به تعبير حضرت امام (ره) عالم را محضر خدا ديدن، و ديگر تکيه بر کنترل بيروني به نحوي که فرد از عکس العمل‌هاي بيروني در مقابل تخلف خود واهمه داشته باشد. در اسلام بر هر دو اين امور تکيه شده است. البته تکيه بر تقواي صرف براي بسياري از مردم و مسئولان کفايت مي‌کند، اما متأسفانه بي‌پروايي عده‌اي جز با اهرم کنترل خارجي قابل مهار نيست.

اگر قرار بود کار با نصيحت تنها پيش برود، امروز نبايد مسئول تجمل‌گرا در کشور وجود داشت. امام امت و رهبر انقلاب ده‌ها بار بر پرهيز از تجمل‌گرايي تأکيد کرده و هر دو به اعتراف دوست و دشمن، خود دقيقا به توصيه خود عامل بوده اند، اما در طول اين سي سال، اين توصيه‌ها هرگز از سوي گروهي از مسئولان مورد توجه قرار نگرفته است.

اما اگر بخواهيم از ابزارهاي بيروني استفاده کنيم، آيا مي‌توان از در خطر قرار دادن آبروي افراد متخلف، به عنوان اهرمي براي کنترل آنان استفاده کرد؟ آبرو بردن چنان در درگاه الهي گناه بزرگي به شمار مي‌آيد که يکي از چند گناهي است که طبق روايت، خداوند براي مجازات مجرم تا قيامت صبر نمي‌کند و آبروي شخص آبروبرنده در همين دنيا توسط ديگري لگدمال مي‌شود و به عبارت ديگر بخشي از تاوان بايد در همين دنيا داده شود. اما بايد توجه داشت که اين در جايي است که آنچه شخص انجام داده، عملي فردي بوده است، ولي آبروي کسي که با تخلف خود به حقوق ديگران تجاوز کرده، آرامش رواني را از جامعه گرفته و در مسير اعتلاي جامعه اسلامي سنگ اندازي مي‌کند محترم نيست که نمونه آن در مورد برخورد اميرالمؤمنين (ع) با ابن هرمه در بخش گذشته آورده شد.

ده‌ها سال است که جامعه ما با معضلي به نام مزاحمان خياباني مواجه است و البته قبل از انقلاب هم، چنين مشکلي وجود داشت. اين معضل از آن دسته مشکلاتي است که به دست نيروي انتظامي و دستگاه قضايي کاهش يافتني است، اما کاهش قابل ملاحظه آن تنها با ورود جدي صدا و سيما به اين عرصه ممکن است.

ادبياتي که برخي فرماندهان نيروي انتظامي براي وضعيت اطراف مدارس دخترانه و يا پارك‌هايي که در دل شهر واقع شده، به کار مي‌برند درباره وضع موجود کاملا گوياست: "اطراف مدارس دخترانه «پاکسازي» شده است" و يا "پارك‌ها براي رفت و آمد خانواده‌ها «پاکسازي» شده و «امن» است". اين مانند آن است که شرکت آب هر روز اعلام کند آب تهران امروز سمي نيست. گويي جامعه هم پذيرفته است که اصل اولي، ناامن بودن پارک و يا اطراف مدارس دخترانه است مگر آن‌كه مأموران قبلا منطقه را پاکسازي کرده باشند. مگر پارک جز براي آرامش و استراحت مردم ساخته شده است و مگر فرستادن دختر نوجوان خود تا مدرسه يا براي خريد با آرامش کامل، از حقوق اوليه مردم نيست؟

اما متأسفانه براي برخي خيابان و پارک فقط محل آشغال ريختن نيست، محل بي‌دردسري براي آزار ريختن! هم هست، بسته به آن‌كه کدام نگون بختي از جلوي آنان عبور کند. مزاحمت‌هاي آشکار با اصرار بر سوار کردن يک خانم از صحنه‌هاي زشتي است که هر روز هزاران بار در مقابل چشمان مردم اتفاق مي‌افتد. فيلم مستند «مزاحمت در اتوبوس» که يکشنبه 26 خرداد در برنامه جسورانه و استثنايي «چراغ خاموش» پخش شد، نشان داد که بانوان گاهي در اتوبوس شرکت واحد هم از مزاحمت‌هاي بي‌شرمانه در امان نيستند.

قطعا نيروي انتظامي نمي‌تواند در هر کوچه و خيابان و در هر اتوبوس مأمور بگذارد و اگر هم چنين کند و مزاحمان را بازداشت کند مجازات بازدارنده‌اي وجود ندارد. به ويژه آن‌كه مجازات زندان هم رو به کاهش است. فرض کنيم يک مزاحم را دستگير کرده و او را زنداني هم بکنند. تازه ترسش از زندان رفتن هم مي‌ريزد، ضمن آن‌كه روشهاي جديد انجام جرم را هم در آنجا آموخته و دوستان متخلف جديدي نيز پيدا مي‌کند.

با اين اوصاف، يک مزاحم خياباني از چه چيز بايد حساب ببرد و چه راه‌حل‌هايي براي اين معضل وجود دارد؟ بديهي است که براي مشکلات اجتماعي منحصر دانستن راه‌حل‌ها در يکي دو راه معقول نيست. اما با توجه به اوضاع کنوني، راههاي مؤثر و فوري مورد نياز است و به نظر مي‌رسد که اعمال دو روش کاملا راهگشاست. اگر در سال 58 به سر مي‌برديم شايد راه‌حل‌هاي ديگري در اولويت بود.

«راه اول» از طريق تلويزيون قابل انجام است، مشروط به تصويب يک قانون در مجلس هشتم. رسانه ملي نشان داده است که هر گاه بخواهد، مي‌تواند موجي در کشور ايجاد کند و اين قدرت معمولا در چند هفته به انتخابات به نمايش در مي‌آيد. پيشنهاد اين مقاله اين است که اين بار نه براي يک امر سياسي، بلکه براي آرامش رواني مردم چنين بسيجي در رسانه ملي صورت گيرد.

با کمک نيروي انتظامي، در «سراسر کشور» از مزاحمان خياباني به نحو نامحسوس تصوير برداري شده و «بدون پوشاندن چهره» نمايش داده شوند. تصور کنيد که برنامه‌اي مثلا تحت عنوان «مزاحمان خياباني خود را ساعت 10 شب ببينند» چند روز در هفته پخش شود و تصاوير مزاحمان در بيابان و خيابان و بعضا با طعمه‌گذاري، از مناطق دور و نزديک و کوچک و بزرگ، از آق قلا گرفته تا فسا، و از سنندج گرفته تا طبس پخش شود، آنگاه معلوم مي‌شود که تاکنون از چه نيروي عظيمي براي ايجاد آرامش رواني مردم استفاده نشده است. اگر چنين برنامه‌اي به طور جدي در سيما دنبال شود، پس از چند هفته مشکل اساسي پيداکردن سوژه خواهد بود.

چند ماه پيش، و نيز ماه گذشته، در همان برنامه «چراغ خاموش» تاثير شگرف چنين روشي ولو به طور «ناقص» ـ زيرا طبق قانون فعلي رسانه ملي مجاز به پخش چهره متهمان نيست ـ تجربه شد. در يكي از اين برنامه‌ها مزاحمان خياباني كه براي بانوان مزاحمت ايجاد مي‌كردند با پوشاندن چهره به تصوير کشيده شدند. چنان لرزه‌اي بر اندام مزاحمان افتاده بود كه به رغم اين‌كه مصاحبه‌گر بارها تأکيد مي‌کرد كه چهره شما به صورت شطرنجي نمايش داده مي‌شود به التماس افتاده بودند. مجري برنامه تعبير زيبايي كرد: اينها به صغير و كبير رحم نمي‌كنند.

راه‌حل مورد بحث، دست کم شش مزيت دارد:
1. در اين روش، اين رسانه است که با مزاحم درگير مي‌شود، نه شاکي. بسياري افراد به جهت نگراني از مزاحمت‌هاي بعدي مزاحمان و يا صرفا نداشتن وقت يا حوصله براي پيگيري‌هاي بعدي، از طرح شکايت صرف نظر مي‌کنند.

2. مردم عملا مي‌بينند که رسانه ملي و در واقع نظام اسلامي، دغدغه آرامش آنان را دارد. اين امر باعث مي‌شود اعتماد متقابل ميان مردم و مسئولان افزايش يابد و اين تصور نه چندان کم طرفدار را كه صدا و سيما تنها به هنگام راهپيمايي و انتخابات به ياد مردم مي‌افتد کمرنگ مي‌کند. حتي يک خانم بدپوشش وقتي عملا مي‌بيند مسئولان تا اين حد، دغدغه امنيت و آرامش رواني او و جامعه را دارند چه بسا خودش سعي کند با پوششي مناسب تر به حفظ اين آرامش رواني کمک کند. (البته حساب متجاهرين به فسق و معاندين که اقليت کوچکي را تشکيل داده و به هيچ صراطي مستقيم نمي‌شوند، جداست).

3. هيچ متجاوز به ناموسي با تجاوز آغاز نمي‌کند، بلکه ابتدا سر خيابان سوت زده و متلک پراني کرده اما خبري نشده است، (تنها عکس العمل، تشويق دوستانش بوده است)؛ ناموس مردم را تهديد کرده، باز خبري نشده است. دليلي نديده که پا را فراتر نگذارد. وقتي از ابتدا به کوچکترين مزاحمت‌هاي خياباني حساسيت نشان داده شود، بسياري از شروران بالقوه آينده ساخته نمي‌شوند. زيرا بر خلاف مراحل بعدي ـ که يک شرور مثلا پس از خرد کردن شيشه‌هاي مغازه‌ها و عربده کشي در محل، آبرويي ندارد که از ريخته شدن آن باکي داشته باشد ـ در مراحل اوليه معمولا همه افراد به آبروي خود حساسند.

4. مسئولان قضايي تأکيد زيادي بر کاهش مجازات زندان دارند، گرچه درباره مجازات‌هاي جايگزين سخن روشني نمي‌گويند. اين روش علاوه بر آن‌كه آمار اين مزاحمت‌ها را که گاهي به چاقو کشي و قتل هم منجر شده به شدت کاهش مي‌دهد، مستلزم دستگيري يا زنداني کردن نيست.

5. نسل کودک و نوجوان کنوني وقتي مي‌بيند مزاحمت خياباني آنقدر عمل زشتي است که تلويزيون کشور چنين نسبت به آن حساس است، خود به خود در مورد رفتار اجتماعي درس بزرگي مي‌گيرد. با اجراي چنين طرحي، تصور نسل آينده از تخلف، متفاوت از تصور نسل امروز خواهد بود. (نسل امروز مي‌بيند پس از ربودن يک يا چند دختر جوان با قمه و کشف فيلم تعرض در موبايل و بلوتوث کردن آن در مترو و حتي اقدام قرباني نگون بخت به خودکشي، باز هم دستور ويژه‌اي براي رسيدگي صادر نمي‌شود و از اعلام مجازات متجاوز خبري نيست و بايد لابلاي روزنامه‌هاي چند سال آينده به دنبال نتيجه پرونده گشت. طبيعي است که متلک پراني نزد برخي افراد از اين نسل يک تفريح به حساب آيد).

6. اين روش بدون کمک قوه قضائيه انجام مي‌گيرد و اين باعث مي‌شود دستگاه قضايي براي رسيدگي به پرونده‌هاي مهمتر مجال بيشتري داشته باشد.

البته يک نکته را نبايد از نظر دور داشت و آن اين است که مردم را نمي‌توان از ابتدا و با شتاب به دو دسته مزاحم و غير مزاحم تقسيم کرد. بسياري از کساني که ما «مزاحم» مي‌ناميم به دليل نداشتن تربيت صحيح و يا عدم توجه به زشتي آنچه انجام مي‌دهند چنين رفتاري از خود بروز مي‌دهند و در واقع کسي آنان را آگاه نکرده است. (برخي از متلک‌پرانان امروز، وقتي ازدواج مي‌کنند تازه مي‌فهمند که مزاحمت براي ناموس مردم چقدر زشت بوده است). بسياري از اين افراد چه بسا با نصيحت مشفقانه از اقدامات خود دست بردارند. بنابراين عملي کردن پيشنهاد فوق بايد پس از دادن آموزش کافي از سوي رسانه ملي و با اعلام قبلي انجام شود.

حال اين راه‌حل را ـ که در مورد همه نوع برهم زنندگان آرامش مردم در جامعه قابل اجراست ـ با راه‌حلي که اخيرا در مورد معضل آسيب رساندن به ورزشگاه‌ها پيشنهاد شده، مقايسه کنيد. تماشاگري که ممکن است حتي به خراش ماشينش بسيار حساس باشد صندلي ورزشگاه را مثل آب خوردن از جا مي‌کند. راه‌حل ارائه شده توسط يکي از مسئولان اين است: «صندلي‌هاي ورزشگاه آزادي ضد ضربه مي‌شود» (شبکه خبر، 4 ارديبهشت 87)؛ يعني معلوم شده است که اشکال از صندلي‌ها بوده است و هيچ فکري براي متنبه کردن متخلف نمي‌شود.

اين نمونه‌اي است از اوج غفلت از نقش رسانه در پيشگيري از تخلف و متنبه کردن متخلفان. به جاي آن‌كه بدون صرف هزينه اضافه، تصوير کساني که به اموال عمومي ضربه زده و ورزشگاه را نابود مي‌کنند نشان داده شود، قرار است ميلياردها تومان از پول مردم صرف ضد ضربه کردن صندلي‌ها شود. با اين روال، براي جلوگيري از شکستن شيشه‌هاي اتوبوسهاي شرکت واحد توسط برخي تماشاگران، شيشه‌هاي اتوبوس‌ها را بايد کم ضد گلوله کرد!

در بسياري کشورها که از فرهنگ غني اسلامي هم برخوردار نيستند، با جدي گرفتن کنترل بيروني به نتايج خوبي رسيده اند. کساني که مدتي در خارج از کشور زندگي کرده اند مي‌دانند که متأسفانه اين مطلب يک واقعيت انکارناپذير است که در بسياري از جوامع خارج از کشور ـ و البته نه همه آنها ـ آرامش براي يک بانو هنگام پياده روي در خيابان بسي بيشتر از ايران خودمان است.

به راستي چگونه چنين چيزي ممکن است با اين‌كه منحرف‌کننده‌ترين برنامه‌ها از شبکه‌هاي تلويزيوني آنها پخش مي‌شود، فروش مشروبات الکلي آزاد است، بخش عظيم افراد اصلا با دين کاري ندارند و مسيحيانشان هم معتقدند حضرت عيسي (ع) کفاره گناهان آنان را داده است؟ (البته در برخي کشورهاي اسلامي و غير اسلامي که مراکز فساد علني هم دارند، باز اوضاع شبيه کشور خودمان و يا بدتر است).

چه شده است که ما در کشور خودمان ـ که از يک طرف از يک فرهنگ قوي کنترل دروني «ديني» نيز بهره منديم و از طرف ديگر برخلاف بسياري جوامع ديگر، از فرهنگ ايثار و فداکاري و غيرت چنان بهره منديم که برخي از مردم حاضرند جان خود را براي دفاع از يک مظلوم در خيابان به خطر اندازند ـ نتوانسته‌ايم آرامش لازم را در جامعه خودمان فراهم کنيم؟

اميدوارم اين مقالات به خوبي نشان داده باشد که مشکل اساسي در کجاست و راه‌حل چيست. نکته اساسي اين است که علاوه بر تلاش براي افزايش تقواي جامعه، بايد آستانه جرم را پايين آورد و آن را با حرمت افراد گره زد. و الا همچنان بايد شاهد باشيم که خيابان‌هايمان همين باشد که هست و هر دم از باغ تخلفات مردم ـ و نيز مسئولان ـ بري برسد، همچنان که مي‌رسد.

نقش مهمي که مجلس هشتم در اين زمينه مي‌تواند ايفا کند، اين است که قانوني را به تصويب برساند تا اجازه دهد تصوير کساني ـ مانند لايي‌کشان و مزاحمان خياباني ـ که در «ملأ عام» آرامش مردم را به هم مي‌زنند و يا به اموال عمومي آسيب مي‌رسانند به وضوح نمايش داده شود. طبق قانون کنوني، اعلام نام و نشان دادن تصوير متهم تنها پس از اثبات جرم در دادگاه امکان پذير است. آنچه لازم است لباس قانون بپوشد، اين است که وقتي جرمي در مقابل دوربين و چشم مردم انجام مي‌شود، از نظر جواز پخش چهره متهم، مانند فردي باشد که جرمش در دادگاه اثبات شده است.

اما «راه‌حل دوم» براي برخورد با برهم زنندگان آرامش رواني مردم مانند مزاحمان خياباني، تشکيل پرونده‌هاي الکترونيکي «کارنامه سلامت رفتاري» است. کساني که در حين مزاحمت از آنان فيلم گرفته شده، تخلفشان در «کارنامه سلامت رفتاري» نيز درج شود. ارائه چنين کارنامه‌اي براي استخدام و گرفتن هر نوع مجوز کار و بسياري فعاليتهاي ديگر الزامي شود. همچنين خانواده‌اي که قصد شوهر دادن دختر خود را دارد بتواند از خواستگار، چنين کارنامه‌اي را طلب کند و ارائه آن هنگام ثبت ازدواج الزامي باشد. دهها طرح تشويقي و تنبيهي مبتني بر «کارنامه سلامت رفتاري» مي‌توان ارائه کرد. مثلا کساني که کارنامه سلامت رفتاريشان هيچ مشکلي ندارد، يک ماه از مدت خدمت سربازيشان کاسته شود.

چنانكه پيداست، در اين روش هم از دستگيري و زندان خبري نيست و چون بر اساس فيلم موجود عمل مي‌شود احتياج به حضور و شکايت شاکي هم نيست. و باز چون ملاک، فيلم موجود از تخلف است، از اين‌كه بدون دليل کافي و يا با پرونده سازي کارنامه سلامت رفتاري فردي بي‌جهت لکه‌دار گردد، جلوگيري مي‌شود.

طبعا هر کدام از دو طرح پيشنهادي نياز به کار کارشناسي دقيق دارد و نظرات خوانندگان نيز مي‌تواند مفيد واقع شود.

اما نکته بسيار مهم اين است که نه مزاحمان فقط خياباني هستند و نه آرامش رواني مردم تنها با مزاحمت‌هاي فيزيکي به هم مي‌خورد. هر نوع سنگ اندازي در مسير پيشرفت کشور توسط متخلفان حکومتي و غير حکومتي، آرامش رواني مردم را بر هم زده و اعتماد آنان را خدشه‌دار مي‌سازد. از سوي ديگر چنانكه مي‌دانيم عده‌اي متخلف تا زماني که احساس نکنند آبرويشان در خطر است دست بردار نيستند. بنابراين راه‌حل اول ـ که همان مجازات تشهير است ـ بايد در حوزه بسيار وسيعتري به اجرا گذاشته شود و تا به اين مهم توجه نشود تصويب قوانين رنگارنگ آثار لازم را نخواهد داشت.

متواضعانه از نمايندگان محترم مجلس هشتم سؤال مي‌کنم: دنبال حل کدام مشکل کشور هستيد؟ گراني؟ آيا مادامي که تعدادي مفسد اقتصادي و محتکر بتوانند در يک کشور دست روي هر کالايي که بخواهند گذاشته و در عرض يک هفته قيمت آن را دو برابر کنند و در عين حال از آبروي محفوظ برخوردار باشند، هيچ طرح اقتصادي در کشور به نتيجه مطلوب مي‌رسد؟ تا وقتي به جاي خود محتکر، حداکثر انبارش به نمايش درمي‌آيد، راه براي به بار نشستن هر طرح اقتصادي جامعي بسته است.

آيا مي‌خواهيد با اصلاح آئين دادرسي، مشکلات قضايي مردم را حل کنيد؟ بالاترين مجازات يک قاضي متخلف، مجازات غيربازدارنده «انفصال از خدمت» است نه معرفي به مردم. بنابراين احتمال اين‌كه تعداد معدودي از قضات با رشوه‌گيري با آبروي خيل قضات شريف ـ که روز دوشنبه در سراوان شهيد هم دادند ـ بازي کرده و گروهي از مردم را بيچاره کنند کم نيست. تا راه بر رشوه‌گيري‌هاي آن عده با به خطر انداختن آبرويشان بسته نشود هيچ طرح و لايحه قضايي نمي‌تواند تحولي اساسي در رفع مشکلات قضايي مردم ايجاد کند.

آيا مي‌خواهيد براي مسکن طرح بدهيد؟ آيا در کشوري که سال‌هاست همه مي‌دانند زمين خواران بزرگي وجود دارند و در عين حال يک نفر از آنان معرفي نمي‌شود، اساسا طرحي که بتواند مشکل مسکن را به طور اساسي حل کند تصور کردني است؟

آيا مي‌خواهيد جنگل‌ها را احيا کنيد؟ کدام جنگل‌ها؟ همان جنگل‌هايي که قاچاقچيان چوبش از سال 1360 تا کنون 420 جنگلبان را کشته و مجروح کرده اند ( اعتماد ملي، 14 ارديبهشت،1386) و حتي يک نفر از آنان معرفي نشده است؟

آيا مي‌خواهيد طرح‌هاي اقتصادي زودبازده تصويب کنيد؟ آيا همان نوع طرح‌هايي را در نظر داريد که گاهي برخي افراد، وام يک ميلياردي را گرفته و به جاي مصرف آن در يک طرح اقتصادي با دلال بازي در بازار مسکن، در مدت کوتاهي آن را به چند ميليارد تبديل کردند در حالي که مطمئن بوده و هستند که معرفي نمي‌شوند؟

آيا مي‌خواهيد براي افزايش امنيت رواني مردم قانون تصويب کنيد؟ کدام قانون مي‌خواهد به مردم امنيت رواني بدهد، وقتي حتي کسي که فيلم تجاوز او به ناموس مردم در موبايلش پيدا مي‌شود، باز معرفي نمي‌شود؟ وقتي ليدرهاي يک تيم چندين کودک و نوجوان را به بهانه عکس گرفتن با بازيکنان فريب داده و با آسودگي به آنان تعرض کرده و معرفي نمي‌شوند (ايسنا، 6 تير 1386) کدام قانون جز معرفي اين مجرمان مي‌تواند التيام بخش باشد؟ آيا وقتي در ميان مأموران خدوم اداره آگاهي کسي پيدا مي‌شود که با خيال راحت براي اعتراف‌گيري از يک زن جوان، به خود اجازه مي‌دهد که علاوه بر ايجاد 27 مورد کبودي و جراحت و شکستگي دندان و خونريزي شديد چشم، فرق سرش را با ضربه بشکافد و باز به مردم معرفي نمي‌شود (اعتماد، 4 ارديبهشت 1387) آرامش رواني مردم به هم نمي‌ريزد؟

آيا مي‌خواهيد براي ارتقاي وضع معنوي دانشگاهي طرح بدهيد؟ آيا تا وقتي يک دختر دانشجو ـ ولو در موارد بسيار نادرـ توسط يکي از مسئولان علمي يا اداري دانشگاهي تهديد به برقراري رابطه شود و در عين حال به دليل رفيق بازي و يا مصلحت بازي آبرويش تضمين شده باشد، وضع معنوي دانشگاهها ارتقادادني است؟

آيا مي‌خواهيد براي مبارزه با قاچاق کالا طرح تصويب کنيد؟ در دنيا معمولا کالاي قاچاق يعني محموله قاچاق. در ايران که يکباره از اسکله قاچاق و فرودگاه مخصوص قاچاق کالا خبر داده مي‌شود و با اين حال هيچ متخلفي معرفي نمي‌شود، اساسا طرح مبارزه با قاچاق پياده کردني است؟

در اوضاع کنوني، نياز به هيچ قانوني مقدم بر نياز به قانوني نيست که آن عده متخلف از مردم و مسئولان را مطمئن کند که راه ميان تخلف آنان و معرفي در رسانه ملي بسي کوتاه است. هيچ اولويتي براي مجلس هشتم بالاتر از اين نيست که ابتدا به همه اثبات کند که ديگر دوره‌اي که هر کس ـ اعم از عابر در خيابان تا مسئولان در رده‌هاي مختلف ـ هر کار دلش خواست مي‌تواند انجام دهد تمام شده است.

براي شروع، چه بهتر که مجلس هشتم از خود آغاز کند. قانوني تصويب کنيد که اگر نماينده‌اي جرمي را مرتکب شد، خود مجلس بلادرنگ او را به مردم معرفي کند، نه اين‌كه پس از پايان دوره، مردم منطقه‌اي تازه بفهمند نماينده‌اي را که با هزاران اميد براي حل مشکلات خود راهي مجلس کرده بودند، مشغول ثروت‌اندوزي و يا برخي کارهاي ديگر بوده است.

اگر اين حرف‌ها را نمي‌پذيريد، دست‌كم اين را بپذيريد که هر قانوني که در وضع موجود در اين کشور تصويب کنيد، حداکثر تأثير مقطعي دارد، زيرا آبروها از قبل محفوظ اعلام شده و همه قوانين بدون هيچ دغدغه‌اي توسط عده‌اي متخلف ـ از مردم و مسئولان ـ دور زده مي‌شود. مطمئن باشيد تا از اهرم آبرو در اصلاح امور استفاده نشود هيچ برنامه پنج ساله و بيست‌وپنج ساله و پنجاه ساله‌اي به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد.

البته سختي کار معلوم است. چرا امير المؤمنين (ع) رفاعه حاکم اهواز را تهديد کرد که اگر ابن هرمه را بي‌آبرو نکند، خودش را مفتضح خواهد کرد؟ براي اين‌كه حضرت به نقش رفيق بازي ـ که هزار توجيه از جمله مصلحت نبودن براي معرفي نکردن رفيق متخلف به دنبال مي‌آورد ـ به خوبي واقف بود.

حضرت، ملاحظه خانواده ابن‌هرمه را هم نکرد، زيرا نمي‌توان با معرفي نکردن متخلف، درهاي يک حکومت و به دنبال آن جامعه را به روي فساد‌هاي بعدي باز کرد، با اين عذر که مبادا خانواده متهم در جامعه تحقير شوند. آيا خداوند که در قرآن مجازات قطع انگشتان دست را براي برخي سارقان با رعايت شرايط تشريع کرده است، ـ نعوذ بالله ـ متوجه سرافکندگي فرزند يک سارق در جامعه به خاطر انگشتان قطع شده پدر نبوده است؟! اگر ملاک انتخاب نوع مجازات، آبروي خانواده است هيچوقت هيچ متخلفي نبايد حتي براي ساعتي دستگير شود ولو اين‌كه قاتل باشد.

اتفاقا همين امر که کسي بداند در صورت تخلف او، فرزندانش به سبب معرفي وي به عنوان متخلف، در جامعه دچار مشکل مي‌شوند، خود به صورت يک نيروي بازدارنده قوي عمل مي‌کند. علاوه بر اين، بايد سطح فهم جامعه را بالا برد و براي مردم روشن کرد که خطاي بستگان کسي ربطي به خود او ندارد، همچنانكه از فضل پدر، کمالي براي فرزند او حاصل نمي‌شود.

در وضع کنوني، زور دستگاه اطلاع‌رساني براي نشان دادن متخلفان تنها به يک طايفه رسيده است: معتادين. متاسفانه چهره اين گروه که به اندازه کافي گرفتار هستند، مکررا بدون پوشاندن چهره نشان داده مي‌شود، اما آبروي متجاوزان به جان و مال وناموس و امنيت مردم همچنان محفوظ است.

به هر حال براي ام‌المشکلات کشور يعني نظام فعلي اطلاع‌رساني ـ که تضمين آبروي متخلفان بخشي از مفروضات و سياست‌هاي پذيرفته شده و ناصحيح آن است ـ بايد فکري کرد و اين کار از نمايندگان محترم مجلس هشتم برمي‌آيد. البته از معدود افراد انگشت‌شماري که هيچ مسئله‌اي در کشور جز آن‌كه چه کسي بر کرسي رياست‌جمهوري دهم تکيه خواهد زد نمي‌بينند و جز گمانه زني دغدغه ديگري ندارند انتظاري نيست.

muhammadmotahari@gmail.com
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
در تایید فرمایشات اقای مطهری اضافه کنم که هزاران موبایل هم به کمک امنیت خواهد آمد و همه انهایی که روی خط خلاف هستند همیشه خود در منظر چشم نا مرئی می بیند .
در مورد ابروی خانواده به محض اینکه چنین قانونی قابلیت اجرا پیدا کند می شود با اطلاع رسانی وسیع همه را مطلع کرد و از ان به بعد خود فرد باید ابروی خویش و خانواده اش را تامین کند نه اینکه جامعه برای خلاف او مدام هزینه بپردازد.

یک پیشنهاد هم من اضافه کنم :

بحث پرداخت نقدی یارانه ها این روزها مطرح است در کنار مزایای دیگر این پیشنهاد چون صرفه جویی گسترده در مصرف و کمک به محیط زیست ، عدالت در توزیع ثروت های ملی و...... یک مزیت بزرگ هم می تواند داشته باشد که امنیت اجتماعی و ملی را وسیع تحت تاثیر قرار خواهد داد.

هر تخلفی که توسط فرد انجام شود 20 درصد از کمک های دولتی کاهش یابد. حتی می تواند جایگزین زندان های بیهوده ، هزینه زا و مشکل افرین شود که فرد متخلف برای خلاف خویش برای مدتی یا نامحدود از این درامد محروم شود حداقل بسیاری از دزدان خورده و سابقه دار به زندگی ارام باز خواهند گشت .

به هر حال از توجه به معضلات روزمره مردم سپاسگزارم
بسیار عالی است . البته باید مواظبت کرد که با فیلمهای مونتاژ شده ، آبروی کسی به ناحق ریخته نشود .
با سلام
ضمن موافقت با با مقاله فوق خواهشمندم . اين مطالب را به متوليان امر ياداوري نماييد .
salam . besyar ali bood.maghaleye aval ra ke khandam,bardashti sathi az mozoo kardam vali be moroor motavajeh shodam ke aghaye motahari cheghadr rooye in masale kar karde and. har rooz montazere maghalat jadide va edameye matlab hastam.
از متنهای بسیار شیوا و رسایتان بسیار ممنون ولی ای کاش مسوولان خوانندگان این مقالات باشند.
این پیشنهاد در شورای عالی انقلاب فرهنگی باید مطرح شود تا علاوه بر قانون فوق سایر هماهنگی های لازم در بخشهای دیگر نیز پیش بینی واجرا شود.
دست مريزاد مجدد به آقاي مطهري. واقعا آموزنده بود نوشته شما
پيشنهاد قابل تاملي است.اميدوارم تنها به انتشار از طريق اين سايت اكتفا نكنيد ،از ساير امكانات و فرصت ها و ارتباطات نيز بهره گيريد تا انشا... پيشنهاد ، جنبه عملي يابد.
خداوند رحمت كند شهيد مرتضى مطهرى را كه چنين فرزند واقع بينى تحويل جامعه دادوحفظ كند همسر وفرزندان آن شهيد بزرگوار را.
معضلات ومشكلات بسيارى وجود دارد كه به راحتى وبا پيشنهادات عملى‌واجرائى ارائه شده از طرف نگارنده (آقاى مطهرى)وبا كمك وهميارى‌همه دستگا ه هاى اجرائى‌كشور بخصوص سازمان صدا وسيما ميتوان بخش اعظمى ازاين ناهنجاريهارا حل نمود .
با توجه به پيشنهادات ارائه شده بخصوص دخالت مستقيم نمايندگان محترم مجلس هشتم درجهت تصويب قوانين محكم ،اين انتظار از همه نمايندگان ودر راس آن رئيس محترم مجلس اين است كه درجهت تسهيل نمودن مبارزه با هرگونه تخلف اجتماعى‌،فرهنگى، اقتصادى‌و.... گامهاى‌موثرى بردارند وبا اين اقدام انقلابى وقانونى انقلاب بزرگى را در اصلاح جامعه ايجاد نمايند
تشهیر و بردن آبروی مجرمان بسیار مفید و سودمند خواهد بود، به شرطی که همه در مقابل سیستم نظارتی یکسان باشند و فرقی بین مجرمین از طبقه هاي مختلف نباشد.
با اشتیاق منتظر بخش ششم مقالات شما بودم. من معمولا خیلی به وضع موجود جامعه و فرهنگ کنونی مردم ایران فکر کرده و به خاطر مشکلاتی که گریبان ما را گرفته حرص میخورم ! بخصوص که بعضی اوقات بنظر میرسد راه حل چندان دشوار نیست! حرفهای شما در این شش مقاله به دلم نشست و راهکارهایی که ارایه نمودید تایید کرده و پرفایده میدانم. بهر حال مدتهاست نگاه جستجوگر آدمهایی مثل من پی بارقه هایی از امید میگردد که از گوشه کنار این مرز و بوم برمیخیزد. به امید فردایی بهتر.
چرا بفكر اختراع دوباره چرخ هستيد شما در اين مقاله به نكته خوبي اشاره كرديد در كشورهاي خارجي چگونه اين مسائل حل شده است آيا در اين كشورها از "«کارنامه سلامت رفتاري»" استفاده مي شود؟ راه حل بايد ساده و روشن باشد . حتي ممكن است نيازي به دستگاه اطلاع رساني بعنوان بخشي از راه حل معضل فرهنگي نباشد. كافي است عملكرد قوه قضائيه نسبت به مجرمان اينگونه مسائل شديد باشد . مطمئن باشيد اين رفتار تاثير خود را بهر نحو خواهد گذاشت پس از اصلاح اين بخش آنگاه نوبت به مانور روي ساير بخش ها مثل دستگاههاي اطلاع رساني و ... خواهد بود
از مطالب بسیار زیباتون ممنونم. منتها من معتقدم که هم کسی که مزاحمت ایجاد می کند و هم کسی که مورد مزاحمت واقع میشود هردو مقصرند. خودتون اشاره کردین که مزاحمت از تجاوز شروع نمیشه. پس اگه چراغ سبز نشان داده نشود، به مراحل بعدی نمی رسد. البته این مباحث به منزله پاک کردن صورت مسأله نیست. متشکرم
با تشکر از سلسه مقالات فوق العاده شیوا و رسا و بدون از هر گونه استفاده از کلمات آنچنانی که متاسفانه بعضی از روشنفکران ما برای اثبات خود به این شیوه سخن گفتن روی می آورند، آقای مطهری عزیز با کلام عامیانه در کلام خود مرزبندی ها مشخص کرده اند
پس از پخش فیلم مزاحمت در اتوبوس توسط برنامه انقلابی چراغ خاموش از یک سو خوشحال بودم که برای اولین بار رسانه ملی یک فیلم ار هزاران فیلم رد و بدل شده روی بلوتوث موبایلها را پخش می کند و از سوی دیگر ناراحت از اینکه چرا فیلم را شطرنجی کرده اند.....مگر نه آن دختر معصوم پشت به دوربین بود؟؟؟اگر فیلم را عادی پخش کرده و حتی روی چهره فرد مزاحم بزرگنمایی می شد،تاثیر چندین برابر نداشت؟؟؟ با تشکر
به نظر من سيستمي كه الان در كشور ما اجرا ميشود داراي يك كمبود جدي است و آن نبود انتقاد است. به نظر من انتقاد ميتواند بسيار سازنده باشد. شايد راه حل شما براي مواردي مثل مزاحمتهاي خياباني كافي باشد اما براي موارد ديگر كه كم و بيش رگه هاي سياسي هم دارد مشكل اينجاست كه نمي شود انتقاد كرد. در واقع نبود يك كانال مشخص و مورد اعتماد براي انتقاد كردن باعث شده است كه اولا مردم انتقاداتشان از مسئولان را بين خودشان مطرح كنند و اين انتقادات به سطح بالاتر منتقل نشود و دوم اينكه در بسياري موارد براي مطرح كردن آنها ناگزير به روي آوردن به شبكه هاي معلوم الحال خارج از كشور باشند. موضوع دوم از دو جنبه مطلوب نيست يكي اينكه اين شبكه ها فكر مي كنند كه خبري است و به اصطلاح امين مردم هستند و دوم اينكه انتقادات مطرح شده از اين طريق معمولا با پياز داغ اضافه همراه است. همه اينها يك طرف و توصيه هاي ديني كه در اين زمينه ها داريم طرف ديگر.
در پايان بگويم كه عليرغم برداشت غلط اوليه به نظر من اگر از كسي انتقاد جدي بشود و او يا به اين انتقاد جواب مقبول بدهد و يا در راستاي رفع آن عيب بكوشد حتما در بين مردم محبوب تر خواهد بود.
صحبت بسيار است ولي مجال نيست. خدا به شما توفيق بدهد.
من تحلیل ها و پیشنهادهای حساب شده و خوب شما را در این چند مقاله مطالعه کردم. با بیشتر مطالب گفته شده موافقم. اما به بخشی از مطلب نوشته شده در مقاله ی اخیر انتقاد دارم. به نظر بنده هم ریختن آبروی مجرم راه حل بسیار خوبی است اما بر خلاف نظر شما من با ریختن آبروی متهم موافق نیستم. از کجا معلوم آن کسی که در خیابان به عنوان مزاحم خیابانی دستگیر شده واقعا مزاحم خیابانی باشد و در دستگیری او اشتباهی صورت نگرفته باشد. اگر پیش از اثبات جرم در دادگاه آبروی او را بریزید پس از برائت او در دادگاه چگونه می خواهید آبروی رفته رو به او بازگردانید؟ حتما می گویید آبروی کسانی را می ریزیم که مطمنیم مجرم هستند ولی چه کسی مسوول اطمینان یافتن از مجرمیت است؟ آیا نهادی غیر از دادگاه می تواند چنین وظیفه ای را عهده دار شود؟
سلام
از جناب دکترمطهری تشکر می کنم که دغدغه عموم مردم را با دقت زیر ذره بین برده و راهکار ها را بررسی و ارائه می کنند.بنده بالشخصه از کلیه قسمتها استفاده کردم اما در این مورد آخر با شما موافق نیستم.استفاده از دوربین شاید در یک محدوده مانند ورزشگاه و در نظر گرفتن روحیه ملتهب تماشاگران ابزار موثری باشد اما خودتان نیز اشاره کردید که در دیگر کشورها با وجود اشاعه مفاسد و بدون کنترل با دوربین کسی به این مبادرت نمی ورزد.بنظرم کمی عمیق تر به این موضوع نگاه کنیم این راهکار در بلند مدت افراد را جری تر می کند و برخی از دیده شدن ذر تلویزیون هم ابائی نخواهند داشت همانطور که 10 سال پیش پخش یک عکس بدون روسری باعث بی آبرویی می شد حال آنکه امروز داشتن روسری امل بازی شده.برخورد جامعه با اولین فیلم خانوادگی چه بود؟اما اکنون با انبوه کلیپهای مستهجن چه برخوردی می شود؟اصلا کسی برخوردی میکند یا دیگر آستانه حساسیت به حدی رسیده که دیگر اهمیتی ندارد.به تجربه ثابت شده اصلی ترین راه جلوگیری از انجام تخلفی افزایش هزینه های انجام آن به حدی است که اکثریت جامعه از خیر آن می گذرند.در ژاپن هزینه دریافت گواهینامه چیزی نزدیک به 2 میلیون تومان است و با ثبت تعداد محدودی تخلف راننده می بایست مجددا گواهینامه دریافت کند.به نظر شما با وجود چنین مکانیزمی دیگر نیاز به موش و گربه بازیهای متداول پلیس راهنمایی و متخلفین داشت؟در بقیه موارد نیز این مکانیزمها بهترین راهکار است.
به نام خدا جمعه 31/3/87 ساعت 0700
نمی دانم چه سری در جملات دکتر است که می توانم به راحتی با آن ارتباط برقرار کنم. البته می توانم حدس بزنم، حتی چیزی بیشتر از حدس(!) چرا که خدا راشکر دست کم در زبان هنوز به خیلی چیزها که کم کم صحبت از آنها دارد سخت می شود (!)، ایمان دارم: لقمه حلال، رطب نخورده، واعظ عمل گرا، مردان خدا، جهان و کوه، فعل و ندا و...
-آیا به اینها می توان موارد دیگری افزود؟
کناره بودن ایشان چه مقدار در این امر دخیل است؟ داستان دو مادر و یک بچه و دعوای دو مادر و حکم نصف کردن بچه و کوتاه آمدن مادر واقعی و...
-به راستی علت سی سال خانه نشینی مولا چه بود؟ (خدایا چه سری است که وقتی عزم را جزم می کنم که علمی و نه احساسی بنویسم باز هم قلم به سوی علی می رود و احساس جولان می دهد؟)
-آیا اگر استاد کار اجرایی بگیرند قلمشان شیوا یا حداقل به همین شیوایی می ماند؟ آیا اصولا ایشان کار اجرایی می گیرند یا به ایشان تکلیف (نه تعارف) می شود؟ آیا...
نقش ما به عنوان ملت چقدر است؟ آیا عدالت را تاب می اوریم؟ تا کجا تا چند؟
آیا اعتقاد داریم شکاف کوچک سد را انگشتان پتروس (پطروس) فداکار بند می اورد اما سیل که بیاید همه را با خود می برد؟
آیا اعتقاد داریم (نه در شعار و نان به نرخ روز خوردن) که یک سد و فقط یک سد در این دنیای فاسد زورگو باقی مانده است که همه شیطانها و شیطانکها در صدد شکستن آنند؟ (البته در سنت خدا تغییری نخواهد بود و ظهور منجی حتمی است اما زمان ظهور و تعویق ظهور و شرایط آن)
وقت است و دارد دیر می شود (و چه زود دیر می شود) که اگر دیر بجنبیم ... خدایا!
این جمله ازیکی از کامنتهای قبلی خوانندگان چقدر به دلم نشست که: "بنویسید آقای مطهری بنویسید بل که خفتگان بیدار شوند... و مسوولین بخوانند."
واقعیت این است که در زمانی که تصمیم کبرا به عمل کردن دماغش ارزش عمومی شده و کوکب خانم هر روز پیتزا سفارش می دهد و حسنک به دنبال آرزوهای دست نیافته اش به شهر رفته است و گرگ و سگ گله با هم ساخت وپاخت کرده اند ونقش بازی می کنند و دهقان فداکار چرتکه می اندازد که اقدام کند یا نکند، این شکاف هر لحظه بیشتر و بیشتر می شود.
و اگر نبود وعده های شورانگیز خدا به شکسته شدن حزب شیطان و پیروزی نهایی حق بر باطل و امید و ایمان، انسان چگونه می توانست تحمل کند.
آری آقای مطهری بنویسید لطفا بنویسید.
آری مسوولین عزیز بخوانید لطفا بخوانید.
باور کنید در این سلسله مقالات راه کار نهفته است.
باز هم متشکریم. عموزاده از سمنان
اي كاش ازآقاي مطهري دعوت مي شد تادريك برنامه تلويزيوني نظرات خودرامطرح نموده وتني چندازمسئولين وكارشناسان نيزهمانجاروي اين موضوعات بحث وتبادل نظر مي كردندتازودتراين نظرات به مرحله اجرا يرسدمتاسفانه درخيلي ازبرنامه هاي تلويزيوني دعوت ازهنرپيشگان سينما وتلويزيون وسوال درمورد زندگي وافكار آنها براي برنامه سازان مهمتر از طرح اينگونه مسائل است بهرحال ابتدا بايد فكري براي بيداركردن بعضي از مسئولين كه البته خودرا به خواب نزده اند!!!! كرد.
سلام قلم شیوا و جذابی دارید. البته پیشنهادتان در مورد پخش تصاویر دوربینهای نامحسوس بشدت بر لب پرتگاه "نادیده گرفتن آبروی عموم جامعه" قرار دارد چرا که با این روش صداوسیما بخودش اجازه خواهد داد که در صورت مشاهده کوچکترین مورد شک برانگیزی آن را بنمایش بگذارد. گمان میکنم که در این مورد هم باید به خط قرمز ریختن آبروی مجرم "پس از اثبات قضایی جرم" پایبند بود تا دچار تفریط نیز نشویم. متشکرم
ضمن قدر داني از نوشته ارزشمند جناب اقاي مطهري مي خواستم مطلبي را اضافه كنم و ان اينستكه در يك ظرف و محيط كثيف و الوده است كه ميكربها و باكتريها و قارچها رشد و نمو كرده و بقولي جولان مي دهند راه حل اقاي مطهري به اين مي ماند كه براي كشتن باكتريها دائمآ سمپاشي كنيم تا به محض مشاهده كشته و نابود شوند و يا فرصت رشد نيابند كه بسيار راه حل خوبي است ولي با اين حال منابعي كه باعث الودگي محيط مي شدند كما كان به تو ليد آلودگي ادامه مي دهند و اگر روزي سمپاشي متوقف شود ميكربها فورآ تكثير مي شوند ضمن انكه بايد ديد خود ضابطان چقدر صالحند
جناب آقاي مطهري ميكربها سريعآ در حال رشد و تكثيرند خيلي سريع تر از آنكه فكرش را بكنيم و وظيفه ما پاكسازي محيط است بايد بفهميم چرا ضد ارزشها در جامعه فعلي ارزش شده چرا حق الناس را پايمال مي كنيم و اب هم از اب تكان نمي خورد چرا مردم فريبي و درغگويي ديگر مذمت نمي گردد

بايد از خودمان شروع كنيم اول خود را اصلاح كنيم سپس سعي كنيم با تشكيل يك نهضت بزرگ به مظلومان كمك كنيم ويا حداقل فرياد دادخواهيشان را برسانيم
با سلام ! نظر آقای دکتر جالب است اما عملی نیست چرا که فقط آبروی یک نفر مطرح نیست آبروی یک خانواده مطرح است به خصوص در شهرهای کوچک . بهتر نیست بجای بردن آبرو مسئولیت عمل فرد را متوجه خود او کنیم . مثلا او را وادار به جبران خسارت وارد آمده نمائیم یا از طریق سیاستهای کنترلی در جامعه برای او محدودیتهای بیشتری به وجود آوریم ؟ مثلا برای مزاحمین نوامیس مردم روی ماشین آنها علامت مخصوصی درج شود که همه بدانند این فرد خلافکار است . از طرف دیگر باید زمینه سازان این تخلفات را نیز در نظر داشت . پوشیدن لباسهای نا متعارف پیامی جز آمادگی برای مزاحمت ندارد . بهتر است افرادی تحت حمایت قرار گیرند که با رعایت فرهنگ جامعه نشامن می دهند که نمی خواهند مورد مزاحمت قرار گیرند .
با سلام به نظر میرسد رسانه در قدم اول باید تصاویر مجرمان (کسانی که جرمشان ثابت شده است)را به نمایش بگذارد کاری که هم اکنون در مورد آن تعلل میکند.
از ده سال پيش در كشور امارات شاهد بودم كه اگر يكنفر حتي در حد متلك گفتن هم مزاحمت ايجاد نمايد عكس وي در روزنامه چاپ مي‌شود و اگر خارجي باشد از كشور اخراج مي‌گردد.
به نظر من اين راهكار خيلي خوب است منتها همانطور كه بعضي خوانندگان نوشته‌اند ممكن است دامن بعضي بيگناهان را هم بگيرد. پيشنهاد من اين است كه چنين فيلمبرداري نامحسوسي انجام شود منتها قبل از پخش به مراجع قانوني به عنوان مدرك جرم ارسال شود و پس از اثبات جرم در رسانه پخش شود. گرچه اينكار زمانبر است اما چنين برنامه‌اي هم كه شايد با تاخير چندماهه از حوادث پخش مي‌شود بازهم مي‌تواند تاثيرگذار باشد. فكرش را بكنيد مثلا خانمي كه دهها ماشين در خيابان برايش ترمز مي‌كنند از بين همه اين ماشينها سوار ماشين شوهر يا برادرش بشود. از دوربين كه نمي‌شود نسبتها را تشخيص داد!! از نگاه بيننده عمل آن خانم شريف كه عين پاكدامني است برخلاف واقع به صورت سوار شدن به ماشين بيگانه تعبير مي‌شود!! چنين آبروريزي حتي به غير عمد نابخشودني است. بايد خيلي مواظب بود كه از شدت افراط به دام تفريط نيفتيم.
از مقالاتتان خيلي ممنونم واقعا عالي هستند. من مشتري پروپاقرص آنها هستم و به دوستانم هم توصيه مي‌كنم بخوانند.
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل