بازدید 40315

بوعلی سینا ؛ نابغه ای کاملا ایرانی

کد خبر: ۱۱۵۹۵۷
تاریخ انتشار: ۰۱ شهريور ۱۳۸۹ - ۱۹:۰۲ 23 August 2010
گر چه تحریفگران تاریخ بوعلی سینا را نیز از مشاهیر جهان عرب معرفی می کنند ولی تاریخ جهان و تاریخ اسلام گواهی می دهند که او یک ایرانی اصیل بود .


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر ، شخصیتهای بزرگ متعلق به یک کشور نیستند ، متعلق به  بشریت  و تاریخند ولی در جهان مرسوم است ،   خاکی که این بزرگان در  آن پا گرفته اند نام برده می شود و با آن  احترام گذاشته می شود .

شاید به همین دلیل است که برخی از  کشورهای همسایه ایران با توجه به تهی بودن از تاریخ مستقل   و شخصیت های بزرگ  تاریخی، اقدام به دزدی فرهنگی می کنند و  شخصیتهایی مانند بوعلی سینا ( پور سینا )  ، خیام و ... را به نام عرب جا می زنند .

  حتی برایش تمبر چاپ کردند . ..




                   

البته عناد آنان با ایران فراتر از مرزهای ماه و سال است و ریشه در دل  تاریخ دارد و این  راهزنان  فرهنگی در نهایت دشمن کیان و حتی تمامیت ارضی ایران کهن هستند .

خوشبختانه تاریخ رسمی جهان هم بوعلی را یک ایرانی معرفی کرده است . ویل دورانت   در کتاب تاریخ تمدن خود  تاکید دارد که اکثر غریب به اتفاق   دانشمندان و بزرگان علمی جهان اسلام ایرانید ، از جمله بوعلی سینا . . .

بوعلی سینا یک مسلمان بود ، مسلمانی ایرانی نه مسلمانی عرب و این را باید دزدان فرهنگی خاورمیانه در گوش خود فرو کنند . .

پور سینای ما که بود  . . . ؟



شیخ الرئیس ، حجة الحق ، شرف الملك ، امام الحكماء ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی مشهور به بو علی سینا ، ابن سینا یا پورسینا در سال 370 در افشه یا خُرمیثـَن متولد شد .

پدرش اهل بلخ بود و در دوره فرمانروایی نوح بن منصور، پادشاه سامانی، كارگزار روستای خرمیثن شد.
مادرش، ستاره، از مردم افشنه - روستایی نزدیك خرمثین  بود. پس از چند سال، خانواده عبدالله به بخارا رفت . ابوعلی در آنجا به آموختن زبان عربی و قرآن و ادبیات پرداخت.


 منطق و مقدمات ریاضی را، درخانه، نزد ابوعدالله ناتلی آموخت، اما در علوم طبیعی و پزشكی استادی نداشت و از راه خود آموزی این دانش ها را فرا گرفت. پس از اندك زمانی، در پزشكی چنان شهرت یافت كه پزشكان مشهور به شاگردی نزد او می آمدند .

 وی در ده سالگی حافظ قرآن كریم شد و نزد ابوعبدلله ناتلی منطق و هندسه و نجوم آموخت . هفده ساله بود كه برای درمان بیماری نوح بن منصور دعوت شد و او را درمان كرد. به پاداش این خدمت اجازه یافت تا در كتابخانه سلطنتی به مطالعه بپردازد . بر اثر مطالعه كتابهای كم نظیری كه در این كتابخانه بود به آگاهیهای تازه ای در زمینه پزشكی و فلسفه دست یافت.

ابن سینا در بیست و دو سالگی پدرش را از دست داد. در این هنگام، بر اثر ضعف دولت سامانی ، بخارا دچار آشفتگی شده بود. ابن سینا از بخارا به خوارزم رفت. خوارزم در آن زمان مركز دانشمندان و پژوهشگران بود و امیران آن سرزمین كه از خاندان مأمونیان بودند، دانشمندان را گرامی می داشتند.

 ابن سینا نیز از بزرگداشت و توجه آنها برخوردار شد و مدتی به آسایش خاطر در آنجا به كار و پژوهش پرداخت. اما خوارزم، پس از چندی ، به تصرف محمود غزنوی در آمد و دانشمندان از آنجا پراكنده شدند.

بعضی از آنها به دعوت محمود به غزنه، پایتخت غزنویان، رفتند. ابن سینا كه با خشونت محمود در سیاست و مذهب مخالف بود، دعوت او را نپذیرفت و از بیم جان از خوارزم گریخت. پس از اقامت كوتاهی در چند شهر، به جرجان رفت. نوشتن كتاب " قانون " را دراین شهر آغاز كرد. یك سال بعد، از آنجا به ری و قزوین و سپس نزد شمس الدوله دیلمی، فرمانروای همدان، رفت.

 بیماری قولنج شمس الدوله را درمان كرد و وزارت او را پذیرفت. ابن سینا در همین دوره، كه سرگرم كارهای سیاسی و اداری بود، به نوشتن كتاب " شفا " پرداخت.

 پس از مرگ شمس الدوله، جانشین او ، ابن سینا را چهار ماه زندانی كرد. ابن سینا در زندان رساله ای عرفانی، به نام " حَی بن ێقظان " ، و كتابی در پزشكی، به نام " قولنج " ، و چند رساله دیگر نوشت. پس از رهایی از زندان، چندی گوشه گیر و نیمه پنهان در خانه دوستانش زندگی كرد.

سپس، پنهانی همراه شاگردش، ابوعبید جوزجانی، و برادر خود به اصفهان رفت. دراصفهان با استقبال علاءالدوله كاكویه، فرمانروای اصفهان، رو به رو شد و چهارده سال دراین شهر در آرامش زندگی كرد. دراین سال ها كتاب های ناتمام خود را به پایان رساند و كتاب های تازه ای در زمینه فلسفه، ریاضی و موسیقی نوشت .

 در حمله مسعود غزنوی به اصفهان، برای برانداختن فرمانروایی علاءالدوله، خانه ابوعلی تاراج شد و بعضی از نوشته های او از میان رفت.

اما ابن سینا تا پایان عمر در دستگاه علاءالدوله باقی ماند و سرانجام در سال 428 سفری كه با علاءالدوله به همدان می رفت، در راه بیمار شد و در پنجاه و هشت سالگی در گذشت و آرامگاه وی در همان جا برپا گردید .

زندگینامه ابن سینا، نوشته ابوعبید جوزجانی، دردست است. بخشی از این زندگینامه از زبان ابوعلی سینا بازگو شده است و بخشی از آن خاطرات جوزجانی درباره اوست.

بوعلی فیلسوف







ابن سینا نخستین فیلسوف در ایران و جهان اسلام است كه كتابهای منظم و كاملی درباره فلسفه نوشته است. دو فیلسوف بزرگ یونانی، ارسطو و فلوطین، و فارابی، فیلسوف بزرگ ایرانی، در شكل دادن به فلسفه ابن سینا تاثیر بسیار داشته اند ابن سینا، بیش از همه، از فلسفه ارسطو بهره گرفته است ؛ او اندیشه های فلسفی ارسطو و پیروان این فیلسوف یونانی را در كتاب " شفا " گرد آورد. ارسطو معتقد بود كه به یاری عقل و استدلال می توان به حقیقت دست یافت.

ابن سینا نیز در فلسفه خود از همین روش پیروی كرد. با این همه، او در فلسفه دیدگاهی نو داشت كه تا اندازه ای با فلسفه ارسطو متفاوت بود. ابن سینا فیلسوفی بود دارای استقلال فكر. تأثیر اندیشه های فلسفی یونان در او چنان نبود كه او را بازگو كننده ساده این عقیده ها بشناسیم.

 ابن سینا به الهیات اسلامی توجه داشت و كوشش كرد تا اندیشه های اسلامی را در فلسفه خود وارد كند. در آن زمان، ابن سینا، درباره پیدایش جهان، با دو اندیشه فلسفی و دینی روبه رو بود: یكی آن كه جهان ، آغاز زمانی ندارد، دیگر آن كه جهان سرآغازی داشته است و خداوند در زمان معینی آن را از نیستی به هستی آورده است.

بوعلی سینا نیز کافر خوانده شد . . .

 ابن سینا در برابر این دو عقیده ، اندیشه ای نو بیان داشت. او گفت كه جهان درآغاز از وجود خداوند صادر شده است. اوگفت :  نمی توان تصور كرد كه آفرینش جهان از لحاظ زمانی با خداوند فاصله داشته باشد. با این همه، گروهی او را به سبب بیان این عقیده" كافر" خواندند.

آثار شیخ الرئیس


آثار بزرگ فلسفی ابن سینا كتاب های " شفا " ، " نجات " ، " دانشنامه علایی " ، و " اشارات " است، ولی در میان آنها كتاب " شفا " بیش از همه شهرت یافته است. این كتاب دارای چهار بخش ( منطق، طبیعیات، ریاضیات، والهیات ) است و تأثیری فراوان در فكر فیلسوفان ایران و جهان اسلام داشته است. ترجمه شفا به زبان لاتین نیز در اندیشه گروهی از فیلسوفان اروپا دارای اثری عمیق بر جای گذاشته است .

ابن سینا، در پایان زندگی، به تالیف كتابهایی پرداخت كه نشانه دست یافتن او به اندیشه ای نو در فلسفه بوده است. یكی از این كتابها " حكمة المشرقیه " است. از این كتاب تنها دیباچه و بخش منطق آن در دست است و بخش اصلی، كه شامل تفسیر این فلسفه بود، از میان رفته است.

کتاب قانون ؛ جوهر دانشهای پزشکی


زندگی ناآرام، كارهای سیاسی و توجه اساسی به فلسفه سبب شد كه ابن سینا كمتر به درمان بیماران و كار عملی در پزشكی بپردازد. با این همه، در كتاب " قانون " ، هنگام بحث درباره یك بیماری یا به كار بردن دارو، از تجربه های شخصی خود نمونه های فراوان آورده است. او اكتشافها و روشهایی نو در دانش پزشكی داشته است كه در این كتاب و دیگر رساله های پزشكی او باقی است. ابن سینا برای برخی از بیماریهای جسمانی علتهای روانی یافت و با روشی نو به درمان آنها پرداخت.

كتاب " قانون " جوهر همه دانش پزشكی تا زمان ابن سیناست . در این كتاب درباره تشریح اعضای بدن انسان، جراحتها پس از عمل جراحی، و نیز درباره طبقه بندی داروها و شیوه استفاده از آنها به تفصیل سخن به میان آمده است. قانون یكی از پر ارزشترین كتاب های پزشكی جهان بوده است. ترجمه این كتاب به زبان های اروپایی مدت شش قرن كتاب درسی رشته پزشكی دانشگاههای اروپا بود. " قانون " از نخستین كتابهایی است كه پس از اختراع چاپ در اروپا انتشار یافت ابن سینا دراروپا به آویكنا و آویسنا شهرت داشته است.

ابن سینا درعلوم طبیعی، فیزیك، شیمی، ستاره شناسی، ریاضیات و موسیقی نیز استاد بود. او علوم طبیعی و ریاضی را جزئی از فلسفه ی دانست. براساس اندیشه های فلسفی خود، حركت، نیرو، خلاء، نور و حرارت را توضیح داد. در گفتگوی مشهورش با ابوریحان بیرونی ، وجود خلاء، و تبدیل فلزها به یكدیگر را غیر ممكن دانست.

رساله های مهم او درباره علوم طبیعی و ریاضی ، همراه با رساله های او در منطق و الهیات، دركتاب " شفا " آمده است. ابن سینا پاره ای از ابزارها و شیوه های رصد كردن را اصلاح كرد و خود به رصد كردن ستارگان پرداخت. او در بخش ریاضیات كتاب " شفا " و آثار دیگر خود، به طور دقیق و مفصل، درباره موسیقی بحث كرده است . همچنین ابن سینا نظریه های علمی فارابی را درباره موسیقی كامل كرد.

بوعلی سینا و  ادامه راه  ایران باستان 

ایرانیان باستان به آموزش و پرورش کودکان خود توجه خاصی داشتند و از کودکی به فرزندان خود دین و فرهنگ و رشته های مختلف ورزشی را آموزش می دادند .
ابن سینا نخستین دانشمندی است كه در ایران پس از اسلام به آموزش و پرورش كودكان توجه داشت. او در كتاب قانون و شفا و رساله تدابیرالمنازل در این باره سخن گفته و یاد آور شده است كه در تربیت كودكان توجه به ایمان، اخلاق، تندرستی، سواد ، هنر و پیشه ، بسیار ضروری است.


آثار پارسی پورسینا

یكی از استعدادهای شگرف دیگر ابن سینا ، استادی او در فن نویسندگی بود. نوشته های او را بیش از 130 كتاب و رساله دانسته اند كه نام بیشتر آنها را شاگردش، ابوعبید جوزجانی ، در زندگینامه او آورده است. بیشتر آثار مهم ابوعلی سینا، به زبان فارسی نوشته شده است كه مهمتر از همه ، " دانشنامه علایی " است.

" دانشنامه علایی " نخستین كتاب فلسفی به زبان فارسی و دارای پنج بخش است: منطق، طبیعیات، هیئت، موسیقی، و الهیات. او ، در این كتاب، برای بعضی از اصطلاح های علمی و فلسفی، كه در آن زمان به زبان عربی بود، برابرهای فارسی آورده است، مانند چیزی به جای كمیت، چه چیزی به جای ماهیت، گویا به جای ناطق، پهلو به جای ضلع، و سه سو به جای مثلث، ابن سینا به نوشتن همه كتاب توفیق نیافت. پس از مرگ او، ابوعبید جوزجانی بخش هیئت و موسیقی را از روی نوشته های عربی او به فارسی برگرداند و كتاب را بر اساس طرح ابوعلی سینا به پایان رساند . از نوشته های دیگر او به زبان فارسی ، رساله نَبضِیّه یا رساله رگ شناسی است.

بوعلی شاعر

ابن سینا شعر نیز می سرود. او به جز قصیده هایش ، كه دارای مایه های فلسفی و عرفانی هستند، دو منظومه درباره منطق و پزشكی سروده است. منظومه پزشكی او بسیار شهرت یافت و از قرن سیزدهم تا هفدهم میلادی چند بار به زبان لاتینی ترجمه شد.

ابن سینا نه تنها در زمان خود، بلكه دردوره های بعد نیز در میان مردم شهرت بسیار داشته است. به همین سبب داستان ها و افسانه های بسیاری درباره كودكی، كار و هوشمندی او به وجود آمده است. در برخی ازاین افسانه ها او حكیمی است كه زندگی می بخشد، خردمندی است كه همه چیز می داند، و هوشمندی است كه از رازهای پنهان باخبراست.

نمونه ای از نوشته های پارسی بوعلی

"... باید مر خادمان مجلس وی را كتابی تصنیف كنم به پارسی دری كه اندر وی اصل ها و نكته های پنج علم از علمای حكمت پیشینگان گردآورم، به غایت مختصری: یكی علم منطق كه وی علم ترازوست، و دوم علم طبیعیات كه علم آن چیزهاست كه به حس بشاید دید و اندر جنبش و گردشند، و سوم علم هیئت و نهادعالم و حال و صورت و جنبش آسمانها و ستارگان ، چنانكه باز نموده اند...، چهارم علم موسیقی و باز نمودن سبب ساز و ناسازی آوازها ونهادن لحنها، و پنجم علم آنچه بیرون از طبیعت است..."




سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۹
انتشار یافته: ۰
مقصر مسولین عزیزمون هستند اگه بجای ابن سینا توی کتابهای درسی واژه پور سینا رو جا بندازند این مسایل پیش نمیاد
پس ایشان افغانی است نه ایرانی. چطور عربها که ایران تحت سیطره شان بود نمی توانند ادعای مالکیت ابو علی سینا را بکنند ولی ما افغانستان که زمانی جزیی از ایران بود می توانیم صرف نظر از اینکه وی ابدا عرب نبود.
یادش گرامی و جاودان.
بابا شورشو درآوردین بوعلی سینارو واسه مردم خودمون معرفی میکنید؟
انگار مردم گفتن که ابن سینا عربیه !!!
برید یه فکری به حال اصل قضیه این عربا بکنید که دارن خیلی چیزارو مصادره میکنن آدم عاقل مالشو نمیده دست کسی که بعدا گدائیش کنه
اگه راست میگن با لباس و سربند عربی چاپ میکردن
برخي اعراب تاريخ سلطه مطلق در سده هاي پس ار تصرف و به چنگ اوردن ايران زمين از يادشان رفته باشد. پس از پذيرش و گرويدن ايرانيان به اسلام كه سلطه فرهنگي هم بدست اوردند باعث شد انديشمندان ايراني مواردي را به زبان سلطه عربي آن دوران بنويسند و همين انهارا هنوز در اين اشتباه انداخته كه دانشمنداني مانند ابن سينا خيام.. را عرب بدانند.
به این یک خط در متن توجه کنید
شیخ الرئیس ، حجة الحق ، شرف الملك ، امام الحكماء ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی مشهور به بو علی سینا
یک خط اعلام نسب وی به اون هم به عربی
درود بر نویسنده شیر پاک ایرانی خورده مسلمان. معرفی و پاسداشت شخصیتهای علمی و فرهنگی که میراث بشریت ولی دارای خون ایرانی هستند هم از دزدان تاریخ و تمدن ایران خلع ید میکند و هم به جوانان ما الگو هائی میدهد که بدانند تا کجا میتوانند بروند و چه قله هائی از علم، فن و صنعت را تسخیر کنند. شاید مناسب باشد صفحه خاصی از تابناک را به میراث فرهنی ایران دادن مناسب باشد تا صاحبان قلم گنجینه ئی از نوابغ را در آن به یادگار بگذارند.
در كشور دوست و برادر سوريه خياباني به نام ابن مقفع (ميدان مزه جبل) وجود دارد در ابتداي اين خيابان در تابلويي شرحي ازابن مقفع آمده اما به ايراني بودن وي هيچ اشارهاي نشذه نه نام ايراني وي ذك شده و نه محل تولدوي . جالب اينكه مردم سوريه وي را دانشمندي عرب گمان مي كنند . وقتي به آنان ميگفتيم وي ايراني است تعجب ميكردند.
خوب پدرش که اهل بلخ بود و در بخارا هم زندگی کرد، حالا همین بلخ و بخارا و افشه کجاست؟ !
چرا ایران عکس بزرگانی چون ابن سینا(پور سینا)، خیام، ابوریحان ، زکریای رازی، حافظ سعدی و.............. را روی اسکناسهای رایج مملکت به چاپ نمیرساند. به نظر من حق ما ایرانیها است که تمام مشاهیر و دنشمندانمان به نام کشورهای دیگر معرفی شوند. همانطور که می یینیم در اکثر سریالهای تولید شده که از صدا وسیما پخش می شود نام افراد بسیار منفی سریال را از نامهای اصیل ایرانی انتخاب می کنند. پس از اینکه دیگر کشورها بزرگان ما را به نام خودشان معرفی کنند زیاد ناراحت نباشید. چون حداقل مسئولین صدا وسیما این وضعیت را ترجیح می دهند. آنها می خواهند بگویند که ایرانی فاقد تاریخی ارزشمند است و تمام کسانی که در ایران بنام دانشمند معرفی شده اند غیر ایرانی (عرب) هستند.
اگر به نابغه های ایرانی اهمیت می دید نابغه های مرده را ول کنید اول به فکر نابغه های زنده باشید که به خاطر بی توجهی شما تو جیب هر کدومشون پاسپورت یک کشور صنعتی است. چرا شما از این که فلان دانشمند مشهور زاده ایرانی آمریکایی به شمار می آد و در آمریکا کار می کنه ناراحت نمی شید. بوعلی که رفته و هر چی بوده برای همه مردم دنیا بوده زنده ها را بچسبید
اي كاش مقالاتي از اين دست را بيشتر ارائه مي كرديد وبه زبان عربي هم بر مي گردانديد شايد اين فرهنگ دزد ها بفهمند.
روحش شاد
دل گرچه در اين باديه بسيار شتافت، يک موی ندانست ولی موی شکافت، اندر دل من هزار خورشيد بتافت، واخر به کمال ذره ای راه نيافت
آیا این دزدئ فرهنگی دلیلی منطقی نیست که اسمهای اصیل ایرانی برای کودکانمان انتخاب کنیم تا دیگران ادعا ی برای نخبگان و فرهیختگان وطنمان را نتوانند داشته باشند ۰
پدرش اهل بلخ( ولایتی در افغانستان) و مادرش هم اهل خرمیثن ( در نزدیکی بلخ) !!!
وقتی خاک یک سرزمین از دست رفت ، هر چه در آن خاک بود و هرکه در آن خاک زیست هم خواهد رفت.
درود بر شما وطن پرستان در تابناک.ایکاش ما ایرانیان قدر کشور خود را پاس می داشتیم و خداوند متعال را سپاس که در اب و خاکی بوجود آمده ایم که همه دولت های دیگر دنیا به آن چشم داشت دارند و خودمان نمی دانیم در کجائیم.ایکاش که ما ایرانیان در پاسخ به این همه بی احترامی به سرزمینمان توسط اعراب بی فرهنگی حداقل رفتنمان را به امارات برای مدتی کوتاه متوقف می کردیم و عکس العمل آنها معلوم می شد.
باز هم دستتان درد نکند ایرانیان با غیرت در تابناک
.....واقعا جاي تاسف هست كه ما ايراني ها قدر بزرگان و نام آوران خود را نمي دانيم .تاريخ ايران از وجود اين افراد شكل گرفته اما ما نسبت به آنها بي اعتنا هستيم .وآنها را فراموش كرده ايم.
لااقل از این به بعد پورسینا بنویسید که معلوم بشه که ایرانیه
اينها رو نمي خواد به ما بگيد. بايد بريم ريشه اين امر رو پيدا كنيم كه چرا توي اين چند ساله اخير اين دزديهاي فرهنگي داره انجام مي شه. چرا قبلش كسي جرات همچين ادعاهايي رو نداشته!
روی تمبر که نامی از حکیم بوعلی سینا برده نشده، همچنین نکته مبهم دیگه ای هم که وجود داره اینه که اگه تمبر از دبی (امارات متحد عربی) باشه می بایست ارزشش به درهم امارات باشه و نه ریال! بنظر من این عکس یا تمبر جای بررسی بیشتر داره.
با سلام بر تابناك با سواد!!
واحد پول امارات درهم است ، نه ريال پس مي توان نتيجه گرفت كه تمبر چاپ شده سركاري است .
وقتی ایرانی اجنبی پرست است وایرانی فکر نمیکند عاقبت کارش به اینجا کشیده میشود وقتی میهن پرستی تکفیر میشود انتظار بیش از این نمیتوان داشت . پاینده ایران بزرگ
این دیگر هنر شماست که نگذارید آثار و فرهنگ تاریخی مارا به یغما ببرید و از آنها خوب محافظت کنید.
بازهم خوبه كه اين يكي قبرش توايرانه وگرنه كي مي توانست ثابت كندكه ايرانيه
با سلام. خيلي جالبه! چرا هيچ اشاره اي راجع به شهر بلخ و يا همين افشنه نميكنيد كه در چه جغرافيايي و كجا هستند تا افكار عمومي را درست و صادقانه تنوير كرده باشيد. بلخ يكي از شهرهاي عالم پرور بزرگ در خراسان بزرگ قديم و افغانستان فعليست. پس احتمالا دوستان ذره حقي به اين دسته كشورهاي هم زبان و از نظر شما "تهی از تاریخ مستقل و شخصیت های بزرگ تاریخی!!!!!!!!!"خواهند داد كه آنها را از خود بدانند. جهت استحضار نگارنده بايد عرض شود كه اگر علما و بزرگاني كه از شهر هاي افغانستان و تاجيكستان امروز برخواسته اند به فرهنگ پارسي خدمت كردهاند را از فرهنگ ايران حذف كنيد چيز زيادي از مفاخر قديم باقي نخواهد ماند (با يك رجوع گذرا به تاريخ مفاخر و زادگاه آنها به اين نكته دست خواهيد يافت.) پس همواره سعي كنيم منصف باشيم و به جاي انكار كمي واقعيات را گفته و بين كشورهاي همسايه ايزان امروزي تفاوت قائل شويد. آيا كشورهاي عرب جنوب و يا تركبه داعيه دار مولانا با كشورهاي فارسي زبان ديگر همسايه در حوزه تمدن فارسي يكسانند. آيا مردمان افغاتستان حق ندارند كه مولانا، ناصرخسرو، سنايي، بهزاد، خواجه عبدااه انصاري و ..... را كه در شهر هايي كه ساكنند بدنيا آمده و رشد كرده اند را از خود بدانند! مثل اينكه شما به شيرازيها بگوييد حافظ شيرازي و يا سعدي شيرازي نيست!!! مقدمه مقاله بالا بسيار جاي تاسف فراوان دارد.
ابوعلي سينا پيش از آن كه ايراني باشد دانش‌مندي اسلامي است. آن‌چه بوعلي را به آن درجه از دانش رساند نه «ايراني» بودنش بلكه تسلط بر زبانِ عربي، فلسفه‌ي اسلامي، و فلسفه‌ي يوناني بود كه از طريقِ زبان عربي به آن دست يافته بود. اين موضوع به ابن‌سينا محدود نمي‌شود. شما خيل دانش‌منداني را كه پس از ورودِ اسلام به ايران و رواجِ زبانِ عربي ظهور پيدا كردند بررسي كنيد. آن‌گاه به پيش از ورود اسلام بازگرديد و فقط يك دانش‌مند را در ترازِ بوعلي،‌ خوارزمي، رازي، بيروني، فارابي، و ... نام ببريد. اين مطلبي هم كه به زبانِ فارسي از بوعلي نقل كرده‌ايد فاقد استناد است و شاهد اين كه تماميِ نوشته‌هاي دانش‌منداني كه ذكر شد، و ازجمله بوعلي، به زبانِ عربي است. كافي است نظرِ بيروني را در موردِ اين كه چرا نوشته‌هايش به زبانِ عربي است مطالعه كنيد. پيروز باشيد.
عجیبه که خود ما که پارسی گو هستیم پسر سینا را ابو علی سینا یا بو علی می خوانیم.چه انتظاری از اعراب دارید شما
فکر نکنم چیزی دیگه از دانشمندان ایرانی مونده باشه
اگر به جای لفظ تازی بو علی سینا از نام پارسی وی "پورسینا" استفاده شود هیچ کس وی را مصادره نمی کند... از ماست که بر ماست... برای حفظ لحظ ای خود تارخ را به دیگران سپرده ایم..
روحشون شاد
چرا شما می ترسید نظر مردم را انتشار بدهید قبلاً گفتم منتشر نکردید و بازم می گم : چه اشکالی داره پشت اسکناسها اسم مشاهیر و عکس و یک خط زندگی نامه باشه ؟ تو همین جمهوری های مستقل شوروی عکس بوعلی سینا رفته رو اسکناسها ، یه کاری هایی را نمی کنیم بعد باید حسرت بخوریم که دو نسل دیگه صاحب مشاهیرمون نخواهیم بود
چی بودیم چی شدیم
عرب های عزیز فراموش کردند که پیغمبر گرامی 1400 سال قبل فرمودند اگر دانش را در بلند ترین نقطه از فلک قرار دهند مردمی از ایران زمین به ان دست خواهند یافت.
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر