بازدید 42433

ام‌المشکلات کشور چيست؟ (بخش چهارم)

محمد مطهري
کد خبر: ۱۱۳۰۳
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۸۷ - ۱۴:۲۹ 25 May 2008
آنچه از اين بخش آغاز مي‌شود، قلب اين مقالات را تشکيل مي‌دهد و اهميت آن با هيچ يک از مطالب گذشته قابل قياس نيست. من از مسئوليني که اين نوشتار را مي‌خوانند تقاضا دارم پيش از خواندن آن، اين کلام اميرالمؤمنين(ع) خطاب به مالک اشتر را به ياد آورند آنجا که در مورد مشورت دهندگان مي‌فرمايد: «کسي را به خودت نزديکتر کن که حرف حقي را که تلخ است به تو بيشتر و بهتر بزند و در گفتار و کردارت کمتر تو را ستايش کند، هر چند اين کار تو را ناراحت نمايد و دلتنگ شوي» (نهج البلاغه/نامه 53).

در ميان انبوه نظرات مردم در مورد مقاله گذشته درباره پايين آوردن آستانه جرم ـ که بخشي از آن در ذيل مقاله درج شد ـ عليرغم پاره‌اي اختلاف نظرها، دو نکته مورد اتفاق خوانندگان بود: اول آنکه با وجود ذکر بيش از ده معضل اجتماعي آزاردهنده، هيچ‌کس اظهار نکرده بود که اينها سياه‌نمايي بوده و واقعيت امر ديگري است. آنچه همه ما سالها با پوست و گوشت لمس کرده‌ايم، جاي انکار ندارد. دوم آنکه بيشتر کساني که راه حلي براي پديده‌هايي مثل مزاحمت‌هاي خياباني و يا کاهش آستانه جرم ارائه داده بودند راه حل را منحصر در حوزه‌هاي قضايي و انتظامي مي‌دانستند.

آنچه مرا واداشت که زودتر به بيان قلب مطالب بپردازم اين بود که ظاهرا کمتر کسي به نقش بي‌بديل و باورنکردني رسانه ملي در ايجاد امنيت اجتماعي از يک سو و نقش عظيم آن در حل معضلات کشور از سوي ديگر توجه دارد. بي‌ترديد، کاري که رسانه ملي در عرض «دو هفته» براي کاهش دادن شديد جرمها يا تخلفات آشکار (و البته نه همه جرايم) مثل مزاحمت‌هاي خياباني مي‌تواند انجام دهد، نيروي انتظامي و دستگاه قضايي حتي طي «چند سال» هم توان انجام آن را ندارند.

دو راهکاري که براي پايين آوردن آستانه جرم وعده دادم، اولي توسط نيروي انتظامي و قوه قضاييه قابل اجراست (بدون دستگيري و حبس) و دومي توسط رسانه ملي. اما توضيح اين دو راهکار ـ وحتي اولي به دليلي که خواهم گفت ـ بدون تبيين نقش فراموش‌شده رسانه ملي قابل عرضه نيست. بنابراين با پوزش از خوانندگان، بيان دو راه حل وعده داده شده را در ضمن يک بحث بسيار مهم ـ که طي چند بخش عرضه خواهد شد ـ تقديم مي‌دارم. بنابراين در بحث فعلي همه عرصه‌ها مورد نظر بوده و بحث امنيت اجتماعي تنها يکي از مصاديق آن است.

اگر از شما سؤال شود که آيا ايران روزي گلستان خواهد شد يا خير، چه خواهيد گفت؟ من در پاسخ چنين پرسشي با قاطعيت خواهم گفت که با رعايت يک شرط تحقق اين امر ممکن است و بدون رعايت آن شرط، اين امر قطعا ناممکن است. (البته وقتي صحبت از «گلستان» شدن مي‌کنم، مقصود اين نيست که با سياه‌نمايي وضعيت فعلي را «کلبه احزان» تلقي کنم. در انتقاد نبايد جانب انصاف را از دست داده و مبالغه کرد. در بسياري جهات از جمله پيشرفت‌هاي علمي و استقلال سياسي و ده‌ها عرصه ديگر دستاورد‌هاي عظيمي داشته‌ايم، اما چنان که در انتهاي بخش اول گفته شد، با توجه به کثرت ثناگويان، اين مقالات تنها به آسيب‌ها نظر دارد.)

من سالهاي سال است که بي‌اغراق هفته‌اي نبوده که به اين پرسش فکر نکنم که با ظرفيت عظيم ديني، ملي، کشوري و نيروي انساني چرا بايد اينقدر در مسائل پيش پا افتاده تا مسائل بزرگ مشکل داشته باشيم؟ به راستي ريشه اصلي مشکلات کشور ما چيست؟

البته هر کس ممکن است عاملي از عوامل را ريشه اصلي مشکلات برشمارد: تبعيض، وضعيت اقتصادي، عدم فرهنگ‌سازي، رانت‌خواري، قانون گريزي، ناتواني در پاره‌اي مديريت‌ها، جناح‌بازي، نبودن نظم و انضباط اجتماعي، برخي خلقيات ما ايرانيان، پارتي بازي، عدم نظارت دقيق بر دستگاه‌ها، عدم خودباوري، توطئه‌هاي دشمنان خارجي، غربزدگي، تحجر، کارشناسانه نبودن روند تصميم‌گيري‌ها، مال‌اندوزي برخي مرتبطان با قدرت، توجه کافي نکردن به پژوهش و امثال آن. به عقيده من هم بسياري از اين عوامل مي‌توانند در نابساماني‌ها سهيم باشند و هستند اما هيچکدام ريشه «اصلي» مشکلات کشور را سراغ نمي‌دهند.

شايد من با راهنمايي خوانندگان به خطاي خود واقف شوم، اما در اين لحظه و پس از بالغ بر بيست سال تأمل، مطالعه و تجربيات گوناگون، خاضعانه و دردمندانه اعلام مي‌کنم که پس از ايمان به اسلام به هيچ چيز مانند اين امر اعتقاد ندارم که ريشه «اصلي» معضلات کشور ما يک چيز است و بس: «سياست‌هاي اطلاع‌رساني»، و به تعبير دقيقتر فاصله داشتن نظام اطلاع رساني کشور از اصول اسلامي با تمسک به دلايل ناموجه.

تأکيد مي‌کنم که دو مطلب نبايد به هيچ وجه با يکديگر خلط شود. اينکه بگوييم سياستهاي اطلاع رساني صحيح بيش از هر عامل ديگري مي‌توانست و مي‌تواند جلوي بسياري از نابساماني‌ها را بگيرد و راه بسياري از پيشرفت‌ها را باز کند، غير از آن است که همه تقصيرها را به گردن مسئولان اطلاع رساني بيندازيم. در اينجا مقصود اولي است نه دومي. به هر حال آن شرطي که، از نظر من، بدون تحقق آن گلستان شدن ايران ناممکن است، اصلاح نظام اطلاع رساني است. (البته استثناهايي وجود داشته و دارد مثل برنامه کم‌نظير «نود» و «چراغ خاموش» که درباره اين دو خواهم نوشت). همچنانکه روشن است و در بخش اول هم تأکيد شد، بحث در رويه‌هاست، نه اين مسئول و آن مسئول.

نقد من بر سياست‌هاي اطلاع رساني کشور مثل نقد بر رانندگي در کشور است که فوايد آن قابل انکار نيست. با همين نوع رانندگي خدمات بسياري انجام مي‌شود: ميليون‌ها نفر هر روز به مقصد مي‌رسند و صدها هزار تن کالا جابجا مي‌شود، اما اين به معناي مشکلات اساسي نداشتن رانندگي در ايران نيست. همين رانندگي مي‌تواند به گونه‌اي انجام شود که بسياري از آسيب‌هاي کنوني، از کثرت تصادفات و تلفات و مصدومان گرفته تا ميلياردها تومان ضرر مالي و خرد شدن اعصاب و بگومگوها و ناسزاها را به همراه نداشته باشد.

من با ارائه مصاديق مختلف نشان خواهم داد نظام اطلاع رساني در کشور ـ که براي اختصار از آن گاهي به «رسانه ملي» ياد مي‌کنم ـ چندين امر را به غلط مفروض گرفته است:

الف) چون مسئوليت اصلي خود را توجه به مسائل کلان کشور مي‌داند ـ که در جاي خود به عنوان يکي از رسالت‌هاي بسيار مهم صحيح است ـ چنين گمان مي‌کند که آنچه بر يک فرد و يا گروهي از افراد مي‌رود، از حوزه وظايفش بيرون و حداکثر يک مسأله حاشيه‌اي است.

ب) اطلاع رساني در مورد تخلف برخي مسئولان را «تضعيف نظام» مي‌پندارد. نه تنها نسبت به تخلف متخلف ساکت است، بلکه به خدمت خيل مسئولان و کارگزاران مخلص و درستکار هم توجه کافي نشان نمي‌دهد.

ج) وظيفه اصلي اطلاع رساني را عمدتا در دادن آمار مثبت و پنهان‌سازي و يا کمرنگ کردن هر آماري مي‌داند که به نحوي منفي تلقي مي‌شود و اين امر را به خيال بالابردن آبروي نظام نزد مردم انجام مي‌دهد.

د) اخبار مربوط به امنيت مردم از قبيل سرقت، کودک‌ربايي و تعرض را پخش نمي‌کند و گمان مي‌کند با اين کار به جامعه آرامش رواني مي‌بخشد و در نتيجه از انجام وظيفه کليدي خود در برقراري آرامش باز مي‌ماند. اگر اخبار حوادثي هم پخش کند ـ که ديگر نمي‌کند ـ در واقع «اخبار پس از حوادث» است نه «اخبار حوادث»، به شرحي که خواهد آمد.

ه) در مواجهه با معضلات جامعه بيش از آنکه به فکر اصل مشکلات باشد، به فکر اين است که مردم از انعکاس اين مشکل چه فکري در مورد نظام خواهند کرد. به بيان ديگر، آنچه «در سر مردم» مي‌آيد از آنچه «بر سر مردم» مي‌آيد بسي مهمتر است.

و) رسانه ملي تعريف و تمجيد مطلق از مردم و بي نظير خواندن آنان «از همه جهات» را خدمت به آنها تلقي مي‌کند.

آنچه به اجمال گفته شد بخشي از مفروضات رسانه ملي است که يکي از پيامدهاي آن کمک ناخواسته به مؤثر واقع شدن پروژه‌هاي سياه‌نمايي و در نتيجه کاستن از روح نشاط و اميد در جامعه است که توضيح آن خواهد آمد.

شش فرض بالا مرا به ياد اين جمله شهيد مطهري مي‌اندازد که «گاهي يک تک مصراع ضررش براي يک ملت صد بار از وبا و طاعون بيشتر است». (سيره نبوي، ص 30). اين نوع سياست‌ها به ويژه عدم معرفي متخلفان حکومتي ـ که نزد مردم به عدم برخورد قاطعانه و يا حتي غير قاطعانه با آنان تعبير مي‌شود - خسارت‌هايي به تمام معناي کلمه «جبران ناپذير» بر حيثيت اسلام، نظام و روحانيت وارد کرده و مي‌کند و چنانکه خواهيم ديد نه با شرع مي‌سازد، نه با عقل و نه با عدل.

من در اين بخش، به طور مختصر تنها به بخش «الف» يعني بازماندن رسانه ملي از توجه به آنچه بر اشخاص مي‌رود و نيز پيامدهاي غير قابل تصور آن مي‌پردازم. بگذاريد براي رعايت انصاف بيشتر، از دوره‌اي مثال آورم که افراد ديگري غير از متوليان کنوني، سکاندار کشتي رسانه ملي بوده‌اند.

ممکن است بعضي از ما به عملکرد رياست محترم قوه قضائيه ايراد داشته باشيم اما گمان نمي‌کنم کسي در راستگويي ايشان ترديد داشته باشد و چنانکه مي‌دانيم مبالغه هم نوعي دروغ است. ايشان در اوايل اولين دوره رياست خود جمله‌اي فرمودند که پس از قريب 9 سال هنوز نقل مي‌شود: من يک ويرانه را تحويل گرفته‌ام.

مي دانيد چرا اين جمله چنين شوک‌آور بوده و از ذهن‌ها فراموش نمي‌شود؟ زيرا در آن زمان هم تقريبا همان سياست خبري که امروز درباره بيشتر دستگاه‌ها اعمال مي‌شود اعمال مي‌شد. تصويري که صداوسيما در دوران ده ساله مديريت قبلي، از قوه قضاييه مي‌داد نه يک خرابه، که ويلايي زيبا بود که اگر هم ايرادي داشت در حد چکه کردن يکي از شيرها و يا اتصالي داشتن يکي از پريزهاي آن بود. مسئولان آن زمان دستگاه قضايي وقتي به اخبار رسانه ملي گوش مي‌سپردند اخباري از قبيل «تشکيل شوراي عالي قضايي»، «سفر يک مقام قضايي به يک استان»، «رسيدگي به ده‌ها هزار پرونده»، «مزاياي طرح حذف دادسراها» ـ که بعدها صدها ميليون تومان صرف احياي آنها شد ـ مي‌شنيدند و طبعا از عملکرد خود راضي بوده و نقص عمده‌اي نمي‌ديدند.

حال من به خوشبينانه‌ترين وجه آماري ارائه مي‌دهم. فرض کنيد در طول ده سال مديريت قبلي قوه قضاييه فقط ده ميليون نفر به اين دستگاه مراجعه داشته‌اند. اگر آنجا ويرانه بوده است در آن مدت لااقل به پنج درصد مراجعه کنندگان به عدالتخانه يعني پانصد هزار نفر ظلم شده است (البته لازمه ويرانه بودن بسي بيش از اين است). بنابراين در سال اول از آن دوره ده ساله، لااقل پنجاه هزار نفر به دنبال فريادرس بوده‌اند. مورد شکايات شاکيان مختلف بوده است اما آنان ـ به دليل آنچه در بند الف ذکر شد ـ در اين نکته متفق القول بوده‌اند، جايي که نمي‌توانند به عنوان فريادرس به آن بينديشند رسانه ملي است. اما اگر در همان سال اول، رسانه ملي پس از تحقيقات کافي فقط بي‌عدالتي در پنج پرونده را به تصوير کشيده بود چه اتفاقي مي‌افتاد؟ مسئولان قضايي آن دوره، در همان سال اول به فکر چاره اساسي افتاده و پس از ده سال ويرانه‌اي براي اخلاف خود به ميراث نمي‌گذاشتند. البته اگر رسانه ملي در آن زمان چنين کاري را که به مصلحت مردم و دستگاه قضايي هر دو بود انجام مي‌داد، فورا به جناح بازي، سياه‌نمايي، بدبين کردن مردم به نظام و امثال آن متهم مي‌شد.

ضربه‌اي که دستگاه پيشين قضايي از نحوه اطلاع رساني در کشور خورده است، مسئولان قضايي کنوني را نيز مي‌نوازد. چندي پيش رياست دستگاه قضايي با ناراحتي و البته صداقت و شجاعت اعلام کردند که به تازگي آگاه شده‌اند فردي در اهواز بيست و يک سال در بازداشت موقت بوده است. (خدا ببخشد کساني را که با پخش شدن اين خبر ـ البته در مطبوعات ـ به جاي آنکه لحظه‌اي خود را به جاي آن فرد و خانواده‌اش قرار دهند، از اين ناراحت بودند که قرار نبود محتواي سخنراني ايشان پخش شود و در به در به دنبال پخش کننده خبر بودند!) آيا اگر پس از حتي پنج سال بازداشت موقت اين فرد، خانواده‌اش به صداوسيماي مرکز اهواز مي‌رفتند و دادخواهي مي‌کردند چه مي‌شنيدند؟

چون براي نظام خبري ما عناوين و پست‌ها مهمند نه افراد، بنابراين خبررساني هم معناي خاص خودش را دارد: خبر يعني مسئولان امروز در مصاحبه چه گفته‌اند، کجا را افتتاح کرده‌اند، با چه کسي ديدار کرده‌اند، چه خبري درباره طرح‌هاي آينده داده‌اند و چگونه از خود رفع اتهام کرده‌اند.

اين را هم اضافه کنم که اين بي‌توجهي به افراد فقط در مورد ظلمي که احيانا بر يک فرد رفته است نيست. اساسا دليلي ديده نمي‌شود که از افراد غير مشهور يا بي نام و نشان يادي شود. مهم اين است که فلان مسئول به ديدار چند خانواده شهيد رفته است، نام آن شهيدان چيست مهم نيست؛ مهم اين است که يک چيز اختراع شده است و بنابر اين نام بردن از مخترع به عنوان مبهم مثلا «مخترع شاهرودي» کفايت مي‌کند؛ مهم اين است که آتش خاموش شده است اما اينکه نام آن مأمور آتش نشاني که خود را به قلب آتش زده و احيانا مجروح شده چيست مهم نيست. مهم اين است که هواپيما با وجود سانحه سالم بر زمين نشسته، اما اينکه نام آن خلبان ماهري که جان بيش از صد نفر را نجات داده چيست مهم نيست.

حتي آن قاضي شريفي که براي دفاع از حق، تسليم فشارها و تهديدها و تطميع‌ها نشده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته و مجروح مي‌شود و يا آن مأمور شجاع نيروي انتظامي که پس از ماه‌ها مبارزه شبانه روزي با اشرار در دل کوه‌ها و يا در جريان حراست از بانک به شهادت مي‌رسد، اين لياقت را پيدا نمي‌کند که نامش در خبر ذکر شود. (در دنياي امروز وقتي مثلا يک مأمور در راه خدمت جان مي‌دهد، در مهمترين بخش خبري و گاهي در اول خبر، نه تنها از خود او که از همسر و کودک شيرخوارش هم ياد مي‌شود. البته بيان تمام ايرادات اخبار خود چندين مقاله مي‌طلبد). اتفاقا سيره پيامبر (ص) سرشار از اهتمام به حال افرادي است که نام و نشان و يا شهرتي نداشتند. حضرت مکررا براي زنان و کساني که فرزند نداشتند و نيز براي کودکان، کنيه ـ که در عرب نشان احترام بود ـ برمي‌گزيدند (سنن النبي، ص 107).

تأکيد آن حضرت بر اينکه که اگر کسي براي رفع مشکل يک مؤمن قدمي بردارد خداوند در قيامت به فرياد او مي‌رسد، حاکي از اهميت توجه به مشکل اشخاص در اسلام است. اساسا مصداق بارز اين حديث نبوي در روزگار ما که «هر کس فرياد "يا للمسلمين" کسي را بشنود و به فريادش نرسد مسلمان نيست» (وسائل الشيعه ج15 ص141)، چيست؟ اگر رسانه ملي که در يک آن، ده‌ها ميليون مخاطب دارد مسئوليتي در قبال رساندن فرياد «يا للمسلمين» مظلومين به مسئولان و مردم ندارد پس اين رسالت بر عهده کيست؟

اگر احساس شود که راه کوتاهي ميان «يا للمسلمين» و رسانه ملي وجود دارد، به مشکلات مشابه هزاران نفر ديگر ـ از بيم مطرح شدن در رسانه - رسيدگي جدي مي‌شود. اگر امروز مي‌بينيم رفع برخي ظلم‌ها منوط به ديدار مردمي با رياست قوه قضائيه شده است ـ که طبعا گروه بسيار اندکي هم چنين فرصتي مي‌يابند- در حقيقت به خاطر کم توجهي سيستم اطلاع رساني به حال اشخاص است و کاري که بخش اعظم آن را رسانه مي‌تواند انجام دهد با دخالت شخص رياست قوه قضائيه انجام مي‌شود.

نيز ميزان توجه امير المؤمنين (ع) به حوادثي که براي اشخاص پيش مي‌آمد چنان بود که ـ همچنان که بارها شنيده‌ايم ـ از شنيدن خبر به تاراج رفتن خلخال از پاي يک زن «يهودي» چنان برآشفت که فرمود نبايد کسي را که بر اين مصيبت جان دهد شماتت کرد. (خطبه 27. نکته‌اي که غالبا بدان توجه نمي‌شود اين است که اين عکس‌العمل امام درباره کاري بود که عمال معاويه انجام داده بودند، نه فردي از طرفداران حضرت؛ که اگر چنين بود حضرت با او چنان برخورد مي‌کرد که با ابن هرمه کرد که ان شاء ا... در بخش بعد آن را نقل خواهم کرد).

در دنياي امروز هم رسانه‌ها غالبا از آنچه بر اشخاص مي‌رود غافل نيستند و توجه جدي آنان به اين نوع اخبار باعث مي‌شود مسئولان به خاطر فشار افکار عمومي يا به هر دليل ديگر به فکر چاره بيفتند، متوليان در موارد آينده بهتر عمل کنند، نقص‌هاي احتمالي قانوني رفع شود، متخصصان نظرات جديدي مطرح کنند و از همه مهمتر متخلفان احتمالي مجازات شوند. سود اين نوع نگاه به اطلاع رساني به حکومت و مردم هر دو مي‌رسد. ما معمولا موقعي به اشخاص عادي بها داده و آنها را در اخبار مطرح مي‌کنيم که مثلا مهتابي قورت بدهد يا بزش شش قلو زاييده باشد.

چندي پيش خانم تري شيوو در يکي از کشورها دچار ضايعه مغزي شد و مدتها از طريق لوله‌اي که در گلويش قرار داده شد به حيات «گياهي» خود ادامه مي‌داد. همسرش پس از سالها نگهداري وي، سرانجام موفق شد از يک قاضي جواز برداشتن اين لوله را بگيرد که البته اين کار منجر به مرگ او مي‌شد.

اين امر با مخالفت مادر و پدر خانم تري روبه‌رو شد. نقصي در قانون پيدا شده بود. رسانه‌ها به اين مطلب توجه ويژه‌اي نشان دادند. نتيجه چه بود؟ مجلس آن کشور براي همين مسأله جلسه فوق العاده تشکيل داد و رئيس جمهور تعطيلات خود را نيمه تمام گذاشته، خود را به پايتخت رساند و در کمتر از يک ساعت از تصويب قانون جديد، آن را به امضا رساند.
 
آنچه گفته شد آغاز داستان است. شايد معدود افراد متأسفانه پرنفوذ و غالبا گمنام و ندرتا خطرناک که از سر سفره همين نوع اطلاع رساني آنچه خواسته‌اند کرده و مي‌کنند اين بار در نقش دايه مهربانتر از مادر چنين وانمود کنند که با اين تحليل همه زحمات مديران و کارکنان رسانه‌ها به ويژه رسانه ملي و بلکه کل نظام زير سؤال مي‌رود. پاسخ من اين است که اتفاقا اين سياست‌هاي اطلاع رساني ـ و البته نه مسئولان اطلاع رساني ـ است که هيچ رکن و نهادي از اين انقلاب از جمله روحانيت را از زير سؤال بردن بي‌نصيب نگذاشته و چنانکه استدلال خواهم کرد ظلم و جفاي ناخواسته سياست‌هاي اطلاع‌رساني حساب نشده، علاوه بر مردم، به دستگاه‌هاي قضايي، اجرايي، قانونگذاري، امنيتي، انتظامي و حتي خود رسانه ملي آسيب رسانده است. براي تبيين اين نکات بايد اندکي صبر کرد.

با کلام امير المؤمنين (ع) آغاز کردم که «کسي را به خودت نزديکتر کن که حرف حقي را که تلخ است به تو بيشتر و بهتر بزند» و با کلام حضرتش هم اين بخش را به پايان مي‌برم که خطاب به مالک اشتر چنين نوشت:«به بهانه پرداختن به کارهاي زياد و مهم، نمي‌تواني در ناديده گرفتن و بر باد دادن حقي هر چند ناچيز عذر بياوري» (نامه 53).

muhammadmotahari@gmail.com
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر مغز و زیبا بود ولی افسوس و صد افسوس که گوش شنوائی نیست تا بشنود و عقلی که درک کند .
با سلام :
من معمولا" متن های طولانی را نمی خوانم اما باید بگویم که این و متن ونوشته های مرتبط قبلی را با دقت خواندم.
نوشته های اقای مطهری به دور از احساسات ,توهین و کاملا" منطقی است .
اما ای کاش آنهایی که باید بشنوند در کشاکش دعوا های سیاسی و رقابت برای کسب قدرت می شنیدند که من بعید می دانم این گونه باشد.
در صداقت ودلسوزی اقای مطهری شکی نیست اما انچه البته به جایی نرسد فریاد است.
صد البته این از ارزش مسئولیت پذیری آقای مطهری چیزی کم نمی کند.
کوروش از لاهیجان
سلام
میدونید اقای مطهری ؟ مسوولین ما .اکثرا دوست دارن چیزی رو که دوست دارن بشنوند .مردم هم اینو فهمیدن . خب باهوشن دیگه بنا بر این هیچ چیز بد نیست هر اطلاعی خوبه . اصلا چیز بدی وجود نداره . انتقاد هم درست نیست . چون چیزی نیست که ما دوست داشته باشیم . حتی بازیکن تیم هم حق نداره در مقام یه ایرانی از مدیران فدراسیون انتقاد کنه چون مثل کریمی اخراج میشه .
مشکل مردم نیستن . مشکل قانون هست که مردم نمیتونن چیزی بگن .مشکل قانون هست که خبرنگار نمیتونه چیزی بگه چون بیکار میشه
میدونم از این متن هم خوشتون نیومده .
برای چاپ ننوشتم . اینو ولی مردونه به اقای مطهری بدین . شاید ایشونم خوششون نیاد .
رسانه ها و مطبوعات رکن چهارم و اصلی ترین رکن دموکراسی هستند و در تمام کشورهای آزاد و مردم مدار رسانه ها اصلی ترین نقش را در سلامت و هدایت اجتماع بر عهده دارند. اما ما سال ها است که از این مقوله غافل هستیم.
... درباره موضوع بحث شما، قبلا به تفصيل نظرم را ارسال كردم.
من دچار اشتباه شدم! تصورم اين بود كه به ريشه ها مي پردازيد براي همين نكاتي را يادآور شدم. اما مي بينم كه نگاه شما - لااقل آنچه در اين بحث مطرح شده- عمق چنداني نداردو مي خواهيد با رسانه ملي مشكلات را حل كنيد. كسي منكر نقش رسانه ها نيست، اما محور قرار دادن آن يعني يك متهم را پيدا كرده ايد و به سوي او نشانه مي رويد.
جالب اينكه اخيرا سريالي را درباره ناهنجاريهاي اجتماعي(ايدز و مشكلات اخلاقي و...) نمايش مي دادند، تذكر مي دادند براي سنين پايين مناسب نيست، اما موج هجوم ها برخاست كه دين خدا برباد رفت اينها در تلويزون دارند روابط نامشروع را نمايش مي دهند!!
به فرض كه نقش محوري از آن رسانه ملي باشد، مگر رسانه ملي جرأت پرداختن به اين موضوعات را دارد؟ مگر كسي براي اظهار نظر خود محدوده اي قايل است؟
متأسفم كه اكنون، شما هم نشاني اشتباه مي دهيد...
جناب آقاي مطهري مقالات اخير شما واقعاٌ به نياز هاي اساسي جامعه پرداخته است. به نظر من اين بحث ها كه اسيب شناسي جامعه را پيگيري مي كند خيلي ضروري تر است تا برخي از مسائل تئوري كه بطور مرتب از رسانه ها طرح مي شود و دردي را از كسي دوا نمي كند. مسئولين ما آمار نامه هاي دريافتي از سفر هاي استاني را اعلام مي كنند و به آن افتخار مي كنند اما كسي سئوال نمي كند كه چرا اين حجم عظيم از مردم گرفتار هستند و در چنين شرايطي آيا نياز به بررسي ساختاري قضايا نيست. در صفحه حوادث يكي از روز نامه هاي عصر مطلبي در خصوص حادثه اي كه در آلمان اتفاق افتاده و به نوشته روزنامه فوق يك نفر خانم كشته شده و كشور آلمان در شوك فرورفته است. در همين صفحه حداقل جريان دادگاه يا خبر چندين فقره قتل فجيع در كشور ايران نيز آمده است كه نه تنها بازتابي در كشور نداشته است حتي احتمالاٌ بجز خانواده هاي درجه يك مقتولين و متهمين ديگران نيز حساسيتي به آن نشان نخواهند داد.
جناب آقاي مطهري خيلي از مردم بخصوص كساني كه چند مدتي در خارج از كشور زندگي كرده اند و علي رغم اينكه شهروند درجه دوم بوده اند ولي در آرامش و امنيت بوده اند هر روز و هر ساعت بدنبال دلايل اين شرايط عير قابل توجيه در كشورمان هستند. در جامعه ما كه حاكميت در دست مردم است لذا هر اقدامي كه جهت تقويت حاكميت صورت مي گيرد در جهت منافع مردم است.
صحبت ازپژمردن یک برگ نیست وای جنگل رابیابان می کند
با سلام به جناب آقاي مطهري
از تحليل‌هاي ارايه شده در اين مجموعه مقالات لذت بردم و بر دور افتادن برخي سياست‌گذاري‌ها از تعاليم ناب اسلامي و بي‌توجهي مسئولان به ريشه‌هاي مشکلات اجتماعي افسوس خوردم. اميدوارم مسئولان امر يا راهکارهاي ارايه شده در اين مقالات را به کار بندند يا در صورتي که آنها را قبول ندارند به نقدشان بپردازند. در هر صورت سکوت ايشان و نشنيده گرفتن اين نظرات جفاي بزرگي در حق اين ملت و فرهيختگان آن است.
امید است که زمانی برسد تا رسانه ملی آنگونه که باید نقش خویش را در همه زمینه ها چون برنامه 90 ایفا نماید و این سوز دردمندانه که از دل صادقی برخواسته است بر دل حضرات بنشیند ،برادرم مبادا که شما نیز عذری بیاوری ؟
نکته بسیار جالبی را مطرح کردید. هم متن شما را کامل خواندم و هم نظریات دوستان را. سوال من اینست که چرا این امید به بهتر شدن اوضاع در بسیاری از کسانی که بنده دور و بر خودم می بینم اینقدر ضغیف شده است؟ پیشنهاد می کنم راجع به این قضیه هم نظر بدهید. با آرزوی توفیق روزافزون جنابعالی (مهدی)
سلام
درورد بر شما كه چنين ساده و بي پيرايه و بيغرض به اصل ماجرا پرداخته ايد و نه به حواشي و قضاوتها و عواقب و ...متاسفانه درد اين است كه همه دچار خودسانسوري هستيم و هيچ كس به خود جسارت بيان حق را نميدهد. و گويي كسي نميتواند بدون لرزش حرفش را بزند؟؟؟
صورت مسئله بسیار صحیح مطرح گردیده اما ای کاش ایشان راه چاره ها را نیز مطرح میفرمودند تاوظیفه " حق شهروندی"خودشان را کامل میفرمودند.
بهتر بود بجای ام‌المشکلات از واژه ای دیگری استفاده میشد ما تازه داریم از واژ ه های نامانوس رها می شویم پارسی را پاس داریم .
میرزای شیرازی گفته بود:" اسلام را در غرب و مسلمانان را در شرق دیدم"
حرف پر معنایی است. من فکر کنم صدا و سیمای ایران باید از تلویزیون های دولتی و خصوصی ایتالیا سر مشق بگیرد. تمام نکاتی که شما اشاره کردید در تلویزیونهای آنها اجرا می شود. هر وقت یک بچه گم می شود اول شبکه های محلی و بعد شبکه های سراسری تا پیدا شدن و یا معلوم شدن سرنوشت بچه ، هر شب برنامه می گذارند و پیگیری می کنند. تازه بعد از انهم حسابی علل ماجرا را دنبال می کنند و اگر دست مجرمی در کار بوده موضوع را رها نمی کنند.
با سلام و سپاس
من چیزی که در ابتدا در رسانه ملی ژاپن می دیدم بسیار برایم عجیب بود. توجه به مسایل ظاهرا جزیی مثل یک تصادف یا قطع شدن آب و ... که همراه با مصاحبه های مفصل، شبیه سازی صحنه حادثه و... همراه بود و چندین شب متوالی پخش میشد
من از جناب آقای مطهری نهایت تشکر و امتنان را دارم. حرف دل بسیاری از مردم را به زیبایي و بدور از تعصب و بدون سیاه‌نمایی و صرفا بیان مشکل و راه‌حل بسیار منقطی بود توضیح داده‌اند. از درگاه پروردگار متعال سلامتی و عزت ایشان را خواهانم و عاجزانه استدعا دارم مطالب را ادامه دهند که همین بیان مشکلات به این صورت و بدور از تعصبات، احساسات و احیانا افترا خود نوعی اطلاع‌رسانی بی شیله و پیله است. انشاء الله در صورت امکان و پس از پایان این سلسله مطالب تبدیل به کتاب نموده و در اختیار مردم قرار داده شود. با تشکر از اهواز
وقتي اصول را از دست دادي عواقبش را هم بپذير.
علي فرمود: "خدايا از گامهاي بلند و خطرخيزي كه به سمت خودرايي و خودسري برداشته‌ام و نظام انسانيت و اجتماع را خرد و حقير شمرده‌ام ... به تو پناه مي‌برم!"
بايد بدانيم اگر اجحاف كنيم به ما اجحاف مي‌شود. شتر اعتياد دير يا زود در خانه ما هم مي‌خوابد.و ...
واي به حال قومي كه نهي از منكر از ميان آنها رخت بربندد.
واي به حال قومي كه اعتماد دادخواه ضعيف به عدالت استوار نباشد.
واي... و علي فرمود: "خدايا مرا از اين قوم جدا كن و بدتر از من را بر آنان بگمار!""وبهتر از آنان را نصيب من كن"
باز هم متشكريم.
عموزاده-سمنان
نوشته آقای مطهری کارشناسانه و از سر درد است پیشنهاد میکنم بیشتر بنویسد و ساده و همه کس فهم بنویسد
جناب آقاي مطهري!
مطالبتان جالب بود اما فق به معلول پرداخته ايد! روشهاي حل مساله كه امروزه در دنيا مورد استفاده قرار مي گيرند مي گويند براي حل هرمساله 5 بار از خودتان بپرسيد چرا!
مثلا چرا سيستم اطلاع رساني ما اينگونه است؟ چون.........(دليل 1و2و3و4)
چرا .........(دليل 1و2و3و4)؟چون.......
چرا.......؟ چون......
.......
همينطور تا آخر ريشه هايي را خواهيد يافت كه مي توان براي حل بهتر مساله از آن استفاده كرد...
با سلام
جناب آقای مطهری من از ارادتمندان به پدر مرحوم شما هستم و دیدگاه های مذهبی خود را مدیون ایشان میدانم. خوشحالم که فرزند ایشان هم دغدغه رفع زشتی ها را از جامعه دارد. من هر 4 مقاله شما را خواندم، بسیار عالی بود. وای بر ما که غیر مسلمانان در عمل به اسلام از ما پیشی گرفته اند
نكته همين است.
اي كاش دست كم سايت تابناك از اين نوشته شعاري بنويسد بر سر در سايت و به رسالت خود در اطلاع رساني درست عمل كند. ( كه اين نه به معناي مخالفت بلكه اصلاح نظام اسلامي است)
دوستان همه مي دانيم كه در عصر ارتباطات و اطلاعات زندگي مي كنيم. پس اگر گفته مي شود كه اساس بسياري از مشكلات و موفقيتها اطلاع رساني و ارتباطات است گزاف گفته نشده.
اميد است اين مقاله در رسانه ها شنيده و منتشر شود.
باسلام / با اينكه خود رسانه اي هستم و گاه مطالبي را براي همكارانم ...... اما انصافا نگاه جديدي بود و قابل بررسي روي برخي از مفاد آن .
قلمتان هميشه سبز
با سلام
بايد به آقاي مطهري دست مريزاد گفت كه اين چنين زيبا نقش و جايگاه مهم رسانه ملي و البته كوتاهي آن را از انجام درست وظائف به قلم آورده اند.
با سلام به مسئولان سایت تابناک و جناب مطهری ، حاصل کار آقای مطهری که بیانگر مطالعات ایشان و صد البته غور کردن ایشان در حوادث اجتماع بمعنای واقعی اموزش ندیده و پر مصیبت از نظر فرهنگی ماست و همچنین اهتمام دست اندرکاران تابناک می تواند نقطه آغازی بر توجه و پیدا شدن راه حل بخشی از معظلات فرهنگی جامعه ما باشد موفق باشید و استوار در تلاشتان
به نكان بسيار جالبي اشاره كرديد! بارها شده كه از اخبار بي هدف و بي نتيجه صدا و سيما تعجب كردم مثل: پخش مسابقات هندوانه خوري مثلا در كشور بوركينافاسو، حمل يك كاميون با يك دندان و ....
اما از مشكلات بسيار جدي و اساسي مردم مناطق محروم چيزي پخش نمي شود. چندي پيش قسمتي از يك فيلم سفر استاني رييس جمهور به يك منطقه محروم را ديدم كه در آن خبرنگاري از يك دختر مي پرسيد از رييس جمهور چي مي خواي كه دختر گفت ما در اين منطقه حمام نداريم از رييس جمهور مي خواهم براي ما حمام درست كند!!
در مملكتي كه هم افراد شهري و هم روستايي ها و ساكنين مناطق محروم با مشكلات بسيار زيادي روبرو هستند ، رويكرد صدا و سيما مي بايست به سمت مشكلات تغيير كند.
البته بايد يك نكته رو هم بگم كه گاهي اوقات برخي مشكلات منعكس شده اند ولي از طرف مسئولين برخوردهاي بسيار غير منطقي و تندي صورت گرفته است كه باعث شده اين گونه موارد كمتر پيگيري گردد.
به نظر مي رسد بايد براي اين موضوع نيز چاره اي انديشيد.
باسلام و سپاس فراوان
اميدوارم مسئواين خدمتگزار با يادآوري نداي حضرت امام خميني كه فرياد برآوردند: " ... به داد اين مردم برسيد"، به اين نداي حق پاسخ مثبت بدهند وبه آباداني بنيادي كشور بپردازند تا نرسد زماني كه فغان برآوريم دريغ از اين آب رفته.
با فرض صحت تمام مـطالب فوق ايا اقاي مطهري فكر نمي كنند براي انعكاس چنين اخباري 6شبكه تلويزيوني انحصاري و تعداد انگشت شمار روزنامه كافي نيست چه كسي مسئول دادن مجوز روزنامه يا شبكه تلويزيوني است چه مرجعي بر كار روزنامه ها نظارت مي كند و...
با سلام
باید عرض کنم که صدا و سیمای ما به شدت بی محتوا شده و تا جایی که آقای ... مجری پر طرفدار و پر بیننده تلوزیون در یک مصاحبه می گوید مقالاتم در فلان مجله باید حساب شده تر از صحبتهایم در تلوزیون باید باشد در حالی ک در تلوزیون بیننده میلیونی است
دوستان عزیزی که نظر می دهید. کسی که نظر می دهد لا اقل باید یک بار به دقت مقاله را خوانده باشد. دوست عزیزی که گفته اند: "اما مي بينم كه نگاه شما - لااقل آنچه در اين بحث مطرح شده- عمق چنداني نداردو مي خواهيد با رسانه ملي مشكلات را حل كنيد... یعني يك متهم را پيدا كرده ايد و به سوي او نشانه مي رويد." ظاهرا" پاراگراف نهم مقاله را که با "تأکید می کنم " آغاز می شود نخوانده است. اگر می خواهیم بحث پیش برود باید با دقت یک گفتار را ارزیابی کنیم.
باسلام . بنظر من عوامل زیادی میتواند درکاهش جرم دخیل باشد ورسانه واطلاع رسانی نیز یکی از آن عوامل می باشد ولی باید درنظرداشت وقبول کرد که قوانین مملکت مانقص فراوانی دارد ومیبایستی یک اکیپ کاردان تشکیل گردد وبازنگری عمیقی درقوانین اساسی صورت پذیرد . باتشکر
برادران عزیز تابناک!

برای بالاتر بردن کلاس سایت خود به عنوان پرییننده ترین سایت خبری فارسی - که تنها سایتی است که تعداد بازدید کننده اش معلوم است - پیش از گذاشتن نظرات، لطفا"ایرادات املایی را برطرف فرمایید. البته از این جهت که اثبات می کند در نظرات بینندگان دست نمی برید قابل درک است.
مثلا" در این صفحه منطقی، منقطی نوشته شده است.
آن شعر نو هم درستش این است:
صحبت از پژمردن یک برگ نیست وای! جنگل رابیابان می کنند.
بنام خدا مقاله بسیار جالبی بود به ریشه ها توجه داشته اند امیداست که سایر مشکلات رااینکونه موشکافانه پیگیری نمایند مثلا مسائلی مثل رانت خواری وعلت آن در ایران و ...
شهید مطهری : معلمی رامی ستایم که اندیشیدن رابه من بیاموزد نه اندیشه را.
با سلام و تشکر
بسیاری از انتظارات شما(نویسنده محترم مقاله) از صدا و سیما که البته به حق نیز می باشد ، زمانی برآورده می شود که قانون اساسی اجازه ورود رسانه های صوتی و تصویری خصوصی را به فضای کشور صادر نماید . صد البته وجود رسانه ملی ( دولتی) برای هر کشور لازم بوده تا منعکس کننده سیاست های کلی آن نظام باشد . لازم می دانم به این نکته اشاره کنم که فضای امروز جامعه تحمل دیگاههای مختلف را دارد پس بهتر است که مسئولین نیز با اعتماد به مردم فضای لازم را برای این کار و در حریم قانون فراهم نمایند.
با سلام و تشکر از شما و اقای مطهری بنده مقالات قبلی اقای مطهری را خوانده ام معمولا بدور از هرگونه تعصب نوشته میشوند در مورد این مقاله هم ایشان نکات جالبی در ارتباط با رسانه ملی مطرح کرده اند. اقای مطهری به یکی از نکات مهم که تفاوت بین جوامع دموکرات و جوامع غیر دموکراتیک است اشاره کردند. و بسیار زیبا با استناد به کلام مولا علی مشکل عدم انتقاد رادر بالاترین سطح رسانه مطرح کردند. در جواب به دوستی که این مقاله را فاقد عمق دانسته اند باید بگم لطفا مقاله را کامل مطالعه کنید اقای مطهری پس از ذکر مشکلات فراوان، یکی از معزلات عمده را رسانه ملی دانستند.
مطالب این مقاله را بسیاری از دست اندرکاران رسانه ملی قبول دارند ؛ مثلا فکر می کنم همین آقای دکتر لاریجانی - که نسبت نزدیکی هم با آقای مطهری دارند - این مطالب را قبول دارند. اما قابل اجراء نیست !!!
باید دلیل عدم قابل اجرا را دریافت؟
به دیدگاه من علت دولتی بودن رساله ملی است. باید به گونه ای قانون اساسی تفسیر شود که صدا و سیمای خصوصی هم ایجاد گردد. آنگاه بسیاری از مشکلات حل می گردد.
طلبه حوزه علمیه قم
ممنون از اينكه نظر منو منعكس نمي كنين . باعث مي شه بيشتر نظراتمو واسه تون بفرستم .البته مي خوام يك مقاله در مورد يكي از معضلاتي كه در شهر ما وجود داره براتون بفرستم ولي اگه اونو منعكس نكنين متوجه مي شم شمام خطي و مشي خاصي رو دنبال مي كنين و به فكر مشكلات مردم نيستين و به خودم مي گم زهي خيال باطل !!!
با سلام به نظر مي رسد مسئله اصلي مسئله فرهنگ سازي است كه با آگاهي و آموزش توام است . رسانه ملي مي تواند چشم بينا و ناظر و همچنين آموزش دهنده قوي و بطور كلي فرهنگ ساز باشد. تحقق اين امر به مقدمات بسياري نياز دارد از آنجمله : 1- پذيرش اين تفكر كه آگاهي و آموزش موجب بالابردن ضريب امنيتي جامعه و حكومت مي شود . 2- ناظر دلسوز و بيطرف ، منتقد مصلح خواهد بود. 3- پايه و اساس هر حكومتي مردم هستند . 4- هيچكس بي عيب نيست و بيان عيوب نه براي تخريب بلكه براي سازندگي و رشد است و ...
البته اين نه تنها وظيفه رسانه ملي بلكه ، وظيفه يكايك افراد جامعه و مسئولان و نهاردهاي تاثير گذار در فرهنگ است كه مي توان به جرايد ، روزنامه ها ، صدا و سيما ، سينما ، سخنرانان ، اساتيد ، معلمان ؛ ورزشكاران و ... كه بگونه اي در جامعه منشاء اثر قرار مي گيرند ، اشاره نمود . اميد كه با يك اصلاح نگرش عمومي و با يك برنامه ريزي جامع با شروع آموزش در پايه ( خصوصاً مدرسه )نسبت به ترويج فرهنگ درست اقدام نمائيم .
با سلام خدمت جناب آقای مطهری عزیز
مطالب ارزشمندی را مطرح کردید و بنده به دلیل تحصیلاتم در رشته حقوق جزا و جرم شناسی مطالب شما را پیگیری کردم و بسیار از صراحت لحجه و صداقت شما لذت بردم در کلام شما عشق و علاقه به مردم و اهمیت دادن به آنان و نیز بها دادن به انسانهای گمنام را پررنگ دیدم و معتقدم برخي از مسؤولین اگر یک دهم دغدغه شما را نسبت به مردم داشتند تا کنون اعتماد مردم را بیشتر به خود جلب می کردند. اگر مردم به برخی از رده های مدیریتی اعتمادی ندارند غالبا حق با مردم است. امیدوارم همیشه عاشق مردم بمانیم و در دفاع ازحقوق آنان تلاش کنیم چون به تعبیر شما ثنا گویان حکومتی کم نیستند بلکه مدافعان واقعی مردم کم اند. قریب به اتفاق مطالب شما را درست و منطقی می دانم. فعلا به این دلیل که در خارج از کشور مشغول نگارش پایان نامه دکتری هستم فرصت برای اظهار نظر و نقد شما را ندارم . با وجود اینکه مقالات شما سیر منطقی را طی می کند ولی معتقدم اگر این سری مقالات را به صورت یک پژوهش گروهی عرضه کنید و در موضوعی که از ابعاد مختلفی برخوردار است از متخصصین مربوطه بهره گیرید هم از اشتباهات احتمالی کاسته خواهد شد و هم بر محاسن این تحقیق ارزشمند شما افزوده خواهد شد.
تمام اظهار نظرهایی هم که در این چهار مقاله از سوی مردم عزیز ارایه شد را به دقت خواندم با تمام ارزشی که برای آنان قایلم معتقدم بیشتر این تاییدها تحلیلی ندارد و نیز مشخص نیست که از سوی چه کسی و با چه تخصصی مطرح می شود لذا بهتر است کسی که در پای هر مقاله ای اظهار نظر می کند اجمالا حوزه مطالعاتی و سطح تحصیلات خود را ذکر کند شما بهتر می دانید که بیشتر این تایید ها نمی تواند مبنای درستی یک پژوهش علمی باشد لذا بهتر است به اینگونه اتفاق نظرها استناد نکنید کاری که در پاراگراف دوم این مقاله انجام دادید.
نکته دیگر اینکه سعی کنید از ذکر نمونه های برخورد خوب با مردم در برخی از کشورهای غربی این احساس به مردم دست ندهد که خارج به ویژه غرب بهشت برین است و مسؤولین ما با مسؤولین غربی فاصله ای از زمین تا آسمان دارند چون در همین غرب که من از نزدیک آشنایی دارم همان سیاست اطلاع رسانی است که می خواهد نشان دهد که شب و روز به فکر مردم هستند در حالی که صدای دهل از دور خوش است. جای شما و مردم عزیز ما خالی است ببینند چه ظلمی به حقوق مردم در همین غرب می شود! بنده که ستیزی با فرهنگ غرب ندارم و معتقدم باید از تجربیات آنان بهره گرفت ولی وقتی از نزدیک با این فرهنگ آشنا شدم دریافتم که بسیاری از این تعریف و تمجیدها چهره واقعی غرب نیست لذا معتقدم این روش استناد موردی شما به برخی از کیسهای موجود در غرب بیشتر جنبه خطابه دارد تا جنبه علمی و تاثیر منفی این قبیل استنادها بیشتر است. استناد به سیره پیامبر رحمت و مولای متقیان برای مردم ما کافی است همان امامی که به مالک دستور می دهد که حتی با حیوانات هم برخورد انسانی داشته باشید چه رسد به مردم! و نیازی به درشت نمایی انسان دوستی غربیها نیست کاری که روشنفکران غرب زده به عمد و دروغ می کنند و شما از روی سهو و صادقانه و ناخواسته در این مقاله این مسیر را طی می کنید که یقینا از سر دلسوزی است و حتی به صورت موردی ممکن است واقعیت هم داشته باشد ولی این تمام چهره غرب نیست. به نظر می رسد بهتر است تلاش کنید اگر موردی هم از نمونه های انسان دوستی و ایثار نقل می کنید از داخل کشور باشد که کم هم نیست. با عرض پوزش از بابت صراحت در گفتار.
از خداوند بزرگ توفیق شما را خواهانم
با تشکر
آخ که دست شما درد نکند خوب گفتید. قربون دهنتون
می خواستم بگم کافیه یکی تو صدا و سیما از دنیا بره . کمٍ کم تو همه بخشهای خبری عکس و اسم و مراسم و بقیه چیزها رو مرتب می گن و تکرار می کنند. انگار فقط بازیگرا و بقیه کارمندای صدا و سیما آدمند.
خدا رحم کنه که اگه یه حادثه ای هم اتفاق بیفته که عزای عمومی میشه. ولی جون بقیه آدمای این مملکت ارزش نداره
در یک کلام سیاست پنهان کردن بیماری به جای فکر علاج!
دوست عزيزي كه خود را با تحصيلات حقوق معرفي كردند نكته اي بيان كردند كه به نظر اينجانب (با تحصيلات عالي و هيات علمي دانشگاه) يك مسئله وجود دارد كه شايد يكي از دلايل و ريشه هاي بالابودن ميزان جرم در كشور ما (به نسبت انتظارات از يك جامعه اسلامي) است. و آن مسئله اين است كه فرمودند: " سعی کنید از ذکر نمونه های برخورد خوب با مردم در برخی از کشورهای غربی این احساس به مردم دست ندهد که خارج به ویژه غرب بهشت برین است" اما قبلا هم من در اين باره نظر دادم و خود در كشور انگلستان بودم يك نكته منفي وجود دارد:
ما نبايد سعي كنيم با خبررساني مغرضانه جهان غرب را كه بر هر حال يك جامعه بشري است از عموزاده هاي ما (به عنوان فرزندان حضرت آدم) يكسره منفي و نادرست معرفي كنيم، كه خود اين تبليغ و بينش سبب پراكنش منفي گرايي در جامعه ما مي شود.
بنام خدا .جناب اقای مطهری عزیز مقالات حضرت عالی بسیار شیوا و درد بسیاری از مردم ما بوده و هست که همیشه و همه جا بصورت ریز و درشت و هر روزه در روزنامه هادرج و دهان به دهان میگردد و اکنون شما انها را در قالب یکسری مجموعه مقالات بصورت زیبا و جامع بیان فرمودید و نهایتا راه حل ارائه کردید . اینجانب بارها و بارها نیز نظرات خود را در قالبهی گوناگون نوشتم اما افسوس از سانسور .اما خدا وکیلی اگر شما پسر آن مطهری عزیز نبودید با این مقالات اینگونه اثر گزار بود و بازتاب داشت و مگر نه اینکه فرمودید سالهاست این سوالات را از خود میکنید و مگر نه اینکه رئیس سابق رسانه ملی با شما ارتباط نزدیک داشته و دارد چرا از همان موقع ارائه طریق نفرمودید تا این راه حل اساسی و مهم تا به امروز مانع از ضایع شدن حق هزاران انسان گردد؟؟؟؟
جناب آقاي مطهري
با سلام
اگر به نظر حقير در يك كلام ساده بخواهيم مقاله شما را خلاصه كنيم شايد بهترين گزينه " دروغگويي" باشد.
دروغگويي فقط جعل سخن نيست. لاپوشاني ،توجيهات عجيب و غريب ، نگفتن همه موضوع و پرداختن فقط به يك بخش از ان كه اتفاقا رايج ترين مصداق دروغگويي در رسانه ملي و سخنان مسئولان مملكتي ميباشد همگي از مصاديق دروغگوي ميباشد.
اينجاست كه اسلام ناب محمدي قابل ترجمه است " اولين گناه كبيره دروغگويي است".
اصلاح جهت گيري سياست هاي اطلاع رساني در رسانه ملي باعث ايجاد تغييرات شگرف در وضعيت كشور خواهدشد و در دراز مدت به اعتماد روز افزون مردم به نظام منجر مي شود. همه ما در زندگي شخصي و اجتماعي لا اقل براي يكبار تجربه كرده ايم چنانچه فردي و يا نهادي و يا باوري رفتار و انديشه و عملكرد ما را بر انداز مي كند با تعمق و طمئنينه بيشتري مي انديشيم و عمل مي كنيم و رسانه ملي مي تواند و لازم است چنين نقشي را ايفاكند. نگارنده اين مقاله در نشان دادن ضعف سياستگذاري سياستگذاران رسانه ملي عملكرد خوب و روشنگرانه اي داشته است.
با سلام و تشکر از بیان این مطلب مهم و در عین حال دردآور و صد البته واقعی . آقا در همین سایت وزین تابناک خبری بود که کارمند محترم و وظیفه شناس گمرک پس از کشف و رو کردن خلافکاری‌های فراوان با رتبه پایین‌تر به گمرک مهرآباد منتقل شد. کجایند مسئولین دولت ؟ کجایند مسئولین قوه قضائیه و دیوان عدالت ؟ کجاست رسانه ملی به عنوان وجدان بیدار مردم و جامعه ؟ مطمئن باشید اگر به این نمونه موضوعات توجه و رسیدگی نشود در مملکت سنگ روی سنگ سوار نخواهد شد.
سلام
اشکال دیگری که بر رسانه ی مردمی(دولتی!)ما وارد است این است که قصد دارد ملت و دولت ایران را بهترین ها در جهان معرفی کند(شاید این طور باشد).مشکل اصلی اینجاست که این کار معمولا با سیاه نمایی دولت ها و ملت های دیگر انجام می گیرد.
به عنوان مثال تا به حال چند خبر خوب از نیو یورک و واشینگتون از رسانه ی ملی شنیده ایم؟یک بار هم شد که بشنویم فلان سیاست دولت امریکا باعث خشنودی و رضایت مردم شده است؟
اقای مطهری نمیدانم شما کی هستید ولی اولین ایراد در اطلاع رسانی به خود شما وارد است چرا نه گفتید ان خانم با زندگی گیاهی ما ل کدام کشور بود ؟نه کند ازکشور های استکباری باشد ؟
این مقاله را باید هزار بار خواند. کاش مسئولین بجای اینکه در برابر این مقاله "جوابیه" بنویسند، به پیام آن توجه کنند.
خدا را شکر که بالاخره کسی پیدا شد که در این مملکت حرف حساب بزند و سایت مهمی پیدا شد که جرأت کند آنرا منتشر کند. به نظر من، این مقالات را باید با تیتر درشت، برای چند هفته در بالای صفحه اول معرفی کرد تا بیشتر و بیشتر خوانده شوند.
با سلام
و تشكر از برادر و دانشمند ارجمند آقاي مطهري و اظهار شادماني از اينكه بالاخره از انديشمندان اين جامعه كسي پيدا شد كه لب بگشايد و عقده گشايي كند.
اميد است كه با جميع افكار انديشمندان ايران،‌ مشكلات گوناگون اين مملكت حل شود.
با سلام
مي خواستم بگم جمله اي كه يكي از بينندگان از آقاي مطهري نقل كرده اند مربوط به دكتر شريعتي است. (جمله: معلمی رامی ستایم که اندیشیدن رابه من بیاموزد نه اندیشه را)
اینکه یکی از بینندگان (دانشجوی دکترای حقوق)گفته اند بهتر است فقط از منابع اسلامی مثال زده شود نه غرب، ظاهرا" توجه نکرده اند که بحث در رسانه هاست. اگر این مثال درمورد این خانم آورده نمی شد گفته می شد نقش رسانه پرداختن به مسائل کلان است نه مسائل جزئی.
ما ریشه و اصل را باید از اسلام بگیریم و هیچ اشکالی ندارد از دیگر کشورها مثال آورده شود و خیلی هم به مقصود کمک می کند.
مردم ما ابوغریب و ... را می شناسند و با این مثالها غرب را بهشت نخواهند پنداشت.
ضمن اینکه در مثال مذکور نامی از غرب برده نشده است.
با سلام
حقیقت تلخ است. امیدوارم مسؤولین برای یک بار هم که شده بجای عکس العمل نشان دادن و توجیه کردن کارهایشان و به دنبال انتقام جویی بودن برای رضای خدا و خدمت به خلق به خود آیند. انشاءالله. آقای مطهری مقالات شما حاکی از نیت خالص شما در خدمت به خداوند و خلق اوست. امیدوارم در زمره آنانی که رضی الله عنهم و رضوا عنه هستند قرار داشته باشید.
شايد اين دوست عزيزمان كه دانشجوي دكتري مي باشند گمان مي كنند كساني كه اين مقاله را خوانده اند يا در موردش نظر داده اند هيچكدام تا حالا به اروپا كه در بحث مورد اشاره است سفر نكرده اند و فقط چيزهايي شنيده اند
فكر ميكنم اقاي مطهري منكر وجود بي قانوني و جرمهاي كوچك در دنياي غرب نيستند ... اواز دهل شنيدن از دور است ....
درود بر شما آقای مطهری عزیز
تاریخ ما نشان میدهد که همیشه یک فرد با تلاش و کوشش فراوان که از عشق او سرچشمه میگیرد توانسته با آگاه کردن مردم اسباب پیشرفت جامعه ایرانی را در زمینه خاص فراهم آورد( به عنوان مثال همان عادل فردوسی پور که شما مثال زده اید و در غالب برنامه نود توانسته تحولی مثبت در فوتبال و داوری و تماشاگری! بوجود آورد). امیدوارم شما هم در روشن کردن ذهن جامعه در مورد مسایل بسیار مهمی که مطرح نموده اید موفق باشید.
با تشکر
البته موارد فوق محدود به رسانه به اصطلاح ملی نمیشود وکلیه روابط عمومی ها؛ تریبونها؛ سحنگوها وکلیه دست اندرکاران اطلاع رسانی مشمول آن هستند.
جناب آقای مطهری
قدردانی می کنم از این همه صداقت و درستی و ژرف اندیشی. من می خواهم به نکته ای اشاره کنم که گمان می کنم به هر دلیلی در نوشته شما به طور جدی برجسته نشده است: واقعیت این است که مقدس مابی و استفاده از دین برای مطامع دنیوی در کشورمان بیداد می کند و این متاسفانه منجر به دوری هرچه بیشتر جوانان از اسلام ، دین تعالی و پیشرفت، شده و می شود. به نظر اینجانب این وجه از نابهنجاری اجتماعی نیز بسیار خطرناک و زیان آور است که متاسفانه برخی از مسئولان و مردم به آن دچار شده اند. در اینجا می خواهم از رهبر فرزانه انقلاب خواهش کنم که نگذارند حاصل مجاهدتهای آغاز شده از صدر اسلام تاکنون که به بهای از دست رفتن اولیا و اوصیا و گوهرهای تابناکی شده است اینچنین در بازی های سیاسی نابود شوند. رهبر عزیز انقلاب، مردم مثل همیشه چشم به درایت و تدبیر شما دارند، خواهش می کنم نگذارید حاصل خون صدها هزار شهید و مجروح و جانباز در کشاکش جناح بازیهای بیهوده و مقدس مابی ها از دست برود.
با سلام ضمن تشكر از مطالب مفيد و دلسوزانه آقاي مطهري بايد بگويم رسانه ملي ما مردم را خسته و از خود بيزار ميكند واقعيتهاي جامعه را نشان نميدهد تصويرهاي مصنوعي و ساختگي ارائه ميدهد به ندرت از وضعيت مردم فقير گزارش تهيه ميكند كمتر سري به مناطق محروم شهر ميزند از جوانان بيكار كه افسرده خانه نشين يا معتاد شده اند گزارش تهيه نميكند با افرادي كه خودكشيهاي ناموفق داشته اند مصاحبه نميكند تا ريشه خودكشيها معلوم شود چيپس و پفك يخچالهاي پر از ميوه گشت و سياحت در كيش را نشان ميدهد ولي دردهاي مردم را به تصوير نميكشد و...
نگاه شما و زاويه اي كه در اين نگاه به مشكلات داريد كاملا منطقي و درسته. خدا يار و ياور شما باشد. انشالله شاهد روزي باشيم كه ايران عزيز و اسلامي ما از شر همه مفاسد رهايي پيدا كنه.
با سلام
به نظر من مشکل اصلی مملکت ما اینه که نمی توانیم قوانین اسلام را به صورتی که بتوان با شرایط جامعه جهانی تطبیق دهیم تفسیر کنیم ، تا زمانی که فقه ما به قول امام بزرگوارمون پویا نشه و تا زمانی که ما نخواهیم به شخصیت آدم ها احترام بگذاریم معضلات اجتماعی ما به قوت خود باقی هست
به این دلیل است که میگویند امر به معروف و نهی از منکر. امید است رسانه ملی خود به این اصل را سر لوحه قرار دهد نه ان را صرفا از مردم انتظار داشته با شد.
جناب آقای مطهری
در نوشته تان اشاره کرده اید به برنامه نود و چراغ خاموش وعنوان کرده اید که آین دو در سیما استثنائند. حالا یک سئوال از محضر شما: ممکن است بفرمایید اگر نظریه شما درست است پس چرا با این اطلاع رسانی نسبتا شفافی که در برنامه نود است اینهمه در فوتبال این کشور بی برنامگی و مشکلات داریم؟
مقاله شما عالي بود و درست. فكر كردم شايد اگر به اين نكته هم توجه بدهيد ريشة ريشه را هم معرفي كرده باشيد .
در حديث داريم كه انصاف نصف دين است به يك معني اينكه اگر انصاف داشته باشم نصف دينم درست است كه اغلب موضوع را اينگونه ميبينند و چون منصف بودن سخت است اكثر افراد با دغدغه ديني به خود ميگويند بگذار اين نيمه را از طريق راحت تري تامين كنيم ختم انعام و زيارت عتبات و .... حال اگر بگوييم كسي كه انصاف ندارد نيمي از دينش بر باد است شايد به صرافت بيفتيم كه نميشود خدا را دور زد . واقعيت اين است كه وجدان و انصاف همراه همة ما هست . بزرگان ميبايست جاي اينكه راه دور زدن آنرا بما بياموزند آن را ببندند هر چند دورشان خلوط شود.
با تشکر از آقای مطهری که که مقاله ایشان مصداقامر به معروف ونهی از منکر است. امر به معروف ونهی از منکر مهمترین مساله ای است که در کشور ما به دست فراموشی سپرده شده است و این امر فقط به مساله حجاب خلاصه شده است. در جامعه ای که این اصل زبر پا گذارده شود؛ مشکلات دامن همه ( خوب و بد) را می گیرد.
آقای مطهری عزیز سلام علیکم.ای کاش میدانستم همین دغدغه ها را با جناب لاریجانی نیز مطرح میکرده اید زمانی که سکان رساله ملی در دستان توانا و با مدیریت فیلسوفانه اش !!! هدایت میشد؟ اگر گفته ای پس لابد میدانی "آنچه البته به جایی نرسد فریاد است..."خدا تو را توفیق کثیر وذخیره فکری ملت ستمدیده ایران قرار دهد.
با سلام و تشکر از جناب آقای مطهری که نور امیدی در جهت رفع معضلات و مشکلاتی که گریبان گیر ایران عزیز شده است روشن کرده اند.
در تایید این مقاله یادم هست یکی از کارشناسان ژاپن که مسئولیت اجرایی هم داشت در تلویزیون می گفت: (ما در ژاپن مشکلات را با رساترین صدا فریاد می زنیم تا حل شود). ولی هزاران افسوس که ما بر اغلب مشکلاتمان سرپوش می گذاریم به خیال اینکه قصد سیاه نمایی نداریم و گفتن مشکلات و معضلات موجب ایجاد فضای یاس و نا امیدی می شود!! و در عوض کارهای مثبت کوچکمان را آنقدر بزرگ جلوه می دهیم که تصور می شود دیگر نیازی به تلاش بیشتر نیست و همه چیز در بهترین وضعیت قرار دارد . واقعا" دردناک است که غربیها در عمل به اسلام از ما که ادعای مسلمانی داریم جلوترند.
با سلام ، مگر این انقلاب برای این نبوده است که مردم نقش اصلی را در اداره جامعه داشته باشند پس باید فضای رسانه ای در جامعه طوری باشد که فضایی واقعی از رویدادها و مسایل ارایه شود تا تصمیمات و مطالبات مردم بر اساس فضایی مصنوعی و اطلاعاتی که نمایانگر واقعی وضع موجود نیست ، نباشد . امام علی علیه السلام در نهج البلاغه میفرمایند : من چیزی را از شما مخفی نکردم جز اسرار جنگی که ناگزیر از آنم . و واقع بینی بقدری اهمیت دارد پیامبر به کرات میفرمودند : رب ارنی الاشیاء کما هی . یعنی : خدایا چیزها را طوری به من بنمایان که هستند .
به نظر من ، ريشه اصلي مشكل كشور ما ، نداشتن نظريه پرداز در زمينه مسايل اجتماعي ، فرهنگي ، سياسي و مذهبي است. همگي عادت به دعواها و مجادلات و بحث هاي سطحي داريم و كسي نمي خواهد به خودش زحمت داده مطالعه ، تحقيق و كار جدي بكند. اگر اين امر به صورت فرهنگ در بيايد (شناسايي ريشه مشكلات و ارائه راه حل مثل همين مقالات) بسياري از مشكلات با بكاربستن توصيه ها و راه كارهاي علمي قابل رفع مي باشد.
ما علاوه بر اینکه از اثرات صدا سیما بدور ونا اشنا هستیم راه کار فرهنگی را نیز بلد نیستیم ما نمی توانیم کاری بکنیم که بیشترین اثر را داشته باشد و همیشه سرسری عمل می کنیم ما بجای اینکه ابتدا را درست کنیم رفتیم اخر خط را چسبیدیم
جناب آقاي مطهري عزيز با سلام ، اين نكته ي شما تنها يك بخش كوچك از يك امر حياتي و ضروري براي يك كشور پيشرو، يعني شفاف سازي در همه ي عرصه هاست . اين گونه مطالب جز به بيراهه كشاندن موضوع و طرح مسايل در قالب هاي منبري براي خوشايند توده ي مردمي نيست .
طرح شما صرفا يك راه كار جزئي در بستري نامطمئن از قوانين بازدارنده است در حالي كه شفاف سازي يك طرح ساختاري كلان براي جامعه است . شما با چه منطقي خواستار دخالت صدا و سيماي انحصاري، در اطلاع رساني شفاف هستيد. در كجاي اين جهان خوهيد يافت كه يك رسانه ي انحصاري، توانايي شفاف سازي از جايگاه انحصاري غير شفاف خود داشته باشد؟!
شما به قانون جديد چين در خصوص شفاف سازي در اطلاع رساني مراجعه بفرماييد، هر چند در ظاهر اما بر اثر فشار عوامل خارجي و اعتراضات گروه ها، ناگزير به پذيرش دست كم طرح چنين قانوني شد.
جناب آقاي مطهري سلام/ جانا سخن از زبان ما مي گويي. اينجانب نيز چند سالي است كه در غرب زندگي مي كنم و با دانشجوي عزيز در اينكه كشورهاي غربي هم مشكلات دارند موافق هستم. اما نكته مهم اين است كه آنها اين مشكلات را قبول كرده اند اما ما بسياري از مشكلات را قبول نداريم و اعتقادات ما برعكس اعمال و كردار ما مي باشد. بنابراين رفع اين مشكل خواست تمام مردم هست و رفع مسائل خلاف شرع در اروپا نيز خواست اكثريت مردم است.
با سلام و درود فراوان بر شما فرزند دلير شهيد مطهري، من يک پزشک زن هستم که براي مدت کوتاهي در استراليا زندگي مي کنم. در پاسخ به نوشته دوست عزيز (دانشجوي دکتراي حقوق) بايد عرض کنم که آقاي مطهري در مورد مشکلات مردم سخن مي گويند و گمان نمي کنم کسي بهتر از خود مردم در مورد اين گفته ها قضاوت کنند و اين ارتباطي با تحصيلات ندارد، همه چشم دارند و عقل. کشور ما بيشتر از سوي کساني ضربت مي خورد که گمان مي کنند با بد جلوه دادن کشورهاي پيشرفته مي توانند ايران را بسازند. من خودم در اينجا به عنوان يک زن با حجاب به تمام معني احساس امنيت مي کنم. بياييد به جاي حسادت به ديگر کشورها احترام به قانون و حقوق يکديگر را ياد بگيريم.
برادر عزيزم اين مطالب ارزشمند را ادامه بده واز هيچ چيز (همانند مرحوم ابوي) مترس كه خدا پشتيبان توست. با اين كار حداقل فرداي قيامت از پدرت شرمنده نخواهي بود. چه باك از موج بحر آنرا كه دارد نوح كشتيبان؟
با سلام و تشکر فراوان.متاسفانه تا وقتی که رسانه ملی در خدمت اهداف جناحی عمل میکند و آبروی افراد به عنوان آبروی نظام تلقی میشود وتا زمانی که مردم نامحرم و نابالغ محسوب میشوند که نباید در جریان اطلاعات قرار بگیرند وضع بهتر از این نمیشود.
باسلام وآرزوی برقراری حکومت پایبند به دستورات الهی در تمام جوامع بشری .مااسلام رابعنوان کاملترین دین مدانیم نه بخاطر اینکه دین حضرت محمد(ص)مباشد بلکه بخاطر اینست که در آن تمام دستورات خداوند بطور کامل آمده است بنابراین هر جامعه وکشوری که بیشترین استفاده راازاین دستورات ببردآن مردم همان اشرف مخلوقات هستند چه در غرب باشند چه درشرق پس نتیجه می گیریم هر کسی به دستورات خداوند عمل کند برتراست نه مسلمانان بی عمل
فرض هفتم را هم اضافه کنيد: نظام اطلاع رساني كشور عمدتآ داراي مديراني است كه خود را خادم اسلام با قراءت خاص مي دانند و نه خادم مردم مسلمان!!
با سلام با يد بعرض برسانم همه در كشور تعريف تمجيد ميخواهند نه انتقاد و پيشنهاد ، ضمنا تا اين لحظه تمام نوشته هاي آقاي مطهري را ميخوانم و در راستاي مقاله اظهار نظر نيز نموده و ارسال نمودم و دريافت آن نيز تائيد گرديد ولي تاكنون در نظريه ها آورده نشد ، چرا براي اينكه به به و چه چه نبود .
در ادامه بايد بعرض برسانم واقعا مسئولين كشور ما بعد از سي سال از انقلاب هنوز اين واقعيتها را نميدانند نمي بينند ، پس اين همه سفر به خارج رفتن براي چه...... بايد به اين دسته از مسئولين گفت سكوت و نجابت مردم فريبتان ندهد .
حال پيشنهاد ميكنم براي ارتقا فرهنگي و آموزشي آحاد مردم جامعه در رسانه ملي (در كانال آموزشي) به بسياري از مسائل پيش پا افتاده در زندگي روز مره برنامه ريزي نموده و از چگونه زندگي كردن را به مردم در برنامه هاي مختلف به نمايش گذاشته ودر اين راستا جهت كاستن نارسائيها قوه مقننه قوانيني وضع نمايند و مردم همراه با پرورش و آموزش قانونمند بودن در زنگي را بياموزند .و حال كه ما هي ميگيم غرب غرب ، آيندگان ما به خودشان افتخار كنند . به اميد روزي بهتر و بدون استرس
والسلام
با سلام
مطالب خوبي مطرح نموده ايد.ولي متاسفانه رسانه هاي گروهي به موقع درخصوص يك مشكل اجتماعي اطلاع رساني نمي كنند.براي مثال بيماري ايدز سالها بود كه درغرب از ابتدا سرزبانها بود وراههاي جلوگيري ازآن مطرح مي شد ولي بعداز چندين سال كه مبتلايان به ايدز در ايران زياد شد وديدند اوضاع خراب شده تازه از خواب بيدار شدند وشروع به اطلاع رساني كردند.
بعضي از موارد چنان نسجيده در رسانه ها پخش ميسود كه اثرا ت منفي در جامعه دارد(مانند مشكل برنج)
ما هنوز در سيما مشكل داريم مثلا":
1-تار نمودن وبي رنگ نمودن بعضي از قسمتهاي فيلمهاي سينمايي داخلي وخارجي
2-نشان ندادن نوازندگان موسيقي وپخش برنامه هاي موسقي بسيار كم
و موارد ديگر ...
اگر مشكلات رواني جامعه در رسانه ها مطزح شود وراه كارهاي صحيح در رفع آن اريه شود و درنهايت عملي شود ميتوان گفت در دراز مدت به ثبات خواهيم رسيد
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار